تعبیر خواب جاده
تعبیر دیدن جاده در خواب، همان مسیر زندگی در بیداری است. اگر خواب دیدید در جاده ای سر بالایی حرکت می کنید، در زندگی به پیشرفت نائل خواهید شد. اگر دیدید در جاده ای به تنهایی حرکت می کنید، در روزهای آتی احساس تنهایی خواهید کرد. اگر در جاده ای پا برهنه بودید، تعبیرش فقر است.
اگر دیدید جاده ناصاف بود، خبر از رسیدن روزهای سخت در زندگی می دهد. اگر جاده ای را که می پیمودید صاف و هموار بود، راه پیشرفتتان در زندگی صاف و هموار است. جاده بن بست، بسته شدن راه برای هدفی است که در ذهن دارید. اگر جاده پرتگاه داشت و شما از آن پایین رفتید، تنزل شان می یابید و اگر به پرتگاه سقوط کردید حادثه ای ناخوشایند اتفاق می افتد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Röya : معذرت میخام .ممنونم
فریبا هراتی
: تشکر
Röya : سلام
خواب دیدم شب بود تاریک مکانی که در آنجا قرار گرفته بودیم جاده بود که نیمی جاده ساخته شده بود و بقیه جاده مارپیچ مانند رفته بود بالا، نصفش خاکی بود، از پایین نگاه انتها جاده میکردم، چیزى نبود چرا میخاست پدرم لایه های آسفالت بکش روی جاده خاکی برن بالا (تو ذهن داشتم میگفتم چرا خواهر بردارم همراه پدرم با ماشین میخاستن برن بالا)(ماشینی هم در کار نبود) پدر که داشت جاده میساخت (لایه آسفالت میکشید روی جاده خاکی مارپیچ( از روی بند لایه آسفالت برمی داشت اینکارو انجام میداد)) من پایین چوب درشت عمود شده بر زمین به دست داشتم که ایستاده بماند انگار چیزی نامرئی به چوب و جاده که داشت میساخت وصل باشه لحظه چوب تکانی میخورد ولی ثابت نگهش میگذاشتم ، بعدش چندین تصویر دستبند زیر خاکی از جلو چشمم رد شد توجم به دستبند که سنگی بزرگ کروی قهوی روشن داشت و فلزش رنگش طلای بود ( زیر خاکی بود ) جلب شد ، بعد محیط برگشت همان مکان که چوب را نگه داشته بودم(مطمئن بودم نسبت به محکم بودن چوب ) ، نشستم و شروع به کندن زمین کردم و چندین دستبند طلای در آوردم( سبکش قدیمی بود همش) از بین آنها دستبندی هم خودم درست کرده بودم بود که سنگهای مثلث سبز داشت (مال منم سبکش قدیمی بود) همه انها از خاک درآورده را گوشه گذاشتم ، یهو خود و خانواده ام (خواهرانم و مادرم) درون صحرا دیدم که همه دراز کش خوابیده بودند که فقط من بیدار شده ام محیط نگاه میکردم میگفتم خوبه پدرم بموقع مارو پیدا کنه ، همانطور نگاه میکردم محیط و از خطر عقرب کمی میترسیدم که آنهای خوابیدن نیش نزنه توجهم قسمتی از صحرا جلب شد چندین اسب سیاه ایستاده که تعدادی سالم بودن و سرحال(چیزی میخوردن ) تعدادی از آنها به خواب رفته بودن دهانشان بیش از حد پاره شده بود (با خودم میگفتم برا خانواده من همچون اتفاقی نیوفته) بعد انگار چیزی بذهنم بگذره (مادربزرگ پدریم (در بیداری وقتی زنده بود ازش خوشمون نمیآمد)میگفت من چیزى از درونتان قطع میکنم تا رها شوید) یهو دیدم خواهرم بزرگم بیدار شد و پدر سر رسید (راحت شدم )
