تعبیر خواب بچه
اگر خواب بچه اى را دیدید، در انجام کارها فرصت مناسبى را به دست خواهید آورد. دیدن بچه ى لاغر، نشانه دچار شدن به مشکلات است. بچه چاق، موفقیت در انجام کارهاست. اگر در خواب ببینید که بچه اى خوابیده، زندگى خوبى خواهید داشت. اگر ببینید که بچه اى را به قتل رساندید، به یکى از اشتباهات خود پى خواهید برد. بازى کردن با بچه ها نشانه موفقیت در همه کارهاست.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Amin : سلام خانم هراتی : خواب دیدم داخل یه سالن هستم و دو تا دختر با بلوز شلوار سفید و موهای مشکی و بلند نشسته بودن شبیه هم بودن احساس میکردم یکی شون رو میشناختم کسی که سابقا علاقه مند بودم بش بعد یه خانم مسن تر امد دست دخترا رو گرفت انگار میخاست فال شون در رابطه با زندگی با من بگیره به دخترا گفت بگین سین انگار منظورش این بود نیت کنین که دیگه نفهمیدم چی شد . بعد به یکی شون گفتم با چی میای این راه دور رو تا اینجا گفت روزی 150 کرایه میدم من بش گفتم حاظرم نصف این بگیرم هرروز برسونمت بنظرم خیلی بصرفه بود و ازش خواستم حتما به من زنگ بزنه . بعد از اون رفیقم دیدم داشتم یه موتور میخریدم ازش بش گفتم چند گفت 420 قیمت ش خیلی مناسب بود تایرهاش هم نو خوب بنظر میومد ولی موتور دست دوم کهنه بود ولی سالم انگار از این موتور کوچیک ها بود و من گفتم زشت من با این موتور سواری کنم ولی خیلی کارم راه مینداره موتور خلاصه تو حیاط داشتم باش تک چرخ میزدم که یدف یه سگ از این کوتوله ها به رنگی قهوه ای روشن دیدم و همون لحظه 2 تا سگ کوچیک تر از این پشمالو ها بودن از تو در خونه مون امدن بیرون یکی سفید و یکی بازم قهوه ای روشن اون سگ اولی که پیش من بود داشت پارس میکرد به اون کوچیک ها ولی من گرفتم ش و اروم شد کلا سگ بد یا ترسناکی نبود . دوستم که مالک موتور بود گفت این سگ با این موتوره یعنی هر دو رو باید ببری .
فریبا هراتی
:
سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. ((در نوبت هستید)) و باید این خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون.
فرزان : سلام دیدم زود پز روی گاز هست یکدفعه صدای بدی داد مادرم رفت که ببینه چی شده من نذاشتم دیدم که اون قسمت آتش گرفته همه راآوردم بیرون خوابیدم روی زمین شروع کردم به گریه کردن که چرا اینکارومیخوای بکنی صدای شکستن شیشه اومد ولی اتفاقی برای ما نیافتاد دیدم رفتم برای کار که قبلش تست میگرفتن منتظر بودم یه خانم رفت وقتی اومد دیدم ازش خواستن که دوتا حوله حمام (زنونه و مردونه)را تا کنه یکیش صورتی بود بنفش.یه بچه بغلم بود بهش غذا میدادم وتمییزش میکردم و میبوسیدمش ومنتظر بودم صدام کنن بعدچند تا کارمندهای اونجا بودن اومدن بازی کردن (اول فکر کردم دعوا می کنن)یکیشون حالت عقب افتاده داشت اومد به من گفت حمید نیومده(دوبار اومد دم گوشم گفت من و میبوسید )من رفتم دم در دیدم به آقای لبخند به لب و جوون و لباس زرد ایستاده اومدم بهش گفتم اومده اون اومد بیرون.ممنون
