کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب حلقه ازدواج

به دست آوردن حلقه ازدواج در خواب، تعبیرش ازدواج و خوشبختی است. اگر متاهل هستید، دوستان جدیدی به دست خواهید آورد. اگر ببینید حلقه ازدواج خود را گم کرده اید یا حلقه ازدواجتان شکسته، با همسر خود اختلاف پیدا می کنید. اگر ببینید حلقه ازدواجی که همسرتان به دست دارد، نگینی مشکی رنگ دارد که در بیداری فاقد این نگین بوده باشد، تعبیرش جدایی و نیت همسر شما برای طلاق است.

گرفتن حلقه به عنوان هدیه در خواب، نشانه وفاداری و خوشبختی در زندگی زناشویی است. اگر ببینید که حلقه جدیدی به انگشت خود دارید، در بیداری کارهای جدیدی به شما محول می شود و در انجام آنها به موفقیت می رسید. اگر دختری ببیند که حلقه ازدواج او درخشان است، شوهر آینده او مردی وفادار و مهربان خواهد بود.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

291 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

گلی

گلی : سلام لطفا مخفی باشه ۱۰ ربیع الاول

پاسخ
لینک۱۷ مهر ۱۴۰۱ ساعت ۰۰:۲۶:۳۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خوابتان این است که او رفتاری کرده که شما را نسبت به خودش بیشتر از قبل دور کرده و رنجانده است. او به شما علاقه دارد و دوست دارد که رابطه ی احساسی با شما بسازد. اما شما معتقدید که او بی ملاحظه است و اصلا شخصیت محتاطی ندارد. مستولیت پذیر نیست و شما هم زورتان می آید که بخواهید مطیع و تابع او باشید. همانطور که گفتید فکر ازدواج با او هم شما را ناراحت می کند چه برسد ازدواج با او. اما علیرغم اینکه شما از او بدتان می آید، او معتقد است که شما شخصیتی پولدار و مهربان و دلسوز دارید و درکتان بالاست. شما سعی می کنید که هرگز اشتباهات گذشته تان را تکرار نکنید و برای آینده تان هم برنامه ریزی می کنید. شما مجبور نیستید که به او بله بگویید. خوابتان معادل 2 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۷ مهر ۱۴۰۱ ساعت ۱۴:۰۹:۰۲
Farzane

Farzane : سلام روز بخیر
خواب دیدم داخل یه خونه بزرگ دوبلکس که یه حیاط خیلی بزرگ پر درخت داشت بودم و ما اونجا مستاجر بودیم . خونه شلوغ بود پرمهمون بود که ( کسی که باهاش دوستم ) هم اونجا بود با خانواده انکار اومده بودن خواستگاری ( خانواده اش هم بودن). من و دوستم رفتیم جلوی یه درب بزرگ که دوتا صندلی بود نشستیم که دوستم یه لحظه رفت بیرون و داشت شوخی میکرد که عروس خانوم وکیلم و منم خندیدم و گفتم بیا بشین گفت خب درب رو باز کن منم دستم رو بردم بیرون و یه پرده نازکی بین درب بود
و درب رو باز کردم درحالی که قفل از سمت خودش بازمیشد . واینکه دوستم پیراهن مشکی تنش بود . یهو خواهرم اومد داخل و یه حلقه به من داد . حلقه رو نگاه کردم گفتم این چیه خریدی درسته مدلش جدیده ولی زود قدیمی میشه ( حلقه یه رینگ طلایی بود که روش چند تا پارچه مشکی روی هم اومده بود و برجسته و بزرگ بودحالت پاپیون مانند و اینکار جدید بود . ) خواهرم گوش نکرد حرفمو رفت . دیدم داخل یه اتاق که یه پرده جلوش هست بودم داشتم لباس میپوشیدم که بریم با دوستم که دیگه همسرم شده بود مهمونی .(انگار مهمونی رو واسه ما گرفته بودن ) گفت یه لباس بپوش که خیلی خوب باشه همش تاکیدش که آبروم حفظ بشه بهش گفتم جلف باشه یا شیک . ( چون یه لباس پولکی طلایی هم بود که جلف بود اونو نپوشیدم) منم یه لباس کار شده رنگی سبز یشمیبا قرمز براق بود بعد روش یه پیراهن آبی لی پوشیدم از این مدل سارافانی ها . دوستم اومد گفت ببینم این لباست چاک نداره پاهات دیده بشه گفتم نه اصلا نداره و دوتا پیراهن پوشیدم روی هم اصلا دیده نمیشه . و همچنان دوستم پیراهنش مشکی بود . و اینکه ( دوستم از لحاظ مالی خیلی بالا هستن)

