تعبیر خواب بازار
اگر خواب ببینید در بازار هستید، در تمامی امور زندگی موفق خواهید بود. ولی دیدن بازاری متروک در خواب، رسیدن پریشانی و افسردگی خاطر است. دیدن سبزیجات گندیده در بازار، زیان شغلی است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
امین : سلام وقت شما بخیر
خانم هراتی عزیز من دو روز پیش این خواب را ارسال کردم و جواب خود را دریافت کردم.
ولی سوالی راجع به تعبیر خواب خودم داشتم، ممنون میشم راهنمایی بفرمایید:
دفتری که در خواب همراه من بود. حاوی نوشته های خودم بود. من در خواب نویسنده بودم. و میخواستم برای دفتر حاوی نوشته هایم قفل طلا تهیه کنم تا اون نوشته ها به دست کسی نیافته.
با توجه به نویسنده بودنم در خواب، این میتونه نشونه این باشه که چیزی که از اجدادم به من به ارث رسیده، اینه که من نویسنده خواهم شد؟؟ یا خیر؟ و اینکه من چطور میتونم بفهمم که چیزی که در گذشته من هست و از اجدادم به من رسیده چی هست؟؟
خواب دیدم زمان خیلی خیلی قدیم بود، در خواب من خودم را، در جسم یه مرد میانسال میدیدم، که ظاهرا از خاندان پولدار و سرشناسی بود ولی لباسهای فقیرانه تنم بود.
به بازار اومده بودم تا طلاهامو و جواهراتم اندکی که واسم مونده بود رو بفروشم و با پول آن، مشغول خریدن یه قفل طلا برای دفتر بزرگیی که همراهم بود شدم.
ظاهرا تمام سرمایه ام را فروختم چون میخاستم برای دفترم قفل بخرم، دفتر واسم خیلی باارزش بود و میخواستم آسیب نبینه.
در این حین داروغه شهر اومد همه اونایی که توی بازار بودن رو به صف کرد- چون ظاهرا یه عده آدم توی بازار بودن که دزدی میکردن و مال بقیه رو میدزدیدن، میخواست اون چند نفر رو پیدا کنه و شلاقشون بزنه- ولی من خیلی ریلکس و آرام بودم. من هم توی صف جمعیت ایستادم-
نمیدونم چرا داروغه اول سراغ من اومد دستشو گذاشت زیر چونه م و پرسید از کدوم خاندان هستی؟ اسمم رو که گفتم - از حضور من در اونجا و از دیدن سر و وضعم متاثر شد- ولی سوالی نپرسید انگار همه چیز رو راجع من میدونست بعدش داروغه رو کرد به جمعیت و گفت همه افرادی که ازین خاندان هستن آزادن میتونن برن و من هم رفتم.
فریبا هراتی
: سلام. دفتر شما به خاطرات و تجارب گذشته شما بر می گردد که شما باید آن را برای خودتان محفوظ نگه داشته و از آن استفاده کنید. قفل طلای آن اشاره می کند که باید سعی کنید که آن خصلت با ارزشی را که در نیاکان و اجداد شما بوده را جایگزین رفتاری کنید که امروز در زندگی فعلی تان دارید. این که چه به شما رسیده را منوط به زندگی خانوادگیتان می توانید متوجه شوید. اصالت تان افکارتان تربیتتان. این که خودتان را دست کم نگیرید و خواب شما به نویسندگی شما اشاره ای نمی کند.
فریبا هراتی
: موفق شدید بالاخره پاسخ بنده را ببینید یا خیر؟
امین : سلام وقت شما بخیر
خواب دیدم زمان خیلی خیلی قدیم بود، در خواب من خودم را، در جسم یه مرد میانسال میدیدم، که ظاهرا از خاندان پولدار و سرشناسی بود ولی لباسهای فقیرانه تنم بود.
به بازار اومده بودم تا طلاهامو و جواهراتم اندکی که واسم مونده بود رو بفروشم و با پول آن، مشغول خریدن یه قفل طلا برای دفتر بزرگیی که همراهم بود شدم.
ظاهرا تمام سرمایه ام را فروختم چون میخاستم برای دفترم قفل بخرم، دفتر واسم خیلی باارزش بود و میخواستم آسیب نبینه.
