تعبیر خواب ترسیدن
اگر کسی در خواب ببیند که از مطلب موهومی که خود نیز علت آن را نمی داند، می ترسد؛ ناراحتی برای او در راه است. اگر از مطلبی که برای او روشن است ترسید و در خواب خسارتی ندید، ایمنی و شادی در بیداری است.
امام صادق (ع) می فرماید: ترسیدن درخواب، نصرت است. اگر ببیند از دزدی یا جانوری می ترسید، دلیل که از کسانی که با او نسبتی دارند، آسیب و یا ضرری می بیند.
محمد ابن سیرین می گوید: ترسیدن در خواب، ایمنی است ولی هر که در خواب دید می ترسد از کسی و نداند ترس او از کیست، دلیل که مکروهی از آن ترساننده به وی رسد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
آناهید : سلام
دیدم که همراه دوست صمیمیه پسری که باهاش درارتباط بودم(جلوترباNنشونش میدم)والان نسبت بهش سرد شدم هستم و داشت منو جایی میبرد یهو من رو از شونه بغل کرد جوری که پاهام دیگه رو زمین نبود و با سرعت شروع به حرکت کرد و من با لذت و اعتمادهمراهش بودم و دیدم که سمت دریا میریم ترسیدم ولی بعد فکر کردم نزدیک آب وایمیسته ولی نموند و به حرکت ادامه داد ولی تو آب نرفتیم وبالای آب رو هوا حرکت میکردو من تنها نگرانیم خیس نشدن کفشام بود که کتونی مشکی بود و بهش گفتم وای مراقب باش خیس نشه پام و جلوتر وسط اب دیدم یه تخته ی صاف هست،رفت سمتش و رو اون منو گذاشت و اون صفحه تکون خورد و ترسیدم که بره پایین ولی فقط آب رو گوشه هاش اومد و پایین نرفتیم ودیدم دورمون پر از گل وبرگ لاله مردابی هست و بعد اومد بغلم کرد و بوسیدیم همو بعد باحرکات دستش انگار که هوا رو حل بده و با هوا حرکت کنیم همراه اون صفحه جابه جامون میکرد و داشت میرفت سمتی که ریشع وبرگ زیادو یچیزی شبیه مار تو آب بود و میترسیدم صفت بغلش کردم گفتم نرو اونور میترسم که سمت حرکت رو عوض کرد و منم کمکش کردم و رفتیم قسمت بهتر
بعد رفتیم خونه،که چند طبقه بود با پله هایی که نرده چوبی سفید داشت و اون همون اول رفت تا طبقه آخر که دوستاشون بودن و سریع تعریف کرد و من شک کردم که نکنه داشتن امتحانم میکردن خواستم از یه پله دیگه برم بالا که دیدم سر اونیکی پلهN خوابیده بود و من نگران شدم که اگه بفهمه من بهش خیانت کردم چه برخوردی میکنه
بیدار شد گفت کجا بودی گفتم بیرون با دوستم گفت دوستت؟گفتم آره و سر تکون داد
گشنش بود یخچال همونجا بود درشو باز کردم بهش خوراکی دادم و گرفت و من نگران بودم که بالاخره میفهمه و من روی دیدنشو ندارم و پشیمون بودم
بعد تو جای دیگه بودم انگار یه اتاق تو باغ وحش بود که اول چندتا میمون دیدم و بعد یه تخت دیدم(که شبیه تخت من هم بود)و انگار یه مار هم تو اتاق بود
یه دختر اونجا بود که انگار مسئول یا پرستارش بود،کنارش نشستم و خواهرمم داشت جسم های کوچیک سیاه لزجی که انگار بچه های مار تازه به دنیا اومده بودن حمل میکرد و یه گوشه میذاشت و به اون دختر کمک میکرد
من چندشم میشد تیکه آخرو اورد که یکم خونی بود نشونش داد گفت این مرده؟و اون گفت نه بذار پیش بقیه
بعد مار رو پشت سرم دیدم که تو چوب تخت پیچ خورده ولی سرش رو ندیدم
ترسیدم ولی بروز ندادم و گفتم زودتر از اتاق بریم که اون دختر گفت باشه و شروع به جمع کردن وسایلش کرد
(تو بیداری من دارم به دوستپسر سابقم که برگشته و پیشهاد داده فکر میکنم و نگران اینکه چیکارکنم هستم وN هم داره ازدواج میکنه)
ممنون میشم اگه خوابم باطل نیست تعبیرش کنید
فریبا هراتی
