تعبیر خواب رفتن به مکه
اگر کسی در خواب دید که به حج می رود، یا موفق به زیارت خانه خدا می شود و یا عملی را انجام می دهد که برای او ثواب حج کردن می نویسند. اگر بیمار این خواب را ببیند شفا می یابد و اگر مقروض ببیند، دین و قرضش ادا می شود. اگر از دشمنی نا ایمن است، از وی ایمنی خواهد یافت، یا سفری که در آن خیر و برکت وجود دارد، نصیب او می شود.
اگر کسی دید که حج بر او واجب است ولی از رفتن به حج خودداری می کند، نسبت به امانتداری، خیانتکار است و اگر کسی خود را در حال احرام شدن مشاهده کرد، قصد انجام کاری دارد که صوابش کمتر از حج نیست. اگر در خواب در نیت داشته باشد که از استطاعت و توانایی خود در راه انجام امور عام المنفعه استفاده کند، رضای خدا را به دست خواهد آورد و این نیت را اگر در بیداری به انجام رساند، با صواب حج برابر است.
اگر خواب ببینید کسی از نزدیکان شما یا کسی که او را می شناسید به زیارت خانه خدا مشغول است، امنیت خاطر و سلامتی برای او حاصل خواهد شد. دیدن افرادی که غریبه هستند و به زیارت خانه خدا مشغول هستند بنا به شرایطی که آنان را می بینید، تعابیر مختلفی دارد.
اگر ببینید مردم با آرامش و اطمینان خاطر به زیارت خانه خدا مشغول هستند و ذکر می گویند، برای همه گویای ایمان زیاد و صفای باطن است اما اگر کسانی را که به حج خانه خدا مشغولند به صورتی زشت و یا شبیه حیوانات مشاهده کنید، حج آنان باطل و عبادت آنان از روی نفاق و دورویی و برای رسیدن به مال دنیاست.
تعبیر خواب قصد رفتن به مکه
اگر کسی در خواب قصد رفتن به مکه را داشته باشد و آرزویش این باشد که به مکه برود، کاری برای او پیش می آید که ثواب رفتن به حج خانه خدا را برای او می نویسند و یا در کاری که در بیداری انجام می دهد، برای او خیر و برکت زیادی وجود خواهد داشت.
تعبیر خواب دیدن کعبه (خانه خدا )
اگر خواب ببینید که با ذوق و شادی به دیدن خانه کعبه مشغول هستید، خداوند به شما نظر خاص خود را نشان خواهد داد و در زندگی خوشبخت خواهید بود و به راه راست هدایت خواهید شد.
اگر خواب ببینید که بی تفاوت و بدون خوشحالی به دیدن خانه خدا مشغول هستید، کاری را انجام می دهید که در نظر اذهان مردم بسیار نیکو و پسندیده است ولی آن کار را صرفا از روی وظیفه انجام می دهید یا از انجام آن احساس شادی نمی کنید. در این گونه کارها، هر چند که خداوند راضی به انجام اعمال خیر است ولی شرط قبول آن اعمال تلاش برای کسب رضای خداست. پس اگر کاری را به منظوری جز رضای خدا انجام دهید، ثواب حج رفتن برای شما نوشته نخواهد شد.
تعبیر خواب از مکه برگشتن یا از مکه آمدن
اگر خواب دیدید که از مکه برگشته اید، کار خیری را به انجام و پایان می رسانید که ثواب زیارت خانه خدا را برای شما قرار می دهند. از مشکلات ایمنی یافته و برای شما آسانی در کارها و خیر و برکت وجود خواهد داشت. اگر بیمار هستید شفا یافته و اگر مقروض باشید، قرض شما ادا خواهد شد.
تعبیر خواب در راه مکه بودن
اگر خواب ببینید درراه مکه هستید، در حال انجام عمل خیری هستید که خیر و برکت دنیا و آخرت را برای شما به همراه خواهد داشت. هر اقدامی دردست عمل دارید برای شما بی خطر خواهد بود انشاالله.
تعبیر خواب مکه رفتن مرده
اگر خواب ببینید که کسی که مرده است به مکه رفته است، تقرب و نزدیکی روح او به خداوند به شما نشان داده شده و گناهان او آمرزیده و از مقربان درگاه خداوند متعال خواهد بود.
