کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب تاب

تاب خوردن در خواب، نشانه بی اعتباری موقعیت کاری یا اجتماعی بیننده است. اگر ببینید شما را تاب می دادند، خطری شما را تهدید می کند و اگر خودتان تاب می خورید، نگران موقعیت خویش می شوید. اگر کسی را که تاب می خورد تماشا کنید، در روزهای آینده در اتخاذ تصمیم برای انجام کاری مردد و دودل می مانید.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

28 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

Emirhossien

Emirhossien : سلام خسته نباشید...
خواب دیدم که ؛ توی پارک کنار خونه ی قبلیمون با دوستای قدیمیم هستم...دوتا تاب اونجا بود و یه سرسره و یه میله بارفیکس...
من رفتم سوار یکی از تاب ها شدم و داشتم با سرعت زیاد تاب میخوردم...سرعتم اونقدر زیاد بود که حس میکردم توی هوام...بعد به دوستم گفتم الان میخوام بپرم...با همون سرعت زیاد میخواستم از روی تاب بپرم که خیلی حرفه ای بنظر برسه...داشتم واسه پریدن آماده میشدم که یهو انگار یه مشکلی برای تاب پیش اومد که قسمت تکیه گاهش شل شد و انگار یه طرف تاب بلند تر از طرف دیگش شد انگار که بخواد در بیاد از جاش...همین باعث شد تعادل تابم بهم بخوره و بالای تاب، زنجیرا دور هم بپیچه...تموم سعی امو کردم تا تابو توی اون سرعت بالا به تعادل برسونم که کار خیلی سختی بود...اما تونستم تعادل رو برقرار کنم توی تاب و تصمیم گرفتم که با همین سرعت بالایی که داشتم سرعتو بیشتر کنم و سریع از روی تاب بپرم که یه مشکل دیگه پیش نیاد و خیلی زیبا و نمایشی از روی تاب پریدمو راحت فرود اوردم روی زمین...بعد اینکه پریدم یه پسر دیگه ای اومد و نشست روی تاب بغلی من که تاب سواری کنه(مشغول خوراکی خوردنم بود روی تاب)...یکی از دوستای قدیمیمم سعی داشت با کفش از قسمت لیز سرسره بالا بره و نمیتونست و من بهش گفتم که کفششو باید دراره و جورابشم اگه دربیاره راحتر میتونه بره بالا...که فقط کفششو دراورد و همچنان داشت با زور بالا میرفت...اما درست و حسابی حرف منو گوش نکرد و روی حرف خودش بود که الکی فقط داشت زور میزد...
اون یکی دوستمم داشت مارو نگاه میکرد مخصوصا موقعی که من میخواستم بپرم...انگار جذب کارام شده بود...
ممنون میشم راهنمایی کنید...

پاسخ
لینک۱۲ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۰۹:۵۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما در مورد یک تصمیمی در زندگی تان مردد هستید و مدام عقب و جلو می روید و نمی دانید که باید چکار کنید و عجولانه تصمیم گیری شاید به ضرر شما تمام شود ولی با این وجود سعی می کنید که تمرکزتان را روی اهدافتان از دست ندهید و از هدفتان منحرف نشوید. ضمن اینکه شما می خواهید از مسئولیت های فعلی تان فرار کنید و از نگرانی آزاد شوید. شما تصمیم منطقی خواهید گرفت. دوست شما نوعی بی ثباتی را در زندگی اش تجربه می کند و تسلطش را روی یک موقعیت یا رابطه از دست داده است. او به نصایح شما گوش نمی دهد و حاضر نیست به خودش سخت بگذراند و بنابر این پیشرفتی در کارش حاصل نمی شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۲ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۲۱:۵۴
nedaaa

