تعبیر خواب خوابیدن
اگر کسی خواب ببیند بر تختی مجلل یا بستری خوابیده است، بزرگی و آسایش دنیوی به او می رسد. اگر ببیند بر بستری کثیف یا تختی شکسته خوابیده است، نشانه حقارت و وجود مشکلاتی است که آرامش را از بیننده خواب سلب می کنند.
اگر کسی خواب ببیند که در میان مردگان خوابیده است، و کسی او را بیدار نمود، به خاطر کاری که انجام می دهد، در بین مردم برای خود شهرتی به دست می آورد. اگر کسی در خواب ببیند مرده ای خوابیده، دلیل بر ایمنی او است و اینکه آن مرده در آرامش است. خوابیدن برای بیمار، شفا و برای زندانی، خلاصی از زندان است.
جابر مغربی می گوید: اگر کسی ببیند که میان مرده ها خوابیده و کسی او را بیدار کرد، در میان مردم به کاری مشهور می شود.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر خواب ببینید که کسی که در واقعیت مرده است، بر بستری خوابیده، تعبیرش راحتی و آرامش او در آخرت است. اگر خواب ببینید که بیمار در بستر خوابیده، شفا می یابد و اگر زندانی را در حال خوابیدن در بستری ببینید، از زندان آزاد می شود.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Fateme : سلام ،خواب دیدم پسری که بهش علاقه دارم و با هم کاتیم تو یه اتاقی خوابیده که فرشو پتویی هم نداره ،فقط دوتا بالش هست که یکی زیر سرشه و یکی کنار بالشش. من که میبینم ایشون خوابه میرم کنارش میخابم و بعد اینکه من کنارشون میخابم ایشون دستو پاشو میندازه رو من و بخاطر تلاقیه نفس ها انگار سخت میتونم نفس بکشم
واسه همین یه کم ازشون فاصله میدم صورتمو اما بعد با این قضیه کنار میامو وقتی نفساش بهم میخوره اصلا اذیت نمیشم
منم کنارشون خوابیدم و بعد حس کردم بیدار شد و باهام حرف زد ،منم دیدم بیدار شد انگار پاشدم از خواب اما من قبل ازین که باهاش حرف بزنم حس کردم قراره معاشقه ای صورت بگیره و رفتم صورتمو بشورم و اینکه من تموما حسه آرامش داشتم ازین که کنارشم؛
کلا تو یه اتاق بودیم که نمیدونستم کجاست
فریبا هراتی
: سلام. شما در مقطع کنونی رابطه تان با او، او را دوست دارید و دلتان برای او می سوزد و فکر می کنید که هیچ پناهی ندارد و زمینه ی زندگی او با تنهایی و رکود همراه است و می خواهید همدم و کنار او باشید ولی در عین حال از بعضی اخلاقیات این آقا احساس می کنید که گیر کرده اید و کم می آورید. شما از لجبازیها و اینکه بخواهند وادارتان کنند بر طبق سلایق ایشان با او رفتار کنید خوشتان نمیی آید ولی الان چون دلتان برای او تنگ شده حتی حاضرید که این تضادهای روحی او را بپذیرید و نظرات او را به خودتان تحمیل کنید. شما می دانید که در نهایت قرار نیست که همیشه پیش هم بمانیدو می خواهید شروعی تازه داشته باشید و وجهه ی خوبی برای خودتان بگذارید. تشکر از همراهیتون
maryam : سلام وقت بخیر خواب دیدم انگار تو یک خونه ی بزرگ و با وسایل و مبلمان زیبا و مجلل و سلطنتی، تزئین شده با وسایل مختلف و بنظر ۲ طبقه بود که من اصلا طبقه بالا محوریت خوابم نبود با مادرشوهر و پدر شوهرم با هم زندگی می کردیم(که در واقعیت ما هر کدام در یک شهریم) و کلا خانواده شوهرم تو اتاق زیر پله می خوابیدن ولی من و همسرم توی یک گوشه از پذیرایی اون خونه ی بزرگ که بالاترین قسمت پذیرایی بود( یعنی به اندازه ی یک سکو میومدی بالا) می خوابیدیم ،انگار روی مبل داشتم با آرامش می خوابیدم که رختخوابهای سفید و ابری و راحتمون کنار مبل بود و اومدم روی رختخواب نرم و با همسرم کنار هم خوابیدیم و مادر شوهرم از اتاق در اومد و ما همونجا خواب بودیم.
با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. انشالله شما و خانواده تان با همفکری با هم خواهید توانست زندگی تان را متحول کنید و شرایط خوبی برای زندگی تان فراهم کنید. شرایط اقتصادی شما و همسرتان از شرایط اقتصادی مادر و پدر شوهرتان بالاتر خواهد بود و درک و رفاهتان هم بالاتر خواهد بود. زندگی شما تحولی مثبت و موفق خواهد داشت. تشکر از همراهیتون.
