تعبیر خواب جشن
دیدن جشن و سرور در خواب، مشاجره و ناراحتی در بیداری است. اگر خواب ببینید کسانی در مجلس جشن به رقص و پایکوبی مشغول هستند، اتفاقات بدی برای آن عده روی خواهد داد که موجبات ناراحتی آنان را فراهم می کند.
اگر خواب ببینید در جشنی حضور دارید و همه جا چراغانی شده ولی کسی به پایکوبی مشغول نیست، خبرهای خوشی به شما خواهد رسید. خصوصا اگر در آن جشن به شما شیرینی و شربت شیرین تعارف شود.
اگر خواب ببینید درجشنی حضور دارید که از شیرینی خبری نیست ولی در آن مشروبات الکلی سرو می شود، به شما کاری پیشنهاد می شود که درآمد حرام خواهد داشت و یا به ثروتی خواهید رسید که از راه حرام کسب خواهد شد.
اگر در مجلس جشن، رقص و پایکوبی باشد، خبر بدی در راه است که موجب کدورت خاطر شما خواهد شد و بهتر است با صدقه دفع بلا کنید.
تعبیر جشن تولد در خواب
اگر خواب ببینید که به جشن تولد رفته اید، برای کسی که خواب دیده اید که تولد او است، اتفاقاتی در زندگی می افتد که با وجودی که این اتفاقات با سختی همراه خواهد بود، موجب ایجاد تحول و دگرگونی در زندگی وی به اندازه ای خواهد شد که گویا دگر باره متولد شده است.
لوک اویتنهاو می گوید : تعبیر جشن تولد این است که شما عمر طولانی خواهید داشت.
آنلی بیتون میگوید: خواب جشن تولد برای جوانان، نشانه فقر و تنگدستی است و برای پیرمردان نشانه غم تنهایی است.
اگر کسی در خواب ببیند که از موردی شاد و خوشحال است، و آرام می خندد به او خبر موفقیت در کارهایش را می دهند. اگر در خواب دید که کسی از او و او از کسی خوشنود بودند، به یکدیگر سود می رسانند.
هر که در خواب ببیند به دلیل موجه شادی می کند، به او بشارتی میرسد. اما اگر بی دلیل شادی می کرد و خنده قهقهه وار می زد، غم و اندوه به او می رسد.
تعبیر خواب جشن نامزدی
اگر کسی خواب ببیند که جشن نامزدی اوست، به او کاری پیشنهاد خواهد شد که امتیازات اجتماعی بالایی خواهد داشت.
اگر کسی خواب ببیند با کسی که مرده است نامزد کرده، باید مواظب ثروت و مال خود باشد که به ضرر نیافتد.
اگر کسی خواب ببیند که بستگان او با یکدیگر نامزد می کنند، بین آنها قراردادی برقرار خواهد شد که احتمال دارد به مشاجرات خانوادگی منجر شود.
اگر کسی که متاهل است خواب ببیند که نامزد کرده، همسرش موجب سربلندی او خواهد شد.
اگر خواب ببینید که نامزد شما مرده است، زندگی طولانی و خوشبختی در انتظار شماست.
تعبیر خواب نامزدی از دید لوک اویتنهاو:
تعبیر خواب دیدن نامزد ، مردمی بودن است.
تعبیر خواب نامزد بودن ، ازدواجی موفق در انتظار شماست.
تعبیر خواب آن ها را بر سر سفره عقد بردن ، آرامش درونی است.
تعبیر خواب آنها را مرده دیدن ، زندگی مشترک طولانی و خوشبخت است.
تعبیر خواب نامزدی از دید آنلی بیتون:
تعبیر خواب نامزد خوش برخورد و خوش هیکل ، همسرتان مایه سر بلندی شما می شود.
تعبیر خواب نامزد بداخلاق و زشت ، پشیمانی از ازدواج است.
تعبیر خواب بی حرکت بودن نامزدتان ، بداقبالی است.
اگر کسی خواب ببیند که نیمه شعبان است، تعبیر آن نیکوست و انشاالله شادی و خوشحالی همه جا حکمفرما خواهد شد.
