کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب جاده

تعبیر دیدن جاده در خواب، همان مسیر زندگی در بیداری است. اگر خواب دیدید در جاده ای سر بالایی حرکت می کنید، در زندگی به پیشرفت نائل خواهید شد. اگر دیدید در جاده ای به تنهایی حرکت می کنید، در روزهای آتی احساس تنهایی خواهید کرد. اگر در جاده ای پا برهنه بودید، تعبیرش فقر است.

اگر دیدید جاده ناصاف بود، خبر از رسیدن روزهای سخت در زندگی می دهد. اگر جاده ای را که می پیمودید صاف و هموار بود، راه پیشرفتتان در زندگی صاف و هموار است. جاده بن بست، بسته شدن راه برای هدفی است که در ذهن دارید. اگر جاده پرتگاه داشت و شما از آن پایین رفتید، تنزل شان می یابید و اگر به پرتگاه سقوط کردید حادثه ای ناخوشایند اتفاق می افتد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

153 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

Röya

Röya : معذرت میخام .ممنونم

پاسخ
لینک۱۱ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۲۹:۴۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : تشکر

پاسخ
لینک۱۱ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۳۹:۳۲
Röya

Röya : سلام
خواب دیدم شب بود تاریک مکانی که در آنجا قرار گرفته بودیم جاده بود که نیمی جاده ساخته شده بود و بقیه جاده مارپیچ مانند رفته بود بالا، نصفش خاکی بود، از پایین نگاه انتها جاده میکردم، چیزى نبود چرا میخاست پدرم لایه های آسفالت بکش روی جاده خاکی برن بالا (تو ذهن داشتم میگفتم چرا خواهر بردارم همراه پدرم با ماشین میخاستن برن بالا)(ماشینی هم در کار نبود) پدر که داشت جاده میساخت (لایه آسفالت میکشید روی جاده خاکی مارپیچ( از روی بند لایه آسفالت برمی داشت اینکارو انجام میداد)) من پایین چوب درشت عمود شده بر زمین به دست داشتم که ایستاده بماند انگار چیزی نامرئی به چوب و جاده که داشت میساخت وصل باشه لحظه چوب تکانی میخورد ولی ثابت نگهش میگذاشتم ، بعدش چندین تصویر دستبند زیر خاکی از جلو چشمم رد شد توجم به دستبند که سنگی بزرگ کروی قهوی روشن داشت و فلزش رنگش طلای بود ( زیر خاکی بود ) جلب شد ، بعد محیط برگشت همان مکان که چوب را نگه داشته بودم(مطمئن بودم نسبت به محکم بودن چوب ) ، نشستم و شروع به کندن زمین کردم و چندین دستبند طلای در آوردم( سبکش قدیمی بود همش) از بین آنها دستبندی هم خودم درست کرده بودم بود که سنگهای مثلث سبز داشت (مال منم سبکش قدیمی بود) همه انها از خاک درآورده را گوشه گذاشتم ، یهو خود و خانواده ام (خواهرانم و مادرم) درون صحرا دیدم که همه دراز کش خوابیده بودند که فقط من بیدار شده ام محیط نگاه میکردم میگفتم خوبه پدرم بموقع مارو پیدا کنه ، همانطور نگاه میکردم محیط و از خطر عقرب کمی میترسیدم که آنهای خوابیدن نیش نزنه توجهم قسمتی از صحرا جلب شد چندین اسب سیاه ایستاده که تعدادی سالم بودن و سرحال(چیزی میخوردن ) تعدادی از آنها به خواب رفته بودن دهانشان بیش از حد پاره شده بود (با خودم میگفتم برا خانواده من همچون اتفاقی نیوفته) بعد انگار چیزی بذهنم بگذره (مادربزرگ پدریم (در بیداری وقتی زنده بود ازش خوشمون نمیآمد)میگفت من چیزى از درونتان قطع میکنم تا رها شوید) یهو دیدم خواهرم بزرگم بیدار شد و پدر سر رسید (راحت شدم )
بعد محیط عوض شد من و خواهرم( بزرگم) در خانه (مادر بزرگ مادریم در قید حیات هستن ) من. چندین دندان های پایینم را از نیش تا نیش کنده بودم که دوباره در بیاد برای بارم سوم ، از نگاه دیگرم، بخاهرم دندانم دادم گفتم بچسپان اونهم مثل چسبی داشت برای دندان بود (سفید خمیری)دندان نیش با چسب زیاد در دهانم قرار داد گفتم ، چسب اضافی را خودم با دستم کندم و بقیه گفتم چسب کم بزار که همان کار هم کرد نگاه دندان کردم انتها آن رنگ خونی داشت و در گوشه هر دندان چندین مو طلای م(دسته )رد شده بود در ذهنم انگار (موهای جلو منو از بین دندان عبور داده باشن ولی اینطور نه که از جلو سرم کشیده شده باشه به لایه دندانم نمی دونم چطوری ) چندین نخ مو بین دندانم در آوردم بعدش. گفتم به خودم دندان چسبیده نمی خوام (راحت نبودم )دندانم خودش رشد می کنه میکنه (از زیر دندان چسبیده جالب نمیشه دندانم رشد کنه )( جا نداره دندانم ) دندان ها چسبیده کندم (از یک لحاظ مطمئن بودم در میاد از لحاظم میگفتم برای بار سوم یعنی در میآد!) (انگار در خواب اینطور می گذشت که دندان زیرین چندین بار در میآد)).
بعد خواهرم کوچکترم (24 سالش)گفت خواب دیدم (درون خواب)که دو توپ درون هم که کلی پوول داخلش بود دم در خونمون بود بعد من رو کردم گفتم خوابی که دیروز برای من دیدی چه مبلغی بود گفت 35 تا صفر جلوش بود !!
--- - - - - - - - - -
ممنونم