nedaaa : خانم هراتي عزيزم اينقدر حرفاي شما آموزنده و قشنگه كه آدم اشكش در مياد، خدا نكنه من تارك دنيا بشم درسته كه الان شاد نيستم و اينم يه گناهه و هيچي شادم نميكنه ولي از خدا خاستم يك عمر دوباره ويك فرصت دوباره به من بده كه بقيه عمرم رو جبران كنم، سي سال زندگيم در خواب و جهل و گمراهي بودم ولي ميخام جبران كنم، تنها چيزي كه خيلي حالمو عالي ميكنه كمك به مردم هست به هر طريقي و اين شادم ميكنه. خانم هراتي ميخاستم دوباره ازتون بي نهايت تشكر كنم شايد باورتون نشه من هر روز توي سايت شما ميچرخم و تمام خابارو ميخونم و تعبير ها و نصيحتايي كه به بقيه ميكنيد رو هم يادداشت ميكنم و تمام خابايي هم كه براي خودم تعبير كرديد هم يادداشت ميكنم و جالب اينجاست همه خابام به ترتيب عين تعبيري كه كرديد داره انجام ميشه، بعضي وقتا فكر ميكنم شما از طرف خدا هستيد و وجود فيزيكي نداريد چون اينقدر دقيق و قشنگ تعبير ميكنيد كه حس ميكنم خدا داره با من حرف ميزنه و اينه كه هر روز بيشتر عاشق خدا ميشم. از ته دلم ارزو ميكنم خدا به شما سلامتي و طول عمر بده، شما هم براي من دعا كنيد كه شادي به من برگرده و يك حاجت معنوي و غير دنيايي از خدا دارم خدا براورده كنه چون خيلي برام مهمه،شما بي نهايت پاك و خوبيد برام خيلي دعا كنيد. ببخشيد پر حرفي كردم، حرف زدن با شما به من آرامش ميده.

پاسخ
لینک۱۴ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۵۴:۱۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام خانم گل دوست داشتنی. مرسی از این همه محبت و لطفی که به من دارید. امیدوارم خدای مهربون عشق خودش را به شما بیشتر از قبل ثابت کنه و همه ی وجودتون سرشار از نور و روشنی و آرامش باشه. تشکر از دوستی و همراهی شما.

پاسخ
لینک۱۴ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۵۱:۲۹
nedaaa

nedaaa : سلام خانم هراتي مهربانم و معجزه زندگيم از طرف خدا،، ديشب خواب ديدم كه سوار يك تاب بودم كه اون بند تاب خيلي بلند بود و نميدونم اين تاب به كجا وصل بود و من يهو تاب خوردم و از يه جايي يعني أز اون بالا يا اينكه از اين دنيا تاب خوردم و ميخاستم برم به دنياي اخرت كه تاب محكم خوردم و اومدم پايين و بهم يكي ميگفت اينجا جهنمه ولي من چون كلا از ارتفاع و اين چيزا ميترسم چشمام رو كاملا بسته بودم و اينكه بهم گفتن اينجا جهنمه واسه اينكه جهنم رو نبينم و ترسيده بودم چشمام رو باز نكردم كه جهنم رو نبينم ولي اونجا از تاب پياده نشده بودم كه دوباره تاب خوردم اومدم بالا و دوباره از اون بالا تاب خوردم اومدم پايين كه اينبار بهم گفتن اينجا بهشته و من خوشحال شدم ولي باز چشمام بسته بود و توي بهشت از تاب پياده شدم و با خودم مگيفتم يعني الان بهشت رو ببينم چجوريه و خوشحال بودم ولي چشمام بسته بود و همينكه ميخاستم چشمام رو باز كنم از خواب بيدار شدم و متاسفانه بهشت رو نديدم. خانم هراتي عزيزم مدتيه كه اين دنيا برام مهم نيست ديگه و بيشتر به آخرت فكر ميكنم و اينكه يك عمر در جهالت بودم و الان بيدار شدم و ميدونم وقتي ندارم و بايد جبران كنم به خاطر همين مدتيه ديگه حاجت دنيايي ندارم و به هر چي توي دنيا ميخاستم رسيدم و حالا كه رسيدم ديگه اين دنيا برام مهم نيست و پشيمونم چرا براي اين دنيا شب و روز گريه ميكردم در صورتي كه اين دنيا خيلي پووچه. و حتي به اين نتيجه رسيدم كه خدا اينقدر بخشنده هست كه هر كي به هر چي توي دنيا بخلد ميرسه صدرصد كافيه خدا رو صدا بزنه ولي كل دنيا هم مال من باشه به ديدم نميخوره چون فانيه و دارم شب و روز از خدا ميخام كه پاك از اين دنيا برم. شما هم براي من دعا كنيد. ميخام بقيه عمرم رو صرف خدمت به مردم كنم. خانم هراتي چه كار كنم خدا أزم راضي باشه؟

