تعبیر خواب ازدواج
اگر دختر دم بختی خواب ببیند که او را آرایش می کنند و شب عروسی اوست، به زودی خواستگاری مناسب برای وی خواهد آمد. اما اگر در حال آرایش چهره خود را در آینه دید، خوشایند نیست و ازدواج با مرد دلخواهش، به طول می انجامد. اگر دختری خواب ببیند عروس شده است اما هیچ احساس خوشحالی نمی کند، در مسائل عاطفی شکست خواهد خورد.
اگر دختری ببیند با پیرمردی ازدواج می کند، با مشکلات روبرو خواهد شد. اگر مرد مجردی در خواب دید که قصد ازدواج دارد، به خواستگاری می رود و اگر در حال گفتگو با خانواده عروس بود، ازدواج وی با دختر دلخواهش به زودی سر انجام می پذیرد. اگر ببینید در مهمانی ازدواج کسی هستید، شادی در زندگی به شما رو می آورد. دیدن جشن ازدواج به همراه رقص تند و آواز، نشانه ناراحتی کسی است که خواب دیده اید که ازدواج می کند.
-
امام صادق (ع) می فرماید: تعبیر زن گرفتن در خواب بر چهار وجه است:
- بزرگی و مقام،
- افزایش مال،
- آسایش،
- شادی و سرور.
لوک اویتنهاو می گوید: تعبیر ازدواج، رسیدن به اهداف است.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی خواب ببیند ازدواج کرده، شرف و بزرگی پیدا می کند. اگر کسی خواب ببیند که زن خواست، دلیل که شرف و بزرگی اش زایل شود. اگر خواب دید با زنی که مرده است ازدواج کرد، دلیل که از دارایی و مال آن زن، چیزی به او می رسد.
اگر زنی ببیند که با کسی که مرده است، ازدواج کرد و آن مرده در خانه زن با وی همبستر شد، دلیل که از ثروت و مال زن کم شود یا حال وی متغیر شود.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر زن شوهردار در خواب ببیند که شوهری دیگر دارد و عروسی را ندید، دلیل است بر شرف و عزت و زیادتی مال. اگر ببیند می خواست عروسی کند و عروسی را ندید و محل عروسی را نشناخت، برایش خطر مرگ وجود دارد. اگر کسی دید که زن او شوهر کرد و آن شوهر را به خانه برد، دلیل که مالی بسیار به شوهر او خواهد رسید.
جابر مغربی می گوید: اگر ببیند با دختری دوشیزه ازدواج کرد و دوشیزگی او را گرفت، دلیل که اندر آن سال او را زنی حاصل شود و از پادشاه یا بزرگی خیر و نیکی ببیند. اگر ببیند به حرام دوشیزگیِ دختری را گرفت، دلیل که مالی حرام بدست آورد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
آناهید : سلام خانم هراتی عزیز
خواب دیدم که با دوست پسرم ازدواج کردم و انگار که خونشون مهمونی رفته بودیم خانوادگی و یه عالمه وسایل و چمدون و... همراهمون بود
مامانش همش یجوری برخورد میکرد و دنبال یه نکته بود که بخواد گیر بده و تو حرفاش گفت که نگا بعد منو نگاه کرد گفت پاهاشو میبینی یجوریه انگار عضلاتش ضعیفه انگار 2تا پاهاش یه اندازه قدرت نداده و... که من گفتم که نه اینطور نیست من شنا کار میکنم اتفاقا عضلات پام قوی هستن و منتظر آزمون مربی گریو... هستم که بعد هی بهم گفت آفرین و شروع کرد به تعریف کردن ولی خود دوست پسرم تو خواب خیلی بیخیال بود نسبت به همه چی بعد تو خواب دیدم که یجا تو یه اتاق بودیم و من تو بغلش بودم و درحال بوسیدن بودیم
یجای دیگه هم تو خوابم دیدم که دوستم اومده اونجا بعد یه جعبه کادو دستش بود که انگار پسرعموی مامانم بهش داده بود که بده به من و کادوی ولنتاین بود!(تو بیداری چیزی بین ما نیست) بعد من تعجب کرده بودم و کادو رو قایم کردم که دوستپسرم نبینه و عصبی نشه و تو دلم گفتم اون برام کادو نگرفته بعد چرا پسرعموی مامان اینارو گرفته برام
آخر خوابمم دیدم که دیگه داشتیم از اونجا میرفتیم و همه تو ماشین منتظرم بودن و من داشتم همه ی اون وسایلی که همراهمون بود ساک ها رو تنهایی یکجا یرمیداشتم و غر میزدم که چرا هیچکی هیچیو برنداشته کمک نکرده.