پاسخ
لینک۱۱ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۲۶:۵۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دوست عزیز قبل از هر چیز از شما خواهش می کنم که به این نکته توجه کنید که روزانه صدها کاربر به سایت مراجعه می کنند و اگر هر کسی بخواهد مثل شما یک کاغذ آ 4 و مفصل خوابش را بنویسد بنده باید روزی 2 کتاب 200 صفحه ای فقط بنشینم و خوابهای شما را بخوانم!! لطفا خلاصه نویسی کنید و اینقدر هم پرانتز نگذارید من آخر خواب شما که رسیدم اولش یادم رفت!! مضافا به اینکه وقتی می نویسید در جای دیگری دیدم که و یکباره از چاده به دندان می رسید که اصلا ربطی به خواب اولتان ندارد، در حالی که هر دوی اینها را در یک شب دیده اید، باید دقت کنید که 3 موضوع متفاوت را در یک خواب گنجانده اید! برای دفعات بعد خوابهایی که به این صورت بنویسید اصلا تعبیر نخواهند شد وفقط قسمتی تعبیر می شود که در رابطه با صفحه تعبیر خواب مورد نظرتان باشد. اگر شما بنویسید بنده خواب دیدم در جاده یک توپ بود، این فرق می کند با اینکه 10 خط از جاده بنویسید و به صورت مجزا 3 خط از توپ و 6 خط از دندان. تعبیر خواب شما این است که پدرتان سعی می کند شما را در زندگی بالا ببرد و مشکلات و موانع زندگی تان را از میان بردارد تا شما به مقامات و درجات عالی برسید و از شما میخواهد که سیاست داشته باشید و با حرفها و رفتار صحیحتان به عملکرد او کمک کنید. شما باید مسئولیت ها و وظائف خودتان را به خوبی بدانید و عملکردتان طوری اصیل و درست باشد که هر کسی که شما را می بیند بگوید که خیلی با ارزش و بزرگوار هستید. خانواده شما همه با تکیه بر پدرتان در آرامش هستید و شما احساس مسئولیت بیشتری در مقابل باقی خانواده تان دارید. آینده شما روشن است و نگران نباشید انشالله بختتان به خواب نرفته و اوضاع خوب می شود. شما باید مادر بزرگتان را که با او مشکل داشتید حلال کنید تا این رشته نفاق و کینه بریده شود. در رفتار خودتان با خانمهای فامیل زیاد درست عمل نکرده اید و خیلی ها را رنجانده اید و با حرفهایی که زده اید رابطه تان بهم خورده و خواهرتان سعی می کند کارهای شما را رفع و رجوع کند تا دوباره با هم ارتباطی خوب داشته باشید. خواب دیدن در مورد ۳۵ به این معنی است که شما برای مسیرتان برنامه ریزی کرده اید و راه را تنظیم کرده اید. می تواند به نبود هارمونی در زندگی بیداری تان اشاره داشته باشد. آینده شما روشن است. لطفا منبعد خوابهای طولانی به هیچ وجه ارسال نکنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۱ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۳۰:۳۸
Röya