فریبا هراتی
: سلام. مادر شما عصبانی خواهد شد و زود جوش می آورد و از کوره در می رود. ممکن است به خاطر مسئله ای دلش بشکند و دعوا راه بیافتد. قسمت دوم خوابتان را به حدی خلاصه کرده اید که برای من مفهوم نیست. خوابتان را جوری بنویسید که من هم که در ذهن شما نیستم بفهمم چه دیده اید. اگر در تعبیر اشتباه بوجود بیاید و بخواهید با کامنت آن را اصلاح کنید ، آن را به عنوان کامنت نخواهم پذیرفت. مضافا به اینکه اگر در یک کامنت شما 2 خواب ثبت کنید این کار خلاف مقررات سایت است و باید به بنده اطلاع دهید وگرنه خدای نکرده مدیون سایت و کارمندان آن خواهید بود. شما می خواهید به هدفی برسید و برای آن نیاز به حمایت و پشتیبانی دارید. رفتار شما را نسبت به دیگران مورد تحلیل و بررسی قرار می دهند و نگرش های مختلف راجع به روابط زن و مرد را از شما خواهند پرسید. شما با چالشی روبه رو می شوید و عقلتان به جایی قد نمی دهد که چطور باید آن را حل کنید. اما بعد موفق خواهید شد که این مشکلات را حل کنید و گشایش کار خواهید یافت. خدا را شکر خواهید کرد. تشکر از همراهیتون
مهدیه : ممنونم
مهدیه : سلام..همه خوابمو یادم نمیاد ولی از ی جایی یادمه ک انگار تو یکی از محله های مسلمون نشین هند بودیم انگار و زندگی ی زن رو نشون میداد انگار ک خودم بودم ولی نبودم دیدم اون هر با ی بچه یک تا 3.4ساله ای رو برمیداره مراقبت
و پرستاری میکنه بغلش میکنه یهو ی موتوری میاد ک یکی دو نفر پشتشن یهو اسلحه میگیرن ب سمت بچه و مادر رگبار میبندن یا شروع ب تیراندازی میکنن بچه یکی کشته میشه یکی نمیشه و این مادر بازم ی بچه بزرگتر ک میبینه شرو میکنه ب مراقبتو پرستاری با تموم سختیو رنجو ناراحتی و نگرانی بازم تا اون شخص موتوری با اسلحش میادک بکشه بچه هارو زن با امید بچه هارو بغلش میگیره و فرار میکنه و تو دلش میگه ن نمیتونه بکشه نمیتونه ازم بگیره نمیزارمش ... میشنوم ک یکی بلند تو تمام مدت ک این صحنه هارو میدیدم با اهنگ یا طنین یا اوا یا حالت سرود محلی ک ته کلامش پر از غمو دعاوو دلسوزیو شفقته میگه الله الله الله الله الله .... ساعت 3ونیم سحر از خواب میپرم .
فریبا هراتی
: سلام. شما شاهد این هستید که به مردم ظلم می شود و خیلی ها به اضطراب و ناراحتی دچار شده اند. شما نمی توانید نسبت به ناراحتی دیگران بی تفاوت باشید. می دانید که آدمها زحمت می کشند و هدف و کارشان را به پیش می برند و بعد یک تصمیم عجولانه و غیر مسئولانه و اشتباه دیگران باعث می شود که سرمایه ی زندگی کسی از دستش بپرد. این کار بارها و بارها تکرار می شود ولی خداوند وقتی که دل مردم بسوزد همه را می بیند و خدا خدا خدا انتقام مظلوم را از ظالم خواهد گرفت. تشکر از همراهیتون.