فریبا هراتی
: سلام. شما نسبت به دوست پسرتان احساس تعهد می کنید و تجاربی را که در رابطه با او بدست آورده اید را با خانواده تان مطرح خواهید کرد. شما ممکن است فکر کنید که مادر او شما را دست کم می گیرد و معتقد است که نمی توانید استقلالتان را حفظ کنید و روی پای خودتان قوی عمل کنید. بنابر این شما مترصد هستید که خودتان را به عنوان شخصیتی قوی معرفی کنید پسر عموی مادرتان راجع به شما صحبت می کند و از نظر او شما دوست داشتنی و خوش قلب هستید. دوست پسر شما برای شما احترام و عشق قائل است و شما مسئولیت رابطه تان را با دوست پسرتان به تنهایی به دوش می کشید و از روی شناختی که نسبت به او دارید به پیش می روید و کسی نمی تواند شما را به اندازه ی خودتان حمایت کند. تشکر از همراهیتون.
یاشار : در ضمن یادم رفت بگم ، این مشاوره مرا ۴ تا حساب کنید و اگر بیشتر بود هزینه آن ، ۴ تا حساب کنید تا حسابم صفر شود و یک حساب یک ماهه دیگر شارژ کنم تا مابقی را از آن کسر کنید. با تشکر از لطفتون
فریبا هراتی
: سلام. شما در کل 4 خواب باقیمانده داشتید که کسر شد و الان حسابتان صفر است.
یاشار : با سلام مجدد . ممنون از راهنماییتون .. با تشکر .
فریبا هراتی
: سلام. استدعا میکنم. اول از هر چیز لازم به ذکر می دانم که ازدواج مفهوم بسیار مهمی در زندگی دارد و آن یعنی احساس قلبی عشق بین دو نفر، و تمایل دو نفر برای بهبود زندگی شان در تمام مراحلِ بعد از این حس "عشق". یعنی اول باید عشق وجود داشته باشد تا آدم بتواند برای بهبود زندگی اش مقاومت و تلاش کند. اما قبل از عشق، همیشه اول باید روی کسی که برای ازدواج در نظر می گیرید، شناخت کافی داشته باشید. شناخت کافی داشتن به معنی شناخت قیافه و سطح اقتصادی شخص نیست!! شناخت کافی پیدا کردن، یعنی اینکه شما باید بدانید که کسی که می خواهید روی او به عنوان ازدواج فکر کنید، تا چه اندازه از نظر روحی، فرهنگی، میزان سواد و درک اجتماعی، حتی از نظر اقتصادی با شما هماهنگ است. مثلا شما نمی توانید با کسی که سرخوش است و تمام فکر و ذکرش این است که مرتب بالا پایین بپرد و بادبادک هوا کند، به عنوان شریک عشقی تان حساب کنید! شریک عشقی شما باید کسی باشد که عقلانیت و شخصیت شما را درک کند! از اینکه کنار شما راه می رود به خودش ببالد و افتخار کند. شریک عشقی شما باید شما را به خاطر چیزی که هستید دوست داشته باشد و نه به خاطر چیزی که دوست دارد باشید!! شما هرگز نباید به خاطر کسی الکی خودتان را خوشحال یا غمگین یا هیجان زده نشان دهید. شما باید خود واقعی تان باشید همانی که همیشه هستید!! چون درست است که آدم باید از همدیگر چیزهای خوب را یاد بگیرد و خودش را ارتقا بدهد ولی این ارتقا دادن به معنی عوض کردن کل شخصیتتان نیست! مثال عرض میکنم. فرض کنید که مثلا شما کم حرف می زنید. حالا اگر بخواهید خودتان را ارتقا دهید، یاد می گیرید که برای شادی عشقتان "سعی کنید" که کمی بیشتر صحبت کنید. اما اگر مثلا شما ذاتا از صحبت کردن بدتان بیاید، و تحمل شنیدن حرف زدن زیاد از حد کسی را نداشته باشید، و یک نفر پر حرف به زندگی تان بیاید و بخواهد مثل ضبط صوت 24 ساعته با شما صحبت کند، شما هم پا به پای او وانمود کنید که دوست دارید حرف او را بشنوید، فکر می کنید چند روز عشقتان به او دوام می آورد؟؟؟ قطعا شما خیلی زود خسته می شوید به او می گویید خفه شو!! این نمونه ی کاملا بی ربط به مشکل شما را عرض کردم تا درک کنید که اگر شما همانی نباشید که همیشه هستید، از فیلم بازی کردن خسته می شوید و عشق شما به تنفر تبدیل می شود. معصومه در زندگی شما، هرگز عشق را نمی خواهد. او دنبال پیدا کردن شرایط زندگی بهتر است. او هرگز شما را به خاطر چیزی که هستید دوست ندارد و هیچ منطق و عقلانیتی پشت توجه به او وجود ندارد. اگر شما مرد عاقلی باشید مطلقا به او فکر نمی کنید و در این کره ی خاکی که نصف بیشتر جمعیت آن را زنان تشکیل می دهند، دنبال تشکیل زندگی با کسی می روید که روحش به شما نزدیک باشد و شرایط اقتصادی شما را همانطور که هستید بپذیرد. در مورد نفر دوم هم این خانم به درد شما نمی خورد. او در وهله ی اول دوست معصومه است و با این وجود که احساس شما را به او درک کرده، تلاش می کرده که با شما دوست شود. این یعنی اینکه او عمدا داشته به احساس دوست خودش خیانت می کرده! یعنی که او به چیزی به اسم تعهد پایبند نیست! شما هرگز نمی توانید که کسی را که خیانت به نفع خودش را جایز می داند اعتماد کنید. اگر دوست پسر شما می خواست با نامزدتان به دور از چشم شما رابطه برقرار کند چه حسی روی او داشتید؟؟؟!! الان فاطمه همان کار را دارد با معصومه می کند و این یعنی او همان شخصیت منفوری را دارد که دوست پسر فرضی شما می توانست داشته باشد. او قابل اعتماد نیست. مطلقه بودن به هیچ وجه جرم نیست. دو نفر با هم سازش روحی ندارند و از هم جدا می شوند. در تمام دنیا هم این مورد پیش می آید. در قرآن ازدواج آمده طلاق هم آمده. پس هرگز به کسی به خاطر مطلقه بودنش انگ نزنید که درخور ازدواج نیست. برعکس شاید خیلی هم مناسب تر باشد چون مجرب تر شده است. اما من نمی توانم به زنی که به دوست پسر دوستش تعمدا نزدیک می شود تا او را به چنگ بیاورد بگویم ادم حسابی! شما تحصیل کرده، مهربان، وفادار، خانواده دوست، با ایمان، متعهد و دارای هزاران جنبه ی عالی در وجودتان هستید. چرا خودتان را دست کم می گیرید و خودتان را ارزان می فروشید؟؟ بهای شما چیست؟ فکر می کنید که چون مرد هستید باید هر کله پاچه ی نپخته ای که داخل بشقاب به شما تعارف می شود را همسرتان کنید؟ شما باید بهترین ها را انتخاب کنید. هول نشوید عجله نکنید!! معیارهای خودتان را برای انتخاب یک نفر در نظر بگیرید و نه مثل معصومه مادیگرایانه فکر کنید و نه مثل فاطمه لاشخور صفتانه به شریک احساسی کسی دیگر بچسبید. شما باید با کسی ازدواج کنید که با احساس با ایمان درستکار خوش اخلاق مهربان اهل سازش خانواده دوست و هم فرهنگتان باشد و این دو نفر تنها زنان باقیمانده ی روی کره ی زمین نیستند و هیچ کدامشان درخور شخصیت شما نیستند. اول آدمها را بشناسید، بعد عاشق شویدو نه برعکس!!! تشکر از همراهیتون.