پاسخ
لینک۱۳ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۱۴:۱۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام عزیز دلم.شما در اتخاذ یک تصمیم در زندگی تان مردد هستید و مدام عقب و جلو می روید و باید ذهنتان را جمع کنید و تصمیم درستی برای زندگی تان بگیرید. شما به عشق الهی وصل هستید و کامل و دربست هدایت خودتان را به او سپرده اید. خدای بزرگ نمی خواهدکه شما به شر و سختی دچار شوید و به جهنم بروید و عاقبت شما بهشت پر نعمت خواهد بود. ولی اینکه فکر کنید که این دنیا پوچ است هم اشتباه است. خداوند ما را آفریده و به این دنیا فرستاده تا آزمایش شویم. تا خودمان را اثبات کنیم و روحمان را تکمیل کنیم. اما تارک دنیا هم نباید شد. در قرآن کریم آمده که ربنا اتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه. هم خوبیهای دنیا را کسب کنید و هم خوبیهای آخرت را با نیکی کردن در دنیا به دست بیاورید. تولد و مرگ هر کسی دست خداست. اما کاری که این وسط در فاصله ی زمانی تولد و مرگ انجام می دهیم، با اراده و آزادی و اختیار ماست. می خواهید خداوند از شما راضی باشد، ناامید نباشید. افسرده نباشید. بخندید. شادی کنید. به دیگران کمک کنید. به خودتان برسید. به دیگران به اندازه ی وسع و توانتان برسید. اخمو نباشید. در کار کسی دخالت نکنید. تفحص و فضولی نکنید. خبرچینی و غیبت نکنید. با مردم بحث و جدل نکنید. از زندگی مردمی که با خبر نیستید قضاوت نکنید. قرآن بخوانید. به خداوند عشق بورزید. به طبیعت بروید و روحتان را جلا ببخشید. هر جور از دستتان برمی آید مردم را شاد کنید و خودتان هم شاد زندگی کنید. باور کنید ناله کردن و اخمو و عبوث بودن گناه است. ترساندن مردم گناه است. قصاوت قلب نداشته باشید. سعی کنید تا اخرین روز عمرتان از عشق خداوند ناامید نشوید. شما یک گل بهشتی هستید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۳ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۳۹:۲۶
مبینا

مبینا : سلام
وقتتون بخیر
با تشکر از شما
مادرم یکشنبه شب خواب دیدند که از یک سربالایی بالا رفتند و به بالای تپه که سطح صافی بود رسیدند ،ماه را دیدند (یادشون نیست که ماه کامل بود یا هلال )از ماه یک سبد بزرگ گل آویزان بود کمی آنطرف تر یک تاب بلند بود ،سوار تاب میشوند و تاب میخورند .
طناب تاب اونقدر بلند بود که (انگار از این سر شهر میروند به آن سر شهر)،زمان زیادی طول میکشید تا به نقطه اول برگردند و از این تاب سواری خیلی لذت میبردند.

پاسخ
لینک۲۵ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۲۹:۳۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. مادر شما در زندگی شان پیشرفت کرده و احساس مثبتی خواهند داشت. او می داند که در زمانهای سخت در مسیر درستی قدم نهاده و به پیش رفته و شخصیتی مهربان و احساساتی دارد. او آزادی و رضایت زیادی را از زندگی بیداری اش تجربه می کند و احتمالا او می خواهد تصمیمی برای زندگی اش بگیرد و مردد است که چه کار کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۵ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۵۷:۴۰
mohamad

mohamad : سلام من ی دختر دوس دارم که ی شهر دیگس و جواب منو نمیده ولی خواب دیدم داره تو ی باغ تاب بازی میکنه کنار دختر خالش ی حلقه تو دستش بود دست چپش البته تو دست دوتاشون بود

