تعبیر خواب ازدواج
اگر دختر دم بختی خواب ببیند که او را آرایش می کنند و شب عروسی اوست، به زودی خواستگاری مناسب برای وی خواهد آمد. اما اگر در حال آرایش چهره خود را در آینه دید، خوشایند نیست و ازدواج با مرد دلخواهش، به طول می انجامد. اگر دختری خواب ببیند عروس شده است اما هیچ احساس خوشحالی نمی کند، در مسائل عاطفی شکست خواهد خورد.
اگر دختری ببیند با پیرمردی ازدواج می کند، با مشکلات روبرو خواهد شد. اگر مرد مجردی در خواب دید که قصد ازدواج دارد، به خواستگاری می رود و اگر در حال گفتگو با خانواده عروس بود، ازدواج وی با دختر دلخواهش به زودی سر انجام می پذیرد. اگر ببینید در مهمانی ازدواج کسی هستید، شادی در زندگی به شما رو می آورد. دیدن جشن ازدواج به همراه رقص تند و آواز، نشانه ناراحتی کسی است که خواب دیده اید که ازدواج می کند.
-
امام صادق (ع) می فرماید: تعبیر زن گرفتن در خواب بر چهار وجه است:
- بزرگی و مقام،
- افزایش مال،
- آسایش،
- شادی و سرور.
لوک اویتنهاو می گوید: تعبیر ازدواج، رسیدن به اهداف است.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی خواب ببیند ازدواج کرده، شرف و بزرگی پیدا می کند. اگر کسی خواب ببیند که زن خواست، دلیل که شرف و بزرگی اش زایل شود. اگر خواب دید با زنی که مرده است ازدواج کرد، دلیل که از دارایی و مال آن زن، چیزی به او می رسد.
اگر زنی ببیند که با کسی که مرده است، ازدواج کرد و آن مرده در خانه زن با وی همبستر شد، دلیل که از ثروت و مال زن کم شود یا حال وی متغیر شود.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر زن شوهردار در خواب ببیند که شوهری دیگر دارد و عروسی را ندید، دلیل است بر شرف و عزت و زیادتی مال. اگر ببیند می خواست عروسی کند و عروسی را ندید و محل عروسی را نشناخت، برایش خطر مرگ وجود دارد. اگر کسی دید که زن او شوهر کرد و آن شوهر را به خانه برد، دلیل که مالی بسیار به شوهر او خواهد رسید.
جابر مغربی می گوید: اگر ببیند با دختری دوشیزه ازدواج کرد و دوشیزگی او را گرفت، دلیل که اندر آن سال او را زنی حاصل شود و از پادشاه یا بزرگی خیر و نیکی ببیند. اگر ببیند به حرام دوشیزگیِ دختری را گرفت، دلیل که مالی حرام بدست آورد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
آناهید : سلام خانم هراتی عزیز
پریشب تو خوابم انگار تازه به صورت مسیحی ازدواج کرده بودم (در واقعیت دینم اسلام هست) و آدم های زیادی اونجا بودن که نمیشناختمشون تو یه خونه بودم و همون لحظه 2نفر دیگه داشتن ازدواج میکردن و یه کشیش به همراه همسرش اونجا بودن و این کارها رو انجام میدادن و همون موقع مردی داشت از پله ها بالا میومد که انگار همسرم بود مست بود و تو همون موقع کشیشه اونو نگاه کرد و بعد بهم گفت که تا همدیگه رو نبوسید ازدواجتون کامل نمیشه و به هم نزدیک نمیشین ،یه همچین چیزی که دقیق یادم نیست بعد من به همسرم کمک کردم تا چند پله آخر رو بیاد بالا دستشو گرفتم و به زور کشیدمش بالا و بعد رفتیم کنار سالن روی مبل خوابوندمش تو دلم حس خوبی داشتم ولی از طرفی هم نگران و سردرگم بودم و کنارش نشیته بودم داشتم صورتش رو نوازش میکردم و پیش خودم فکر میکردم با اینکه این ادم رو نمیشناسم ولی حس خوبی نسبت بهش دارم و بعد داشتم با دوست پسرم تو واقعیت مقایسش میکردم که درسته که از نظر ظاهری شبیهش نیست ولی حس خوب بیشتری نسبت بهش دارم و اینکه این آدم دیگه کسیه که قراره همیشه کنارم باشه
بعد نمیدونستم باید کنارش بخوابم یا نه برم جای دیگه و آخرسر بلند شدم از کنارش
(تو خواب لباسم یادم نیست ولی لباس عروس نبود و اونجا با اینکه انگار تازه ازدواج کرده بودم ولی اون جشن برای من نبود و همه به سمت اون 2نفر که عروسی کردن دست میزدن و شاد بودن
همسرم کت شلوار مشکی پوشیده بود و سنش هم انگار 10.15 سال بیشتر از من بود)
ببخشید طولانی شد ممنون میشم اگه خوابم باطل نیست تعبیرش کنید.
