کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب بیمارستان

لوک اویتنهاو میگوید: اگر خواب بیمارستان دیدید، دوستانتان نیازمند کمک شما خواهند شد. اگر خود را در درون بیمارستان ببینید، خبرهای غمگین خواهید شنید. اگر خواب ببینید در بیمارستان بستری هستید، نشانه آن است که باید با دقت و هوشیاری از بیماری مسری فرار کنید. اما اگر خواب ببینید برای عیادت شخصی به بیمارستان می روید، نشانه آن است که از حال یکی از نزدیکان خبرهای بدی خواهید شنید.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

182 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

aahoo

aahoo : سلام و عرض احترام خدمت شما خانم هراتي عالي قدر ،خسته نباشيد لطف ميكنيد اگر متن خواب نمايش داده نشود،خيلي ممنونم از تعبير شما.

پاسخ
لینک۱۷ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۴۱:۴۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. فکر او ناراحت است. شما احساسات قوی نسبت به او دارید و برای همین می بینید که از سمت چپ به او نزدیک می شوید و او می خواهد مسائل را منطقی تحلیل کند و برای همین در گوش راستتان بازدم کرده است و یعنی هنوز از شما ناراحت است. دیدن گونه های او نمادی از تعهد، صمیمیت و احساس نزدیکی و نشانه ی قدرت شخصیت او و قدرت نظرات اوست و اینکه دیده اید گونه هایش ضعیف است او صمیمیت و قدرت تشخیص خودش را ضعیف می داند و الکی خودش را قوی نشان می دهد. او می خواهد وجهه ی بد خودش را پاک کند و افکار منفی اش را از سرش شسته و به آرامش برسد. او می خواهد تمرین کند تا بتواند نظراتش را به خوبی ابراز کند و شخصیت قوی از خودش نشان دهد. او شخصیتی آرام و فداکار و مهربان دارد. شاید بهتر باشد که اگر آدرس او را دارید با مادر او تماس بگیرید چون لباس او را مادرش برده یعنی رفتار او تحت کنترل مادرش است. از لحاظ روحی این آقا بسیار حساس و شکننده است و همه ی اینها به خاطر این است که بنده همیشه به کاربران می گویم که در نوشتن خوابتان بیش از حد خلاصه ننویسید چون من علم غیب ندارم و نسبت به توضیحات شما تعبیر را عرض می کنم. 2 خط برای من نوشتند تاب بازی و من تعبیر تاب بازی را گفتم این همه او به خاطر این مسئله باید الان غصه بخورد! متاسفم از اینکه توضیحات من را هم گویا نخوانده است و اگر هم خوانده باعث تعجب است که چرا با شما تماس نگرفته. به نظر من زمینه ی بیماری در روحیه ی او از قبل وجود داشته که اینطور تحت تاثیر تاب بازی شما قرار گرفته و حتی مسئله را دوباره پیگیری نکرده است. مردم خواب می بینند 10 بار می پرسند تا از همه ی کم و کیف اوضاع با خبر شوند. ببخشید ولی کارهای این آقا منطقی نیست. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۷ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۳۵:۲۹
هانیه

هانیه : سلام من دیشب خواب دیدم که رفته بودم بیمارستان اونجا فردی رو دیدم که انگار عملش کردن روی تخت بود یه خانم پرستار داشت اونو ازپله بالا میبرد ومن رفتم پایین تخت رو گرفتم که کمک کنم ببرش بالا دیدم که اون بیمارفقط سرداشت بدنش کامل ازمیله بود بااین حال من سعی میکردم بااحتیاط ببرمش بالا که میله فرو نره تو بدنش بااینکه بدنی نداشت وبردیمش بالا اتاقی بود روشن وخیلی مرتب که تخت وروتختی های مرتبی داشت قرمزوصورتی بودن کنارهرتختی یک ساک قرمزهم بود خیلی حس خوبی داشت اون اتاق وبعد برگشتم داشتم میرفتم که دیدم یک پرستار ازپله ها میومد پایین خورد زمین کمکش کردم بلندشه وزن همسایمونودیدم که اونم زمین خورد به اونم کمک کردم وروسری قهوه ای داشت که مواظب بودم ازسرش نیوفته واونم بغلم کرد وبوسم کرد چنددقیقه ای ادامه داشت که حس خوبی نداشتم انگارشهوت بود

