کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب غذا

خوردن غذای مطبوع در خواب، نشانه صحت و تقویت بدنی است. اگر طعام از اجزاء بدن حیوانات باشد، نیکو است و اگر از گیاهان باشد مفید است. غذا به طور کلی نعمت و روزی است ولی اگر غذایی که پیش روی داشته باشید بد رنگ و متعفن و بد بو باشد و در شما کراهت پدید آورد، تعبیر غذای سالم را ندارد و به بیماری و رنجوری تعبیر می شود.

اگر از آن غذا بخورید و شور باشد، گرفتار ندامت یا خشم می شوید و اگر ترش باشد غم می آورد. چنانچه تلخ باشد، تلخ کامی و شکست است .اگر غذایی که می خورید دارچین و فلفل داشته باشد، همین تعبیر را دارد یعنی گرفتار تلخ کامی می شوید و چنانچه زردی زعفران و زردچوبه را تشخیص دهید، غمگین می شوید. به کار گرفتن زعفران و زردچوبه اگر ندانید و به شما نگویند و زردی آن را نبینید مهم نیست و تعبیر بد ندارد.

محل خوردن غذا هم اثر می گذارد. اگر در خواب دیدید که در بیابان سفره گسترده اید و غذا می خورید و از آن غذا خوشتان می آید، در سفر مالی به دست می آورید. اگر محل صرف غذا در شهر و یا آبادی و در خانه یک دوست باشد، به پولی می رسید که تامین می شوید و احساس آرامش می کنید. اگر دیدید که در آشپزخانه غذا صرف می کنید، به وسیله همسرتان پولی به دست می آورید.

حضرت دانیال می گوید: هر طعام، که خوردن آن دشوارتر و بیمزه تر است، تاویل به خلاف خوشی است و دلیل بر رنج و اندوه کند و هر طعام که ترش بود، دلیل بیماری است. طعام شیرین به خواب، دلیل بر عیش خوش است.

جابر مغربی می گوید: اگر ببیند هر طعام که در خانه داشت بخورد، دلیل که آخر عمر او نزدیک است. اگر ببیند طعام او را مرده خورد، دلیل که آن طعام گران شود.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

317 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

فاطمه

فاطمه : سلام،من ديشب خوابي ديدم اما فقط يه قسمتش يادم هست.خواب ديدم كه جايي تبليغ ميكنه و ميگه هر كس غذا بگيره يه مقداري غذا هم تو پورس جداگانه به صورت رايگان داده ميشه...من اين رو شنيدم و رفتم داخل يه سالني كه يه پيرمرد با يه مردي(كه من اصلاً اون اقا رو نديدم فقط ميدونستم كه كنار اون پيرمرد نشسته اما صورتش معلوم نبودو بدنش هم واضح نبود و نشسته بودو غذا ميخورد )اون پيرمرد به من گفتن بيا بشين تو هم كنار اين اقا از اين غذا بخور،من نشستم و كمي برنج و قرمه سبزي از تو ظرف ريختم و خوردم،تو خواب با خودم ميگفتم چه غذاي خوشمزه ايي همون مدل قورمه سبزي هست كه من دوست دارم،بعد اون پيرمرد و اون اقا رفتن ولي من هنوز تو اون سالن بودم كه اصلاً هم نميدونم اونجا كجا بود،بعد يهو يه بشقاب خورشت كرفس جلوم بود چند قاشق از اون خوردم كه ديدم يكي از دوستانم زنگ اون سالن رو زد و اومد تو ،و روي يك ميز نشستيم و من بهش گفتم از اين خورشت بخور خيلي خوشمزه هست.

