کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب بیمارستان

لوک اویتنهاو میگوید: اگر خواب بیمارستان دیدید، دوستانتان نیازمند کمک شما خواهند شد. اگر خود را در درون بیمارستان ببینید، خبرهای غمگین خواهید شنید. اگر خواب ببینید در بیمارستان بستری هستید، نشانه آن است که باید با دقت و هوشیاری از بیماری مسری فرار کنید. اما اگر خواب ببینید برای عیادت شخصی به بیمارستان می روید، نشانه آن است که از حال یکی از نزدیکان خبرهای بدی خواهید شنید.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

182 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

hamid

hamid : با سلام.دخترم خواب دیده دست در دست همسرش در راهروهای یک بیمارستان یا درمانگاه قدم می زده و لباسهای شیک تن هردو بوده و ظاهرا برای دوره زمانی که روی دور تند زمان طی میشده و اتاقی آنجا بوده که ازیر درش مقداری چیز شبیه پوسته ریخته بوده در آنجا یه آقای شیک پوشی بوده که برای دختر نوجوانش می آمده دخترم میگوید بعد از مدتی انگار باید داخل آن اتاق میشده ولی قبول نکرده ودست همسرش را رها کرده و بیرون آمده . در ضمن همان طور که گفتم همسرش پالتو مشکی شیک کفشهای بسیار عالی داشته خودش هم لباسهایش خوب بوده ممنون از شما. در ضمن در اتاق بسته بوده وبخشهای مختلف را قدم میزدن.

پاسخ
لینک۲۴ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۰۵:۰۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دختر شما نگران است و قادر نیست که با استرس روزمره ی زندگی اش کنار بیاید. هم او و هم همسرش می خواهند تصویر تازه و روش متفاوتی در زندگی شان از خودشان بروز دهند و از اینکه عمرشان دارد خیلی زود می گذرد و پیر می شوند ناراحت هستند و می خواهند که مشکلاتشان را حل کنند. حرمت ها بین آنها شکسته و دختر شما حاضر نیست که گول ظاهر کسی را بخورد و ساده لوحی به خرج دهد. همسر او می خواهد که از خودش حمایت کند و "شاید به فکر جداییست". او می خواهد که خودش و همسرش درست فکر کنند و مشکلاتشان را حل کنند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۲۰:۰۷:۴۲
زهرا

زهرا : سلام،لطفا متن خواب مخفی شود.

پاسخ
لینک۶ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۴۸:۰۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به این فکر می کنید که خیلی از مردم اشتباه و حماقت و دیوانگی ازشان سر می زند و بعد اشتباهاتشان را جبران می کنند و درست فکر می کنند و بخشیده می شوند. اما کسی که شما به او احساس داشته اید، خودش کاری کرده که الان مستاصل است و عملکرد او اشتباه بوده که ارتباطش با شما قطع است. شما فکر می کنید که او هنوز کاملا بخشوده یا پشیمان نشده و در حالی که می خواهد نشان دهد که رفتاری نرم و انعطاف پذیر و برونگرا و اجتماعی دارد، شخصیتی عصبی و روانپریش و مضطرب و سرشار از استرس دارد و خودش را به مظلومی زده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۶ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۵۳:۱۷
صاحبه صادقی

صاحبه صادقی : صاحبه صادقی
صاحبه صادقی :سلام بعد از نماز صبح‌ خواب دیدم که من و دختر کوچکم و پدرش (جدا از ما زندگی میکنه وگاهی به دخترش سر میزنه)داشتیم پیاده میرفتیم که بعد پدر دخترم رفت داخل مغازه و کیف زنانه‌ای رو قیمت کرد و من ناراحت شدم اون به ما میخندید و بعد سوار تاکسی شد و رفت من هر چقدر تلاش کردم که بهش زنگ بزنم ولی موفق نمیشدم یا اون جواب نمیداد.من و دخترم هم دیدیم که ایستگاه مترو نزدیکه پیاده به اونجا رفتیم که با مترو بریم خونه ولی دخترم آب میخواست که من داخل مترو رفتم از فروشگاهی آب بخرم اما بعد دیدم که اونجا بیمارستانه و من و دخترم داخل اتاقی بودیم و خانمی رو اونجا عمل کرده بودن که استراحت میکرد. بعد پیرزنی اومد داخل رو فرشی که داخل اتاق پهن بود خوابید گفتم اونجا جای منه منو هنوز عمل نکردن گفت فقط استراحت میکنم و میرم.بعد با دخترم رفتیم به بخش پرستاری گفتم من دوروزه اینجا هستم چرا منو عمل نمیکنید پرستار گفت آخه حالت خیلی بده و من حالم بد بود اون‌لحظه بغض کردم گریه میکردم پرستار زنگ زد به دکتر که گفت دکتر روانی بیاید اینجا. (اسمِ دکتر' روانی بود)و بعد یه دستگاهی گذاشت رو میز و دکمه‌ی خطر رو زد و آژیر کشید. رو دستگاه کلمه خطر نوشته شده بود.