پاسخ
لینک۱ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۰۵:۱۰:۲۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دوست عزیز بعد از گذشت چند ماه بنده خودم را ملزم می دانم به شما اطلاع رسانی کنم که بنا به مسائلی که اخیرا از آن آگاه شدم، جلو و عقب رفتن این خانم در تصمیمش و تفکری که او روی رابطه ی شما داشته ( تاب خوردن) نه به خاطر شک او به عشق شما بلکه به خاطر این بوده است که او مردد بوده که با توجه به محجوبیتی که در رابطه با شما داشته، آیا صحیح است که با شما تماس بگیرد یا خیر و ضمن این که او روی گذشته ی شما فکر می کرده است. بنده مطمئن هستم که او کسی را جز شما دوست نداشته است. در تعبیر اول هم عرض کرده ام که:(( او کسی را دوست دارد و روی او دارد فکر می کند)) ولی هرگز نگفتم که این کسی که او روی آن فکر می کند، کسی جز شماست!!! او فقط می خواسته فکر کند و زوایای کار را بررسی کند. این خانم به شدت به شما وفادار و عاشق شماست. از شما استدعا می کنم اگر به انصاف و ایمان بنده تصدیق دارید و می دانید که هرگز هیچ کلامی را به زبان نمی آورم که در درگاه خداوند به خاطر آن در آخرت مورد مذمت و نکوهش قرار بگیرم، اشتباهتان را در رابطه با این خانم اصلاح کنید و ارتباط تان را با او برقرار کنید. حفظ رابطه ی شما نه به نفع من است و نه به ضرر من ولی هر قدر که بیشتر به این زوایا فکر می کنم، واقعا دلم نمی آید که این عشق صادقانه ی این خانم نسبت به شما به خاطر سوتفاهماتی که به وجود آمده، حرام شود. اگر بخواهید که هرگز در تعبیر اشتباه نشود باید همیشه توضیحات کافی برای من بنویسید. 2 خط توضیح داده اید که روی تاب بود و انگشتر نگاه می کرد!! من هم تعبیر کردم که در تصمیمی عقب و جلو میرود و کسی را دوست دارد که البته تعبیر من اشتباه هم نیست. او شما را دوست داشته و روی شما فکر می کرده. از شما تقاضا دارم لطفا زندگی تان را نجات دهید و کسی را که آنقدر خالصانه دوستتان دارد را از خودتان نرانید. در پناه خدای بزرگ باشید و امیدوارم سریعا با او تماس بگیرید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۳۲:۵۸
reza062

reza062 : سلام من ی دختر دوس دارم خواب دیدم تو یه باغ که مال خالشه تاب بازی میکرد ی انگشترم تو دست چپش بود و بعد من داشتم فکر میکردم که عروسیم تو این باغ باشه پدر مادرم قبول میکنن

پاسخ
لینک۱۸ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۴۹:۴۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خاله ی او پیشنهادی به او کرده که فکر او را مشغول کرده است. او می خواهد برای زندگی اش تصمیم بگیرد و مردد است که این تصمیم درست است و یا غلط و در مورد این موقعیت و تصمیم، مدام عقب و جلو می رود و مردد است ولی سعی می کند که ذهنش را جمع کند. اگر در انگشت حلقه اش انگشتر دیده اید، او نسبت به کسی متعهد است. شما نمی خواهید که او به جز شما به کسی فکر کند و تصمیم دیگری بگیرد و مادر و پدرتان هم نمی خواهند که شما غصه بخورید. باغ شلوغ و درهم برهم فکر ناراحت است و باغ گل مرتب، آرامش خاطر است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۵۲:۳۰
Sana

Sana : سلام و عرض خسته نباشید
من چند وقت پیش خواب دیدم که با یکی از دوستام در یک کافه هستم ولی بعد محیط کافه شبیه قهوه خانه ای که انگار سمت خیابان آزادی بود می شه و پدرم میان داخل قهوه خانه و چند تا از این وسیله ها که متر ازش میاد بیرون رو از سقف به هم متصل می کنند و روی این متر ها میشینن و متر ها مثل یک تاب براشون شده بود و با دست چپ بند چپ تاب رو گرفته بودند و روی این تاب می خوابن با دهن باز. بعد میبینم که اون متری که گرفته بودنش از دستش در میره با این حال پدرم نمیوفتن و همینجوری نشسته بودن اون بالا. به دوستم اظهار ناراحتی و خجالت می کنم و آشفته شده بودم از دست بابام. بعد پیرمردای تو قهوه خونه هم با یک حالت اعتراضی به بابام نگاه می کردند. بعد میرم پیش بابام که باهاش دعوا کنم و میبینم خودش اومده بود پایین و به جای اینکه باهاش دعوا کنم، با دل رحمی بهش می گم بابا اینا(پیرمردا) شاید اذیت شن شما اینطوری رفتی اون بالا و خودشم با خجالتی گفت آره اعتراض کردن بهم منم اومدم پایین.