فریبا هراتی
: سلام. شما به انجام کاری متعهد می شوید و سعی می کنید که اینکار را درست انجام دهید. شما باید برای موفقیت در کارتان سعی کنید که بی دقت و بی حس و حال عمل نکنید، کنترل زندگی تان را از دست ندهید، واقعیت را ول نکنید و رویا بافی نکنید. شما باید سعی کنید که با عشق کارتان را انجام دهید. درست است که شما دوست پسر دارید ولی کارتان خیلی بدردتان می خورد و نباید با تنبلی یا هر بهانه ی دیگری آن را از دست بدهید! باید به کارتان به صورت جدی متعهد شوید تا به موفقت رسیده دستاوردهای بزرگی بدست آورده و مشکلاتتان حل شود. تشکر از همراهیتون.
حسین : خواب دیدم زندگی روزمره دارم و داداشم هم هست که وسطاش من رفتم قرآن باز کردم و یه آیه خوندم و روی آیه فکر میکردم که خدا چی میخواد بگه با این آیه.بعد دیدم رفتم توی بالکن و یه دختر محجبه که صورتشم پوشونده ست توی بالکن خونه امون هست که من چند بار با رفت و آمد به بالکن بهش سر میزنم و خیلی کوتاه با هم حرف میزنیم.آخرین بار که اومدم پیش دختره به من گفت با من ازدواچ میکنی و دستشو سمتم دراز کرد و منم نمیدونستم چی بگم چون هم مشکلی نداشتم باهاش و تمایل داشتم باهاش ازدواج کنم و هم اینکه میخواستم برام پاک بودن دختره(منو به مشقت نندازه) تایید بشه ولی به درخواست ازدواجش گفتم آره و دستشو گرفتم.چهره اشو پوشونده بود و مراقب هم بود که پوشش صورتش نیفته.بعد منو اورد کنار خودش و به بیرون به پایین به چندتا زن اشاره کرد و یادم نیست چی گفت که پایین رو نگاه کردم.همینطور که نگاه میکردم یه نور چشممونو زد.نمیدونم چی بود و نمیذاشت دوباره پایین رو نگاه کنیم.این خواب رو یکشنبه دیدم.من یه ......ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید کاری را شروع کنید و به ثروت برسید ولی نمی دانید که اینکار برایتان موفقیت به همراه می آورد و یا خیر و تصمیم به استخاره به قرآن می گیرید ولی نمی توانید باز درک کنید که چه کار باید بکنید. از جهتی دوست دارید موفق و ثروتمند شوید و از جهتی به ماهیت پول و درامد و کاری که می خواهید داشته باشید هم اهمیت می دهید که حلال و پاک باشد و نمی توانید تشخیص دهید که این کار، برایتان خیر و منفعتی دارد یا خیر. حقیقت این است که اگر از لحاظ شئونات و اخلاقیات بخواهید نزول کنید، به ثروت خیلی زیادی می رسید ولی شما می خواهید که جایگاه امن خودتان هم حفظ شود. شما نیاز دارید به بینش و آگاهی بیشتری راجعه به ماهیت کار و ثروتی که از این بابت بدست می آورید، دست پیدا کنید. شما باید تمام وجوه این کار را درک کنید و به سطح بالاتری از آگاهی برسید. دوست عزیز لطفا به هیچ وجه بنده را در معرض عملی انجام ندهید که همه ی کاربران از فردا تقاضای مشابه شما را تکرار کنند و به من هم انگ تبعیض بزنند. در صورتی که مجددا این تقاضا را داشته باشید به هیچ وجه با آن موافقت نخواهد شد. عده ای هستند که با سخت کوشی و حرفهای نیش دار، که معلوم نیست مثبت اندیشی می کنند یا منفی باف، و معلوم نیست هدفشان از اینکار چیست، سعی می کنند که موفقیت عده ای دیگر را از بین ببرند و رویاهای آنها را نقش بر آب کنند ( چون معلوم نیست زنبور عسل هستند یا خیر). اما ایشان خیال می کنند که با توهین و تند روی و رفتاری متخاصمانه می توانند نقشه های گروهی را که به تجمل گرایی اهمیت می دهند را نقش بر آب کنند. تشکر از همراهیتون.