بعد محیط عوض شد من و خواهرم( بزرگم) در خانه (مادر بزرگ مادریم در قید حیات هستن ) من. چندین دندان های پایینم را از نیش تا نیش کنده بودم که دوباره در بیاد برای بارم سوم ، از نگاه دیگرم، بخاهرم دندانم دادم گفتم بچسپان اونهم مثل چسبی داشت برای دندان بود (سفید خمیری)دندان نیش با چسب زیاد در دهانم قرار داد گفتم ، چسب اضافی را خودم با دستم کندم و بقیه گفتم چسب کم بزار که همان کار هم کرد نگاه دندان کردم انتها آن رنگ خونی داشت و در گوشه هر دندان چندین مو طلای م(دسته )رد شده بود در ذهنم انگار (موهای جلو منو از بین دندان عبور داده باشن ولی اینطور نه که از جلو سرم کشیده شده باشه به لایه دندانم نمی دونم چطوری ) چندین نخ مو بین دندانم در آوردم بعدش. گفتم به خودم دندان چسبیده نمی خوام (راحت نبودم )دندانم خودش رشد می کنه میکنه (از زیر دندان چسبیده جالب نمیشه دندانم رشد کنه )( جا نداره دندانم ) دندان ها چسبیده کندم (از یک لحاظ مطمئن بودم در میاد از لحاظم میگفتم برای بار سوم یعنی در میآد!) (انگار در خواب اینطور می گذشت که دندان زیرین چندین بار در میآد)).
بعد خواهرم کوچکترم (24 سالش)گفت خواب دیدم (درون خواب)که دو توپ درون هم که کلی پوول داخلش بود دم در خونمون بود بعد من رو کردم گفتم خوابی که دیروز برای من دیدی چه مبلغی بود گفت 35 تا صفر جلوش بود !!
--- - - - - - - - - -
ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. دوست عزیز قبل از هر چیز از شما خواهش می کنم که به این نکته توجه کنید که روزانه صدها کاربر به سایت مراجعه می کنند و اگر هر کسی بخواهد مثل شما یک کاغذ آ 4 و مفصل خوابش را بنویسد بنده باید روزی 2 کتاب 200 صفحه ای فقط بنشینم و خوابهای شما را بخوانم!! لطفا خلاصه نویسی کنید و اینقدر هم پرانتز نگذارید من آخر خواب شما که رسیدم اولش یادم رفت!! مضافا به اینکه وقتی می نویسید در جای دیگری دیدم که و یکباره از چاده به دندان می رسید که اصلا ربطی به خواب اولتان ندارد، در حالی که هر دوی اینها را در یک شب دیده اید، باید دقت کنید که 3 موضوع متفاوت را در یک خواب گنجانده اید! برای دفعات بعد خوابهایی که به این صورت بنویسید اصلا تعبیر نخواهند شد وفقط قسمتی تعبیر می شود که در رابطه با صفحه تعبیر خواب مورد نظرتان باشد. اگر شما بنویسید بنده خواب دیدم در جاده یک توپ بود، این فرق می کند با اینکه 10 خط از جاده بنویسید و به صورت مجزا 3 خط از توپ و 6 خط از دندان. تعبیر خواب شما این است که پدرتان سعی می کند شما را در زندگی بالا ببرد و مشکلات و موانع زندگی تان را از میان بردارد تا شما به مقامات و درجات عالی برسید و از شما میخواهد که سیاست داشته باشید و با حرفها و رفتار صحیحتان به عملکرد او کمک کنید. شما باید مسئولیت ها و وظائف خودتان را به خوبی بدانید و عملکردتان طوری اصیل و درست باشد که هر کسی که شما را می بیند بگوید که خیلی با ارزش و بزرگوار هستید. خانواده شما همه با تکیه بر پدرتان در آرامش هستید و شما احساس مسئولیت بیشتری در مقابل باقی خانواده تان دارید. آینده شما روشن است و نگران نباشید انشالله بختتان به خواب نرفته و اوضاع خوب می شود. شما باید مادر بزرگتان را که با او مشکل داشتید حلال کنید تا این رشته نفاق و کینه بریده شود. در رفتار خودتان با خانمهای فامیل زیاد درست عمل نکرده اید و خیلی ها را رنجانده اید و با حرفهایی که زده اید رابطه تان بهم خورده و خواهرتان سعی می کند کارهای شما را رفع و رجوع کند تا دوباره با هم ارتباطی خوب داشته باشید. خواب دیدن در مورد ۳۵ به این معنی است که شما برای مسیرتان برنامه ریزی کرده اید و راه را تنظیم کرده اید. می تواند به نبود هارمونی در زندگی بیداری تان اشاره داشته باشد. آینده شما روشن است. لطفا منبعد خوابهای طولانی به هیچ وجه ارسال نکنید. تشکر از همراهیتون.
