کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب بچه

اگر خواب بچه ‏اى را دیدید، در انجام کارها فرصت مناسبى را به دست خواهید آورد. دیدن بچه ‏ى لاغر، نشانه‏ دچار شدن به مشکلات است. بچه‏ چاق، موفقیت در انجام کارهاست. اگر در خواب ببینید که بچه‏ اى خوابیده، زندگى خوبى خواهید داشت. اگر ببینید که بچه‏ اى را به قتل رساندید، به یکى از اشتباهات خود پى خواهید برد. بازى کردن با بچه ‏ها نشانه موفقیت در همه کارهاست.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

707 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

masuumee

masuumee : سلام.دایی من 70 سالشه.من خوای دیدم جایی بودم و اول خوابم دیدم یک بچه دیدم 3-4 ساله که جنسیتش و نمیدونم ولی به نظرم پسر میومد.دیدم که این بچه میگن بچه ی داییمه.نصف صورت بچه سالم بود.نصف دیگه ی صورتش بسیار زشت و کریح بود و ناسالم بود.
بعد دیدم تو ون مکان که راه رفتم یک جای دیگه ایی رفتم که توش پر از حموم بود و من رفتم داخل یکی از حموما دوش گرفتم و یک عالمه آدم هم دم در واستاده بودن که میخاستن بیان توی حموم که من چند تا چندتا سواشون میکردم میگفتم من مسوول اینجا هستم نوبتی میفرستادم داخل.که دیدم یکیشون خالم بود و از تو حموم میگفت قول دخترخالمو دادن.منم میگفتم مگه میشه وقتی خودش خبر نداره میگفتم شوخی میکنی.
در انتهای خوابم دیدم توی دریاچه پشت این فضا دختر پسری و میدیدم تو آب که با هم بودن و منم تو دلم میگفتم کاش منم با عشقم اوکی میشدم .بعد دیدم منم پرواز میکردم بالای محوطه و قشنگ کنترل پروازم دست خودم بود.هم اوج میگیرفتم کلی بعدم اومدم پایین.ممنون

پاسخ
لینک۳۰ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۰۲:۰۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دایی شما هدف و ایده و یا کار و پروژه ای در دست دارد که از جهتی به نظر مفید و خوب به نظر می رسد و از جهتی خطا و گناه بزرگی محسوب می شود. شما می خواهید شروعی تازه داشته باشید و نگرانی هایتان را بشورید برود و می خواهید به دیگران هم کمک کنید. خاله ی شما از اینکه کسی قول ازدواج بدون موافقت دختر خاله تان را بدهد، راضی نیست. شما دلتان می خواهد به آرامش برسید و ازدواج کنید. شخصیتی بلند پرواز دارید و رویابافی می کنید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۳۰ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۳۳:۰۰
Yasi

Yasi : سلام روز بخیر
دیشب خواب می دیدم یه بچه دارم که با عشق داشتم بهش شیر میدادم خوابیده بودم و بچم داشت شیر میخورد ولی هرازگاهی لباسم مانع شیر خوردنش میشد و من جاشو عوض میکردم و از اون یکی سینم بهش شیر میدادم خانم هراتی عزیز حدود دو ماهه زیاد خواب بچه میبینم که عاشقانه اون بچه و بغل میکنم
ممنون از تعبیرهای خوبتون

پاسخ
لینک۱۵ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۵۳:۲۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. کار یا پروژه و یا هدفی به شما واگذار خواهد شد که از جان و دل برای پیشبرد آن تلاش می کنید و اجازه نمی دهید که رفتار اشتباهی از شما سر بزند. سعی می کنید که احساس و منطقتان را تواءم با یکدیگر ترکیب کنید و از جان و دل برای پیشبرد هدفتان بکوشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۵ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۲۳:۱۰
Yasi