کیمیا کیانی : سلام و عرض خسته نباشید خدمت خانم هراتی. من خواب دیدم مراسم من و پسر عمومه ولی تو مراسم دارن تو خونه پدری من تشک پهن میکنن منم دارم به پسر عموم میگم که نمیخوام ازدواج کنم (ناز میکنم)از یه طرف دارن شام پخش میکنن این وقتی است که پسر عموم در واقع ازدواج کرده ومنم مجرد هستم تعبیر خوابم چیست؟
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. تعبیر خواب شما این است که دیگران در خانواده ی شما می خواهند که شما به رسومات و سنت های خانوادگی تان متعهد باشید و شما نمی توانید همه ی این سنت ها را به صورت کلی قبول داشته باشید و می دانید که بعضی رسومات و سنت ها درست نیستند. خانواده ی شما در جهت حمایت شما می خواهند که شما را مقید به اجرای این رسومات و تعهدات سنتی کنند ولی شما مخالف بعضی از این عقاید هستید. تشکر از همراهیتون.
majinaz : باسلام خدمت خانم هراتی بزرگوار . وقت بخیر . ممنون میشم خواب غیر قابل نمایش گرد.
باتشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. یکپارچه نوشتن خواب این ایراد را دارد که من موقعی که می خواهم خوابتان را تعبیر کنم و در باکس پاسخ خوابتان را بنویسم، نمی توانم همه ی خوابتان را یکجا مشاهده کنم و باید مرتب رول دان رول آپ کنم تا بتوانم خطوط را بخوانم و این خیلی بد است! نه تنها خطوط را گم می کنم مجبور می شوم از اول بخوانم. پس لطفا برای دفعات بعد برای احتراز از این مشکل خوابتان را دوبخشه ارسال کنید. تعبیر خوابتان این است که شما می خواهید به امنیت برسید و فونداسیون و جاپای محکمی برای حل مشکلاتتان داشته باشید. شما می خواهید درکتان را بالا ببرید و در عین حال به نگرش های قدیمی تر و بنیادی تر اعتقاداتتان هم پایبند باقی بمانید. می خواهید به اوج موفقیت برسید و البته از طریقی اصولی و راهکاری درست می خواهید موفقیت تان را تنظیم و اقدام کنید. خواهر شما هم افکاری در سر دارد که می خواهد نسبت به انجام کاری متعهد شود و شما معتقدید که این کار باعث خواهد شد که عزت خواهرتان پایین بیاید و وجهه ی بدی در زندگی اش پیدا کند. او غصه می خورد و می خواهد هدفش را حتما عملی کند و راجع به مسئله ای که ماه هاست راجع به آن صحبت نکرده، حرف بزند. شما سعی می کنید که احساساتی فکر نکنید و منطقی رفتار کنید و دامادتان هم شخصیتی منطقی دارد. اما شما نمی توانید مزخرفاتی که می شنوید را قبول کنید و می خواهید راه حل مشکل خواهرتان را از طریقی اصولی حل و فصل کنید. استیصال مادرتان به این اشاره می کند که خواهرتان به حرف او گوش نمی دهد و نظرات او را نمی پسندد. تمام زمینه ی فکری و موروثی عقیدتی پدرتان تحت تاثیر افکار جدید خواهرتان قرار خواهد گرفت و شما می ترسید که او آبرویتان را ببرد. خواهرتان می خواهد زندگی اش را متحول کند ولی هنوز تصمیمش را قطعی نکرده است. من فکر نمی کنم که کار صحیحی باشد که شما از خواهرتان کمک بگیرید چون فکر خودش به اندازه ی کافی درگیر است. شما از طریق پدر و مادرتان با خانواده ی او صحبت کنید منطقی تر است. تشکر از همراهیتون.