پاسخ
لینک۱۲ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۰۹:۲۲:۱۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما سعی می کنید که تعادل و آرامشتان را حفظ کنید و امیدها و آرمانهایتان را بدست بیاورید ولی رفتارتان زیاد درست نیست و راه و روش زندگی را خوب نمی دانید. دوست شما سعی می کند که شما را جوری جلوه دهد که انگار این شما هستید که باید دنبال او بدوید و خواهان او باشید. او به خاطر تمول و رفاهی که دارد رفتاری خشک و جدی و شاید گاهی کینه توزانه با شما و دیگران دارد و شما به او اجازه می دهید که با شما اینطوری رفتار کند. خواهر شما معتقد است که این ازدواج به جایی نخواهد رسید و آخر سر پشیمان می شوید ولی شما نظر او را نمی پسندید و فکر می کنید که بعدا اوضاع بهتر می شود. همسر شما رفتار شما را قبول ندارد و شما را مجاب می کند که خیلی به خودتان فشار بیاورید و سخت بکوشید و تلاش کنید که جوری رفتار کنید که او دوست دارد. او شخصیت شما را زیاد قبول ندارد و پرستیژ و موفقیت شما زیاد برایش مهم نیست. برای او خودش مهم است و آرمانها و افکار خودش با ارزش هستند. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۲ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۱۹:۴۴:۳۰
زینب

زینب : سلام نهم ماه قمری در خواب دیدم در حال آماده شدن برای رفتن به جشن تولد هستم ولی نمیدانم تولد چه کسی یک لباس سرهمی مشکی پوشیدم جلوی آینه دیدم ران پام تپل تر و خوش فرم تر از واقعیت شده در همین حین خالم یه حلقه طلا سفید که یک نگین در وسط و چند ردیف نگین ریز در کناره ها داشت به من داد آن را به انگشت حلقه دست چپ کردم (در واقعیت با همسرم و خانوادش قهرم وهمه طلاهای من از جمله حلقه ازدواجم با خودش برده)خوشحال شدم از اینکه دیگران میبینند من هم حلقه ازدواج دارم خانمی آن جا بود که نمی‌شناختم و گفت قیمت این حلقه طلا یک میلیون و پانصد تومان است حلقه را مدام به مادرم نشان می‌دادم و میگفتم مامان حلقم قشنگ نه؟!در همین حین دیدم یه النگوی طلا زرد در دست راست دارم با خودم گفتم النگو ودستبندی که در واقعیت دارم و طلا زرد هست رو یکجا میندازم ،به دست راست صحنه عوض شد و بالای پشت بامی بودیم که مادرم هم کنارم بود هوا نه تاریک بود نه روشن یه حالت گرگ و میش بود و نم نم باران با لطافت می‌بارید از بالا دیدم چند نفر کاسه به دست می‌آیند به مادرم گفتم زود باش دارن نذری میدن،از پشت بام که پایین اومدم تعجب کردم که چطور از نردبان با اون ارتفاع زیاد بالا رفتم در واقعیت از ارتفاع میترسم رفتیم وارد خانه ای شدیم و منو مادرم تنها کسایی بودیم که رسیدیم خانمی سر دیگ نشسته بود و کاچی میپخت وقتی دیدم کاچی ناراحت شدم که ای بابا من کاچی دوست ندارم وقتی داخل کاسه برام کاچی کشید یه انگشت که خوردم دیدم به به چه خوشمزس با ولع تا آخر خوردم گفتم عیب نداره بازم برام می‌ریزه ,خانم رو به من کرد و گفت حاجتی داشتم که به من گفتن بعد از گرفتنش کاچی درست کنم منم تو دلم گفتم پس منم حاجت بگیرم درست میکنم (پیشاپیش ممنون از تعبیر دقیقتون)

