تعبیر خواب حمام
علامه مجلسی ( ره) می گوید: اگر کسی خواب ببیند که به حمام می رود، توفیق زیارت حاصل می کند و گناهانش پاک می شوند و روحش از آلودگی رهایی می یابد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
فاطمه : باعرض سلام خدمت خانم هراتی عزیزم،خواب دیدم درحمام تقریبا"بزرگی رفتم وادرار کردم. داشتم میومدم بیرون گفتم چه حمامی قسمت پایینش رنگ فیروزه ای بودبه سمت بالاتر ش آبی روشن بودوبالاتر ابی پررنگ تر بود بعد دیدم می خواستم داخل یه مکان مقدسی برم نمی دونم مسجد یاامام زاده بود دوتا از خواهرام از اونجا اومدن بیرون به من گفتن نذری گرفتی گفتم نه گفتن ماگرفتیم بعد یه دختر بچه ای حدود ۸یا ۹ساله که چادر مشکی سرش بود داشت کفشش رو می پوشید که بیاد بیرون یه لقمه ی نذری نان وخرما نصف کرد وبه من داد من گرفتم وبیشترش رو خوردم و آخرش روکمی دردهان خواهرم انداختم.با تشکر از تعبیرتون.
فریبا هراتی
: سلام. شما برای خداوند درددل خواهید کرد و انرژی منفی تان را از وجودتان بیرون می ریزید. شفا و معنویت بالا و مهربانی در وجودتان قویتر خواهد شد. شما خواسته و حاجتی دارید که با نیروی تقدیر و شانس شما و به یاری خداوند به خواسته تان خواهید رسید و نه تنها خودتان بلکه خواهرتان هم به موفقیت و دستاوردهای مادی و ثروت می رسد. تشکر از همراهیتون.
zahra : سلام خدمت خانم هراتی بزرگوار.بعدازظهر خواب میدیدم.با پدرومادرم داخل حمام عمومی هستیم.چند تا تخت اونجا بود که مردم نشده بودن.من رفتم حمام کنم.ولی کمی بازیگوشی میکردم.دوباره خواستم داخل حمام بشم.دو تا زن که روسری سرشون نبودگفتن نوبت ماست.وقتی خواستم از درب حمام وارد بشم.احساس کردم که بدنم کرخت شده.ولی بحرحال با هر زحمتی بودم خودم را هل دادم توحمام.ودوش گرفتم.درب حمام باز بودو من معذب بودم.ولی خاله و دختر خاله ام هم با چادری که صورت خودشان را پوشانده بودن وارد حمام شدن و حمام کردن.معمولا خواب حمام کردن را گهگاهی میبینم.تشکر
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید به آرامش برسید و ذهنتان را از افکار منفی بشویید برود هر چند که گه گاهی اشتباه می کنید و مجددا منفی بافی می کنید ولی سعی دارید که مثبت اندیش باشید. همه درددل می کنند و نگرانی هایشان را از وجودشان می شویند ولی بعضی ها مثل خاله شما نمی خواهند که اصلا مردم بدانند که آنها هم نگرانی دارند. مگر می شود بنده ی خدایی روی کره ی زمین باشد که هیچ نگرانی نداشته باشد؟ تشکر از همراهیتون.
Khatereh : سلام خسته نباشید مادر من خواب دیده است با حووی سابقش در حمام بوده است و حووی او به مادرم گفته من میخواهم بروم عروسی توهم با من بیا اما مادرم نپذیرفته و گفته من باید بروم خرید.ممنون میشم تعبیر کنین
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. اینکه با هم در حمام بوده اند، به این اشاره می کند که آنها نگرانی هایی دارند که می خواهند از این نگرانی ها ذهنشان پاک شود و مشکلاتشان را می خواهند از زندگی شان پاک کرده و به آرامش برسند. حووی مادر شما احساس می کند که شرایط زندگی اش با مشکل مواجه است و خلاصی از مشکل برای او مقدور نیست ولی مادرتان ایده های مختلفی در ذهنش دارد و به شرایط پیش رو و انتخاب هایی که دارد فکر می کند اما حاضر نیست که نگران باشد و غصه بخورد. تشکر از همراهیتون.