farah : خواب يك دختر: سلام خواب ديدم كه كارگر مرحوممون به اسم كبري خانم كه زن خوبي بودن در خواب من بودن و من ميدانستم مرده است و بهش گفتم كبري خانم يعني درست ميشه( منظورم ازدواج با پسري كه فعلا باهاش ازدواج نكردم ولي قصدش رو داريم) كه ايشون اول با خوشحالي گفت آره درست ميشه و منم خيلي خوشحال شدم و دوباره گفتم ا يعني ديگه با حميد ازدواج ميكنم كه بعد گفت نه من منظورم اين نبود منظورم آقا مجيد گل هست كه خيلي پسر خوبيه كه من گفتم يعني با حميد نميشه كه گفت آخه اون اخلاقش خيلي خوب نيستا كه من بهش گفتم نه كبري خانم شما اشتباه ميكنيد و بريد تحقيق كنيد و پدرش هم مرحوم شدن و اون دنيا هستن كه پدرشون حاج اقاي خيلي خوبي بودن كه كبري خانم يكم تعجب كرد و گفت آهان باشه و بهش گفتم پس برام خيلي دعا كن كه گفت باشه .( و در ضمن كبري خانم در خابم اسم مجيد رو كه گفت فاميليش رو هم گفت، كه با فاميليه پسري كه در ارتباطم يكي بود يعني هم فاميلي با اون بود و من در خواب با خودم ميگفتم كبري خانم حواسش پرته حتما حميد رو مجيد فهميده چون فاميليش رو درست گفته)، در بيداري كبري خانم يه پيرزن تقريبا حواس پرتي هم بود و من به اين خيال در خواب ميگفتم حتما حواسش نيست.. ممنون از تعبيرتون و اينكه كبري خانم اين حرفارو به من زد چه تعبيري داره؟ و اينكه اون پسري كه باهاش در ارتباطم اخلاق خوبي داره.
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. مجید به معنی گرامی است و اشاره به صفت حمید دارد که همه از او تعریف می کند و او را ستایش می کنند. حمید هم به معنی ستایش شده هست ولی اثر نامی که آدمها روی فرزندانشان می گذارند در زندگی واقعی آنها، بسیار زیاد است و بعضی از خصلت های اخلاقی انسان، زمان نامگذاری او، به او انتقال داده می شود. این مجموعه اطلاعات در مجموعه ی علمی تحت عنوان نومرولوژی به اثبات رسیده است. کبری خانم می خواهد به شما بگوید که حمید، خودش هم خودش را ستایش می کند و این ایراد اوست در حالی که محید، کسی است که مردم او را ستایش می کنند و حمید باید یاد بگیرد که خودش خیلی خودش را بزرگ نپندارد و سعی کند جوری رفتار کند که مردم او را ستایش کنند. او خصلت بد حمید و راه حل این خصلت بدش را در این خواب به شما یاد داده است. تشکر از همراهیتون.