تعبیر خواب نماز خواندن در مکه
اگر خواب ببینید که برای تقرب خدای متعال در حال نماز خواندن در مکه هستید، در کاری که در دست انجام دارید موفقیت حاصل خواهید کرد و رضای خدا در آن کار همراه شماست. در کار خود موفق خواهید شد و خدا را سپاس و شکرگذاری خواهید کرد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
سایه : کلمه احرام هم تو خواب از دهان من درآمد
zahra : سلام بر بنده مشکل گشا،خانم هراتی.خداقوت.شب عید قربان خواب دیدم با خانواده ام عازم سفر به خانه خدا شدیم.سفره پهن بود.وبه مردم غذا میدادیم.وسایل را جمع وجور میکردیم.که آدم هایی که نمیشناختم برای بدرقه ما آمدن.خوشحال بودم.بالاخره وارد عربستان شدیم.از اینجا به بعد،فقط من ومادرم بودیم.دور میز کوچکی با مادرم نشته بودم.دو ورق کوچک مثل ویزا دستم بود.نگاه کردم اسم خودم را روی آن دیدم.مواظب بودم.گمش نکنم.ولی وقتی به خودم آمدم.ویزای مادرم وخودم را گم کرده بودم.میترسیدم مامور ها بهم گیر بدن چرا بدون ویزا وارد عربستان شدم.بالاخره ویزای خودم را پیدا کردم.خانه کعبه در نظرم جلوه کرد.خودم را به خدا خیلی نزدیک حس میکردم.وگفتم برم طواف خانه خدا وبغل کنم به خانه اش ودعا کنم.حتما حاجت میگیرم.توی همین فکر بودم که بیدار شدم....ممنون از بزرگواریتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر عزیزم. خداوند شما را دوست دارد و رحمت و برکتش را بر شما گسترده است. شما کار خیری انجام داده اید و ثواب زیارت خانه ی خدا برای شما نوشته شده است. خیر شما به مردم می رسد و دعای خیر خیلی از مردم پشت سر شماست که آدمی خیر و نیکوکار هستید. شما و مادرتان به خاطر عصبانیت و فشار و استرس کارهایتان داغ کرده و جوش می آورید و از کوره در می روید و از ثوابتان کم می شود. شما توبه می کنید و از خداوند می خواهید که به خاطر اینکه عاشق او هستید، از گناهتان بگذرد و توبه ی شما پذیرفته می شود و قلبتان به سمت کعبه متمایل می شود و عشق خدا در وجودتان تجلی می یابد. شما حاجت روا خواهید شد. التماس دعا و تشکر از همراهیتون.
Hannah : سلام ، شب بود که به خانه ای که پدربزرگ مادربزرگم در شهرستان داشتند رسیدم کسی درخانه نبود تصمیم گرفتم شب را روی تراس خانه چادر بزنم و بخوابم ،صبح روز بعد درحالی که داشتم داخل حیاط گشتی میزدم متوجه چراغ های روشن خانه شدم، مادر بزرگم که سالهاست فوت کرده لباس شیک و موهایی آراسته داشت و انگار جوان تر و سرحال تر شده و از حج برگشته بود مادر و خاله هایم کنارش ایستاده بودند من که وارد خانه شدم با گشاده رویی آغوشش را برایم باز کرد و دیده بوسی کردیم ازش درباره سفرش پرسیدم گفت من که بار دومم بود ولی پدربزرگم که اوهم سالهاست فوت کرده بار اولش بوده ولی پدربزرگم را در خوابم ندیدم. مدتی گذشت و من از هرکسی میرسیدم میپرسیدم کی قرار است ولیمه داشته باشیم من هرچه زودتر باید برگردم تهران ولی کسی جوابی نمیداد یا پاسخ مشخص نبود من در بلاتکلیفی مانده بودم که بروم یا بمانم.
فریبا هراتی
: سلام. شما در زندگی امروزتان احساس ناامنی و بی ثباتی می کنید و می خواهید یک جایگاه امن و ثابت داشته باشید و به آرامش و توانایی مالی برسید. می خواهید تعلق خاطر و آرامش داشته باشید و بی نیاز و مستقل باشید. روح مادر بزرگتان شاد. او شخصیتی پاک داشته و برای او ثواب زیارت حج نوشته شده و روحش شاد و در آرامش به سر م یبرد. پدر بزرگتان هم روحش شاد آمرزیده شده و برای او هم ثواب زیارت حج نوشته شده است ( دعای خیر دیگران پشت آنهاست). شما باید سعی کنید که برای آنها بیشتر دعا کنید چون متقابلا دعای خیر آنها هم پشت سر شما خواهد بود و این ولیمه ای است که شما انتظارش را دارید. تشکر از همراهیتون.