پاسخ
لینک۱۲ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۲۸:۰۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما گشایش کار خواهید یافت و از لحاظ روحی از شما حمایت می شود و نصیحت و پیشنهاد عاقلانه ای به شما خواهد شد و راه درست برای شما مشخص می شود. سپس تصمیم می گیرید که همانطور که به شما لطف و محبت شد و در رسیدن به اهدافتان به شما کمک روحی رسانده شد، شما هم به دوستتان کمک خواهید کرد که مشکلش را حل کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۲ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۳۸:۰۶
hana

hana : سلام خدمت خانم هراتي عزيز
من پريشب تو خواب ديدم تلفنم زنگ ميزنه شخصي كه پشت تلفن بود قصد تهديد واخاذي از من داشت همسرم وچند نفر ديگه كه تو اتاق بودن به من ميگن بزن رو گوشي تا تصويرش رو ببينيم من گوشي رو ميزارم رو ميز تصويري همه به صحبتهاش گوش ميديم همسرم ميگه هيچ غلطي نميتونه بكنه بعد ميبينم يه زني بيرون از خونه از طرف اون فرد اومده كه سوار اسب بود اون خانم قصد تهديد من رو داشت ولي من محلش نميزارم بعد ديدم خواهر شوهرم به همراه يكي از دختراش و دوتا از پسراش جلوي در هستن بعد خواهر شوهرم رو به شوهرم ميگه اين خانم تهديد ميكنه همسرم ميگه هيچ كاري نميتونه بكنه ازش غذا رو بگير بعد ميبينم دست خواهر شوهرم يه كيسه غذاست توش سه بسته غذا كه ميدونم جوجه كباب بود هست همسرم ميگه منم گرفتم تو خواب ميدونم اون زن براي اذيت وتهديد اومده ولي مثل اينكه نتونسته اذيت كنه هيچ تازه ناخواسته با دادن غذا سودي هم رسانده وميدونم اون زن خودش كاملا از اين موضوع ناراحت بود بعد ديدم خواهر شوهرم در حاليكه داره وارد خونه ميشه اسم پسر بزرگش رو ميگه كه چون دختر برادر كوچكترش خواب بوده با اونا نيومده ومنتظر مونده اون بلند شد بيارش (در واقعيت من با خانواده همسرم قهر هستيم كه البته تو اين موضوع خانواده خواهرشوهرم هيچ تقصيري نداشتن من بخاطر اذيتهاي جاريم كلا با خانواده شوهرم قطع رابطه كردم) تو خواب انگار سرزده خونه من اومده بودن دقيقا نميدونم ولي روي زمين سفره پهن بود واونا مستقيم رفتن سر سفره انگار سفره افطار بود من جلوي دختر خواهر شوهرم باميه ميذاشتم تو پيشدستي دخترم ميگه قندم بزار منم با مشتم تو پيشدستي مثل همون باميه قند ميذارم تو پيشدستي بعدش ميبينم دختر خواهر شوهرم يه بشقاب برنج پر ميكشه ويه تيكه گوشت مرغ روش ميزاره بعد من يه تيكه مرغ درشت ميزارم روي برنجش بعد ميخوام براي خواهرشوهرم غذا بكشم از اينجا به بعد خوابم همه چي رو تار ميديدم نه اينكه ديدم صعيف باشه ولي ادم بعضي اوقات تو خواب حس بدي توخواب داره انگار ميخواد دور رو اطرافش رو ببينه دقيق ولي قادر نيست يه همچين حالتي بود انگار ميخواستم غذا بكشم دقيق نميديدم ته قابلمه چقدر برنج مونده ميترسيدم غذا كم بياد بد بشه حواسم به خواهر شوهرم شد كه اون يه بسته غذا رو كنارش گذاشته كه با خودش ببر خونش بعد ديدم تو اشپزخانه سه بسته جوجه كباب داخل يه كيسه وسه بسته قرمه سبزي داخل يه كيسه ديگه هست كه همسرم ازهمون خانم گرفته بعدش خيالم راحت ميشه ميگم غذا كم اومد از اينا استفاده ميكنم ممنون ميشم خوابم رو تعبير كنيد❤️

