تعبیر خواب اتومبیل
اگر خواب ببینید مشغول رانندگی هستید، در کار و زندگی خود تغییری می دهید و این تغییر باعث نشاط و خوشحالی شما می شود. اگر هنگام رانندگی، ماشین شما خراب و متوقف شد، دلالت برآن دارد که خوش گذرانی به آن حدی که شما انتظار دارید، ادامه نمی یابد. اگر دیدید از مقابل ماشینی که در حال حرکت است فرار می کردید، از رقابت و چشم و هم چشمی پرهیز می کنید.
اگر زن جوانی ببیند به جستجوی اتومبیلی می گردد، برای جلب حمایت فردی تلاش می کند، اما موفق به جلب حمایت او نمی شود. اگر سوار اتومبیل کسی شدید و او رانندگی میکرد، از نظر فکری با او همراه هستید یا او کنترل موضوعی که شما نیز در آن دخیل هستید را به عهده دارد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
هلیا : ببخشید و عذرخواهی میکنم دوباره کامنت گذاشتم
دوست پسرم بعد اینکه من از ماشین پیاده شدم ،از کامیون خودش هم پیاده شد و اونجا بود که گفت اگر تو را را بازی میدادم ،خونه ماشین بهت نمیدادم قرار بوده که بهم بده ولی بخاطر شرایط و گرفتاریهاش تا حالا یکسال طول کشیده هنوز نداده و من خسته شدم و نگرانم فقط در حد حرف باشه و ازدواج نتونیم بکنیم ،باتشکر
هلیا : ممنون از نعبیرتان وخسته نباشید خدمت شما
ببخشید منظورم دختر دامادشان هست که گفت به فاطمه بدم، در واقعیت خونه ماشین نداده فقط قول داده ،که هنوز به قولها عمل نکرده است بخاطر شرایط مالی نمیدونم میتونه عمل کنه یا نه ،از رفتارها ی دوست پسرم وبی توجهی اش خسته شدم همش میگه بی توجه نیستم گرفتارم، با این حال وبا توجه به خواب ،فکر میکنید رابطه ما جدا میشه سرانجام نخواهد داشت ؟بانشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. چون شما از فاطمه خوشتان نمی آیدو داماد او گفته دخترش را به فاطمه بدهید من فکر می کنم وعده سرخرمن به شما داده و قادر نخواهد بود که خواسته هایتان را عملی کند. او خودش هم از بار و مسئولیت سنگین خسته شده. به هر حال به نظر من تا موقعیت مناسب بهتری برایتان پیش نیامده صبور باشید و ببینید چه کار می کند. تشکر از همراهیتون.
Hiva : با سلام خسته نباشید
من خواب دیدم رفتم تو کوچه سوار ماشینم بشم دیدم اونجایی که پارک کردم نیست،دنبالش گشتم دیدم یکی تو ماشینم نشسته و به زور اون رو تا چند متر اونورتر برده و میخواد بدزده،رفتم زدم به شیشه ماشین و با سرو صدا فریاد زدم که یارو از ماشینم پیاده شه،دزده یه دختر باحجاب کامل و چادری بود که کامل مشکی پوشیده بود،با ناراحتی از ماشین پیاده شد و گفت “حالا دیگه بخت تو باز شد،چون قرار بوده هرکی سوار این ماشین میشه بختش باز شه” یه چیزی مثل دعای عربی هم خوند که معنی شو نفهمیدم چیه،بعدشم چندتاگیفت مثل اینا که سر سفره عقد میدن،گذاشت رو ماشینم،گیفت ها شبیه نبات کوچولوها که به چوب وصله و تو سفره خونه ها میذارن بود ولی رنگش قهوه ای اکلیلی بود،منم با خودم گفتم اینارو میذارم دکوری جلو ماشینم،ممنون از تعبیرهاتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما ممکن است وقتتان را مدتی صرف کارهای بیهوده کنید و از هدف اصلی تان غافل شوید. ولی کسی نمی تواند کار یا بخت یا رابطه ای که متعلق به شما است را بدزدد و شما قادر خواهید بود به اهدافتان برسید. چنانچه مجرد هستید ازدواج خواهید کرد و به ثروت می رسید. تشکر از همراهیتون.
