کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب بالا رفتن

اگر کسی ببیند درحال بالا رفتن از (کوه، نردبان، پله و...) می باشد، اگر کوه دارای شیب تند باشد، کارهایش را با سختی انجام می دهد ولی برایش پیشرفت حاصل می شود. چنانچه نردبان دارای استحکام و قدرت بود، ترقی در کارش پدید می آید.

اگر از پله ها بدون خستگی بالا می رفت، کارهایش را با دقت و توانایی انجام خواهد داد. اگر چند بار در هنگام صعود، خسته شد و توقف کرد، در کارهایش گاه به گاه دچار شک و تردید می شود و اگر راه را به پایان رساند، بر شک و تردیدها غلبه می کند. اگر در همان حال خستگی از خواب بیدار شد، دلیل که کارها را نیمه کاره رها می کند.

لوک اویتنهاو می گوید :صعود کردن در کوهستان به معنی مبارزه کردن با سختیها و بالا رفتن از یک درخت به معنی رسیدن اخبار مهم به بیننده خواب است.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

124 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

 فاطمه

فاطمه : سلام خانم هراتی
من فکر کنم شنبه صبح بود خواب دیدم تو با مادرم و چند نفر از اقوام بیرون هستیم یه جای مرتفعی بود انگار یه کم هم بارون زده بود حالت زمین چمن که خاکش نرم میشه انگار موقع برگشت بود که دیدم زمین خیلی شیبش زیاده انگار دیوار صافه با خودم فکر میکرم مادرم با پادردش چه جوری بیاد بالا ولی هممون خیلی راحت بالا رفتیم و رد شدیم بعد دیدم جایی هستیم که همکارم هم اونجاست و مدیر عامل جدیدمون هم بود فکر کنم اون بود ولی مطمئن نیستم بعد پلیس اومد دستگیرش کرد انگار قتل کرده بود و میدونستیم که قاتله بعد دیدم تو دستش یه اسلحس با خودم گفتم چه جوری پلیس متوجه اسلحه نمیشه بعد اون اومد دنبال من و به سمتم نشونه گرفت که منو بکشه و من خیلی ترسیدم رفتم یه دری بود پشت اتاق که میخورد به حمام یا سرویس، نمیدونم،بعد اون در یه در دیگه بود یعنی از دو تا در رد شدم و هر دو در رو چفتشو بستم چفتش مدل این چفتها بود که نود درجه میچرخونی بسته میشه که پنجره های قدیمی هم داشتن و دسته هم داره تقریبا مدل دسته باز و بسته کردم شیر گاز تو خونه ها ، بعد همکارم اومد پیشم و درها رو راحت باز کرد و هل داد در باز شد و اون قاتل هم دنبالش اومد و باز سمت من نشونه گرفته بود و من خیلی ترسیده بودم و پشت همکارم قایم شده بودم و فکر میکردم اگه به اون شلیک کنه یا تیر بهش بخوره چی میشه ، همکارمم سعی میکرد از من دفاع کنه و دستشو باز کرده بود که اون سلیک نکنه ، آخرش به خودم گفتم دیگه شلیک میکنه و چیزی نمیشه که بیدار شدم
تو واقعیت اون آدم قبلا سابقه زندان داره

پاسخ
لینک۱۶ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۵۶:۱۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما با چالش بزرگی در زندگی تان مواجه می شوید و خیلی راحت خواهید توانست بر سختی ها غلبه کنید و به اوج موفقیت برسید. احساس مثبتی در زندگی تان جریان می یابد. مدیر عامل شما شاید از اینکه شما در زندگی تان خیلی راحت پیشرفت می کنید، نسبت به شما کنجکاو می شود و یا حساسیت زیاد به خرج می دهد. شما می توانید به مراحل تازه و موفقیت های تازه ای در زندگی تان برسید و مسیر زندگی تان را عوض کنید. اما احساس خشم و کینه ی مدیرتان نسبت به شما تمام نشده و شما نباید از خشم نهفته ی او غافل بشوید او در ظاهر سعی می کند که درست رفتار کند و دست از پا خطا نکند ولی نسبت به شما احساس منفی دارد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۲۰:۲۳:۱۹
seda

