کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب اتومبیل

اگر خواب ببینید مشغول رانندگی هستید، در کار و زندگی خود تغییری می دهید و این تغییر باعث نشاط و خوشحالی شما می شود. اگر هنگام رانندگی، ماشین شما خراب و متوقف شد، دلالت برآن دارد که خوش گذرانی به آن حدی که شما انتظار دارید، ادامه نمی یابد. اگر دیدید از مقابل ماشینی که در حال حرکت است فرار می کردید، از رقابت و چشم و هم چشمی پرهیز می کنید.

اگر زن جوانی ببیند به جستجوی اتومبیلی می گردد، برای جلب حمایت فردی تلاش می کند، اما موفق به جلب حمایت او نمی شود. اگر سوار اتومبیل کسی شدید و او رانندگی میکرد، از نظر فکری با او همراه هستید یا او کنترل موضوعی که شما نیز در آن دخیل هستید را به عهده دارد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

686 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

anita

anita : ببخشید خانم هراتی فک کنم یه کوچولو اشتباه تعریف کردم.. در مورد اون پسر که بغل دستم نشسته بود جاش خانمی نیومده بود انگار خودش بود اما خانمی که جای من نشسته بود هیکلی و درشت بود و منم بالاسر وایستادم تا از جام پاشه

پاسخ
لینک۹ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۳۵:۰۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : در تعبیر فرقی ندارد عزیزم.

پاسخ
لینک۹ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۵۵:۵۸
anita

anita : سلام خانم هراتی عزیز وقتتون بخیر.. خواب دیدم سوار یه اتوبوس قدیمی و تقریبا کهنه شدم و برای زیارت امام رضا راهی مشهد شدم اتوبوس مسافر زیادی نداشت چن تا خانم بودن و فک کنم یه آقا.. ردیف جلو پشت راننده یه پسر جوان بود که خواب بود و کولش رو رو صندلی بغلیش گذاشته بود من کولش رو برداشتم و خودم نشستم یه کم شد نمیدونم واسه چی از جام پا شدم یه خانم فورا جام نشست البته جای اون پسر هم یه خانم دیگه بود من بالا سر اون خانم که جام نشسته بود وایسادم انگار اون خواست پاشه من بشینم اتوبوس تعداد صندلی‌هاش کم بود

پاسخ
لینک۹ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۵۵:۵۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما بر طبق عادات قدیم و سنت هایی که داشته اید برای رسیدن به حوائجتان متوسل به امام رضا ع خواهید شد و امیدوارید که گشایش کار پیدا کنید و دنیا به کامتان شود. در شرایط حاضر احساس می کنید که حقتان زایل شده و می خواهید عدالت در مورد شما برقرار شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۹ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۲۸:۲۰
فاطمه

فاطمه : سلام
من خواب ديدم تو يك خانه ايي هستيم كه خيلي بزرگه و صاحبش يك پيرزن سرحال بود(در واقعيت ميخوايم خانه مان را عوض كنيم)در خواب اون پيرزن همسايه ي همان خانه ي جديدي كه خريده ايم بود اما متراژ خانه از واقيعتش خيلي بزرگتر بود،من تو خانه ي اون پيرزن نشسته بودم و يك تاكسي گرفته بودم كه چيزي رو ببره جايي و انگار يه مانتيتور جلوم بود و ميديم تاكسيه داره از چه مسيري ميره،همينطور كه داشتم تاكسي رو تو مانيتور نگاه ميكردم ديدم تاكسي مسير رو اشتباه رفت،از طريق اون مانيتور با راننده صحبت كردم و گفتم اشتباه رفتي الان مسير خيلي دور ميشه،همينطور با راننده بحث ميكردم و روي نقشه ميديم كه ماشين تو يه كوچه گير كرده و نميرونه از كجا بره،دقيقاً يادم نيست ولي انگار از يه اقايي تلفني كمك گرفتم و با راننده حرف زدم بعد از كلي ادرس دادن بالاخره تونست راهو پيدا كنه و شروع به حركت كرد،كن كه داشتم تو اون مانيتور رو نقشه نگاه ميكردم ديدم كه خيلي فلصله داره تا مقصدش اما با خودم گفتم ديرتر ميرسه اما باز خوبه كه راه پيدا كرد تا برسه....و در تمام مدت خوابم كه داشتم نان لواش خالي همراه با گوجه ميخوردم،اون پيرزن هم با من حرفي نميزد فقط تو خانه ي اون بودم.انگار با مادرم كه همراهم بود صحبت ميكرد.ممنون