نرگس : سلام خانم هراتی عزیز.... خواب رو از زبان خواهرم میگم که در مورد من دیده.. خواهرم میگه خواب دیدم که من (نرگس) ازدواج کردمه که توی یه خونه بزرگی هستی توی یه اپارتمانی شیک بود و بعد خواهرم و اون یکی خواهرم میان پیشم میبینن که توی یکی از اتاقها نشستهام که ناراحتم و بعد میگه انگار با پسری که ازدواج کردی یه هنرمنده و موهاش هم از پشت بستهاند و بعد میگه مادرم هم میاد خونت و خیلی بدش میاد از شوهرت و هی بهش چیز میگه. (خانم هراتی من در واقعیت پسری رو که دوست دارم هنرمنده اما خواهرم از اینکه من کسی رو دوست دارم چیزی نمیدونه در واقع هیشکی نمیدونه). لطفا تعبیر بفرمایید . ممنون و سپاس
فریبا هراتی
: سلام. اگر شغل این آقا و خوابی که خواهرتان دیده اند یکیست و او هنرمند است، ممکن است که خواب او یک خواب صادقه بوده باشد. زندگی شما متحول خواهد شد. شما روحیه ای قوی تر و امکانات رفاهی بیشتری خواهید داشت. به ثروت می رسید و نسبت به آقایی که دوستش دارید احساس تعهد خواهید کرد. ( ممکن است ازدواج کنید با هم). اگر موی او در وقعیت کوتاه است، او مشغولیات فکری زیادی دارد و سعی می کند که ذهنش را متمرکز کند و نگذارد که فکرش ناراحت شود. ممکن است مادر شما با شخصیت این آقا در بیداری تضاد داشته باشد ( اگر خواب او صادقه باشد) در غیر اینصورت او چنانچه از وجود این آقا با خبر شود احتمال قوی از او تعریف خواهد کرد. تشکر از همراهیتون.
نرگس : سلام خانم هراتی عزیز.... خواب رو از زبان خواهرم میگم که در مورد من دیده.. خواهرم میگه خواب دیدم که من (نرگس) ازدواج کردمه که توی یه خونه بزرگی هستی توی یه اپارتمانی شیک بود و بعد خواهرم و اون یکی خواهرم میان پیشم میبینن که توی یکی از اتاقها نشستهام که ناراحتم و بعد میگه انگار با پسری که ازدواج کردی یه هنرمنده و موهاش هم از پشت بستهاند و بعد میگه مادرم هم میاد خونت و خیلی بدش میاد از شوهرت و هی بهش چیز میگه. (خانم هراتی من در واقعیت پسری رو که دوست دارم هنرمنده). لطفا تعبیر بفرمایید . ممنون و سپاس
فریبا هراتی
:
سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. در نوبت هستید و باید این خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون.
علیرضا : سلام
وقت بخیر
من ۲۹ سالمه و این اواخر سه کیس ازدواج از شهرهای مختلف ایران برای من پیش اومد که بخاطر تشخیص بهتر از یکی از امام جماعتهای مسجد شهرمون که استاد دانشگاه هم هستن خواهش کردم تا برای من استخاره بگیرن و ایشون گفتن که گزینه همشهریم بهتره و من اقدام کردم ولی اون خانوم رد کردن البته در مورد مسائل مختلفی با حاج آقا مشورت کردم و میکنم. رفتم سراغ گزینه بعدی که حدود ۱۰۰۰ کیلومتر از شهرما فاصله دارن ولی در عوض بسیار زیبا و مومنه هستن و ضمنا حافظ قرآن هم هستن. روز دوشنبه ساعت ۳:۳۸ صبح خواب دیدم که در حال صحبت کردن با تلفنی هستم که سیم تلفن اون خیلی کش اومده و بسختی گوشی تلفن در دستم قرار گرفته، حضور پدرم رو احساس میکردم اما ایشون رو نمیدیدم، پشت تلفن با حاج آقایی که توضیح دادم در حال صبحت بودم مثل اینکه میخواهم دختر خودشون رو بگیرم، ایشون نکاتی رو به من گفتن ولی من الان به یاد نمیارم. بعد از تلفن به مسیر خودم ادامه دادم و وارد خانه بسیار بزرگی شدم که در به حال بود و حال و پذیرایی آن بسیار بزرگ بود و فرش و پشتی داشت اما فاصله پشتی ها از من زیاد بود. احساس کردم که اون دختر مورد نظرم خودش رو قائم کرده و ناگهان از پشت من خودش رو نشون داد و به روی من پرید و روی سینم نشست. ایشون رو بغل کردم و متوجه شدم که این دختر اصلا آن نیست و بسیار زشت و بداندام هست، طوریکه همونطور که روی سینه من نشسته بود ساعد دستا و ساق پاشون کج شده بود و انگار پیچیده بود و از ترس از خواب پریدم.