Mahy : سلام. خسته نباشید. برادر من با خانمی برای ازدداج به توافق رسیدن ولی پدر و مادرم از مقدار مهریه ناراضی هستن چون مقدارش زیاده و بخاطر مهریه راضی به این ازدواج نیستن. شاید خوابم به این قضیه ربط داشته باشه. خواب دیدم پدرم برای برادرم حج تمتع خریده و فرستادش مکه. ما و پسر عمه هام رفتیم فرودگاه پیشبازش، برادرم کت و شلوار سرمه ای تنش بود و با خوشحالی از پله های فرودگاه اومد پایین. ما پایین پله ها منتظرش بودیم. من بهش گفتم حاجی، زیاتت قبول. اونم جواب داد که من حاجی نشدم چون مراسم حج رو انجام ندادم خسته بودم خوابیدم! من و پدرم شکه شدیم و ناراحت ولی به روی خودمون نیاوردیم دقیقا مثل الان که از مقدار مهریه ناراضی هستیم. بعدش رفتیم خونه. دختر عمه ام، تو اتاق من رو پر از گلدون کرده بود که انگار برای کسی هدیه گرفته بود. داخل هر گلدون یه گل لاله سفید بود. من با خودم میگفتم چرا فقط گل لاله سفید گرفته خوب بود گلهای مختلف میگرفت. منم داشتم داخل یه فنجون سرمه ای رنگ و شیک چایی شیرین برای صبحانه میخوردم با نون و پنیر. دیدم دختر عمه ام انواع نونها رو داره با رنگ زرد ولی نون من لواش و سفید بود. دختر عمه ام میگفت خودم نونهامو پختم. نون با کره میخورد. البته نه من و نه اون به هم تعارف نمی کردیم. خیلی ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. پدر شما از خدا خواسته که او فکرش را عوض کند و با این خانم به خاطر مهریه بالا ازدواج نکند ولی حاجت پدر شما برآورده نمی شود وقتی که برادرتان خودش را به خواب زده و نمی خواهد که واقعیت را ببیند. دوست خوبم انسان برای رفتارهای خودش اختیار عمل و آزادی عمل دارد. شما هرگز نمی توانید با دعا کسی را وادار کنید که کسی را دوست نداشته باشد یا دوست داشته باشد. با دعا هرگز نمی توانید کسی را وادار کنید که مهربان باشد یا قصی القلب!! چون این رفتارها انتخابی است و نه اجباری! برای همین است که بهشت و جهنم معنی دارد چون خداوند هرگز انسان را وادار به اتخاذ تصمیمی به زور و جبر نمی کند؛ مگر برای کسانی که خودشان از خداوند بخواهند که اختیار مطلق زندگیشان را به دست خدا بسپارند. در اینصورت دیگر نمی گویند که خدایا با من این کن یا آن کن. می گویند خدایا با من چنان کن که تو صلاح می دانی و نه آنچه که من می خواهم. دختر عمه ی شما هم اگر گل را برای شما خریده، برای شما آرزو می کند که همسرتان طلاقتان دهد یا معتقد است که یک کدام از شما بی وفا هستید. اما اگر گلها مال خودش بوده از کسی حدا خواهد شد. شما شخصیتی دوستانه یا بدون خود بزرگ بینی و بی منیت از خودتان نشان می دهید و رفتاری مهربان دارید و امیدوارید که گشایش کار یافته شروعی تازه داشته باشید. اما دختر عمه تان ناراحت است و با وجود روزی زیاد و ثروت اما به خاطر مسئله ای خیلی فکر می کند یا غصه می خورد. تشکر از همراهیتون.
marzie : سلام روزتون بخیر
من دیشب خواب دیدم مادربزرگم که فوت کرده ی جایی مثل مزرعه گندم هستش که شاده ولی سیاه پوشیده و پیرتره انگار از حج برگشته ،من در حالیکه حس میکردم من هم از حج برگشتم ولی از ی راهی دیگه ،رفتم پیشش بغلم کرد و روبوسی کرد باهام بعد با کاسه در حالی که میخندید رو سرم گندم میریخت ممنون میشم تعبیرش رو بهم بگید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روحشان شاد. مادر بزرگ شما آمرزیده شده، جایگاهش خوب است و مجرب و آگاه از همه ی وقایعی است که در زمان حیاتش از آنها بی خبر بود. برای او و شما به خاطر اعمالتان ثواب زیارت خانه ی خدا نوشته شده. عمر شما طولانی است و فرصت ها و درهای جدیدی به روی شما باز خواهد شد. شما به اهدافتان می رسید و اخلاقیات او در جسم و روح شما مشهود خواهد بود و از بعضی جهات مثل او رفتار خواهید کرد. همینطور هم احتمالا فرزند شما مثل شما و مادربزرگتان خواهد شد. شما به اهدافتان خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.
