تعبیر خواب بچه
اگر خواب بچه اى را دیدید، در انجام کارها فرصت مناسبى را به دست خواهید آورد. دیدن بچه ى لاغر، نشانه دچار شدن به مشکلات است. بچه چاق، موفقیت در انجام کارهاست. اگر در خواب ببینید که بچه اى خوابیده، زندگى خوبى خواهید داشت. اگر ببینید که بچه اى را به قتل رساندید، به یکى از اشتباهات خود پى خواهید برد. بازى کردن با بچه ها نشانه موفقیت در همه کارهاست.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
hediehh : سلام خواب ديدم در جايي بودم كه دو تا بچه چند ماهه يا نهايت يكساله كه يكيش دختر بود و يكيش پسر بود اومدن و اين دو تا بچه مال من بودن البته نه اينكه اينارو به دنيا اورده باشم يا بچه ي من باشن ولي مال من بودن و من دوسشون داشتم ولي اون بچه پسره خيلي اذيت ميكرد و الان يادم نمياد چه كارايي ميكرد ولي اينو ميدونم همش از اين ور به اون ور ميرفت و يه جورايي همه جا به قول معروف آتيش ميسوزوند ولي دختره خيلي مظلوم و خوب بود و جوري شده بود كه ديگه از دستش كلافه شده بودم و فكر ميكنم كاري كردم يا اون پسررو از بين بردم يا مثلا كشتمش يا خوبش كردم يادم نمياد و اين دختر و پسر حرف نميزدن و راه هم نميرفتن چون خيلي كوچيك بودن ولي پسره چون خيلي شر بود همه جا بُل ميرفت و خيلي اذيت ميكرد.. /مجرد هستم و در رابطه با كسي هستم.
فریبا هراتی
: سلام. شما هم به ثروت و سرمایه ای می رسید و هم کاری به شما واگذار می شود که باید زحمت بکشید و به خوبی کارتان را انجام دهید. اما خوب از سرمایه تان لذت می برید و دوست دارید آن را زیاد کنید اما کارتان خسته کننده و پرزحمت است و کلافه تان می کند و بعضی وقتها فکر می کنید که باید کارتان را رها کنید. تشکر از همراهیتون.
samin : سلام روز بخیر و سلامتی.از خوابم همین یادمه.در حیاطی بزرگ خانواده من و خانواده عشقم بودند.بچه ای حدود دوسال یادم نیست دختر یا پسر شباهت به عشقم داشت ولبته خیلی زیباتر و تپل چشمهایش مثل عشقم رنگی بود ..نمیدانستیم کیست فقط میدانستم متعلق به مادر عشقمه.تمام حواسم به او بود.از بلندی می پرید حس کردم می افتد پریدم نزارم بیفتد با اینکه دستشو گرفتم افتاد پشت سرش اذیت شد.تا اومد گریه کنه ارومش کردم.ناراحت بودم اگه پیشش نمیاومدم نمی افتاد.ولی ارتفاع زیاد بود و ناراحتیم غیرمنطقی.بردمش از مغازه عروسکی خریدم..او دیگر ارام بود و میخندید و دیگران بااینکه فهمیدند او افتاده هیچکس سرش را جز من بررسی نکرد که کمی ورم کرده.همه به کار خودشون مشغول بودند.فقط دیدم کنارم یک روسری مشکی زیبا با توپهای سفیده.سپاس
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روابط عمومی خانواده ی شما و عشقتان قویتر خواهد شد. مادر عشقتان هدف و برنامه ای در دست دارد که می خواهد آن را قوی کند. هدف او از خوابتان معلوم نیست ولی هم می تواند برای تعادل زندگی اش هدفی داشته باشد و هم ممکن است هدف او نشانه ی دوگانگی و تضادهای فکری او باشد. او دارد با این افکارش، در واقع ریسک می کند و ممکن است از اعتبار و ارزش او کم شود و یا موفق نباشد که هدفش را عملی کند. او اشتباهی را مرتکب می شود که از مقام او کم می کند و به او استرس وارد می کند. شما نگرشی مهربان و بی خیال نسبت به مسائل دارید و سعی می کنید معصومانه یا سرخوشانه همه چیز را ترمیم و اصلاح کنید. شما در جایگاه خوبی در زندگی تان هستید و بسیار مثبت اندیش هستید و فکرتان راحت است و افکارتان را به صورتی محترمانه باید از دیگران بپوشانید و هر چه در ذهنتان دارید را بازگو نکنید. تشکر از همراهیتون
