تعبیر خواب برنج
برنج درخواب، مالی است که با تلاش و زحمت به دست می آید. اگر بیننده خواب شالیکار نباشد و خواب برنج ببیند،به مال و دارایی تعبیر می شود. برنج پخته یا دمی و کته و پلو حاجتی است که روا می شود و به بیننده خیر و نیکی می رسد.
اگر بیننده خواب ببیند که برنج پخته به دیگری می دهد از جانب او خیر و نیکی به دیگری می رسد. دیدن برنج پخته خوب است به خصوص اگر با شیر همراه باشد و رفاه و خرمی در زندگی آینده است. برنج خوردن همراه دوغ، غم و اندوه است.
خوردن برنج خام، تعجیل در بهره گیری از نعمتی است که حق و سهم شماست. اگر دیدید که برنج می فروشید دیگران را در رفاه و آسایشی که دارید شریک می کنید. اگر برنج می خرید در خرمی و نشاط دیگری شریک و متنعم می شوید.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Ali : سلام و ادب
خواب دیدم که به قصد عزلت از مردم و عبادت و پیشرفت معنوی و خسته از هیاهو و مشغلههای دنیا (در واقعیت هم همین احساس را دارم) به یک جای دوری مثل دشت معمولی و مزرعه رفتهام که تنها باشم و برای توشهام قابلمه برنج که ناهار خانواده بوده را از خانه با خود برده بودم. بعد همونجا که بودم به صحنه منزل پدری اشراف داشتم که همه نگرانم بودند و ناراحت که چرا قابلمه برنج را بردهام و ناهارشون دیر شده بود و دنبالم میگشتند. بعد همانجا در آن دشت که بودم یکهو انگار از یک پنجره در ساختمان خالی در همان مزرعه داشتم به بیرون و جاده نگاه میکردم که دیدم پدرم با آن نیسان آبی قدیمی که ۱۵ سال پیش داشت مرا پیدا کرده و به سمتم میآید و رسید. پدرم آرام بود و من برنجهای پختهی زیاد و خیلی سفیدی که در سینی پخش و پلا ریخته بودم و کنارش کمی خورشت و مخلفات بود را به قابلمه برگرداندم که با پدر به منزل برگردم و در همین حین آگاه بودم که مادر و برادرم در منزل از من ناراحتند. در خواب انگار در سنین نوجوانی بودم و اکنون متاهل و مستقلم.
نکته: وقتی مثل الان تعداد کاراکترها به ۲ خواب میرسد ولی یک خواب شارژ داریم، سایت اجازه شارژ یک خواب اضافه را نمیدهد و حتما شارژها باید صفر شود! و این بررسی کمبود شارژ و مراجعه مجدد و شارژ و دوباره انتظار برای نوبت، یک فرایند ساده را فرسایشی میکند.
متشکرم
Ali : سلام. شارژ انجام شد. تشکر
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خوابتان این است که خداوند می خواهد به شما بگوید برای حل و فصل مشکلات، قهر در واقع نوعی اجحاف به حقوق دیگران است! کناره گرفتن از مردم و گوشه گیری مشکلی را حل نمی کند. بلکه باید خردمندانه تفکر کنید و سخت بکوشید، خونسرد و آرام و دلسوز و فداکار باشید و در جهت حل مشکلات اقدام کنید. در قرآن کریم آمده است که خداوند در خصوص یاران حضرت عیسی ع که رهبانیت اختیار کردند، فرمود؛ آنها از جانب خودشان چنین روش زندگی انتخاب کردند و خداوند هرگز عبادت را به تنها یک گوشه نشستن و ترک دنیا کردن، نمی داند. عبادت آن است که به خلق خدا خدمت کنید و در راه رضای او، صادقانه و درست زندگی کنید. تشکر از همراهیتون.
Ali : متشکرم
فارغ از موضوع عزلت، برنج نشانهی چه بوده؟
فریبا هراتی
: رفاه خانواده! همان اجحاف به "حقوق" که عرض کردم.