Röya : سلام
(خواهرم خواب دیده)
دوستم یک جفت کفش (مشکی اسپورت قابدار) بهم پس داد گفت خیلی ممنون که کفشاتو بهم دادی کهنه شده بود زیر آب شستم گذاشتم یک گوشه و بعد یهو خودموبا خواهر کوچکترم داخل ماشین نشسته دیدم میدونستم خواهرم ولی انگار واسم غریبه بود او راننده بود ومن هم پشت ماشین نشسته بودم .جاده ای که ازش عبور میکردیم خاکی بود و مقداری کنار های جاده نم ورطوبت دیده میشد بعد یهویی محیط عوض شد ،دیدم در مسیری دیگه من باز هم جاده ای خاکی این بار روبروی من یه تپه چوبی باید از آن عبورمیکردم .خواهرم از قبل اون طرف بود و به من میگفت بیا این طرف تا اومدم عبور کنم واسم این مکان تکراری میومد و میدونستم زیر این تپه زیرش خالی اگر بپرم وسط، زیر پاهام خالی میشه پس یه گوشه ی که تمام چوبا ریخت شود در گودال خالی پریدم ،و من به راحتی رد شدم خواهرم گفت از کجا میدونستی زیر این تپه خالیه گفتم حس کردم قبلا این جا بودم . خواهرم گفت دیدی خیلی سادس.
بعد خواهرم گفت اگر در سال ۱۹۶۰ این جا بودی دیگه در ۱۹۷۰من الان با تو نبودم .وقتی خواهرم
این حرفها رو میزدن مکان تغییر می کرد ما اونجا نبودیم تو یه خونه مادر بزرگ پدریم بودیم .بعد برگشتیم همان جاده بهم گفت حواست باشه . نورون های خاکستریت خیلی زیادن.

پاسخ
لینک۴ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۴۵:۳۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خواهر شما به دیگران خیلی سرویس داده و به آنان محبت می کند و از او سو استفاده می شود. او با گذشت است و سعی می کند که ناراحتی ها را از زندگی اش بیرون کند. حتی از خواهر کوچکترتان هم تبعیت می کند و اجازه می دهد که او باشد که تصمیم می گیرد و برای همین خیلی به دردسر می افتد. مسیر زندگی او با مشکلاتی مواجه خواهد شد و باز هم سعی می کنند سر خواهرتان را کلاه بگذارندو او را بفریبند. خواهر کوچکترتان دقیق تر و تیزتر است و خیلی راحت تشخیص می دهد که کی می خواهند او را بفریبند و زودتر از خواهر بزرگترتان آدمها را می شناسد. اما تجربه به اندازه کافی به خواهر بزرگترتان یاد داده است که کی باید چگونه رفتار کند تا سرش کلاه نرود. خواهر کوچکترتان می گوید اگر به خاطر بی گناهی تو و معنویت بالای تو نبود، من بهت کمک نمی کردم و موفق نمی شدی که از مشکلات به راحتی رد شوی. و اینکه باید مواظب باشید که افسردگی نگیرید و منفی فکر نکنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۳۳:۵۲
حامد

حامد : سلام. خواب دیدم تو یه حاده که دو طرفش تپه بود داشتم خلاف میرفتم دو تا ماشین از روبروم میومدن یکیشون ماشین سنگین خاور بود. راننده خاور واسه اینکه به من نخوره و راه رو باز کنه رفت سمت ا‌ونوری منم حول شدم با اون رفتم‌ به اون سمت. اون وقتی خواست جابجا شه چون داشت به ماشین کناریش میخورد سعی کرد به سر جاش‌برگرده. من دیگه واسه اینکه بهش نخورم دور زدم و جهت موافق حرکت کردم و بعد از یه مسافت کوتاه کنار جاده یه راه فرعی داشت که من از جاده خارج شدم و پیچیدم سمت اون جاده. ممنون