پاسخ
لینک۲۶ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۴۱:۴۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما باید قبل از گرفتن هر تصمیم یا به عهده گرفتن هرپروژه یا رابطه ای، بینش و دانش کافی را بدست آورید. عجله نکنید و آرام باشید. شاید نیاز دارید روتین تان را در رابطه با معاشرت با افراد تغییر دهید. پدر شما از ابعاد مختلف، خودش و شما را با دیگران مقایسه می کند. او فکر می کند که چگونه شما در حد و اندازه دیگران و انتظاراتشان می شوید. شاید او این حس را تجربه می کند که شما به اندازه کافی اعتماد به نفس ندارید یا اینکه به اندازه کافی خوب نیستید. او می خواهد از نگرانی بیرون بیاید و خیالش راحت شود. در یک موقعیت یا تصمیم خاص، پدرتان مدام جلو عقب می رود و مردد می شود و نیاز دارد که تمرکزش را زیاد کند. او خیال می کند که جوانهای امروز بچه هستند در حالیکه پیش پدرتان، خیلی از جوانهای امروز پیرمردهای مجربی محسوب می شوند که تمام افکار و حرکات پدرتان را تحت نظر دارند و به خوبی درک می کنند که مقصود و هدف او از کارها و طرز فکری که دارد چیست. پدر شما از کنترل بیش از حد روی شما دست بر می دارد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۲۴:۳۴
Sara

Sara : سلام . من در واقعیت خواستگاری از فامیل داشتم که فقط در حده صحبت بود و نشد الان با دختر دیگه نامزد کرده ... دیشب خواب دیدم سوار تابی هستم دسته های تاب از طناب بود پاهامو باااز میکردمو تا ارتفاع زیادی بالا میرفتم حس خوبی داشتم بعد زیر این تاب همین پسر که گفتم خواستگارم بود نشسته و من مرتب با تاب بالا و پایین میرفتم و از زیر تاب بهش نگاه میکردم... در جای دیگه خواب دیگه با همین پسر دارم تو مکانی راه میروم و دستشو گرفتم.

پاسخ
لینک۵ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۴۴:۲۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما آزادی و رضایت زیادی را در زندگی تان تجربه می کنید احساس خواهید کرد که زندگی شما از زندگی این اقا خیلی بهتر است اما شما در یک موقعیت و تصمیم مرتب عقب و جلو می روید و مردد هستید که چه تصمیمی بگیرید. در قسمتی از زندگی تان او همراه شما بوده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۰۷:۵۳
xanum

xanum : سلام استادظهر خواب دیدم یه خانومی خواستگارمه و منو زیرنظر داره برای پسرش که من اون خانوم رو به چشم دوست میبینمش و بعنوان همسایه ازش یاد میکنم که مدام همراهمه، بعد تویه شهربازی یه چیزی مثل پاپ کورن ریختن توی کاسه سفید دادن بهم که هول شدم اون کاسه رو گذاشتم وسط پاهام چفتش کردم که نریزه سوار تاب شدم که رفت تو اسمون چشامو بستم گفتم بالاخره تموم میشه(تاب شهربازی بود که فقط میچرخه)ولی حس خوبی داشتم و ترس نداشتم از چرخیدنش، حسم این بود که همه جا هم برفی شده و زمستونه که اون حالت چرخیدن تموم شد، خودمو توی جمعی دیدم که ظاهرا خونه ما بود ولی کوچیک بود همسایه هایی که خیلی وقته ندیدمشون میومدن سلام احوالپرسی با خودم میگفتم چه خوبه اسماشونو تک به تک یادمه، یه اقایی هم اومد ازم چیزی خواست و درخواست کمک کرد نمیدونم در مورد چه موضوعی بود ولی پیرمرد بود و موهای سفید و چهره قرمز مانندی داشت، که همسایمون گفت این اینجا چیکار میکنه کلاهبرداره که پیرمرد عصبانی شد که من کجا کلاهبردارم دعوا فرونشست و دوستمو یهو دیدم که دعوتش نکرده بودم از روی فراموشی و گفتم ببخشید یادم رفته بود از بس ادم زیاده؛ اونم قرمز پوشیده بود میگفت اشکال نداره و تلفنی ازم میپرسید میوه کم خریدی گفتم اره یک سطر نوشته بودم اونارو خریدم؛میوه ها عبارت بود از موز و خیار. بعد اون خانوم که خواستگارم بود متوجه شدم مادربزرگِ یکی از شخصیتای معروف اینستاست که شیرازیه و اسمش ساره رشیدی هست و دختره میگفت برا من خواستگاری کرده چه خوب و فلان که منم سوار ماشین خودمو شدم رفتم مدرسه و لباس مدرسه به تن داشتم و خودمو توی دوران مدرسه حس میکردم که تازه باز شدن و با دوستم هستم و زیرزمین مدرسه حموم داشت رفته بودیم حمومش و هواپیما هم میدیدم توی آسمون.(۲۶ سالمه)

