کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب بیمارستان

لوک اویتنهاو میگوید: اگر خواب بیمارستان دیدید، دوستانتان نیازمند کمک شما خواهند شد. اگر خود را در درون بیمارستان ببینید، خبرهای غمگین خواهید شنید. اگر خواب ببینید در بیمارستان بستری هستید، نشانه آن است که باید با دقت و هوشیاری از بیماری مسری فرار کنید. اما اگر خواب ببینید برای عیادت شخصی به بیمارستان می روید، نشانه آن است که از حال یکی از نزدیکان خبرهای بدی خواهید شنید.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

182 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

لیلا

لیلا : سلام.اول کاراکترهای خوابمو معرفی میکنم خوابم مخفی شه.

پاسخ
لینک۱۳ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۱۳:۲۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. مادر ساناز شاید از نظر مالی متمول باشد ولی احساس خوشبختی نمی کند و شما از زندگی او بی خبرید و افکارش را با کسی در میان نمی گذارد. اما به زودی اتفاقاتی در زندگی او در جریان خواهد افتاد که شما هم شاید از آن با خبر می شوید. مهدی فکرش ناراحت است و ممکن است بلایی سر ساناز بیاید و این به خاطر حاملگی اوست و بنابراین اگر این اتفاق بد سر ساناز بیاید، این بچه وجهه ی بدی پیدا خواهد کرد و عده ای او را مسبب این بلا می دانند ( البته بچه تقصیری ندارد و معصوم است). اگر ساناز متولد 70 نیست، ولی گفته اند در این سال بدنیا آمده، فامیل او خواهند گفت که او که همه چیز داشت و زندگی او کامل بود، چرا عمرش کم است! شما همرنگ این جماعت نخواهید شد و از کارشان با خبر نیستید ولی مادر ساناز نگران این است که بلایی سر دخترش بیاید و در اینصورت زندگی علی و ساناز از هم خواهد پاشید. علی به فقر یا ناامیدی دچار خواهد شد و زندگی او خراب می شود. برای دفع شر صدقه بدهید. خواب شما 1494 کاراکتر و 2 حق خواب است. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۳ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۲۳:۴۱:۲۴
bita

bita : سلام در واقعیت پدرم عمل جراحی داشتن چند روز پیش و تازه از بیمارستان مرخص شدن خواب دیدم دوست پسر سابقم اومده توی بیمارستانی که پدرم عمل کرده و توی اسانسور کنارم وایساده و یه تخت خالی جلومه انگار داشتیم میرفتیم طبقه ی بالاتر روی تخت یکی دوتا لکه بود ولی خون نبود که گفتم اینا چیه گفت پدر منم اینطوری بود نگران نباش (پدرشون فوت کردن) بعد اومدیم قسمت اورژانس بیمارستان دم پنجره وایساده بودیم که دوس دختر سابقشو اوردن میخوااستم عکس العملشو ببینم یه نگاه بهش کردو گفت اون که به خاطره ها پیوست ، دوست دختر سابقش تختش از همه تخت ها کوتاهتر بود بعد دست منو محکم گرفت و از اونجا اومدیم بیرون دوس پسر سابقم اصلا نمیدونن پدرم عمل داشتن ممنون از شما

پاسخ
لینک۱۵ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۲۳:۵۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما تمایل دارید که در این شرایط که پدرتان تازه عمل کرده اند؛ دوست پسرتان همراه شما و حامی شما بود و رابطه تان با او پیشرفت می کرده و به سطح بالاتری می رسید. او شما را ناراحت کرده ولی نه آنقدر که نتوانید او را ببخشید. او هم دوران سختی را پشت سر گذاشته ولی سبک زندگی امروز شما، می تواند به شما لطمه بزند و هر دوی شما می خواهید کارهای سابق و پیامد آن کارها و رفتارها را دوباره ارزیابی کنید. او از دوست سابقش دست کشیده و دیگر آن خانم برای دوست شما از ارزش و اعتبار بالایی برخوردار نیست. او می خواهد ارتباطش را با شما تقویت کند. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۵ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۲۱:۳۵:۵۹
نرگس رستمی

نرگس رستمی : سلام و ارادت بنده خواب دیدم که در بیمارستان هستم البته به واسطه شغلم.
و اونجا اقا خمینی رو دیدم که مشغول کار بود و داشت کتاب های درسی پزشکان و کسانی که علوم تربیتی و سیاسی میخونن رو داشتن بررسی میکردن و فهرست کتاب ها رو کم و زیاد میکردن. و قرار بود درس مشترک این دو گروه اموزشی باشه. و اونجا که حضور پیدا کردم دیدم که قراره ایت الله ملکوتی هم بیاد با محافظانش. و من هم منتظر دیدار ایشون شدم که ببینمش. و من کارم رو انجا تموم کرده بودم ولی چون ایشون میخواست بیادگفتم منتظر بمونم. و مردم هم منتظر بودن. و من داخل بیمارستان به سختی دستم رو شستم چون نگران بودم استین لباسم خیس بشه‌ و تو اینه هم خودم رو دیدم و مرتب بودم. و سرویس بهداشتی نورانی بود و کاشی سبز رنگ داشت، در عالم واقع من ایت الله ملکوتی نمیشناسم ولی سرچ کردم دیدم عالم بزرگی بودن