Yasi : سلام روزتون بخیر
دیشب خواب می دیدم دوست پسر سابقم که توی بیداری مشکل دارن و بچه دار نمیشن بچه دار شده و یه دختر داره و خیلی خوشحاله و من پیش خودم تعجب کردم که چجوری این موضوع رو پنهان کرده و ۹ ماهه چیزی نگفته از طرفی می گفتم چقدر الان پدرش و خانوادش خوشحالن و خیلی دوست داشتم بچشو و خانوادش و ببینم

پاسخ
لینک۹ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۱۳:۲۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. دوست پسر سابق شما به هدفش رسیده و سرمایه ای بدست آورده و خوشحال است که پولدار شده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۹ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۱۹:۰۰
Lia

Lia : با سلام خواب دیدمبازهم ممنون لطفاصورت رو پاک کنید

پاسخ
لینک۲۶ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۱۸:۵۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روحشان شاد. مادر شوهرتان می خواسته که شما همه بر طبق نظر او برای آینده تان برنامه ریزی کنید. شما مجبور بوده اید که هویت و شخصیت خودتان را عوض کنید و به رفتار و عادتهایی که داشته اید پایان دهید و فقط بر طبق سلیقه و نظر او که شما اصلا آن سلایق و نظرات را نمی پسندیدید، رفتار کنید. شما احساس می کنید که پسرتان به حمایت و مراقبت شما نیاز دارد و او ساده لوحی بخرج می دهد و ممکن اشت در زندگی اش با شکست و ناکامی مواجه شود و هدفش را گم کند. شما و خواهرتان سعی می کنید که به پسرتان بفهمانید که چه طوری می توانند به اسم عشق و مهربانی و دوستی، او را بفریبند تا زندگی به کامش تلخ شود. شما می خواهید که او حریم شخصی اش را حفظ کند و از خودش دفاع کند. فکر می کنید که کسی پسرتان را تحت نظر گرفته و می خواهد او را گول بزند و یا شاید مشکلاتی برای پسرتان پیش بیاید و سعی می کنید که او را هدایت و راهنمایی کنید اما پسر شما ساده لوحی به خرج می دهد و منظور شما را خوب درک نمی کند. دوست خوبم با توجه به صدها کاربر که روزانه خواب ارسال می کنند و چند ده نفری که هنوز منتظرند تا بنده تا ساعت 12 شب خوابشان را تعبیر کنم متاسفانه فرصت کافی در دست ندارم تا بخواهم برای هر کلمه در تعبیر بنویسم مثلا شستن ظرف مساوی است با برنامه ریزی برای آینده.... لذا مفهوم کلی خواب خدمتتان ارسال می شود.تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۱۳:۵۱
Sana