پاسخ
لینک۱۴ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۰۰:۳۵:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خوابتان این است که شما مصمم هستید که نشان دهید که چقدر قوی و با اراده اید و می توانید روی پای خودتان ایستاده و استقلالتان را حفظ کنید. جدی و محترمانه رفتار می کنید و تحولات مثبتی در زندگی تان در جریان است. شما چیز ارزشمندی در مورد خودتان کشف می کنید و به موفقیت و کامیابی خواهید رسید. اراده ی شما بسیار قویست و به هرچه که بخواهید؛ می توانید دست یابید. شما در ظاهر شخصیتی سرد و سفت و محکم از خودتان نشان می دهید و غیر قابل نفوذ به نظر می رسید ولی نشان می دهید که بسیار موفق هستید. مشکلاتتان به زودی خاتمه پیدا می کند و شرایط سخت برایتان حل و فصل می شود. ( یا کسی به زندگی تان می آید که در ظاهر خشک و سفت و سخت و جدیست ولی بسیار موفق است و از درون احساساتیست). شما به اوج موفقیت می رسید و از این شرایط بلاتکلیفی بیرون خواهید آمد. چیزی که به نظرتان بد می آید، بسیار به نفعتان است و وقتی در شرایطی قرار بگیرید که آن چیز را تجربه کنید، بسیار احساس خوشحالی و مسرت خواهید داشت. شما باید نذر کنید که انشالله حاجت روا شوید و خودتان هم کاچی بپزید و بین مردم فقیر پخش کنید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۴ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۱۶:۱۰:۲۰
زینب

زینب : سلام دیروز دیدم جایی هستم که منطقه نظامی همسرم هم بود دستش یه حلقه طلا سفیدبود در واقع شغل همسرم نظامی در واقعیت حلقه نمینداز با دیدن حلقه تو دستش ذوق کردم گفتم با اینکه من حلقه دست نکردم ولی اون دستش کرده عدد۱۷۴تو اون مکان به گوشم رسید از دور مادرشوهرم دیدم طوری وانمود کرد که حواسش به من نیست به روش آوردم که شناختمش به طرز عجیبی اومد جلو منو بغل کرد و کلی بوسید منم بوسیدمش انگار نه انگار اختلاف داریم بعد همسرم از من تقاضای یک ملیون پول کرد منم گفتم میدم بهت اگر بخوای دو ملیون هم میتونم بدم مادرشوهروپدرشوهرم اومدن خونمون گفتم الان که بابام دعواکن ولی بابام به گرمی رفتار کرد همسرم هم بود و دیدم تو یه صحنه چادر نماز و چادر خونه مامانم سر کرد!در واقعیت قهریم و ارتباط نداریم رفتار مادرشوهرم بیش از حد صمیمی بود انقد واقعی بود که فک کردم بیدارم

پاسخ
لینک۱۵ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۰۱:۱۸:۰۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. همسر شما رفتاری با نظم و دیسیپلین زیاد از خودش نشان می دهد، به تعهداتش پایبند است و از بیرون خشک و غیر قابل نفوذ به نظر می رسد و فکر می کنید که نمی توانید به راحتی در دل او جا باز کنید. او (یا شما) روحی قوی و مصمم دارد و تلاش می کند که شرایط مالی خوبی برای شما فراهم کند. مادرشوهرتان نسبت به زندگی شما کنجکاو است و از هم دور هستید. اما همسرتان می خواهد که برای او خیلی اعتبار قائل باشید و شما هم فکر می کنید که اگر او بخواهد، می تواند در زندگی تان تعادل بیشتری ایجاد کند. شما خردمندانه راجع به خانواده ی همسرتان رفتار می کنید. همسرتان سعی می کند که افکارش را از دیگران مخفی کند و مثل مادر شما، در این رابطه رفتار می کند. لطفا خوابتان را بیش از حد کوتاه نکنید چون اگر در تعبیر اشتباه شود برای توضیحات بیشتر، کامنت اضافه از شما پذیرفته نخواهد شد. الان مثلا اصلا مشخص نیست از خوابتان که با همسرتان قهرید یا با مادرش. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۵ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۵۲:۰۴
Pargol