Reyhan : سلام خانم هراتی عزیز انشالله که حالتون خوب باشه پنج سال پیش خواب دیدم توی سالن بزرگی سفره ی بزرگی پهن بود تعداد زیادی دور تا دور سفره نشستن از جمله مادر شوهر مرحومم وخواهر شوهرام بودند ویه عده ی دیگه همه مشکی تنشون بود من روسری و لباس سفید تنم بود متوجه شدم یه نفر اومد کنارم وایساد یه آقا بود چهرش خیلی نورانی بود محاسن مشکی داشت خم شد و یک بچه قنداقی داد بغلم بعد مادرشوهرم که روبروم بود پرسید این بچه کیه که دادن بغلت من که بچه را نمیشناختم نگاه بچه کردم بچه نوزاد به حرف اومد گفت من بچه سوم تو هستم و تو مادرمی چون خیلی دلتنگت بودم وبی تابی کردم اجازه دادن بیام ببینمت بعد بچه خودشو انداخت تو بغلم و گریه می کرد منم بغلش کردم دوباره اون آقا آمد و بچه رو برد.(دوسال بعد این خوابم باردار شدم و خدا بچه سومم رو بهم هدیه داد)لطفا تعبیرشو بفرمایید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. تشما به خاطر شخصیت مهربان و دلسوز و مثبت اندیش و با ایمانتان، از قبل به این مسئله آگاه شده اید که قرار است صاحب فرزندی شوید و خوابتان گویای این واقعیت که در قرآن کریم هم آمده است، هست که خداوند می داند که هر کدام از شما کی و در رحم چه کسی قرار است به دنیا بیایید. بعضی چیزها تقدیر هستندو نه انتخاب و از جمله ی اینها، صاحب فرزند شدن و مادر شدن است. خوش قلبی و رفتار مهربان و صلح آمیز شما باعث شده که پیش خداوند مقام بالایی داشته باشید و این پیشگویی را از قبل در خوابتان دیده اید. تشکر از همراهیتون.
نیلوفر : سلام خانم هراتی وقتتون بخیر
من خواب دیدم توو ی جای شلوغی هستم،افراد حاضر در اونجا همگی فامیل بودن،من و همسرم انگار سر اینکه یه جایی بریم باهم مخالف بودیم،من پسرم بغلم بود و انگار به مادرم گفتم من بچمو برمیدارم میبرم،همسرم میخواد بیاد میخواد نیاد یهو بچم از بغلم افتاد زمین و نفسش بند اومد
،من بهش تنفس دهان به دهان دادم هی قفسه سینشو فشار دادم اما فایده ای نداشت و نفسش نیومد بعد من گریه ام گرفته بود بلند شدم و راه افتادم و ناله میکردم از فقدان بچم یکم بعد که برگشتم به بالینش دیدم داره نفس میکشه و خیلی خوشحال شدم،در تمام مدت هم چشماش باز بود
سپاس
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما باید به این نکته دقت بفرمایید که برای خودتان زندگی نمی کنید و الان شما وظائف مهمتری در زندگی تان دارید. شما و همسرتان هردو در مقابل فرزندی که به این دنیا آورده اید مسئول هستید و نباید احتیاجات خودتان را به احتیاجات فرزندتان ترجیح دهید. در صورتی که شما بخواهید با همسرتان سر رسیدن به علایق و خواسته های شخصی تان، مخالفت کنید و هر کدام ساز خودتان را بزنید، این وسط، زندگی فرزند شما و آینده ی او به مخاطره می افتد و شما نیاز دارید که همزمان با همسرتان و در کنار او، مراقب فرزندتان باشید. پس سر هر مسئله ای با هم مخالفت نکنید و با سیاست و مهربانی با هم رفتار کنید تا فرزند شما تحت تاثیر تنش و استرس ناشی از عملکرد اشتباه شما قرار نگیرد. تشکر از همراهیتون.