اگر کسی در ماه شعبان خواب ببیند، هیچ خوابی تعبیر بدی نخواهد داشت.
اگر شادی با خنده آرام و همراه با پذیرایی با شربت و شیرینی باشد، تعبیر آن رسیدن خبر خوش و بشارت و موفقیت در کارها است. اگر با قهقهه بلند در خواب و رقص و پایکوبی شادی دیگران را در خواب ببینیم، تعبیر آن رسیدن خبر ناگواری است که موجبات ناراحتی خاطر آنان را فراهم خواهد کرد و بهتر است برای رفع بلا از آنان صدقه بدهیم.
تعبیر خواب عروسی
اگر مردی در خواب ببیند که عروسی کرده و زنش را ببیند و بشناسد، دنیا به او رو کرده و بسیار پولدار خواهد شد.
اگر زنی ببیند که عروسی کرده و شوهرش را ببیند که جوان و زیباست و او را بشناسد و خودش لباس سفید زیبایی به تن دارد، سفید بخت خواهد شد.
اگر کسی ببیند که عروسی کرده و همسر خود را نمی شناسد، باید با قربانی کردن گوسفند یا مرغ دفع بلا کند.
اگر زنی ببیند که با پیرمردی ازدواج کرده، در زندگی با مشکلات زیادی مواجه خواهد شد.
تعبیر خواب جشن عروسی خودم
اگر در مجلس عروسی خودتان، خوش لباس و آرام و شاد باشید، نشانه خوشبختی شما در آینده است. اما اگر در عروسی خودتان لباس زشت به تن داشته باشید و دیگران و خودتان به رقص و پایکوبی مشغول باشید، اتفاقات بدی در راه است و بهتر است با صدقه دفع بلا کنید.
اگر خواب ببینید که با کسی که مرده است ازدواج کرده اید، از ثروت آن شخص چیزی به شما می رسد.
اگر خواب ببینید که عروسی خودتان است ولی همسر خود را نمی شناسید، خطری در پیش دارید که باید با دادن صدقه و کشتن قربانی دفع بلا کنید.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
علی : سلام.مادر بزرگ من چند وقته سکته کرده و حال مساعدی نداره.دیشب خواب دیدم دم در خونه پدربزرگم و توی کوچه من و مامانم و دایی کوچکم که متاهله و مامان بزرگم نشستیم و داریم برای دایی کوچکم از بین چندتا دختر یکی رو برای خواستگاری انتخاب میکنیم و من یکی رو پیشنهاد میدم که باهاش ازدواج کنه در همین حین دایی بزرگترم که ساکن یه شهر دیگه است از راه میرسه و مامان بزرگم میره سمتش و اونو بغل میکنه ولی توی خواب قد مامان بزرگ فقط به ناف دایی بزرگم میرسید و فقط شکمش رو بوس میکرد ضمنا دایی بزرگم بجای اینکه از کوچه بیاد داشت از داخل حیاط می اومد و مامان بزرگم توی کوچه و بیرون از خونه از اون استقبال کرد و بعدش من داخل حیاط خونه بابا بزرگم شدم و دیدم جمعیت زیادی توی حیاط برای یک جشن جمع شدن ولی نه رقصی دیدم نه اوازی شنیدم و خودم انگار یک شیشه ویسکی دستم بود که ازش خورده بودم و شیشه رو دوباره گذاشتم زمین و در این حین شوهر خاله ام و دختر خاله ام اومدن کنار من ولی دختر خاله ام در حالی که خیلی قد کوتاه تر و زشتر از قبلش شده بود به من سلام نکرد و رد شد (چون از من خیلی کوچکتره همیشه به من سلام میکرد)که من از این کارش تعجب کردم.ممنون از شما
فریبا هراتی
: سلام. مادر بزرگ شما آرزو دارد که دایی کوچکترتان ازدواج کند و امیدوار است که دایی بزرگتان به او در این رابطه کمک کند و اختیار دار و کنترل کننده ی اوضاع در این رابطه باشد. مادر بزرگتان احساس می کند که توانایی او و قدرتش برای حمایت از پسرش کم شده و نیاز به این دارد که پسر بزرگش به او در رسیدن به این ارزویش کمک کند. شما حواستان را جمع می کنید و از تنبلی و سستی و بی دقتی دست بر می داریدتا کنترل زندگی تان را از دست ندهید و عاقلانه تصمیم بگیرید. دختر خاله ی شما از بی تفاوتی شما به خودش خسته شده و می داند که در مقابل شما احترام و ارزشی ندارد و به چشم شما نمی آید پس تصمیم گرفته که به شما فکر نکند. تشکر از همراهیتون.