پاسخ
لینک۱۰ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۵:۱۸:۵۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. ارادت متقابل. آیت الله ملکوتی در خوابتان اشاره به این شخص در واقعیت ندارد بلکه در تعبیر اشاره ای است از فرشته ی مقرب خداوند که همه چیز را می داند و ناظر به اعمال انسانهاست. امام خمینی تلاش کرده اند که آموزه هایی در رابطه با شفا و نحوه ی تربیت و شیوه ی اداره ی امور دنیایی را به دیگران یاد دهند و آنچه که ایشان انجام داده اند، همه در حضور فرشته ی خداوند، ثبت شده و هیچ موردی نیست که در دفتر اعمال انسان ثبت نشود. شما به سختی تلاش می کنید که در زندگی تان در راه خیر قدم بگذارید و خواب به شما می گوید که از اشتباهات گذشته تان دست بکشید و رفتار درستی داشته باشید. چون همه ی انسانها مورد قضاوت و ارزیابی فرشتگان خداوند قرار دارند. شما رفتاری پاک و شخصیتی با ایمان دارید و سعی می کنید که به گونه ای رفتار کنید که نزد خدای بزرگ، رو سفید باشید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۰ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۲۲:۴۹:۱۲
Ghazal

Ghazal : سلام لطفا مخفی باشه

پاسخ
لینک۲۴ فروردین ۱۴۰۱ ساعت ۰۹:۳۶:۴۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خوابتان این است که شما دلتان می خواهد که به روشی درست و خدا پسندانه زندگی کنید و کار خیر انجام دهید تا ثواب زیارت حج به شما برسد. عمه ی شما سبک زندگی ساده یا زندگی خانگی و آرامش دارد و احتمالا متاهل است و شما احتمالا به خواستگار قدیمتان فکر کرده اید ولی او دوست ندارد که شما راجع به او فکر کنید. حتی اگر او حد و اندازه ی شما بوده باشد، فکر کردن به کسی که ارتباطش با شما منتفی است صحیح نیست. شما می خواهید جاپای قرص و محکمی در زندگی تان داشته باشید و تمایل دارید ازدواج کنید. شما برای رسیدن به خواسته هایتان به خدای بزرگ توکل می کنید. شخصیتی اصیل و با فرهنگ دارید. همسایه ی قدیمی مرحوم شما، می خواهد که شما برای او دعا کنید و متقابلا او برای شما دعا می کند که به خواسته هایتان برسید. برادرتان زودتر از شما حاجت روا می شود و شما هم انشالله حاجتتان را خواهید گرفت. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۴ فروردین ۱۴۰۱ ساعت ۱۸:۴۳:۱۷
zahra

zahra : سلام.دیشب خواب دیدم دوباره توی بیمارستان هستم و عمل جراحی کردم و از اینجا دیدم که مرا با تخت از اتاق عمل خارج کردن و من هیچ دردی نداشتم ولی میدانستم بیهوش شدم و عمل روی من انجام شده و تازه به هوش آمدم. و تصویر بدن خودم را در ذهنم میدیدم که پایین تر از ناف شکم و کمی بالاتر از رحم جراحی شده و لخت بودم و میگفتم :الان جراح بدن منو دیده و کمی ناراحت بودم .بعد دوتا دکتر اونجا بودن که برام یک نایلون دارو نوشتن و دستم دادن .گفتن که میخوای آمپول را ما بزنیم گفتم نه خواهرام تزریفات بلدن.و بعد روی تخت دراز کشیدم کمی سوزش از داخل رحم داشتم.به خواهرزادم گفتم کمی دراز بکشم من تازه عمل کردم .اونم گفت خاله تو چطور راحت نشتی !؟ در صورتی که الان عمل کردی.من منتطر بودم خواهرم بیاد تا از بیمارستان بریم.خانم هراتی هفته قبل هم همین خواب را دیدم.تعبیرش برام مهمه.