پاسخ
لینک۲۶ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۱۵:۵۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام عزیزم. شما می دانید که دوست داشتنی هستید و خواستگاران زیادی دارید و دوست دارید که ازدواج کنید ولی در عین حال، نیاز دارید که زمانی را برای ریلکس کردن و لذت بردن از زندگی تان در نظر بگیرید. ذهن شما خسته شده، احساس می کنید که دارید دور باطل می زنید و به هیچ جا نمی رسید؛ یا احساس می کنید که در رکود و ایستا هستید. زندگی بالاو پایین دارد و سردی روابط و رکود اقتصادی و بی مهری... هم جزیی از زندگی هستند. همینطور ممکن است که در مراحل ابتدایی و شروع عشقی رمانتیک هستید. شما با ظرفیت و توانمند هستید، ایده های خوبی به ذهنتان می رسد و رشدی مثبت پیدا می کنید و با شما به خوبی رفتار می شود. شما می خواهید برای زندگی تان تصمیمی بگیرید که مدام در رابطه با آن تصمیم مردد هستید و عقب و جلو می روید. شما سعی می کنید که تمام زندگی تان را مرور کنید. خاطرات قدیمی دوستان قدیمی و سعی می کنید که خردمندانه رفتار کنید، از تجارب گذشته تان استفاده کنید و مراقب باشید تا گولتان نزنند. شما به این فکر می کنید که انرژی و سلامتتان را بازیابی کنید، شما به تمایلاتی که دارید و خوشیها فکر می کنید و می خواهید که سخت کوش باشید و مراقب باشید که نلغزید و اشتباه نکنید. دنیا به شما رو می آورد و به مقام بالا و احترام زیاد خواهید رسید. سعی می کنید که در پس زمینه ی ذهنتان آرامش داشته باشید و نگرانی های گذشته تان را بشویید برود و شروعی تازه داشته باشید. سعی می کنید که مطابق با موازین اجتماعی زندگی کنید و درسهای لازم را از زندگی تان بیاموزید تا مجرب تر شده و اعتماد به نفستان قوی تر شود. شما آرمانهای بلندی برای آینده تان در نظر گرفته اید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۴۵:۳۳
xanum

xanum : خانم هراتی عزیزم اونقدر زیبا توصیف کردین که از ته دلم ازتون ممنونم.ممنونم از راهنمایی های بی نظیرتون.

پاسخ
لینک۲۶ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۰۴:۰۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : استدعا می کنم عزیز نازنینم.

پاسخ
لینک۲۶ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۲۷:۰۸
یا مهدی عج

یا مهدی عج : سلام .من متاهلم و در دوران عقد هستم . صبح بود که من خواب دیدم . توی یک جایی که شبیه به کوچه ای که خونه همسرم اینا اونجاست ، همسرم و زن دوستش ،دارن تاب سواری میکنن البته در تاب های جدا . و از زیر تاب هم یه رودخانه جاریه (محیط کوچه ای که تاب بازی میکردن شبیه روستا شده بود ولی در اصل همون کوچه توی شهر هست و طوری نیست که روخانه از تو کوچه جاری بشه )همسرم تاب میخورد و داشت لذت میبرد . ولی من وقتی دیدم با زن دوستشه همه تاب رو بهم زدم (نحوه اش رو نمیدونم ولی میدونم اینقدر ناراحت و عصبانی بودم که تا صحنه رو دیدم انگار خودم همشو بهم زدم)و ناراحت بودم که چرا با من نیست و با زن دوستش رفته. خیلی متشکرم از پاسخگوییتون.

پاسخ
لینک۲۴ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۳۳:۱۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. همسر شما در مورد یک موقعیت یا تصمیمی، مردد است و مرتب در آن تصمیم عقب و جلو می رود و فکر می کند که کاری را انجام دهد یا خیر. او به خاطر این مسئله احساساتی شده است. همسر دوست او هم همینطور و در حال حاضر، هر دوی ایشان رضایت و آزادی زیادی را در زندگی تجربه می کنند. آنها نگران هستند که با شرایطی جدید، در زندگی شان با مشکلی مواجه شوند و فکرشان خراب شود و برای خودشان درگیری و نگرانی به وجود بیاورند. شما از اینکه او با شما همفکری ندارد ناراحتید. ولی باید دقت داشته باشید که همفکری با عشق به وجود می آید و نه با ترس و تهدید! اگر همسرتان را دوست دارید به او نزدیک تر شوید و هرگز او را تهدید نکنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۵۸:۰۵
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.