پاسخ
لینک۳ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۴۶:۱۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به ثروت زیادی خواهید رسید و دنیا به شما رو می آورد و بسیار موفق و پولدار خواهید شد. اما نقشه های شما برای پیشبرد اهدافتان با کمی تاخیر انجام خواهد شد هر چند که موفقیت تان در نهایت حتمی است. آرامش و سلامتی و شادی خواهید داشت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۳۳:۵۰
Hiva

Hiva : با سلام خسته نباشید
من خواب دیدم رفتم تو کوچه سوار ماشینم بشم دیدم اونجایی که پارک کردم نیست،دنبالش گشتم دیدم یکی تو ماشینم نشسته و به زور اون رو تا چند متر اونورتر برده و می‌خواد بدزده،رفتم زدم به شیشه ماشین و با سرو صدا فریاد زدم که یارو از ماشینم پیاده شه،دزده یه دختر باحجاب کامل و چادری بود که کامل مشکی پوشیده بود،با ناراحتی از ماشین پیاده شد و گفت “حالا دیگه بخت تو باز شد،چون قرار بوده هرکی سوار این ماشین میشه بختش باز شه” یه چیزی مثل دعای عربی هم خوند که معنی شو نفهمیدم چیه،بعدشم چندتاگیفت مثل اینا که سر سفره عقد میدن،گذاشت رو ماشینم،گیفت ها شبیه نبات کوچولوها که به چوب وصله و تو سفره خونه ها میذارن بود ولی رنگش قهوه ای اکلیلی بود،منم با خودم گفتم اینارو میذارم دکوری جلو ماشینم،ممنون از تعبیرهاتون

پاسخ
لینک۳ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۲:۵۶:۲۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما ممکن است وقتتان را مدتی صرف کارهای بیهوده کنید و از هدف اصلی تان غافل شوید. ولی کسی نمی تواند کار یا بخت یا رابطه ای که متعلق به شما است را بدزدد و شما قادر خواهید بود به اهدافتان برسید. چنانچه مجرد هستید ازدواج خواهید کرد و به ثروت می رسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۱۹:۵۷
معصومه

معصومه : سلام وقت بخیر،من پدرم دوسه سال پیش تصادف کرد طوریکه ماشینش خیلی داغون شد واسقاط شد و هنوز ماشین نخریده من هی هر دفعه خواب می بینم ماشینشو تعمیر کرده و دوباره همون ماشین رو داریم و سوار همون ماشین میشیم درصورتیکه ماشینمون انقدر آسیب دیده بود قابل تعمیر نبود خیلی این خوابو می بینم که اون ماشینو تعمیر کردیم وپدرم یا خودم سوار اون ماشین میشیم حتی این دفعه انقدر واقعی بود خوابم تو خواب وقتی سوار همون ماشینمون شده بودیم به پدر مادرم گفتم من خواب دیده بودم ماشینوتعمیرکردیم سوارش میشیم(یعنی تو خواب بشون میگفتم قبلا خواب دیدم..یعنی خوابم انقدر واقعی بود تو خوابم فکرنمی کردم خوابه انگار تو بیداری بود.)آبا تعبیر خاصی داره که من کرات این خوابو می بینم؟ممنون ازتعبیرتون

پاسخ
لینک۲۳ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۱۸:۲۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. پدر شما کنترل زندگی تان را به خوبی به دست گرفته و خاطرات تلخ قدیمی در ذهن او از بین می رود و این سختی تصادف دارد کم کم ترمیم می شود و نگرانی و ترسش از ذهن پدرتان می رود. چون شما به کرات خوابش را دیده اید برایتان تصویر ذهنی بوجود آمده و قسمت دوم خوابتان تعبیر ندارد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۳ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۳۱:۱۹
مه شاد