پاسخ
لینک۱۳ شهریور ۱۳۹۷ ساعت ۰۵:۴۰:۲۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما در مسیر زندگی خود با مشکلاتی مواجه خواهید شد که فکر می کنید برای فرار از مشکلات باید خلاف جهت دیگران فکر و حرکت کنید و همرنگ جماعت نشوید. اما متوجه خواهید شدکه این کار بار سنگینی از مشکلات را به سمت شما می آورد و با سختی های زیادی مواجه خواهید شد و ترجیح می دهید که فکرتان را عوض کنید و سعی کنید خلاف جهت جریان شنا نکنید و همرنگ جماعت باشید تا با شکست مواجه نشوید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۳ شهریور ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۰۳:۵۳
Mahy

Mahy : سلام خانوم هراتی عزیز. من و همسرم قهر هستیم و جدا از هم . با این وجود که خیلی زیاد ازش ناراحتم و اصلاحش فقط میتونه معجزه باشه ولی خداروشکر خوابهایی می بینم که شما همه رو خوب و نوید بخش تعبیر کردین. جدیدا خواب دیدم من و خواهرشوهرم و همسرم میخواستیم بریم جایی که یادم نیست کجا بود شاید یه جای تفریحی بود. بعدش دیدم  پیاده از توی شهر همسرم بیرون آمدیم و رفتیم توی جاده. جاده آسفالت صاف و هموار و نو داشت. مثل الان پاییز بود. پالتو خودم تنم بود. من و خواهرشوهرم با هم از کنار جاده و روی آسفالت راه میرفتیم و همسرم پشت سر ما به فاصله چند قدم با ما میومد و مثل الان باهام حرف نمیزد و ناراحت بود. با خواهرش صحبت می کردیم و قدم زنان میرفتیم. یادم نیست چی میگفتیم ولی با لبخند و آرامش حرف میزدیم. به مقصد که رسیدیم دوباره تعریف کنان با خواهرش برگشتیم شهرشون و همچنان همسرم پشت سرمون بود و حرف نمیزد. وقتی رسیدیم نگاه کردم به پالتوی خودم دیدم جنسش بهتر ازون چیزی که بود هست و به تنم خیلی خوب میومد. با خودم گفتم با این وجود که هوا سرد شده ولی من اصلا احساس سرما نکردم توی مسیر، جنس پالتوم خیلی خوبه و توش راحتم.
ممنونم از حوصله و تعبیرهای دقیقتون.

پاسخ
لینک۲۸ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۰۳:۰۲:۲۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما حمایت و گرمای کافی را از زندگی تان دریافت خواهید کرد و به مرور زمان اوضاع بهتر می شود. شوهر شما دارد با تامل روی شما بررسی می کند و شما را تحت نظر دارد. امیدوارم اگر واقعا خیر و صلاح شما در آشتی تان است، خدای بزرگ شرایط صلح و آشتی بین شما را فراهم کند. خانواده او از خوابتان به نظر می آید که طرفدار صلح و آشتی شما هستند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۸ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۰۹:۰۲
Mohsen