Sara : با سلام خدمت خانم هراتی عزیز وتشکر از تعابیر زیباتون،چند شب پیش یکی از دوستانم نزدیک اذان صبح خواب دیده من بهش برنج خشک دادم گفتم پلو درست کنه اونم داشته تو دوتا قابلمه برنج میزاشته ومن کلی مهمون داشتم،ممنون میشم تعبیرش کنید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما شخصیتی حمایتگرایانه و با محبت دارید که خیرتان به خیلی ها می رسد. دوست شما هم به ثروت خواهد رسید که این ثروت از طریق تقدیر او و با کمک خداوند و ایجاد شانس بیشتر، در زندگی او وارد خواهد شد و شما هم شاید وسیله ای برای همین منطور در زندگی او باشید و به خواست خداوند شما دوستتان را هم حمایت کنید تا زمینه ی رسیدن به رفاه و ثروت برای او فراهم شود. تشکر از همراهیتون.
آروینا : باسلام واحترام خدمت شما
من خواب دیدم مادرم یک مقدار خیلی کمی برنج درست کرده بود وتا مرحله آبکشی پیش رفته بود وبعد مادرم به من گفت بقیه اش را درست کن و خواهرم از روبرو که تو پله ها بود بهم گفت چقدر برنج کمه،منم دیدم خیلی کم بود بعد که برنج را تو قابلمه خالی کردم حجم قابلمه متوسطی را کامل پر کرده بود یعنی انگار بیشتر از اندازه واقعی که مادرم درست کرده بود ،شده بود وروی برنج یک ته دیگ نون لواش خیلی خوش رنگ و چرب بود ممنون میشم تعبیر بفرمائید باتشکر
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. مادرتان برای رفاه و آرامش شما تلاش می کند و شما در این خصوص به او کمک خواهید کرد. ثروت و رفاه شما بسیار بیشتر از چیزی که انتظارش را دارید خواهد شد و کارها برایتان سهل و هموار پیش خواهد رفت. شما به ثروت و خوشی می رسد و خیالتان راحت می شود. تشکر از همراهیتون.
مریم : سلام خانم هراتی عزیز.شوهر عمم که فوت شده و پیرمرد خیلی خوبی بود رو خواب دیدم که با ماشین دم در خونه ی ما بود و انگار می خواست بره جایی و ما می خواستیم بهش تو راهی بدیم، من رفتم از توی خونه یه گونی برنج خام آوردم که یادمه سنگین بود و از پایینش کمی سوراخ شده بود و می ریخت. وقتی وم ماشین رسیدم دیدم یه گونی دیگه دستشه و انگار قبلا بهش دادم و گفتم ای وای و شوهر عمم زیرلبی بهم خندید.منم با کیسه برنج برگشتم و خواستم دبه آب ببرم بابام گفت این دبه رو نبر خودم برای پشت ماشینم می خوام،اون یکی رو ببر،منم یک دیگه براداشتم که ببرم براش و بابام به شوهر عمم گفت ببخشبد که من اینا رو برات نیاوردم ۱۰ کیلوه برای من سنگینه.ممنونم از شما.
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. شما برای او آرزوی موفقیت و کامیابی، و آمرزش می کنید ولی با توجه به این که شرایط اقتصادی تان خیلی قوی نیست شاید نتوانید آنطور که باید و شاید برای او خیرات بخرید. اما همینکه دعایش کرده اید و از او راضی هستید، او توشه ی آخرتش را گرفته است. پدرتان هم برای او آرزوی آرامش و روشنایی و موفقیت دارد ولی نمی تواند دستاوردهای دنیایی خودش را خرج او کند چون هزینه اش برای او سنگین است و شما باید با خواندن قرآن و دعای خیر برای شوهر عمه تان، از جایی دیگر این آرامش را ( به جز خرج کردن مادیات) برای او فراهم کنید. تشکر از همراهیتون.
Mostafa Moradi : سلام
پس ان شاءالله با دعای خیر آن عزیزان به حاجت خودم می رسم
متشکرم خانم هراتی
ان شاءالله.