خرسند : سلام خانم هراتی، خسته نباشید
مادرم پدربزرگ مرحومه ام رو خواب دیدن سرحال و شاداب آمده اند به برادرم می گویند اومدم ماشینت رو بگیرم. برادرم در واقعیت یک ماشین شاسی بلند سفید دارد. بعد مادرم به پدربزرگم می گوید که برای بخت و اقبال من دعا کند. پدر بزرگم می گوید باشد و به دو نفر که آنجا هستند حرفی در اینباره می زند. بعد پدربزرگم با اینکه در واقعیت رانندگی بلد نبود سوار ماشین برادرم می شود و از جاده های بسیار باریک رد می شود که عبور از آن با ماشین غیر ممکن است. بعد مادرم می بیند الان خودش نشسته و دارد رانندگی می کند و از آن جاده های باریک رد می شود. خیلی ممنون از وقتی که می گذارید.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روحشان شاد. دعای خیر پدر بزرگتان پشت سر همه ی شماست. او دعا می کند که شما بختی خوب داشته باشید و همینطور هم خواهد شد و همینطور او برادرتان را کمک می کند که در راههای پر فراز و نشیبی که در زندگی اش وجود دارد با موفقیت به پیش برود و سقوط اخلاقی نکند و از لحاظ اجتماعی هم شکست نخورد. مادرتان هم قادر خواهد بود روی روحیات برادرتان مسلط باشد و برادرتان به حرف او گوش خواهد داد تا بتواند زندگی اش را در مسیری درست هدایت کند. تشکر از همراهیتون.
معصومه : سلام وقت بخیر،من پدرم دوسه سال پیش تصادف کرد طوریکه ماشینش خیلی داغون شد واسقاط شد و هنوز ماشین نخریده من هی هر دفعه خواب می بینم ماشینشو تعمیر کرده و دوباره همون ماشین رو داریم و سوار همون ماشین میشیم درصورتیکه ماشینمون انقدر آسیب دیده بود قابل تعمیر نبود خیلی این خوابو می بینم که اون ماشینو تعمیر کردیم وپدرم یا خودم سوار اون ماشین میشیم حتی این دفعه انقدر واقعی بود خوابم تو خواب وقتی سوار همون ماشینمون شده بودیم به پدر مادرم گفتم من خواب دیده بودم ماشینوتعمیرکردیم سوارش میشیم(یعنی تو خواب بشون میگفتم قبلا خواب دیدم..یعنی خوابم انقدر واقعی بود تو خوابم فکرنمی کردم خوابه انگار تو بیداری بود.)آبا تعبیر خاصی داره که من کرات این خوابو می بینم؟ممنون ازتعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. پدر شما کنترل زندگی تان را به خوبی به دست گرفته و خاطرات تلخ قدیمی در ذهن او از بین می رود و این سختی تصادف دارد کم کم ترمیم می شود و نگرانی و ترسش از ذهن پدرتان می رود. چون شما به کرات خوابش را دیده اید برایتان تصویر ذهنی بوجود آمده و قسمت دوم خوابتان تعبیر ندارد. تشکر از همراهیتون
Mehrnika : با سلام و احترام فراوان
خانم هراتی عزیز
خواب دیدم با همسر و فرزندانم وارد خانه ای شدیم به عنوان میهمان ولی من خیلی راحت و خودمونی بودم، انگار خوته مادر همسرم بود (ایشون فوت شدن) و ما موقع ناهار رسیدیم و سر میز نشستیم خانه ای تقربیا فاخر بود با میزی به رنگ عنابی و براق ، ناهار خورده شده بودمن روبروی خواهر همسرم نشستم ایشون با دیدن من صورتشو پوشاند با روسری ،من با لبختد گفتم نکن اینکارو بزار صورتتو ببینم مامانی میگفت خیلی خوشگل شدی و اون روسریشو بالا کشید و گفت نه سرم گنده تر شده، پیشونیش بزرگ و برامده شده بود و پوستش روشن تر امابه طرز عجیبی ترسناک بود.
