تعبیر خواب تفنگ
اگر کسی خواب ببیند که تفنگ دارد، دوستی صالح و راستگو دارد که هیچ وقت به او خیانت نمی کند. اگر ببیند که تفنگ های زیادی دارد، با جمعی که صداقت و پاکی در رفتار و گفتار دارند، دوستی می کند. اگر تفنگ از دست او افتاد، دوستی را از دست می دهد که می توانست در سختی ها بر او متکی باشد. برای دختران جوان، تفنگ هدف و محبت و شوهر است؛ بخصوص اگر ببینند که با تفنگ کسی را هدف قرار می دهند.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
افسون : با سلام و عرض احترام خدمت شما . خواب ديدم در جايي مثل مغازه و شبيه اتاق بودم . آنجا تعدادي لحاف و تشك در هم بر هم بود و من كنار آنها دراز كشيده بودم ، حس مي كردم بيرون تعدادي از سربازان دشمن پراكنده بودند و من مي خواستم من را نبينند و در هم باز بود . ناگهان پسري جوان با تفنگ وارد شد و به من شليك مي كرد و من براي دفاع يك ورقه فلزي جلوي صورتم گرفته بودم.( در خواب حس مي كردم و مطمئن بودم طبق طالعم و تعبير خوابهاي شما نمي ميرم و بخاطر همين نمي ترسيدم.) او تمام فشنگ هاش تمام شد و به من نخورد . در ادامه جايي ديگر بوديم در فضاي باز او پسر بچه اي ٨-٩ ساله بود و من محكم به او سيلي مي زدم و بعد حس كردم بين عده اي است و از دور مي ديدمش و چون ترسيدم گم اش كنم ، پيش درجه داري شكايت اش رو مي كردم كه بگيرد اش ولي او چندان اهميت نمي داد . بازم از شما سپاسگذارم.
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. شما از نظر احساسی و ذهنی خسته اید و به انتخاب های پیش رویتان نگاه می کنید. در شرایطی قرار دارید که احساس می کنید که دیگران آرامش شما را به هم می ریزند و به هر کسی اعتماد نمی کنید و سپر دفاعی در برابر خودتان کشیده اید تا گول هر کسی را نخورید و هدف آمال و خواسته های آدمهای هوسباز نشوید. شما پروژه ای در دست دارید که برایش به سختی زحمت می کشید و می خواهید این کار را به ثمر برسانید می خواهید به دستاوردهای بزرگ و ثروت و زندگی ای خوش برسید ولی هیچ کسی نمی تواند به اندازه خودتان دلسوز خودتان باشد و شما هستید که خودتان را باید در مسیر سازنده ای قرار دهید تا به اهدافتان برسید. تشکر از همراهیتون.
افسون : ببخشيد من هر چقدر خوابم را مي نويسم خطا مي دهد. چرا ؟
فریبا هراتی
: پس چطور الان رسید؟ مربوط به سرعت نت شما ست و نه اشکال در سایت.
Amin : سلام . تو خواب دیدم میخام از پسر همسایه مون تفنگ بخرم انگار از این تفنگ بادی ها بود و من میخاستم جا پول بش وسیله بدم ولی اون راضی نمیشد بعد انگاری رفتم ارایشگاه مو هام کوتاه میکردم بعد ارایشگره یه امپول زد زیر پوست سرم گفت نمونه بگیرم واسه کاشت مو یه چند وقته قصد کاشت مو دارم ولی دیشب بش فکر نمیکردم . با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. شما احساس می کنید که کسی ( احتمالا پسر همسایه تان) برای شما تهدیدی به حساب می آید هر چند که هنوز کار خاصی انجام نداده و محافظه کاریتان را کنار می گذارید و در مورد خطر هوشیار هستید. نهایتا شما سعی می کنید دوستی تان را با او قطع کنید و از فکرش بیرون بیایید. راههای زیادی هست که دوستان جدیدی پیدا کنید و نباید خودتان را به خاطر نبود او اصلا ناراحت کنید. فکرتان باز خواهد شد و از مشکلات رها می شوید. تشکر از همراهیتون.
aminhoseini : سلام خواب دیدم که در روستای محل تولد پدر بزرگم بودم و چند نفر مسلح که مخالف ما بودند بهمان حمله کردند من هم یک تک تیرانداز داشتم و بهشان شلیک میکردم و تک تک آنها را میکشتم و همهی آنها را از پای در آوردم البته بعضی مواقع اسلحهام گیر میکرد و یا تیرم به هدف نمیخورد و در این فاصله آنها به من شلیک میکردند تیرشان به من میخورد ولی چیزیم نمیشد و احساس درد نداشتم .