پاسخ
لینک۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۰۸:۱۵:۴۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. انشالله از نظر فکری و روحی به آرامش خواهید رسید و خداوند مشکلاتتان را تمام می کند و جنبه های بد زندگی تان یا اخلاق اشتباه را از وجودتان دور خواهد کرد. احساسات منفی از ذهنتان پاک می شود. خداوند از تمام احساسات شما رک و صریح و پوست کنده با خبر است و حاجت روا خواهید شد. مشکلاتتان تمام می شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۱۸:۱۸:۱۳
lalazaza

lalazaza : سلام و وقت بخیر. خواب نشون داده نشه لطفا.

پاسخ
لینک۶ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۱۶:۵۴:۴۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما و این شخص می خواهید از نظر ذهنی به آرامش برسید و کنترل کاملی روی افکار و احساساتتان داشته باشید و مطمئن باشید که برای هم مناسبید. شما زودتر از او به این نتیجه رسیده اید ولی او هنوز مطمئن نیست. اما خونسرد و آرام نشسته و به خودش فرصت کافی برای فکر کردن می دهد تا بتواند تصمیم درستی در رابطه با شما اتخاذ کند. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۶ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۲۱:۲۸:۲۲
نیلوفر

نیلوفر : سلام خواب دیدم خواهرکوچکم روی تخت بیمارستان بستریه و یه پسر جوان زیبا با لباس سفید پایین تخت روی صندلی نشسته و فقط من میدیدمش و میدونستم که روحه خواهرم یدفعه گفت او کی بود بعد من ازش پرسیدم مگه تو دیدیش، گفت آره گفتم هیچی او اومده به ما کمک کنه نترس اما خودم در دلم پنهانی ترس داشتم، کنار خواهرم روی تخت دراز کشیدم بعد دیدم با مادرم(سالهاس فوت شده) جلوی درِ بیمارستان هستیم و زنِ عموم (عموم قبل عید فوت شد) داشت بینهایت از ما تشکر میکرد که شوهرشو نجات دادیم! (زنِ در واقعیتش نبود زنی دیگه بود) و دستای منو دودستی گرفته بود و برای من دعا کرد که ازدواج موفقی کنم، بعد دیدم که مامانم نگران مادربزرگ پدریم(فوت شده)هست که در همون بیمارستان بستری بود و وقتی دوتایی رفتیم داخل راهرو دیدیم مادربزرگمو جواب کردن و مرخص کردن و بچه هاش دارن میبرنش و روسری داشت و اومد که سوار ماشین شه، همین حین که اونا توی راهرو بودن دیدم مامانم رفته به سمت یه راهروی دیگه که به اون راهرو وصل میشد و خیره و مبهوت به کسی نگاه میکنه من از اونا رد شدم و رفتم سمت مامان و دیدم مامانبزرگ مادریم (فوت شده) داخل راهرو و در انتها و نزدیک ما ایستاده و کاملا لخته و به جاهایی از بدنش پنبه چسبیده و بدنش پیر بود اما صورتش جوان و زیبا بود و بمن خیره شده بود و لبخند میزد چشمهاش عسلی و درشت و خیلی براق بود و طولانی بمن نگاه میکرد و من دوبار صداش زدم، اون راهرو سردخونه و همه جاش استیل فلزی بود و مامانبزرگم که کفن پیچش هم کرده بودن زنده شده بود و اومده بود بیرون، داخل خواب حس میکردم مادرم از مرگ او خبر نداشته! و بجای اینکه به مادر خودش اهمیت بده هوای مادرشوهرشو داشته بیشتر، مامانبزرگم انگار بخاطر من اومده بود بیرون از کفنش. ممنونم.

پاسخ
لینک۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۱۲:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خواهر کوچک شما آرزویی دارد که به خاطرش دست به دعا برداشته و فکرش ناراحت است ولی تقریبا مطمئن است که به آن چیز نخواهد رسید مگر اینکه خواهرتان فکرش را عوض کند یا برای رسیدن به هدفش، دست به کار شود. روح مادرتان شاد. او روحش زنده است و از حالات خواهرتان و دیگر اقوام با خبر است و در کنار شما در تعامل است. مرحوم عموی شما، از اینکه شما دعایش کرده اید و روح او را نجات داده اید احساس بسیار مثبتی دارد و از شما به این خاطر شاکر است. ( زن او در واقع وجهه ی احساساتی خود عمویتان است که دیده اید). او هم برای شما متقابلا دعا می کند که خوشبخت باشید. مادربزرگ پدری شما، اشتباهات و گناهانی را در زمان حیاتش مرتکب شده که بخشودنی نیست مگر اینکه بچه های او، برای آمرزش او خیلی دعا و سعی کنند ( اگر منظورتان از جواب کردنش، این است که گفته اند می میرد) و اگر منظورتان مرخص کردنش است، او روحش آمرزیده شده. از جهتی مرحوم مادربزرگ مادری تان هم نیاز به حمایت و پشتیبانی بیشتری از جانب شما دارد. او می خواهد به شما بگوید که نباید احساسات سردی نسبت به او داشته باشید و نباید فکر کنید که مرده و تمام شده بلکه روح او هم زنده است و او هم اشتباهاتی را مرتکب شده بوده که حالا بخشیده شده است. تعجب مادر شما از اینکه او اینطور بوده به این دلیل است که مادرتان باور نمی کرده که مادرش مرتکب خطایی شده باشد و یا باور نمی کرده که او نیازمند دعاهای خیر شما باشد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۱۸:۰۶:۵۶
Mvaziri