Mona : سلام.تو خواب دیدم دارم می رم خونه پدربزرگم که اونجا جشن بود همه خوشحال بودن و میخندیدند ما هم رفتیم تو بعد فهمیدم که پدربزرگم (یا میخواست بره مکه یا رفته بود دقیقا یادم نیست)ولی همه فامیل اونجا بودن خوشحال بودن می گفتن و میخندیدند و شیرینی میخوردم بعد من تو خواب گفتم چه جالب بردارها باهم رفتن یعنی بردار پدربزرگم اول رفته بود مکه بعدم پدربزرگم رفته بود (دوتا خیلی پیر هستند یعنی حتی اگر خودشون بخوان برن مکه بخاطر مشکل قلبی اجازه ندارن برن).ممنون
فریبا هراتی
: سلام. خانواده ی شما با اصالت است و به ریشه ها و اعتقادات خودتان افتخار می کنید و شاد هستید. پدر بزرگتان و برادرش کار خیری کرده اند که الان که پیر شده اند، ثواب زیارت خانه ی خدا را برایشان نوشته اند ( شاید به خاطر گرد هم آوردن خانواده ای خوب و مهربان و تربیت صحیح فرزندانشان). تشکر از همراهیتون.
سحر : سلام وقتتون بخیر
این خوابو مامانم دیده، خواب دیده من و بابام و همسر سابقم داشتیم میرفتیم مکه و چمدون و وسایلمون دستمون بوده و مامانم دم در داشته باهامون خداحافظی میکرده و حتی تو خواب با خودش میگفته همسر سابقم که طلاق گرفته چرا داره با من و بابام میاد مکه و دیده من صورتم خیلی سفید و شفاف بوده و محجبه بودم خاله م هم بوده موقع خداحافظی و داشته میگفته این چادر رو که سوراخ سوراخ بوده رو نگه دارید که وقتی معجزه شد نشونه باشه که ببینید چه جوری درست میشه
ممنون میشم تعبیر کنید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. احتمال قوی همسر شما کار خیری انجام خواهد داد که ثواب زیارت خانه ی خدا را برایش می نویسند و دعای شما و پدرتان هم مستجاب خواهد شد. اصلا بعید نیست که شما با همسرتان آشتی کنید و زندگی تان دوباره از نو ساخته و ترمیم شود. شما از غم فارغ خواهید شد و شادی می شوید. تشکر از همراهیتون.
sepideh : ممنون از تعبیر خواب خوبتون. شرمنده من فکر کردم شاید دو خواب مرتبط باشن چون پشت هم دیدم وگرنه جسارت نکرده و قوانین را میدانم باز هم حلالیت طلبیده و مطمئنا قوانین را رعایت خواهم کرد
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. استدعا می کنم.