Yasi : سلام روزتون یخیر خانم هراتی عزیز خواب میدیدم تو یه خونه قدیمی هستم که خودم بهش رسیده بودم و فکر میکنم برای فروش گذاشته بودم مشتری اومده بود و داشت تعریف میکرد که با اینکه قدیمیه چقدر تمیزه و من گفتم خودم بهش رسیدم توی خوابم بچه ای داشتم نمیدونم مال خودم بود یا نه خوابوندمش روی زمین یکدفعه دیدم مدفوعش از پوشکش ریخته بیرون یکی اومد بچه رو ببینه نزدیک بود بره روی مدفوع که من بهش گفتم و بعد شروع کرد به تمیز کردن اون قسمت و من متعجب که چجوری ریخته بیرون بعد رفتم جلو آیینه آرایش کنم دست به مژه هام زدم ولی اصلامژه هام و نکشیدم یکدفعه دیدم یه قسمت کوچک از وسط مژه چشم سمت راستم کنده شدو من ازطرفی ناراحت بودم می گفتم چجوری آخه مژه های من کنده شد حتی اون قسمت و نمیشه مژه مصنوعی گذاشت چون از ریشه کنده شده بعد با خودم فکر میکردم که مژه زود درمیاد و خودمو دلداری میدادم
فریبا هراتی
: سلام. شما نظرات قدیمی و ایده های خوبی را که از گذشته داشته اید با کسی در میان می گذارید و حرف شما را تایید می کنند و به اصطلاح حرفتان خریدار دارد. شما کار یا پروژه ای را بدست می گیرید که سوددهی زیادی برایتان خواهد داشت و خیرتان به دیگران هم خواهد رسید. شما می خواهید با سیاست رفتار کنید و نظراتتان را جوری بیان کنید که احساس واقعی تان محسوس نباشد. اما در ابراز خودتان مشکل دارید و نمی توانید آنطور که باید دروغگوی خوبی باشید و منطقا محسوس می شود که نظر واقعی تان را نمی گویید. شما نیاز دارید که مسائل را با دیده ی بهتری ببینید و فکر می کنید که بد شانسی آورده اید. ولی مسئله ی کوچکی است که زود رفع خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
Leili : سلام خانم هراتی عزیز. طاعاتتون قبول
خواهر من خواب دیده که من دربیمارستان هستم وخودش مراقب من هست ومن با اینکه مجرد هستم زایمان کردم ویک دختر تپل وزیبا به دنیا آوردم درد داشتم ولی خوشحال بودم از اینکه بچه سالم به دنیا اومده وخواهرم بچه منو خیلی دوست داشته .در واقع هم من مجرد هستم.ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. خواهر شما و شما برای رسیدن به حاجت شما به خدای بزرگ رو می آورید و دعا می کنید و البته به زودی حاجت روا خواهید شد. یک پول قلمبه و ثروت درست و حسابی و حلال به دست می آورید و تمام مشکلاتتان از بین خواهد رفت. تشکر از همراهیتون.
نیلوفر : سلام وقتتون بخیر
مادرم خواب دیده با نوزاد من،بردیا رفته روستای مادریش،بردیا 6ماهش شده بوده
به یه جایی رسیده که از پهن گاوها تپه درست کرده بودن و کنار اون یه رودخانه و شیر آب بود،کلی بچه هم اونجا بوده،یه نفرم با یه کالسکه بچه سه طبقه میاد اونجا که دو تا بچه داشته،یه بچش توی کالسکه بوده و یه بچش کنار کالسکه بوده.مادرم یه لحظه بردیا رو میذاره زمین بعد میبینه بردیا نیست و هرچی میگرده نمیتونه پیداش کنه،عاقبت میره پیش همون که کالسکه سه طبقه داشته و سراغ بردیا رو از او میگیره او اول زیربار نمیره که بچه م رو برداشته بعد. میگه انداختم توو رودخانه که مادرم قبول نمیکنه و بیشتر پاپیچش میشه آخرسر میگه پایینترین طبقه کالسکه قایمش کردم که مادرم میره بچم رو برمیداره.
سپاس
فریبا هراتی
: سلام. شما باید برای فرزندتان گوسفند عقیقه کنید اگر تا به حال اینکار را انجام نداده اید این برای سلامتی او واجب است. پهن گاو به ثروت اشاره می کند که خروار خروار روی هم خوابیده و اگر هم الان ندارید، بدست خواهید آورد و نگران هزینه ی آن نباشید. سلامتی فرزندتان را بیمه کنید. اگر هم اینکار را قبلا انجام داده اید، بین مردم فقیر روستا، به اندازه ی وسعتان مرغ بگویید قربانی کنند. خدای نکرده بلایی سر فرزندتان نیاید. تشکر از همراهیتون.