Sana : سلام
دیشب خواب دیدم رفتم ارایشگاه که موهام و شنیون کنم کارم تموم شد دیدم یکی از خانمهای فامیل که خیلی پلید هست هم اونجاست و داره پول میده به ارایشگر و یه چی در مورد من میگه من هم با همسرم تلفنی صحبت کردم گفت اومده دنبالم پول خانم ارایشگر رو دادم بیشتر گرفت و چیزی نگفتم و اومدم بیرون یهو دیدم فضا مثل خونه قدیمی خودمون از پله ها بالا رفتم جلوی در اتاق بابابزرگم که فوت شده وایستادم یکی گفت اینجا یه خانم دکتر هست همون موقع خانم دکتر بیرون اومد و باردار بود گفت وقت میوه ام برم میوه بیارم میام وقتی اومد تو اتاق بودم گفت شما بارداری شوک شده بودم گفتم یعنی چی یهو دیدم یه بچه که داخل یه لایه نازک بود کنار میزش رو زمین و میگه بچه شماست واقعا حس میکردم من به دنیاش اوردم ولی همچنان شوک بودم بعد اون لایه رو باز کرد بچه کثیف بود ولی یه چیزی مثل پوشک خیلی نازک تنش بود یه پارچه یا پوشک فوق العاده نازک که کنارش مثل قفل کوله پشتی بود و مشکی بود تو تن بچه بود و بچه قدش بلند بود خانم دکتر گفت تموم پسرهای خانواده شما به پدرتون میرن و تو کمرشون این کمربند هست بعد اون و باز کرد و بهش گفتم این و به من بدین نگهش دارم دیدم بند ناف بچه داخل یه نایلون محافظ رو تنش هست همچنان شوک بودم خانم دکتر بچه رو با لباس و تمیز داد به من و یه کلاه داد بذارم روی سرش گفتم چقدر خوشگله موهای براق مشکی و بلند و تیزی داشت و چشمای کشیده و پوست سفید بغلش کردم خواستم کلاه و بذارم روی سرش یهو شروع به حرف زدن کرد و گفت من کلاه دوست ندارم مگه خودتون دوست دارین با حالت شوک گفتم باشه عزیزم نمیزارم
اومدم تو خیابون دیدم خواهرم با اون زن پلید اومده دنبالم سوار شدم به من گفتند بچه دار شدی گفتم لطفا به کسی نگید. گفتند همه میدونن پیاده شدم و به طرف همسرم رفتم از کنار مسجدی رد میشدم و صدای اواز می اومد صورت و دستم رو روی گوش بچه ام میزاشتم که اذیت نشه بعد تو فکر بودم به دیگران و مادرم چی بگم من دو روز پیش ازمایش دادم چطور ممکنه یهو باردار شدم و زایمان کردم بعد همسرم و دیدم که با مامانم اومده بودند دنبالم مادرم مقنعه و چادر سفید گل دار نماز سرش بود همسرم پیاده شد و بوسیدم و تبریک گفت بعد مادرم بچه رو گرفت و چیزی نمیگفت یهو دیدم مادر بچه رو به دو نفر خانم مسن که از دوستای مادربزرگم بودند داد تا ببیندش وقتی رفتم بچه رو بگیرم اون و قنداقی کرده بودند و به من دادند خاله کوچکترم هم با همسرم اومده بود دیدم پشت ماشین نشسته و داره گریه میکنه تو دلم گفتم این دوست داشت بچه دار بشه و من شدم بعد دوباره یهو دیدم مادربزرگم تو یه ماشین پراید داره رانندگی میکنه و من و خالم هم کنارش نشستیم یهو با سرعت کم زد به ماشین جلویی و باز هم میرفت راننده جلویی از اینه نگاه میکرد گفتم مامانی چیکار میکنی ماشین و خاموش کردم ولی باز میرفت پاشو از رو گاز برداشتم ولی باز میزد به ماشین جلویی و هولش میداد و اون هم به ماشینهای پارک جلوتر میخوردند گفتم پیاده شیم ببینیم چی شده مادربزرگم گفت محال و یهو حرکت کرد با سرعت زیاد از بین ماشینها میرفت بعد یهو حرکتها و مکانهایی که رفته بودم به سرعت از جلوی چشمم میگذشت تا رسیدیم به کوچه قدیمی خونه پدربزرگ مادری ام و دیدم خالم کنار یه خونه خرابه ایستاده و بهش میگفتم قسم میدمت مواظب بچه ام باش تا برم کارم و انجام بدم و برگردم میخواستم برم از دکتر اون کمربند بچه رو بگیرم
البته باید بگم در واقعیت مادربزرگ من یه خانم فوق العاده مومن و نظر کرده است و به سختی حرکت میکنه