فریبا هراتی
: انشالله.
Mostafa Moradi : سلام خانم هراتی وقت بخیر خواب دیدم که من و برادرم و پدرم در جایی هستیم که منتظر آمدن وانت برنج هستیم فقط من بودم و حضور برادر و پدرم را حس می کردم گویا برنج برای نذری است یا غذا برای مراسم عزای کسی...وانت اول را خالی کرده بودیم و وانت بعد در راه آمدن بود صدای برادرم را شنیدم که گفت خسته شده و نگران سلامتی من هم هست و کمی غر زد اما من چیزی نگفتم و راحت بودم بعد داشتم لباس هایم را پهن می کردم تا خشک شود آن یکی زن داداشم آمد و درباره زندگی کاری من حرف زد و بعد داداشم که آنجا بود چیزی گفت زن داداشم ناراحت شد و رفت و داداشم ناراحت شد و پدرم به او گفت نباید اینکارها را بکنی...بعد من رفتم وارد آشپزخانه ایی شدم که انگار برای مجلس عزا صاحب عزا بود (مثل آشپزخانه مسجد مثلا)دو نفر پشت سر من وارد شدند خیلی به آنها احترام گذاشتم رفتم بیرون سیدی با کت و شلوار زیبای مشکی پوشی با کلاه عرق گیر مشکی بود به نزدش رفتم و به سید بسته نمک نذری دادم و گفتم تقدیم شما و بعد دستم را به گرمی فشرد و نگاهم کرد.گفتم سید من را دعا کنید تا خدا حاجتم را بدهد برقی در چشمانش زده شد و بالبخند گفت چه حاجتی؟ از آنجایی که نمیخواستم کسی بداند و بفهمد به سید گفتم آن حاجتی که حضرت زهرا (س) خودشان می دانند سید ناگهان بهت زده شد برقی در چشمانش زده شد و گفت چشم حتما دعا می کنم و من بازوی سید را بوسیدم و دستم را بر دوشش گذاشتم و به نشانه رفاقت بر دوش اش دوبار دست زدم و رفتیم کسی از افراد گفت چقدر خوب با سید سریع رفیق شده ایی و من و سید در میان اهل آن خانه عزا که لباس سیاه بر تن داشتند نشستیم گویا مجلس عزای کسی بود که نمی دانستم کیست اما فکر کنم سید از آشنایان صاحب عزا بود سپس کنار پدرم نشستم و مجلس تمام شده بود سید نبود ولی نزدیکان عزا بودند من به پدرم گفتم برویم بلند شدم همگی به نشانه ی احترام به مجلس بلند شدند و نشستند( من این رسم را در خاطر نداشتم ونمی دانستم)این بار مردم خواستند بلند شوند اما همت نکردند و من می خواست خنده ام بگیرد از رفتارشان اما برای احترام مجلس جلوی خنده ام را گرفتم و سرم را به زیر انداختم اما سپس افراد زیادی خندیدند رو به کسی که نزدیک بود و تصمیم بلند شدن از جانب او بود با خنده آرامی گفتم چرا همت نمی کنید و بعد از خواب بلند شدم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما بسیار سخت می کوشید تا به ثروت و رفاه برسید و نذری دارید که امیدوارید انشالله حاجت روا شوید و بخشی از مال و ثروتتان را در راه خداوند خرج کرده و نذرتان را ادا کنید. شاید شما احساس غم و بدشانسی می کنید ولی باید تاسف را کنار بگذارید و شروعی تازه داشته باشید. شما شخصیتی پاک و آبرومند دارید و چیزی برای مخفی کردن ندارید. برادر شما اجازه نمی دهد که خانمش در زندگی شما دخالت کند. شما توسل به یکی از ائمه ی اطهار می کنید و به او اعتماد دارید و حاضرید در راه او فداکاری کنید و به خاطر ایمانتان نسبت به او، دعای خیر او در حق شما مستجاب خواهد شد و انشالله ازدواج خواهید کرد. انشالله شادی و خوشحالی و خبرهای خوش به زندگی تان راه می یابد. اینکه دیگران نشسته اند و شما ایستاده اید، به این اشاره می کند که شما توانایی های خودتان را اثبات می کنید و دیگران به پای شما نمی رسند. تشکر از همراهیتون.
