تعبیر خواب حرم
اگر کسی خود را در جوار حرم مشاهده کرد، از بلایا و خطرات به خدای متعال پناه خواهد برد و اگر خود را در داخل حرم مشاهده کرد، خداوند بزرگ و متعال به دلیل خیر اندیشی و کردار نیک وی، او را در محافظت خود قرار داده است. اگر ببیند به حریم حرم مرد نیکوکاری وارد شد، در انجام اعمال خیر سهیم می شود و بر عکس اگر ببیند به حریم مرد تبه کاری وارد شد، به کارهای زشت و غیر اخلاقی دست می زند.
محمد ابن سیرین می گوید: حرم در لفظ تازی و عرب به معنای جای امن و محل ایمن است. اگر کسی در خواب ببیند که در حرم کعبه بود، از آفات و بلایای دنیا ایمنی پیدا می کند و موفق به رفتن به حج می شود.
تعبیر خواب ضریح
در اصل ضریح واسطهای است بین شخص مقرب خداوند و مردم است. ضریح یا حریم یا اماکن مقدسی از این قبیل نماد باور جمعی مردم هستند. به طور مثال در خواب به زیارت امام حسین (ع) رفته و در ضریح ایشان به دعا و نیایش میپردازیم دیدن ضریح نشئت گرفته از عقاید و باورهای ماست که در رؤیا پدیدار میگردد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
roksana : سلام خانم هراتی عزیز خواب دیدم توکربلامقابل در ورودی حرم هستم یه پسرکوچیک با پدرش که نمیشناختمشون هم جلوم هستن پسره داشت عکس میگرفت پسره بالبخنددوربینو نگاه میکردولی به من داشت نگاه میکرد انگارمن داشتم فیلم یاعکس میگرفتم ازش. باباش هم یه لحظه برگشت سمت من، با خنده کشیدپسرشو گفت هردفعه میای اینجاعکس میگیری بسه بیابریم. داشتن میرفتن داخل حرم منم دنبالشون میرفتم قبل ورود به حرم از خواب پریدم. دوباره دیدم مقابل پنجره فولادامام رضاهستم کِش موهام(که توواقعیت چندسال پیش داشتمش)بسته شدبه پنجره فولاد.ممنون ازلطفتون خانم هراتی
فریبا هراتی
: سلام. شما متوسل به امام حسین ع می شوید و گشایش کار خواهید یافت. کم کم اوضاع مطابق میل شما پیش می رود و تصویر ذهنی شما از این موفقیت ها در خاطرتان باقی می ماند. شما همینطور برای رسیدن به آرامش متوسل به امام رضا ع می شوید تا نگرانیهای فکری تان از بین برود. تشکر از همراهیتون.
eli : سلام وقتتون بخیرخواب دیدم کنار ضریح امام رضا ع هستم دورضریح بخاطرکرونا فقط میشه یه لحظه تک تک رفت کنارضریح وبرگشت من به ضریح دست نزدم ناراحت بودم یه زن خادم میگفت امام رضا ع به همه همه چی میده ازش بخوایدناراحت بودم گریه میکردم میگفتم دروغه نمیدونم خادماچه نظری داشتن ولی کارم نداشتن یه مردبودهرکی میرفت پیش ضریح عکس میگرفت خوشم نمی اومدچندباررفتم نزدیک وبرگشتم بعدبیخیال شدم ورفتم چسبیدم به ضریح وگریه میکردم بعدیه خانم اومدگفت زیادنمیتونی اینجابمونی رفتم نزدیک ضریح بافاصله نشستم یه دخترتپل سفیدچشم آبی آمدیه تسبیح بایه مهربادوتاگل پارچه ای که همه بهم وصل بودن بهم دادیکی گفت بروبابچه بازی کن تسبیح ومهررادادم به دختری دیگروچندبارتاکیدکردم امانت دورضریح میدویدیم ومیندیدیم تابگیرمش بعدگرفتمش ونشوندمش روپام بعد گفتم بریم مهرموبگیرم بیدارشدم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما ناامید از این هستید که بتوانید با توسل به امام رضا ع حاجت روا شوید و فکر می کنید که این حاجت روایی با توسل زیاد باورکردنی نیست. اما از جهتی می خواهید شانستان را امتحان کنید و برای امام رضا ع درددل می کنید. لازم به ذکر می دانم که هیچ بشری قادر به براورده کردن حاجات شما نیست. فقط خداست که حاجات را منوط به مصلحت خودش می دهد ولی امام رضا ع برای شما دعای خیر می کند و به واسطه ی معصومیت او، شانس اینکه دعای او در حق شما مستجاب شود خیلی بیشتر از این است که شما خودتان در حق خودتان دعا کنید. شما حاجتتان را خواهید گرفت. امنیت و رفاه می یابید و به ثروت می رسید. عناصر و مولفه های رسیدن به عشق و محبت را منوط به اینکه با سیاست رفتار کنید، به دست می آورید ( شاید خود واقعی تان و احساس واقعی تان را نشان نمی دهید) و خدای بزرگ را شاکر خواهید بود. تشکر از همراهیتون.