فریبا هراتی
: سلام.تشکر. دوست خوبم اولا قبل از تعبیر خوابتان باید خدمتتان عرض کنم که برای ازدواج شما نباید قبل از شناخت، استخاره کنید. در هیچ شرایطی هم نمی توان با یک استخاره تشخیص دادکه کدامیک از موارد بهتر است. به این دلیل بنده اصلا به نفس استخاره ی شما به عنوان یک منبعی که بتوانید به آن اعتماد کنید، باور ندارم. شما باید اول یک نفر را خوب بشناسید و اگر باز شک داشتید، در نهایت استخاره کنید. اما در مورد تعبیر خوابتان، در بخشی که شما دیده اید که سیم تلفن خیلی کش می آید، به این تعبیر است که حاج اقایی که با او در خوابتان صحبت می کردید، قدرت و کنترل روی مسیری که شما در زندگی تان پیش می روید را ندارد! او مجبور است کاری را انجام دهد که واقعا دوست ندارد انجام دهد. او نمی تواند برای شما کار مناسب یا عادلانه ای انجام دهد و نباید به نظریات او در مورد استخاره اعتماد کنید. وقتی که شما در خواب چیزی را می کشید، به بارهای روی دوش شما و کشمکش های شما اشاره دارد. خوابتان به وضوح گویای این است که شما باید ارتباط با این آقا را ( در مورد ازدواج) کنار بگذارید و روی حرفهای او به هیچ وجه تصمیم نگیرید. اما در بخش دوم خوابتان، شما با کسی آشنا می شوید که خیلی فامیل و دوست و آشنا دارد و روابط عمومی خانواده ی او قویست. اما از نظر فرهنگی، تکیه گاه و نقاط قوت ایشان و شما بسیار متفاوت است و از هم فاصله دارد. شما نمی توانید به ایشان از لحاظ فرهنگی و روحی تکیه کنید. این دختر خانم با شما روراست نخواهد بود و دوست دارد که بر شما تسلط داشته باشد و حرف او سر باشد!! حفظ کردن قران کریم کار خیلی خوبیست ولی معیار مناسبی برای ازدواج نیست! یک نفر برای ازدواج باید از نظر روحی منطبق با شما باشد! وقتی که شما او را بیشتر بشناسید متوجه می شوید که وجهه ای که برای خودتان از او متصور شده بودید، اشتباه و غلط است و رفتار او را نخواهید پسندید. او نمی تواند دوستانه برخورد کند و درک او با شما بسیار متفاوت است. تشکر از همراهیتون.
zahra : سلام و روزبخیر و عرض خسته نباشید.