یاشار : سلام خانم هراتی بزرگوار .. من یه مسئله ای توی زندگیم هست از اونجا که به مشاوره ها و تعابیرتون ایمان دارم و اینکه با خواب شناخت خوبی بدست میارید از آدم میخواستم باهاتون در میون بزارم .. این مسئله من طولانی هست و نمیتونم ایجا توی یک دیدگاه در میون بزارم .. اگه آی دی یا شماره ای دارید میشه محبت کنید بهم بگید تا باهاتون در میون بزارم .. هزینه هر چقدر بود پرداخت کنم .. چون مسئله من شامل چندین خواب هم هست .. با تشکر از شما عزیز محترم
فریبا هراتی
: سلام. دوست خوبم متاسفانه امکان تماس تلفنی بنابه مقررات سایت برای بنده وجود ندارد. شما می توانید تمامی خوابهایی که مربوط به حل مشکلتان هست را "یکجا" یا در سایت بنویسید و بنابه طول خواب و محتوای آن من از شما حق خواب کسر خواهم کرد. ولی در ابتدا ذکر کنید که بنا به توضیح قبلی در باره ی مشاوره. همینطور می توانید از طریق تلگرام یوتاب خوابتان را ارسال کنید و از واحد پشتیبانی بخواهید که خوابتان را برایم بفرستند. ولی ترجیح می دهم که در سایت خوابتان را ارسال کنید چون برای بنده بزرگی فونت سایت خواناتر است. تشکر از همراهیتون.
نرگس : سلام خانم هراتی عزیز.... خواب رو از زبان خواهرم میگم که در مورد من دیده.. خواهرم میگه خواب دیدم که من (نرگس) ازدواج کردمه که توی یه خونه بزرگی هستی توی یه اپارتمانی شیک بود و بعد خواهرم و اون یکی خواهرم میان پیشم میبینن که توی یکی از اتاقها نشستهام که ناراحتم و بعد میگه انگار با پسری که ازدواج کردی یه هنرمنده و موهاش هم از پشت بستهاند و بعد میگه مادرم هم میاد خونت و خیلی بدش میاد از شوهرت و هی بهش چیز میگه. (خانم هراتی من در واقعیت پسری رو که دوست دارم هنرمنده اما خواهرم از اینکه من کسی رو دوست دارم چیزی نمیدونه در واقع هیشکی نمیدونه). لطفا تعبیر بفرمایید . ممنون و سپاس
فریبا هراتی
: سلام. اگر شغل این آقا و خوابی که خواهرتان دیده اند یکیست و او هنرمند است، ممکن است که خواب او یک خواب صادقه بوده باشد. زندگی شما متحول خواهد شد. شما روحیه ای قوی تر و امکانات رفاهی بیشتری خواهید داشت. به ثروت می رسید و نسبت به آقایی که دوستش دارید احساس تعهد خواهید کرد. ( ممکن است ازدواج کنید با هم). اگر موی او در وقعیت کوتاه است، او مشغولیات فکری زیادی دارد و سعی می کند که ذهنش را متمرکز کند و نگذارد که فکرش ناراحت شود. ممکن است مادر شما با شخصیت این آقا در بیداری تضاد داشته باشد ( اگر خواب او صادقه باشد) در غیر اینصورت او چنانچه از وجود این آقا با خبر شود احتمال قوی از او تعریف خواهد کرد. تشکر از همراهیتون.