Leilakhazaei : سلام .خابدیدم توی ماشین پسر مورد علاقم هستم و اون هم خیلی خوب رانندگی میکنه در یه جاده ای صاف و هموار و داشتیم میرفتیم ب شهری ک ایشون سکونت میکردن ..من توی خاب هیچ حس بدی نداشتم و هر دو ساکت بودیم
فریبا هراتی
: سلام. شما اختیار و کنترل زندگی تان را به دست پسر مورد علاقه تان سپرده اید و او احساس می کند که مسیر زندگی او هموار است و مشکلی برایتان پیش نخواهد آمد. او سعی می کند شما را با اخلاقیات و آداب و سنن خانواده اش و شرایط و موقعیتش آشنا کند و شما هم از این موضوع خوشحالید. تشکر از همراهیتون.
Ommolbanin : سلام خواب از زبان همسرم:
خواب دیدم تو یه جاده خاکی هستم دوطرفش جنگل و پر درخته و هوا آفتابی و گرم وخوب. یهو میرسم به دوتا گودال بزرگ و از ماشین پیاده میشم با دست راستم راحت ماشین رو مث سبد بلند می کنم و از دوتا گودال خیلی بزرگ راحت می گذرم ماشینو یا دستم مث پر کاه بلند کردم. بعد به جایی مث خیابان یوسف آباد که با کوچه هایی به ولیعصر مرتبط میشه رسیدم.که می میبینم یه ساختمون هست (انگار محل کارقبلی من هست و من الان یکساله که از اونجا اومدم بیرون و یه قسمت دیگه کارمی کنم) وارد میشم همکارای قبلیم بودن ولی با چهره های دیگه ای. یکیشون تو یه اتاق بود و به من تاپ سبز رنگی میده و می گه برم از دوستم که مغازه داره براش یکی دیگه مث همون بخرم. منم نگاه می کنم و می بینم قسمت بالاش حالت گره گره شده . بهش میگم همین رنگ میخواد و میگه هرچی که خودم انتخاب کردم و من باخود می گم اگه همین رنگ داشتن میخرم واگرنه زرد می خرم خیلی خوشرنگه. وارد اتاق های دیگه میشم . این جا اتاق ها مث حونه هایی قدیمی تودرتو و با آهک سفید شده بود دیوارهاش مث دیوارهای قدیمی قطور ولی اتاقها کوچیک و خیلی گرمای دلچسبی داشت. ناگهان ریس سابقم با مانتو سورمه ای گشاد و بلند با روسری تیره و کوچک که جلو گردنش گره خورده بود میاد و به من با خنده میگه چقدر کم پیداشدم. البته اینم بگم که خیلی پف داشت صورتش و تنش. چون خیلی چاق بود. (این رییسم در عالم واقع ظاهر خوبی داشته و داره ولی خیلی زیرآب منو زد) منم می گم کم سعادتیست. تو اتاق دیگه کرسی می بینم و سه تا مرد جوان زیرش خواب بودن که با دیدن من از خاب بیدار میشن از دیدنشون خیلی خوشحال میشم و میگم شما هم اینجایید؟ که می گن بله و فقط یکیش چهره اش آشنا بود که اونم استاد موسیقی دخترم بود بهش می گم آقای علیخانی شما هم اینجا هستین؟ با خنده و خواب آلود می گه بله. ساعت 6 و ربع صبح از خواب بیدارم می کنن
فریبا هراتی
: سلام. شما مراحل زندگی تان را علیرغم سختی های ظاهری اش به خوبی طی خواهید کرد و کارهای خیلی سخت را به راحتی با موفقیت پیش می برید. و بعد نگاهی به گذشته می کنید و شرایط همکارانتان را باخودتان مقایسه می کنید. مشکلات زیادی برای آنان وجود دارد. یکی در کارش گره افتاده و حرمت او در خطر است و امیدوار است که شرایطش بهبود پیدا کند. رئیستان بزرگ نمایی می کند و خودش را خیلی خوشبخت جلوه می دهد ولی معلوم است که دروغ می گوید هر چند که می خواهد نشان دهد که منیت ندارد و با دیگران منطبق است. بعضی ها هم هستند که از نظر شما احساساتی گرم و دلنشین داشتند. مثل معلم دخترتان. تشکر از همراهیتون.
