کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب غذا

خوردن غذای مطبوع در خواب، نشانه صحت و تقویت بدنی است. اگر طعام از اجزاء بدن حیوانات باشد، نیکو است و اگر از گیاهان باشد مفید است. غذا به طور کلی نعمت و روزی است ولی اگر غذایی که پیش روی داشته باشید بد رنگ و متعفن و بد بو باشد و در شما کراهت پدید آورد، تعبیر غذای سالم را ندارد و به بیماری و رنجوری تعبیر می شود.

اگر از آن غذا بخورید و شور باشد، گرفتار ندامت یا خشم می شوید و اگر ترش باشد غم می آورد. چنانچه تلخ باشد، تلخ کامی و شکست است .اگر غذایی که می خورید دارچین و فلفل داشته باشد، همین تعبیر را دارد یعنی گرفتار تلخ کامی می شوید و چنانچه زردی زعفران و زردچوبه را تشخیص دهید، غمگین می شوید. به کار گرفتن زعفران و زردچوبه اگر ندانید و به شما نگویند و زردی آن را نبینید مهم نیست و تعبیر بد ندارد.

محل خوردن غذا هم اثر می گذارد. اگر در خواب دیدید که در بیابان سفره گسترده اید و غذا می خورید و از آن غذا خوشتان می آید، در سفر مالی به دست می آورید. اگر محل صرف غذا در شهر و یا آبادی و در خانه یک دوست باشد، به پولی می رسید که تامین می شوید و احساس آرامش می کنید. اگر دیدید که در آشپزخانه غذا صرف می کنید، به وسیله همسرتان پولی به دست می آورید.

حضرت دانیال می گوید: هر طعام، که خوردن آن دشوارتر و بیمزه تر است، تاویل به خلاف خوشی است و دلیل بر رنج و اندوه کند و هر طعام که ترش بود، دلیل بیماری است. طعام شیرین به خواب، دلیل بر عیش خوش است.

جابر مغربی می گوید: اگر ببیند هر طعام که در خانه داشت بخورد، دلیل که آخر عمر او نزدیک است. اگر ببیند طعام او را مرده خورد، دلیل که آن طعام گران شود.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

317 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

فرشته

فرشته : سلام خانم هراتی عزیز، ممنونم از تعابیر عالی شما
دیشب خوابهای زیادی دیدم اما یک قسمتش فقط یادمه ، در یک فضای رستوران مانندی بودم که قرار بود با ژتون غذا بکیریم من خیلی زود یک ظرف جوجه کباب گرفتم غذای خوش رنگ و لعابی بود اما نمیدونم چرا نخوردمش شاید چون برام کاری پیش اومده بود و هی میرفتمو میومدم ،خودمو میدیدم که از یه جای هی میدوم ، ولی توی مسیر برگشت از بلندی بالا نمیرفتم از مسیر هموارتری برمیگشتم و یه سر به غذام میزدم و میدیدم سر جاش هست، سالن غذاخوری هم خیلی شلوغ بود، یکی از همکارامم توی صف بود میخواست برای همکار سابقش غذا بگیره (در واقعیت این دو نفر اصلا روابط خوبی با من نداشتن و نه دارن فامیلم هستن، بیجهت از من بدشون میاد و پشت سر من زیاد حرف میزنن، خداروشکر یکیشون از محل کارمون رفته جای دیگه این یکی هم داره میره) در نهایت برگشتم دیدم غذای منو یکی برده و بجاش آلبالوپلو که نصفش خورده شده بود گذاشته اما غذا بهم خورده نبود ، من خیلیییی ناراحت شدم به مادرم گفتم ، بعد رفتم دیدم اونجایی که غذا میدادن رو بستن و هی درو باز میکردم باز یه در دیگه بود عین ورق زدن ، من درهای آهنی رو ورق زدم باز یه در دیگه.... کلا با چندیدن در بسته بودنش ، من خیلی ناراحت بودم برگشتم به مادرم جریانو گفتم اون گفت غذا رو بخور غذا شده بود خورشت بادمجون چون مامانم گفت از کنارش برداشتن و غذا سالمه ، من کمی خوردم ولی برگشتم گفتم این دهنی بود که و از مامانم خیلی ناراحت شدم، همش توی فکر غذای سالم و خوب خودم بودم که برده بودن البته توی دلم میگفتم شاسد طرف نیاز داشته ، مامانم گفت برو توی یخچال گوشت بردار برای خودت کباب ماهیتابه ای یا هر غذایی درست کن، ببخشید طولانی شد عزیزم