Farajsam : خواب دیدم برای چشم روشنی نزد یکی از آشنایان که یکماهه نوزاد دختر به دنیا آورده رفته بودم با خانواده ،همه شادی میکردند نوزاد رو دیدم و گفتم یعنی من هم بچه دار میشوم آنجا رو به قصد رفتن پیش شوهرم ترک کردم و در یک آن انگار وارد حرمی شدم من از دور شوهرم رو دیدم که با دو تا آقای دیگه داره به جاهایی از حرم اشاره میکنه انگار دارند کارشناسی و نظر میدن بعد دیگه ندیدمش و شروع کردم تو حرم راه رفتن به دنبالش، گوشه ای داخل حرم چند ردیف نیمکت بود و یه سری خانم قرآن میخواندند و در ردیف آخر خانمی رو دیدم چادر خونگی داشت و قرآن میخواند کاملا صورتش نور بود من با خودم گفتم انگار حضرت معصومه س وکنارش یه دختر ۳ ۴ ساله بود که به من نگاه میکرد و لبخند میزد بعد رفتم یه خانم چادری اومد از روبرو با یه دختر نوجوان چادری کنارش، صورتشون کاملا واضح بود ولی من نمیشناختمش گفتم من دنبال شوهرم میگردم گفت من خواهر شوهرتم من تا حالا تو را ندیده بودم منم تعجب میکردم که منم ایشون رو ندیدم دختر بچه نوجوان گفت مامان ببین دایی چه دختر قشنگی گرفته خانم گفت من مسئول این حرم هستم اینجا کارها رو من انجام میدم و یه دسته کلید بزرگ دستش بود که کلیدای زیاد داشت گفت بیا اینجا بهت یه چیزی میدم و اینو ما به هرکسی نمیدیم بعد کلید رو چرخوند و اونجا تو ظاهر هیچی دیده نمیشد وقتی کلیدو چرخوند یه حوض آبی ظاهر شد با چندتا لوله آب که ازش آب میومد و از اون آب پرکرد و داد به من گفت بخور و من وقتی خواستم بخورم از خود بیخود شدم و یک آن گفتم یا امام رضا و خوردم و از حال رفتم و افتادم داخل حوض سرم تا نصف بدنم کاملا زیر آب بود و داشتم خفه میشدم دختر کوچکتر داد زد مامان افتاد تو آب الان خفه میشه و دایی مارو دعوا میکنه و خانم گفت کاری نداشته باش بعد در حالی که به خودم میلرزیدم خودمو بیرون کشیدم و در حال لرز شوهرمو صدا میزدم همش که از خواب پریدم
فریبا هراتی
: سلام. شما باید برای حاجت روایی تان متوسل به حضرت معصومه س شوید و او را قسمش دهید به جدش حضرت فاطمه و برادرش حضرت امام رضا ع که خواسته تان مستجاب شود. شما از صمیم قلب و با خلوص نیت از امام رضا ع و حضرت معصومه س و نیز از مادرشان حضرت فاطمه س تقاضای کمک و حاجت روایی می کنید و حاجتتان قطعا براورده خواهد شد. شما صاحب فرزندی می شوید و احتمالا فرزندتان دختر خواهد بود. همسر شما هم به ثروت زیاد خواهد رسید و عملکرد او هم به گونه ایست که سعی می کند که همه ی جوانب اخلاقی و موازین درستی که مطابق با شیوه ی فکری ائمه ی اطهار ع باشد را در زندگی اش پیاده کند. فقط باید کمی صبور باشید. تشکر از همراهیتون.