Pargol : سلام و عرض ادب
خانم هراتی جان و تیم محترم
من خواب دیدم که حلقه ای که از مادرم برام یادگار مونده که یه رینگ طلا زرد هست رو توی انگشت اشاره م گذاشتم و یه حلقه دقیقا شبیه حلقه ی مادرم ولی کاملا کهنه و انگار کمی پهن تر و بزرگتر و کدر تر ولی اونم طلا و دقیقا شبیه حلقه ی مادرم (اگر اشتباه نکنم )توی دست راستم بود توی انگشت حلقه
تو خواب نمی‌دونستم از کجا اومده و مدام میگفتم این دیگه مال کیه و از کجا اومده و فقط دستم رو تو خواب دیدم و تعجب کرده بودم و من مجردم
خانم هراتی جان من تقریبا سه سال پیش هم مثل امسال زیاد خواب می‌دیدم میخوام بدونم امکان داره ارسال کنم برای تعبیر چون دوتاش خیلی عجیب بود برام و نوشته بودم تا از کسی بپرسم اما اون موقع ها نمی‌شناختم
و ممنونم از انرژی و نگاه خوبتون هربار حالم بهتر میشه وقتی تعبیر های شما رو میخونم ❤️✨

پاسخ
لینک۱۲ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۱۶:۱۸:۰۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. تعبیر خواب شما این است که شما سعی می کنید که مانند مادرتان قضاوت درستی داشته باشید و به زندگی تان جهت درستی ببخشید. شما مانند مادرتان به انجام وظائفتان متعهد هستید و سعی می کنید که در هر کاری که به شما واگذار شود، بهترین تلاشتان را بکنید تا آن کار را با موفقیت انجام دهید. شما می توانید خوابهای گذشته را هم ارسال کنید و تاویل خوابها شاید سالها بعد از تعبیر آن اتفاق بیافتد. تشکر از محبت و همراهیتون

پاسخ
لینک۱۲ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۲۲:۱۷:۵۲
nasrin

nasrin : سلام.خواب دیدم یه پلاستیک مشکی

پاسخ
لینک۲۶ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۰۳:۴۸:۵۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به کلیات حرفهایی که بین شما رد و بدل شده و خاطرات بد گذشته فکر می کنید و نمی دانید که چطور باید با این موانع و مشکلات کنار بیایید. کسی که دوستش دارید، خواسته های خودش را در زندگی بدست آورده و برای اینکه اهدافش را به چنگ بیاورد، بشدت تلاش می کند. او شخصیتی با ملاحظه، کارا، مسئول و سخت کوش دارد و به انجام وظائفش متعهد است. او الان مجرب تر از گذشته شده و یاد گرفته که احساساتش را کنترل کند. او احساس خوشبختی می کند و با ثبات و پایداری برای رسیدن به اهدافش تلاش می کند. اگر او را دوست دارید، برای انتخابها و تصمیمات او ارزش قائل باشید و خودتان هم از او برای خودتان بت نسازید. شاید خداوند کسی بهتر از او را به زندگی تان بیاورد. باید او را فراموش کنید. خوابتان شامل 2 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۶ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۱۸:۰۵:۱۹
نیلی

نیلی : سلام .من به یه آقایی علاقه دارم ولی رابطمون با هم کات شده چند روز پیش خواب دیدم ی جایی هستیم این آقا ی حلقه ی نقره ای رنگ با نگین های سفید که مثل حلقه ی ازدواج آقایون بود دستش بود و دستاشو گذاشته بود رو پاهاش سرش هم پایین بود .من کنارش نشسته بودم همراه با مادرم .
داشتم نگاهش میکردم ولی با چادر عربی براق و روسری مشکی .با حجاب شده بودم پیش خودم گفتم این که ازدواج کرده من دیگه نباید برم سمتش و ازش دور شدم

پاسخ
لینک۲۲ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۰۹:۱۰:۳۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. او به کسی احساس تعهد می کند و می خواهد برای او بماند. شخصیتی سخت و غیر قابل نفوذ از خودش ارائه می دهد و به عملکرد خودش تکیه می کند. شما از او بشدت عصبانی هستید و می خواهید نشان دهید که موفق و رازدار خودتان هستید. شما تلاش خواهید کرد که به اهداف تازه ی خودتان فکر کنید و او را فراموش کنید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۲ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۱۹:۰۲:۳۴
maryam

maryam : سلام
من خواب دیدم حلقه طلای مامانم از یک جایی برداشتم .توی دستم نگهش داشتم روی اون، نگین های برلیان سفید بود گفتم این پیداش کردم قشنگ دستت کن.

