تعبیر خواب تفنگ
اگر کسی خواب ببیند که تفنگ دارد، دوستی صالح و راستگو دارد که هیچ وقت به او خیانت نمی کند. اگر ببیند که تفنگ های زیادی دارد، با جمعی که صداقت و پاکی در رفتار و گفتار دارند، دوستی می کند. اگر تفنگ از دست او افتاد، دوستی را از دست می دهد که می توانست در سختی ها بر او متکی باشد. برای دختران جوان، تفنگ هدف و محبت و شوهر است؛ بخصوص اگر ببینند که با تفنگ کسی را هدف قرار می دهند.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
b : روزتون بخیر خانم هراتی .
خواب دیدم توی اتاقی هستم با سه نفر که انگار دوستای هم هستیم در خواب ولی در واقعیت نمیشناسمشون . من سوزنب توی دستم بود و نخی تقریبا کلفت تر از سوراخ سوزن . با خودم میگفتم میتونم اینو از سوراخش رد کنم یا نه ؟ در اولین امتحان تونستم نه سفید رو از سوراخ سوزن رد کنم . وقتی سوزن رو نخ کشیدم دیدم چند نفر دارن وارد اتاق میشن و سه نفر دوستای توی خوابم متفرق شدن تا بتونن کمین کنن. یه کش و قوس تیراندازی و جابجا شدن ازین اتاق به اتاق بغلی بینشون اتفاق افتاد . من فقط مسلح نیودم . انتهای خواب از یکی از دوستام که کنارم بود خواستم اگه اسلحه داره بهم بده . اونم یدونه هفتیر بهم داد. من دراز کشیدم روی زمین تا باهاش بتونم کسی رو هدف بگیرم .
سپسا گذارم از وقتی که میزارید مثل همیشه.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. موقعیت یا رابطه ای از دست شما خارج شده و شما سعی می کنید که این رابطه را بهبود ببخشید و مسئله ای تمام نشده بین شما و کسی است که می خواهید به آن برسید و موفق هم خواهید شد. شما گشایش کار می یابید ولی می خواهید منبعد گوش به زنگ باشید و حواستان جمع باشد. شما عصبانی هستید و در حالت دفاعی قرار دارید. می خواهید روی اختیارات خودتان و یا روی احساس وابستگی نسبت به کسی با قدرت و با غرور رفتار کنید و از خودتان حمایت کنید تا قربانی شرایط نشوید. استدعا می کنم. تشکر از همراهیتون.
متین : با سلام و احترام؛چندی پیش خواب دیدم از سوی عده ای که فکر کنم نظامی بودن به سمتم شلیک میشود و گلوله های زیادی که به شکل ساچمه یا باروت بود به همه جای بدنم برخورد کردن اما من نه زخمی شدم نه خونی ازم اومد ونه دردی احساس کردم انگار که هیچی بهم اصابت نکرده باشد یعنی کاملا سرحال بودم.سپاس از تعبیرتون.
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. شما در زندگی تان مسئله ای شخصی را تجربه می کنید. نیاز دارید که برای موفقیت دیسیپلین و نظم داشته باشید تا به اهدافتان برسید. تشکر از همراهیتون.