من یه خوابی دیدم خیلی عجیب بود. خواب دیدم قراره ازدواج کنم (بنده مجرد هستم)، یه چادر خیلی سفید و زیبا هم سرم بود رفتیم داخل یه اتاقی که خطبه بخونن اما فقط مادر کسی که می خواستم باهاش ازدواج کنم اومده بود و خودش نیومده بود و یه تعداد کمی از فامیل هامون . به خاطر همین گفتیم صبر کنیم بعد یه مدت که صبر کردیم همه اومدن و خیلیییی شلوغ شد اما من هم چنان خاطرم نیست که داماد رو دیده باشم ، تا جایی که خاطرمه ندیدمش و انگار اصلا نمی دونستم کیه وخاطرم هم نیست که آیا بالخره خطبه خونده شد یا نه . بعدش رفتم دستشویی ، توی دستشویی (بعد این که دستشویی انجام دادم)، سه چهارتا ماهی کوچک و بزرگ سیاه خوشگل بود من همش می گفتم الان بخوام دستشویی رو بشورم اینا اذیت میشن ، ایستادم تا خودشون برن ، بعد یه مدت آروم آروم رفتن اما تا یه مدت دلواپس بودم که چی شدن ، نمی دونم چجوری رفتم توی یه زیرزمین دنبالشون و رسیدم به یه جایی که پر آبه یه حجم زیادی آب اونجا بود آب شفاف بود . ماهی ها رو اونجا دیدم و خیالم راحت شد اما بعدش یهوو یه حجم زیادی آب شفاف اومد توی اون زیرزمین که دیگه من فرار کردم اومدم بیرون چون حجم آب زیاد بود اما دیگه غهمیدم ماهی ها جاشون امنه. بعدشم اومدم بیرون در ادامه ی خوابم دیدم که اومدم توی یه اتاق جدید توی یه خونه ی جدید و می خوام وسایلش رو بچینم (توی خونه کلی وسایل نچیده شده از فرش و میز و مبل بود).
ممنون میشم تعبیرشو بگید.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به انجام کاری متعهد خواهید شد و این کار برای شما سود زیادی به همراه دارد و احساس خوشحالی و کرامت خواهید کرد. شما به ثروت خواهید رسید و از غم فارغ خواهید شد. نگرش ها و بینش های جدیدی به ذهن شما خطور خواهد کرد و سعی می کنید که افکار منفی را از ذهنتان بشویید برود. شما کم کم به ماهیت درامدی که دارید به خوبی پی خواهید برد و متوجه می شوید که روزی شما کاملا حلال است. زندگی شما متحول خواهد شد. روحیات تازه و افکار تازه و مثبتی به ذهن شما راه پیدا می کند. روابط اجتماعی شما با دیگران قویتر خواهد شد و به خواسته هایتان می رسید. تشکر از همراهیتون.
zaahraa : سلام، خواب ديدم كه شوهر داشتم و خونمون خونه قديمي مادربزرگم بود، حالا يا شوهرم بود يا نامزد يادم نيست( كه در بيداري نميشناسمش و غريبه بود) و خيلي همديگر رو دوست داشتيم و رابطه جنسي هم اينگار داشتيم ولي اين اقا به من خيانت ميكنه و من از اون خونه ميام بيرون و به همراه دوستم بودم( اين دوستم به تازگي طلاق گرفته ازشوهرش) و به دوستم ميگم بيا بريم هردومون ازاد و رها شديم ولشون كن و با هم ميدوييديم به سرعت جوري كه اينگار داريم پرواز ميكنيم و در حال دويدن هر دو جيغ هم ميزديم كه رها شديم و من ديدم شوهر دوستم پشت سرمونه و وقتي ميبينه كه دوستم ديگه بي خيالش شده ناراحته و دنبالمون به سرعت مي اومد و من به دوستم گفتم شوهرت پشت سرته و دوستم گفت ولش كن و سرعتمون رو زيادتر كرديم و به ما ديگه نرسيد و سر راهمون سه تا امپول تقويتي خريديم يعني من گفتم اين امپولا خيلي خوبه و هر كدوممون بايد دوتا بزنيم ولي اون مغازه سه تا بيشتر نداشت و خريديم و در ادامه من و دوستم اينگار