پاسخ
لینک۲۳ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۴۶:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. اگر کسی که عمل شده بود را نمی شناسید، تعبیر این است که شما مشکل یا نگرانی دارید که فکرتان را مشغول کرده و نیاز به شفای احساسی دارید. شما مجبور هستید که چیزی را از زندگی تان حذف کنید و فردی مقتدر و تاثیر گذار در زندگی شما هست که همه ی رفتار شما را تحت اختیار گرفته و برای شما فقط فکرتان و عقلتان تحت اختیارتان باقی مانده و سعی می کنید که اقلا افکار و تصمیماتتان را برای خودتان حفظ کنید و نگذارید که عقلتان را از شما بگیرند و وادارتان کنند که به شیوه ای فکر کنید که دوست ندارید. شما احساس می کنید که فقط زنده اید! ارتباط شما با کسانی که دوستشان دارید حذف شده یا پای چیزی از زندگی تان بریده شده است. شما دوست دارید به شما اهمیت داده شود و با شما مهربانانه و دلسوزانه رفتار شود. شما می دانید که آدمهای دلسوز در زندگی تان با مشکل و مانعی مواجه نشوند و در زندگی شان شکست نخورند. شما از اینکه مجبور هستید به گونه ای زندگی کنید که تمایلی به آن ندارید به شدت عصبانی هستید و نیاز به آرامش شدید دارید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ دی ۱۳۹۹ ساعت ۲۲:۱۸:۴۳
Sahel mohamadi

Sahel mohamadi : سلام خواب دیدم تو یک بیمارستان بزرگ بستری هستم که انگار منتظر نوبت عمل بودم ولی نمیدونم چه عملی مامان و خواهرم تو خواب انگار بخاطر مسئله ای که تو بیداری برام پیش اومده ازم ناراحت بودن و بهم مشکوک ..با دکترم صحبت کردم از مشکلاتم گفتم البته یواشکی قرار شد با فردی که بهش گفتم خیلی همدیگرو می خوایم تلفنی صحبت کنه تا بتونه کمکی به رفع مشکلم بکنه ..تو محوطه بیمارستان دنبال آب بودم گرفتم و خوردم همینطور یرای دکترم هم آب آوردم ..وقتی به اتاقم رسیدم دیدم دوتا دخترداییهام هم تو اتاقم هستن انگار اوناهم اومده بودن مشکل بیماری چیزی داشتن که همدیگرو دیدیدم نوبت عملم رسیده بود پرستار اومد لگن آورد بدون اینکه چیزی ببینم تو خواب انگار ببخشیدمدفوع کردم که ب ای عمل آماده باشم فقط دخترداییم گفت بوی من از بوی مریض بغلی بیشتربود ودماغشو گرفت یه ذره ..دکترم وارد اتاق شد و من منتظر خبر تلفنی بودم که قرار بود بزنه از خواب بیدارشدم و بقیشو ندیدم

پاسخ
لینک۱۰ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۴۴:۳۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. به نفع شماست که سعی کنید به یک عادت بد در زندگی تان پایان دهید و پای چیزی یا کسی را از زندگی تان ببرید. اعصاب و روحیه تان خسته است و نیاز به شفای احساسی دارید و مادر و خواهرتان متوجه ی این مسئله شده اند. شخص مقتدری در زندگی شما تاثیر قوی می گذارد و شما مجبور می شوید که به شیوه ی خاصی رفتار کنید. شما با خدای بزرگ راز و نیاز می کنید و از او می خواهید که به دل کسی که دوستش دارید بیاندازد که او اقدامی برای حل مشکلاتتان بکند. شما امیدوار هستید که مشکلتان حل شود و به خدای بزرگ هم ایمان دارید. شما در ظاهر مجبورید مقید به اصول فرهنگی خانوادگی تان باشید و تحت همان ساختار فرهنگی رفتار کنید. شما احساسات منفی شدیدی را در وجودتان تلمبار کرده اید و احساس شرم، نامطلوب بودن، تنفرانگیز بودن و احساس گناه می کنید و حریم خصوصی تان را در این مورد می شکنید و با کسی درددل می کنید. شما کارتان را به خدای بزرگ واگذار کرده اید و نمی دانید که عاقبت کارتان چه خواهد شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۵۱:۲۴
Elahee

Elahee : در مورد مرگ پدرم که سنش هم بالا بود همه کار کردیم و هیچ نگرانی نداریم

پاسخ
لینک۱۶ دی ۱۳۹۹ ساعت ۰۵:۳۲:۲۴
Elahee

Elahee : سلام خانم هراتی جان.پدر من عمل قلب نداشت مرگش به خاطر سرطان بود.نوار قلبی هم مال اون دکتر دستیارهنرپیشه بود.این تو تعبیر خواب تغییری ایجاد میکنه؟

پاسخ
لینک۱۶ دی ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۰۵:۵۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خیر تعبیر همان است که عرض کردم. ولی لطفا همیشه خوابهایتان را درست توصیف کنید. تشکر