Nila : سلام خانم هراتی عزیز خسته نباشید
خواب دیدم مامانم که فوت شدن انگار از یه سفری برگشته ولی خسته س و دراز کشیده من دارم میدوم بهش میرسم همش
بعد دیدم ک خالم اینا یه نوع برنج هایی بود شکلشون گرد بود تاحالا ندیده بودم تو طبقه ی پایین ما بود بین همه ی کسایی که اومدن عیادت مامانم تقسیم کردن هر کی میومد پیش مامانم یه کیسه برنج دستش بود
منم خیلی عصبانی شدم بهشون گفتم ک چرا اینجوری کردین اونام جواب خاصی ندادن اصلا انگار براشون مهم نبود
بعدش مامانم بهم گفت خوب کاری کردی بهشون تذکر دادی ولی اروم باش
بعد من از اونجا رفتم با دوستم یه جایی که حال و هوام عوض شه
و اونجا پسری ک همدیگرو دوس داشتیم چن سال پیش ولی به دلایلی تموم شد و دیدم نگاه معنی داری بهم کردیم مث اینکه یه چیزی میخواست بگه بهم
همونجا از خواب بیدار شدم
تعبیر خاصی داره؟
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روحشان شاد. خاله ی شما و دیگران راجع به حق السهم و یا ارث مادرتان و یا راجع به ثروت او حرف می زنند و حرفهای آنان، خیلی خردمندانه نیست. شما و مادرتان از این بابت ناراحت می شوید. مادرتان روحش زنده و با خبر است و از رفتار خاله تان در این خصوص راضی نیست. مادر شما نمی خواهد که شما با خاله تان وارد بحث شوید. شاید شما با کسی که دوستش داشته اید راجع به مسائل مالی اختلاف داشته اید که حالا او می خواهد به شما بگوید ( دوست داشته که شما بدانید ) که عشق در زندگی مهمتر است نه مال و ثروت چون انسان ها می روند و ثروت و مال دنیا، به دنیا می ماند. تشکر از همراهیتون.
ساناز : سلام ماه بانو وقتتون بخیر،سپاسگزارم از تعابیرِ عالیِ شما.شما فرشته هستید و تعابیرتون حقایقِ الهی....سپاسگرارم.اگه ممکنه نمایش ندید سپاس.
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. استدعا می کنم و تشکر از محبت شما. روح پدرتان شاد. شما به اعتقادات و اصول اخلاقی که پدرتان به شما آموخته بود، همچنان پایبند هستید. روح پدرتان زنده و آزاد است و در کنار شماست. مادرتان می خواهد از شما حمایت و پشتیبانی کند و تلاشش جهت رفاه شماست. شما می خواهید که انرژی مثبت به زندگی تان راه پیدا کند و دعاهای خیرتان را نثار روح پدرتان می کنید. شما اعتماد، حقیقت و فداکاری را چاشنی زندگی تان می کنید و سعی می کنید که از خانواده تان حمایت کنید. آرمان و هدفی دارید که آن را بدست می آورید و صلح و آرامش، هماهنگی و عشق به زندگی تان راه پیدا می کند. تشکر از همراهیتون.
Shahrzad : با سلام.من در بیداری با نامزدم در ارتباط هستم.خواب دیدم ازم ناراحته ولی سفره برام پهن کرده سفید و برام در بشقاب برنج کشیده و داد دستم حالت آشتی و دیدم در آشپزخانه یک دختر بچه هم داره برنج میکشه یک نگاه به من کرد و من به اون دختربچه چشمک زدم و داشتم برنج میخوردم. موهام برخلاف بیداری مشکی و بلند و یک لباس سفید که در بیداری دارم تنم بود.نامزدم لباس تنش نبود.و اون منزلی که ما بودیم خونه خالم بود که باهاش در ارتباط نیستم.و نامزدم حتی نه خاله من را دیده نه منزلشان را.