در این حین داروغه شهر اومد همه اونایی که توی بازار بودن رو به صف کرد- چون ظاهرا یه عده آدم توی بازار بودن که دزدی میکردن و مال بقیه رو میدزدیدن، میخواست اون چند نفر رو پیدا کنه و شلاقشون بزنه- ولی من خیلی ریلکس و آرام بودم. من هم توی صف جمعیت ایستادم-
نمیدونم چرا داروغه اول سراغ من اومد دستشو گذاشت زیر چونه م و پرسید از کدوم خاندان هستی؟ اسمم رو که گفتم - از حضور من در اونجا و از دیدن سر و وضعم متاثر شد- ولی سوالی نپرسید انگار همه چیز رو راجع من میدونست بعدش داروغه رو کرد به جمعیت و گفت همه افرادی که ازین خاندان هستن آزادن میتونن برن و من هم رفتم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. چیزی در گذشته ی شما هست که شما نیاز دارید آن را وارد زندگی فعلی تان کنید تا احترام و عزت شما بالاتر برود و باید سعی کنید که آن خصلت با ارزشی را که در نیاکان و اجداد شما بوده را جایگزین رفتاری کنید که امروز در زندگی فعلی تان دارید. شما ارزش خودتان را دست کم می گیرید و از ظرفیت کامل خودتان استفاده نمی کنید. تجارب شما به اندازه ای هست که بتوانید عاقلانه و درست تصمیم بگیرید و می خواهید که اعتبار و ارزشی را که برایتان قائل هستند را در جهت حفظ ارزشها و خاطرات قدیمی ای که ریشه ها و اجداد شما سعی کرده اند برای شما به یادگار بگذارند، به کار ببرید. می خواهید این اعتبار را حفظ کنید و اجازه ندهید که زحمات اجداد شما به بطالت و بیهودگی هدر برود. شما نیاز دارید که از گذشته تان درس بگیرید و اشتباهات قدیم را تکرار نکنید بلکه تجارب مثبت اجدادتان را به کار ببرید. اخلاقیات و آگاهی شما قویست و اعتبارتان به خاطر روح بزرگ شماست. شحصیت و قدرت شما بالاست و باید سرتان را بالا بگیرید و به خودتان افتخار کنید. سختی ها خواهند گذشت. تشکر از همراهیتون.
majinaz : با عرض سلام و خسته نباشید خدمت خانم هراتی عزیز.
ممنون میشم متن خواب غیرقابل نمایش گردد. باتشکر.
. باتشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. همکار قدیم شما حرف شما را به عنوان کسی که قبلا با شما تماس داشته می زند و می گوید که شما الان دیگر وضعتان خوب شده و خودتان و شرایط تان را برای او یا کسی رو نمی کنید. شما در جایی که دوست دارید انشالله استخدام می شوید ولی باید دقت داشته باشید که به استناد اینکه شما را معرفی کرده اند مغرور نشوید و فکر نکنید که الان با شما خیلی خوشرفتار خواهند شد. در واقع شاید شرایط بسیار سخت گیرانه ای در آنجا وجود داشته باشد. شما باید دقت کنید که شما انتخاب ها و گزینه های زیادی پیش رویتان دارید ولی کاری که از شما می کشند هم بسیار بسیار استرس زا و سخت است. (دبی) اشاره به این دارد که خیلی راحت ممکن است عصبانی شوید. از شما بهترین کار و بازدهی را می خواهند و می خواهند که با پرستیژترین کیفیت کاری را از خودتان نشان دهید ( برند). و فروشنده های خارجی اشاره به این دارد که خیلی ها همکاران شما هستند که اصلا حتی نمی توانید آنها را درک کنید!! اقتدار و قدرتی که در آنجا با آن مواجه خواهید شد، شما را وادار می کند که بسیار دقیق باشید و تحت چارچوب و قوانین خاصی کار کنید (چهارشونه). اما این کار مقدس است و شما باید تمام قوایتان را پای کارتان بگذارید و هرگز از الفاظی استفاده نکنید که بعدا نتوانید حرفتان را جمع و جور کنید و پس بگیرید... چون حرف گفته شده را نمی توان بازپس گرفت. تشکر از همراهیتون.
