کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب ببر

ببر در خواب، دشمنی قوی و بزرگ و در عین حال، مهربان و با گذشت است که شما به هیچ وجه توان مقابله و رویارویی با او را ندارید. اگر این دشمن بر شما چیره شود، بدون وارد آوردن آسیب کلی از شما می گذرد و پی کار خود می رود.

معبران می گویند: اگر در خواب ببینید که با ببر رو به رو قرار گرفته اید، در آینده با چنین دشمن قوی پنجه برخورد می کنید که گیج و متحیر می مانید و نمی دانید در مقابل او چه موضعی بگیرید. اگر در خواب دیدید که با ببر می جنگید، با دشمنی دارای خصوصیات ذکر شده، دست و پنجه نرم می کنید. اگر در خواب ببر به شما حمله کند، مورد تجاوز دشمن قرار می گیرید. اگر از او بگریزید، ایمن می شوید. اگر ببر را فراری دهید، پیروز خواهید شد. پوست ببر در خواب مالی است که بدون زحمت و تلاش بدست می آید.

محمد ابن سیرین می گوید: دیدن ببر در خواب دشمنی قوی و دلیر است که کریم و مهربان نیز هست. اگر ببیند با ببر در نبرد و جنگ است و او را شکست داد، دلیل که بر دشمن چیره شود. اگر ببیند ببر وی را شکست داد، دشمن بر وی ظفر یابد. اگر ببیند ببر از او ترسید و می گریخت از دشمن ایمن گردد.

ابراهیم کرمانی می گوید: دیدن پوست و استخوان و موی ببر در خواب ، مال و منفعت است که ازدشمن به او خواهد رسید. اگر ببیند بر پشت ببر نشسته و او مطیع است، دلیل که دشمن مطیع او گردد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

84 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

ارام

ارام : وقت بخير.
من خواب يك ببر رو ديدم كه در منزلمون بود. گويا رام بود و پيش ما بزرگ شده بود. اما من ناگهان متوجه حضورش شده بودم. كنار ما بود و اروم.
باخودم گفتم: درسته اهليه، اما بالاخره درنده خو هست. ازش فرار كرديم و باخواهرم رفتيم تو اتاقش و در رو قفل كردم. از سوراخ قفل دَر، ببر رو نگاه كردم؛ اونم به درِ اتاق نزديك شد و دقيقا كار من رو انجام داد. با يك چشمش ميخواست دزدكي از سوراخ قفل ديد بزنه.
اخساس كردم خطر رفع شده و از اتاق اومدم بيرون، ببر نبود! خارج منزل شبيه دريا شده بود، ببر با يك ببر ديگه و يك خرس مشغول موج سواري روي اب بودن! درحاليكه پشتشون به من بود و غول پيكر بودن داشتن ميرفتن.
سپاس بيكران از شما

پاسخ
لینک۱۴ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۲۱:۵۱:۲۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما قادر هستید که در موقعیت های مختلف، قدرت خود را به صورت های مختلف نشان دهید و نقش رهبری به عهده بگیرید ولی احساساتی هست که شما از روبرو شدن با آنها می ترسید. شما احساس می کنید که شخصی در زندگی تان ( احتمال قوی دوست پسر شما) هم همین خصلت ها را دارد و به محض اینکه از او دور شوید، او در بالا پایین های موقعیتی در رابطه احساسی با شما، احساس له شدن می کند. او یک لحظه می تواند احساساتش را کنترل کند و لحظه دیگر در کنترل احساساتش قرار می گیرد. تعبیر دیگر این است که او با جریان پیش می رود و هر جا که باد او را ببرد او هم همانجا می رود. او دستخوش درون گرایی و تفکر شده و سعی می کند که استقلالش را حفظ کند ولی گاهی احساس گیجی می کند و حالت خشم و پرخاشگری به خود می گیرد یا احیانا یک دوست هوسبازی دارد که او را اشتباه راهنمایی می کند و کارهایی را از روی حماقت انجام می دهد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۲۲:۰۸:۰۳
الياس