فریبا هراتی
: سلام. شما احساس می کنید از نظر اجتماعی، به شما سختی تحمیل شده و در حالت تهاجمی قرار دارید. سر مسائلی مانند وابستگی و اختیار، انفعال و تهاجم، می خواهید قدرت و غرور خود را ثابت کنید و دنبال حمایت هستید. زمان هایی که تفنگ شلیک نمی کند یعنی شما احساس می کنید که قدرتی ندارید و زمان هایی که تیرتان به هدف می خورد، در اثبات حقانیت و دفاع از حقوق خودتان توانایی خودتان را اثبات می کنید. گاهی هم به شما زور گفته می شود و ناخواسته مجبورید به حرفی که دوست ندارید گوش کنید یا عملی انجام دهید که قلبا با آن مخالف هستید.
زهرا : سلام وشب به خیر
خواب دیدم کنار دیوار خانه ای نزدیک محل کارم نشستم و تفنگی در دستم هست سیم برقی بالای سرم بود یه نفر ازدورتر فکر کرد من به سیم تکیه زدم و سیم رو قطع کرد ولی من اصلا به این کارش توجه نکردم که فکر نکنه من به سیم تکیه زدم وقتی سیم رو برید هیچ اتفاقی نیفتاد و کمی دور بچه ها بازی می کردند وقتی تفنگ دستم دیدند پیشم اومدند و گفتند می ترسیم بهمون تیراندازی کنی ولی من به خاطر اینکه نترسند گفتن گلوله توش نیست نترسید
چیزی توی این خواب برام خیلی واضح بود اینکه کنار دیوار تفنگی به دستم بود وبا ماشه اش ور می رفتم
ممنون از لطف تون
فریبا هراتی
: سلام. شما دلتان شور می زند و به یک دوست خوب خودتان اعتماد دارید و با او دلگرم هستید. ارتباط شخص مهمی که در زندگی شما نقش اساسی دارد، با دیگران قطع می شود و او از مقام خودش عزل خواهد شد ولی چون شما به او در زندگی تان تکیه نکرده اید، مشکلی برای شما به وجود نخواهد آمد. شما هدف خاصی در ذهنتان ندارید که به خاطر آن بخواهید برای دیگران باعث شر و دردسر شوید و استرس زایی کنید. تشکر از همراهیتون.
Narjeskhatoon : سلام خانم هراتی عزیز امیدوارم حالتون خوب و خوش باشه بهتر از همیشه ان شالله
بعدظهر خواب دیدم ساعت ۴نیم بود
خواب دیدم تو یک مدرسه یا دانشگاه هستم نمیشناختم اونجارو چند تا سرباز غریبه اونجا بودن و دنبال اشخاص خاصی میگشتن اما به کسی رحم نمیکردنو میکشتن مردمو منم خودمو از دستشون فراری دادم و سوار موتور خواهرم شدم گفتم راه بیافت در این حین رسیدیم به یک چهاراه که یک طرف جاده بسته شده بود یک عالمه ماشین سنگینو سبک و تریلی و ...داشت روبرو میومد که گفتم ب خواهرم نریم تصادف میکنیم مامور انتظامی گفت نرید میمیرید ...موندیم چراغ قرمز شد اونا موندن ما مجبور بودیم همون راهی ک ماشینا میانو ب صورت جهت مخالف بریم تنها راه عبور بود ماشینا میخواستن باهامون برخورد کنن چون موتور داشتیم ازشون گذشتیم ...رسیدیم به آخر جاده دیدم بقیه راه جاده خاکیه که نهایتش به نوک کوه یا قله میرسه خواهرمو راهنمایی کردم دیدم رسیدیم اونجا سربازای زیادی کمین کردن بگیرنمون من خودمو ب مردن زدم انداختم رو زمین ی سرباز خانم با موهای بلند دم اسبی به رئیسش گفت اینو بزنید زندست اسلحشو گرفت رو سرم( البته با اشاره زبونشونو متوجه نمیشدم)
منم همونجا به آسمون نگاه کردم ستاره و ماه میدیدم به خدا گفتم یا الرحم الرحمین تورا به عظمت یا اسم اعظمت دقیق یادم نیست قسمت میدم منو از این شرایط نجات بده ...که احساس کردم زورم چند برابر شد با زنه جنگیدم اما نمیمرد یهویی دیدم خونه خودمونم پیشه داداشا و مادرم ک بهشون گفتم خواهرم گیر افتاده باید بریم پیشش کمکش کنیم...