پاسخ
لینک۷ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۳۱:۳۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما احساس می کنید که دیگران می خواهند در زندگی بیداریتان برای رسیدن به خواسته هایشان پافشاری کرده و رئیس بازی دراورند و شما احساس مظلوم بودن می کنید. از جهتی سعی می کنند که با حمایت از شما بگویند که چیزی که می گویند به صلاح شماست و خصوصا خواهر شوهر شما این احساس را دارد که نمی خواهد به شما آسیبی برساند. انشالله با هم آشتی می کنید و حامی هم خواهید شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۷ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۲۶:۱۲
khorshid

khorshid : سلام دختر مجردم.خواب ديدم امتحان دارم و رفتم دانشگاه ولي ديدم همه نشستن سر جلسه ولي من کارت ورود به جلسه رو يادم رفته بگيرم و کسي بهم گفت هرکي کارت نداره هيچکدوم از امتحاناشو نميتونه بده تا آخر.منم ناراحت گفتم توروخدا يه راهي پيدا کنيد پولش هرچي بشه ميدم و يه اقا گفت پس بيا بريم اتاق يه راهي هست من کارت امتحان تقلبي واست درست ميکنم و رفتم اتاقش افراد زيادي همکارش بودن پيشش بودن و درست کرد ولي نگاش کردم ديدم اصلا شبيه کارت امتحان نشد و با مداد سبز روشن کشيده بود خيلي بچگانه و گفتم من اينو نميخوام و اومدم بيرون رفتم تو راهروي امتحان و به اين فکر ميکردم که چه حقه اي بزنم که کارت درست کنم و برگه امتحان رو بگيرم و رفتم يواشکي يه برگه سفيد برداشتم و قبل از نشستن رو صندلي به برگه هاي دانشجوهاي ديگه نگاه کردم و نوشته هاشو حفظ ميکردم که الگو بردارم و مثل اونا برگه رو درست کنم و داشتم همينکارم ميکردم و برگه اي رو پر ميکردم. در واقعيت دارم سعي ميکنم خودمو براي کار کردن در شرکتي مهم آماده کنم.و خواب ديدم همه خانواده خونه ي مادربزرگم هستيم که در حال حاضر مريض احوال و بيمارستانه،و همه توي آشپزخونه بوديم و منو مادرم داشتيم ناهار آماده ميکرديم که چي بخوريم و مادرم در قابلمه اي رو باز کرد گفت اين غذا رو بخوريد و واسه عموم کشيديم خورد گفت ترشه ولي خوشمزه اس بخور و منم کشيدم تو بشقاب خوردم گفتم ترشه ولي خوش طعمه و دختر فاميلمونم داشت ازون ميخورد.غذاي شلي بود که رنگشم کرمي رنگ بود مثل خوراک لوبيا.ممنون

پاسخ
لینک۱۸ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۳۶:۳۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما احساس می کنید که باید در مقابل مردم امتحان پس بدهید و خودتان را اثبات کنید ولی باور ندارید که بتوانید اصلا در این شرکت استخدام شوید که حالا بخواهید خودتان را اثبات کنید. از نظر کسانی که در آن شرکت کار می کنند، شما از تجربیات کافی برخوردار نیستید و فکر می کنند که شما همه چیز را به صورتی بچه گانه می خواهید پیش ببرید ولی نظر خودتان اینطور نیست و امیدوارید که موقعیت را به شما بدهند تا بتوانید به خوبی خودتان را اثبات کنید. مادر بزرگ شما به احتمال قوی فوت می کند و هر چند که همه ی شما ناراحت می شوید ولی احساستان این است که شاید این اتفاق برای او از زندگی که امروز دارد بهتر باشد. شما می خواهید از هم حمایت کنید ولی در عین حال همه جانب خودشان را می گیرند و به خاطر دلسوزی کسی دیگر، کاری را انجام نمی دهند. همه خسته شده اند و می خواهند اوضاع ختم به خیر شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۱۳:۵۵
Mrym77