Mohsen : با سلام خدمبیارمش خانم هراتی خواب دیدم تو یه جاده خاکی تو بیابان در حال رانندگی هستم و رسیدم به یک جاییکه جاده تموم میشد بعد یه نفر اومد گفت حالت راهنما داشت و زن هم بود این جاده ادامه داره نگاه کن دیدم اره اون قسمت بالاتره معلوم نبوده که چند تا ماشین از بغلم رد شدن رفتن همینجور که داشتم به ماشینا نگاه میکردم میرفتن چشمم خورد به یه جاده که میانبر بود و راهو نزدیکتر میکرد این جاده هم خاکیبود و احساس کردم هموارتر و زودتر از اون ماشینا یه مقصد میرسم که را افتادم رفتم رسیدم به خونه انگار که یه فامیله خیلی پولدار داریم الانم برای زندگی رفتن کانادا اما بچه هاش ایرانن و کارخونشو میچرخونن اینا خونه ما بودن احساس میکردم با اینکه عزاداریم من پیرهن مشکی تنت نیست یه رنگ. شاد تنمه حالت قرمز همین معذبم کرده بود اما دقت کردم دیدم هیچکس مشکی نپو شیده و اینا میخواستن خونه ما بخوابن همین آقاه که پولداره یه جایی خوابید که من نمیدونم چیکار کردم یه نمه آب رفت زیرش احساس راحتی نداشت که وایسادم اروم تمیز کردن که اذیت نشه و یه سری اشغال هم از تو جایی که خوابیده بود درآوردم اما بعدش رفت جاشو تغییر داد بچه هاشم بودن که مادرم سر رسید با چادر سرحال آخه الان مریضه کمرشم خمه اما سالم انکار یکی از فامیلامون که قهر کرده باشه یا رفته باشه الانم اگه اون باشه الان فوت شدن اسمشو آورد گفت میرم دنبالش بیارمش البته تا شهرستان دیگه از خواب پریدم

پاسخ
لینک۲۴ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۰۵:۴۷:۱۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما برای رسیدن به اهدافتان باید زمان بگذارید و با سعی و کار و تلاش به خواسته هایتان برسید و همه چیز برای شما هموار پیش نمی رود. اما نگران نباشید. دنیا به شما رو می آورد و شما در زندگی انتخاب درستی خواهید داشت و ناامید و گمراه نمی شوید. خیلی زودتر از اینکه فکرش را بکنید به اهدافتان می رسید. شما فکر می کنید که شرایط بدی در زندگی تان حکمفرماست و افسرده هستید و عصبانی ولی شرایط زندگی شما خیلی خوب می شود و دلیلی برای نگرانی و ناراحتی نیست. شما به شدت گشایش کار می یابید و کارهایتان خیلی خوب برایتان پیش می روند و به ثروت می رسید و احساس ناراحتی و مشکلات کوچکی که برای رسیدن به اهدافتان وجود دارد همه از بین خواهند رفت. مادرتان هم روحیه اش قوی می شود و برای امواتش خیرات و صدقات خواهد داد تا آنها در آرامش باشند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۲۶:۳۶
Mohsen

Mohsen : سپاس از محبتتون

پاسخ
لینک۲۴ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۲۳:۱۵:۲۴
 همسفر

همسفر : با سلام و تشکر از تعبیر زیبایتان خانم هراتی عزیز

پاسخ
لینک۲۷ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۳۹:۲۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خواهش می کنم.

پاسخ
لینک۲۷ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۱۲:۴۹
sogand sobhani

sogand sobhani : سلام
من خواب ديدم وارد جاده اى شدم كه وقتى در حال حركت هستم فك كنم پياده ام بودم يا با ماشين دقيق يادم نيست
يهو حيوان هايى مثل ببر و ديگر درنده ها تو مسيرم قرار مي گيرن و من اونا رو مي كشم و ادامه مسير رو ميدم

پاسخ
لینک۶ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۰۱:۱۹:۲۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می توانید در زندگی تان با قدرت، روبروی احساساتی که با آن مواجه می شوید بایستید و احساسات سرکوب شده و چیزهایی که در زندگی به آن نرسیدید را تحت کنترل خودتان داشته باشید تا به صورتی پیوسته و مداوم در زندگی پیشرفت کنید و موانع را برای رسیدن به اهدافتان کنار بزنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۶ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۰۵:۳۹
Seyavash

Seyavash : با سلام و عرض احترام.
درخواب جاده خاکی تازه احداث را دیدم که در کنارش یک تپه سنگی که نیمی از آن در مسیرخاکبرداری جمع آوری و نیم دیگر بصورت یک برج سنگیی که یک حفره غار مانند هم در آن دیده می شد باقی مانده بود.
کمی دورتر یک وانت و یک اتومبیل را دیدم که در جاده های خاکی با هم مسابقه گذاشته بودند و کلی گرد و خاک راه انداخته بودند.
نزدیک من با هم دیگر شرط بندی می کردند که از روی چند نفر یکباره بپرند.
یکی از رانندگان پول شرط بندی جمع می کرد.
گفت پول بیشتر به من بده تا دیگران بیشتر پول بدهند و از سهم شرط بندی خودم به شما پول می دهم.
مسئول محلی راهسازی را دیدم که می گفت پیمانکاران قبل از اینکه کاری انجام دهیم میزان پول پروژه را می دانند.(به نحوی جاسوسی وضعیت می نمایند.
باتشکر