مه شاد : سلام . من چون خوابم طولانیه لطفا ۲ تا از حق خوابام کم کنید.
دیروز خواب دیدم آقایی که قبلا خواستگارم بود دوباره  اومده و تازه نامزدشده بودیم من میخواستم برم داروخونه قرار شد  اون منو مامانمو با ماشینش  ببره . مامان جلو نشسته بود و من عقب. اون اقاخیلی اصرار  داشت دقیقا دم داروخونه پارک کنه که ما پیاده نریم و اذیت نشیم ولی دفعه اول داروخونه رو پیدا نکرد(تو واقعیت چند ساله ایران نیست و تو خوابم میدونستم که به همین دلیل خیابونها رو خوب بلد نیست) گفت از یه مسیر دیگه میرم ولی انگار اومدیم از نزدیک خونه دوباره رفتیم (منظورم اینه که تو خواب فکر میکردم راهشو دور کرد )یه کوچه بن بست بود و گفتم حواسش نیست که بن بسته، ولی دیدم یه جوری اون راهی که میخواستو پیدا کرد. اینجا مامانم خیلی ازش راضی بود و میگفت چقدر خوش برخورد و خوبه. یه لحظه من داشتم دستشو نگاه میکردم دستاش موی بیشتری از واقعیت داشت یهو دیدم از تو ایینه ماشین داره نگام میکنه و یه لبخند با محبت بهم زد منم باهاش خندیدم انگار تازه داشتم بهش علاقه پیدا میکردم . کلا خیلی مهربون و محترمانه رفتار میکرد. بعد یه جا که من و مامانم تنها شدیم  مامانم گفت اون اقا گفته الان حساسیتم عود کرده و الانه که ورم کنم!(انگار با اینکه من تو ماشین بودم زیاد به حرفاشون گوش نمیدادم و بیرونو نگاه میکردم) و مامانم اینجا انگار ازش راضی نبود( به خاطر همین حساسیتش)که من گفتم من قبلا میدونستم حساسیت داره. بعد یه جا نگه داشت مامانم کارت عابرشو بهش داد انگار یه کاری میخواست برای مامانم انجام بده به نظرم دم یه داروخونه بود وقتی برگشت یه بز مشکی تو بغلش بود و گفت  "اینو برای اینکه زن سابق داداشت ازدواج نکنه گرفتم چون الان خواستگار داره"!، فکر میکرد ما میخوایم دوباره داداشم با زنش ازدواج کنه وانگار میگفت قربونیش کنیم  که مشکلتون حل شه، انگار میخواست کباب هم ازش درست کنه برای خودمون! و با پول مامانم خریده بودش. منو مامانم شاخ دراوردیم(خیلی متعجب بودیم) که برای چه کاری رفت و با چی اومد! مامانم راضی نبود ولی تو رودربایستی مونده بود من برام مهم نبود ولی از ترس مامانم، خیلی جدی بهش گفتم"  ما اون موضوع دیگه برامون مهم نیست تازه کی با اون دختره ازدواج میکنه؟!!! برو پسش بده" و اونم بدون اینکه ناراحت بشه سریع رفت پسش داد.  مامانم عصبانی بود و بهم گفت تو هم با این خواستگارت!!! بعد مامانم خسته شده بود رفت رو زمین تو خیابون دراز کشید وقتی اون اقا اومد بهش گفتم بیا زود بریم خونه مامانم خسته شده ولی اصلا گوش نداد ، انگار گیج بود و به هیچی از محیط اطرافش توجهی نمیکرد. دیگه بیدار شدم.
[تو واقعیتم این اقا حساسیت داشت البته ورم نمیکرد!!!
قبلا خیلی دوسش داشتم الان کمتر شده چون خیلی طولانی شده دوری و بی خبری ازش. تو خواب احساس و توجه اون به من بیشتر بود نسبت به توجه من به اون. بجز همون اخر که گیج بود.
و اینکه تو واقعیت داداشم از خانمش جدا شده و چندروز پیش شنیدیم خانمش دوباره ازدواج کرده. ]
ممنون بابت تعبیر.