من بلافاصله بلتد شدم وه به اشپزخانه رفتم برای خودم در ظرف کوچکی غذا درست کردم از سیب زمینی و گوجه و رشته و اندازه چند لحظه که دور شدم وقتی برگشتم ظرفم خالی بود با تعجب سر میز رفتم و سوال کردم که کی غذای منو خورده
مادر همسرم گفت رو میز برات غذا هست و دیدم برام شنیتسل کنار گذاشتن
بعد من و همسر و بچه ها در اتومبیلی بودیم همسر م با پسرا جلو بودند و من عقب که دیدم یکی از همکارانم کنار من نشسته من پرسیدم اقای افشین شما چرا اینجاید؟گفت من هم با شما تا تجریش میام
همسرم با سرعت رانندگی میکرد و از واقیعیتش پیر تر بودبا مو و محاسن سفید و صدایی پیر تر از واقعیت
کناری ایستاد وسط اتوبانو به سمت جلو ماشین رفت من کتارش قرار گرفتم و گفتم چرا اینقدر تند میری؟ ماشین مال خواهر زاده اته و مرتب براش پیامک میره (ماشین سفید و شاسی بلند بود) همسرم پشت رل نشست و من به سمت عقب ماشین رفتم که درهای بزرگ پشت ماشین را ببندم چندین در داشت چوبی و فلزی هر کدومو میبستم در دیگه ای بود و ماشینهای پشت سرم مرتب بوق میزدند که ناگهان همسرم گاز داد و ماشین به سرعت از جا کنده شد و با سرعت زیاد در اتوبانی دو برابر اتوباتهای فعلی (خیلی پهن و بزرگ بود) به حرکت در اومد و من شوک زده دنبالش میدویدم و فریاد میزدم که بایسته انگار صدام رو شنید و خولست از لاین سرعت کتار بکشه و وایسته اما ماشین از مسیرش منحرف شد و چندین ملق زد (حالا رنگش سیاه بود)
و من دیواته وار به سمتشون میرفتم و داد میکشیدم و تا بحال ماشنها از پشت سرم میامدند ولی حالا همه از سمت مقابل ماشینهایی مدل بالا سفید و شیک من میخواستن به سمت خانواده ام برم و ماشین بنزی با سرعت جلو من بود با اینکه چند قدم عقب رفتم اما حس میکردم الان باید تسلیم مرگ بشم.