الياس :
سلام خانم هراتي
من خواب ديدم همراه يه گروه تفنگ دارم شبيه بازي بود ما دشمنا رو شكست داديم و رفتيم جلو تر محلش مثل محوطه ي بزرگ و پر درخت خوابگاه دانشگاه بود فقط خيلي جنگلي تر رسيديم به يه جايي كه حس كردم برتري با دشمنه ما ٤-٥ نفر بوديم من گيم كه بازي مي كنم تخصص خاصي روي تك تيرانداز دارم از نفري كه بودم منتقل شدم به نفر عقب تر كه تك تيرانداز بود من همه رو يكي بعد اونيكي زدم با توجه به اينكه اونا منو تقريبا نود درجه دور زدن جامو عوض كرده بودم تقريبا پشت به موقعيت قبلي بودم فقط موند نفر آخر اما از طرفي حس مي كردم نفر آخره و از طرفي حس مي كردم بازم پشتم آدمه تيرم خطا رفت و ناگهان از پشت تير خوردم چن تاشون از جاشون بلند شده بودن و يكيشون منو زد هم گروهياي من همه افتاده بودن و خون رو زمين بود ، انگار همون اول افتاده بودن همشون و من تنها شدم خون از كمرم زد بيرون ولي فضا مثل يه بازي بود من اعتراض كردم كه اين (كه اونايي كه مردن از جاشون بلند شدن ) نا عادلانست حس كردم كار مزخرفي مي كنم بعد انگار همه چيز عوض شد محدوده همون بود شبيه محدوده پر درخت خوابگاهاي دانشگاه فقط خيلي جنگلي و پر درخت و سبز و اينكه ساختمون ها عوض شده بود گرچه شبيه بودن و اينكه انگار آزمايشگاه و محيط دانشگاهي بودن
حس مي كنم يه نفر از اين قسمت كه داستان عوض شد با من بود يه دختر احتمالاً خواهرم داستان حول ببر بود تو محوطه ببر بود من براي اينكه به ترسم از حيوانات وحشي غلبه كنم نزديك شدم آروم و بعد وارد ساختمان شديم از پشت شيشه يه اتاق ببراي كوچيك ديده ميشد اتاق عرضش كم و به نظر طولش زياد بود من از خودم پرسيدم ببر همينه و اينقد كوچيكه ولي يه يكي دوتا ببر بزرگ هم بود كه صورتشونو ديدم انگار يه ببر بزرگ رو برديم بيرون از اونجا بود بعد انگار ببر عصباني شد يا يكم تو همون ساختمون چرخونديمش و بر گردونديمش داخل انگار از ترس اين بود كه بهمون حمله كنه يا از ترس جونمون يا شايدم فقط ترسيده بودم مثل هميشه و انگار مي دونستم آزار رسان نيست و كاريم نداره ولي ترسيدم بعد كه برش گردونديم نگران آدماي توي اتاق شدم و خيلي از كارم بدم اومد مي خواستم برش گردونم بيرون يا درو براي آدما باز بگذارم ولي جرئتشو نداشتم تو همين فكرا بودم كه فضا عوض شد همه چيز ما تو جايي شبيه محله ي بچگيم بوديم مي رفتيم يه محقق با روپوش سفيد با لباس سفيد تو چمناي فضاي سبز جايي مثل پشت خونمون زمان نوجونيم بود كه يه ببر كوچيك پيشش بود رفتيم پيش اونا يه چيزي در مورد كوچيك بودن ببره گفتم اونم اسم يه ببر بزرگ رو برد و گفت اونو نديدين چهارصد كيلوئه مام گفتيم كه قبلاً يه اونجوريشو ديديم (هموني كه آورده بوديمش بيرون تو ذهنمون بود و احتمالاً اسم هم متعلق به اون بود) من نشستم كنار ببر كوچيك آروم و نوازشش كردم به خزش نگاه كردم كه يكم كم پشت بود و دندوناي نيش ظريف و كوچيكش معلوم بود كه بچه بود خيلي بچه من نوازشش كردم حسش مي كردم خيلي جالب بود (من تاحالا احتمالا هيچ حيووني رو به جز پرنده ي پسر عمم تو همين تازگي و مار تو بچگي نوازش نكردم و تقريبا بدم مياد اگرچه دارم ترس و چندش و احساساتم نسبت به حيوانات رو كنترل مي كنم)