seda : سلام، وقتتون بخیر، لطفا نمایش داده نشه

پاسخ
لینک۲۴ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۴۲:۳۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما می خواهید در زندگی تان پیشرفت کنید ولی یک تاخیر موقتی در رسیدن به اهدافتان دارید. اما این موقعیت را بدست خواهی آورد تا در زندگی تان پیشرفت کنید. شما می خواهید به آرامش و گرمی در زندگی تان برسید. دوست پسر سابقتان متوجه ی اشتباه خودش در رابطه با شما خواهد شد. ولی واقعیت این است که او معلوم نیست با خودش چند چند است! یکبار با زندگی شما بازی کرد، شما را که از دست داد نوبت همسرش است. حالا با زندگی او بازی می کند ( چون او را بدست آورده!! ) و باز نوبت شماست. مراقب باشید که دور از چشم دیگران با اعصابتان بازی نکند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۲۲:۴۵:۴۴
Mehrnika

Mehrnika : پرداخت شد.

پاسخ
لینک۶ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۵:۲۹:۱۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. سال نوی شما هم مبارک. شما با مشکلی مواجه شده اید که نیاز به این دارید تا مانند پدرتان خردمندانه تر از معمول فکر کنید و مشکلات مالی تان را برطرف کنید. شما با گرمی و احترام و سخاوت از خواهر شوهرتان حمایت کرده اید ولی او حاضر به حمایت و پشتیبانی متقابل از شما نیست. شما برای حل مشکلات مالی تان فقط می توانید متکی به خودتان باشید و خواهر شوهرتان معتقد است که هر کسی جای شما باشد و عقلانیت و تجارب شما را داشته باشد، برای خودش اعتبار قائل است و شما هم باید همینطور باشید. شما نمی خواهید که صرفا با دعا مشکلاتتان را برطرف کنید. ارتباط شما و خواهر همسرتان رو به تنزل می رود و او از چشمتان می افتد. شما می خواهید مدرنتر فکر کنید و با استفاده از خرد و عقلانیت خودتان مشکلاتتان را حل کنید و نه با استفاده از ارتباطاتتان با فامیل و دوستانی که زمانی که به کمکشان نیاز دارید، شما را تنها می گذارند. شما حتی به دوستانی که در امریکا هستید هم رو نمی اندازید و از آنان تقاضای کمک نمی کنید. شما اجازه نمی دهید که کسی از ظاهر شما متوجه شود که فکرتان مشغول و ناراحت است و سعی می کنید که خونسرد به نظر برسید. در زندگی تان پیشرفت خواهید کرد و اهدافتان را دنبال می کنید هر چند که مشکلات و موانعی هم برای رسیدن به این اهداف سر راهتان وجود دارد. شما در روابط اجتماعی تان سعی می کنید که قانونمند باشید و مرتکب هیچ اشتباهی نشوید. به صورت موقتی مشکلات مالی برایتان پیش آمده ولی شما متمولتر از آن هستید که مستاصل شوید. مدتی بعد، همه چیز عالی خواهد شد. نگرانیهای امروزتان را از ذهنتان پاک می کنید و سختی هایتان تمام می شود. اما قبلا مرتکب اشتباهی شده اید که برایتان اینطور شر به پا شده و فکرتان ناراحت شده است. ذهن شما وسوسه می شود که اشتباه گذشته تان را تکرار کنید اما شما دیگر هرگز گول نمی خورید و اسیر هوای نفس تان نخواهید شد. یک بار تجربه ی اشتباه برای رسیدن به مرز بدبختی برایتان بس بود! تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۶ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۲۰:۲۴:۱۹
Mehrnika