پاسخ
لینک۲۲ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۰۱:۴۱:۰۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. فکر شما ناراحت است و می خواهید افکارتان را متمرکز و جمع کنید و نیاز به نصیحت و راهنمایی دارید. ولی برای کسی درددل می کنید که به درددلهای آن خانمی که از او خوشتان نمی آید هم گوش می دهد. نباید هرگز حرفتان را برای هر کسی بگویید. شما باید مشکلاتتان را با همسرتان مطرح کنید و با او درددل کنید و اگر از خود او ناراحتید هم با آرامش با خود او صحبت کنید نه اینکه حرفتان راجایی پخش کنید. شما خیلی ناراحت هستید و برای خودتان مشکلی را به وجود آورده اید و می خواهید به آرامش برسید پس باید به نصایحی که خدمتتان عرض می کنم خوب گوش کنید. شما احتمالا خیلی به دیگران وابسته هستید و نگرش و عملکرد کودکانه و بچگانه ی شما باعث شده که الان در زندگی تان مشکلی برایتان به وجود آمده. شما باید رفتارتان را تروتمیز کنید و افکار کودکانه تان را تغییر دهید. باید نظرتان را راجع به یک ایده یا پروژه ی جدید تغییر دهید و خرابکاری را که در اثر بچگی کردنتان به وجود آورده اید رفع و رجوع کنید. شما بعضی وقتها در مورد مشکلاتتان عرصه را به خودتان تنگ می کنید. شما یک جور فکر می کنید و واقعیت جور دیگری است!! آنچه که شما خیال می کنید، واقعی نیست حقیقت را متوجه نمی شوید. باید رفتارتان را عوض کنید و خودتان را بیشتر در قبد و بند بگذارید که پیش قضاوتی نکنید. باید دیسیپلین و نظم داشته باشید و اینطور نیست که صرفا بخواهید ظاهر داری کنید و مردم متوجه افکارتان نشوند. بلکه اخلاق تند و بد شما باعث می شود که همه بفهمند که چه چیزی در ذهن شماست. شما سعی می کنید که خردمندانه رفتار کنید و گاهی به نصایح خاله تان گوش می دهید و گاهی می خواهید مثل مادر بزرگتان خردمندانه رفتار کنید ولی کم طاقت و عجول هستید و قبل از اینکه کاری کنید، باید اول خوب فکر کنید. بی فکری شما باعث می شود که شما به هر چیز که سر راهتان می آید نامنصفانه، تهمتی بزنید و او را قضاوت کنید و مرتکب گناه شوید. این روش شما، شما را به خوشبختی نمی رساند و افکارتان از خیلی جهات سرشار از اشتباه است و اگر خودتان را عوض نکنید، خوشبخت نخواهید شد. شما باید نظم و دیسیپلین داشته باشید و درست فکر کنید و آرامشتان را حفظ کنید. لطفا منبعد هم خوابهایتان را خلاصه تر ارسال بفرمایید. حداکثر در 10--15 خط. تشکر ازهمراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۰۶:۵۹
سروناز

سروناز : سلام خانم هراتي عزيز، يكي از آشناها(آقا) از من خواسته كه خوابش رو براي تعبير براتون بفرستم، از زبون خودش مينويسم:
در خواب با دختري كه در بيداري عميقا دوستش دارم ولي اخيرا از دستش ناراحت و رنجيده خاطرم و فكر ميكنم منو ديگه دوست نداره، براي كاري كه به شغلمان مربوط ميشد، به جايي (پس از مسافرتي) وارد شديم.همزمان در آنجا دوست قديمي بنده(كه آقا هستن و بسيار جذاب و تاثيرگذار) هم به آنجا رسيد(از خارج كشور انگارآمده بود چون آنجا زندگي ميكند)و پس از خوش و بش گفت آنجا را نميشناسد و براي يكسري كارها ميخواهد به اطراف برود.در اين لحظه دختر موردعلاقه م، داوطلب شد كه با او برود و گفت منم ميام و هردو عازم شدند.ديگه شك نداشتم كه ايشون قابل اعتماد نيست چون هم كاري كه ميخواستيم انجام بديم رو ناديده گرفت و هم ب جاي همراهي بامن با اون دوست آقا راه افتاده بود كه برود، به حالت حفظ غرور تظاهر كردم كه بي توجه ام و از اونجا اومدم بيرون، چند قدم كه رفتم تصميم گرفتم كه براي آخرين بار اونو ببينم تا تصويرشو تو ذهنم حك كنم تا تصميم جدي بگيرم و بتونم فراموشش كنم، وقتي نگاه كردم ديدم آنها دوتايي از انتهاي راهرو پيچيدند و نتونستم ببينمش براي بار آخر، اما بازم عزم كرده بودم فراموشش كنم،همينطور كه در تنهايي توي محوطه جلوي اونجا قدم ميزدم، يه خانمي اومد و بچه كوچيك ٥يا٦ ماهه ش رو به من سپرد كه جايي برود(مثلا دستشويي)و برگردد،بچه رو گرفتم و همينطور كه بهش نگاه ميكردم ياد خاطرات آن روز بودم،يكدفعه بچه ٥ ماهه پريد و با سرعت زياد شروع به دويدن كرد، با زحمت زياد دنبالش رفتم اونو گرفتم بالاخره و دادم به مادرش و ديگه ناراحت نبودم و به بچه و مادرش كه دور ميشدن نگاه ميكردم.
مرسي❤️