Emirhossien : با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما...
من خواب دیدم که ؛ توی خونمون برام تولد گرفتن / توی تولدم خبری از رقص و پایکوبی نبود / همه عادی نشسته بودن و خیلی معمولی بود / منم خیلی معمولی لباس پوشیده بودم یعنی همون لباسای تو خونگی و راحتیم بود... / دوستامو هم سن و سالای فامیلیمم با خودم توی اتاقم نشسته بودیم / بعد من رفتم توی اتاق پذیرایی و به شوخی به پسرخاله کوچیکم که داشت شکلات زیاد برمیداشت گفتم ؛ شکلاتامو ندزد... یکی از شوهر خاله هام که بابای اون یکی پسرخالم بود انگار بهش برخورد و از حرفم خوشش نیومد...بعد من داشتم به پسرخاله های کوچیکم میگفتم که شکلاتارو نندازین روی فرش چون کسی حواسش نیست پا میزاره روشون و فرش لکه میگیره و خراب میشه...
بعد در پذیراییمونم که به حیاط راه داشت باز بود چون توی حیاطم مهمون نشسته بود و زشت بود که درو میبستن...(ولی من نگران بودم که ممکنه جونوری چیزی بیاد توی خونه مثل موش و مارمولک ) / بعد دوباره رفتم توی اتاق خودم که متوجه شدم یکی از پسرای خیلی قدیمیه شهرک قبلی محل زندگیمونم همراه دوست صمیمیم اومده تولدم...باهاش سلام کردم و بهش گفتم که خیلی خوش اومدی... / بعد کیک تولدمو دیدم که اوردنشو طرح گیتار بود / بعد پسر داییم گفت نوت بوکت کجاست ( از روی فضولی و مزه ریختن و بامزگی) منم گفتم من نوت بوک ندارم عزیزم اون اسمش لپ تاپ هستش(بعد انگاری که خیط شد) / بعد ساندویچارو که اوردن ، ساندویچ پنیر گردو بود. پسر داییم گفت ؛ غذا اینه؟! من گفتم نه ایناروهمینجوری اوردن و ساندویچای اصلی رو بعدا تر میارن که فکر کنم سالاد الویه بود...چون تعداد اون ساندویچای پنیر گردو زیاد نبود به همه نرسید و من ساندویچمو به میل خودم با پسر دایی کوچیکترم نصف کردم.../ بعد دوباره رفتم توی پذیرایی که یهو فکر کردم چیزی رفته توی تی شِرتَم و نگران شدم و وقتی دستمو کردم توی تی شِرتَم و در اوردم دیدم یه سَمندر سیاه نسبتا متوسط بود که خیلی ترسیدم و اعصابم بهم ریخت و پرتش کردم سمت دیوار که دل و رودش در اومد و مُرد و بعد اونم رفتم سریع درو بستم / بعد موقع فوت کردن شمع هام به پسر داییم گفتم؛ فیلم نگیر چون میخوام بدون استرس اینکه زشت یا خوب بیوفتم توی فیلم میخوام شمع های تولدمو فوت کنم و اوناروهم فوت کردم.../ در کل توی تولدم ساده میگشتم(از لحاظ لباس و تیپ)...بعد خودمو توی خونمونم دیدم که خلوت شده بود و داشتم موهای دستمو با واکس(موم) کوتاه میکردم(یعنی از ته میزدم) و به مامانم میگفتم که بیاد کمکم کنه و برام انجام بده..بخشیش رو خودم انجام دادم...اما بابام داشت مسخره میکرد و میگفت این کارا زشته...اما من بدون هیچ منظوری و برای تمیزی و آلرژیم داشتم این کارو میکردم...
ممنون میشم راهنمایی بفرمایید...