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. روحشان شاد. شما سعی می کنید که روابط خودتان را با خواهر همسرتان بهبود ببخشید ولی او افکاری در سر دارد که نمی خواهد شما متوجه آن باشید و به خاطر این افکار بدش، وجهه ی بدی پیدا می کند در واقع او بد طینت است و از چیزی می ترسد. می ترسد که شما به افکار او پی ببرید. شما شخصیتی بی ریا و ساده دل دارید و می خواهید که رشته ی کار دستتان بیاید و زندگی تان را گرما و امنیت ببخشید. مادر همسر شما ( روحشان شاد) از شما حمایت می کند و می خواهد که شما حواستان را جمع کنید و مورد و جنبه ی ناسالمی در زندگی شما هست که او می خواهد آن را دور بریزید مثل زیادی دست و دلباز بودن یا رک گویی و بی پرده صحبت کردنتان. در زندگی شما همسرتان نقش تصمیم گیرنده و تعیین کننده دارد و پسرانتان از او تبعیت می کنند و شما فقط تابع آنها هستید. شما خودتان را دست کم می گیرید و به دیگران اجازه می دهید که اختیارتان را در دست بگیرند. همکارتان هم می خواهد از امکانات شما استفاده کند تا خودش را به موفقیت برساند. همسر شما برای رسیدن به خواسته هایش بسیار عجولانه تصمیم می گیرد و هر چند که مجرب تر از قبل شده ولی احساس او نسبت به مسائل مثل قبل مثبت نیست. شما سعی می کنید که به او مشاوره بدهید و او را راهنمایی کنید و اجازه ندهید که هر کسی در کار و زندگی تان دخالت کند. چه از روی سیاست و چه از روی قدرت، به مردم می فهمانید که در هر کاری که به آنها ربطی ندارد نباید دخالت کنند و همسر شما باز شروع می کند به تصمیم عجولانه گرفتن و اینبار با شما هیچ مشورتی نمی کند و نمی خواهد که از او تبعیت کنید. همسرتان بسیار کینه توزانه رفتار می کند و حادثه ی مهمی شما و او را از رسیدن به اهدافتان باز می دارد. شما مجبور می شوید خلاف جهت آب شنا کنید و به مخالفت با کسانی برخیزید که صاحب مقام و ثروتمند هستند. شما با ناامیدی مواجه خواهید شد. برای دفع شر از زندگی و سلامتتان، بگویید فورا برایتان به اندازه وسعتان مرغ یا گوسفند قربانی کنند و گوشتش را درسته به فقرا ببخشید و مطلقا از آن تناول نکنید انشالله دفع شر می شود. تشکر از همراهیتون.
meysam : سلام
من تو یه مکان بزرگی کار میکنم که با ماشین میشه رفت محل کار
ولی کارت مخصوص برای بعضی مکانها میخواد که بریم مثلا بریم توپارکینگ ولی شرکت ما چون دیر اقدام کرده من این کارت رو ندارم
خواب دیدم یکی از دوستان که تو شرکت کارفمای ما کار میکنه برای من اون کارت رو یه جوری میگیره
و من همیشه با یکی از همکارهام با ماشین من میریم سر کار و چون این کارت رو گرفتیم خیلی خوشحال تو محل کار دور میزنیم و میریم داخل اون پارکینگ ومیام بیرون
فریبا هراتی
: سلام. کنترل زندگی تان دستتان خواهد آمد و تلاش شما برای پیشرفت در راه جدیدی که در باره ی کارتان در ذهنتان است موثر و مثمر ثمر واقع خواهد شد. انشالله اوضاع به نفع شما خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
poneh : سلام خواب دیدم که منتظر ماشین هستم دستم چاقو و داریه (ساز جشن که به زبان علمیانه دایره میکن) بود اتومبیل آمد . یه آقای جوانی کمک کرد سوار شدم ترسیدم چاقو دستمان رو ببرد . بعد سوار شدن یه حای کنار یه آقای جوان بود ننشستم عقبتر یه صندلی دیگه خالی بود رفتم بشینم یه بچه کنار صندلی خالی بود که یه کیف مشکی رو نشونم داد گفت جای مادرش و فکر کنم گفت مادر رفته دستشویی. احساس میکنم داخل اتوبوس هم مسافرها داشتن شادی میکردن (اینو خیلی مطمین نیستم ) ممنون میشم تعبیر بفرمایید