فریبا هراتی
: سلام. نامزد شما سعی می کند که از شما حمایت کند و رابطه خوب و دوستانه ای با شما داشته باشد. او می خواهد پول خرجتان کند و وسائل رفاهتان را فراهم کند. کودک درون شما به خاطر توجهی که به شما می شود خوشحال خواهد شد و شما سعی می کنید که احترامتان را بالا نگه دارید مرموز و با سیاست رفتار کنید و وجهه ی خوب و با کرامت و آرامی داشته باشید. نامزد شما با شما رک و خالص و پوست کنده صحبت خواهد کرد و او می خواهد که فرهنگ و سنت های خانوادگی شما را بشناسد. تشکر از همراهیتون.
Hoshang : سلام.خدا قوت.در آرامگاه محل مون مرحوم مادر خانم و خانمم را می بینم که از سمت مزار مادر مرحومم دارند می آند.مادر خانمم با همان چادر مشگی و عینک و خانمم با مانتو به گمانم سبز بود.هنگام خروج از در آرامگاه دخترام هستند،یک آن متوجه می شیم که اینجا جایی شبیه به هتل بوده و کارت داشتیم و کارت باید تحویل هتل بدیم و کارت خودم بگیرم،بر می گردم و در حالی که کت و شلوار آبی به تن دارم،به سمت دفتر می رم،دفتر در حال بازسازی بود و قدری مصالح جلوی درب ریخته بود.پا روی یک تخته می گزارم و می شکنه و دخترام و خانمم با خنده سربه سرم می گزارند که دست و پاجلفتی ام.اما مسول دفتر چیزی نمی گه.فضا عوض می شه،جلوی خونه مرحوم خواهرم که قریب به ۳۰سال پیش در جوانی از دنیا رفته،باخانمم هستیم.تو کنار دیوار حیاط چندین گونی برنح چیده شده که مال من هست( گونی های سفید ۱۰و ۲۰کیلویی)،گویا نگرانیم برنج خیس نشه یا موش نخوره.یک آن فکر کردیم که یک موش لای گونی ها است،ولی بعد فهمیدیم سایه هستش و موش نیست.بعد متوجه یک انبار چوبی چند قسمتی در همانجا شدم که به خانمم گفتم ما قبلا برنج را در همین انبارهای چوبی برای خراب نشدن و از دست موش نگه می داشتیم.مثل اینکه تصمیم گرفتیم پرنج ها را در اون انبار قرار بدیم.در این صحنه مادر شوهر خواهرم بود که داشت به ما نگاه می کرد.،(خانمم خونه ای که خواهرم با مرحوم مادر شوهرش زندگی می کرد را اصلا ندیده.مادر خانمم نیز اصلا آرامگاه محل ما را ندیده بود،چون کیلومترها فاصله داشتیم).
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. خانم شما برای مادر شما ( روح همه ی امواتتان شاد) احترام قائل است و دعای خیر او پشت سر مادرتان است و همینطور مادر خانمتان هم ارتباط خوبی با مادرتان دارد و از هم راضی هستند. خواب به شما می گوید که دنیا محل اسکان موقت است و هیچ کسی عمر ابد ندارد. شما شخصیتی آرام و حمایتگرایانه و با گذشت دارید و باید سعی کنید که روی روح و جسمتان کار کنید و هرگز مرتکب خطا و اشتباهی نشوید. خواهر مرحومتان از شما خیرات می خواهد و دعای خیر او متقابلا متوجه ی شما خواهد بود که ضرر و نقصانی به مال و ثروت شما وارد نشود. برای تمام امواتتان خیرات بدهید و خداوند شما را از ضرر مالی در پناه خودش مصون و محفوظ نگه خواهد داشت. ارواح همیشه زنده هستند و از همه چیز با خبرند. تشکر از همراهیتون.