Narges : سلام وقت بخیر,خواب دیدم تو بازارم و به فکر خرید لباس برا پسرم که قراره به دنیا بیاد,به این فک کردم که میتونه یه سری از لباسای دختربزرگمو بپوشه ولی باید یه سری چیز مثه شورت براش بخرم,یهو دیدم تو بیمارستانم و خواهرم زایمان کرده پسر,خیلی بچشو تو خواب دوست داشتم,حس خیلی خوبی داشتم از دیدنش,اطرافیان میگفتن نزدیک بود طبیعی زایمان کنه اما نشد سزارینش کردن,من بچه رو بغل کردم و خراهرمو که روی پاهاش بود پیشم از اتاق زایمان اومدیم بیرون که مثلا بیاد تو بخش, ازین اتاق به اون اتاق میرفتیم, یه جا خواهرم گفت, مریض اقا هست نمیمونم, یه جا یه چی دیگه, و من حرص میخوردم و دلواپس بودم برا استراحت نکردنش دیگه نگرانش بودم که باید استراحت کنه,تو اتاق خالی بردمش و داشتم حرص استراحت نکردنشو میخوردم که بیدار شدم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به این فکر می کنید که باید با صرفه جویی زندگی کنید و مشکلات مالی تان را حل و فصل کنید. خواهر شما گشایش کار خواهند یافت و از نگرانی ها بیرون می آیند. شما به خاطر خواهرتان ذوق می کنید. مشکلات خواهر شما به تنهایی و به وسیله ی خود او حل شدنی نیست بلکه عده ای به او کمک می کنند تا مشکلات زندگی اش به خوبی از بین برود و هدف و پروژه ای به دست او می رسد که با جان و دل برای پیشبرد آن، اقدام خواهد کرد. شما از خواهرتان می خواهید که به خودش هم استراحت بدهد و زیاده از حد از خودش کار نکشد. تشکر از همراهیتون.
مینو : با سلام خواب دیدم یه دختر بچه کوچک چند ماهه بسیار زیبا و عزیز و توی دل برو دارم سرخ و سفید و تپلی و لخت، احساس میکنم تا حالا ندیده بودمش چه مادری هستم که یادم نمیادش و تا الان کی پوشک اینو عوض میکرده ، مادرم مهمون ما بود و یه اتاق لوازم و خرید زندگی بوداز لابه لاش پوشک بچه میگیرم.شبیه بچگی دختر خودم که الان بزرگه بود .دیدم اواز میخونه انگار صدای خوبی هم داره توی دلم میگم پس شبیه خواهرش میشه خوش صدا.میبرم حموم بشورمش سرپا میگیرم ادرار میکنه و منم، ادرار بچه تموم میشه ولی برای من نه، خیلی طولانی ادامه داره و بسیار پررنگه.قطع نمیشد.همش فکر میکردم بچه سوخته ولی تعویض میکنمش نسوخته و پوشک دولا بسته بود بهش و کثیف نبود.ممنون از تعبیر شما
فریبا هراتی
: سلام. شما به ثروت و سرمایه ای می رسید که به واسطه ی آن احساس آرامش شدید می کنید و نگرانی هایتان را دور می ریزید. بار احساسی منفی که در وجودتان ذخیره کرده بودید را تخلیه می کنید از غم رها شده و شروعی تازه خواهید داشت. خبرهای خوشی به واسطه ی این سرمایه به زندگی تان خواهد رسید و از شما حسابی مراقبت خواهد شد و نازو نوازشتان خواهند کرد و احساس آرامش زیادی خواهید داشت. شما سعی می کنید که خردمندانه رفتار کنید و پولتان را حرام نکنید. تشکر از همراهیتون
ساره : سلام خانم هراتی عزیز. من سعی کردم خواب قبلیم از ۲۴ ساعت رد بشه و بعد خواب دیگمو براتون بذارم چون فقط یک روز به عضویتم باقی مونده. حالا دیگه نمی دونم این ۲۴ ساعت مربوط به ساعت خواب گذاشتن یا ساعت تعبیر خواب. به هر حال خوابمو می گم. خواب دیدم یه پسر بچه ۳-۴ ساله مثل بچه های کار ، توی راهرو جلوی در واحدمون و من به همسرم گفتم این بچه اینجا چیکار می کنه. در خونه رو باز کردم و بچه موهای روشنی داشت ولی صورتش مثل بچه خیابونیا کثیف بود و لباس خونه تنش بود. من روی زانو جلوش نشستم و بچه صورتشو چسبوند به صورتم جوری که نفسش بهم خورد و من ترسیدم این بچه مریض نباشه مریضم کنه که بچه یه دفعه گفت : مامان ، بابا(یعنی فکر کرد منو همسرم مامان باباشیم) بعد من دوتا دست بچه رو از پشت مثل حالت دستگیری گرفتم و در حالیکه از دستاش آویزون گرفته بودمش بردم گذاشتمش جلوی در ساختمون روی پله. وقتی درو بستم با خودم گفتم نکنه این بچه گم شده باشه زنگ بزنم پلیس پدر و مادرشو پیدا کنن که در ساختمون رو باز کردم دیدم بچه کوچولو شده رفته زیر موکت پله که از وسط باز بود قایم شده و خوابیده و انگار منم از قبل یه لقمه براش گذاشته بودم بخوره. من ۲ ماهه باردارم. ممنون می شم خوابمو تعبیر کنید.