ببخشيد كه اينقدر طولاني شد
آرزوي سلامتي و خوشبختي براي شما

پاسخ
لینک۲ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۲۳:۵۸:۰۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دوست عزیز لطفا خوابتان را همیشه کوتاه بنویسیدو از نوشتن جزئیات غیر ضروری اجتناب کنید تعداد کاربران زیاد است و بنده فرصت زیادی ندارم که هر کسی یک صفحه کامل خواب بخواهد تعبیر کند!! قسمت اول خوابتان که کلا ذهنیات شما در بیداری است و اصلا تعبیر ندارد. در مورد قسمت ببر فقط تا اندازه ای خوابتان گویای شخصیت خودتان است که توانایی دارید تا در موقعیت های مختلف، نقش رهبری به عهده بگیرید و با قدرت و قوی برخورد کنید و اینکه احساسات سرکوب شده ای در گذشته داشته اید که از مقابله مجدد با آنها نگران هستید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۳۱:۲۷
حسین

حسین : با سلام من دو تا بپسر بچه دارم یکی 10 ساله یکی 2.5 ساله خواب دیدم دوتا ببر بیرون خونه هستند دو تا بچه من بیرون رفتند ببرها حمله کردند که اونها رو بگیرن من هم رفتم به جنگ ببرها پسر بزرگم فرار کرد پسر کوچکم را ببر گرفت اون رو نجات دادم ولی بعدا فهمیدم اقوام گفتند به دلیل شدت جراحات فوت کرده و بعد خودم رو در مجلس عزاداری دیدم

پاسخ
لینک۹ دی ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۴۸:۲۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. پسران شما توانایی به کار بردن قدرت در موقعیت های مختلف را دارند و می توانند نقش رهبری در کارها را به عهده بگیرند. آنها تمایل به تجملات دارند و جدی رفتار می کنند. پسر کوچک شما به این اخلاقیات تمایل بیشتری دارد تا پسر بزرگتان . پسر بزرگتان بیشتر به حرفتان گوش می دهد و نصیحت پذیر است. اما پسر کوچکتان تحت تاثیر احساسات سرکوب شده ای، عکس العمل منفی از خودش نشان خواهد داد. زندگی او متحول می شود و اخلاقیاتش مانند شما نیست و از این جهت شما دلگیر می شوید. برای دفع نگرانی صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۹ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۲۴:۰۳
Narjeskhatoon

Narjeskhatoon : خدارو شکر
ممنونم واقعا نمیدونم چجوری ازتون تشکر کنم ❤❤❤❤
چقدر ناراحتو نگران این خواب بودم ...

پاسخ
لینک۹ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۱۶:۴۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : خواهش می کنم.

پاسخ
لینک۹ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۱۴:۵۱
Narjeskhatoon

Narjeskhatoon : سلام خانم هراتی عزیز
حالت خوبه عزیزم؟
وااای چه خوابی دیدم از صبح که بیدار شدم هنوز بدنم درد میکنه از بس این خواب سنگین بود
خواب دیدم تو خونه پدربزرگمم هستیم منو مامانو بابا ...یک پلنگ یا ببر نمیدونم کدومش به خونه حمله کرده بود
صدای غرشش میشنیدم
رفتم تو اتاق خواب خونه پدربزرگم درشو درست کردم پنجرشو بستم یادمه۳ کتاب گذاشتم پایه در که تعادل درو حفظ کنه مامانمو بابا و خواهرمو اوردم تو اتاق ...یادمه هوا تاریک بود..
اون حیوون بیرون خونه میگشت دنبال راهی که بیاد تو خونه ...تو اون تاریکی چشماشو میدیم که برق میزنه ولی بدنشو ندیدم
دختر عمم اومد تو خونه دستشو گرفتم بردم تو اتاق خواب و ی دختر فامیلمون اونم دستشو گرفتم به زور بردمش تو اتاق قسمشون میدادم که بیان تو اتاق اون حیوون درنده است الان خونشونو میریزه ...بابا موافقت کرد گفت:حرف دخترمو گوش میدم همینجا میمونم و میخوابم ...حیوونه رفت یهو پلیسو اطلاعات و مردم اومدن ببین خونمون چی شده؟که بهشون‌گفتم مراقب باشید ساعت ۲تا۴ شب میاد دوباره