پاسخ
لینک۱۶ دی ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۳۳:۳۳
Elahee

Elahee : ببخشید سلام یادم رفت خانم هراتی عزیز

پاسخ
لینک۱۴ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۵۴:۵۸
Elahee

Elahee : دیشب خواب دیدم توی بیمارستان دکتر میانسالی که قراره قلب پدر مرحومم رو عمل اسم دستیارش رو پرسید من هم گفتم اون تو کامپیوتر نگاه کرد و فهمید پدر زنش است انگار داشتن از اون هم نوار قلبی میگرفتن دکتر نوار رو دید همکارش گفت چون هول هولکی بوده نوسان داشته.من با یه لحاف گنده کف بیمارستان نشسته بودم دستیار دکتر موقر اومد بیرون دیدم محمود عزیزی هنرپیشه است لباس دکتری تنش بود بلند شدم سلام کردم جواب داد زن یکی از برادرهایم که تو بیمارستان قبلا منشی بود بی توجه به ما رفت و آمد میکرد به یکی می گفتم خوب شد نگذاشتیم بابا مرگ سعید برادرم رو بفهمه قلبش طاقت نمیاورد(بابا زودتر مرده)من سرم پایین بود گریه میکردم برادر دیگرم بستنی کیم دوقلو آوردیم داد به من خیلی خوشمزه بود گفت از مادرم(مرده) یه غذایی خواسته شاید آش رفته بود براش بیاره. بیدار شدم :۱۵ ۶صبح بود

پاسخ
لینک۱۴ دی ۱۳۹۹ ساعت ۰۸:۳۱:۴۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام عزیزم. خواب شما گویای این است که در پس زمینه ی ذهنتان، ضمیر ناخودآگاهتان به شما می گوید که در رابطه با عمل پدرتان ( روحش شاد) یک سری کارها سر سری گرفته شده و بی دقتی انجام شده و شما هنوز از این بابت احساس آرامش ندارید. روح برادرتان شاد. شما از اینکه پدرتان زودتر از برادرتان فوت شده کمی احساس رضایت دارید چون می دانید که برای پدرتان، مرگ برادرتان نمی توانست قابل تحمل باشد. برادر دومتان هم که سعی می کند خونسرد باشد و به شما هم می گوید که باید خونسرد باشید و آرامشتان را حفظ کنید، خودش از درون، ناراحت است چون می داند که دوگانگی ها و تضادهایی در زندگی وجود دارند که باعث ایجاد مشکلات برای شما و مردم دیگر می شوند ولی او کاری از دستش بر نمی آید. برادرتان از مادرتان ( روحش شاد) التماس دعا دارد و خواسته که امنیت و هماهنگی و سلامتی به زندگی او بیاید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۵۳:۲۳
Ghoncheh

Ghoncheh : سلام من خواب دیدم یکی از همکارم خالش بد شد و من بردمش بیمارستان و او فرد بستری شد ومن یک مقدار غذا اماده کردم و با ماشین پدرم (فوت شدن) برای اون توی بیمارستان می بردم پدرم گفت بیا بیاریمش سمت خانه خودمون و باخنده می گفت و می دونست من به اون فرد اخساس دارم و ولی من چون ازش ناراحتم گفتم نه ولش کن و رفتم بیمارستان و دیدم حالش خوب بود و روی تخت بیمارستان نشسته بود وهمکار دیگم به ملاقاتش رفته بود و دیدم دکتر مسن ی که می شناختنش رفت به ملاقاتش و باهم شروع به خواندن ذکر و یا گفتن مطلبی شبیه دعا بود دقیقا یادم‌نیست چی می خوندن ظاهرا برای بهبودی بود و من اومدم بیرون و دیدم برادرم هم بیرون اتاق نشسته و اومده بود برای ملاقاتی

پاسخ
لینک۱۴ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۲۱:۳۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. همکار شما مشکلی در زندگی داردکه برای رفع آن متوسل به ائمه ی اطهار شده و شما هرگز حاضر نیستید که او مستاصل باشد. روح پدرتان شاد. او و برادرتان شخصیت خوب همکارتان را تصدیق می کنند و پدر شما به خاطر این که بین شما کدورتی به وجود آمده ناراحت است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۵ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۴۴:۲۲
صاحبه صادقی