مریم : سلام.من بعد از ظهر خواب دیدم با دوستام داشتیم برمیگشتیم( فکر کنم از دانشگا) مسیر ناشناخته بود واسم یکی از دوستام منو از بقیه جدا کردو گفت با هم بریم ازونجا همش از جاهایی میوفتادیم ( نه این که بخوریم زمین نه انگار از یه بالایی مثل سرسره که میاد پایین ▪به این طرف و اون طرف میرفتیم ) بعد وارد یه جایی شدم که مثل خونه بود اما خونه نبود هم از فامیل اونجا بودن هم دوستام.یکی از دوستامو دیدم که از حمام اومده بود دنبال شلوارش میگشت و حرص میخورد که نیست.بهش گفتم بیرون دم در شلوار من هست بپوش رفت پوشید .بعد خودم میخواستم برم حمام(تو همون خونه)یه دیگ تو راهم بود اش دوغ بود از کنارش با ترس رد شدم که نزنم بهش( اخه جا دیگ واسه رد شدن نبود) و یه قاشق ازش خوردم .بعد رفتم یه قسمتی که مثل حمام عمومی بود .چند تا در روبروی هم که هم داخلشون دوش حمام بود هم سنگ دستشویی.همشون رو داشتم یکی یکی نگاه میکردم که انتخاب کنم کدوم برم.در هاشون رو که باز میکردم دیدم بعضی دوش هارو کسایی که حمام رفتن نبستن و همینجور اب میومد. حتی یکی از اونا داخلش رو که دیدم دوتا دوش کنار هم بود که اب هر دوباز بود و یه سنگ دسشویی کنارش بود! به خودم میگفتم برم ببینم دوستم تو کدوم حمام گرفته من تو همون برم( اخه دلم نمیگرفت) ولی بعد گفتم نمیرم حمام تحمل میکنم تا فردا
فریبا هراتی
: سلام. شما در زندگی تان نوعی بی ثباتی را تجربه می کنید و کنترلتان را روی بعضی مسائل از دست می دهید. شاید به این دلیل که دیگران خیلی برای شما منفی بافی می کنندو از مشکلات می گویند و می خواهند که فقط با آنان همدردی کنید ولی علت مشکلاتشان را جویا نمی شوند و راه حلی پیدا نمی کنند. مثل آدمهایی که تا به یک نفر می رسند همه اش آه و ناله می کنند و آنقدر می گویند که شما تمام انرژی خودتان را سرشان خالی کنید و خودتان حالتان گرفته شود!! آنگاه شما آنها را نصیحت می کنید....ولی بی فایده است. اما شما اینطور نیستید. اینطور خودتان را سر دیگران تخلیه نمی کنید و انرژی منفی تان را به دیگران تحمیل نمی کنید. شما مدل دیگری مشکلاتتان را حل می کنید جوری که واقعا ناراحتی هایتان شسته شود و برود. تشکر از همراهیتون.
مریم م : سلام خانم هراتی عزیز
خواب دیدم پدرم ( فوت کرده اند) در تخت خواب دراز کشیده اند و من با خوشحالی صورتش را بوسیدم چند لحظه بعد دیدم پدرم در رختکن حمام ایستاده است و منتظر است تا برادرم بیاید و در حمام دادنشان کمکشان کند من سریعا رفتم که لیف را بیاورم که پیدایش نکردم و فقط شامپو بچه را آوردم و پدرم را در حمام زیر شیر آب نشاندم پدرم گفت آقا می دانی که من به لیف احتیاجی ندارم چون پوستم حساس است (واقعا هم پوستش حساس بود)دیدم پوست قسمت کمرش مثل چرم کبود شده بود و من خیلی ناراحت شدم و با خودم می گفتم باز هم خدا را شکر که زخم نیست و می شود شستش(پدرم جانباز بود و قبل از فوت یکی از پاهایش کاملا سیاه شده بود و نمی توانست بایستد و حمام و نظافتش را من انجام می دادم)شامپو بچه را کف دستم ریختم و به آرامی روی پوست کمرش رابا دست شامپو وزدم شیر آب را باز کردم و شستشویش دادم.
سپاسگزارم.
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. پدر شما می خواهد که شما و برادرتان او را حلال کنید و به خاطر اینکه بار او روی دوش شما بوده احساس می کند که اذیت شده اید. البته او گناهی ندارد ( به لیف احتیاجی ندارد) اما حساسیت او از این جهت است که در ظاهر باعث ناراحتی شما شده و باری روی شما بوده است به همین دلیل شما کمرش را سیاه می بینید که همان بار سنگین را که شما تقبل کردید او بر خودش تحمیل کرده است. خدا رحمتشان کند. او خیلی سختی کشیده و خیلی مقاومت کرده است. تشکر از همراهیتون.