نرگس : سلام خانم هراتی عزیز.... خواب رو از زبان خواهرم میگم که در مورد من دیده.. خواهرم میگه خواب دیدم که من (نرگس) ازدواج کردمه که توی یه خونه بزرگی هستی توی یه اپارتمانی شیک بود و بعد خواهرم و اون یکی خواهرم میان پیشم میبینن که توی یکی از اتاقها نشستهام که ناراحتم و بعد میگه انگار با پسری که ازدواج کردی یه هنرمنده و موهاش هم از پشت بستهاند و بعد میگه مادرم هم میاد خونت و خیلی بدش میاد از شوهرت و هی بهش چیز میگه. (خانم هراتی من در واقعیت پسری رو که دوست دارم هنرمنده). لطفا تعبیر بفرمایید . ممنون و سپاس
فریبا هراتی
:
سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. در نوبت هستید و باید این خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون.
علیرضا : سلام
وقت بخیر
من ۲۹ سالمه و این اواخر سه کیس ازدواج از شهرهای مختلف ایران برای من پیش اومد که بخاطر تشخیص بهتر از یکی از امام جماعتهای مسجد شهرمون که استاد دانشگاه هم هستن خواهش کردم تا برای من استخاره بگیرن و ایشون گفتن که گزینه همشهریم بهتره و من اقدام کردم ولی اون خانوم رد کردن البته در مورد مسائل مختلفی با حاج آقا مشورت کردم و میکنم. رفتم سراغ گزینه بعدی که حدود ۱۰۰۰ کیلومتر از شهرما فاصله دارن ولی در عوض بسیار زیبا و مومنه هستن و ضمنا حافظ قرآن هم هستن. روز دوشنبه ساعت ۳:۳۸ صبح خواب دیدم که در حال صحبت کردن با تلفنی هستم که سیم تلفن اون خیلی کش اومده و بسختی گوشی تلفن در دستم قرار گرفته، حضور پدرم رو احساس میکردم اما ایشون رو نمیدیدم، پشت تلفن با حاج آقایی که توضیح دادم در حال صبحت بودم مثل اینکه میخواهم دختر خودشون رو بگیرم، ایشون نکاتی رو به من گفتن ولی من الان به یاد نمیارم. بعد از تلفن به مسیر خودم ادامه دادم و وارد خانه بسیار بزرگی شدم که در به حال بود و حال و پذیرایی آن بسیار بزرگ بود و فرش و پشتی داشت اما فاصله پشتی ها از من زیاد بود. احساس کردم که اون دختر مورد نظرم خودش رو قائم کرده و ناگهان از پشت من خودش رو نشون داد و به روی من پرید و روی سینم نشست. ایشون رو بغل کردم و متوجه شدم که این دختر اصلا آن نیست و بسیار زشت و بداندام هست، طوریکه همونطور که روی سینه من نشسته بود ساعد دستا و ساق پاشون کج شده بود و انگار پیچیده بود و از ترس از خواب پریدم.
فریبا هراتی
: سلام.تشکر. دوست خوبم اولا قبل از تعبیر خوابتان باید خدمتتان عرض کنم که برای ازدواج شما نباید قبل از شناخت، استخاره کنید. در هیچ شرایطی هم نمی توان با یک استخاره تشخیص دادکه کدامیک از موارد بهتر است. به این دلیل بنده اصلا به نفس استخاره ی شما به عنوان یک منبعی که بتوانید به آن اعتماد کنید، باور ندارم. شما باید اول یک نفر را خوب بشناسید و اگر باز شک داشتید، در نهایت استخاره کنید. اما در مورد تعبیر خوابتان، در بخشی که شما دیده اید که سیم تلفن خیلی کش می آید، به این تعبیر است که حاج اقایی که با او در خوابتان صحبت می کردید، قدرت و کنترل روی مسیری که شما در زندگی تان پیش می روید را ندارد! او مجبور است کاری را انجام دهد که واقعا دوست ندارد انجام دهد. او نمی تواند برای شما کار مناسب یا عادلانه ای انجام دهد و نباید به نظریات او در مورد استخاره اعتماد کنید. وقتی که شما در خواب چیزی را می کشید، به بارهای روی دوش شما و کشمکش های شما اشاره دارد. خوابتان به وضوح گویای این است که شما باید ارتباط با این آقا را ( در مورد ازدواج) کنار بگذارید و روی حرفهای او به هیچ وجه تصمیم نگیرید. اما در بخش دوم خوابتان، شما با کسی آشنا می شوید که خیلی فامیل و دوست و آشنا دارد و روابط عمومی خانواده ی او قویست. اما از نظر فرهنگی، تکیه گاه و نقاط قوت ایشان و شما بسیار متفاوت است و از هم فاصله دارد. شما نمی توانید به ایشان از لحاظ فرهنگی و روحی تکیه کنید. این دختر خانم با شما روراست نخواهد بود و دوست دارد که بر شما تسلط داشته باشد و حرف او سر باشد!! حفظ کردن قران کریم کار خیلی خوبیست ولی معیار مناسبی برای ازدواج نیست! یک نفر برای ازدواج باید از نظر روحی منطبق با شما باشد! وقتی که شما او را بیشتر بشناسید متوجه می شوید که وجهه ای که برای خودتان از او متصور شده بودید، اشتباه و غلط است و رفتار او را نخواهید پسندید. او نمی تواند دوستانه برخورد کند و درک او با شما بسیار متفاوت است. تشکر از همراهیتون.