پاسخ
لینک۱۹ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۲۴:۵۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما و همسرتان پیشرفت بسیار آرامی در مسیر زندگی تان دارید و خیلی تلاش نمی کنید که زود به اهدافتان برسید. همسر شما می خواهد راجع به افکار یک خانمی اطلاعات بیشتری بدست بیاورد و اعتبار و عقلانیت او را محک بزند. او رازی را نگه می دارد و شاید می خواهد دل کسی را به دست بیاورد. او می خواهد پی امیال خودش برود و به شما اعتنایی نمی کند. شما و دخترتان اما سعی می کنید که تحولی مثبت در زندگی تان بوجود بیاورید و زود به خواسته هایتان برسید. دختر شما نیاز به عشق و محبت و آرامش بیشتری در زندگی اش دارد. بنابر این شما برای رسیدن به خواسته هایتان به خدای بزرگ توکل می کنید و امیدوارید که شرایط منفی از زندگی تان بریده و کنده شود و به آرامش برسید. شما از این شرایط منفی زندگی تان احساس افسردگی و خستگی می کنید و روحیه تان را باخته اید. شما از اینکه زندگی تان به تعادل نرسیده و با دوگانگی ها و تضادهایی که روحیه تان را خراب کرده، مواجه شده اید، خسته اید. شما نیاز به آرامش روحی دارید و قبل از این که هر تصمیمی بخواهید برای زندگی تان بگیرید، باید اول فکرتان درست کار کند و لازمه ی فکر درست این است که شما ایمانتان را قوی کنید و بدانید که خدای بزرگ با شماست و تنها نیستید. نباید بگذارید که افکارتان پریشان شود و مضطرب شوید. بلکه باید خودتان را به دستان مهربان خدا بسپارید و ازاو بخواهید که به شما آرامش بدهد. شرایط شما بحرانیست و اگر به خودتان اهمیت ندهید و از کسی که خبره و ماهر است راهنمایی نگیرید، نمی توانید درست تصمیم بگیرید که باید با زندگی تان چه کار کنید. دست روی دست گذاشتن و صبر کردن هم اندازه ای دارد!! تا ابد که نمی توانید فقط بنشینید و غصه بخورید و همسرتان برود پی خوشی خودش. شما در قبال فرزندتان مسئول هستید که از او حمایت کنید. ولی برای حمایت از او مسئول هستید که خودتان را دوست داشته باشید. به خودتان و نیازهایتان اهمیت بدهید و برای خوشبختی خودتان تلاش کنید. صبر بس است!! تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۵۳:۰۶
roksana68