Mahy : سلام خانوم هراتی. روزتون بخیر.
خواب دیدم خودم تنها رفتم مسافرت به یکی از شهرهای شمال. بعد خودمو داخل یک ماشین پیکان قدیمی دیدم که عقب نشسته بودم لب جاده و به طبع چون شمال بودم یک طرف جاده کوه بود. یهو دیدم دارن کوه رو منفجر میکنن که جاده بسازن. ترسیدم که کوه ریزش کنه و بیفته روی ماشین. برای همین راه افتادم توی جاده ولی ماشین بدون راننده حرکت میکرد. انگار کنترلش دست من بود که با چشم هدایتش می کردم. بعد دیدم جاده مثل جاده های شمال شیب داره و دوطرفست و شلوغ برای همین رفتم جای راننده نشستم که کنترلش بهتر باشه. فرمون رو دستم گرفتم و با احتیاط می روندم یه اتوبوس بزرگ جلوم بود که از ترس اینکه باهاش برخورد نکنم ترمز می کردم. اون طرف جاده هم پر ماشبن بود با این وجود بالاخره سبقت گرفتم و ازاتوبوس و چندتا ماشین دیگه جلو زدم باز هم جلوم یه اتوبوس بود که خیلی نزدبک به هم بودیم حتی یبار خواستم از سمت راستش سبقت بگیرم که با خودم گفتم خلاف قانونه برای همین همونطور با اتوبوس وماشینهای پشت سرم و اتوبوس جلویی کیپ هم حرکت کردیم تا رسیدم به سهر جدید. از یک دالان که سربالایی بود داخل ترمینال شدیم. پیاده شدم داخل ساختمون خیلی تمیزی شدم مبخواستم بلیط بخرم چون برای خانوادم دلتنگ بودم که خانمی ک بلیط میفروخت گفت بلیط نداریم فعلا. در همین حال یهو دوست دوران دانشجوییمو دیدم صداش زدم سه تا فنجان نسکافه دستش بود که وقتی صداش کردم یکه خورد و یکیش از دستش افتاد و بعد رفتیم پیش خانوادش با هم. بقیه خواب هم به طور خلاصه این بود که با این وجود که شهر جدیدی رفته بودم دیدم با دوستم و خانوادش خونه ما هستیم و داره توی کوچمون برف میاد و خیلی حس خوب و قشنگی داشت بارش برف. بعدش دوباره دیدم خونه دوستم هستم....
من دارم خودمو برای یه آزمون مهم آماده میکنم و اصلا هم یاد دوستم نبودم چون ایشون شهر دیگه زندگی می کنند. ببخشید با وجود خلاصه کردن خوابم خیلی طولانی شد.