هلیا : سلام .من پریشب خواب دیدم که کسی که همو دوست داشتیم الان از همه جدا هستیم اومده بود خونمون و تو اتاق من بود و انگار داشت با ی مردی صحبت میکرد و اون آقا مثل اینکه تو یک ورقه ایی نوشته بوده که ما زن و شوهریم و دوست پسرم بهش گفت که نه ما هنوز با هم ازدواج نکردیم ولی من خواهان ازدواج با اون هستم و من اینو شنیدم از پشت در و خوشحال شدم و تعجب کردم.بعد انگار بعد از ظهر شد و اون پایین تخت من رو فرش خوابید و مثله بچه ها پاهاش جمع کرده بود تو شکمش انگار پاهاش کوتاه شد.مامانم هم اومد دیدش گفت ببین چقدر مظلومانه خوابیده .
فریبا هراتی
: سلام. او به شما فکر می کند و دوست دارد که با شما ازدواج کند ولی استقلال او و توانایی او برای اینکه روی پاهای خودش بایستد کم است . پایان یک چرخه یا دوره برای شما فرا رسیده و شروعی تازه خواهید داشت. احتمال زیاد هست که او برای آشتی با شما پا پیش بگذارد ولی در حال حاضر او از روی استیصال جرات ندارد به شما رو بیاورد مگر اینکه خودتان به او کمک کنید. تشکر از همراهیتون.
هلیا : ممنون از تعبیر دقیقتون. این شروع تازه که فرمودید برای رابطه ما دوتاست یا برای خودم؟
فریبا هراتی
: خوابتان بیشتر از این نمی گوید. وقتی که شما شروعی تازه داشته باشید خواهی نخواهی برای او هم شروع تازه ای خواهد بود.
عبدالله یزدانی : سلام خانم هراتی عزیز. خواب دیدم روی مبلی نشسته بودم دست راستم کنارم خانمی که دوست دارم طوری که سرش نزدیک شانه من و صورتش طرف من به حالت نشسته خوابیده بود. دست چپ من هم یک خانم دیگه به همون حالت خواب بود. نشناختم کی هست یا اینکه یادم رفته ولی احتمالا از بستگان بود. از مبل پا شدم و به خانمی که دوست دارم نگاه کردم در حالی که آون خواب بود.
فریبا هراتی
: سلام. شما خانمی را دوست دارید و او نسبت به شما خواب و بی تفاوت است و کسی هم هست که شما را دوست دارد و شما نسبت به او بی تفاوت هستید. تشکر از همراهیتون
Maryam : سلام مهربان بانو.من دیشب خواب دیدم که جایی مث سوله بزرگ با یه عده افراد که نمیشناختم جمع بودیم انگار که اونجا مال من بود .مادرم هم بود .انگار رختخواب انداخته بودیم تا همه بخوابن.پاهام تو رختخواب دراز بود مادرم ایستاده بود یهو دیدم خانم وکیلم اومد دراز کشید تو رختخوابم و سرش رو روی پای من گذاشت یه روسری راه راه ابی و سفید کشیدروسرش و گفت میخوام کارمو عوض کنم منم گفتم کارشون سخته ولی کارای دیگه هم سختی داره.مامانشم اومد و من اروم پامو از زیرسر دخترش بیرون کشیدم اومدم بیرون برم که با مامانش رودر رو شدم و حسم بود که مامانش چه عوض شده و جووونتر شده.بیرون صحنه عوض شد رفتم برم سراغ ماشینم نمیدونستم کجا پارکش کردم و فکر میکردم دزدیدنش.کلی گشتم تو یه کوچه که بارون زده بود و شل بود زیر درختی دیدمش با زحمت رسیدم بهش ولی حس کردم نمیتونم سوارش شم اخه تو واقعیت دستم شکسته و رانندگی نمیکنم سوار یه تاکسی شدم مرد میانسالی بود و از یه بلوار سربالا میرفتیم که نا اشنا بود وضمنا صندلیش دو طرفه بود روبرو هم (مث ماشینهای سفارتی که عقبیها روبرو هم میشینن) و من روصندلی پشت به سر ماشین نشسته بودم و گفتم این خیابون واسه من ناشناختس اقا اسمش چیه اینهمه تو شیرازم ازش رد نشدم و گفت دارم میبرمت خونتون .حس کردم ازسمت دروازه قران به سمت خونمون جدید کشیده شده از کیف پولم ۱۰ تومنی دراوردم ولی با خودم گفتم بامسیری که الان از پایین شهر تلا بالاشهر میبرتم کرایش لااقل۳۰ تومته و من که ندارم تو فکر و استرس بودم که بیدارشدم.مرسی که با توجه به زندگیم تعبیر میکنید
فریبا هراتی
: سلام. شما افکارتان را و نگرانی هایتان را با مادرتان و وکیلتان مطرح می کنید و به احساساتی که در این رابطه در جریان است فکر می کنید. وکیل شما می خواهد از شما حمایت کند ولی تجربه ی او زیاد نیست و احساس می کند که برای او حمایت از شما کار سختی است. شما می خواهید کنترل زندگی تان را بدست بگیرید و آرامش داشته باشید ولی جهت تان را در زندگی گم کرده اید و نمی دانید که چه می خواهید و شاید دارید از مسیر درست خارج می شوید. اما با وجود تمام احساسات منفی که در زندگی تان دارید و احساس ناتوانی و استیصالی که می کنید، شما گشایش کار خواهید یافت و علیرغم باورتان و چیزی که می بینید، اما کارها به نفع شما پیش خواهند رفت. شما هنوز خیلی با احساساتتان صاف و صادق نیستید ولی بعدا وقتی که درست فکر کنید متوجه می شوید که طلاق بهترین کاری است که شما در رابطه با همسرتان انجام دادید. تشکر از همراهیتون.