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. زندگی شما متحول خواهد شد و شروعی تازه خواهید داشت. روابط شما با خانواده تان قویتر خواهد شد و شما می خواهید زمینه ی زندگی تان از مشکلات پاک باشد. شما دوستان زیادی هم دارید و اینطور نیست که نخواهید با آنها ارتباط داشته باشید ولی می ترسید که اینها بخواهند حرفی بزنند یا کاری کنند که به ضرر شما تمام شود و به اندازه ی خانواده تان به آنها ارتباط ندارید و سعی می کنید که دوستانتان را با خانواده تان قاطی نکنید. زندگی شما به هارمونی و هماهنگی خواهد رسید و گشایش کار پیدا می کنید. شما برای دوستانتان اعتبار زیادی قائل هستید و با آدمهای بی کلاس رفت و آمد و ارتباطی ندارید. شما به ثروت خواهید رسید هر چند که فشار و استرس زیادی روی شماست و چند کار را همزمان انجام می دهید. شما ساده دل هستید و موذیانه رفتار نمی کنید و شخصیتی افتاده و خاکی ولی مدرن دارید. کسی سعی می کند که از کار و زندگی شما سردربیاورد. کسی که خونسرد است و قصی القلب و می خواهد شما را گول بزند تا به او در مورد موضوعی بله بگویید ولی شما او را از خودتان دور می کنید. شما می دانید که از زندگی تان چه می خواهید و نگاه مثبتی به زندگی تان دارید و برای کسی نقش بازی نمی کنید. سعی می کنید که نگرانیهایتان را از بین ببرید و با آدمهایی که به آنها اعتماد ندارید ارتباطتان را کمتر کنید. شما خوش اخلاقتر رفتار خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
farah : خواب يك دختر. سلام،خواب ديدم كه خونمون بودم يا خونه ي يكي بود كه شوهر خاهرم و خاهرم و خانواده ي پسري كه دوسش دارم بعضي هاشون هم اونجا بودن و من چون ساده بودم و خودم رو درست نكرده بودم همش قايم ميشدم كه منو نبينن و من يه كيك خامه اي سفيد چند طبقه اوردم جلوي مهمونها گذاشتم كه همينجور كه داشتم كيك رو درست ميكردم شوهر خاهرم به خنده گفت تولد يك شخصي هست كه منظور تولد من بود و اين كيك هم كيك تولدم بود و همه تبريك ميگفتن و دوست پسرمم اون طرف نشسته بود و خوشحال بود و انگار همه ميدونستن رابطه من با اون رو و من با خودم گفتم چطور حرفي نميزنه و از اينكه خانوادش منو فهميدن ناراحت نيس و كاش يه جاي ديگه با سر و وضع خوب منو ميديدن(چون در بيداري منو به خانوادش معرفي نكرده) و من همش ميخاستم صورتمو ازشون قائم كنم چون سر و وضعم رو درست نكرده بودم و معمولي بودم و اين كيك تولد يهويي بود و بعد يواشكي از اون خونه اومدم بيرون كه كسي منو نبينه و اينكه كفشهاي لژ دار قرمز پوشيده بودم كه وقتي از خونه رفتم بيرون اونارو در اوردم و كفش مشكي پام كردم كه برم.و فكر كنم كفشهاي قرمزم رو جا گذاشتم ولي ديگه روم نميشد برم داخل كه بردارمشون و يادم نيست اون كفشهاي قرمز رو برداشتم يا نه و در ادامه خابم ديدم كه مهموني تموم شد و شوهر خاهرم وقتي ميخاست از خونه بره بيرون يك نامه به خانواده دوست پسرم داد كه گفت برسونيد به دستش (يعني به دست دوست پسرم) ولي نميدونم توش چي نوشته بود( شوهر خاهرم با دوست پسرم خيلي وقته كه ارتباط ندارن و يه جورايي با هم قهرن و من حس ميكنم اون نامه بيشتر حالت گلايه اي كه مثلا خبري ازت نيست داشت).و اينكه تولدم الان نيست.و در خوابم هيچ ساز و رقصي هم نبود.تشكر
فریبا هراتی
: سلام. شوهر خواهر شما امیدوار است که زندگی شما متحول شود و مثل این باشد که شما از نو متولد می شوید. او برایتان آرزوی خوشبختی دارد و شما شخصیتی ساده و بی شیله پیله دارید که وقتی به دوست پسرتان فکر می کنید با اشتیاق و هیجانی شده و احساس می کنید که از شما حمایت می شود و وقتی تنها هستید آرام و متین و یا ناراحت و ساکت به نظر می آیید و دلتان پیش دوست پسرتان جا مانده و امیدوارید که او از شما خواستگاری کند. از نظر شوهر خواهرتان دیگر وقت آن رسیده که دوست پسرتان به صورت جدی دست به کار شده و از شما خواستگاری کند چون او می داند که شما در نبود دوست پسرتان ناراحتید و غصه می خورید و حس می کنید که زندگی تان کامل نیست. تشکر از همراهیتون.