میثم : باعرض سلام و خسته نباشید . ممنون میشوم متن خواب مخفی بماند . باتشکر.
. ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما نیاز دارید که نگاهی نزدیکتر به جنبه های مختلف زندگی تان بیاندازید و رفتار خودتان را بهتر و خالی از هر عیب کنید. تمایل شما بیشتر از تغییر رفتارتان به این است که از نظر مالی قوی باشید و در دنیا خوش بگذرانید و شیرینکام باشید. شما می خواهید حس فرهنگی را در خودتان قویتر کنید و از سبک های مختلف زندگی و کار اطلاعات زیادی کسب کنید. اما بیشتر از هر چیزی، چیزی که مهم است به زندگی تان بیاورید دانش و مهارت های لازم در حوزه ی کاری تان است. نمی توان برای پر بار بودن، از هر چیزی یک مورد را یادگرفت بلکه باید در یک زمینه واقعا قوی عمل کرد. شما می خواهید پرشورتر و با نشاط تر باشید و به اندازه ی کافی هم شور و نشاط و شادی در روابط دوستانه تان به دست خواهید آورد و هم اینکه خودتان ذاتا پرشور هستید. تشکر از همراهیتون.
داریوش : باعرض سلام و خسته نباشید . ممنون میشم خواب غیرقابل نماش شود.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما سعی می کنید که شخصیت خودتان را برای پیشرفت و ترقی بیشتر در زندگی آماده کنید. با ترسهایتان کنار می آیید و ارتباطاتتان را با دیگران قوی تر خواهید کرد. مزه ی قدرت و پرستیژ را تجربه خواهید کرد ولی تکبر و رفتار تندخویانه را به وجودتان راه نمی دهید. احساسات شما پاک است و فکرتان آرام است. زندگی روی غلطک افتاده و می خواهید شروعی تازه داشته باشید اما همزمان سعی می کنید که همیشه منطقی فکر کنید. دلتان می خواهد که این خوشی را با دوست دخترتان تجربه کنید و احساسات زنانه را بهتر درک می کنید. شما خواسته های زیادی از دنیا دارید. می خواهید به عشق و شادی برسید و مشکلاتتان را حل کنید و جنبه ی حمایتگرایانه ی خودتان را بالاتر ببرید. شما به اوج موفقیت خواهید رسید و احساس آزادی بیشتری خواهید داشت. جاه طلبانه به دنبال خواسته هایتان می رسید و می توانید شرایط خودتان را کنترل کنید. شما می خواهید مهارت های خودتان و نقاط قوت تان را بالاتر ببرید و بفهمید که چه کسی هستید و چطور باید موضع خودتان را قوی نگه دارید. تشکر از همراهیتون.
داریوش : سلام خانم هراتی عزیز.وقت بخیر خداقوت.
ممنون میشم متن خواب غیرقابل نمایش گردد.
با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. دقیقا درست می فرمایید. شما به خواسته های خودتان با شفاعت امام حسین ع خواهید رسید. شما شغل خوبی بدست خواهید آورد، و به شدت از شما حمایت خواهد شد. هم خودتان رشد خیلی موفقیت آمیزی در زندگی خواهید داشت و دور دور شماست و اوضاع به نفع شماست هم اینکه انشالله با کسی ازدواج می کنید که شخصیتی کامل و با کمال دارد و شما از زندگی تان لذت می برید و اینها همه به برکت محرم و دعای خیر امام حسین ع در حق شماست. تشکر از همراهیتون.
Mehrnika : و روی ظرفها قیمت زده شده صد هزار بود.