مریم م : سلام خانم هراتی عزیز
خواب دیدم پدرم ( فوت کرده اند) در تخت خواب دراز کشیده اند و من با خوشحالی صورتش را بوسیدم چند لحظه بعد دیدم پدرم در رختکن حمام ایستاده است و منتظر است تا برادرم بیاید و در حمام دادنشان کمکشان کند من سریعا رفتم که لیف را بیاورم که پیدایش نکردم و فقط شامپو بچه را آوردم و پدرم را در حمام زیر شیر آب نشاندم پدرم گفت آقا می دانی که من به لیف احتیاجی ندارم چون پوستم حساس است (واقعا هم پوستش حساس بود)دیدم پوست قسمت کمرش مثل چرم کبود شده بود و من خیلی ناراحت شدم و با خودم می گفتم باز هم خدا را شکر که زخم نیست و می شود شستش(پدرم جانباز بود و قبل از فوت یکی از پاهایش کاملا سیاه شده بودکه بدلیل ترکش بود و نمی توانست بایستد و حمام و نظافتش را من انجام می دادم)شامپو بچه را کف دستم ریختم و به آرامی روی کمرش رابا دست کشیدم و شیر آب را باز کردم و شستشویش دادم.
فریبا هراتی
: سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. در نوبت هستید و باید خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون.
مینا : سلام روز خوش
خواب دیدم داخل یه حمامی کوجک (حدودا دو در دو )هستم که انگارحمام تو ده بودیعنی دیوارش کاهگلی بود سرامیک نبود وهمه داخل حمام با لباس بودیم دوتا عموهام و زن عموهام بودن خواهرم ووپسر کوجک خواهرم هم بود با اینکه همه داخل حمام بودن انگار دور هم باهم حرف می زدیم ومن داشتم مدفوع می کردم ونگران بودم دیگران من ونبینن وداشتم فکر می کردم با اینهمه ادم که دورم هستن چطوری بلند بشن که من و نبینن خلاصه بلند شدم شلوارم و کشیدم بالا یه مقدار کمی مدفوع کرده بودم وبا شیر اب مدفوع به گوشه ایی از حموم فرستادم که نبینن مدفوع به چند قسمت کوچکتر تقسیم شده بود یه قسمت از کاپشنی که تنم بودکاپشنم سبز زیتونی بود خیس شده بود با دستم ابش و گرفتم وبه خواهر می گفتم اینجا سرده برای بچه لباس گرم اوردی وخواهرم هم می گفت که نه نیاوردم بهد دیم من وخواهرم و پسر خواهرم از یه پله های اهنی بالا رفتیم بعد دیدم تک یه محوطه ایی هستیم که یه میزی اونجا بود ویه مشت چیزای الکی روی میز بود مثل دکمه های کهنه و اینجور چیزا و یکی از عموهام داشت با یه سری ادم صحبت می کرد از حرفاش حدس زدم که اون ادما امدن که از من کمک پولی بگیرن و عمو یه جوری داشت حالیشون می کرد که فعلا برن یه وقت مناسب بیان
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما سعی می کنید محیط خانواده تان را با استفاده از خرد طبیعی و درک بالایی که دارید، به امنیت برسانید و در مقابله با مشکلاتی که در زندگی تان وجود دارد، آنها را تقویت کنید. شما مقداری از ثروتتان را خرج خانواده تان می کنید و به این وسیله انرژی منفی تا اندازه ای از وجودتان دفع می شود و پولتان را خرج چیزهای کوجکی می کنید که در شرایط حاضر لازم هستند. خواهرتان احساس می کند که نمی تواند به تنهایی مشکلات زندگی اش را حل کند یا رفاه بچه اش را تامین کند. شما و پسر خواهرتان در زندگی با قدرت و درک بالاتری نسبت به دیگران رفتار می کنید و سعی می کنید که پیشرفت کنید و قویتر عمل کنید. مردم شما را قضاوت می کنند و از نظر آن ها شما ثروتمند هستید هر چند که شما به نظر خودتان اصلا ثروتمند نیستید. آنها هم از شما توقع دارند که کمکشان کنید. تشکر از همراهیتون.
مریم محقق : سلام فریبای عزیز و مهربانم
امیدوارم مثل همیشه شاد و سلامت باشید
دوستم خواب دیده که همراه من رفتیم حموم از همون حمومهای نمره قدیم اصطلاحا، حموم روشن و دلباز و آب زلال و فراوونی بوده،ومن درحال شستن بدنم و کیسه کشیدن بودم و چرک در میارم:)))بعد ازم میپرسه که چفد پول دادی واسه دوتامون من جواب میدم سیصدهزارتومن و اون میگه وای خیلی گرونه با این پول میرفتیم حموم ترکی که بهتر بود و من میگم عیب نداره حالا بیا خودتو بشور
ممنونم از تعابیر عالیتون سربلندو پیروز باشین.