پاسخ
لینک۱۹ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۱۹:۱۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما از جریانی که بین شما و او پیش آمده ناراحتید و سعی کرده اید که چشم انداز تازه ای نسبت به زندگی تان پیدا کنید ولی احساس شما این است که در مقابل این خانم کفایت کافی یا اعتماد به نفس کافی را ندارید. شما خودتان را پیش این خانم دست کم می گیرید و رابطه ی شما وارد فاز جدیدی خواهد شد و احتمالا ازهم دور خواهید شد. اما کاری به شما پیشنهاد و واگذار می شود که مسیر زندگی شما را به صورت کامل عوض خواهد کرد. شما به سرعت در کارتان پیشرفت می کنید و یک شبه ره صدساله خواهید رفت. تمام انرژی تان را پای این کاری که در آن به صورت کامل موفق خواهید بود صرف می کنید و اعتماد به نفستان بالا خواهد رفت و یاد می گیرید که توانایی های خودتان را مطلقا دست کم نگیرید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۱۵:۵۸
shirin

shirin : سلام، خاب ديدم خونمون مولودي بود يعني مامانم دو بار مولودي گرفته بود و دو بار مهمون برامون اومده بود ولي بزن برقصي نبود و همه نشسته بودن و پذيرايي ميشدن، بعد يه بچه پسر كه فكر كنم سه يا چهار ساله بود همش با من بود و اينگار اين بچه ي يكي از فاميل بود ولي الان نميدونم بچه ي كي بود و فقط در خاب بچه ي يكي بود و من همش باهاش بازي ميكردم و پا شدم رفتم دستشويي و يهو ديدم اومد دستشويي يعني تا توي دستشويي هم ولم نميكرد و داخل دستشويي ببخشيد ادرار نكردم ولي خودمو داشتم ميشستم و يه دفعه ديدم يهو يه عالمه بچه پسر اونا هم اومدن دستشويي و اينقدر زياد شدن توي دستشويي جا نبود ديگه، البته دستشوييه كوچيك نبود و اندازه يه اتاق بود و در دستشويي شيشه اي بود و داخل دستشويي پيدا بود و اينقدر بچه اومد توي دستشويي كه فكر كنم بچه دختر هم باهاش بود و چون زياد بودن گفتم در دستشويي رو قفل كن كه ديگه كسي نياد و يكي از بچه ها قفل كرد و بچه ها سه چهار ساله بودن و يه دفعه چند تا بچه ي ديگه ميخاستن بيان تو كه در قفل بود و از پشت شيشه با حسرت نگاه ميكردن كه يكي از اون بچه ها پسر دختر خالم بود كه من گفتم در رو باز كنيد علي جان من بياد تو و خود دختر خالمم تعجب كرده بود كه اين بچه ها منو اينقدر ميخان كه تا دستشويي هم دنبالم اومدن. متشكر، مجردم

