تعبیر خواب بیمارستان
لوک اویتنهاو میگوید: اگر خواب بیمارستان دیدید، دوستانتان نیازمند کمک شما خواهند شد. اگر خود را در درون بیمارستان ببینید، خبرهای غمگین خواهید شنید. اگر خواب ببینید در بیمارستان بستری هستید، نشانه آن است که باید با دقت و هوشیاری از بیماری مسری فرار کنید. اما اگر خواب ببینید برای عیادت شخصی به بیمارستان می روید، نشانه آن است که از حال یکی از نزدیکان خبرهای بدی خواهید شنید.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
aahoo : سلام و عرض احترام خدمت شما خانم هراتي عالي قدر ،خسته نباشيد لطف ميكنيد اگر متن خواب نمايش داده نشود،خيلي ممنونم از تعبير شما.
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. فکر او ناراحت است. شما احساسات قوی نسبت به او دارید و برای همین می بینید که از سمت چپ به او نزدیک می شوید و او می خواهد مسائل را منطقی تحلیل کند و برای همین در گوش راستتان بازدم کرده است و یعنی هنوز از شما ناراحت است. دیدن گونه های او نمادی از تعهد، صمیمیت و احساس نزدیکی و نشانه ی قدرت شخصیت او و قدرت نظرات اوست و اینکه دیده اید گونه هایش ضعیف است او صمیمیت و قدرت تشخیص خودش را ضعیف می داند و الکی خودش را قوی نشان می دهد. او می خواهد وجهه ی بد خودش را پاک کند و افکار منفی اش را از سرش شسته و به آرامش برسد. او می خواهد تمرین کند تا بتواند نظراتش را به خوبی ابراز کند و شخصیت قوی از خودش نشان دهد. او شخصیتی آرام و فداکار و مهربان دارد. شاید بهتر باشد که اگر آدرس او را دارید با مادر او تماس بگیرید چون لباس او را مادرش برده یعنی رفتار او تحت کنترل مادرش است. از لحاظ روحی این آقا بسیار حساس و شکننده است و همه ی اینها به خاطر این است که بنده همیشه به کاربران می گویم که در نوشتن خوابتان بیش از حد خلاصه ننویسید چون من علم غیب ندارم و نسبت به توضیحات شما تعبیر را عرض می کنم. 2 خط برای من نوشتند تاب بازی و من تعبیر تاب بازی را گفتم این همه او به خاطر این مسئله باید الان غصه بخورد! متاسفم از اینکه توضیحات من را هم گویا نخوانده است و اگر هم خوانده باعث تعجب است که چرا با شما تماس نگرفته. به نظر من زمینه ی بیماری در روحیه ی او از قبل وجود داشته که اینطور تحت تاثیر تاب بازی شما قرار گرفته و حتی مسئله را دوباره پیگیری نکرده است. مردم خواب می بینند 10 بار می پرسند تا از همه ی کم و کیف اوضاع با خبر شوند. ببخشید ولی کارهای این آقا منطقی نیست. تشکر از همراهیتون.
هانیه : سلام من دیشب خواب دیدم که رفته بودم بیمارستان اونجا فردی رو دیدم که انگار عملش کردن روی تخت بود یه خانم پرستار داشت اونو ازپله بالا میبرد ومن رفتم پایین تخت رو گرفتم که کمک کنم ببرش بالا دیدم که اون بیمارفقط سرداشت بدنش کامل ازمیله بود بااین حال من سعی میکردم بااحتیاط ببرمش بالا که میله فرو نره تو بدنش بااینکه بدنی نداشت وبردیمش بالا اتاقی بود روشن وخیلی مرتب که تخت وروتختی های مرتبی داشت قرمزوصورتی بودن کنارهرتختی یک ساک قرمزهم بود خیلی حس خوبی داشت اون اتاق وبعد برگشتم داشتم میرفتم که دیدم یک پرستار ازپله ها میومد پایین خورد زمین کمکش کردم بلندشه وزن همسایمونودیدم که اونم زمین خورد به اونم کمک کردم وروسری قهوه ای داشت که مواظب بودم ازسرش نیوفته واونم بغلم کرد وبوسم کرد چنددقیقه ای ادامه داشت که حس خوبی نداشتم انگارشهوت بود
فریبا هراتی
: سلام. اگر کسی که عمل شده بود را نمی شناسید، تعبیر این است که شما مشکل یا نگرانی دارید که فکرتان را مشغول کرده و نیاز به شفای احساسی دارید. شما مجبور هستید که چیزی را از زندگی تان حذف کنید و فردی مقتدر و تاثیر گذار در زندگی شما هست که همه ی رفتار شما را تحت اختیار گرفته و برای شما فقط فکرتان و عقلتان تحت اختیارتان باقی مانده و سعی می کنید که اقلا افکار و تصمیماتتان را برای خودتان حفظ کنید و نگذارید که عقلتان را از شما بگیرند و وادارتان کنند که به شیوه ای فکر کنید که دوست ندارید. شما احساس می کنید که فقط زنده اید! ارتباط شما با کسانی که دوستشان دارید حذف شده یا پای چیزی از زندگی تان بریده شده است. شما دوست دارید به شما اهمیت داده شود و با شما مهربانانه و دلسوزانه رفتار شود. شما می دانید که آدمهای دلسوز در زندگی تان با مشکل و مانعی مواجه نشوند و در زندگی شان شکست نخورند. شما از اینکه مجبور هستید به گونه ای زندگی کنید که تمایلی به آن ندارید به شدت عصبانی هستید و نیاز به آرامش شدید دارید. تشکر از همراهیتون.