و ساعت شش صبح من داشتم با همسرم تلفنی صحبت میکردم و او کاملا بیخیال و ارام بود
نگین : سلام و عرض ادب خانم هراتی
خواب دیدم که به مغازه ای برای خرید به همراه پدرم مراجعه کردم که بدلیجات میفروختند از این مدل های مهره ای ماندد و من خیلی زیاد به یک سرویس علاقه داشتم که بخرم درنهایت از یه سرویس مهره زرشکی خوشم اومد و یک مدل گوشواره خیلی بلند رو روی یکی از گوش هام امتحان کردم که ببینم بهم میاد یا نه که دوباره گذاشتم سرجاش و بعد سرویس رو به من دادند و من گفتم توان خرید دستبند و گوشواره رو ندارم و فقط سینه ریز را میخواهم و بعد پول آن را کارت کشیدم ۲۴۰ تومن و رو به خانمی در مغازه گفتم من ۸ ماهه از این سرویس خوشم اومده ولی توان خرید نداشتم الان از خرجی ماهانه ام زدم اومدم خرید ولی بعد که از مغازه خواستم بیام بیرون گردنبند قرمز رو گم کردم و خیلی ناراحت شدم فروشنده هم کمکی برای پیدا کردن نکرد و من با گریه به خدا میگفتم چه گناهی به درگاهت کردم و با ناراحتی با پدرم به سمت خونه اومدم و بعد بیدار شدم که ساعت حدود ۵ صبح بود مرسی از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما متاسفانه دارید اشتباه بزرگی می کنید. دیدن بدلیجات در خوئابتان بیانگر خوشی های کوتاه مدت است. شما برای رسیدن به پاداش، شادی، عشق، پول، موفقیت و خلاقیت با مردمی معاشرت و رفت و آمد و تعاملات خواهید داشت که در جایگاه و قدرت بالا هستند و در عشق یا موفقیت، زیادی متکبر هستند. شما از تمام توانتان می زنید که با این اشخاص یا با کسی اینچنین آشنا شوید و به او دل ببندید ولی اصلا وجود شما برای او مهم نیست و سه سوته شما را رها خواهد کرد و شما می مانید و کلی ضرر!! اگر چنین کسی در زندگی تان پیدا شده یا قرار است برای چنین اشخاصی کار کنید، دقت داشته باشید که در نهایت به نفع شما نیست. تشکر از همراهیتون.
Sana : سلام خواب دیدم با یکی از دخترخاله هام بین راه تهران و شمال که استراحت می کنند از ماشین پیاده شدیم بعد یک فروشگاه بدلیجات بود و رفتیم اونجا بعد دلم می خواست دستبند بگیرم. بعد یک انگشتر که به شکل گل با گلبرگای سفید بود رو تو دست یکی میبینم بعد فکر میکنم نقره است. می خوام بگیرم که از فروشنده میپرسم چنده میگه ۶۰ هزار تومنه و جنسش برنجه و بعد با خودم میگم چقدر زیاد بعد رو هر کدوم از گلبرگا چندتا نگین بود که می گه هر چی نگینش بیشتر شه قیمت میره بالا تر بعد میگه یه دونه نگین بیاد روش میشه ۱۶۰ تومن که کلا بیخیال میشیم بعد موقع برگشتن باز داشتم به دستبندا نگاه میکردم و اونارو می خواستم بگیرم مخصوصا یه ردیف انواع دستبند چشم نظر بود ولی میریم از اونجا بعد میرم یه مرکز خرید که هیچکس توش نبود و اونجا هم تو یه مغازه کلی گوشواره میبینم و کلی طول کشید و در آخر دو تا گوشواره که یکی شبیه اردک بود انتخاب می کنم یکی هم شبیه صدف و فقط اونی که شبیه صدف بود رو میگیرم. و تو همون جا یکی از اقوام رو میبینم که عاشقانه به همسرش نگاه میکرد و آغوششو باز کرده بود براش و یک گردنبند فروشی بود و به همسرش میگم که خواب دیدم براش یک گردنبند با سنگ دایره ای زرد خریدی ولی مثل اون رنگ نتونستم پیدا کنم که نشونشون بدم. بعد پدرم از همون مغازه برای مادرم یک گردنبند سنگ گرفته بود که روش نوشته بود هستی در حالی که اسم مادرم یه چیز دیگست ولی به خاطر معنیش براشون گرفته بود و خاله ام همین گردنبند رو با اسم هستی داشت و برای دختر خاله ام که مادرش تازگی فوت شده یک گردنبند با اسم مادرش و یک لباس سیاه بهش داده بودند.