Nikoo : سلام وقت بخیر من خواب دیدم یکی از دوستان قدیمی من که دیگه دوستی باهم نداریم و در واقع دشمن من بودن که بعدا فهمیدم،در یک جمعی در روزی که روز تولد من نبود برام کیک تولد با یه شمع آورد و من و سوپرایز کرد یادم نیست شمع فوت کردم یا نه اون دوستم چهره شاد یا غمگین نداشت خنثی بود.و فضای خواب عوض شد جای دیگه بودم انگار نوزادی و تو خواب دیدم که زیر آب بود و من گفتم بیاریدش بیرون میمیره میگفتن نه چیزیش نمیشه آوردمش بیرون و بغلش کردم و نوازشش میکردم و پدرم هم کنارم بود.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. دوست سابق شما با رفتاری که از خودش نشان داده موجب شده که شما شخصیتتان متحول شود و دیگر نتوانید آن طور که در سابق بودید، رفتار کنید. او به شما درسی آموخته که زندگی تان را متحول کرده است. ولی وجود شما و اینکه به خاطر کارهای او مجرب شده اید، برای او مهم نیست. شما هدف و پروژه ی جدیدی در دست دارید که باید برای پیشبرد آن سعی کنید که منطقی رفتار کنید و همه را از یک چشم نبینید و یکجور قضاوت نکنید. شما باید این هدفتان را سخت بچسبید و با عقلانیت و منطق کامل آن را به پیش ببرید. تشکر از همراهیتون.
Sahar : سلام خانم هراتی . وقتتون بخیر . من خواب دیدم که مامانم مراسم مولودی داره و من دارم حاضر میشم برای مراسم ـ خونمونم شلوغ بود .من اولش یه شلوار جین شیک با پیرهن و یه بوت بلند خوشگل چرم مشکی پوشیده بودم ، بعدش رفتم یه نبم بوت بامبوی خوشگل که رنگش قهوه ای روشن بود پوشبدم گفتم تو مراسم این راحتتره .کلا همش تو امد و رفت بودم و لباس خوشگل تنم میدیدم تا اینکه دیدم توی اتاق خوابم پر از جمعیت بود و فهمیدم جشن مولودی خوانی تو اتاق خودمه و لحظه خوندن دعا برای براورده شدن حاجته منم گفتم برم تو اتاق و دعا کنم رفتم تو اتاقم و کنار عمم نشستم و دیدم خانم خیلی مومنی که قبلنا مراسم مولودیمیخوندن و چندین ساله فوت شدن اونجا بودن و مولودیو ایشون مبخودن .همینکه من رفتم تو اتاق و نشستم روشونو برگردوندن سمت و با مهربانی نگاهم میکزدن . بعد عمم بهم گفت برو پیشش و بهش بگو اسم تو رو هم تو برگه بنویست که برای حاجت تو هم دعا کنن .منم رفتم پیششون و گفتم برای منم دعا کنین و گفت اسمت چیه . .اسممو گفتم و نوشتن رو کاغذ با خودکار قرمز بعد اسم دختر خالمو و خواهرمو گفتم و نوشتن . یهو یاد عمم افتادم برگشتم گفتم اسم یکی دیگه مونده که گفت دیگه اسم نمینویسم و گویا تعداد به حد نصاب رسیده بود . نگاه کردم ببینم کیا دیگه اسم نوشتن .اسم مامان بزرگ مامانم بودن که ایشون هم فوت کردن ولی دیدم تو مجلسن و مشغول دعا بودن . اینو بگم خانم هراتی این مجلس مولودی واسه مامانمم بودن ـ مامان من دیشب یه چله ی یاسین برای حاجت من میخوندن دیروز تموم کزدن و هدیه کردن به رسوال الله . و من امشب این خوابو دیدم . میتونه به ختم مامانم مربوط باشه ؟