masume : سلام خانم هراتی عزیزم.من برای حاجتم مدتی هست متوسل شدم به امام رضا.و چه قبل توسلم و چه بعدش همش خواب حرم و امام رضا رو میبینم و میدیدم.یعنی از تعداد درومده.دیروز خواب دیدم که یه عکس اومده رو گوشیم باز کردم نگاه کردم دیدم عکس از حیاط امام رضا روبرو گنبد و صحن و ایوان اصلیش بود.صحنه تو شب بود و آسمون سیاهه سیاه و حرم وسطش میدرخشید.و نکته اصلیش این بود که تموم صحن و گنبد و ایوان جوری چراغونی بود که روشن روشن وتموم رنگ ها آبی صورتی و.... هرچی رنگ هست تو این چراغونیا بود و انگار جشن میگیرن جایی اون مدلی کلش چراغ بود اونم همه رنگ.و من از دیدن این همه چراغونی و رنگ و زیبایی به وجد اومده بودم(کل طلاها که زرده یعنی رنگی شده بود) میگفتم واقعا چنین چراغونی اییی به این زیبایی هیچ جا ندیدم و اولین باره حرم امام رضا رو این شکلی میکنن
فریبا هراتی
: سلام. امام رضا ع محب شماست و انشالله حاجت روا خواهید شد و خبرهای خوش خواهید شنید. اما شما هم صرفا به خاطر حاجت رواییتان متوسل به امام رضا ع نشوید و از روی تواضع و علاقه ای که به این بزرگوار دارید با او صحبت کنید و زیارتش را بخوانید تا بیشتر قدردان محبت های حضرت امام رضا ع باشید. تشکر از همراهیتون.
masume : سلام.من دیروز پنجشنبه خواب دیدم مشهدیم و هیچکس نیومد برای نماز مغرب بریم حرم.منم گفتم صفاش ب نمازشه من باید برم حرم و رفتم.اول خودمو تو دستشویی دیدم و دسشوویی رفتم بعد اومدم وضو بگیرم.چادر مشکیم سرم بود(چادری نیستم)موقع وضو ب مسح پا رسیدم دیدیم آب دستم تموم شده و هرچی میکشم دستم خشکه.دیدم موهای سرم خیس آبه از موهای سرم آب گرفتم دستم تر شد،مسح پامو کشیدم.بعد شنیدم صدای اذان حرم بلند اومد.الله اکبر...گفتم بدو برسی ب حرمو نماز جماعت.تو راه صدای اذانو کامل میشنیدم.تا برسم پشت در حرم نماز مغربو خوندن.من رسیدم پشت در حرم امام رضا جانم.خوشحال بودم ک خداروشکر رسیدم گفتم سریع مغربو میخونم عشارو جماعت میشم باهاشون.کفشامو در آوردم.چند تا زن بیرون داشتن نماز میخوندن ولی من گفتم من میرم داخل نزدیک ضریحش میخونم.در واقعیت ب امام رضا برای حاجتم متوسل شدم
فریبا هراتی
: سلام. شما حاجتی دارید که از صمیم قلب متوسل به امام رضا ع می شوید و می خواهید که گذشته تان را بشویید برود و شروعی تازه داشته باشید. شاید زیاد امیدوار نباشید که حاجتتان برآورده شود ولی عشق شما به خدای بزرگ قویست. انرژی مثبت زیادی در فکرتان وجود دارد و شما از حاجت روایی تان ناامید نیستید. انشالله شاید علیرغم اینکه فکر می کنید که شاید دیر شده باشد یا موقعیت رسیدن به خواسته تان فراهم نباشد، اما حاجت روا خواهید شد و از غم رها می شوید. خبرهای خوشی به شما خواهد رسید. تشکر از همراهیتون.