پاسخ
لینک۱۲ مهر ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۰۶:۳۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما تمایل دارید که مادرتان نسبت به پدرتان متعهد باقی بماند و عشق آنان هرگز کم نشود. پدر شما برای مادرتان احترام و ارزش قائل است. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۲ مهر ۱۴۰۱ ساعت ۲۱:۰۰:۴۳
Razzzz

Razzzz : سلام [در واقعیت ذهن آشفته و بدون تمرکزی دارم و یکی رو هم دوست دارم] دیشب خواب دیدم انگار یه جایی میخوام رد شم نمیدونم دقیق بعد دو تا زن ایستادن که نمیشناسم یکیشون پیرزن لخت بود که خیلی زشت و چروک بود حتی یه ذره اونجاشم دیدم بعد شروع کرد به لباس پوشیدن و من در ذهنم گفتم چرا اینجوریه با مادرم می‌خواستیم بریم سرویس بهداشتی نمیدونم بعد یه صحنه دیگه از خوابم انگار پسری که دوست دارم رو میبینم که انگار یه حلقه ای ساده و طلا دست راستش و من توی ذهنم میگم فک کنم پنهانی زن داره و در خواب صحنه های پراکنده زیادی میبینم خانم هراتی‌ذهن آشفته دارم فشار درس و فشار اینکه به ایشون پیام بدم یا نه؟
نمیدونم از فشار و فک کردن زیاده یا اون واقعا یکی دیگرو دوست داره کلا میترسم و یه استرس دارم البته چن وقت هم یه خوابی دیدم تعبیر کردید اگه محبت کنید به سمتت میاد

پاسخ
لینک۸ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۱۰:۱۰:۰۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما بخشی از ذهنتان به دنبال کسب درامد و ثروت بیشتر است و در این راه هم موفقیت زیادی به دست می آورید هر چند که ثروت به تنهایی باب میل شما نیست و انتظارات بیشتری از زندگی تان دارید. شما می خواهید همه ی نگرانیهایتان رفع شود. کسی که دوستش دارید به کارهایش بشدت متعهد است و سعی می کند که وظائفش را بخوبی انجام دهد. خواب شما هیچ ربطی به مسائل عاطفی و عشقی این آقا با کسی ندارد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۸ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۲۲:۳۸:۴۰
yasamin

yasamin : سلام وقت بخیر،خواب دیدم آقایی که همسایمونه و متاهله اومده خونمون و با مادرم تو اتاق من بودن این آقا نشسته بود رو زمین و گریه میکرد دستاش رو به آسمون بود میگف پسرمو از  دست دادم بعد چن دیقه پاشد در کمد و کشوهای من رو باز کرد انگار دنبال چیزی میگشت منم متعجب از این کارش مادرمو نگاه میکردم بعد این آقا رفت از اتاقم بیرون و خدافظی کرد از در خونمونم بیرون رفت ولی دوباره اومد تو و در اتاق منو زد یه روزنامه با یه وسیله دیگه دستم داد گفت تولدتون هم مبارک و رفت من روزنامه رو نگاه کردم آگهی خرید و فروش خونه بود برای سال ۸۵ و بالاش یه مصرع شعر با خودکار نوشته شده بود که ۴کلمه بیشتر نبود یه کلمش که یادم موند و بولد شد تو ذهنم حلقه بود که زیرکلمه حلقه دوباره با مداد نوشته شده بود حلقه و یه قلب قرمز کوچولو هم جلوی کلمه حلقه نوشته بود . مرسی از تعبیر شما 

پاسخ
لینک۳ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۰۰:۲۲:۱۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. آقای همسایه ی شما به خاطر اینکه روحیه ی پسرش دچار تحولات منفی شده و نوعی افسردگی و رنج درونی را تحمل می کند، ناراحت است. او سعی می کند که از رازها و افکار شما سردر بیاورد تا ببیند که شما چه تصمیماتی برای زندگی تان دارید و آیا کسی را دوست دارید یا خیر. او می خواهد به شما خبرهای تازه ای بدهد. احتمالا پسر او عاشق شماست. زندگی شما هم بعد از شنیدن این اخبار، متحول خواهد شد. او می خواهد بداند که آیا شما حاضرید که ازدواج کنید و احساس تعهد و مسئولیت پذیری داشته باشید یا خیر. حاضرید قلبتان را به پسر او بدهید و قلب او را بخرید یا خیر. این تغییر و تحولات برایتان خوشایند است یا خیر. هر چند که اگر تمایل به ازدواج داشته باشید؛ باید بر موانع سر راهتان غلبه کنید؛ استقامت کنید، سخت بکوشید و بخاطر موفق شدن تلاش کنید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۳ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۱۱:۵۳
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.