پاسخ
لینک۶ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۰۵:۱۷:۱۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما زیر بار فشار تصمیمات و انتخاب هایی که باید در زندگی تان بگیرید قرار دارید و نیاز دارید که از شما حمایت روحی کنند. در مورد تصمیم گیری خاصی مرتب عقب و جلو می روید و دو دل هستید که اینکار را بکنید یا نکنید ولی انجام ندادن آن به نظرتان منطقی تر از انجام دادنش می رسد. به شما دلیل و مدرکی هم ارائه می شود که نباید بترسید ولی شما اینقدر این دست و آن دست می کنید که کلا موضوع منتفی می شود. همکارانتان اما مشتاق هستند که این ایده ی کاری را بپذیرند. شما از اینکه آن کار را از ابتدا قبول نکرده اید پشیمان خواهید شد ولی امکان بازگشت به آن موضوع و تغییر رویه برای شما مقدور نیست. شما می خواهید دلائل کافی برای اینکه کارتان درست بوده به دست بیاورید ولی نمی توانید متقاعد شوید و از این بابت کمی ناراحت خواهید شد. مادر شما می داند که شما منابع و امکانات لازم را برای رسیدن به خوشبختی و ثروت دارید و از این که یک موقعیت را از دست می دهید، نگران نیست و شما هم نباید نگران باشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۶ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۲۸:۵۹
b

b : سلام وقتتون بخیر .
خواب دیدم وارد یه مطبخی شدم که مادرم آشپز توش و با یه ملاغه بزرگ بدستش تویه مطبخه . وارد مطبخ شدم کف زمین کاملا پر از دیگ های هیئتی سرباز با غذاهای تاره پخته شده و غذاهایی که اخرای پختن بود . بوی غذای داخلو گرفته بود و قیافه و بوی مطبوعی از غذاها میدیدم و استنشاق میکردم . یکی دوتا از دیگها سر ریز شده بودن و داشت غذایی درونش میریخت کف زمین .مادرم تو اون اتاق تنها بود و همه رو داشت مدیریت میکرد سر پختنشون .
سپاس از وقتی که میزارید.

پاسخ
لینک۲۴ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۰۰:۴۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. نگرش های مادر شما نسبت به مسائل مختلف بسیار معقول و منطقی و درست است. او برای حمایت از شما تلاش می کند و در بعضی موارد، سرشار از اشتیاق و هیجان و ایده هایی است که بیشتر از چیزی که توان مدیریتش را داشته باشد، به عهده می گیرد و با یک دست چند هندوانه بلند می کند. از بعضی جهات، مادرتان احساس می کند که زیر بار فشار احساسات دارد له می شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۵۱:۳۸
مایا

مایا : با سلام و عرض ارادت
خواهرم خواب دیده مامانم دلمه پیچیده (برگ مو ) بعد من و خواهرم رفتیم ی جایی مثل جاده چالوس رودخونه داشت و سرسبز بود از جایی بالا رفتیم رسیدیم به ی خونه داخل خونه شدیم پدر و مادر بزرگم که فوت کرده اند اونجا بودند هر دو خوب مخصوصا پدر بزرگم خیلی سرحال بوده و دلمه ها رو دادیم مادر بزرگم گفت چقدر زیاده ! بعد ی مقدار از دلمه ها رو پخت خوردیم .
سپاسگزارم از مرحمت شما