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. دوست خوبم شما از شرایط سنگین و استرسی که در اثر دیسیپلین و جبر جامعه به شما وارد شده است خسته اید و فکر می کنید که نمی خواهید خودتان را برای همه اثبات کنید و لزومی ندارد که بترسید که راجع به شما چه فکر می کنند. می خواهید با خواهرتان آزادی را تجربه کنید و خلاف جهت آب شنا کنید ولی در نهایت ته ته موضوع باز هم مجبورید تابع مقررات و دیسیپلین و قوانینی باشید که برای شما وضع می کنند. شما از شرایط سخت بیرون می آیید و زندگی تان متحول شده به امنیت می رسید ولی نگران این هستید که خواهرتان همچنان بخواهد با چالش ها و اهداف دست نیافتنی روبرو شود. البته هر قدر به سمت غروب آفتاب بروید، خوابتان به فانتزی بیشتر شبیه می شود و از واقعیات دورتر. تشکر از همراهیتون.
Azita : خانم هراتی عزیزم, سلام من خوابیدم, قراره یکی از دوستان پسرمو (که مدت هاس بهش قول دادم.ببینمش در دنیای واقعی ولی هی کنسل کردم و در حال حاضر هم باهاش حرف نمیزنم) ببینم, هوا تاریک بود, با یه ماشین اومد دنبالم,راننده داشت انگار, خودش پشت نشسته بود, منم پیشش کنار پنجره ماشین نشستم, بعدش یهو متوجه حضور پدرش توی ماشین شدم, پدرش خیلی گرم و صمیمی باهام سلام احوال پرسی کرد,و کاملا معلوم بود دیدن من کنار پسرش براش خوشایند بود, یهو خودمو از اون ماشین پیاده دیدم اما صدای پدر دوستم توی گوشم بود که می گفت دختری که معرفی کردی چی شد اونم می گفت نمیدونم کجا رفت, و پدرش شاکی که چرا پسرش اونو با یه ادم موقت آشنا کرده( در دنیا واقعی من مجرد هستم, اما به خاطر اتفاقاتی که تو رابطه ها قبلا افتاده از شروع کردن رابطه با کسی یا احساس کنم جدی شده ناخوداگاه عقب میکشم, دست خودم نیست غیب میشم...) بعدش دیدم تو یه جمعی ام که بعضیا از خونوادم بودن بعضیام نمیشناختم, انگار یه عده دنبالم بودن ,مرد بودن, جوون و خوش قیافه و سیاه تنشون بود برای احساس امنیت از یکی تفنگ گرفتم, از دستشون فرار میکردم و حتی شلیک هم میکردم و به این فک میکردم توی خواب و بیداری دیگه یه قاتل شدم, اما کار خودمو و ادمایی که کشته بودم رو تایید می کردم پشیمون نبودم
ببخشید طولانی شد, ممنونم از تعبیرتون مهربان همیشگی
فریبا هراتی
: سلام. دقیقا تعبیر خواب شما همین است که فرمودید خیلی ها از شما خوششان می آید حتی این پسری که اول خوابتان دیدید و او آدمی نیست که خودش برای خودش تصمیم بگیرد بلکه کنترل زندگی او دست پدرش است ولی شما او را هم پس زده اید. دل خیلی ها را برده اید و خیلی ها را ناامید کرده اید. اما تاکی؟!! تشکر از همراهیتون.
Mandana : باسلام
خواب دیدم جایی هستم و مردی بود ک حس میکردم با اون مرد من عقد کردم و تو خونه اش ی عده ادم بودن من میخواستم برم حموم نمیدونم چرا شلوارمو درآوردم اما لباسم بسیار بلند اما تا حدی ساق پام بیرون بود پیش اون مرده(همونی مثلا عقدش بودم)، و ی اقای دیگه بودن ک شلوارمو دراوردم ساق پام مشخص شد دیدم پامو نگاه کرد اون یکی مرده گفت من نمیتونم کار کنم یجور میشم شما رو میبینم،منم رفتم حموم دوش گرفتم و لباسمو تنم کردم کاملا پوشیده، رفتیم دیدم تو ی مکانی اون اقاهه ک محرم بودیم داره ی پروژه ای رو کارگردانی میکنه و ب همه میگه چیکار کنن و توی دستش ی اسلحه ام بود اسلحه رو دیدم وحشت کردم گفتم چ ادم ترسناکیه
تعبیرش چی میشه
باتشکر
فریبا هراتی
: سلام. شما متعهد می شوید که یک کاری را به درستی و بی عیب و نقص انجام دهید که در جهت هدفی مشخص انجام می شود و بسیار جدی کار می کنید. انرژی های منفی از ذهنتان بیرون می رود و هرکاری در دست دارید را زمین می گذارید که به این کار خاص برسید. تشکر از همراهیتون.