Sahel mohamadi : سلام خواب دیدم تو یک بیمارستان بزرگ بستری هستم که انگار منتظر نوبت عمل بودم ولی نمیدونم چه عملی مامان و خواهرم تو خواب انگار بخاطر مسئله ای که تو بیداری برام پیش اومده ازم ناراحت بودن و بهم مشکوک ..با دکترم صحبت کردم از مشکلاتم گفتم البته یواشکی قرار شد با فردی که بهش گفتم خیلی همدیگرو می خوایم تلفنی صحبت کنه تا بتونه کمکی به رفع مشکلم بکنه ..تو محوطه بیمارستان دنبال آب بودم گرفتم و خوردم همینطور یرای دکترم هم آب آوردم ..وقتی به اتاقم رسیدم دیدم دوتا دخترداییهام هم تو اتاقم هستن انگار اوناهم اومده بودن مشکل بیماری چیزی داشتن که همدیگرو دیدیدم نوبت عملم رسیده بود پرستار اومد لگن آورد بدون اینکه چیزی ببینم تو خواب انگار ببخشیدمدفوع کردم که ب ای عمل آماده باشم فقط دخترداییم گفت بوی من از بوی مریض بغلی بیشتربود ودماغشو گرفت یه ذره ..دکترم وارد اتاق شد و من منتظر خبر تلفنی بودم که قرار بود بزنه از خواب بیدارشدم و بقیشو ندیدم
فریبا هراتی
: سلام. به نفع شماست که سعی کنید به یک عادت بد در زندگی تان پایان دهید و پای چیزی یا کسی را از زندگی تان ببرید. اعصاب و روحیه تان خسته است و نیاز به شفای احساسی دارید و مادر و خواهرتان متوجه ی این مسئله شده اند. شخص مقتدری در زندگی شما تاثیر قوی می گذارد و شما مجبور می شوید که به شیوه ی خاصی رفتار کنید. شما با خدای بزرگ راز و نیاز می کنید و از او می خواهید که به دل کسی که دوستش دارید بیاندازد که او اقدامی برای حل مشکلاتتان بکند. شما امیدوار هستید که مشکلتان حل شود و به خدای بزرگ هم ایمان دارید. شما در ظاهر مجبورید مقید به اصول فرهنگی خانوادگی تان باشید و تحت همان ساختار فرهنگی رفتار کنید. شما احساسات منفی شدیدی را در وجودتان تلمبار کرده اید و احساس شرم، نامطلوب بودن، تنفرانگیز بودن و احساس گناه می کنید و حریم خصوصی تان را در این مورد می شکنید و با کسی درددل می کنید. شما کارتان را به خدای بزرگ واگذار کرده اید و نمی دانید که عاقبت کارتان چه خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
Elahee : در مورد مرگ پدرم که سنش هم بالا بود همه کار کردیم و هیچ نگرانی نداریم
Elahee : سلام خانم هراتی جان.پدر من عمل قلب نداشت مرگش به خاطر سرطان بود.نوار قلبی هم مال اون دکتر دستیارهنرپیشه بود.این تو تعبیر خواب تغییری ایجاد میکنه؟
فریبا هراتی
: سلام. خیر تعبیر همان است که عرض کردم. ولی لطفا همیشه خوابهایتان را درست توصیف کنید. تشکر
Elahee : ببخشید سلام یادم رفت خانم هراتی عزیز
Elahee : دیشب خواب دیدم توی بیمارستان دکتر میانسالی که قراره قلب پدر مرحومم رو عمل اسم دستیارش رو پرسید من هم گفتم اون تو کامپیوتر نگاه کرد و فهمید پدر زنش است انگار داشتن از اون هم نوار قلبی میگرفتن دکتر نوار رو دید همکارش گفت چون هول هولکی بوده نوسان داشته.من با یه لحاف گنده کف بیمارستان نشسته بودم دستیار دکتر موقر اومد بیرون دیدم محمود عزیزی هنرپیشه است لباس دکتری تنش بود بلند شدم سلام کردم جواب داد زن یکی از برادرهایم که تو بیمارستان قبلا منشی بود بی توجه به ما رفت و آمد میکرد به یکی می گفتم خوب شد نگذاشتیم بابا مرگ سعید برادرم رو بفهمه قلبش طاقت نمیاورد(بابا زودتر مرده)من سرم پایین بود گریه میکردم برادر دیگرم بستنی کیم دوقلو آوردیم داد به من خیلی خوشمزه بود گفت از مادرم(مرده) یه غذایی خواسته شاید آش رفته بود براش بیاره. بیدار شدم :۱۵ ۶صبح بود
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. خواب شما گویای این است که در پس زمینه ی ذهنتان، ضمیر ناخودآگاهتان به شما می گوید که در رابطه با عمل پدرتان ( روحش شاد) یک سری کارها سر سری گرفته شده و بی دقتی انجام شده و شما هنوز از این بابت احساس آرامش ندارید. روح برادرتان شاد. شما از اینکه پدرتان زودتر از برادرتان فوت شده کمی احساس رضایت دارید چون می دانید که برای پدرتان، مرگ برادرتان نمی توانست قابل تحمل باشد. برادر دومتان هم که سعی می کند خونسرد باشد و به شما هم می گوید که باید خونسرد باشید و آرامشتان را حفظ کنید، خودش از درون، ناراحت است چون می داند که دوگانگی ها و تضادهایی در زندگی وجود دارند که باعث ایجاد مشکلات برای شما و مردم دیگر می شوند ولی او کاری از دستش بر نمی آید. برادرتان از مادرتان ( روحش شاد) التماس دعا دارد و خواسته که امنیت و هماهنگی و سلامتی به زندگی او بیاید. تشکر از همراهیتون.