ممنون❤❤❤
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید که شروعی تازه داشته باشید و در زندگی تان موفق باشید. احساس می کنید که زندگی تان را باید از هرج و مرج بیرون بیاورید. شما خودتان را دست کم می گیرید و به نظرتان از پس این بر نمی آیید که زندگی تان را به خوبی کنترل کنید و مسئولیت اعمالتان را بپذیرید در حالی که می دانید عملا این خود شما هستید که اختیاردار و کنترل کننده خودتان هستید. شما مجبور می شوید در نهایت خودتان تواناییتان را برای رفتن از یک مرحله از زندگی به مرحله دیگر، آزمایش کنید و متوجه می شوید که از خیلی ها که همرنگ جماعت شده و منفعل می نشینند تا تقدیر آنان را جلو ببرد قوی تر هستید. زندگی تان به فاز جدیدی از لحاظ احساسی وارد خواهد شد.شما قبل از تصمیم گرفتن دانش کافی را به دست خواهید آورد... برکت و ثروت به شما می رسد و با دوستانتان معاشرت خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
Mahy : سلام. ممنونم از حوصله و دقتتون خانم هراتی عزیز. دقیقا همینطوره که تعبیر کردید.
ولی رفتن به مرحله ی جدید میتونه به معنی پیشرفتم باشه؟ و از لحاظ فاز جدید احساسی از چه لحاظ؟
فریبا هراتی
: خواب شما این تغییر فاز و رسیدن به مرحله جدید را بیان کرده و بنده هم راجع به آن نوشته ام. اما جیزی بیشتر در خوابتان نبود که بخواهم کم و کیفش را دقیقتر بگویم. علم غیب هم ندارم. اما همین که حس خوبی داشتید تعبیرش مثبت است. تشکر از همراهیتون.
Mohsen : با سلام خدمبیارمش خانم هراتی خواب دیدم تو یه جاده خاکی تو بیابان در حال رانندگی هستم و رسیدم به یک جاییکه جاده تموم میشد بعد یه نفر اومد گفت حالت راهنما داشت و زن هم بود این جاده ادامه داره نگاه کن دیدم اره اون قسمت بالاتره معلوم نبوده که چند تا ماشین از بغلم رد شدن رفتن همینجور که داشتم به ماشینا نگاه میکردم میرفتن چشمم خورد به یه جاده که میانبر بود و راهو نزدیکتر میکرد این جاده هم خاکیبود و احساس کردم هموارتر و زودتر از اون ماشینا یه مقصد میرسم که را افتادم رفتم رسیدم به خونه انگار که یه فامیله خیلی پولدار داریم الانم برای زندگی رفتن کانادا اما بچه هاش ایرانن و کارخونشو میچرخونن اینا خونه ما بودن احساس میکردم با اینکه عزاداریم من پیرهن مشکی تنت نیست یه رنگ. شاد تنمه حالت قرمز همین معذبم کرده بود اما دقت کردم دیدم هیچکس مشکی نپو شیده و اینا میخواستن خونه ما بخوابن همین آقاه که پولداره یه جایی خوابید که من نمیدونم چیکار کردم یه نمه آب رفت زیرش احساس راحتی نداشت که وایسادم اروم تمیز کردن که اذیت نشه و یه سری اشغال هم از تو جایی که خوابیده بود درآوردم اما بعدش رفت جاشو تغییر داد بچه هاشم بودن که مادرم سر رسید با چادر سرحال آخه الان مریضه کمرشم خمه اما سالم انکار یکی از فامیلامون که قهر کرده باشه یا رفته باشه الانم اگه اون باشه الان فوت شدن اسمشو آورد گفت میرم دنبالش بیارمش البته تا شهرستان دیگه از خواب پریدم
فریبا هراتی
: سلام. شما برای رسیدن به اهدافتان باید زمان بگذارید و با سعی و کار و تلاش به خواسته هایتان برسید و همه چیز برای شما هموار پیش نمی رود. اما نگران نباشید. دنیا به شما رو می آورد و شما در زندگی انتخاب درستی خواهید داشت و ناامید و گمراه نمی شوید. خیلی زودتر از اینکه فکرش را بکنید به اهدافتان می رسید. شما فکر می کنید که شرایط بدی در زندگی تان حکمفرماست و افسرده هستید و عصبانی ولی شرایط زندگی شما خیلی خوب می شود و دلیلی برای نگرانی و ناراحتی نیست. شما به شدت گشایش کار می یابید و کارهایتان خیلی خوب برایتان پیش می روند و به ثروت می رسید و احساس ناراحتی و مشکلات کوچکی که برای رسیدن به اهدافتان وجود دارد همه از بین خواهند رفت. مادرتان هم روحیه اش قوی می شود و برای امواتش خیرات و صدقات خواهد داد تا آنها در آرامش باشند. تشکر از همراهیتون.