: سلام. شما به N اعتماد کرده و بی خیال و کاملا رویایی به او تکیه کرده بودید و او شما را به مرحله ای از زندگی تان وارد کرد که احساسات شدیدی در این مرحله در جریان بود ولی خودش روی احساساتش کنترل کاملی داشت و هرگز نگذاشت که غرق در احساسات شود و بی خیال بود. سپس N شما را به مرحله ای از دوستی تان کشانده که به نظر راکد و ساکن و بدون هیچ اتفاق مهم و خاصی بوده است. کم کم احساسات منفی و ترسها و نگرانیهای زیادی در رابطه ی شما بوجود آمده و شما از N خواسته اید که در رابطه تان تغییراتی به وجود بیاید. او از نظر مالی شاید متمول بوده و امکانات خوبی داشته ولی شخصیت او سطحی و سرد و بی عاطفه و رفیق باز بوده است. شما نمی توانستید به او اعتماد کنید و N گاهی خودش را به بی تفاوتی و بی خیالی می زده. شما هم شاید فکر کرده اید که با او به جایی نمی رسید و خواسته اید که شانس خودتان را با دوست پسر سابقتان امتحان کنید. شما از منابع و امکاناتی که در دست دارید برای رساندن N به آرامش استفاده کرده اید ولی احساسات شما در قبال او سرد و بدون عشق بوده است. شما احساس می کردید که دیگر آزاد نیستید. توانایی ها و استعدادهایتان مورد توجه N نیست. زندگی تان دچار هرج و مرج شده بود و نزدیک بود که اختیار و کنترلتان را برای حفظ ظاهر، از دست بدهید. شما با افرادی بی احساس و موذی که سعی می کرده اند فقط به منافع خودشان فکر کنند، تعامل می کردید و شخصیت N برایتان یک بُعد منفی بخود گرفته و یا او را حتی دشمن خودتان می دانستید. دنیای شما مملو از این نگرانی های کوچک و مسائلی به ظاهر بی اهمیت شده بود که در اصل بسیار هم می توانستند به شما آسیب بزنند. N دشمنی اش را با شما آشکار کرده و شما تصمیم گرفتید که او را ترک کنید. اگر دوست پسرتان و N همچنان با هم در ارتباط باشند، به صلاح شما نیست که حتی با او هم در ارتباط باشید چون ممکن است این آقا رابطه ی شما و خودش را برای دوست پسرتان در میان بگذارد و دوست پسرتان هم بخواهد که به همین دلیل از شما انتقام بگیرد و با احساستان بازی کند. تشکر از همراهیتون.
آناهید : ممنون خانم هراتی عزیز
فقط اینکه دوستپسر سابقم و N اصلا همدیگه رو نمیشناسن در اینصورت تعبیرش چطوره؟
و من همش تو این فکر هستم که نکنه دوستپسرم برگشته و میخواد مثل N ازم سواستفاده کنه و با احساساتم بازی کنه و بره
امکانش هست که فکر هام باعث دیدن این خواب باشه؟
فریبا هراتی
: سلام. اما شما خودتان نوشته اید که" همراه دوست صمیمیه پسری که باهاش درارتباط بودم(جلوترباNنشونش میدم)" حالا می گویید که اصلا همدیگر را نمی شناسند!!؟ اگر هم دیگر را نمی شناسند ربطی هم به هم ندارند. شما باید خودتان زرنگ باشید و به هر خواسته ای تن ندهید. رفتار شماست که به دیگران حد و مرز را نشان می دهد و کسی که واقعا عاشق شما باشد، بیشتر از اینکه برایش حد بگذارید از شما خوشش خواهد آمد ولی کسی که می خواهد از شما سو استفاده کند، عصبی و رنجور میشود. بله شاید از فکر و ترس خودتان این خواب را دیده اید. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : یادم میاد بعضی اتفاقای خوابم و تو افکارم داشتم
فاطمه : سلام خسته نباشید
خواب دیدم مامانم یه خونه تو قبرستون گرفته بعد گفت بریم ی کاری کنیم خودش هم پشت سرم اومد منم با خودم گفتم زشته مثل بچگیام رو قبر راه برم از راه کوچیک بین تاج قبر یه نفر و قبرش داشتم میرفتم (مقبره اش تاج داشت منم از بین قبر و تاجش داشتم میرفتم/رد میشدم دیدم عکس یه پسر جوونه یهو شب شد و شنیدم شوهرعمم مرده(در قید حیات)منم از پنجره اون خونه قبر شوهرعممو ک تازه خاکش کردن نگاه میکنم و ناراحتم