پاسخ
لینک۵ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۲۶:۵۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. مادر شما ثروت و دارایی خودش را مدیون زحمات پدر و مادر بزرگتان می داند. شما در زندگی تان به پیروزی و موفقیت و درجات بالا خواهید رسید و روح ایشان شاد، دعای خیر مادرتان پشت سر ایشان است و شما هم برای آنان دعا می کنید. روح ایشان پاک و آمرزیده شده و نزد پروردگار، جایگاه خوبی دارند. با دعای خیر پدر بزرک و مادر بزرگتان شما به خواسته ها و آرزوهایتان خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۰۵:۴۲
فاطمه

فاطمه : معذرت ميخوام كه دوباره كامنت ميزارم،يه سوال درباره ي تعبير خوابم داشتم،گفتيد من دعا ميكنم و حاجت روا ميشم بله كاملاً درسته من نذرهاي زيادي كردم.دارم دعا هاي زيادي ميخوانم اما در ادامه ي خوابم گفتيد برگشتي در اين رابطه نيست،واقعيت من نذر هايي كه كردم همه شون براي اينكه اگر صلاحه تو رابطه مون گشايش حاصل بشه.يعني پس حاجت روايي من باعث ادامه ي اون رابطه نميشه؟

پاسخ
لینک۲۴ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۵۵:۳۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : خواهش می کنم. ته دیگ غذا اشاره به پایان این رابطه می کند و خوابتان از "شرایط امروز شما" می گوید و احساسی که نسبت به حمایت از او دارید. اما اینکه در آینده چه بشود، منوط به این است که خداوند برایتان چه صلاح بداند. شما نباید هرگز برای خداوند تعیین تکلیف کنید و بگویید که چه بکند چه نکند بلکه باید بگویید خدایا من مصلحت کارم را به تو واگذار می کنم. اگر دوست پسرم رابطه اش با من خوب خواهد شد و کنار هم خوشبخت می شویم، به من برگردد ولی اگر من برای او ارزشی ندارم، کسی را به زندگی من بیاور که قدر مرا همانطور که هستم بداند و همیشه برایم بماند.

پاسخ
لینک۲۴ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۲۲:۱۲
فاطمه

فاطمه : سلام،وقت شما به خير
من خواب ديدم تو مراسم مذهبي هستم يادم نمياد چي بود،بعد تو يك سالن خيلي بزرگي برگزار شد،اخرش شروع كردن غذاي نذري دادن،عذا عدس پلو بود.من غذاي خودم رو خوردم و ظرفش رو نگه داشتم.(ظرف يكبار مصرف بود).بعد يك ديگ اوردن كه توش ته ديگ بود من رفتم گفتم بزار براي دوست پسرم ته ديگ بگيرم ببرم اون دوست داره(البته ديگه در بيداري با ايشون رابطه ايي ندارم و تموم شده)كه ميدونستم ايشون بيرون نشسته بودن منتظر من بودن ،دو تا تكه ته ديگ نان خيلي خوش رنگ گرفتم مربعي بودن و خيلي صاف و يكدست بودن.رفتم پيش ايشون ديدم با يك دختر بچه نشستن و دورشون چادر بود وقتي من رسيدم جلوي پاي من بلند شد و سلام و عليك كرديم و ته ديگ رو دادم بهش و شروع كرد به خوردن،من باز برگشتم تو سالن و گفتم كاش غذا داشتم براي دوست پسرم ميبردم،يهو ديدم يه جا تو اون سالن شلوغه و رفتم جلو تر ديدم دارن از اون غذاي نذري ميدن،منم ظرفم رو كه خودم توش قبلاً خورده بودم اماده كردم و يه پير زن و يه مرد جوان سر ديگ بودن و غذا ميكشيدن ،ظرف من رو پيرزن گرفت و داد به اون پسر جوان من هم از بين جمعيت رسيدم به سر ديگ و پسره گفت چه فكره خوبي كه تو ظرف خودتان دوباره بريزم،بعد يه عالمه برنج ريخت تو ظرفم من داشتم نگاه ميكردم عدسش خيلي كم بود و بيشتر برنج بود،بعد من با خودم گفتم كاش يكم برنج زعفروني بريزه اما برنج زعفروني بينش خيلي كم بود و بيشترش برنج سفيد بود.رفتم غذا رو دادم به دوست پسرم و با هم گفتيم حالا قاشق نداريم كلي دنبال قاشق گشتيم اخر سر يه مغازه كه چايي اينا ميفروخت يه قاشق يكبار مصرف پيدا كرديم و خريديم.موقع خريدن قاشق هم به پول خرد احتياج داشتيم كه من هي تو كيفم و گشتم يه هزار توماني يه ١٠٠تومني يه ٢٠٠تومني پيدا كردم و داديم.