پاسخ
لینک۵ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۵۷:۴۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خواستگار سابق شما حتی اگر بخواهد که خط فکری خودش را اصلاح کرده و نگرش خودش را در مسائل مختلف تعدیل ببخشد و رابطه ی بین شما را اصلاح کند، راهش را بلد نیست! او می خواهد که کنترل زندگی شما را بدست بگیرد و اول دل مادرتان را به دست بیاورد و بعد دل شما را. اما او اصلا فکرش درست کار نمی کند و به بن بست می خورد. از نظر او توانایی شما برای قضاوت کم است و شما را به ساده لوحی متهم می کند در حالی که این خود اوست که قضاوتش اشتباه است. او به خودش می بالد و غرور و تکبر زیادی دارد. مشکل او با شما رو به رشد است. اگر مادرتان به او اعتبار دهد او از شما سو استفاده خواهد کرد و اینکار او باعث می شود که مادرتان پشیمان شود که چرا به او اعتماد کرده. شما این خواب را دیده اید چون احتمالا او به شما فکر کرده ولی شخصیت او همان است که عرض کردم. ممنونم از این که درک و درایت بسیار بالایی دارید. فقط حق یک خواب از شما کسر کردم چون نشان دادید که بسیار با شخصیت هستید و گذشته از این خوابتان هم خیلی طولانی نبود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۴۴:۲۴
Mehrnika

Mehrnika : با سلام و احترام فراوان
خانم هراتی عزیز
خواب دیدم با همسر و فرزندانم وارد خانه ای شدیم به عنوان میهمان ولی من خیلی راحت و خودمونی بودم، انگار خوته مادر همسرم بود (ایشون فوت شدن) و ما موقع ناهار رسیدیم و سر میز نشستیم خانه ای تقربیا فاخر بود با میزی به رنگ عنابی و براق ، ناهار خورده شده بودمن روبروی خواهر همسرم نشستم ایشون با دیدن من صورتشو پوشاند با روسری ،من با لبختد گفتم نکن اینکارو بزار صورتتو ببینم مامانی میگفت خیلی خوشگل شدی و اون روسریشو بالا کشید و گفت نه سرم گنده تر شده، پیشونیش بزرگ و برامده شده بود و پوستش روشن تر امابه طرز عجیبی ترسناک بود.
من بلافاصله بلتد شدم وه به اشپزخانه رفتم برای خودم در ظرف کوچکی غذا درست کردم از سیب زمینی و گوجه و رشته و اندازه چند لحظه که دور شدم وقتی برگشتم ظرفم خالی بود با تعجب سر میز رفتم و سوال کردم که کی غذای منو خورده
مادر همسرم گفت رو میز برات غذا هست و دیدم برام شنیتسل کنار گذاشتن
بعد من و همسر و بچه ها در اتومبیلی بودیم همسر م با پسرا جلو بودند و من عقب که دیدم یکی از همکارانم کنار من نشسته من پرسیدم اقای افشین شما چرا اینجاید؟گفت من هم با شما تا تجریش میام
همسرم با سرعت رانندگی میکرد و از واقیعیتش پیر تر بودبا مو و محاسن سفید و صدایی پیر تر از واقعیت
کناری ایستاد وسط اتوبانو به سمت جلو ماشین رفت من کتارش قرار گرفتم و گفتم چرا اینقدر تند میری؟ ماشین مال خواهر زاده اته و مرتب براش پیامک میره (ماشین سفید و شاسی بلند بود) همسرم پشت رل نشست و من به سمت عقب ماشین رفتم که درهای بزرگ پشت ماشین را ببندم چندین در داشت چوبی و فلزی هر کدومو میبستم در دیگه ای بود و ماشینهای پشت سرم مرتب بوق میزدند که ناگهان همسرم گاز داد و ماشین به سرعت از جا کنده شد و با سرعت زیاد در اتوبانی دو برابر اتوباتهای فعلی (خیلی پهن و بزرگ بود) به حرکت در اومد و من شوک زده دنبالش میدویدم و فریاد میزدم که بایسته انگار صدام رو شنید و خولست از لاین سرعت کتار بکشه و وایسته اما ماشین از مسیرش منحرف شد و چندین ملق زد (حالا رنگش سیاه بود)
و من دیواته وار به سمتشون میرفتم و داد میکشیدم و تا بحال ماشنها از پشت سرم میامدند ولی حالا همه از سمت مقابل ماشینهایی مدل بالا سفید و شیک من میخواستن به سمت خانواده ام برم و ماشین بنزی با سرعت جلو من بود با اینکه چند قدم عقب رفتم اما حس میکردم الان باید تسلیم مرگ بشم.