ترسیدم از خواب پریدم ساعت ۹ و اندی بود ۲۷ خرداد،
خیلی نگرانم خطری من و خانوادم و تهدید میکنه؟تو واقعیت حال روحی خوبی ندارم و ب مرگ و اتفاقای نیفتاده فکر میکنم،اضطراب شدید دارم ممکنه بخاطر اونا باشه؟
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. تعبیر خوابتان این است که شما و مادرتان به رفتار و عادات گذشته تان پایان می دهید و شروعی تازه خواهید داشت. شما از اینکه استقلال عملتان از شما گرفته شده و اختیارات کافی ندارید ناراحتید و به موانع و مشکلاتی که در زندگی تان دارید زیاد فکر می کنید. شما نمی دانید که عاقبت کار چه خواهد شد و این هم روحیه ی شما را خسته و ناراحت کرده و هم روحیه ی مادرتان افسرده شده. اما هیچ خطری متوجه ی شما و خانواده تان نیست و اگر شما دوست دارید به مرگ فکر کنید، ذهنیت خودتان اشتباه است نه اینکه در واقعیت اتفاقات بدی در راه باشند. مثبت اندیش باشید. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : سلام خسته نباشید
خواب دیدم موبایلم دست مامانمه و داره عکسا رو میبینه یهو عکس قبر کنده شده میاد مامانم میگه از قبر خالی عکس گرفتی ترسیدم از خواب پریدم
تو واقعیت خونمون روبروی قبرستونه من میترسم از اونجا و من هم افکار منفی و خودکشی دارم تعبیرش چیه ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. تعبیرخوابتان این است که شما افکار منفی در سرتان دارید و این افکار به افسردگی شما منجر می شود. به جای خودکشی کردن که نه تنها دردی را درمان نمی کند بلکه قهر خداوند و عذاب آخرت را برایتان به همراه می آورد، تلاش کنید که به خدای بزرگ توکل کنید و خواهید دید که تدریجا همه ی مشکلات انشالله از بین می روند. خودکشی یعنی عدم ایمان به حضور خداوند و عدم اعتماد به لطف او! تنها کسانی به خودکشی رو می آورند که باورشان نمی شود که خداوند عادل و مهربان باشد. این افکار شیطانی را از خودتان دور کنید. زندگی دنیایی شما به اندازه ی کافی سخت نبوده که حالا می خواهید آخرت تان را هم خراب کنید و خودتان را در هر دو دنیا و آخرت بیچاره کنید؟ تصویر ذهنی تان را نسبت به زندگی عوض کنید و از منفی بافی دست بکشید انشالله خدا همه چیز را به زودی خوب خواهد کرد. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : مرسی خسته نباشید
Fatemeh : سلام شارژ کردم لطفاً تعبیرخوابو بفرمایید
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خوابتان را همان دیشب عرض کردم. به بخش خوابهای من مراجعه کنید و مشاهده کنید. تشکر.
Fatemeh : امروزپنج شنبه خواب دیدم برای مغازمون رفتیم دوتادستمال کاغذی خریدیم بامامانم انگار یه مناسبتی بوداینو گرفتیم اینو گرفتیم مداحی حاج آقا رسولی رو گذاشته بود شروع کرد به صحبت.کارمون تموم شد به خودم اومدم دیدم توخونه ایم نامادری زنداداشم بادوتاازخواهرای ناتنیش اومدن خونمون که چیزی ازم بگیرن نامادری اومدتو بامامانم حرف بزنه من رفتم بیرون با یکی ازخواهرا صحبت کنم باهم رابطه خوبی داریم رفتم پدرومادر معشوقمو دیدم سوارماشین ازجایی میمومدن لباس مادرش قرمز بود پدرشم کت و شلوار همیشه کت شلوارمیپوشه دیدمشون استرس بدی گرفتم حین اینکه داشتم باخواهر زنداداشم صحبت میکردم حواسم به اونا بود چون ماشین خواهران جای ماشین پدر معشوقم پارک بود اونا رفتن