پاسخ
لینک۲۴ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۳۳:۰۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما برای رسیدن به خواسته هایتان دست به دعا بر می دارید و حاجتتان را هم می گیرید هر چند که قبلا خیلی ناراحت شده اید ولی نگرش های تازه ای را یاد گرفته اید و دیدتان نسبت به دنیا فرق کرده است. شما رابطه تان را با دوست پسرتان به ته رسانده اید و ادامه ای برای این رابطه نیست. او سرگرم ثروت اندوزی است و شما آرزو می کنید که او هم خوشبخت باشد و روزی اش زیاد باشد. شما سعی می کنید که برای او دعا کنید تا او حمایتی داشته باشد و به دستاوردهای بزرگی در زندگی اش برسد. 1400 تومان بیانگر غیر منتظره و نیاز شما برای انطباق با فرآیند هایی است که هر لحظه در حال تغییر است. نمادی از افراط است و اینکه چگونه به تمایلاتتان توجه زیادی می کنید. شما نیاز دارید که بیشتر خویشتن داری کنید و تمرکزتان روی اهدافتان باشد. به عبارتی شما الان هم که از او جدا شده اید در دعا کردن برای او افراط می کنید و باید به فکر خودتان باشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۰۲:۳۱
Vahideh

Vahideh : سلام خانم هراتی گرامی
خواب میدیدم تو اتاقی هستم که تقریبا٢٠ متری میشد.. یه یخچال کوتاه اونجا بود.. دیدم گشنه‌م شده، گفتم بذار از غذای علی بخورم (همسرم).. یخچالو باز کردم، یه بشقاب پلو و خورشت قیمهء نصفه تو یخچال بود.. برداشتم اونو بخورم.. که همسرم درو باز کرد و اومد داخل.. چشمم از پنجره افتاد به بیرون دیدم بچه مدرسه‌ای‌ها دارن فوتبال بازی میکنن (انگار که اونجا اتاق سرایدار مدرسه باشه و خونه ما! ناگفته نمونه که همسرم معلمه) همسرم کت و شلوار طوسی روشنی تنش بود و اندامش مناسب شده بود (من همیشه گفتم طوسی بهش میاد) اومد داخل و یه جعبه پیتزا گذاشت روی یخچال، پدر و مادرم مدنبالش اومدن داخل.. گفت پدر و مادرت میگن شام نمیمونن.. انگار که با هم بودن
در صورتی که در واقعیت والدینم اصلا از ازدواج ما راضی نیستن و از همسرم راضی نیستن
ممنون از تعبیرتون

پاسخ
لینک۶ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۵۴:۱۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما احساس می کنید که نیاز به حمایت دارید. احساس می کنید که ایزوله و تنها هستید. نیاز به حمایت روحی دارید. منابع احساسی خودتان را دست کم می گیرید و امیدوار هستید که همسرتان از شما حمایت کنند. شما می خواهید از نظرات همسرتان تبعیت کنید و همسرتان وانمود می کند که شما امکانات زیادی دارید و انتخاب های زیادی پیش رویتان دارید در حالی که در واقعیت اینطور نیست. همسر شما سعی می کند که کم حرف و مغرور باشد و با هر کسی صمیمی نشود و تصمیم گرفته است که درسهایی به شما بدهد. شاید تحکمی و جدی رفتار کند و شما ممکن است فکر کنید که زندگی تان به بازی گرفته شده و بی هدف هستید و یا رقابتی فکر کنید و خودتان را با دیگران مقایسه کنید. ولی دوست عزیز بعد از همه ی مشکلات، این رفتارها طبیعیست. کم کم اگر با سیاست و با عشق پیش بروید می توانید همسرتان را در دستان خودتان نرم کنید! تا به حرفتان گوش کند. پدر و مادر شما به شما فکر می کنند و دلشان پیش شماست. همه ی این دوران خواهد گذشت. با همسرتان کم کم بعد از گذشت زمان و بعد از محبت های زیاد صحبت کنید و او را به سمت خودتان ترغیب کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۶ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۱۲:۲۸
Maryam