پاسخ
لینک۸ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۵۵:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. برای کاری که تازه شروع شده و یک پروژه تازه؛ ثروت و سرمایه ای را در نظر گرفته اند که بخشی از آن علنی است و بخشی هم برای موارد دیگر به صورت غیر علنی مثل کارهای غیر منتظره در نظر گرفته شده است. سخت کوشی و کنترل کار، 2 عامل مهم و پیشرو در کار است که با نگرش های سرکشانه و لجبازانه مدیران مواجه می شود. آنها می خواهند به سرعت گازش را گرفته و بروند و سلامتی کارگران یا خود پروژه را فراموش می کنند. شما در یک رابطه یا موقعیت کاری که ممکن است عاقلانه هم نباشد، قرار می گیرید که مجبور می شوید ریسک کنید. از شما می خواهند که نشان دهید که به پروژه و عملکرد مدیران اعتماد دارید تا بتوانند سر دیگران را کلاه بگذارند. آنها می گویند هر کسی که به این پروژه علاقه دارد باید پیه ضرر را هم به تنش بمالد! و اگر عاقل باشد باید تحقیق کند ... تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۸ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۱۰:۱۸
parsa

parsa : سلام
یکشنبه (97/07/29) 

من توی دانشگاه بودم که با کسانی در حال صحبت کردن بودم به اونها گفتم میخوام فردا برای سفر به شهر دیگه ای بلیط اتوبوس بگیرم، بعد خودم رو توی ترمینال دیدم که بلیط بگیرم، بعد خودم رو در خارج از شهر دیدم که سوار اتومبیل شدم، راننده اتومبیل استادم بود و یک پسر بچه(در حد 12 سال) صندلی جلو نشسته بود و دختری عقب پیش من نشسته بود، اتومبیل حرکت کرد، مسیر جاده صاف و هموار بود، میانه راه دختر و پسر با هم شوخی میکردند، بعد از طی مسیر تقریبا طولانی به ورودی شهر نزدیک شدیم که همون پسر به راننده یک کارگاه تعمیرات (شرکت خصوصی) رو نشون داد که ما اینجا پیاده میشیم اتومبیل از اونجا عبور کرد تا اینکه به ورودی شهر رسیدیم روبروی ما دروازه یا دری بزرگ بود اون در بسته بود، راننده از یک جایی که گاردریل نبود دور زد و دختر و پسر رو همون جا پیاده کرد من هم خودم رو توی اداره‌ای دیدم، که روی صندلی نشسته بودم و قلم و کاغذ توی دستم داشتم، چند تا مرد مسن خوشتیپ و تحصیل کرده رو دیدم که توی اتاقی(دفتری) در حال صحبت کردن بودند(جلسه)، داخل اون دفتر از بیرون مشخص بود، بعد صدای یک خانمی رو از بلندگو روابط عمومی اعلام کرد شخصی عالم، معروف توی عالم چهارم هست(حالت انتظار) رو شنیدم.

پاسخ
لینک۲۹ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۲۰:۰۱:۴۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما برای پیشروی در مقاصدتان، هزینه ای را خواهید پرداخت و در مورد مسیر زندگی تان تصمیم می گیرید. زندگی شما متحول شده و به فاز جدیدی می رسد. شما به صورت منفعل از استادتان پیروی خواهید کرد و اجازه می دهید کنترل زندگی شما را به دست بگیرد. گشایش کار و ثروت می یابید. شروعی تازه و وظائفی تازه خواهید یافت. موقعیت خودتان را ارزیابی می کنید. شاید استادتان معرف شما می شود و به جایی برای کار معرفی تان می کند. منظور شما را از شخصی عالم معروف توی عالم چهارم حالت انتظار را اصلا نفهمیدم.

پاسخ
لینک۲۹ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۲۲:۲۵:۳۸
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.