پاسخ
لینک۲ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۰۴:۰۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. روحشان شاد. شما سعی می کنید که روابط خودتان را با خواهر همسرتان بهبود ببخشید ولی او افکاری در سر دارد که نمی خواهد شما متوجه آن باشید و به خاطر این افکار بدش، وجهه ی بدی پیدا می کند در واقع او بد طینت است و از چیزی می ترسد. می ترسد که شما به افکار او پی ببرید. شما شخصیتی بی ریا و ساده دل دارید و می خواهید که رشته ی کار دستتان بیاید و زندگی تان را گرما و امنیت ببخشید. مادر همسر شما ( روحشان شاد) از شما حمایت می کند و می خواهد که شما حواستان را جمع کنید و مورد و جنبه ی ناسالمی در زندگی شما هست که او می خواهد آن را دور بریزید مثل زیادی دست و دلباز بودن یا رک گویی و بی پرده صحبت کردنتان. در زندگی شما همسرتان نقش تصمیم گیرنده و تعیین کننده دارد و پسرانتان از او تبعیت می کنند و شما فقط تابع آنها هستید. شما خودتان را دست کم می گیرید و به دیگران اجازه می دهید که اختیارتان را در دست بگیرند. همکارتان هم می خواهد از امکانات شما استفاده کند تا خودش را به موفقیت برساند. همسر شما برای رسیدن به خواسته هایش بسیار عجولانه تصمیم می گیرد و هر چند که مجرب تر از قبل شده ولی احساس او نسبت به مسائل مثل قبل مثبت نیست. شما سعی می کنید که به او مشاوره بدهید و او را راهنمایی کنید و اجازه ندهید که هر کسی در کار و زندگی تان دخالت کند. چه از روی سیاست و چه از روی قدرت، به مردم می فهمانید که در هر کاری که به آنها ربطی ندارد نباید دخالت کنند و همسر شما باز شروع می کند به تصمیم عجولانه گرفتن و اینبار با شما هیچ مشورتی نمی کند و نمی خواهد که از او تبعیت کنید. همسرتان بسیار کینه توزانه رفتار می کند و حادثه ی مهمی شما و او را از رسیدن به اهدافتان باز می دارد. شما مجبور می شوید خلاف جهت آب شنا کنید و به مخالفت با کسانی برخیزید که صاحب مقام و ثروتمند هستند. شما با ناامیدی مواجه خواهید شد. برای دفع شر از زندگی و سلامتتان، بگویید فورا برایتان به اندازه وسعتان مرغ یا گوسفند قربانی کنند و گوشتش را درسته به فقرا ببخشید و مطلقا از آن تناول نکنید انشالله دفع شر می شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۱۶:۱۳
meysam

meysam : سلام
من تو یه مکان بزرگی کار میکنم که با ماشین میشه رفت محل کار
ولی کارت مخصوص برای بعضی مکانها میخواد که بریم مثلا بریم توپارکینگ ولی شرکت ما چون دیر اقدام کرده من این کارت رو ندارم
خواب دیدم یکی از دوستان که تو شرکت کارفمای ما کار میکنه برای من اون کارت رو یه جوری میگیره
و من همیشه با یکی از همکارهام با ماشین من میریم سر کار و چون این کارت رو گرفتیم خیلی خوشحال تو محل کار دور میزنیم و میریم داخل اون پارکینگ ومیام بیرون