Mehrnika : با عرض سلام و احترام ،سال نو مبارک
خونه پدرم هستم انگار خونه ای ندارم ،خواهر همسرم به دیدنم اومده و من از ایشون در اشپزخانه پذیرایی میکنم هر دو غمگین هستیم صدای آواز برادرم از اتاق بغلی میآد و آرامش منو بهم میریزه ،میدونم برای خودنمایی داره میخونه با صدای بلند .خواهر همسرم میگه یه نفر کتاباتونو امانت میگیره و در ازاش بهتون مبلغی میده ،من لبخند تلخی میزنم و میگم کتابای من بدردشون نمیخوره اونا کتاباب مذهبی میخوان ،در صورتی که خواهر همسرم بسیار ثروتمنده اما ابدا به فکر کمک به من نیست.در فضای بعدی خواهر همسرم سوار اسانسور شده و به پایین میره همون زمان دوستم از امریکا با من مکاتبه میکنه و خواهر میگه سلام منو برسون ،بجای موبایل کتاب دستمه و من صفحه ای که دوستم هسترو گم میکنم خواهر هسر رو پیاده میکنم و با اسانسور به بالا بر میگردم نگهبان ساختمون به طرز عجیبی منو نگاه میکنه دست میزنم به سرم ،انبوه موهامو مقابل پیشونی یجا جمع کردم که میریزه رو شونه هام ، حالا با اسانسور بالا اومدم فضای اسانسور بزرگه دو تا بچه ته اسانسور کز کردن همون دوستم که امریکاست کنارمه و بهم میگه این بچه هارو برسون به مادرشون میخوام ببرمشون طبقه بالای خودمون اما چند تا بچه شرور بهمون حمله میکنن تو لابی مقابل خونمون هستم (حالا خونهی خودمونه) میخوام به پلیس یا نگهبان زنگ بزنم شرایط وخشتناکی پیش اومده با فریاد از پسرم میخوام درو باز کنه در باز میشه یه در بزرگ به صورت کشویی میپرم داخل خونه با پسرم پشت در تکیه زدیم و ترسبده با فشار درو میبندیم میدونم اون سمت خونه هم در دیگه ای هست میخوام به پسر کوچیکم بگم قفل کته درو اما مطمئن هستم که در بسته است.
مدتی انگار گذشته من از در دیگه ی اپارتمانم اومدم بیرون همه چی ارومه همسایه های قدیمیو میبینم گپی میزنیم و من نگاهم میره سمت زمین زیر پا انگار گل سیاهه ،اب میگیرم سنگ سفید زیر پامون نمایان میشه،میخوام ادامه بدم و مقابل در اپارتمانو بشورم همسایه انکار یه راز مخفی داره و کمی رو به شیطنت هست ،همشون میرن و یع اسانسور مقابل در هست یهویی میبینم یه نیروی شیطانی به شکل یه بچه داره میاد سمتم فرار میکنم به داخل خونه و با فریاد از پسر بزرگم که داخل اسانسور هست میخوام برگرده داخل
دخل خونه پر از آرامشه
سپاس فراون

پاسخ
لینک۶ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۱۵:۳۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. طبق قوانین سایت که در تمام صفحات تعبیر خواب ذکر شده است هر 750 کاراکتر معادل یک حق خواب است و خواب شما شامل 1934 کاراکتر و 3 حق خواب و از حد مجاز طولانی تر است. لطفا یک خواب شارژ کنید و بفرمایید تا تعبیر شود. نوبت شما محفوظ خواهد بود. تشکر.

پاسخ
لینک۶ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۳۴:۱۴
ایران

ایران : سلام و عرض ادب سر کار خانم هراتی
امروز قبل از اذان صبح خواب دیدم تو اتاق سر پوشیده ای که ناآشنا بود برام هستم اما به بیرون که نگاه کردم دیدم هوا بارانی هست و باران میباره در حالی که تو خواب انتظار باران نداشتم و تعجب کردم بعد یکدفعه دیدم همسرم که به تازگی به علت خیانت ایشان ازش جدا شدم آمد سمتم و به صورت ایستاده بغلم کرد و مثل وقتی که بچه ها را به بالا میندازند و میگیرند منو چند بار به بالا انداخت حتی یادمه نزدیک سقف میشدم و حتی تو خواب میدونستم ازش جدا شدم و بهش میگفتم میدونی من از ارتفاع میترسم اما با این که در حقیقت اینجوری هست تو خواب ترسی نداشتم و فقط برا لوس کردن خودم این حرفا میزدم و کلا هر دومون از این شوخی و اتفاق خوشحال بودیم و خوش میگذروندیم

پاسخ
لینک۲۹ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۰۶:۱۸:۵۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. شما در شرایط جدیدی قرار می گیرید و متوجه می شوید که همسرتان احساس عدم امنیت و ناراحتی دارد و در حالی که شما انتظار ندارید که او ناراحت باشد؛ اما الان او تازه قدر شما را می داند و شما را پیش دیگران بالا می برد. حالا 2 حرکت ناجور که از زنی که با و وارد رابطه شده ، می بیند و آنوقت به او می گوید که من مژگان به این خوبی را به خاطر تو کنار گذاشتم. شما را بالا می برد و به او سرکوفت می زند. او البته فقط خودش را دوست دارد نه شما را دوست داشت و نه آن خانم را دوست دارد. پس دلتان برای او نسوزد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۲۶:۵۶
پیمان