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. تشکر. شما و دوستتان به سفر زیارتی خواهید رفت و شما هی پول خرج می کنید! در عوض روحیه تان عوض می شود و نگرانی ها را دور می ریزید. دوستتان هم می گوید چقدر پول خرج کردی و شما در حالی که با احساساتتان صاف و صادق نیستید ( و ته دلتان زورتان می آید که اینقدر پول خرج کرده اید :)))))) به او می گویید خواهش می کنم قابل نداره :))))) اصل کار سلامتی و روحیه ت هست عزیز دلم :)))))) و او هم جای شما عصبانی می شود که زیاد خرجتان شده و تا خرخره زیر دین شما فرو رفته :)))) از قدیم گفته اند دنگی بروید تا به مشکل بر نخورید. تشکر از همراهیتون.
رویا : باسلام و عرض ادب و احترام
خانم هراتي عزيز، خواب ديدم، جايي هستم، همسر سابقم تازه از حمام اومده بيرون و حوله پوشيده، داشتم بهش ميگفتم حوله هايي كه تو داري و بعده حمام ميپوشيشون همه اشو من خريده بودم برات و هيچكدوم از خودت نيست، اونم تاييد كرد، پا شد بره اتاقش ديدم پشت حوله اش كامل بازه و باسنش معلومه كاملا و هركي اونجا بود ميديدش.
بعد ديدم دوست دختر داره و اون دختر اومده منو ببينه (( دردنياي واقعي اين دختر واقعا دوست دختره همسر سابقم قبل از ازدواجمون بوده كه اين دختر الان هم مجرده ))
دوست دخترش اومده بود منو ببينه، چون من توو كارم كه پاكسازي پوست هست خيلي حرفه اي بودم (( در دنياي واقعي واقعا هم شغلم همينه ))
اومده بود ازم كار روياد بگيره و ميگفت ارزوم بود شمارو از نزديك ببينم، همسر سابقمم با لبخند بهمون نگاه ميكرد، در همين لحظه دو زن از كميته اومدن تا محل كارمو چك كنن، هرچي ميگفتم من هيچ كاره غيره قانوني نكردم گوش ندادن و شروع به تجسسشون كردن.
هرچند كاري از پيش نتونستن ببرن.
لطف ميكنيد براي تعبيرش راهنماييم كنيد؟
سپاسگزارم .
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. همسر سابق شما می خواهد که نگرانی های قدیمی اش را از فکرش بیرون کند و به سکس رو آورده و به دوست دختر سابقش فکر می کند. دوست دختر سابقش هم می خواهد که وجهه ی پسندیده مثل شما داشته باشد و از شما یاد بگیرد که خصلت های مثبتتان چیست تا در دل همسرتان خودش را جا کند. کسی نمی تواند از شما ایرادی بگیرد و انگی به شما بچسباند. تشکر از همراهیتون.
ریحانه : سلام خانم هراتی جان
من دیشب قبل از نماز صبح خواب دیدم که شب بود و توی حموم رفتم دوش بگیرم ولی حمومه انگار شیشه ای بود و بقیه منو میتونستن ببینن و من همه ش معذب بودم که بقیه دارن منو میبینن و کلا لباس هم تنم نبود، بعد عذر میخوام میخواستم توی حموم شیو کنم ولی چون فکر میکردم الان همه میفهمن که من شیو کردم لباسامو پوشیدم و اومدم بیرون و دنبال این بودم که لامپا رو خاموش کنم و با لامپ خاموش برم که کسی نبینه، بعدشم رفتم سوار ماشین شدم که برم رفت جلو یادم افتاد که کسی رو هم قرار بوده سوار کنم دنده عقب گرفتم و برگشتم ولی بقیه ش اصلا یادم نمیاد، ممنون از راهنمایی ها
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید که زندگی تان خوب شود و ناراحتی هایتان را بریزید دور و نظرات منفی تان را رها کنید ولی با وجودی که در امنیت و آرامش هستید، و کسی نمی تواند آزارتان دهد، احساس می کنید که در چشم و انظار همه هستید و حریم خصوصی ندارید. شما می خواهید همه ی مشکلات و ناراحتی های مالیتان یا نگرانی هایی که راجع به احساسات جنسی تان دارید را از بین ببرید و با کسی هم راجع به این مسائل نمی خواهید درددل کنید. سعی کنید در زندگی تان عجولانه تصمیم نگیرید که مجبور نباشید اشتباهی را که انجام می دهید جبران کنید و از زندگی تان عقب نمانید. تشکر از همراهیتون.