Mohsen : سپاس از محبتتون
sogand sobhani : سلام
من خواب ديدم وارد جاده اى شدم كه وقتى در حال حركت هستم فك كنم پياده ام بودم يا با ماشين دقيق يادم نيست
يهو حيوان هايى مثل ببر و ديگر درنده ها تو مسيرم قرار مي گيرن و من اونا رو مي كشم و ادامه مسير رو ميدم
فریبا هراتی
: سلام. شما می توانید در زندگی تان با قدرت، روبروی احساساتی که با آن مواجه می شوید بایستید و احساسات سرکوب شده و چیزهایی که در زندگی به آن نرسیدید را تحت کنترل خودتان داشته باشید تا به صورتی پیوسته و مداوم در زندگی پیشرفت کنید و موانع را برای رسیدن به اهدافتان کنار بزنید. تشکر از همراهیتون.
تیرداد : سلام خانم هراتی . خواب دیدم داشتم از یک جاده عبور میکردم کنار جاده درخت توت فراوانی کاشته بودن که شاخ و برگهاشون اومده بود با مینی بوس میرفتم . همین که بیرون رو نگاه میکردم چند نفر رو در حال انجام کار دیدم خیلی حسرت خوردم که من بیکارم .
بعد این خواب دیگه ای هست لطفا اینم تعبیر کنید
خواب دیدم دختر عموم که من خاستگارش بودم و برادرش و خواهر خودم اومدن کنار من ایستادن و به من لبخند زدن که من رو دیدن
فریبا هراتی
: سلام. شما در مسیر زندگی تان، بار و مسئولیت مراقبت از افراد خانواده تان را تجربه می کنید و به ثروت زیاد می اندیشید و نگران این هستید که چرا مثل عده ای دیگر ثروتمند نیستید. شما شخصیتی محافظه کار و آرام دارید و به ارزشهای خانوادگی احترام می گذارید. خانواده شما و دختر عمویتان هم شما را دوست دارند ولی دوست خوبم نوشتن 2 خواب دریک خواب خلاف مقررات سایت است. چنانچه منبعد خواب دومی در یک کامنت ارسال کنید کل خوابتان حذف خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
زهرااااا : سلام خانم هراتی عزیز...ببخشید مزاحمتون میشم ...
من چند سال پیش خوابی دیدم که نمیدونم کاملا و دقیقا تعبیر شده یا نه اما خیلی خوب یادم مونده و میخوام برام تعبیر کنید ..اون موقع مدرسه میرفتم ...خواب دیدم از مدرسه اومدم بیرون یا فرار کردم ....روز بود .مدرسه در واقع کنار خیابان و ی آزاد راهی قرار داره ...من اومدم کنار خیابان که برم داشتم از خیابان میرفتم که مسیر و موقعیتم عوض شد ی جاده جلو راهم باز شد... من سرباز با موهای بلند و با کتونی بودم ...ی طرف جاده سر پایینی بود و ی طرفش کوه یا تپه ای بود ...یکی از همکارای مرد با ی پژو دنبالم می اومد ..من چون بی حجاب بودم در اون جاده به سرعت میدویدم و فرار میکردم که اون همکارم منو نبینه یا دستش بهم نرسه ...جاده سر بالایی بود و من به شدت داشتم میدویدم ..از دست اون همکارم در رفتم و دیگه نتونست بهم برسه و دیگه دنبالم نبود ...در طول راه که میدویدم اون طرف که سر پایینی بود ی پسر جون رو دیدم که کنار ی درخت ایستاده بود و به من نگاه میکرد ......من در اون جاده تنها بودم و آنقدر دودیدم که به سر بالایی و آخر جاده رسیدم و ی جور انگار از ی خطر فرار میکردم و با هول و هراس بودم ... وقتی جاده تموم شد وارد ی شهر شدم ..در اون شهر بر خلاف قبل ، شب بود ..ی شهر بسیار زیبا و تر و تمیز ..خیابان ومیدانی قرار داشت و کلی چراغ هم روشن بود و تاریکی شب شکسته شده بود و روشن شده بود ..