Mrym77 : سلام خواب دیدم تو خونه شخصی ک دوسش دارم بودم ما خیلی وقته ک باهم در ازتباط نیستیم، طبقه پایینشون بهم ریخته بود و داشتن تعمیرش میکردن تو واقعیت نوسازه و من تو خواب تعجب میکردم ک دوباره دارن تعمیرش میکنن و منو مامانش تنها باهم بودیم یهو دیدم رو اوپنشون ی پشقاب غذاس رفتم درشو ورداشتم دیدم برنجو قورمه سبزیه مامانش گف ک سهم اونه و برا اون نگه داشته،،، ممنون میشم تعبیرس کنین زیاد خواب قورمه سبزی میبینم دیشبم باز خواب دیدم خودم دارم میخورم اصلا انگار لوبیا نداش فقط برنجه سبز بود اونم پیشم بود شرمنده خانم هراتی اینم نوشتم ک کامل تعبیرسو برام بنویسین عزیرم ممنون از حسن توجه و دقتتون تو تعابیرتون

پاسخ
لینک۳۰ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۳۱:۲۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به او فکر می کنید و زندگی او در پایه و اساس مشکلی دارد که باید او سعی کند خودش را عوض کند و ذهن و جسمش را بهتر بسازد. تمام جنبه های یک موضوع را باید در نظر بگیرد تا بتواند موفق باشد. خورشتی که مادر او پخته به حمایت مادرش از او اشاره می کند و مادرش می خواهد که او هم مثبت اندیش باشد هم به ثروتش فکر کند و هم از ترشی ها و استرس های زندگی نترسد و هراسی نداشته باشد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۰ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۳۱:۴۳
Pardis

Pardis : با سلام و عرض ادب خدمت شما خانم هراتي عزيز، خواب ديدم اول در جايي مثل مدرسه يا دانشگاه هستم بعد توي جاميزي كلي غذا پيدا مي كنم. غذاها در طرف در بسته وشامل غذاهايي مثل دلمه برگ مو بود ولي مي بينم انگار اينا رو خيلي وقته پيش با خودم آورده بودم ولي يادم رفته بخورم و الان هم ديگه قابل خوردن نيست. باز در جاي ديگه ساندويچ گرد و بزرگى پيدا كردم كه يادم رفته بود بخورم و همين جوري مونده بود. راستش ديروز درباره انجام ندادن موضوعي احساس پشيماني مي كردم. خيلي ممنون مي شم بفرمايين كه اين خواب به اون موضوع مربوط مي شه يا تعبير ديگه اي داره؟

پاسخ
لینک۹ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۲۹:۰۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. شما درس های زیادی دارید که از زندگی بگیرید. افرادی هستند که به شما ابراز عشق و محبت می کنند و از شما حمایت می کنند ولی شما حمایت آنان را نادیده می گیرید و با آنها بی محلی می کنید تا زمانی که دیگر دوستی و رابطه ی شما قطع می شود و یا دور از جان آنان می میرند و شما که به حمایت نیاز دارید تازه می فهمید که چه کسانی را از دست داده اید. این خواب هشداری به شماست که قدر دوستان و خانواده تان را بدانید و آنها را از زندگی تان کنار نکشید و با آنها ارتباطتان را برقرار کنید. شما مسئولیت های زیادی در زندگی به عهده گرفته اید ولی نمی توانید با یک دست چند هندوانه بلند کنید و به کارتان هم نمی رسید. من نمی دانم شما راجع به چه موضوعی احساس پشیمانی می کردید که بخواهم بگویم مربوط به آن هست یا خیر و علم غیب ندارم. فقط چیزی را تعبیر می کنم که شما در باره ی آن توضیح می دهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۹ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۴۲:۱۴
Mona