majid : سلام
خواب دیدم یه جمع نظامیان کشورمون بود (حالت رزمایش)
یهو من یه تفنگ گیر آوردم و تعداد زیادی سرباز رو خلع سلاح کردم داشتم بهشون تیر اندازی میکردم.یهو با یکی از فامیلامون داشتم به جمع نظامیان نگاه میکردم .فامیلمون به محض دیدن تفنگ تو دستم گفت باید ببریم سلاحو تحویل بدیم.اون رفت تفنگو تحویل بده منم از فرصت استفاده کردم و سعی کردم از محوطه خارج بشم حتی از دژبانی هم گذشتم و متوجه نشدن. تا وقتی که میخواستم کلا از اونجا در بیام بیرون یه سربازی جلومو گرفت منو برد پیش مافوقش که ازم بازجویی کنن تو خواب هی فکر میکردم من چرا کار تروریستی انجام دادم ولی یهو احساس کردم که خوابه سعی کردم بیدار بشم و بیدار شدم.
فریبا هراتی
: سلام. شما در بعضی موارد احساس بی قدرت بودن و ناامیدی می کنید و می خواهید انرژی تان را در مسیری مثبت تر جهت بدهید. ناامیدی های شما می تواند راهی برای گرایشات خشونت آمیز شما باشد. شما سعی می کنید که بعضی از عادات یا رابطه هایی در وجود خودتان را که آزارتان می دهد عوض کنید و آن عادات را در وجود خودتان بکشید. مهمترین این عادات نبود دیسیپلین و نظم است که این نظم می تواند زندگی شما را از هرج و مرج بیرون بکشد. تشکر از همراهیتون.
Ramin : سلام , خواب دیدم با خانوادم یه جایی بودم فکر کنم وقت خواب بود گفتم یه سیگار میکشم بعد میخوابم همون موقع یکی اومد گفت پیداشون کردم بیا بیرون منم باهاش رفتم بیرون و یه کلت کمری بهم داد اونا 2 نفر بودن تو ماشین نشسته بودن و ماشین هم تو حیاط یه خونه بود من و همونی که باهام بود بهشون شلیک میکردیم فکر کنم اونا هم به سمت ما تیراندازی میکردن ولی من تیری نمیدیدم من گلوله هام تموم شد و دوباره دوستم 2 تا کلت کمری پر از گلوله بهم داد منم دوباره به طرف اون 2 نفر شلیک کردم اونی که طرف شاگرد نشسته بود به سمت سرش تیراندازی میکردم زخمی میشد ولی نمیمرد ( این روزا تو جایی که مشغول به کار هستم موضوع اختلاس و دزدی 2 و 3 نفر رو آشکار کردم احتمالا خوابم به همین موضوع ربط داشته باشه البته خدا خودش بهتر میدونه ) لطفا تعبیر کنید , ممنون
فریبا هراتی
: سلام. فکر شما پیش خانواده تان است و نگران هستید که اتفاقی نیافتد و سیگار کشیدن شما همین نگرانی شماست. تفنگ در خواب شما بیانگر خشم و خطر بالقوه است و شما در حالت تهاجمی یا دفاعی هستید و هدفدار موضوعی را که خودتان فرمودید ، دنبال می کنید. احساس می کنید که این جریان اختلاس و دزدی پایان نپذیرفته و در مورد اینکه چه پیش می آید البته نگرانید. اینکه درون تفنگ تیر می گذارید یعنی باید مراقب باشید تا اوضاع از کنترلتان خارج نشود و از کوره در نروید. شما حس می کنید که هدف قرار می گیرید یا مقابله به مثل می کنند چون شما می خواهید آنان را مقصر جلوه دهید. اما خوابتان بیشتر از این نمی گوید. تشکر از همراهیتون.