فریبا هراتی
: سلام. از 12 شب هر شب تا 12 شب فردا می شود مهلت در 24 ساعت. اگر شما مثلا خوابتان را ساعت 4 عصر و خواب دومتان را ساعت 12.05 شب ارسال کنید، در دو بازه ی زمانی متفاوت که در 24 ساعت خودشان می گنجند قرار گرفته اید و هر دویشان تعبیر خواهند شد. شما نگران هستید که بچه تان در آینده محروم باشد و نتوانید به او برسید و نتوانید او را تامین کنید یا مشکلی برای او به وجود بیاید و با توجه به اینکه حامله هستید این افکار در ذهن شما هست که بخواهید بهترین مادر برای فرزندتان باشید.. که او سیر باشد و امنیت داشته باشد و گم نشود و این ترس ها و نگرانی هایتان را در غالب این خواب مجسم کرده اید. ضمن اینکه شما باید برای دور ماندن از خطرات و بلاها و حفظ امنیت تان، نذر کنید که به بچه های بی سرپرست به اندازه ی وسعتان کمک کنید تا خدای بزرگ هم به بچه ی شما امنیت ببخشد. تشکر از همراهیتون.
Sorakhorshid : سلام. من خاستگاری رو دوست دارم که به خاطر اختلاف سنی مون برای ازدواج با من توافق نکرد. ی شب فکر کردم یعنی برمی گرده یا نه. خواب دیدم توی اتاق نشستم. توی هال پدرم و سه چهار تا عضو خانواده و فامیل و بقیه غریبه بودن. جرقه برقی همراه با دود اتفاق افتاد. دو سه تا زن اومدن و پسر پنج ماهه مو اوردن و گفتن چیزیش نشده. من در واقعیت بچه ندارم. جرقه دوباره هم اتفاق افتاد و پسرم بغلم بود و سلامت. ولی بابام اینا در مورد این جرقه صحبت می کردن. بچه سفید و تپلی با لباس های سراپاسفید بود.بچه به بغل رفتم بیرون از همسر مرحومم کمک بگیرم برای این وضعیت ولی اون محل نزاشت در حالیکه احساسم این بود که بچه من صحیح و سلامته و اسیبی نمی بینه. خانم هراتی پدرم برای ازدواج با غریبه واقعا سخته براش که خودش رو وفق بده. و برای من هم بسیار سخت بود ولی خب عاشق شدم.
فریبا هراتی
: سلام. شما قادر خواهید بود به هدفتان برسید و آرزویتان برایتان برآورده خواهد شد ولی مشکلاتی بین شما و خواستگارتان اتفاق خواهد افتاد که پدر شما نگران است شما نتوانید از خودتان حمایت کنید. همسر مرحومتان هم از ازدواج شما با این خواستگارتان مخالفت می کند ( روحش شاد) چون در آینده اتفاقاتی می افتد که دیگر برگشت پذیر نیستند و شما باید به تمام مشکلات احتمالی و خطراتی که در راه رسیدن شما به اهدافتان وجود دارد، با خبر باشید. با منطقتان ازدواج کنید و نه با احساستان. تشکر از همراهیتون.