Ghoncheh : سلام من خواب دیدم یکی از همکارم خالش بد شد و من بردمش بیمارستان و او فرد بستری شد ومن یک مقدار غذا اماده کردم و با ماشین پدرم (فوت شدن) برای اون توی بیمارستان می بردم پدرم گفت بیا بیاریمش سمت خانه خودمون و باخنده می گفت و می دونست من به اون فرد اخساس دارم و ولی من چون ازش ناراحتم گفتم نه ولش کن و رفتم بیمارستان و دیدم حالش خوب بود و روی تخت بیمارستان نشسته بود وهمکار دیگم به ملاقاتش رفته بود و دیدم دکتر مسن ی که می شناختنش رفت به ملاقاتش و باهم شروع به خواندن ذکر و یا گفتن مطلبی شبیه دعا بود دقیقا یادمنیست چی می خوندن ظاهرا برای بهبودی بود و من اومدم بیرون و دیدم برادرم هم بیرون اتاق نشسته و اومده بود برای ملاقاتی
فریبا هراتی
: سلام. همکار شما مشکلی در زندگی داردکه برای رفع آن متوسل به ائمه ی اطهار شده و شما هرگز حاضر نیستید که او مستاصل باشد. روح پدرتان شاد. او و برادرتان شخصیت خوب همکارتان را تصدیق می کنند و پدر شما به خاطر این که بین شما کدورتی به وجود آمده ناراحت است. تشکر از همراهیتون.
معصومه احمدی 2 : سلام خانم هراتی عزیز.. خواهر من پرستار است و این خواب رو یکی از دوستان پرستار که همکارشون هستن درباره شون دیدن... که توی خواب پدرم حالش بد بوده و خواهرم اون رو به بیمارستان خودشون میبره و به این دوستشون میگن که دیگه کاری نمیشه براش کرد و انگار خواهرم خیلی ریلکس و اسوده بوده و دوست خواهرم می بینه که لبهای پدرم تکون میخوره و اعصابش از دست خواهرم خراب میشه که اینجوری بی خیال هستش.. ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. خواهر شما نسبت به سلامت خودش بی خیال است و خونسردی به خرج می دهد و می گوید که هرچه بخواهد بشود می شود! پدر شما از اینکه او خردمندانه رفتار نمی کند ناراحت است ( یا عقلانیت ایجاب می کند که خواهرتان بیشتر مراقب سلامتی خودش باشد و ریسک نکند. ). بی توجهی خواهرتان نسبت به شرایط ایمنی ممکن است باعث بیماری او شود. تشکر از همراهیتون.
ساناز : سلام بانو روزتون بخیر☺♥..اگر ممکنه نمایش ندید.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. این آقا از شما خواهند خواست که بعضی از رفتارها و عاداتتان را عوض کنید و به بعضی از کارهایتان پایان دهید و شخصیت تازه ای از خودتان بروز دهید. او شخصیتی متمول دارد و شما از اینکه مسئولیت عملکردتان را بعهده بگیرید و اشتباهتان را بپذیرید، طفره می روید. شما می ترسید که ریسک کنید، با او مخالفت کنید و شکست بخورید ولی سعی می کنید که شانس خودتان را امتحان کنید. شما احساسات خودتان را سرکوب می کنید و طول می کشد که دوباره با هوشیاری و خردمندانه رفتار کنید. شما دلتان می شکند و متوسل به عمه تان می شوید تا برای شما دعا کند و او هم دعای شما را خواهد شنید و به آرامش خواهید رسید. تشکر از همراهیتون