من دیگه نمیدودیم ایستاده بودم و محو تماشای آن شهر بودم ...هیچ کس در آن شهر وجود نداشت و من تنهای تنها بودم و دیگه هول وهراس نداشتم و خیالم راحت شد و داشتم آرام جلوتر میرفتمو تماشا میکردم ....اون زمان که من این خواب رو دیدم تابستان بود و پاییز که ما رو تقسیم کردن دقیقا به همان مدرسه رفتم و بعد عید بهار از مدرسه به دلیل آزارها و توهینها و تحقیرهااا که خیلی نسبت به قبل شدید تر شده بود فرار کردم و دیگه مدرسه نرفتم ...خواست اگه لطف کنید تعبیرش رو بهم بگیدددد ...واقعااا ممنونم از شما ...خسته نباشید
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خوابتان همان است که خودتان نوشته اید. شما احساس می کنید که به شما تحقیر و توهین شده و دوست نداشته اید به آن مدرسه بروید و اینکه حس می کردید که کسی دنبالتان می کند، ترس شما از تحقیر و آزار دیگران است. شما دوست دارید شرایطتان عوض شود ولی خودتان را تنها می دانید و حس می کنید که کسی درکتان نمی کند. من به شما پیشنهاد می کنم حتما به پزشک مراجعه کنید چون در شرایطی هستید که اگر نگرانی های روحی تان را برای خودتان حفظ کنید و در دلتان نگه دارید قطعا بیمار خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
zhila : سلام.من خواب دیدم تو ماشین با خانوادم بودیم یه جایی داشتیم می رفتیم منم از توماشین جلو رو نگا میکردم با خودم گفتم واای چه جای قشنگی!نمیدونم چه جوری اما پیاده شدم که یه گشتی بزنم و یه چرخی بزنم.یه جاده بود که فکر میکنم سه راهی بود خواستم راه های دیگه رو هم نگا کنم اما جلوتر که رفتم بن بست بود دوتاش،دیگه همون یکی مونده بود که با ماشین میرفتیم اما تا به خودم اومدم دیدم تنهای تنهام زنگ زدم به خواهرم بگم برگردن من جاموندم از همین راه که برگردن میبینن منو،قرار بود برگردن اما هرچی منتظر شدم برنگشتن مونده بودم تنهای تنها خیابون اونجا اصلا برام اشنا نبود!دیگه هوا داشت تاریک میشد دیدم یه سگ سفید داره جلو میاد یکمی ترسیدم اما بعدش گفتم کاری نمیتونم بکنم میشینم یه گوشه هرچی شد شد اما سگ دیگه جلوتر نیومدو ناپدید شد.نشستم به یه تخته سنگ کنار جاده تکیه دادم استراحت کنم کلیپسمو باز کردم دیدم این همه مو روشه!دسته دسته موی صاف و قشنگ چسبیده بود بهش با یه رنگ خوشکل تقریبا شرابی.خیلی تعجب کردم چون هم موها زیاد بود و هم رنگش رنگ موی خودم نبود
فریبا هراتی
: سلام. شما و خانواده تان در مسیر زندگی خودتان به هم تا زمانی خاص هماهنگ هستید و بعد از آن شما شیفته ی مسائلی می شوید که راه شما و خانواده تان را از هم جدا خواهد کرد. شما تصمیمات ترسناکی می گیرید که کسی در این تصمیم ها با شما موافق نیست و امیدی به داشتن یک دوست خوب هم نخواهید داشت. شما احساس خواهید کرد که تنها هستید و هیچ کسی دوستتان ندارد. لطفا به این خواب به عنوان هشداری برای خودتان در زندگی نگاه کنید و فکر نکنید که اختیار و آزادی عمل داشتن شما، موهبتی است که باید به آن ببالید. راهی که شما پیش گرفته اید باعث پشیمانی و ندامت شما می شود. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.