Mona : سلام .خسته نباشید خواهرم تو خواب دیده بود که دایی و پسرخاله ام یه قابلمه غذا اورده بودن خونه ولی مامانم قبول نمیکرد غذا را بگیره و داد میزد و میگفت نه ما مگه غذا نداریم که شما اوردین وتو خونه هم کلی مهمون بودن و این بین فقط دو تا از دختر عموهام لباس خیلی باز و زننده و لخت پوشیده بودن و حرف های رکیک به خوانواده ما میزدن بعد تو خواب دیده که بابام بلند شده و جواب اونا رو میداده و داد و بیداد راه افتاده بود پدرم هم از دست اونا حرص میخورد این اتفاقات هم جلوی کل مهمونا که همگی از فامیلای پدری بودن اتفاق افتاد و فقط خواهرم میگفت من که اونجا ایستاده بودم از این که بابام داره با اونا اینجوری حرف میزنه و جواب اونا رو میده کاملا راضی بودم و احساس شعف میکردم و جلوی اونا رو هم نمیگرفتم( البته این دو تا دختر عمو هام که گفتم خواهر شوهرای من هستند)

پاسخ
لینک۱ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۰۷:۲۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. دایی و پسرخاله شما می خواهند به نحوی از شما حمایت کنند ولی مادرتان کمک آنها را قبول نمی کند. دختر عموهای شما رفتار زشت و بی پروایی دارند و پدر شما از رفتار آنها عصبانی خواهد شد. آنها هر چه در دلشان هست را رک مطرح می کنند و ممکن است روابط خانوادگی تان با ایشان خراب شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۱۴:۱۵
Neda

Neda : سلام خدمت خانم هراتی بزرگوار و عزیز.من ساعت ۷ یا ۸ صبج خواب دیدم انگار خونه ی ما دوستان دبیرستانم اومدن و یکی از دوستان دیگم که الان نزدیک‌ شاید ۱۵ ۱۶ ساله ازش بیخبرم اومده بود البته فقط شوهرشو میدیدم.یک اقایی۲۲ساله با موهای مشکی و صورت سفید. توی خواب میگفتم البته توی خواب قیافه این اقا که شوهر دوستمه با واقعیت فرق داشت.ولی انگار توی خواب من همش بهش میگفتم با قبلنا و ۲۰ سال پیشت فرق نکردی و همون پسر جونی مثل ۲۲ ۲۳ ساله ها و انگار همون سن موندی.دوستمم کنارم بود.بعدش انگار بیرون یک تجمع بود وهمه جمع شده بودن کلی ادم ووملت جمع ششده بودن دوستام همه میخواستن برن پایین ولی من از پنجره نگاه کردم بیرون رو و خودم دوس نداشتم برم.نمیدونم درست یادم نیست اون تجمع و ازدحام زیاد از چی بود ولی من اصلا خوشم نیومد برم انگار زیاد خوب نبود حالت اعتراضی البته واقعیت یادم نیست.احساس میکنم اینطور بود ازدحام و جمعیت و همه توی پیاده رو بودن ملت.خونه ی ماهم انگار طبقات بالا بود و از پنجره بیرون رو دیدم و جمعیت.توی خواب خونمون بود ولی در واقعیت خونه ی ما فرق داره.و بعد اون من شروع کردم غذا کشیدن گویا خودم غذا رو درست کرده بودم.یک‌سفره سپید کوچک در از این سفرهای دو یا چهار نفره بود و توی خورشت خوری مربعی مانند خوشت قیمه ریختم و روی اون پر سیب زمینی سر خ شده خلال طلایی البته خلال درشت که خیلی زیبا و خوشرنگ شده بود و یک‌ قیمه چرب بود و توی خواب خودم از مدل و رنگ غذا کیف کرده بودم.اینقدر سیب زمینهای روی خورشن خوش رنگ و زیبا بود.و اومدم بطری اب که وسط سفره بود رو جابجا کردم واسه ی نمیدونم دیس برنج یا دیس ماهی و جا باز کردم و نمیدنم اصلا یادم نیست ماهی سرخ شده گذاشتم یا برنج سفید توی دیس ریختم واسه مهمونهام و از خواب بیدار شدم.قبلش کلی برای حاجتم دعا کردم در بیداری والان ۴۰ یاسین رو برداشتم برای حاجتم و این خواب رو دیدم البته نمیدانم ربط داره یا نه تشخیصش با شما استاد عزیزم .انشالا به مصلحت حق.