roksana68 : سلام.خانم هراتی شارژکردم یه خواب.ممنون.دوشنبه برای نمازصبح بیدار شدم دعای آمرزش گناه خوندم به امیدپاک شدنم.خواب دیدم بادوستام میریم بیمارستان عیادت مرد همسایه(توواقعیت نمیشناسمش)دوستم پوتینشوگم کرده یایه جفتش رو،یاداده به کسی. اون یکی دوستم اومد تعریف کردکه پوشیده بیادولی بلندتابالای زانووسفیدبوده ونپوشیده فهمیدیم پوتین دست اون بوده (اماکاملادیدم دوستموباپوتین سفید توپاش که داشت ازراهرو میومد)ولی نپوشیده بود.نمیتونستیم اتاق روپیداکنیم توراهروهامیگشتیم. دوستام رفتن عیادت منودوستم هم اتاق روپیداکردیم یادوستام ادرس دادن ورودی بخش میله ای بود،وجمع میشدتو زیرپله توش چنتامرد بودن انگار قهوه خونه بود بازکردن رد بشیم ترسیدم گفتم نریم الان بریم داخل درو ببندن زلزله ای چیزی بشه ادم سالم درنمیادمرده عصبانی شدیه کاسه مِسی زدزمین.برگشتیم یه دختربچه نازدیدم به دوستم نشون دادم اون بی توجه بودبه دختره(توواقعیت نمیتونه بارداربشه دوستم).بعدش حیاطش نشستیم بادوستام میخندیدم چندخانم اومدن گفتن پاشیدما بشینیم زورمیگفتن منم نزاشتم پاشیم باچیزی ازبالا زدن توسرم خیلی دردکردمنم خواستم انتقام بگیرم فهمیدم قفل بوده باهمون قفل زدم تو سرطرف دوبار،انگاربعدش به چشمم چنتاازهم کلاسی هام بودن دلم نمیومد اروم میزدم.بعد ماه رمضون وقت افطارخونه قدیمی مادرم با خواهرام بودیم برای بچم قطارخریدم ولی ازاونادوتا خونه مادرمم بوده برای نوه ها.سفره پهنه ماماغذاپخته،چادربه سرمیرم نمازمغرب بخونم تو اتاق خلوتتر.ماماگفت یعنی میرسیم بریم مسجد تی وی روشن بود مسجدرونشون میداد،ساعتو دیدم ۹هست گفتم اره.اتاق یه پسرکوچولولاغر بازی میکرد بابچه هامون.فک کنم پسرم بود(توواقعیت باردارم) کسی ظرف خواست پسررفت از کمدظرف اورد داد منم تو دلم گفتم نباید ظرف شکستنی اونجابزارن خطرناکه بچه برمیداره.توخواب متوجه صدای اذان نشدم اصلا،ولی وقتی بیدار شدم کاملا صدای اذان تو گوشم بود.اول فک کردم اذان ظهره ولی دیدم ساعت ۱۰ نیمه.تشکر

پاسخ
لینک۱۴ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۴۵:۳۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید کاری را به درستی انجام دهید و نفستان را تقویت کنید و خردتان را بالاتر ببرید. می خواهید که دعایتان قبول باشد. دوست شما می خواهد قدرت او در حرکتش زیاد باشد و گامهای محکم و استواری در راه رسیدن به اهدافش بردارد. می خواهد با کرامت و پاک و آرام و صلحجو باشد ولی نمی تواند. دوست دیگرتان که این پوتین ها را پوشیده در عوض اینطور رفتار می کند ولی ادعایی ندارید و به زبان نمی آورد و منیت ندارد. شما سعی می کنید که در پس زمینه ی ذهنتان، درست فکر کنید و عجولانه تصمیم نگیرید و قبل از تصمیم گیری در رابطه با هر چیزی یا هر کسی ، اول شناخت کافی و معلومات لازم را کسب کنید، آرام و مهربان باشید. مس به قدرت شفا و بهبود جریان فکری شما اشاره می کند و شما این قدرت را دست کم می گیرید. شما باید ارتباطتان را با کسانی که دانش و آگاهی بیشتری دارند، قویتر کنید و نظرات آنها را بشنوید. باید به مسائل مالی و پولی کمتر توجه کنید. شاید مشکلات مالی شما موجب شود که شما فکرتان ناراحت شود و برای حل این مشکلات، مرتکب گناه شوید. شما شاید مجبور شوید با کسانی که نمی خواهند حقایق را باور کنند و ذهنشان را به روی حقیقت بسته اند بحث کنید. شما به بچه هایتان یاد می دهید که روشمند و هدفدار و درست رفتار کنند کما اینکه مادرتان هم به شما این مسائل را یاد داد. می خواهید که مشکلاتتان را پشت سر بگذارید و نیاز دارید که از شما حمایت شود و شما هم همانطور از فرزندانتان حمایت خواهید کرد. ( خوبی کنید همانطور که به شما خوبی شد). شما سعی می کنید که در زندگی روزمره تان از دیگران بیاموزید و مسئولیت پذیر و بزرگسالانه رفتار کنید. شما می خواهید که فرزندانتان هم عاقل باشند و با ظرفیت و مجرب رفتار کنند. شما نمی خواهید که دل کسی بشکند. دوست عزیز حیف نبود این همه شما زحمت کشیدید و من خط به خط خوابتان را تعبیر کردم ولی برای 2 خط کوتاه نوشتن چنان جمله ها را به هم فشرده کردید و از مطلبی به مطلبی دیگر پریدید که بعید می دانم درک کنید که تعبیر چه می گوید هر چند که من متوجه خیلی نکات شدم. به خاطر خلاصه نویسی بیش از حد هرگز کامنت برای توضیحات بیشتر از شما در این خواب قبول نخواهم کرد. چون نیم ساعت برای خوابتان وقت گذاشتم و واقعا از من کوتاهی در تعبیر صورت نگرفته است. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۴ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۱۴:۱۰
roksana68