zaahraa : سلام، خواب ديدم كه شوهر داشتم و خونمون خونه قديمي مادربزرگم بود، حالا يا شوهرم بود يا نامزد يادم نيست( كه در بيداري نميشناسمش و غريبه بود) و خيلي همديگر رو دوست داشتيم و رابطه جنسي هم اينگار داشتيم ولي اين اقا به من خيانت ميكنه و من از اون خونه ميام بيرون و به همراه دوستم بودم( اين دوستم به تازگي طلاق گرفته ازشوهرش) و به دوستم ميگم بيا بريم هردومون ازاد و رها شديم ولشون كن و با هم ميدوييديم به سرعت جوري كه اينگار داريم پرواز ميكنيم و در حال دويدن هر دو جيغ هم ميزديم كه رها شديم و من ديدم شوهر دوستم پشت سرمونه و وقتي ميبينه كه دوستم ديگه بي خيالش شده ناراحته و دنبالمون به سرعت مي اومد و من به دوستم گفتم شوهرت پشت سرته و دوستم گفت ولش كن و سرعتمون رو زيادتر كرديم و به ما ديگه نرسيد و سر راهمون سه تا امپول تقويتي خريديم يعني من گفتم اين امپولا خيلي خوبه و هر كدوممون بايد دوتا بزنيم ولي اون مغازه سه تا بيشتر نداشت و خريديم و در ادامه من و دوستم اينگار داخل يك آسانسور بوديم و ميخاستيم برگرديم خونه و اسانسور داخل يه خيابون نگه داشت و اون خيابون يه كوچه داشت و به دوستم گفتم بيا از اينجا بريم بهتره و وارد اون كوچه كه شديم چند تا مرد غريبه مارو تعقيب ميكردن و مارو گير انداختن و به زور مارو بردن داخل يك خونه و اينگار من خودم قبلا اين خونه رو اومده بودم و به دوستم گفتم فقط مطابق ميل اينا رفتار كن و هر چي ميگن حرفي نزن وگرنه يه بلا سرمون ميارن و يا ميكشنمون و اين خونه مثلا حالت يه مركز درماني داشت ولي ادماش عجيب و غريب و ترسناك و خطرناك بودن كه اگه به حرفاشون گوش ميداديم كاري نداشتن و يه خانمي اومد از من كلي سوال كرد و من گفتم پس ميشه الان بريم كه گفت صبر كن و يه اقايي اومد و اون سه تا امپول مارو به طور مساوي تقسيم كرد يعني شكسته بودش و داخل چهارتا شيشه ديگه كرده بود و به هر كدوممون دو تا داد و ما از اونجا اومديم بيرون و يه ماشين دم در بود كه چندتااز ماموراشون توش بودن و من به دوستم گفتم فقط لبخند بزن و الكي تعريف كن وگرنه ناراحت ببيننت دوباره اسيرمون ميكنن و من الكي گفتم چه آدماي خوبي بودن و از جلوشون رد شديم ولي اينا از اينكه ازشون تعريف كرديم خوششون اومد و ميخاستن دوباره مارو بگيرن و ببرن اون مركز، و يهو يه بچه پسر اومد و دوستم رو سوار يه فرقان كرد و به سرعت ميرفت و من گفتم منم توروخدا ببريد و ديدم اون بچهه دوستم رو وارد يك ساختمان نيمه كاره برد و منم گفتم ميرم و اين ساختمان به كوچه بغلي راه داشت ولي ديدم يه عالمه پله هاي ترسناك كه فاصله هاش خيلي زياد بود داشت ولي گفتم عيب نداره از اينجا ميپرم ميرم بهتر از اينه كه اينا منو بگيرن و از پله ها ميپريدم ولي خيلي برام راحت بود و به راحتي مي اومدم پايين و گفتم آخيش نجات پيدا كرديم و ديگه پيدامون نميكنن.. ( من خودم مجردم ولي با كسي در ارتباطم و دوستم از اينكه از شوهرش جدا شد ناراحته زياد ولي شوهرش خيلي اذيتش كرد).