فریبا هراتی
: سلام. موقعیت یا رابطه ای در زندگی شما هست که شما روی آن کنترل و قدرت ندارید و به خاطرش عصبانی هستید و می خواهید از این شرایط جدا شوید. از اینکه کسی در زندگی شما نقشی سلطه گرایانه داشته باشد خسته اید. شما می خواهید با صدای بلند اعتراض کنید و اگر لازم شد حتی دروغ بگویید و از خودتان دفاع کنید. دلتان نمی خواهد که وابسته به کسی باشید و خودتان را به تقدیر می سپارید. ابتکاری در ذهنتان ندارید که چه باید بکنید و نمی دانید که چه پیش می آید و کجا خواهید رفت. ولی سعی می کنید زندگی خودتان را داشته باشید و دوست دارید که کسی هم به فکر شما باشد. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : سلام خانوم هراتی. بله دقیقا من همین تصمیم در زندگیم گرفته ام. اما در مورد عشق سابقم من مخالف شدید منش و افکار او هستم. و همیشه او را در دلم نکوهش میکردم. و اصلا اون رو به عنوان یک مرد واقعی و مستقل و با ثبات قبول ندارم او بسیار دهن بین و وابسته به مادر هستن. (همین باعث جداییمون شد) و همیشه میگفتم ای کاش او مثل من فکر میکرد. آیا میشه او شبیه من شده یا بشود؟ یا تعبیر دیگر دارد؟
فریبا هراتی
: سلام. خیر او مثل شما نمی شود ولی شما مثل او شده اید. از این جهت که قبلا انعطاف پذیر و وابسته بودید اما الان جاه طلبی های خودتان را دارید و می خواهید مثل او مستقل باشید کنترل زندگی تان را دستتان بگیرید. منظور من این نیست که شما می خواهید همسوی او فکر کنید. نوشته ام مثل او منظورم از حهاتی است که عرض کردم.
فاطمه : سلام خانوم هراتی.شبتون خوش.خواب خواهر مجردم را می نویسم: خواب دیدم یه ماشین مشکی داشتم یا رنو بود یا ماشین مدل عشق سابقم. دقیق یادم نیست. بیشتر احتمال میدم ماشین عشقم بود( آیا احتمال داره مربوط به اون باشه؟) با خواهرام برای دور دور بیرون بودیم.توی مسیر فامیل زن نزدیک درجه یک که ضربه های زیادی بهم زده ( با همکاری مادر عشقم رابطمون کامل خراب کرد) رو دیدم. لباس مشکی تنش بود.تو خواب انگار دشمنی و کینه وجود نداشت.ایستادم سوار ماشینم شد انگار خیلی محو بود مطمئن نیستم آیا بخاطر او ایستادم یا نه حضورش محو بود. انگار برام بی اهمیت بود. یهو ناپدید شد یا پیاده شد رفت... منو خواهرام رفتیم خونه خواهر متاهل مون. ماشینم رو بیرون دم خونه اش پارک کردم. نگران شدم شب تا صبح نکنه ماشینمو بدزدن دزدگیر هم نداره. صبح شد داشتیم آماده بشیم بیاییم خونه تو دل خدا خدا میکردم ماشینم دم در باشه. ولی نگرانیم کم بود.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما سعی می کنید که کنترل زندگی تان را به دست بگیرید و با روشی که عشق شما زندگی می کرد یا با جاه طلبی های مشابه او زندگی کنید می خواهید مثل او فکر کنید و مثل او در مسیر زندگی تان قدم بردارید. شیوه ی فکری او جزئی از وجود شما شده. حالا دیگر فرق نمی کند برای شما که این فامیل وجود داشته باشد یا نه... دیگر از جانب او خطری شما را تهدید نمی کند چون این هویتی که شما در دلتان دارید متعلق به خود شماست. شما با همین روش اخلاقی جدیدی که دارید با خانواده تان رفتار می کنید و شیوه ی تفکر عشق شما الان جزئی از اخلاق شماست و کسی نمی تواند این شیوه را از شما بدزدد. شما آنقدر به این شیوه علاقه دارید و در وجودتان نقش بسته که نمی دانید که شخصیت خود شماست که این شیوه را در فکرتان جا انداخته یا شخصیت عشق شماست که شما سعی می کنید او را الگوی خودتان قرار دهید. تشکر از همراهیتون