roksana68 : سلام.دوشنبه برای نمازصبح بیدار شدم دعای آمرزش گناه خوندم به امیدپاک شدنم.خواب دیدم بادوستام میریم بیمارستان عیادت مرد همسایه(توواقعیت نمیشناسمش)دوستم پوتینشوگم کرده یایه جفتش رو،یاداده به کسی. اون یکی دوستم اومد تعریف کردکه پوشیده بیادولی بلندوسفیدبوده ونپوشیده فهمیدیم پوتین دست اون بوده (اماکاملادیدم دوستموباپوتین سفید توپاش که داشت ازراهرو میومد)ولی نپوشیده بود.نمیتونستیم اتاق روپیداکنیم توراهروهامیگشتیم. دوستام رفتن عیادت منودوستم هم اتاق روپیداکردیم یادوستام ادرس دادن ورودی بخش میله ای بود،وجمع میشدتو زیرپله توش چنتامرد بودن انگار قهوه خونه بود بازکردن رد بشیم ترسیدم گفتم نریم الان بریم داخل درو ببندن زلزله ای چیزی بشه ادم سالم درنمیادمرده عصبانی شدیه کاسه مِسی زدزمین.برگشتیم یه دختربچه نازدیدم به دوستم نشون دادم اون بی توجه بودبه دختره(توواقعیت نمیتونه بارداربشه دوستم).بعدش حیاطش نشستیم بادوستام میخندیدم چندخانم اومدن گفتن پاشیدما بشینیم زورمیگفتن منم نزاشتم پاشیم باچیزی ازبالا زدن توسرم خیلی دردکردمنم خواستم انتقام بگیرم فهمیدم قفل بوده باهمون قفل زدم تو سرطرف دوبار،انگاربعدش به چشمم چنتاازهم کلاسی هام بودن دلم نمیومد اروم میزدم.بعد ماه رمضون وقت افطارخونه قدیمی مادرم با خواهرام بودیم برای بچم قطارخریدم ولی ازاونادوتا خونه مادرمم بوده برای نوه ها.سفره پهنه ماماغذاپخته،چادربه سرمیرم نمازمغرب بخونم تو اتاق خلوتتر.ماماگفت یعنی میرسیم بریم مسجد تی وی روشن بود مسجدرونشون میداد،ساعتو دیدم ۹هست گفتم اره.اتاق یه پسرکوچولولاغر بازی میکرد بابچه هامون.فک کنم پسرم بود(توواقعیت باردارم) کسی ظرف خواست پسررفت از کمدظرف اورد داد منم تو دلم گفتم نباید ظرف شکستنی اونجابزارن خطرناکه بچه برمیداره.توخواب متوجه صدای اذان نشدم اصلا،ولی وقتی بیدار شدم کاملا صدای اذان تو گوشم بود.اول فک کردم اذان ظهره ولی دیدم ساعت ۱۰ نیمه.تشکر.

پاسخ
لینک۱۴ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۲۶:۴۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب :
سلام خواب شما از حد مجاز طولانی تر است. لطفا یک خواب شارژ کنید و بفرمایید تا تعبیر شود. تشکر.

پاسخ
لینک۱۴ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۱۴:۰۵
Abcd1234

Abcd1234 : سلام خانم هراتی

عرض ادب و احترام

پاسخ
لینک۱۵ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۰۷:۴۱:۰۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. شما گذشته را پشت سر خواهید گذاشت و آن افکار ناراحت کننده را به گذشته می سپارید و آینده تان را می سازید. وقتی که جواب منفی است، منفی است!!! اگر علائمی دارید که فکر می کنید که اشتباه شده می توانید مجددا آزمایش دهید ولی هرگز اجازه ندهید که وسواس فکری شما را اسیر خودش بکند و به داشتن افکار منفی در ذهنتان، عادت نکنید. این افکار روی روحیات شما تاثیر منفی می گذارند و زندگی را به شما زهر و حرام می کنند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۵ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۴۸:۳۰
سحرم

سحرم : خیلی ممنون خانم هراتی عزیز

پاسخ
لینک۱ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۴۵:۰۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : اینکه او در بیمارستان است همانطور که عرض کردم دعای شما برای آرامش اوست. ایشان اشتباهاتی در زمان حیاتش داشته که الان نیاز به دعای خیر شما برای درمان دردها ( بخشش خداوند) دارد.