hanane : سلام وقتتون بخیر....در خواب دیدم که با تعدادی چمدان و با لب خندان و خوش حالی در کربلا هستم و مقابل حرم ایستاده ام و پدر و مادرم هم هستن انگار اول خودشون منو فرستادن کربلا و بعد هم خودشون اومدن گفتن ماهم با تو اومدیم .
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. پدر و مادر شما ( یا عقلانیت و احساس شما) باعث شده اند که شما نسبت به امام حسین ع شناخت پیدا کنید و برای حاجت روایی تان به او متوسل شوید. حالا شما با تمام وجود، به حضرت امام حسین ع باور دارید و به او متوسل شده اید. همه ی شما پیروان این بزرگوار هستید و انشالله حاجت روا خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
Mory : سلام و ادب
امیدوارم خوب باشید
دیروز جمعه ساعت ۸:۳۰ صبح خواب دیدم روی یه پل هوایی آهنی بودم با مادرم و دخترم که بچه بود پل هم وضعیت خوبی نداشت خراب بود و به سختی داشتیم میرفتیم اونطرف حرم امام حسین که من گنبد امام حسین و دیدم و گریه میکردم میگفتم چیزی نمونده برسیم خدمت آقا
و با همون حال گریه داشتم حاجت میخواستم که بیدار شدم.
سپاس از زحمات شما
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. تشکر. زندگی شما متحول خواهد شد. شما عزمتان را جزم کرده اید که تغییر بزرگی در زندگی تان ایجاد کنید و علیرغم سختی هایی که در زندگی تان با آن مواجه هستید، به امام حسین ع متوسل شده و حاجت روا می شوید. انشالله خوشحال و سعادتمند خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
سحرم : سلام خانم هراتی عزیز خوابم مخفی باسه ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما سعی می کنید که خیلی زود به اهدافتان برسید، ناراحتی ها و ناامیدی ها را پشت سر بگذارید، از افکار منفی و موانع و مشکلاتی که در سر راهتان وجود دارد عبور کنید و برای رسیدن به موفقیت، متوسل به حضرت امام رضا ع شوید. امام رضا ع محب شما هستند و در صورتی که به او متوسل شوید، از او بخواهید که دعایتان کند و کار خودتان را با توکل به خدای بزرگ واگذار کنید؛ و بگویید خدایا برای من بهترین را بخواه و من راضی هستم به رضای تو؛ آنوقت انشالله از غم رها خواهید شد و اتفاقات خیلی خوب در زندگی تان رخ خواهند داد. تشکر از همراهیتون.
ساره : ممنون از تعبیرتون ولی رئیسم مدتیه با من خوب شده و تو خوابهام هم مدام محبت و تاییدشو نسبت به کارم نشون می داد بهم. ممکنه این خواب مربوط به اتفاقات گذشته باشه؟ چون تعبیری که کردین دقیقا یادآور اتفاقا گذشته بود.
فریبا هراتی
: بله عزیزم. ممکن است مربوط به گذشته باشد.