پیمان : سلام من خواب دیدم که با چند نفر برای بالا رفتن دارم مسابقه میدم با نفر اولی در برای اول شدن داشتم مسابقه میدادم و در اخر من احرین سکو رو بالا رفتم و در حال دوییدن بودم نمیدونم من اول شدم یا دوم ولی برنده شدم و در حال دوییدن بودیم برای مسابقه ملی نانو که رفتم مقاما رو بردارم نمیدونم اونجاعم مقام اوردم یا نه ولی مدال اول و دوم دستم بود ممنونم من این خوابو ساعت ۷:۳۰ بعد از ظهر دیدم

پاسخ
لینک۱ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۳:۵۴:۵۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما شخصیتی رقابتی دارید و تلاش می کنید که خیلی زود به اهدافتان برسید و پیشرفت کرده و مقامهای عالی را در زندگی تان کسب کنید و همینطور هم خواهد شد. این شخصیت رقابتی شما هم در حوزه ی اجتماعی و هم در فعالیت های کاری شما محسوس است. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۰۸:۳۷:۰۳
Pardis

Pardis : با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات تون، خواب ديدم انگار مي خوام جشن عروسي دوستي برم كه برام معلوم نبود كيه! ولي بايد سوار تله كابين مي شدم و به اونجا مي رفتم چون زمين شيب زيادي داشت. تو تله كابين پايين را نگاه كردم. خيلي شيب داشت.انگار كف همه راه شيب دار رو مثل حوض درست كرده بودن. كفش رنگ آبي بود و توش آب از بالا به پايين ميومد. من از بالا همه رو ديدم و از روشون رد شدم و بالا رفتم. حتي از بالا ديدم كه يه جاهايي باغچه داشتن و يه جايي هم مقداري غذا كناري افتاده بود فكر كنم مرغ سوخاري بود. خواب عجيبي بود ممنون مي شم تعبير بفرمايين.

پاسخ
لینک۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۴۵:۲۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما گاهی مجبور می شوید که به خاطر اینکه صلح و صفا بین مردم به وجود بیاورید، با بعضی شرایط سازش کنید و توافق کنید که به شیوه ی خاصی رفتار کنید. شما در مسیر زندگی تان سعی می کنید که با همه ی مردم کنار آمده، درکتان را بالاتر ببرید و احساساتی رفتار نکنید. می خواهید در مسیر درستی قدم بگذارید که نلغزید، مرتکب خطا و اشتباه نشوید، و از جنبه های ناسالم زندگی می خواهید دوری کنید تا برایتان شر و نگرانی به وجود نیاید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۲۲:۱۶:۲۵
سحرم

سحرم : سلام خانم هراتی عزیز متنم مخفی باشه ممنون میشم راهنماییم کنین

پاسخ
لینک۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۰۶:۰۱:۰۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید در زندگی تان پیشرفت کنید و به جایی برسید که همیشه در آن احساس آرامش داشته باشید. شما به اوج موفقیت هم که در کارتان می رسید باز دلتان اینجاست که همیشه هوایش را دارید و به همین دلیل از موفقیتی که امروز بدست آورده اید چشم پوشی می کنید و به ضرر خودتان کار می کنید. شما زندگی را خیلی جدی می گیرید نیاز به استراحت و خوشی هم دارید و بنابراین به آنچه که امروز دارید راضیی نیستید ولی این نظر شما برایتان دردسرساز می شود. دختر دایی شما به مادیات توجه می کند. پدرتانشخصیتی مادیگرا ولی با ایمان داشته که به خاطر استطاعت مالی و کارهای خیری که کرده الان گناهانش شسته شده و شما به شراط مالی خوبتان و کاری که می توانید باآن به اوج موفقیت برسید، توجه نمی کنید. اگر خوشی زده زیر دلتان، صلاح خویشتن را خسروان دانند و بس. مردم از بیکاری نمی دانند چه کار کنند شما ناشکری می کنید. خوابتان صراحتا به شما می گوید که آرزوی شما برای تعویض کارتان مطلقا به ضرر شماست. خواب شما معادل 2 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۷:۲۰:۴۰
ta