پاسخ
لینک۴ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۲۸:۳۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شوهر دوست شما از نظر عقلی رشد نکرده و خامی و بی تجربگی از خودش نشان می دهد. شما از نظر اقتصادی یا درک اجتماعی مرفه و بالاتر از خیلی از مردم هستید و همرنگ جماعتی که از شرایط بد زندگی شان اعتراض می کنند؛ نمی شوید. شما مقید به چارچوب و اصول اخلاقی خاص خودتان هستید و از عقاید و تفکرات خودتان حمایت می کنید که بعضا همیشه هم تفکرات درستی نیستند. شما ساده لوحانه قضاوت می کنید و سعی می کنید که مسائل را جوری تفسیر کنید که انگار همه چیز خوب و موفقیت آمیر به پیش می رود و دوره ی طلایی و خیلی خوبی وجود دارد. از نظر اقتصادی هم چون شرایط خوبی دارید راحت تر است که به این قضاوت خودتان باور داشته باشید. انشالله شما به حاجتتان هم خواهید رسید و احساسات شما پاسخ مثبت داده خواهد شد. ماهی صحبت کردن راجع به احساسات مثبت است ولی قیمه لقمه ی چرب و چیلی است و سیب زمینی ، ساده دلی است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۳۵:۴۴
sara

sara : چند وقت پیش خواهرم خواب دید که خونه عمم که باهاش قهریم رفتیم رویه یه میز سفید رنگ دوتا زبان گاو ومقداری مرغ بود منو خواهرم بامرغا سوپ درست کردیم زبونم پختیم ازهردوخوردیم بسیارخوش طعم بود

پاسخ
لینک۱۱ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۵:۵۸:۱۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب :
سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. در نوبت هستید و باید خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۱ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۳۱:۰۹
ستایش

ستایش : خواب دیدم برای مراسمی (ظاهرا پدربزرگم فوت کرده بودند ولی مطمئن نیستم) پدرم به همراه عموی کوچکم در جای دیگری غذا آماده کرده بودند و عمه کوچکم غذاها را گرفته بود در ظرف یکبار مصرف و آورد خیلی غذا بود. در این لحظه من مادربزرگم که به رحمت خدا رفته اند را دیدم که از خواب بیدار شدند و سر سفره نشستند. من با خودم گفتم خیلی گرسنه هستند، یکی از غذاها را به ایشان بدهم تا بخورند. وقتی غذاها را باز کردند چیزهای عجیبی بود. آنها را روی بقچه ای ریخته بودند. قطعه هایی از گوشت و سبزی (ببخشید تکه ای از آلت تناسلی مردانه هم بود) که با دیدنش ناراحت شدم. ولی ندیدم که مادربزرگم از غذاها بخورند. بعد دیدم پدربزرگم در بیمارستان بستری بودند و من به ملاقات ایشان رفتم. اقوام هم بودند ولی پدربزرگم به روی صورت خوابیده بودند.