Maryam : سلام این خواب دوستم دیده و من از زبان خودش میگم.خواب دیدم منو و مامانم رفته بودیم خونه خواستگارم تو قسمت آشپزخانه نشستیم بعد انگار مامانم رفت غذا کشید واسه خودم و خودش و اورد روی میز. غذا قلیه ماهی با برنج سفید بود دوتا خانم ناشناس هم پیشمون نشسته بودن که من نمیشناختم اونارو ولی میدونستم از فامیل های پسر هستند.که مامانم داشت باهاشون صحبت میکرد و میگفت که دختر من زیاد قلیه نمیخوره و بعد منم گفتم نه اتفاقا این قلیه خیلی خوشمزس و ازشون تشکر کردم همینطور که داشتم غذا میخوردم تو غذا یه تیکه کوچیک سیر سفید دیدم(یادم نیست خوردم یا نه ولی فکر کنم نخوردم) .(غذاش خوشمزه بود)انگار دو سری واسمون غذا آورده بودن که سری اول یادم نیست غذا چی بود ولی سری دوم غذا قلیه ماهی بود.

پاسخ
لینک۱۵ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۱۱:۱۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما و مادرتان نسبت به مسائل مالی و رفاهی خواستگارتان با هم صحبت خواهید کرد و نگرش های تازه ای نسبت به آنان بین شما رد و بدل می شود. مادر شما معتقد است که سختی های زندگی و یک زندگی معمولی مناسب سلیقه ی شما نیست و شما باید مرفه باشید. اما شما معتقدید که این وضعیت مالی خواستگارتان را دوست دارید و با آن کنار می آیید. مضافا به اینکه آنها نسبتا" وضع مالی خوبی هم دارند. شما می دانید که خطر فقر و سختی کشیدن شما را در زندگی با خواستگارتان تهدید نمی کند. با این وجود شخصیتی منطقی دارید و امنیت را به عشق ترجیح می دهید ولی ته دلتان مطمئن نیستید که عشق را بیشتر می خواهید یا امنیت مالی را. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۵ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۰۸:۱۰
رزیتا

رزیتا : سلام خانم هراتی عزیز خسته نباشید این خوابو مادرم دیدند .
خواب دیدم رفتم خونه پدر شوهرم ( سالهاست فوت کردند) عروسی یکی از بچه های پدر شوهرم بود ( همشون سالهاست ازدواج کردند ) سفره انداخته بودند من گفتم غذا که تموم شده شروع کردند برام سینی سینی غذا اوردند غذاهاشون غذاهایی بود که با مغزیجات و چیزهای مقوی پخته بودند و غذاهای معمول تو عروسیها نبود من از غذاها میخوردم ولی خیلیم دوست نداشتم بعد دیدم تو یه اتاق دیگه همه فامیل خوابیدند .ممنون از تعابیرتون

پاسخ
لینک۵ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۵۵:۰۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. روحشان شاد. شما از حقیقتی راجع به فرزند پدر شوهرتان با خبر می شوید و او مشکلاتی در زندگی اش دارد و این حقیقت شما را ناراحت می کند هر چند که به شما سود و ثروت و حمایت و پشتیبانی خواهد رسید. همه از شما تقدیر و حمایت خواهند کرد و با دست و دلبازی با شما تعامل می کنند. اما بعد همه مشکل کسی که در خواب عروسی اش بوده را فراموش می کنند و هر کسی در خواب غفلت و به فکر زندگی خودش خواهد رفت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۱۳:۰۳
سروناز