ta : سلام خواب دیدم مامانم اینا خونه جدید خریدن وقتی رفتم خونشون از راه پله ها رفتم تا طبقه آخر و فهمیدم یه طبقه بالاتر رفتم اومدم پایین دیدم همکف هستم و آپارتمان اسانسور داره و مادربزرگ و خالم رو هم دیدم که اونا هم اومده بودن خونه مامانم با هم وارد اسانسور شدیم و طبقه سیزدهم پیاده شدیم و رفتیم داخل خونه مهمونای غریبه داشتن که یه بچه کوچیک داشتن من بوسیدمش و رفتم سمت اتاقا که دیدم دوتا اتاق خوابم دارن

پاسخ
لینک۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۳:۰۱:۲۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. مادر و پدر شما تحول تازه ای را در زندگشان تجربه خواهند کرد. روحیات ایشان عوض می شود و زندگی شان خیلی نسبت به قبل تغییر می کند. شما سعی می کنید که درکتان را نسبت به ایشان بالاتر ببرید ولی برایتان انطباق با شرایط غیر منتظره ی زندگی سخت است و شاید زیادی به تمایلاتتان توجه می کنید. شما باید سعی کنید که افراطی رفتار نکنید و بیشتر خویشتندار باشید. پدر و مادرتان بر موانعی که در سر راهشان وجود دارد غلبه می کنند و انشالله این تحول، تحولی مثبت خواهد بود. مادر بزرگ و خاله ی شما هم برای مادر و پدرتان خوشحال شده و با آنان همفکری می کنند. درک خانواده تان نسبت به گذشته بالاتر خواهد رفت ولی خوب ممکن است که مجبور شوند که سخت کوشتر از گذشته باشند، تا حتما به موفقیت برسند چون 13 هم نمادی از شروعی تازه است و هم اگر کسی منفی باف باشد و تنبل یا ناامید باشد، ممکن است با سختی و بدشانسی مواجه شود. پدر و مادرتان هدفی تازه خواهند داشت که به خاطرش تلاش می کنند. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۵۹:۵۵
Arezo

Arezo : سلام تو پارکینگ یه برج بودم .نزدیک آسانسور متوجه شدم برق نیست گفتم شاید کار کنه درو باز کردم دکمه هاش روشن بود مطمئن نبودم کار کنه رفتم داخلش گفتم امتحانش ضرر نداره میخواستم دکمه ۳ بزنم ولی ۵ زدم با یه سرعت عجیبی رفت بالا تا جایی که دیدم بیرون از برج نزدیک به پشت بام دور ساختمون میچرخه دورش شیشه ای بود بیرون دیده میشد نمیترسیدم انگار سوار ترن هوایی باشم هیجان زده بودم برام جالب بود یه دفعه دیدم داخل یه جایی مثل اداره هستم مثل ارباب رجوع ولی با اون اداره کاری نداشتم دنبال یه راهی یا جایی میگشتم میخواستم یه کاری کنم نمیدونم چی بود بعد یه دفعه خودم و روی صندلی عقب ماشین پدرم که داشت رانندگی میکرد دیدم ایشون رویه چیزی مثل فندکه ماشین یه حبه انگور داد .بهش گفتم داغش کردی گفت اره خندیدم فقط ازش پوست مونده بود ولی خوب بود .با تشکر از شما

پاسخ
لینک۴ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۳۸:۵۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما در آرامش و رفاه به سر می برید و می خواهید به اوج موفقیت و ثروت برسید. شاید احساس بی حوصلگی می کنید و یا باور ندارید که بتوانید خیلی زود به اهدافتان برسید ولی زندگی شما تحولی بزرگ خواهد داشت و مسیر زندگی تان عوض می شود. شما به اوج موفقیت خواهید رسید و به جایگاهی از قدرت می رسید که هنوز نمی دانید چطور باید با آن کنار بیایید. شما احتمالا خواهید توانست زندگی تان را به خوبی مدیریت کرده و به پیش ببرید. از پدرتان تبعیت می کنید و او کنترل زندگی شما را بعهده گرفته است. پدرتان ایده و جرقه ی جدیدی را به شما معرفی می کند که می توانید به واسطه ی آن به ثروت برسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۱۸:۵۴:۲۲
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.