خیلی احساس ترس داشتم ولی انگار فقط من میدونستم چقدر خطرناکه و سعی میکردم بقیرو نجات بدم
خانم هراتی خیلی نگران این خواب شدم خواهش مبکنم راهنماییم کنید

پاسخ
لینک۹ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۲۹:۴۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما به صمیمیت و اعتقادات خانواده تان پایبند هستید و خیلی سعی می کنید که مسائل بیرون و درون خانه را با هم قاطی نکنید و اجازه ندهید که ناراحتی های بیرون، به درون خانه راه پیدا کند و مشکلاتتان را به دوش خانواده تان نمی اندارید. سعی می کنید با دانش و آگاهی رفتار کنید و حامی خانواده تان در مقابل سختی ها باشید. اما زمانهایی که شما حس می کنید تضاد ها و دوگانگی های جامعه باعث ناراحتی فکرتان می شود و کسی سعی می کند به شما زور بگوید و از ضعف شما استفاده کرده و خود را قوی نشان دهد، یا زمانی که محدودیت های فیریکی و کارهای سخت زمینی شما را عصبانی کند، شما موضعی قوی می گیرید و با استقامتی وحشیانه و غریزی، با چالشهای زندگی مبارزه خواهید کرد و قطعا در آنها پیروز خواهید شد. شما به سادگی بر هر مانعی غلبه می کنید و از موفقیت آینده تان بیش ار حد مطمئن هستید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۹ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۵۸:۲۸
مینا

مینا : سلام وقت به خیر و شادی. خواب دیدم ببر بزرگی در پشت بام منزل ما هست من سریع از حیاط داخل خانه آمدم و در را بستم ولی نمی توانستم قفل کنم که پدرم آمد در را قفل کرد. وقتی به داخل خانه رفتم دیدم یکی از اتاق ها دیوار شیشه ای هست به خاطر همین با دخترم رفتم داخل کمد دیواری پنهان شدیم، در خواب احساس میکردم ببر همه را میخورد بعد نوبت من هست ولی دخترم سالم میماند.
با تشکر فراوان

پاسخ
لینک۲۸ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۴۹:۲۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. دختر شما به مقام بالا و موفقیت های زیاد می رسد و حرفش پیش می رود و هر چه او بگوید همان خواهد بود. یا آنقدر به موفقیت می رسد که دیگران به پای او نخواهند رسید. شما در زندگی به امنیت و آرامش می رسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۸ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۲۳:۲۸:۱۰
m

m : سلام.خواب دیدم تو خونه ای که قبلا زندگی میکردیم (خونه ای که به کوه چسبیده بود)هستم همراه با خواهرم و یه ببر هم روی اون کوهه که هر وقت منو میدید واکنش نشون میداد و تلاش میکرد که وارد خونه بشه
منو خواهرم رفتیم داخل خونه و درو قفل کردیم و هر بار که میومدیم بیرون و ببره منو میدید دوباره تلاش میکرد و یه جا که انگار مسیری برای عبورش نبود و فقط میتونست دستشو عبور بده انگار قصد داشت منو بکشه بالا و همراه خودش ببره منم سعی میکردم دستشو زخمی کنم و در آخر هم موفق نشد(رفتارش یه جوری بود که انگار یه آدمه و فقط هم قصد خوردن یا کشتن منو داشت و با خواهرم کاری نداشت انگار که مثلا یکی باشه منو بشناسه دقیقا اونجوری بود)ممنون از وقتی که برای تعبیر میذارین