sepideh : سلام حدود ساعت ۴ صبح بود که خواب دیدم به مکه رفتم نزدیک غار حرا بودیم و به همسرم گفتم بریم غار رو ببینیم ولی ناگهان سراغ خانه خدا رو گرفتم به من سمت چپ غار یک خانه سیمانی نشان دادند که کنار آن خانه خدا را دیدم رفتم سمتش و خیلی راحت در را باز کردم و وارد شدم که بعد از من هم چند نفر توانستند بیان تو.آنجا نشستم کمی استراحت کردم و ببخشید حتب داخل دستشویی بود که رفتم و در آنجا خوشحال بودم که رو به داخل خانه نیست. بعد خود را بیرون دیدم که پر از پوست شتر بود همینطور روی هم ناگهان شتری دیدم که مثل گوسفندان پشم زده بدون پوست از کوچه رد شد و من خوشحال شدم که شترها رو نمیکشند. بعد سمت راستم یک گله گاو دیدم تا به یکی از آنها نزدیک شدم انگار شاخش شکست و به دنبال من میکرد و من فرار میکردم صداهایی میشنیدم که میگفتند چشم چپش کوره برو ان سمت که نبینتت ولی من همچنان با عجله میدویدم تا دوباره به خانه خدا رسیدم و وارد خانه شدم از خواب پریدم دوباره خوابیدم و خواب دیدم از دست یکسری آدم دارم فرار میکنم آنها میخواستند مرا بدزدند و ببرند صیغه کنند و من همش میگفتم من شوهر و بچه دارم و باردارم تا اینکه از یک کوچه فرار کردم. لطفا تعبیر خوابم را برام بگین. ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما کار خیری انجام داده اید که رضایت خداوند را جلب کرده و ثواب زیارت خانه ی خدا را برایتان نوشته اند. شما با خداوند درددل می کنید و غمهایتان را دور می ریزید و کمتر کسی هست که مثل شما بتواند اینطور قلبش را به خداوند نزدیک کند. شما قادر هستید که کینه و قساوت قلب کسانی را که به حکم غریزه و به نام خدا و صرفا دنبال مال دنیا می روند را به وضوح مشاهده کرده و به ذات واقعی آنان پی ببرید. شما برای رسیدن به کامیابی و موفقیت تلاش می کنید و از جانب یک شخصی که بی احساس و بی عاطفه و پولدار است ممکن است آزار ببینید. تعبیر دیگر این است که شاید موفق نشوید که به ثروت برسید و باز متوسل به خدای بزرگ خواهید شد. ضمن تذکر این نکته که نوشتن 2 خواب در یک خواب خلاف مقررات سایت است و شما را مدیون سایت می کند- لطفا از تکرار اینکار اجتناب کنید- شما قدرت و اختیار خودتان را در اختیار دیگران می گذارید تا آنها برای شما تصمیم گیرید کنند و جای شما برای متعهد شدن به انجام کاری ، تصمیم بگیرند. شما احساس خواهید کرد که خودمختاری و استقلال ندارید و در شرایط بغرنج یا با محدودیت هایی روبرو خواهید شد و باز این مشکلاتتان را با کمک خدای بزرگ حل خواهید کرد و از غم رها می شوید. تشکر از همراهیتون.
Shamim : سلام روزبخیر
دیشب خواب دیدم رفتم مکه و آنجا یه عده از عربهای عربستان همه ی مردم رو نگه داشته بودن واز هر قومیتی که خوششون نمیومد میکشتن اونارو .از من پرسیدم جز کدوم قوم هستی،منم از روی ترس و استرس ،به عربی گفتم عرب هستم اونا هم دیگه کاری با من نداشتن .بعد با بقیه ی ایرانی ها رفتیم به یه هتل .تو خواب فکر میکردم من بصورت مهمان ویژه وارد عربستان شدم و میتونم برم خونمون سر بزنم و قبل از مراسم حج برگردم ،چونکه خیلی دلم واسه شهرمون تنگ شده بود.برگشتم خونمون و از توی کتاب شماره تلفن های شهری یه چندتا عکس از مناطق مختلف شهرمون نگاه کردم .بعد گفتم که برگردم عربستان اخه دو روزه اینجام میترسم به مراسم نرسم.پدرم یه سری توصیه ها بهم کرد واسه انجام مراسم حج.
وقتی برگشتم مکه،کوله پشتی م رو که باز کردم پر از میوه بود که برای همسفرهام آورده بودم و همه جور میوه ای بود ولی مقدار زیادی دانه انار ونارنگی بود(همه ی میوه ها بدون پوست بودن).یکی از دوستام که در واقعیت تازه ازدواج کرده هم اونجا بود ،بهش گفتم بیا بریم مسجدالحرام نماز بخونیم واسه ثوابش،گفت نه همینجا بخون واسه مراسم حج میریم.
ممنون واسه تعبیر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روابط عربستان و ایران بدتر خواهد شد و شما می خواهید کار خیری انجام دهید که ثواب زیارت خانه ی خدا را برایتان بنویسند یا به حج بروید ولی در شرایط حاضر به صلاح شما نیست که به حج بروید و در واقع به صلاح مردم نیست که در حالتی که عربستان نسبت به ایران حالت خصومت و دشمنی دارد به حج بروند. شما در اینصورت مجبور می شوید که هویت خودتان را عوض کنید و سعی کنیدکه عادات خوبی را که از گذشته داشته اید را از روی ترس تغییر دهید و شخصیت جدیدی از خودتان نشان دهید. شرایط روز به روز بدتر هم خواهد شد و به زودی همه چیز رک و پوست کنده و واضح تر بیان خواهد شد. باید با انرژی تر و قویتر با آنان برخورد شود. تشکر از همراهیتون.