پاسخ
لینک۲۳ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۳:۱۱:۱۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. کنترل زندگی تان دستتان خواهد آمد و تلاش شما برای پیشرفت در راه جدیدی که در باره ی کارتان در ذهنتان است موثر و مثمر ثمر واقع خواهد شد. انشالله اوضاع به نفع شما خواهد شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۰۱:۵۱
فاطمه

فاطمه : سلام خانوم هراتی. بله دقیقا من همین تصمیم در زندگیم گرفته ام. اما در مورد عشق سابقم من مخالف شدید منش و افکار او هستم. و همیشه او را در دلم نکوهش میکردم. و اصلا اون رو به عنوان یک مرد واقعی و مستقل و با ثبات قبول ندارم او بسیار دهن بین و وابسته به مادر هستن. (همین باعث جداییمون شد) و همیشه میگفتم ای کاش او مثل من فکر میکرد. آیا میشه او شبیه من شده یا بشود؟ یا تعبیر دیگر دارد؟

پاسخ
لینک۳۱ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۵۶:۳۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خیر او مثل شما نمی شود ولی شما مثل او شده اید. از این جهت که قبلا انعطاف پذیر و وابسته بودید اما الان جاه طلبی های خودتان را دارید و می خواهید مثل او مستقل باشید کنترل زندگی تان را دستتان بگیرید. منظور من این نیست که شما می خواهید همسوی او فکر کنید. نوشته ام مثل او منظورم از حهاتی است که عرض کردم.

پاسخ
لینک۳۱ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۳۶:۴۲
فاطمه

فاطمه : سلام خانوم هراتی.شبتون خوش.خواب خواهر مجردم را می نویسم: خواب دیدم یه ماشین مشکی داشتم یا رنو بود یا ماشین مدل عشق سابقم. دقیق یادم نیست. بیشتر احتمال میدم ماشین عشقم بود( آیا احتمال داره مربوط به اون باشه؟) با خواهرام برای دور دور بیرون بودیم.توی مسیر فامیل زن نزدیک درجه یک که ضربه های زیادی بهم زده ( با همکاری مادر عشقم رابطمون کامل خراب کرد) رو دیدم. لباس مشکی تنش بود.تو خواب انگار دشمنی و کینه وجود نداشت.ایستادم سوار ماشینم شد انگار خیلی محو بود مطمئن نیستم آیا بخاطر او ایستادم یا نه حضورش محو بود. انگار برام بی اهمیت بود. یهو ناپدید شد یا پیاده شد رفت... منو خواهرام رفتیم خونه خواهر متاهل مون. ماشینم رو بیرون دم خونه اش پارک کردم. نگران شدم شب تا صبح نکنه ماشینمو بدزدن دزدگیر هم نداره. صبح شد داشتیم آماده بشیم بیاییم خونه تو دل خدا خدا میکردم ماشینم دم در باشه. ولی نگرانیم کم بود.

پاسخ
لینک۳۱ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۴۰:۴۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما سعی می کنید که کنترل زندگی تان را به دست بگیرید و با روشی که عشق شما زندگی می کرد یا با جاه طلبی های مشابه او زندگی کنید می خواهید مثل او فکر کنید و مثل او در مسیر زندگی تان قدم بردارید. شیوه ی فکری او جزئی از وجود شما شده. حالا دیگر فرق نمی کند برای شما که این فامیل وجود داشته باشد یا نه... دیگر از جانب او خطری شما را تهدید نمی کند چون این هویتی که شما در دلتان دارید متعلق به خود شماست. شما با همین روش اخلاقی جدیدی که دارید با خانواده تان رفتار می کنید و شیوه ی تفکر عشق شما الان جزئی از اخلاق شماست و کسی نمی تواند این شیوه را از شما بدزدد. شما آنقدر به این شیوه علاقه دارید و در وجودتان نقش بسته که نمی دانید که شخصیت خود شماست که این شیوه را در فکرتان جا انداخته یا شخصیت عشق شماست که شما سعی می کنید او را الگوی خودتان قرار دهید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۳۱ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۲۶:۵۵
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.