پاسخ
لینک۱ دی ۱۳۹۷ ساعت ۰۲:۲۸:۰۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما نسبت به عقاید قدیم خانواده تان، و روحیات و سنت های قدیم، احساس خوبی ندارید و افکار و احساسات سرکوب شده ای دارید که از قدیم در دلتان مانده است. شما می توانید قدرت را در موقعیت های مختلف به کار ببرید و عده ای را رهبری کنید. کسی نمی تواند شما را وادار به انجام کاری کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۱۱:۵۹
Pardis

Pardis : با سلام و عرض ادب خدمت شما خانم هراتي عزيز، خواب ديدم كه انگار پشت پنجره هستم و از بالا مي بينم كه تعدادي بچه دارن تو كوچه بازي مي كنن ولي در فاصله نزديك شون كمي دورتر ببر عظيم الجثه اي خوابيده كه از بزرگي مثل يك كشتي مي موند. خيلي بزرگ بود. هي با خودم مي گفتم چرا اين بچه ها بازي شون رو جمع نمي كنن مگه نمي ببينن كه اونجا يه ببرهستش؟؟؟ ولي انگار اونا هيچ اهميتي نمي دادن و سخت مشغول بازيشون بودن. دوتا فيل هم اومدن و وارد بازي شدن. اون فيل ها بزرگ نبودن ولي شكل فيل( سرشون بيشتر) داشتن . بازيشون شبيه بازي واليبال بود و هي توپ رو بهم پاس مي دادن. به نظرم مياد دو تا تيم بودن ولي مطمئن نيستم. مقداري طول كشيد و بلاخره ببره بلند شد و شروع به حركت كرد. به محض اين كه ببره حركت كرد اونا دست از بازي كشيدن. و من مي ديدم كه ببره داره اون اطراف گشت مي زنه و روش يه بچه ببر كوچيك هست كه احساس مي كردم خودم هستم. خانم هراتي عزيز، خيلي تو فكرم كه اون بچه ها چه كساني بودن و ارتباط شون با كار من چي مي تونه باشه؟؟؟ ممنون مي شم لطف كنين و تعبيرش رو بفرمايين. سپاسگزارم و اگه قابل باشم دعاگوتون هستم.

پاسخ
لینک۲۶ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۳۰:۵۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. توانایی شما در بکار بردن قدرت در موقعیت های مختلف زیاد است و قادر هستید که نقش رهبری عده ای را به عهده بگیرید. دیدتان وسیع است و با تکیه به قدرت ذاتی خودتان، می توانید مستقل عمل کنید و نیاز ندارید که رقابتی فکر کنید یا با تکیه به پرستیژ خانوادگی و ثروت آنان بخواهید خودتان را در زندگی بالا ببرید. شما ترجیح می دهید که کسی با شما رودررو نشود و پا روی دمتان نگذارد چون در اینصورت می توانید علیرغم کنترل نفس بالایی که دارید بسیار خشن رفتار کنید و از کوره در بروید. عزت نفس شما بالاست و زندگی خودتان را می کنید و مثل بعضی ها بچه بازی در نمی آورید. وقتی شما بخواهید کاری انجام دهید باقی مردم پیشتان کم می آورند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۰۳:۳۳
رعنا

رعنا : سلام نازنينم. شروع هفته اي خوب رو براتون ارزومندم!
من ديشب يك عااااالمه خواب ديدم و تمام حيوانات در خوابم حضور داشتن! به طور جداگانه و مرتب خدمتتون عرض خواهم كرد.