صاحبه صادقی : صاحبه صادقی
صاحبه صادقی :سلام بعد از نماز صبح‌ خواب دیدم که من و دختر کوچکم و پدرش (جدا از ما زندگی میکنه وگاهی به دخترش سر میزنه)داشتیم پیاده میرفتیم که بعد پدر دخترم رفت داخل مغازه و کیف زنانه‌ای رو قیمت کرد و من ناراحت شدم اون به ما میخندید و بعد سوار تاکسی شد و رفت من هر چقدر تلاش کردم که بهش زنگ بزنم ولی موفق نمیشدم یا اون جواب نمیداد.من و دخترم هم دیدیم که ایستگاه مترو نزدیکه پیاده به اونجا رفتیم که با مترو بریم خونه ولی دخترم آب میخواست که من داخل مترو رفتم از فروشگاهی آب بخرم اما بعد دیدم که اونجا بیمارستانه و من و دخترم داخل اتاقی بودیم و خانمی رو اونجا عمل کرده بودن که استراحت میکرد. بعد پیرزنی اومد داخل رو فرشی که داخل اتاق پهن بود خوابید گفتم اونجا جای منه منو هنوز عمل نکردن گفت فقط استراحت میکنم و میرم.بعد با دخترم رفتیم به بخش پرستاری گفتم من دوروزه اینجا هستم چرا منو عمل نمیکنید پرستار گفت آخه حالت خیلی بده و من حالم بد بود اون‌لحظه بغض کردم گریه میکردم پرستار زنگ زد به دکتر که گفت دکتر روانی بیاید اینجا. (اسمِ دکتر' روانی بود)و بعد یه دستگاهی گذاشت رو میز و دکمه‌ی خطر رو زد و آژیر کشید. رو دستگاه کلمه خطر نوشته شده بود.

پاسخ
لینک۱۹ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۲۴:۵۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما و همسرتان پیشرفت بسیار آرامی در مسیر زندگی تان دارید و خیلی تلاش نمی کنید که زود به اهدافتان برسید. همسر شما می خواهد راجع به افکار یک خانمی اطلاعات بیشتری بدست بیاورد و اعتبار و عقلانیت او را محک بزند. او رازی را نگه می دارد و شاید می خواهد دل کسی را به دست بیاورد. او می خواهد پی امیال خودش برود و به شما اعتنایی نمی کند. شما و دخترتان اما سعی می کنید که تحولی مثبت در زندگی تان بوجود بیاورید و زود به خواسته هایتان برسید. دختر شما نیاز به عشق و محبت و آرامش بیشتری در زندگی اش دارد. بنابر این شما برای رسیدن به خواسته هایتان به خدای بزرگ توکل می کنید و امیدوارید که شرایط منفی از زندگی تان بریده و کنده شود و به آرامش برسید. شما از این شرایط منفی زندگی تان احساس افسردگی و خستگی می کنید و روحیه تان را باخته اید. شما از اینکه زندگی تان به تعادل نرسیده و با دوگانگی ها و تضادهایی که روحیه تان را خراب کرده، مواجه شده اید، خسته اید. شما نیاز به آرامش روحی دارید و قبل از این که هر تصمیمی بخواهید برای زندگی تان بگیرید، باید اول فکرتان درست کار کند و لازمه ی فکر درست این است که شما ایمانتان را قوی کنید و بدانید که خدای بزرگ با شماست و تنها نیستید. نباید بگذارید که افکارتان پریشان شود و مضطرب شوید. بلکه باید خودتان را به دستان مهربان خدا بسپارید و ازاو بخواهید که به شما آرامش بدهد. شرایط شما بحرانیست و اگر به خودتان اهمیت ندهید و از کسی که خبره و ماهر است راهنمایی نگیرید، نمی توانید درست تصمیم بگیرید که باید با زندگی تان چه کار کنید. دست روی دست گذاشتن و صبر کردن هم اندازه ای دارد!! تا ابد که نمی توانید فقط بنشینید و غصه بخورید و همسرتان برود پی خوشی خودش. شما در قبال فرزندتان مسئول هستید که از او حمایت کنید. ولی برای حمایت از او مسئول هستید که خودتان را دوست داشته باشید. به خودتان و نیازهایتان اهمیت بدهید و برای خوشبختی خودتان تلاش کنید. صبر بس است!! تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۵۳:۰۶
ساناز

ساناز : سلام بانو روزتون بخیر☺♥..اگر ممکنه نمایش ندید.

پاسخ
لینک۲۷ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۰۷:۵۱:۴۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. این آقا از شما خواهند خواست که بعضی از رفتارها و عاداتتان را عوض کنید و به بعضی از کارهایتان پایان دهید و شخصیت تازه ای از خودتان بروز دهید. او شخصیتی متمول دارد و شما از اینکه مسئولیت عملکردتان را بعهده بگیرید و اشتباهتان را بپذیرید، طفره می روید. شما می ترسید که ریسک کنید، با او مخالفت کنید و شکست بخورید ولی سعی می کنید که شانس خودتان را امتحان کنید. شما احساسات خودتان را سرکوب می کنید و طول می کشد که دوباره با هوشیاری و خردمندانه رفتار کنید. شما دلتان می شکند و متوسل به عمه تان می شوید تا برای شما دعا کند و او هم دعای شما را خواهد شنید و به آرامش خواهید رسید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۷ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۳۳:۳۲
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.