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما جایگاه بالایی خواهید داشت و قدرت شما در حرکتتان تثبیت شده و گام محکم و استواری به سمت موفقیت برخواهید داشت. مادرتان حاجتش را گرفته و آرزوی او در باره ی شما برآورده شده است. روح امواتتان شاد. ثواب این چله ی یاسین به روح مادر بزرگ مادرتان هم رسیده است و امواتتان هم برای خوشبختی شما دعای خیر می کنند. شما و دختر خاله و خواهرتان هم حاجتتان را خواهید گرفت. شور و شوقی تازه به زندگی تان راه یافته و شما شروعی تازه خواهید داشت. ثروت و خوشبختی و آرامش به زندگی تان راه می یابد. تشکر از همراهیتون.
Shamim : سلام روز بخیر
دیشب خواب دیدم پدر و مادرم داشتن میرفتن یه مسافرت یک روزه و وقتی داشتن از خونه حرکت میکردند ،منم باهاشون رفتم بیرون ولی از اونا جداشدم.وقتی برگشتم اونهام برگشته بودن و من خیلی تعجب کردم که مسافرتشون زود تموم شده.بعد دیدم که برامون مهمان ناخوانده اومده بود و پسر عمم و پدرش بودن ،منم ازشون پذیرایی کردم.بعد گوشی پدرم زنگ خورد و بعد پدرم با خوشحالی گفت که آقای فلانی (پدر نامزد سابقم)میخواد بیاد خونمون.(بین پدرم و اون آقا الان اختلاف هست)منم خیلی خوشحال شدم از اینکه پدر نامزد سابقم میخواد بیاد خونمون(ما رسم داریم قبل از عقد توی یه نامه مهریه رو مینویسیم و دوطرف امضاش میکنن،فکر میکردم اون آقا نامه رو امضا کردهاند و میخواد بیاره) ،با خودم گفتم برم لباسمو عوض کنم و به خودم برسم.رفتم یه بولیز سفید و فکر کنم شلوار قهوه ای پوشیدم .تو حینی که من لباس عوض میکردم پسرعمه م و پدرش هم خداحافظی کردن و رفتن.
بعد توی یه صحنه ی دیگه ی خواب دیدم با دوتا از دوستام رفتم توی یه مسجد خیلی بزرگ که همه اونجا عربی صحبت میکردند ولی از ملیت های مختلف آدم اومده بود.همه ی قسمت های مسجد سفید بود و همه جا پر از گل بود و جشن مذهبی بر پا بود.توی یه قسمتی داشتن نماز میخوندن ولی به یه شیوه ی دیگه و یکی از دوستام رفت پیششون ولی من نرفتم ،فکر میکردند اونا سونی هستن.
بعد با دوست دیگه م داشتیم می رفتیم قسمت دیگه ی مسجد که یهو دورمون شلوغ شد و باکسی برخورد کردم و گیج گاه و گوشم درد گرفت ولی زود خوب شد.بعد من به دوستم گفتم ببین امروز چندم ربیع الاول که هرسال همین موقع بیایم اینجا.میدیدم که خوراکی های بین مردم پخش میشد ولی یادم نیس برداشتم یانه و اینکه هیچ رقص و پایکوبی نبود.