نیلوفر : با سلام و وقت به خیر
خانم هراتی من خواب دیدم رفتم باغ فامیل همسرم،حیاطشون پر از برگهای زرد بود مثل برگهای پاییزی،اونجا خانم باغ حالش بد شد و رفت بیرون و افراد دیگه حاضر در اونجا هم دنبالش رفتن،فقط من و چند نفر موندیم که من برای کمک میخواستم خونشونو جاروبرقی کنم که یهو خانم باغ مضطرب اومد و گفت انگار یه خلافی کرده بودن و میترسیدن لو برن که اتفاقاتی افتاده بود که لو نرفته بودن و از این جهت خوشحال بود،بعد من میخواستم اولین ماهگرد نوزادم رو جشن بگیرم،توو حیاط اونا حوض بود که پر آب بود،چند نفر که ندیدمشون اما گویا انرژی مثبت بودن اطراف حوض بودن،من یه سری وسیله پذیرایی هم روی حوض گذاشته بودم،بعد من بچه م رو اوردم و روی حوض گرفتمش،اینطور بنظرم اومد که اگر نوزادم رو روی اب قرار بدم داخل اب فرونمیره و روی اب قرار میگیره اما همینکه دستم رو از زیر سر نوزادم برداشتم سر بچه داخل اب رفت که بیرون اوردمش و سریع دادمش به مامانم و با ترس به مامانم گفتم داخل گوش و بینی و چشمش اب رفت،با سپاس
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. فامیل همسرتان در زندگی با مشکلات و ناامیدیهای زیادی مواجه است و دوست ندارد که کسی از مشکلات او با خبر شود. شما سعی می کنید که ظاهرسازی کنید و به روی خودتان نیاورید که متوجه مشکلات او شده اید. او احساس محدود شدن می کند و خودش را دست کم می گیرد ولی نمی خواهد که دیگران متوجه احساس او بشوند. شما به خاطر فرزندتان خوشحالید و انرژی مثبت زیادی هم در زندگی تان وجود دارد. شما به گذشته نگاه می کنید، و زمانی که هنوز فرزندتان به دنیا نیامده بود، و آن زمان فکر می کردید که قدرت کنترل احساساتتان را دارید و هیچ وقت اینطوری احساساتی نمی شوید ولی الان با آن زمان خیلی فرق کرده اید و نیاز به حمایت و پشتیبانی مادرتان دارید تا بتوانید شرایط را بهتر کنترل کنید. الان نسبت به زمانی که حامله بودید بیشتر نگران هستید که بچه تان را خوب نگهداری کنید ولی قبلا فکر می کردید که این کار ساده ایست. تشکر از همراهیتون.
نیلوفر : با سلام و وقت بخیر
خانم هراتی همسر من دو بار مجزا خواب دیده نوزاد یک ماهه ما اندازه بچه های یکی دو ساله شده و داره میخنده و بازی میکنه
سپاس
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما کار و هدف و پروژه ای را به دست دارید که به خوبی پیشرفت خواهد کرد و بسیار موفق خواهید بود. همینطور هم نوزادتان در زندگی اش بسیار پیشرفت می کند و شخصیتی موفق خواهد داشت. او با هوش است. تشکر از همراهیتون.
نیلوفر : سلام خانم هراتی خدا قوت من تقریبا 2ماه پیش که هنوز باردار بودم خواب دیدم 1جفت دوقلو که یکیش دختر و یکیش پسر بود دنیا آوردم که خیلی شبیه هم بودن و زیبا بودن،مدل چشم و ابروهاشون شبیه همسرم بود و من از ذوق این شباهت توو خواب گریم گرفته بود،دیشبم خواب دیدم رفتیم شمال ویلای دوستامون،اونجا پر از فضله موش بود
لطفا دوتا حق خواب کسر بفرمایید،ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما ذهنی خلاق دارید و به دو جهت مختلف کشیده می شوید. شاید دمدمی مزاج باشید و در تصمیم گیریهایتان مردد باشید که تصمیماتتان درست هستند یا نه. ولی به امنیت در کار، سرسپردگی و لذت در زندگی می رسید. هم گشایش کار پیدا می کنید و هم از لحاظ مالی شرایط بهتری خواهید داشت. شما در ابراز احساسات و یا درکتان نسبت به زندگی با همسرتان خیلی تفاهم دارید. فضله ی موش در ویلای دوست شما اشاره به این دارد که آنها از لحاظ مالی شرایط خوبی دارند ولی به خاطر مسائل مالی کوچک با هم اختلاف دارند و ناملایمتی های کوچکی را در زندگی شان تجربه می کنند. تشکر از همراهیتون.