تقریبا اواخر کوچه پارک کردن وقتی میبینمشون همیشه استرس زیادی کل وجودمو میگیره توخوابم همینطوری بودم استرس داشتم که نکنه رفتن برای پسرشون جایی داشتم ازترس سکته میکردم اما سرووضع مادره نمیخورد که رفته باشند جایی پدره هم انگار ناراحت بود پیاده شدن بی توجه به من رفتم خونه هامون خونه های که الان درش ساکن بودیم نبودسرمو بلند کردم پنجره آشپزخونشون باز بود فقط یخچالشو معلوم بود توش پنیر وشیر دیدم درکل انگار وضع الانشونو نداشتن بدتر بودند الان وضعشون خوبه ولی چندنوع پنیر تو یخچالشون بود بهرحال اینا کتابو گرفتن رفتن یه ذره خوش وبش کردیم بعد به خودم اومدم دیدم خونه همون خواهر زنداداشم ایناییم خونشون زیاد جالب نبود بایکی از دوستای خواهرزنداداشم من میگفتم اونامیخندیدن انگار خواهر زن داداشمو داشتیم مسخره میکردم سه تاییمون به پهلو لم داده بودیم یه در جلوم بود روش باخودکارآبی چیزهایی نوشته بودو نمیتونستم بخونم گذشت نمیدونم چطوری قرارشد منو مادرم بریم بیرون انگارشب خیابونا خلوت بود همه چی ترسناک بود قرارشد بریم جایی که قراربود دستمال کاغذی بخریم ازپشت شیشه نگاه کردم یه خانم چادری درحال نماز بود بعد یه نفر با لوله بخاری زد توسرش مامانم گفت بیا بریم تو گفتم من نمیام خطرناکه بعد رفتیم یجا برادرزادم تنها توخونه خواب بود مامانم همه برقارو خاموش کرد گفت بریم زنداداشم الان میاد بچه رو میبره گفتم اصلا حرفشم نزن بچه پامیشه زهره ترک میشه اینقدر که همه جا تاریک و ترسناک بود فریبا جون آزمون اول خواب تا آخرش که نمیدونم چیشد حس ترس واضطراب وجودمو گرفته بود تعبیرش چیه؟هرچندتاخواب میشه حساب کنید فقط تعبیرشو بگید
فریبا هراتی
: سلام. شما به شدت فکرتان ناراحت است و به صورت موقت عقب گرد هایی را در رسیدن به هدفتان تجربه خواهید کرد. شما باید قبل از اینکه بخواهید در زندگی تان پیشرفت کنید، بسرعت مسائل گذشته و اشتباهات قدیمی تان را از زندگی تان پاک کنید تا بتوانید در زندگی تان پیشرفت کنید. عده ای می خواهند برای شما ابراز دوستی و صمیمیت کنند ولی بیشتر باعث نگرانی شما می شوند. مادر معشوقتان رفتاری استرس زا دارد و خودش هم شور و شوق یا هیجان زیادی در کارهایش نشان می دهد. آنان از لحاظ مالی ثروت و سرمایه زیادی دارند ولی با سردی با شما رفتار می کنند. شما اطلاعاتی به خواهر و مادر زن برادرتان می دهید که نباید بدهید!!! خواهر زن برادرتان باعث می شود که شما بیشتر نقاط ضعفتان را بزرگ ببینید و اعتماد به نفستان پایین تر بیاید. شما سعی می کنید که درکتان را نسبت به شرایط موجود بالاتر ببرید و اشتباهات گذشته تان را تکرار نکنید. استرس زیادی در فکر شماست و مادرتان هم برای رفع این استرس به شما کمک نمی کند. شما احساس استیصال می کنید و شاید انتظار دارید که زن برادرتان کمکتان کند. دوست عزیزم برای رسیدن به موفقیت شما باید بیشتر از اینکه حرف بزنید، فکر کنید!! بیشتر از اینکه بترسید، خونسرد باشید. در ظاهر و در باطن خودتان را تقویت کنید و از اینکه برای عشقتان به خواستگاری بروند نترسید بلکه جوری رفتار کنید که نشان دهید ارزشتان بسیار بالاست . ضمن اینکه خواب شما معادل 3 حق خواب بود ولی شما فقط 2 حق خواب باقی داشتید. به خاطر اینکه نگرانی هایتان کمتر شود، من خوابتان را تعبیر کردم ولی لطفا برای دفعه ی بعد یادآوری بفرمایید تا یک حق خواب از شما اضافه کسر شود تا خدای نکرده مدیون سایت نباشید. تشکر از همراهیتون.