فریبا هراتی
: سلام. شما به این فکر می کنید که دلتان را با خوشی های لحظه ای و موفقتی خوشحال و سرگرم کنید. شرایط متفاوتی پیش می آید که بتوانید الکی خوش باشید ولی شما عاقل تر از این هستید که عمر و وقتتان را پای رابطه هایی بگذارید که دوامی ندارند. شما می دانید که الان مردم شرایطشان عوض شده و خیلی دنبال ازدواج نمی روند... شما می خواهید نصیحت خوبی را آویزه ی گوشتان کنید و آن این است که برای اینکه امنیتتان حفظ شود، احساس واقعی تان را خرج کسی نکنید که شما را به بازی بگیرد و سعی کنید خودتان را از آدمهای بد دور نگه دارید. از نظر شما فامیل شما می خواهد به خانمش انرژی و شادی بدهد و پدر شما هم به مادرتان ابراز عشق می کند و او را هستی وجود خودش می داند. همینطور خاله تان برای شوهرش عزیز است و برای دختر خاله تان هم ابراز همدردی میکنید و از او حمایت می کنید. تشکر از همراهیتون.
سارا : سلام وقت بخیر
خواب دیدم تو یه هتل خیلی مجلل هستم که اتاقهای خیلی شیکی داشت وتختهاش به یه شکل عجیبی مثل ذوزنقه بود وطرح ملافش بوته جغه بود بعد بایه تعدادی که انگار دوستای دوران نوجوانیم بودن البته همشون نااشنا بودن به یه مرکز خرید رفتیم انگار من مغازه ها رو نگاه می کردم که پوشاک داشت وطبقه دوم بود و مغازه ها برعکس بیرونشون داخلشون خیلی کوچک و باریک بود بعد دیدم با ز با دوستام به خیابون رفتیم مثل دوران نوجوانی از مسائل عشقی صحبت می کردم انگار خیابونای بالا شهر بود خیلی سرسبزو دلباز بود بعد همین طور که می رفتیم کنار یه خیابون پهن من داخل یه ارایشگاه کوچک رفتم که کنار خیابون بود و گفتم می خوام ناخنامو درست کنم وموهامم رنگ کنم ارایشگر اوکی داد و شروع به رنگ کردن موهای من کرد ادوستام تو یه خونه روبروی ارایشگاه بود دقیقا اون طرف خیابون تو یه خونه چند طبقه رفتن انگار خونشون بود و یه سری اتفاق افتاده بود مثل اینکه در مورد مسائل عشقی اون دخترا که بامن بودن یه چیزایی برملا شده بود و یه سری درگیری و دعوا اتفاق افتاده بود ومن از داخل ارایشگاه دیدم که اون خونه انگار یه جاهایش خراب میشد مثل بالکن یا دیوار خونهکه دخترا توش بودن موهای منم یه رنگ بلوندی که تا حالا رنگ نکرده بودم شدکه خیلی دوست داشتم البته وقتیکه داشت موهام و می شست وخیس بود دیدم که موهام بلوند شده وقد موهامم بلند بود مثلا تا کمرم بود
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما حالت ذهنی تازه ای خواهید یافت و در هویت شخصی تان تغییر به وجود خواهد آمد. زندگی شما متحول می شود. از عادات فکری قدیمی تان جدا می شوید و طرز فکر قدیمتان را کنار می گذارید. شما می خواهید موقتا از زندگی روزمره تان فرار کنید. می خواهید زنده دل باشید و به انتخاب های پیش رویتان نگاه می کنید. شما متوجه می شوید که بیشتر پیشنهاداتی که به شما می شود دروغین است و ظاهر و باطن آدمها با هم فرق دارد یا ظاهر کارها جور دیگری به نظر می رسد اما در اصل شما با واقعیات دیگری روبرو می شوید. شما می خواهید که طرز فکرتان را عوض کنید و برای رسیدن به خواسته هایتان سماحت می کنید تا چیزی را که می خواهید به دست بیاورید. شما سعی می کنید که اجتماعی و سرزنده تر و بی خیال تر باشید چون می دانید که غصه خوردن مغزتان را از بین می برد و روحیه تان را خراب می کند. شما می خواهید فکرتان راحت باشد و احترامتان بالا برود. تشکر از همراهیتون.