ساره : سلام دیشب خواب دیدم رئیسم با ماشینش داره منو می رسونه به مترو و من صندلی شاگرد نشسته بودم. رئیسم می گه برو شاه عبدالعظیم(حرم شاه عبدلعظیم) و بهم آدرس می ده که سوار مترو شدم بعد دو تا ایستگاه تغییر مسیر بدم به سمت شاه عبدالعظیم. بعد من برای کرایه یه اسکناس ۵۰۰ تومنی از کیف پولم در میارم و می دم بهش. اونم اول یه اسکناس ۱۰۰ تومنی برای باقی پولم پس می ده بعد یه ۱۰۰ تومنی دیگه هم می ده و من تشکر می کنم و می ذارم تو کیف پولم. در کل با هم خوب و خوشحال بودیم. بعد که رفتم تو مترو اصلا قطاری نبود و مردم تو صف های ها طولانی و پیچ در پیچ تو صف دارو بودن. و من با محض ورود بنر یه دارو که شربت بود و دیدم و انگار قرار بود اون دارو رو از دکتر بگیرم و انتهای صف پرسیدم که برم توی صف. در ادامه خوابم با همکارم که آقا هستن و صمیمی بودیم داشتیم تو یکی از راهروهای ایستگاه مترو راه می رفتیم ولی من جلوش بودم و رو بهش با شوق و ذوق عقب عقب راه می رفتم(مثل دو نفر که در حال پیاده روی رو به هم حرف می زنن) و بهش گفتم می دونی دیشب چی خواب دیدم؟(می دونه من خواب زیاد می بینم) گفت چی دیدی؟ با ذوق گفتم فلانی(رییسمون) گفت برو شاهعبدالعظیم. بعد انگار که حرصش دراومده باشه در حال راه رفتن با یکی دیگه که من ندیدمش درباره کار حرف زد. بعد تو همون راهرو من چهارزانو نشستم زمین و یه بسته دستمال مرطوب بزرگ شبیه زیراندازهای بیمارستانی دستم بود که باز شد و من تعجب کردم و همکارم گفت باز شد دیگه حالا. و یکی از دوستام که ایران نیست کنارم چهارزانو نشسته بود و باهم خوشحال می خندیدیم و گفت من کلی دستمال مرطوب داشتم برات میاوردم و همکارم به دیوار کنارم با یه پا تکیه داده بود ولی مثلا بازم داشت راجع به کار با یکی که حضور نداشن حرف می زد و دوستم که کنارم نشسته بود بلند می گفت این شوهرش عاشقشه انگار می خواست به در بگه دیوار بشنوه. ممنون می شم خوابمو تعبیر کنید.
فریبا هراتی
: سلام. رئیس شما توقعات و سوالات و انتظاراتی از شما دارد که به شما استرس می دهد و می خواهد به شما بگوید که شما مجبور می شوید برای رهایی از مشکلاتتان متوسل به حضرت شاه عبد العظیم شوید. شما برای حرف او ظاهر اعتبار قائل می شوید و او هم به شما می خواهد ثابت کند که دور دور اوست و اوضاع به نفع اوست و حرف اوست که نسبت به شما سر است و زور او به حرف شما می چربد. شما افکار ضد و نقیضی در این رابطه دارید و نوعی دوگانگی و تضاد در ذهنتان وجود دارد. شما به این نتیجه می رسید که بر خلاف حرف او، اصلا هیچ راهی برای رسیدن به موفقیت سریع وجود ندارد جز آنچه که خدا برای شما بخواهد و شما هم مثل خیلی از مردم برای حل مشکلاتتان توکل به خدای بزرگ می کنید. همکار آقای شما با شما راجع به رفتار استرس زای رئیستان صحبت می کند و شما احساستان را با او در همین رابطه در میان می گذارید. شما سعی می کنید که به صورت مداوم ولی آهسته در کارتان پیشرفت کنید. شما احساساتی می شوید و آرزو دارید که مشکلاتتان حل شود و به خدای بزرگ توکل می کنید ولی احساس استیصال دارید. شما گشایش کار خواهید یافت ولی نه به خاطر رئیستان یا به خاطر همکارتان بلکه به خاطر پایبندی خودتان به اینکه تمیز زندگی کنید و زمینه ی زندگی تان از آلودگی ها پاک باشد. همکار شما همچنان به شما گیر می دهد و شما به فکر رهایی از افکار شیطانی او هستید. تشکر از همراهیتون.