مینا : سلام وعرض ادب خدمت خانم هراتی عزیز
خواب دیدم تو یه حیاط قدیمی و نااشنا که وسط بود ودورتادورش یه ساخت قدیمی واز این پله های اهنی وقدیمی بود هستم وپسرم که در واقعیت هم سربازه از سربازی امده ولباس سبز چهارخونه سفید که در واقعیت داره تنشه انگار شوهرم زندان بود وبا پسرم ودختر همسایمون که وکیله در مورد شوهرم صحبت می کردیم دوتا پسر غریبه رو دیدم که یکیشون تنفگ داشت دیدم اون دوتا پسر با یه دختر که بیشتر شبیه پسرا بود ولی مانتوی طوسی تنش بود و سنش زیاد نبود دارن حرف می زنن بعد امد پیش پسر من( با خودم گفتم نکنه دوست دخترشه چقدرم زشته ) وشروع کردن باهم حرف زدن وپسرم عصبانی بود وهی می گفت چه کار کردی؟ چرا اینکارو کردی ؟و...من داشتم به سختی از یه پله اهنی که تا طبقه اول نیومده بود و از طبقه دوم شروع شده بود داشتم وبا گذاشتن پاهام به وسایل و سکوها بالا می رفتم که صدای تیر شنیدم دیدم یه تیر تو پای پسرم زدن بچمو پشت در انداختن شروع کردم به داد زدن که این پسرمنه دوتا از پسرهای همسایمون دویدن وبردنش بیمارستان وبه من گفتن تو وسایلش و بردار بیار با تلفن هرچی ازشون می پرسیدم کدوم بیمارستان بریدنش هی می گفت تخت ۸۰۰ بعد از چند بار پرسیدن هی صداشون قطع و وصل می شد بالاخره گفتن ولی الان یادم نیست اسم بیمارستان و . بعد به رون پام نگاه کردم دیدم یه تیر تو رونمه بعد دیدم خواهرم وخانوادش دور برمن وبا انگشت روی تیری که تو پام بود بهش نشون می دادم می گفتم یادم باشه به دکتر بگم این و برام دربیاره وقتی داشتم از اپارتمانی که توش بودم میومدم بیرون چند تا پسر ۱۴ ۱۵ ساله جلوم و گرفتن انگار از این بچه های کار بودن به من می گفتن پسرت هنوز پول مارو نداده گفتم چقدره مگه میشه پسرمن خیلی مهربونه محال پول کسی رو نده .گفتن ۲۱ تومن گفتم باشه خودم میدم با خودم می گفتم اینا از این بچه هان که تو خیابونا چیز می فروشن . خانم هراتی دیشب یه فیلم دیدم که اعصابم و خرد کرد و دم دمای صبح از خواب پاشدم همش با خدای خودم برای سلامتی وپاکی بچه هام دعا می کردم و وقتی خوابیدم این خواب و دیدم خیلی ترسیدم ممنون از صبوریتون
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما در شرایطی قرار می گیرید که افکاری تازه ولی نگران کنند و دمده یا روحیه ی بدی خواهید یافت. شما با اشخاصی که قدیمی فکر می کنند و برای رسیدن به موفقیت بسیار سخت می گیرند مواجه خواهید شد. پسر شما شخصیتی با کرامت و معتقد به اصول و موازین اخلاقی دارد. همسر شما به جهاتی احساس استیصال می کند و خودش را تحت فشار و استرس می داند. یک سری مسائل باعث عدم پیشرفت پسرتان برای رسیدن به اهداف مالی و مادی اش می شوند و شما امیدوار هستید که خدای بزرگ اهداف پسرتان را محقق کند و کسی جلوی رسیدن او به موفقیت را نگیرد. شما هم مانعی برای ایستادگی و پیشرفت در کارتان خواهید داشت و با خواهرتان درددل می کنید. شما برای رهایی از مشکلاتتان باید صدقه بدهید!! اگر صدقه بدهید مشکلاتتان حل می شود پسرتان هم باید برای دفع شر و مشکلاتش قطعا صدقه بدهد، به اندازه ی غذای چند نفر کمک کنید. مسئولیت این کار به عهده ی شماست و شما باید منبعد خودتان را مسئول کمک به فقرا بدانید تا مشکلات خانواده تان حل شود. تشکر از همراهیتون.