H : سلام دیشب خواب دیدم خونه همسایه بغلیمون که دیوار به دیوار هستیم تغییر کرده و یه بالکن روبه رو یه پنجره اتاق من بود به فاصله ۲-۳متر و خب از نظر عقلانی عجیبه و دیدم میخوان خونشونو تعمیر بکنن و دوتا کارگر داخلش بودن و داشتن باهم صحبت میکردن و میگفتن که قبلا تو این خونه یه زنی بوده که کشتنش وقتی خواب بوده (سرشو بریدن انگار یا چیز دیگه) منم خب چون فاصله بالکن تا پنجره اتاقم کم بود شنیدم حرفشونو. بعد هم گفتن یه مردی تو کوچه های پشتی هست و اون اینکارو کرده و من خیلی ترسیدم که نکنه یه همچین بلایی سرم بیاد
بعدشم از خانوادم شنیدم که شوهر اون خانومه هچین کاریو کرده باهاش و خب من اروم تر شدم
فریبا هراتی
: سلام. کسی سعی می کند که از کار شما سر دربیاورد. به این دلیل او سعی می کند که روابط اجتماعی اش را با شما قویتر کند. همسایه شما می خواهد شرایط زندگی خودش را ارزیابی کند و رابطه اش را با شما ترمیم کند. آنها قبلا کسی را تشویق کرده بودند که بی خیال باشد و روی کارهایش فکر نکند تا به این وسیله بتوانند زندگی اش را خراب کنند. در خصوص شما هم آنها می خواهند با شما از در دوستی وارد شوند و تشویقتان کنند که بی فکری کنید و کار احمقانه ای انجام دهید و آنوقت پشت سرتان حرف بزنند و زندگی تان را خراب کنند. تشکر از همراهیتون.
نیلوفر : سلام وقت بخیر، پریشب خواب دیدم که جلوی در اتاقم ایستادم و میخوام برم داخل اتاقم بعد یکدفعه دیدم از کنارم یک نفر داره میاد، نگاهش کردم دیدم خودم هستم، دقیقا با همون لباسای تنم در بیداری و چادر نمازم سرم بود، با وحشت زیاد ازش پرسیدم تو کی هستی او هم در آرامش بهم گفت من تو هستم دیگه الانم تازه نماز صب خوندم، دوباره پرسیدم تو کی هستی باز گفت من خودت هستم خودت، من و تو یکی هستیم، بعد با ترس و وحشت داد میزدم که یکی کمکم کنه بابام زیرزمین بود و داشت برنج داخل کیسه میریخت و من میدیدمش ولی او صدامو نمیشنید و هیچکس صدامو نمیشنید، از خواب بیدار شدم.ممنونم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. خواب شما دو تعبیر می تواند داشته باشد. اول اینکه شما ممکن است به دلائلی دمدمی مزاج شده باشید و نسبت به مسئله ای دو دل هستید، در اینصورت نمی دانید که کدام کار درست است و یا چه تصمیمی باید در رابطه با یک موضوع خاصی را اتخاذ کنید و خودتان از خودتان ناراحتید یا نگرانید که کارتان درست است یا خیر . شما می ترسید که با جنبه های ناشناخته خودتان روبرو شوید. پدر شما راجع به مسائل مالی در ذهنش مشغول تصمیم گیری های است و بی توجه به خواست شما، در این رابطه تصمیم می گیرد. تعبیر دوم این است که شما به شادی، امنیت و رفاه و ثروت بیشتری در زندگی تان خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.
Pareya : سلام خانم هراتی،شب یلداتون مبارک،عزیزم این خواب مادرمه که براتون تعریف میکنم،ایشون خواب می بینند (برادرم شهید شدند)، برادرم از خواب بیدار شدند و از چیزی ترسیدند واز ترس می دویدند که مادرم مرتب تو خواب اسم خواهر بزرگم را صدا می کردند و بهش می گفتند مامان بچه را( برادرم)نگه دار ،ترسیده،وسراسیمه از خواب بیدار می شوند.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شب یلدای شما هم مبارک. برادرتان ( روحش شاد) از مسئله ای با خبر است که شما با خبر نیستید. او می خواهد که شما مراقب باشید و حواستان را کاملا جمع کنید. شاید خواب اشاره به خواهرتان داشته باشد که او باید مراقب موضوعی باشد. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.
پر : سلام، وقتتون خوش، شب پنجشنبه حدود ۲:۴۵ شب از خواب پریدم، فقط یادمه جایی نشسته بودم کسی که نمیدانستم کیست آمد کنار من و به قدری به طرز وحشتناک ترسیدم که از صدای ترسیدنم از خواب پریدم، (این ایام شرایط روحی خوبی ندارم، مادرم در بیمارستان هستند و مدت طولانی هست منتظر هستم تا فرد مورد علاقهام از من خواستگاری کند)، ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به افکاری که سرکوبشان کرده اید و به ابعاد مختلف شخصیت خودتان فکر می کنید و جنبه های تازه ای از خودتان را کشف می کنید. به اینکه قادر هستید چطور باشید و یا اگر شرایط بر وفق مرادتان به پیش نرود، چطور خواهید بود و این افکار شما را می ترساند. انشالله در پناه خدای بزرگ به خواسته های خوبتان برسید. تشکر از همراهیتون.