ديدم وارد جايي شدم شبيه رستوران بر فراز اب ها! كف زمين روي هوا بود و دورتادور ميز، اب هايي ابشار مانند با ارتفاع زياد. دوتا ميز روي هم قرار گرفته بودند و صندلي ها روشون.
من رفتم رو يكي از صندلي ها نشستم و باخانومي از اشنايان مشغول صحبت شدم.
ناگهان ببري بزرگ و زيبا، خرامان نزديك شد. اما از لبه ميز سر خورد و پرت شد توي اب(ارتفاع خيييييييييلي زياد بود و ته اب ديده نميشد)
من نگاه كردم و با تاسف گفتم: "طفلي ببر به اين قوي اي خوراك تمساح ها شد، شايدم كوسه ها"
و متوجه شدم صندلي خودم هم لبه ميز قرار داره و الانه كه پرت شم پايين! سريع جامو عوض كردم و تو مكاني امن نشستم.

صحنه عوض شد، خواهرم يه بچه ببر بزرگ خوشگل رو اورد تو اتاقم؛ براي اينكه گازمون نگيره، انداختش لاي دستگيره در.
من گفتم بيارش جلو، خواهرم ببر رو بادوتا دستاش گرفت و اوردش روبروي من. با ببر چهره به چهره شدم، خيلي خوشگل بود و بهم نگاه ميكرد. بسته ١ گز كوچيك رو باز كردم و يه تيكه خييييييلي كوچولو از گز كه پسته هم لاش بود دادم به ببر. خواهرم گفت: نده ضرر داره براش
ببر خورد و خوشش اومد.
هردو ببر در خوابم فوق العاده زيبا و دوست داشتني بودن. ضمنا ببر در واقعيت جزئه حيوانات بسيييييار موردعلاقه منه
ميبخشيد طولاني شد، سپاسگزارم

پاسخ
لینک۱۳ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۵۸:۰۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام خانم گل . تشکر. شما در شرایط احساسی بسیار مهم و خطرناکی قرار گرفته اید و زیر بار فشار تصمیمات و انتخاب هایی که باید در زندگی بگیرید، دارید له می شوید و نیاز به حمایت خانواده یا دوستانتان دارید. شما در شرایطی قرار دارید که احساس میکنید وسط زمین و هوا بلاتکلیف مانده اید و می خواهید شرایطتان را ارزیابی کنید. اما ادامه این روند قطعا به شکست عصبی شما و خراب شدن اهدافتان خواهد انجامید و باید خودتان را جمع جور کنید و اجازه ندهید که ترس و احساسات منفی شما را مسخر کند ضمن اینکه باید منطقی تصمیم بگیرید نه از روی احساس. در غیر اینصورت شکست می خورید و دشمن شاد می شوید. توانایی شما برای به کار بردن قدرت در موقعیت های مختلف بالاست و می توانید برای عده ای نقش رهبری به عهده بگیرید ولی در عین حال بسیار مهربان و با گذشت و زیبا هستید ولی می توانید خیلی قسی القلب باشید و بلدید که شخصیتی ثروتمند از خودتان بروز دهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۳ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۰۷:۵۷
Seyavash

Seyavash : باسلام واحترتم حضور سرکار خانم هراتی گرامی
درخوابم ببری را دیدم که دستش از سوختگی آسیب دیده بود و از نزدیک به من نگاه می کرد.
بزی را دیدم که شاخهایش نسبتا بزرگ و جلب توجه می کرد انگار بز را گرفتم و با خودم بردم.

پاسخ
لینک۱۱ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۵۷:۴۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. شما توانایی آن را دارید تا در موقعیت های مختلف نقش رهبری و قدرت را به کار ببرید اما در ارتباط با آدمهای مختلف حس می کنید که سوخته اید و حرام شده اید. شما نمی توانید انکار کنید که احساس شدیدی از زحمت زیادی که کشیده اید دارید و باید به خودتان استراحت بدهید. شما با جاه طلبی آرزوهای بزرگی داشته اید که برای رسیدن به آن خیلی انرژی صرف کرده اید و ثروت زیادی به هم زده اید که اکنون احساس می کنید باید از سوختن دست بردارید و به خودتان و صرف ثروتتان برای وجود خودتان بپردازید. ولی باید سعی کنید درست قضاوت کنید و ساده لوح نباشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۱ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۲۰:۵۶:۵۰
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.