Pariya : خانم هراتی من فراموش کردم خوابیو ک خدمتتون گفتم اخرش بنویسم نقل قول از برادرم بوده...ممنون
Pariya : سلام خواب دیدم یه نفر با تفنگ شکاری میخواست سمتم شلیک کنه ولی من اصلا نترسیده بودم بهش پشت کردم بهش گفتم بزن بعدش پلیس اومد همه رو جمع کرد برد
فریبا هراتی
: سلام. خشم و خطر بالقوه ای شما را تهدید می کند و ممکن است شما در بیداری یک مواجهه را تجربه کنید و کسی با شما دشمنی داشته باشد و بخواهد شما را آزار دهد چون شما را برای کاری مقصر می داند. اما شما می دانید که حق با شماست و موفق خواهید بود و شرایط به نفع شما عوض خواهد شد. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.
سوگندم : سلام .خانم هراتی ممنون از تعبیرتون در حقیقت من تعجب کردم از تعبیرتون وهم از خوابم چون من اصلا دنبال قضاوت دور وبرم نیستم ومحافظه کار هستم.به نظز شما تعبیرش همینه
فریبا هراتی
: خواب شما امکان دارد باطل باشد، به خاطر شرایط فکری یا اینکه بعد ناهار خواب دیده باشید. ولی اگر تعبیری داشته باشد همان است که عرض کردم. من نگفتم که قضاوت شما غلط است عرض کردم دیگران شما را مورد قضاوت قرار می دهند!!! افکار و اعتقادات شما را مورد قضاوت قرار می دهند.
سوگندم : سلام وعرض ادب،چند روز پیش حدود ساعت دو چند لحظه خوابم برد وخواب عجیبی دیدم .خیلی طولانی بود .من سعی می کنم خلاصه بگم.خواب دیدم در جایی هستم ومتوجه حضور جمعی می شوم.در خواب به نظرم امد یهودیان هستند .شاید هم اسراییل ولی حس می کردم که مانند زمان نازی ها کوره های ادم سوزی راه انداختند .من می بینم که جمعی از مردم را داخل کوره کردند ودر بین انها سگی بود که مال برادرزاده ام(دختربچه)هست.بودمناین صحنه ها را از اتاقی می دیدم .مثل اتاقی که دوربین های مدار بسته را رصد می کند .وبسیار خشمگین. شدم.رفتم به جایی که این اتفاق در ان افتاده بود وبا فریاد بلند اعتراض کردم ومی خواستم مانعشان شوم .که انها کار خودشان را می کردند .من انگار اولین نفر بودم که اعتراض کردم .بعد افراد دیگرکردند وشلوغ شد .شبکه بی بی سی از من فیلم گرفته بود تصویر وصدایم ضبط شده بود .بعد دیدم در مغاز ه ایی هستم وخانم فروشنده اشنا بود از او دکمه خواستم وچیزهای دیگر یادم نیست در حال خرید مردی اشنا امد وخواست که مارکی روی کلاهش بگذارم وچوب نازکی همراهش بود ومثل اینکه من به عنوان اولین نفری که اعتراض کرده معروف شده بودم وبی بی سی می خواست از من مصاحبه کند. این اقا می خواست به گروهی بپیوندد ومن قبول نکردم مصاحبه کنم وگفتم عصبانیت من به خاطر سگ برادر زادهام بود که سوزاندند در راه برگشت به خانه چیزی دستم بود ومی خواستند که ترورم کنند وچند خانم همراهم بودند دو تا ماشین بودند که یکی تعقیبم کرد وجلو ایستاد مردی با تفنگ تیر اندازی به سمت ما می کرد ومن جاخالی می دادم والبته تیر که به سمتم می امد با چشمم می دیدم.وهدفش من بودم والبته به خانم های پشت سرم هم نمی خورد ودراین تیراندازی یک تیر به انگشت اشاره دست چپم خورد وخود مرد تیر انداز متوجه شد مرا زده ولی خانم های دیگر نفهمیدند .تیر باعث درد نشد ولی کمی خون امد ونصفش بیرون بود ودوباره که دیدم در انگشتم فرو رفته بود ومی گفتم حتما به سمت قلبم می رود .مثل سوزن وبا خودم فکر می کردم اگر به هر جای دیگر از بدنم خورده بود مرده بودم.تشکر از زحمتی که می کشید.