Mvaziri : سلام وقت بخیر خانم هراتی من چند وقت پیش خواب دیدم که وارد منزل یکی از اقوام شدم و دیدم منزلشون به یک سالن بزرگ دراومده و همه جا رو تخت بیمارستان گذاشتن و مریض هارو یادم نیست که بودند یا نه. پیش خودم گفتم چرا تو خونشون تخت بیمارستان گذاشتن .ممنون

پاسخ
لینک۱۵ دی ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۵۶:۲۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. او شخصیتی دلسوز و خیر دارد و تمام فکرش این است که به دیگران کمک کند که مشکلاتشان حل و فصل شود. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۵ دی ۱۴۰۰ ساعت ۱۸:۲۳:۳۸
Shima11

Shima11 : سلام وقت بخیر.مخفی بمونه.

پاسخ
لینک۳۰ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۳۲:۱۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خواهرتان فکرش ناراحت است و نیاز به شفا و آرامش دارد و از اینکه دیگران در کارش دخالت و فضولی کنند خوشش نمی آید. او دوست ندارد که هر کسی بخواهد به نوبت و به سهم خودش، به بهانه ی کمک به او، اعصابش را خورد کند. شما سعی می کنید که مثل زن عمویتان با سیاست رفتار کنید و مستقیما به کسی نگویید که دخالت نکن و فضول نباش. شما می خواهید به آرامش و عشق برسید ولی از اینکه هر کسی که از راه برسد، بخواهد اسم عاشق روی خودش بگذارد، خوشتان نمی آید و یک عشق واقعی می خواهید. شما تمایلات خودتان را همیشه سرکوب کرده اید چون دوست نداشتید که این مسئله برایتان گران تمام شود و الان وقتش رسیده که شما با بعضی واقعیت ها روبرو شوید. نه عشق و عاشقی نه تمایلات جسمانی و ج نسی، تا زمانی که به حرمت شما لطمه وارد کند، ارزشی ندارند. شما خردمندانه در این رابطه تصمیم می گیرید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۳۰ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۲۳:۱۶:۵۸
ونوس

ونوس : سلام خانوم هراتی مهربونم.متن پیام نمایش داده نشه لطفا.

پاسخ
لینک۱۴ دی ۱۴۰۰ ساعت ۰۰:۰۰:۳۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام عزیزم. تعبیر خوابتان این است که شما سعی می کنید که بسیار خردمندانه، آینده ی علی را حدس بزنید. در آن زمان، شما به علی و شرایطش بخوبی آگاهی خواهید داشت. علی تمام طول زندگی خودش در این مدت را با فریده، خیلی ناشیانه نقش بازی کرده و لگد به بخت خودش زده که این همه مدت منتظر شما بوده و وقتی که شما به او ابراز علاقه کردید؛ شما را پس زد. علی روحیه ای افسرده خواهد داشت. از نظر احساسی، او با وجودی که سعی می کند که خردمند و مهربان و مجرب به نظر برسد، پژمرده و خسته و ناراحت خواهد بود. او از زندگی لذت نمی برد. روحیه اش خراب شده و افسرده و یا نسبت به آینده اش بدبین است. عشقی که او به خانواده و همسرش ابراز می کند، با نشاط و شادی او همراه نیست. اما در ظاهر سعی می کند که با کرامت و آرام و حتی شاد به نظر برسد. از نظر مالی شرایط خوبی خواهد داشت ولی شرایط فریده؛ بسیار بسیار بهتر از او خواهد بود. او محافظه کار و مادیگرا و پولدار می شود و فقط با کسانی تعامل می کند که متمول باشند. او به سعادت خودش و خانواده اش می اندیشد. اصراف می کند و از اینکه به شرایط سخت و بد مالی خودش در گذشته فکر کند، پرهیز می کند. شما از نظر فرهنگی خیلی بالاتر از او هستید و درکتان هم بالاست. شما می توانید شرایط او را ارزیابی کنید و با این وجود، می دانید که زندگی فقط بازی و لهو و لعبی بیش نیست! شما متین و افتاده و خاکی رفتار می کنید. خواب شما 2 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ دی ۱۴۰۰ ساعت ۱۳:۰۳:۵۴
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.