فریبا هراتی
: سلام. شما به این فکر می کنید که اگر روزی به شما خیانت شود نمی توانید مثل مادر و مادربزرگتان به سنت های خانوادگی پایبند بمانید و بشینید و بسوزید و دم بر نیاورید! شما می خواهید زندگی آزاد و راحتی داشته باشید و فکر می کنید که دوستتان هم که طلاق گرفته باید قدر شرایط امروزش را بداند که از دست یک همسر بد رها شده و آزادی های خودش را قدر بداند. شما می خواهید نیرو و انرژی بیشتری به زندگی تان تزریق کنید و از همه ی زندگی تان لذت ببرید. ولی اینها ظاهر قضیه است. حقیقت این است که اگر بخواهید خیلی آنطور که دوست دارید آزاد باشید، مردم دوست خواهندداشت که از شما سو استفاده کنند و شخصیت شما را زیر سوال ببرند. شما باید در زندگی تان همیشه اعتدال داشته باشید و به قولی نه به آن شوری شور و نه به این بی نمکی! نه اجازه دهید که کسی بر سرتان بزند و نه خودتان بخواهید که خیلی بی بند وبار و بی قانون زندگی کنید. شما بهترین کسی هستید که می توانید خودتان را به صحیح ترین صورت ممکن کنترل کنید. بلند پروازی های افراطی و یا اقدام به کاری که آخر و ته آن معلوم نیست و از شاخه ای به شاخه ای پریدن، سختی هایی دارد که کمتر از سختی یک همسر بد بالای سر داشتن نیست! تشکر از همراهیتون.
zeinab : عذر می خوام متوجه نشدم مادرم باید نذر کند یا بعد از موفقیت من نذری بدهد و اینکه مادرم ب تازگی از مشهد برگشته و اونجا برا ازدواج من خیلی دعا کرده . میتونه این تعهد ازدواج باشه؟
فریبا هراتی
: بله عزیزم. دعای مادرتان مستجاب خواهد شد و باید نذر کند که انشالله حاجتش را بگیرد و نذری بدهد.
zeinab : سلام .دختر عموم ک خیلی وقته خبری از هم نداریم خواب دیده که انگار عروسی من بوده و دوتا پسربچه اش دارن بهش میگن که از عروسی من اومدن و دختر عموم تو خواب خیلی گریه میکرده و میگفته چرا زینب منو دعوت نکرده که برم عروسیش. ولی توی خواب من یا داماد رو ندیده بود.بعدش هم مامانم و زن عموم رو دیده بوده که داشتن اضافه غذاهای عروسی من رو که برنج و مرغ بوده به مردم میدادن. خانم هراتی من ترسیدم این خواب بدی باشه صدقه دادم.من مجردم
فریبا هراتی
: سلام. شما به انجام کاری متعهد می شوید و مادرتان باید به خاطر این موفقیت شما بین مردم نذری بدهد. شما از نگرانی بیرون خواهید آمد. خواب شما بد نیست ولی صدقه دادن همیشه دفع شر می کند. تشکر از همراهیتون.