پاسخ
لینک۱ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۵۹:۵۹
سحرم

سحرم : سلام خسته نباشین خوابم مخفی باشه .بازم ممنون

پاسخ
لینک۱ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۰۶:۵۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. روح امواتتان شاد. سحر عزیزم شما دلتان می خواهد که پدرتان و خانواده تان در آرامش باشد و برای آرامش ارواح آنها تلاش می کنید و نیز می خواهید که خودتان و مادرتان در این تحولات منفی بیماری در جامعه، در امان باشید. شما شخصیتی حمایتگرایانه نسبت به خانواده تان دارید و می ترسید که ابتلا به بیماری برایتان دردسر ساز شود. دعای خیر مادر بزرگتان پشت سر مادرتان است و از او راضیست. شما در این زمانه ی پر تلاطم، در امنیت و آرامش خواهید بود و هیچ خطری متوجه ی شما نیست. سحر عزیزم شما 2 خواب داشتید و خواب شما 3 خوابه بود. یعنی یک خواب کم داشتید. 2 خواب مجددا خریدید و یک خواب آن صرف شد یعنی فقط یک حواب باقی داشتید. ضمنا وقتی که میفرمایید صورت خواب حذف شود، بنده دیگر نمی توانم خطوط خوابتان را ببینم که چند کاراکتر بوده ولی طبق تعهد شرعی و دینی و وجدانی خودم هرگز حتی به اندازه ی یک کلمه از حق هیچ بشری اجحاف که نمی کنم هیچ، خیلی وقتها هم به مردمی که پول تعبیر ندارند، مجانی برایشان خوابشان را تعبیر می کنم. بنده مسلمان و معتقد هستم و خودم را مدیون مردم و سایت نخواهم کرد. قطعا هیچ اشتباهی برای من رخ نمی دهد چون همه ی آمار خرید خوابها، تاریخ خرید خوابها، و همه ی کسر خوابها موجود است. اما متن شما موجود نیست. الان شما فقط یک حق خواب باقی دارید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۲۷:۱۵
سحرم

سحرم : سلام خسته نباشین خوابم مخفی باشه..ممنون خانم هراتی عزیز

پاسخ
لینک۱ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۰۴:۳۲:۵۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب :
سلام لطفا خوابتان را مجددا ارسال کنید چون خواسته اید مخفی باشد از سایت حذفش کردم. همیشه وقتی که خوابهای طولانی می فرستید پکیجج بزرگتری از خواب بخرید که زحمت شما و بنده مضاعف نشود. یکبار ارسال کنید یک بار حذف کنم دوباره ارسال کنید.... شما از حد مجاز طولانی تر است. لطفا یک خواب شارژ کنید و بفرمایید تا تعبیر شود. تشکر.

پاسخ
لینک۱ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۰۳:۴۲
Yaseman

Yaseman : سلام خدمت خانم هراتى گرامى. لطفاً خوابم نمايش داده نشود.

پاسخ
لینک۴ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۰۴:۵۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روحشان شاد. روح عموی شما البته زنده است و گناهان او آمرزیده شده است. او به شما واقعیت را گفته و شما باید مراقب مادرتان باشید. بگویی برای دفع شر برای مادرتان یک مرغ قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید. نان خوردن آنها در بیمارستان به این اشاره می کند که هر کسی فکر خودش است و می خواهد که به منفعت برسد و کسی هوای مادرتان را ندارد. مدتی کنار او باشید تا استراحت کند و به او بگویید که اصلا چیزی به اسم مرگ در واقعیت برای انسان مومن وجود ندارد چون با وجودی که جسم انسان می میرد ولی تمام عواطف و احساسات و وجود او در غالب روح تا ابد زنده است. مگر اینکه کسی گناهکار و معذب باشد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۱۰:۱۹
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.