سروناز : سلام خانم هراتي گل، من خواب ديدم به دوست پسر قديميم كه باهاش ٦ ماهه بهم زدم و اصلا نديدمش،انگار زنگ زدم و رفتم ببينمش، ديدم يه آرايشگاه زنونه باز كرده كه توش پر از دختراي آرايشگره كه هركدوم دارن يكار انجام ميدن واسه مشتريا، و زنا زيرزيركي بهم نگاه ميكردن، دوست پسرم منو برد تو آشپزخونه اونجا و برام شروع كرد غذا درست كردن روي گاز، تو خواب باخودم ميگفتم چ خسيسه غذا از بيرون نگرفته چون داشت برام دو تيكه پيتزا كه از قبل تو يخچال داشت رو تو ماهيتابه گرم ميكرد و توش چيزاي ديگه ام ريخته بود،من موهامو از بالا جمع كردم و بستم، اونم بهم گفت چه موهاي قشنگ و مشكي داري،بعدش خواستم برم دستشويي ديدم تو كوچه دوتا دستشويي شبيه به هم داره كه مال اونه و براي آرايشگاهش اجاره كرده و خيلي تميز بود و سنگ توالتش بزرگ بود به رنگ سفيد و آبي كمرنگ!.فكر كنم تو دستشويي ادرار كردم و برگشتم روي صفحه گوشيم ديدم انگار اسم منو چندبار سرچ كرده تو اينترنت ولي نتيجه هاي جستجوش بيربط بوده و منو پيدا نكرده تو شبكه هاي اجتماعي اينترنت. و يه صفحه هاي بيربطي به جاي من براش باز شده بوده. من ناراحت بودم كه چرا به من زنگ نزده،ممنون ميشم تعبير كنين برام❤️

پاسخ
لینک۳ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۳۸:۲۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام عریزم. او باعث شده تا نگرش های زنان و دختران زیادی تغییر پیدا کند و خیلی ها با ارتباط با او، یاد گرفته اند که سیاستمدارنه تر رفتار کنند. او می خواهد نظرات خودش را به شما غالب کند و فکر می کند که شما هنوز قابل گول خوردن هستید و به خاطر احتیاجاتی که دارید، می توانید اسیر او شده و مجددا دور باطل بزنید. شما سعی می کنید که افکارتان را متمرکز کنید و او احساس می کند قدرت دارد شما را گول بزند و با تملق و تعریف از شما، دلتان را به دست بیاورد. خیلی ها برای او درد دل می کنند و او به اندازه ی کافی با صبوری و فداکاری ظاهری، برای آنان وقت می گذارد تا اعتماد آنان را جلب کند. او دورادور چشمش دنبال شماست و امیدوار است خبری از شما دریافت کند. واقعا ناراحتید که چنین شخصی به شما زنگ نمی زند؟! :)))) تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۳۸:۰۱
سروناز

سروناز : سلام خانم هراتي جان، ديشب خواب ديدم پشت ميزي نشستم و دارم به همراه دخترخالم كه باهاش دعوام شده بود و قهرم ، غذا ميخورم، غذا هم يه حيووني بود به شكل خرچنگ يا آفتاب پرست، تو خواب مطمعن نبودم كدومه، اما پوست سفت و سختي داشت كه خيلي چندشم ميشد اما ميخوردم، اولش با پوست مي خوردم اما بعد از يكي دولقمه ديگه نخوردم و خيلي چندشم ميشد،چون دختر خالم توضيح داد اين آفتاب پرستا آفتاب پرستاي ديگه رم ميخورن و از روي پوست چندلايه ش معلومه،. وقتي به بشقاب دخترخالم نگاه كردم ديدم خيلي حرفه اي ،همه غذاشو خورده ولي بدون پوست و پوستاشو درآورده.اما من ديگه نخوردم.

پاسخ
لینک۱۷ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۲۵:۳۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما سعی می کنید که دختر خاله تان را قضاوت کنید و کارهای او را درک کنید. او در کارش خیلی پشتکار دارد و سرسختی از خودش نشان می دهد و متکی به خودش است. او شخصیتی خودخواه دارد و احساسات واقعی خودش را بروز نمی دهد و زودرنج است. او هم نسبت به شما دقیقا همین احساس را دارد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۷ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۴۴:۰۵
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.