ممنون واسه تعبیر
فریبا هراتی
: سلام. پدر و مادر شما نیاز به تغییر چشم انداز در زندگی شان دارند و عصبانی هستندولی زود حالشان خوب خواهد شد. برای شما خواستگار می آید ( پسر عمه تان) و احتمالا شما او را رد می کنید. پدر نامزد سابقتان هم به شما فکر می کند و شما خوشحال می شوید که مهرتان را زیاد حساب کنند و به ثروت برسید و از شما حمایت کنند و از لحاظ احساسی همانی بشود که دوست دارید. ولی واقعیت این است که ارتباط پدر نامزد سابقتان با شما کینه ها و ناراحتی های گذشته را دوباره پیش می کشد و اوضاع آنگونه که شما دوست دارید پیش نخواهد رفت ولی احتمالا به خواسته و حاجت خودتان می رسید و نگرانی های گذشته تمام می شود و انشالله جشن خواهید گرفت. تشکر از همراهیتون.
shirin : سلام خواب ديدم يه جايي بودم و چند نفر هم بودن كه كيك تولدم رو اوردن و شمع روي كيك يا عدد هشت خالي بود يا ١٨بود يا يك عددي ديگه كنار هشت بود ولي هشت رو يادمه كه بود. و من شمع رو فوت كردم و در ادامه ي خابم ديدم خونه ي قديميمون بودم و چند نفر بودن كه يادم نيست كي بودن و يك پسر جوان هم بود كه جلوي كيك من نشسته بود و يكي به من گفت عدد شمع كيكت رو بيار كه من گفتم ولش كن مهم نيست و همين شمعهايي كه روي كيك هست خوبه و شمعهارو فوت كردم و اين كيكم خيلي بزرگ و قشنگ بود و اون پسر غريبه هم همزمان با من شمعهاي من رو فوت كرد. و رقص و حتي سازي اصلا نبود. ممنون مجردم و تولدم يك ماهه ديگس
فریبا هراتی
: سلام. زندگی شما متحول خواهد شد و شروعی تازه خواهید داشت. شما بزرگسالانه تر و مسئولیت پذیر تر از گذشته رفتار خواهید کرد و به قدرت بالاتر و موفقیت و دستاوردهای بالاتری در زندگی تان خواهید رسید. روحیات قدیمی شما عوض شده و شما شخصیتی قوی و مصمم و مستقل و رقابتی از خودتان نشان می دهید و می خواهید که با انرژی و با اراده ی بیشتری زندگی تان را ادامه دهید. تشکر از همراهیتون.
شهرام : سلام وعرض ادب .امشب خواب دیدم در مراسمی خانوادگی تمام خانواده دور هم جمعیم خواهر برادر وتمام برادر زادها و خواهر زادها جشنی بر پا بود بدون هیچ ساز واواز و پایکوبی تلویزیون داشت تصاویر دوستان دوره مدرسه بنده را پخش میکرد که برام خیلی اشنا بودند ،که انها هم مشغول جشن بودند در مراسم خانوادگ شیرینی های خوشمزه ای میخوردم که هنوز مزه شیرنی ان رو حس میکنم برادر زاده ام که در اراک تازگی با هم کلاسش ازدواج کرده بود گفت من میرم برای همیشه ولی خانومم قبل از عید برمیگرده من دیگه نمیام .خواهرم میگفت به بنده که همسرت رو برگردون سر زندگیت ،چهار ساله بدون طلاق رفته خونه باباش .واقعا مراسم خیلی قشنگ و واضح وخوبی بود که مدتهاس تمام خانواده بدلیل گرفتاری اینصورت دور هم جمع نشده بودند ،،ممنون از زحمتتون
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. اتفاقات مثبت و تحولات مثبتی در زندگی شما رخ خواهد داد. شما به چیزهایی که آرزویشان را دارید ولی در زندگی امروزتان وجود ندارد خواهید رسید. مدت زیادیست که خوشبختی را تجربه نکرده اید و الان وقتش است که انشالله دوبازه رندگی تان را بسازید. شما تقاضاهای زیادی از کسانی که دوستشان دارید طلب می کنید و می خواهید که آنها مطابق خواسته های شما رفتار کنند. امروز درک شما بالاتر رفته و باید به خاطر اهدافی که دارید بر مبنای شناختی که از اطرافیانتان دارید، اقدام کنید. خانواده ی شما سعی می کنند که محبت بیشتری نسبت به هم ابراز کنند و مشکلات همدیگر را حل کنند. برادر زاده ی شما اما روش فکری دیگری دارد و از لحاظ روحی با باقی افراد خانواده تان هماهنگ نیست. شاید او با خانمش زیاد از لحاظ روحی هماهنگ نیست. انسانی تر است که شما رابطه تان را با خانمتان ترمیم کنید و او را از بلاتکلیفی بیرون بیاورید. تشکر از همراهیتون.