پاسخ
لینک۱۹ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۲۷:۴۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما گشایش کار خواهید یافت و مادرتان به برکت موفقیت شما باید 2 بار مولودی بگیرد یک بار قبل از رسیدن شما و یک بار بعد از آن و موفقیت مضاعف به شما خواهد رسید. اهداف و پروژه های بسیار و علایق و سرگرمی هایی زیاد یا کارهای زیادی به شما واگذار خواهد شد و همه را با موفقیت به عهده خواهید گرفت. شما شروعی تازه خواهید داشت و از زندگی لذت بسیار می برید و خیلی شاد خواهید شد. استعداد های نهفته ی شما آشکار خواهد شد. به آرزوهایتان می رسید و همینطور منابع درامد زیادی خواهید یافت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۱۱:۱۸
شهرام

شهرام : سلام خواب دیدم بچه یی زیبا و با صورتی روشن و تپل چشمان براق و خندان درحال بازی بود ولی دماق این بچه از مخاط دماقش کیپ و بصورت خشک شده بود

پاسخ
لینک۲۹ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۳۷:۱۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما پروزه و هدفی را در نظر دارید که به نظر مثبت و پولساز می رسد و ذوق و درایت و بینش کافی برای عملی کردن آن دارید و اشتیاق و علاقه ی کافی هم برای اینکار دارید ولی به دلیلی فکرتان برای عملی کردن این هدف راحت نیست و یا احساس می کنید که کسی یا چیزی تلاش می کند که شما را عقب نگه دارد و نگذارد که هدفتان را عملی کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۴۸:۲۵
ریحانه

ریحانه : سلام خانم هراتی جان، من پریشب خواب دیدم که حدودا بعد از نماز صبح بود فکر کنم ولی مطمئن نیستم، خواب دیدم که زایمان کردم و یه نوزاد دارم که پسر بود و روی تختم خوابیده بود و من اومدم بهش شیر بدم خیلی حس خوبی بود ولی با خودم فکر میکردم که دو سه روزه یادم رفته به طفلی شیر ندادم، بعد سینه مو درآوردم که شیر بدم احساس میکردم توی سینه م شیر هست ولی سرش هنوز باز نشده که شیر بیاد بیرون ، یه کم سراشو فشار دادم تا شیر دربیاد، بعد فکر میکردم که این شیر براش کمه باید شیر خشک هم بگیرم بدم بخوره جون بگیره، بعد صحنه بعدی دیدم پسرم شده سه چهار ساله و راه میره ولی یهو فهمیدم که توی شلوارش خرابکاری کرده ببخشید مدفوع کرده و من داشتم فکر میکردم که الان از توی پاچه ش میریزه روی فرش

پاسخ
لینک۲۶ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۴۷:۱۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما از غم فارغ خواهید شد و هدف یا پروژه ای به شما واگذار می شود که از جان و دلتان برای آن مایه خواهید گذاشت و تمام سعی و هم و غم شما این خواهد بود که این کار را با موفقیت به پیش ببرید. کاری که شما برای آن زحمت می کشید خیلی زود گسترش خواهد یافت و از بابت آن به ثروت و سرمایه ای می رسید که خرج زندگی تان می شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۱۲:۴۹
ریحانه

ریحانه : سلام، خانم هراتی جان ایشالا که حالتون خوبه، من چنشب پیش خواب دیدم بچه دار شدم و بچه مم دختر بود ولی نمیدنم که دنیا اومده بود یا میدونستم که حامله م، میخواستم براش اسم انتخاب کنم بین اسم ریحانه و طلیعه گیرکرده بودم که کدوم رو انتخاب کنم

پاسخ
لینک۲۰ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۰۲:۳۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما نگرانی های مالی دارید ( اگر حامله بودید) و به ثروت خواهید رسید ( اگر بچه تان به دنیا آمده بود). به هر جهت پروژه ای در دست اجراست که شما به واسطه ی آن به ثروت خواهید رسید و انشالله خبری خوش یا شروعی تازه خواهید داشت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۰ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۴۱:۰۱
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.