کیمیا : سلام
خواب دیدم توی اتاقی رختخواب پهن شده و مادر دوست پسر قبلی ام دراز کشیده و خوابیده و چشمهاش بسته بود ولی شبیه خونه خودمون بود و جایی که اون خواب بود همون جایی بود که شبها مادرم( فوت کرده) میخوابید، و سمت راست مادرش رختخوابی پهن بود که جای دوست پسرم بود و بهم گفت بیا بریم اونجا بخوابیم و دلش تنگ شده برام ولی من با اینکه دوست داشتم کنارش باشم اما گفتم مادرت یهو با سر و صدای ما بیدار میشه و منو میبینه برامون بد میشه و بقیه خواب یادم نمیاد
فریبا هراتی
: سلام. مادر او به شما فکر می کند. هر چند که اطلاع چندانی از شما ندارد و از زندگی تان با خبر نیست ولی احتمالا دوست پسرتان چیزی از شما به او گفته. او از اینکه با شما رفتار درستی نشده ناراحت است و خودش را جای مادر شما می گذارد که دوست نداشته با بچه اش رفتار بدی بشود ( روح مادرتان شاد). دوست پسر شما هم راجع به شما فکر کرده ولی شما تمایلی به ادامه ی رفتاری ندارید که می دانید باعث بدنامی شما می شود و می خواهید که محترمانه با شما برخورد شود. تشکر از همراهیتون.
Reyhan : سلام خانم هراتی عزیز
چند روز پیش خواب دیدم تو باغ بابام هستیم خانوادم اونجا بودن هوا جوری بود که حس کردم عصره و هوا خنک بود بعد من که لباس سفید تنم بود و سر پا بودم بقیه نشسته بودن لطفا تعبیرشو بگید
فریبا هراتی
: سلام. شما گناهی مرتکب نشده ایدو رفتارتان با کرامت و پاک است ولی فکر شوهرتان ناراحت است و از شرایطی که دارد معذب است. این مورد یا به بیماری های جسمی مثل کمردرد و فتق یا موردی مشابه و دردناک می تواند مربوط باشد و یا اینکه ناراحتی عصبی و قند خون بالا. و او از این مورد خودش به شدت ناراحت است و وانمود می کند که ناراحت نیست. تشکر از همراهیتون.
Hoshang : سلام.خدا قوت.تو فضایی شبیه خونه هستم،ظاهرا مهمان دارم،درب یخچال را باز می کنم،تو یخچال میوه های زیادی هست،از جمله انگور سیاه هستش.فضا عوض می شه،انگار من دراز کشیدم و مثل اینکه لحاف هم هست و زن دادشم می بینم می آد پیش من می خواد دراز بکشه،انگار با نگاهش به من نظر داره و بعد فضا عوض می شه و من دراز کشیدم و رییس دانشگاه که رفاقتی هم با هم داریم می آد کنارم دراز می کشه و می گه که من دارم از ریاست می رم و یک آقای چشم قرمز یا مو قرمز جایم می آد.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما روحیه ای دوستانه دارید و منابع داخلی و امکانات مالی و روحیه شما قویست. شما زندگی خانوادگی و زناشویی قوی ای دارید و احساس امنیت می کنید و زن برادر شما معتقد است که خانم شما خوشبخت است. رئیس دانشگاه شما با شما همفکر است و احتمالا بعد از او کسی جانشین او می شود که عصبی و تندخوست. تشکر از همراهیتون.
یاسمن : با سلام و احترام.