پاسخ
لینک۱۹ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۰۶:۱۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. پدر و عموی شما سعی می کنند که از خانواده تان حمایت کنند. ( ولی باید توجه کنند که به هر قیمتی این کار را نکنند!!!) روح مادر بزرگتان شاد هر کاری که پدر شما برای کمک به خانواده اش بکند، ثوابش به مادر بزرگتان هم می رسد و اگر خدای نکرده پدرتان برای حمایت از خانواده دست به گناهی بزند و حق کسی را از او سلب کند هم روح مادر بزرگتان از آن با خبر خواهد شد و متوجه گناه ایشان و عمویتان می شود. آلت تناسلی بریده لای غذاها یعنی سلب کردن و گرفتن حقوق کسی از او. یعنی اینکه پدر یا عموی شما باعث شده اند که حق کسی از او گرفته شود و اقتدار مالی اش از بین برود. پدر بزرگ شما به خاطر مسئله ی ناراحت است و قدرت مقابله و رودر رویی با اشتباهاتش را ندارد و به این دلی به روی صورت خوابیده ولی امیدوار است که خداوند او را ببخشد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۱۵:۴۹
zahra

zahra : سلام من خواب دیدم توی روستای همسرم بودیم برف اومده بود با بچمون رفتیم تا پدربزرگ مادربزرگش و سورپرایز کنیم رفتیم خونشون از دیدن ما خیلی خوشجال شدن بعد گفتن باید برن جایی انگار به ما گفتن شما هم بیاین ما گفتیم غذا میخوریم بعد میایم اما گفتن شمام بیاین واسشون یه بخاری برده بودم که تو جعبه بود یکی اومد دنبالشون چون ماشین خودش تو برف گیرکرده بود سوییچ ماشین همسرم و گرفت اونا رو برد من یه دیس برنج آماده کردم یه ته دیگ کوچیک معمولی هم داشت گفتم اینم برداریم بریم اونجا با هم بخوریم همسرم میخواست بره دریاچه شنا کنه که برف اومده بود نمیشد بعد دیدیم بخاری هم جا گذاشتم من بخاری و دیس و برداشتم رفتیم یه جایی شبیه مسجد ده بود سفره انداخته بودن همه نشسته بودن سر سفره پدربزرگ همسرم گفت پس این غذات چی شد من منتظرم من دیدم سر سفره شون یه دیس ته دیگ های خوب هست تعدادشونم زیاده روم نشد غذارو بدم گفتم میارم حالا رفتم طبقه بالا که زنونه بود همش نگران کم اومدن غذاهای اونا بودم انگار مجلس اونا بود بعد به غذام نگاه کردم دیدم خیلی کمه دوتا کفگیر برنج بود انگار کم شده بود گفتم تقصیر همسرمه اگر میدونستم یه نون تهش میذاشتم ته دیگ داشته باشم گفتم واسه کمک فقط خودم این غذارو میخورم از غذای اونا نمیخورم همین و بردم سر سفره یه تیکه فویل شبیه کفش پاشنه بلند زنانه سر سفره بود بازش کردم توش گوشت بود که پخته شده بود یه کم از اون و گذاشتم رو برنجم عمه همسرم هم بهم ته دیگ تعارف کرد ته دیگاش خوب بود ولی خیلی چرررب بود کنارش پر روغن منم یه کوچولو ازش برداشتم

پاسخ
لینک۹ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۰۱:۱۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. زندگی مردم در روستای همسرتان خوب نیست و با فقر مواجه شده اند. پدر بزرگ و مادر بزرگ همسرتان به کمک شما نیاز دارند و می خواهند که شما به آنها پشت گرمی و حمایت برسانید. اما شما هم شرایط مالی قوی ندارید و همه تان کفگیرتان ته دیگ خورده و اوضاع اقتصادی همه شما بد است. رکود و بی پولی همه را با مشکل مواجه کرده و شما از اینکه نمی توانید از آنها حمایت کنید احساس خوبی ندارید. اما خوب هر چه هست همه شرایطشان همین است و سعی می کنید از داشته های خودتان بین هم تقسیم کنید و با هم مهربان باشید. عمه همسرتان احتمالا از دیگران شرایط مالی اش بهتر است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۹ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۱۳:۱۲
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.