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما شخصیتی منصف و مهربان دارید ولی از نظر احساسی و جهت دهی و قضاوت تان نسبت به زندگی، مورد بررسی قرار دارید و کسانی هستند که به احساس شما در قبال مسائل دقت دارند و می خواهند شما را به این دلیل قضاوت کنند و شما باید دقت داشته باشید که احساستان و حرفتان را جلوی هر کسی مطرح نکنید. قضاوت و احساس شما هر چه که باشد، چه به حق و چه اشتباه، شما تاثیری در روند جریانات موجود اجتماعی، به تنهایی نمی توانید داشته باشید. پس لزومی ندارد که چلوی بعضی آدمهای کوتاه فکر حرف دلتان را بزنید و فردا به شما انگی بزنند که ناحق باشد! تشکر از همراهیتون.
Asayesh : سلام من مجردم دیشب خواب دیدم یه حایی هستیم با داییم و پسراش و که جمعا میشیم 6 نفر .میگن چند نفر بهمون حمله کردن فکر کنم 8 نفر میگن..بعد ما میگیم خب حمله کنیم کشته میشیم ولی باز اینکار رو انجتم میدیم تفنگ کلت برمیداریم ..داییم بهم میده و میریم به سمتی که دارن تیراندازی میکنن...بعد برمیگردم یک لحظه دایی که فوت شده رو میبینم بهش میگم شما اینجا بمونید چون ما بریم کشته میشیم شما حداقل زنده بمونید..ولی میگه میام ..و تیراندازی سمت ما انجام میشه..ما میریم جلو .دو سه تا دختر ازشون که دارن تیراندازی میکنن و رو میگیریم و بهمون میگن ببینید ما تو کلت هامون تیر نداریم فقط به سمت شما تیر مینداختیم الکی هستن که شما رو بترسونیم..ولی من تیر ها کلت خودم رو میزارم تو کلت اونا و به سمتشون شلیک میکنم ولی هرچی باز شلیک میکنم کشته نمیشن..ولی قشنگ پیشونیشون رو هدف قراب میدم .و هی به این داییم که فوت شده میگم چرا تیر ها خودم اثر نداره روشون..میگه مهم این هست که هدف گرفتی و گرفتیمشون
فریبا هراتی
: سلام. شما تحت فشار و استرس زیادی قرار دارید و خیلی کار می کنید. روح دایی تان شاد. او روحش آمرزیده و آزاد است و پیش شماست و هرگز شما را تنها نمی گذارد. شما هدفتان را در زندگی پیدا می کنید و به افکار منفی که با شما مواجه شده اند، پایان می دهید. این افکار منفی را از بین می برید و شما قادر خواهید بود به اهدافتان برسید. به ثروت خواهید رسید و نگرانی هایتان رفع خواهند شد. تشکر از همراهیتون.
Shamim : سلام روز بخیر
دو شب پیش خواب دیدم که توی خونمون یه مراسمی بود و من توی حیاط نشسته بودم و داشتم به گذشته فکر میکردم.فکر میکردم موقعی که برادر من فوت شده ،خانم همسایمون با جیغ و داد اومد گفت که دخترش تصادف کرده و همون روز مرده.بعد فکر میکردم که بابام هم فوت کرده و من اصلا براش ناراحت نبودم.بعد انگار جشن عروسی من بود و خانواده و فامیل من که تو خونه ی ما بودن رفتن به سمت جایی که مراسم بود.من و چند نفر دیگه جز آخرین نفر ها بودیم که داشتیم میرفتیم،خودم رو وسط کوچه با لباس سفید دیدم و یه تفنگ (اصلحه ای شبیه به تفنگ شکاری و کلاش بود)تو دستم بود که فکر میکردم خرابه(فکر میکردم لوله ی تفنگ کج شده).یه پسری هم سن و سال خودم از فامیلمون اومد گفت این چیه دستت ،منم گفتم میبرم واسه تیر هوایی.اونم تفنگ رو امتحان کرد اصلا نزد.بعد من نشونش دادم که چجور کار میکنه و امتحانش هم کردم ولی تفنگ صدای زیادی نداشت.بعد اون پسر تفنگ رو گرفت بالا و چندین بار شلیک کرد،چهار-پنج دفعه اول خیلی خوب شلیک کردولی تو شلیک های بعد انگار یه چیزی تو لوله ش گیر کرده بود.وقتی پسره داشت شلیک میکرد من به تفنگ نگاه میکردم که چقدر قشنگ و تمیز و سالم بود و حتی لوله تفنگ هم صاف و سالم بود و باخودم میگفتم حتی صداش هم خوبه این هیچ ایرادی نداره.