داخل يك آسانسور بوديم و ميخاستيم برگرديم خونه و اسانسور داخل يه خيابون نگه داشت و اون خيابون يه كوچه داشت و به دوستم گفتم بيا از اينجا بريم بهتره و وارد اون كوچه كه شديم چند تا مرد غريبه مارو تعقيب ميكردن و مارو گير انداختن و به زور مارو بردن داخل يك خونه و اينگار من خودم قبلا اين خونه رو اومده بودم و به دوستم گفتم فقط مطابق ميل اينا رفتار كن و هر چي ميگن حرفي نزن وگرنه يه بلا سرمون ميارن و يا ميكشنمون و اين خونه مثلا حالت يه مركز درماني داشت ولي ادماش عجيب و غريب و ترسناك و خطرناك بودن كه اگه به حرفاشون گوش ميداديم كاري نداشتن و يه خانمي اومد از من كلي سوال كرد و من گفتم پس ميشه الان بريم كه گفت صبر كن و يه اقايي اومد و اون سه تا امپول مارو به طور مساوي تقسيم كرد يعني شكسته بودش و داخل چهارتا شيشه ديگه كرده بود و به هر كدوممون دو تا داد و ما از اونجا اومديم بيرون و يه ماشين دم در بود كه چندتااز ماموراشون توش بودن و من به دوستم گفتم فقط لبخند بزن و الكي تعريف كن وگرنه ناراحت ببيننت دوباره اسيرمون ميكنن و من الكي گفتم چه آدماي خوبي بودن و از جلوشون رد شديم ولي اينا از اينكه ازشون تعريف كرديم خوششون اومد و ميخاستن دوباره مارو بگيرن و ببرن اون مركز، و يهو يه بچه پسر اومد و دوستم رو سوار يه فرقان كرد و به سرعت ميرفت و من گفتم منم توروخدا ببريد و ديدم اون بچهه دوستم رو وارد يك ساختمان نيمه كاره برد و منم گفتم ميرم و اين ساختمان به كوچه بغلي راه داشت ولي ديدم يه عالمه پله هاي ترسناك كه فاصله هاش خيلي زياد بود داشت ولي گفتم عيب نداره از اينجا ميپرم ميرم بهتر از اينه كه اينا منو بگيرن و از پله ها ميپريدم ولي خيلي برام راحت بود و به راحتي مي اومدم پايين و گفتم آخيش نجات پيدا كرديم و ديگه پيدامون نميكنن.. ( من خودم مجردم ولي با كسي در ارتباطم و دوستم از اينكه از شوهرش جدا شد ناراحته زياد ولي شوهرش خيلي اذيتش كرد).
فریبا هراتی
: سلام. شما به این فکر می کنید که اگر روزی به شما خیانت شود نمی توانید مثل مادر و مادربزرگتان به سنت های خانوادگی پایبند بمانید و بشینید و بسوزید و دم بر نیاورید! شما می خواهید زندگی آزاد و راحتی داشته باشید و فکر می کنید که دوستتان هم که طلاق گرفته باید قدر شرایط امروزش را بداند که از دست یک همسر بد رها شده و آزادی های خودش را قدر بداند. شما می خواهید نیرو و انرژی بیشتری به زندگی تان تزریق کنید و از همه ی زندگی تان لذت ببرید. ولی اینها ظاهر قضیه است. حقیقت این است که اگر بخواهید خیلی آنطور که دوست دارید آزاد باشید، مردم دوست خواهندداشت که از شما سو استفاده کنند و شخصیت شما را زیر سوال ببرند. شما باید در زندگی تان همیشه اعتدال داشته باشید و به قولی نه به آن شوری شور و نه به این بی نمکی! نه اجازه دهید که کسی بر سرتان بزند و نه خودتان بخواهید که خیلی بی بند وبار و بی قانون زندگی کنید. شما بهترین کسی هستید که می توانید خودتان را به صحیح ترین صورت ممکن کنترل کنید. بلند پروازی های افراطی و یا اقدام به کاری که آخر و ته آن معلوم نیست و از شاخه ای به شاخه ای پریدن، سختی هایی دارد که کمتر از سختی یک همسر بد بالای سر داشتن نیست! تشکر از همراهیتون.