خواب دیدم خونه پدر و مادرم بودم.همسرم در یک اتاق روی تخت خواب بود،من و پدر و مادرم قرار بود بریم و یک سرویس لوازم آشپزخانه بخریم(یادم نیست چی بود)من جلو آینه در حال اماده شدن بودم و دیدم حجابم خیلی خوب نیست و دور گردنم هم پیداست،با اینحال گفتم عوضش قشنگه برگردم و همسرم ببینه خوشش میاد.(همسرم حجاب براش مهم هست البته).خواهرم هم قرار بود بمونه با بچه ش توی خونه.و من با خودم گفتم خب همسرم و خواهرم که خوب نیست اینجا باشن.موقع خروج خواهرم گفت هر وقت یک دوسه گفتم لامپ رو خاموش کن(اون هم توی هال کنار بچه ش میخواست بخوابه)و من لامپ رو خاموش کردم.وقتی رفتیم دم در،مادرم گفت خواهرت از شهرستان اومده من پیشش بمونم بهتره.منم گفتم باشه و توی دلم خوشحال شدم که دیگه همسرم و خواهرم تنها نیستن.کفش مشکی پاشنه بلند که انگار مال مادرم بود پوشیدم اما کاملا سایز پای من بود.توی آسانسور پدرم دکمه p رو زد و میگفت که با این تیپ اومدی مغازه دار تخفیف نمیده بهمون.البته من توی آینه میدیدم پشت پاهام که از توی کفش معلوم بود،تیره تر شده بود ،کفش مشکی پاشنه بلند داشتم و کلا به نظر خودم تیکه ساق پا به پایین که میدیدم زیادم قشنگ نبود.تشکر از زحماتتون
فریبا هراتی
: سلام و احترام متقابل. شما و همسرتان از لحاظ روحی به ایده ها و افکار پدر و مادرتان خیلی نزدیک و شبیه هستید و از این جهت خیال همسرتان راحت است که پدر و مادرتان مراقب شما هستند و به گرمی و امنیت شما فکر می کنند. شما افکارتان را با خانواده تان به راحتی مطرح می کنید و احساستان را از ایشان مخفی نمی کنید. همسرتان اما دوست ندارد که شما همه ی احساساتتان را نسبت به زندگی با او با خانواده تان مطرح کنید. شما سعی می کنید که در عین صمیمیت، فاصله ها و حرمت ها را در خانواده تان حفظ کنید و حدود و اندازه ها را نگه دارید. مادر شما از لحاظ مالی شخصیتی مرفه و غنی دارد و شما هم همیشه مرفه بوده اید ولی اینکه بخواهید خودتان را با مادرتان مقایسه کنید و زندگی به اندازه ی او، مرفه داشته باشید شاید باعث شود که همسرتان خوشش نیاید و احساس کند که عملکرد شما گویای این است که تلاش او برای شما ناکافی است. تشکر از همراهیتون.
zahra : سلام خانم هراتی عزیز خواب دیدم همسرم می خواد بخوابه به من می که جامو بنداز انگار تو خونه مهمون داریم وجا کمه میگه بیرون بنداز بیرون هوا هم خنکه و می بینم رختخواب صاف تمیز توی راه پله است بهش می گم اینجا زشته همسایه ها رد می شن تو خونه که جا زیاده و تو پذیرایی کنار نامزد دخترم هم که در واقعیت چند وقتیه خونمون نمیاد می خوابه و بعد با دخترم از دورتر میبینیم از خواب که بیدار شدند نامزد دخترم با شلوار لی خوابیده می گم چرا من دیشب یادم نبوده بهش شلوار راحتی بدم واو با یه حالت اخم و بی تفاوتی می گه شلوارم راحته. تشکر از تعبیرهای خوبتون
فریبا هراتی
: سلام. همسر شما تصمیمات جدیدی در مورد زندگی تان می گیرد و رازها و یا حرفهای جدیدی دارد که به زودی بیان خواهد کرد. او احساس می کند که آنقدر شما سرتان شلوغ است که وقتی برای با او گذراندن ندارید و حس می کند که باید دست پیش را بگیرد که پس نیافتد و زودتر از اینکه شما به او بی محلی تان را زبانا" ابراز کنید به شما ابراز ناراحتی می کند. او می گوید که زندگی شما هم در فاز تحول قرار گرفته و از شما ناراحت است و خودش را هم تراز نامزد دخترتان که ارتباطش با دخترتان قطع شده قرار می دهد و خودش را با او در یک ردیف می داند. شما باید سعی کنید که بیشتر به او محبت کنید و نگذارید که امنیت زندگی تان به مخاطره بیافتد. نامزد دخترتان دارد سخت می کوشد تا مشکلاتش را حل کند و ترجیح می دهد که سخت کوش باشد و از زحمات خودش بهره ببرد به جای اینکه در رفاه باشد و شما سر او منتی بگذارید. تشکر از همراهیتون.