سارا : سلام خانم هراتی عزیز دیشب خواب عجیبی دیدم ولی زیاد ازش یادم نمیاد بجز اینکه من و مامانم و مامان بزرگم رفتیم قبرستان سر قبر دوتامادربزرگهام ک تو خونه با ما زندگی میکردن تقریبا غروب بود ک داشتیم برمیگشتیم ک مادرم میگه یادمون رفت این دوتا تیکه پارچه رو باید چال کنیم کنار قبرهاشون برا مادربزرگ هات داشتبم برمیگشتبم ک کنار همون قبرستان خونه ای بود ک خانمش بچه دوقلو زاییده بود دوتا بچه ک فک کنم دختر و پسر بودن نوزاد ک اونو قندان کرده بودن من میرم میبینم بغلشون میکنم چشمان سبز و درشتی داشتن همونجا میبینم یکی از بچه ها رو کنار آتیش گزاشته و کم موند بچه بسوزه ک میام برش میدارم و بازم بغلش میکنم و می بوسم
فریبا هراتی
: سلام. شما و مادرتان سعی می کنید که عادات و رفتارهای بدی را که از مادر بزرگانتان یاد گرفته اید را دور بریزید و مثل آنها از فریب و حیله و سیاست مداری در پیشبرد کارهایتان استفاده نکنید. شما می خواهید اشتباهات گذشته تان را فراموش کنید. شما افکاری دمدمی مزاج و دوگانه پیدا می کنید که گاهی تصمیماتی می گیرید که هم با تصمیمات خودتان سازگارید و هم در تضاد و نمی دانید که تصمیمتان درست است یا خیر. گاهی به چیزها به چشمانی حسودانه یا پولی و مادیگرایانه نگاه می کنید و سعی می کنید که این احساسات منفی و بد را مهار کنید و از دست خودتان عصبانی می شوید که اینطور هستید ولی باز لحظه ای بعد، از خودتان تقدیر و این حالتتان را تحسین می کنید. باید سعی کنید که این تضادهای روحی تان را کنار بگذارید و آگاهانه و خیر خواهانه به اطرافیان و زندگی خودتان فکر کنید. تشکر از همراهیتون.
Hoshang : سلام.خدا قوت.طاعات قبول باشه.حدود ساعت چهار امروز خواب دیدم که احتمالا تو خونه ترکیه هستم(هر چند شکلش فرق می کرد)،یک صحبت های در خصوص مرز بود و بعد تلویزیون تماشا می کردیم.دختر بزرگم لحظه اومد گفت بابا کی واسه ما تشک می گیری و من در حالی که تعجب می کردم و می گفتم که تشک که داریم و دخترم می گه برای مامان می گم و من نگاهی می کنم ،بعد می خوام تشک را نشونشون بدم که متوجه می شم،چند تا فرش جمع کرده داریم و بعد یک فرش که زمینه آبی داره و خیلی تازه است، می گم حیف باید پهنش کنیم،یک لحظه خانمم می بینم که یک پسر بچه تقریبا یک و دوساله داره که خیلی شبیه کوچکی خودم و اصلا مو نمی زنه و لحظه ای که بچه بر می گرده و نگاهم می کنه تو شکم که خودمم ولی بچه هستم ولی خانمم اون را بغل داره و داره می بره بیرون که باید از پله (شبیه خونه پدری ام )بره پایین.من نگرانش هستم و می گم که رهاش نکنی بچه هستش و می افته،خانمم از بغلش می یاردش پایین و در حالی که دستش را داره به اش یاد می ده از پله راه رفتن.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. همینطور برای شما. شما فکرتان به خاطر خانواده تان ناراحت است و نمی دانید که زندگی چطور پیش خواهد رفت. دختر تان می خواهد که احساس امنیت بیشتری در کنار شما داشته باشد و شما دارید زمینه های کار را فراهم می کنید و می خواهید با از خودگذشتگی و مهربانی و بخشش و فداکاری به خاطر خانواده تان تلاش کنید. همسرتان دارد یاد می گیرد که در غیاب شما یک مرد باشد ولی خوب هنوز خیلی نوپاست و هر کاری که از شما یاد گرفته را سعی می کند که انجام دهد تا از خودش و بچه هایتان حمایت کند و همینطور سعی می کند که در این مدتی که شما نیستید طوری رفتار کند که شما می خواهید و مرد زندگی تان در ترکیه باشد. تشکر از همراهیتون.