Sorakhorshid : سلام خانم هراتی عزیز. خواب دیدم خانه مادربزرگم هستیم که در حقیقت خانه دیگری بود. و برای عروسی دختر عموم که چند سال پیش ازدواج کرده و یک بچه هم داره آماده می کنیم. من یک کت دخترونه سفید و یک شلوار لی آبی خیلی کم رنگ و ملایم داشتم و برای اینکه براش روسری ست ندارم در عذاب بودم. و خواهش می کردم کسی روسری ست با لباسم رو نداره بهم قرض بده. که همه می گفتن نه. تعدادی روسری بود یکیش رو یادمه به رنگ خاکی و گلدار بود. بعد از خواهرم پرسیدم این مانتو شلوار کرم قهوه ای خوبه امشب بپوشم گفت نه. و دیدم برخلاف واقعیت چقدر کهنه است. دختر عموم اومد گفت عروسیش توی تالاره. بعد رخت آویز دیواری چند لباس که روش برداشته شد من دیدم روسری سفید ساتن با طرح شبیه بادام زمینی آبی آسمانی یکم پررنگ تر روش هست که قبلا برای لباسم خریده بودم. ولی الان دیدم و به خاطر اوردم. خلاصه کت سفید رو که از جنس پارچه براق بود رو پوشیدم و شلوار لی رو که آزاد بود تو پاهام. و اومدیم بیرون. چند تا ماشین رنگی خانواده داماد جلوی عروس و داماد حرکت می کردن.از کنار ما رد شدن در حالیکه کف میزدند و شادی می کردن و من با خودم گفتم این فامیلشون که ما برادرش رو رد کردیم منو می بینه . بعد ماشین عروس و داماد که سقف نداشت و دختر عموم زیبا شده بود تاج داشت و لباس عروس. و شوهرش رو دیدم که در واقعیت ادم سنگینی هست موها رو از وسط باز کرده
و حالت داده بود موهاش کمی بلند بود و حالت سفید مشکی بود. در حالیکه ما به شدت دست می زدیم و با صدا شادی می کردیم.
فریبا هراتی
: سلام. روحیات و افکار تازه ای به زندگی شما وارد می شود و شما سعی می کنید که حالتی حمایتگرایانه داشته باشید. فداکار و از خودگذشته و مهربان و سخت کوش باشید و بسیار خردمندانه و برجسته و مهربانانه برخورد کنید. دختر عموی شما به خاطر مسئله ای فکرش ناراحت خواهد شد ( احتمالا تعبیر این خواب با تاخیر همراه است). در نهایت شما شاهد این خواهید بود که دختر عموی شما در عین موفقیت در زندگی، ولی سعی می کند که برای رسیدن به خواسته هایش و برای آرامش فکری همسرش؛ پا به پای او تلاش کند تا مشکلات زندگی شان را حل و فصل کند. فکر همسر او به خاطر مسائل اقتصادی احتمالا ناراحت خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
Yaldaaa : سلام خانم هراتی وقت بخیر من خواب دیدم مراسم عروسی من هست و لباس عروس پوشیدم و قرار با داماد (داماد نمی شناختم ) به داخل تالار برویم وقتی دست همو گرفتیم به داماد گفتم بیا جلو مهمونا دستای همو بگیریم و من همیشه این آرزو داشتم وقتی جلو مهمون ها رسیدیم اون گفت خجالت میکشم و دستشو جدا کرد و رفت داخل مجلس مردونه وقتی مراسم تمام شد پدر داماد داشت به چند نفر از فامیلاشون میگفت از طرف عروس خبری نبود چقدر مهمون کم بود
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید به انجام کاری متعهد شوید و فکرتان ناراحت است چون کارتان خوب پیش نخواهد رفت و نمی توانید آنطور که دوست دارید بدرخشید. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.