بعد دیدم توی خونه ای بودم که انگار خونه ی پدریم بود و جلوی پنجره دراز کشیده بودم یه نوری مثل نور اول صبح بهم میتابید ولی بعد از ظهر بود.
نامزد سابقم از در اومد،تو خواب فکر میکردم ازدواج کردیم،یکم خسته بود و بالشت و پتو پهن کردگوشه ی پذیرایی و رو فرش خوابید و منم کنارش نشستم.چشمم افتاد به فرشی که زیر پای ما دوتا بود،یه فرش نو و خوشگل بود.بعد من به نامزد سابقم گفتم بعد که بیدار شدی بیا تو اتاق ،من منتظرتم .اونم لبخند زد و گفت باشه.
ممنون واسه تعبیر ببخشید طولانی شد
فریبا هراتی
: سلام. شما احساس می کنید که دختر همسایه ی شما برادرتان را دوست داشته و از فوت او ( روحش شاد) افسرده شده است. احساس می کنید که پدرتان هم به خاطر برادرتان افسرده شده ولی برای شما مهم نیست که او افسرده بشود یا نشود. شما خودتان هم فکرتان ناراحت است و می خواهید کائنات را مقصر بدانید که برادرتان فوت شد و خودتان را در شرایط بغرنجی احساس می کنید. شما به دنبال پناه و حمایت هستید و پسر فامیلتان هم سعی می کند که از کوره در نروید و کائنات را به خاطر فوت برادرتان نفرین نکند ولی خشم او هم کم کم می خوابد. شما به امیدهایی که هرگز محقق نشدند فکر می کنید. به این فکر می کنید که نامزدتان و شما یک زمینه ی فکری دارید و امیدوارید که او سر عقل بیاید و به شما برگردد. تشکر از همراهیتون.
Zahra : سلام ، خسته نباشید ، خواب دیدم تو محل کارم پشت صندوق نشستم ، دیدم تو خیابون جلو محل کارم یه ماشین پارک کرد و یه آقای سن بالا (بالا۵۰سال) از ماشین اومد پایین و یه اسلحه بزرگ و خیلی پیشرفته دستش بود ، قصدش این بود که منو بکشه ، من تو خواب گفتم چرا با این اسلحه بزرگ اومده با یه چوب هم می تونست منو بکشه ، بعد یه لحظه دیدم خواهرم کنارمه و داریم دنبال یه جا واسه قایم شدن می گردیم ، رفتیم زیر میز ولی من تو دلم می دونستم که هیچ راهی برای فرار نیست و اون حتما ما رو می کشه با اون اسلحه بزرگ
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما نگران این هستید که در گیرو دار مشکلات اجتماعی در تیررس بار منفی حوادث قرار بگیرید و تغییرات برگشت ناپذیری در زندگی تان به وجود بیاید. فکر می کنید که اوضاع به اندازه ای خراب هست که با سیاست و تدبیر هم می توانستند که خیلی راحت به شما لطمه بزنند و مثلا کارتان را از شما بگیرند. شما نمی خواهید که در زندگی تان عقب گرد منفی داشته باشید ولی خوب این 50 - 50 است. یا شانس می آورید یا شکست می خورید. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.