تعبیر خواب دریا
اگر کسی در خواب دید که از دور دریا را تماشا می کند، با رسیدن به آرزوهای خود فاصله دارد. اگر دید در میان دریا گرفتار شده به بلایی دچار می شود. اگر آب دریا را صاف و زلال دید و از آن خورد، از عالم و دانشمندی سخنان حکمت آور می شنود و اگر از آب کثیف دریا خورد، بیمار می شود ولی از بیماری بهبود می یابد. اگر دید بدون هراس در دریا شنا می کند، ثروتمند می شود و اگر آب زلال بود ثروت حلال و اگر آب ناخالصی داشت، آن ثروت از راه حرام به دست او می رسد.
اگر کسی دید روی آب دریا به راحتی راه می رود، و در آب فرو نمی رود، از صراط می گذرد و ایمن می شود و توفیق طاعت می یابد. اگر کسی خود را با دریا یکسان دید، خدمت بزرگی می رسد که عالم و فاضل است و از وی بسیار علوم را می آموزد. اگر در آب گرم دریا شنا می کرد، در آموختن علم حریص است ولی اگر سرد بود، بی رغبت است. اگر آب دریا را نوشید و آن را بد بو یافت، دشمن قوی پیدا خواهد کرد. اگر از دریا شکار می گرفت، روزی حلال یابد و عیش و نوش او افزون شود. اگر ببیند که از دریا موجی برخواست و جهان از ابر تاریک شده بود، نشانه گناه و عصیان مردم آن دیار است.
بعضی معبران می گویند دیدن دریا در خواب پادشاه یا حاکمی است، یا عالمی. اگر ببیند که آب دریا روشن و صاف است، دلیل که پادشاه عالم و فاضل است. اگر تیره و صاف بود، دلیل که مفسد و ظالم است. اگر ببیند که از آب دریا برخی بخورد، دلیل که به قدر آن چه خورده است عزت یابد. اگر ببیند که از دریا به شنا بیرون آمد، دلیل است از زندان و خدمت پادشاه یا حاکم، به سلامت بیرون آید.
اگر ببیند که در دریا غرق شد و بِمُرد و بعد از آن وی را بالا افکند، دلیل که در کار دنیا به حرص غرق شود. اگر ببیند که غرق شد و باز از دریا بیرون آمد، دلیل است که از کار دنیا خلاصی یابد. اگر ببیند که از دور به دریا می نگریست و نزدیک او نرفت، دلیل که بدانچه امید دارد نرسد. اگر ببیند که بر روی دریا می شد، چنانکه پای او تر نبود، دلیل است از آتش دوزخ ایمن شود و کارهای دنیا بر او آسان شود.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر کسی ببیند که در دریا است، دلیل که به خدمت پادشاه یا حاکم شود، یا مطیع مردی عالم و فاضل شود. اگر ببیند درمیان دریا متحیر فرومانده است، دلیل که کار او بر خطر است. اگر ببیند که از دریا بیرون آید، دلیل است بی غم شود. اگر ببیند که آب دریا بخورد و به غایت سرد است، اگر بیننده عالم است از علم بهره تمام یابد.
اگر بیننده خواب از مردم پادشاه است، از پادشاه ایمن شود، یا علم آموزد، لکن از علم بهره یابد. اگر ببیند که آب دریا می خورد و سخت گرم است، دلیل که گناه کند و تاویل آن به غایت بد است. اگر ببیند که آب دریا گنده و ناخوش است، دلیل که او را خصمی بزرگ پیش آید و او را آن خصم بیم سخت است.
جابر مغربی می گوید: اگر ببیند که در آب دریا می رفت، دلیل است توفیق طاعت یابد. اگر ببیند که آب دریا زیاده شد، دلیل که لشگر پادشاه زیاد شود. اگر ببیند که آب دریا کم شد، دلیل که لشگر پادشاه هلاک شود. اگر ببیند که برخی از آب دریا بخورد و بر وی هیچ پدید نیامد، دلیل که پادشاه یا عالمی را هلاک کند. اگر ببیند که آب از دریاها و رودها جمع شدند، دلیل که پادشاه آن دیار مال و خزانه خویش را به یکجا جمع کند.
اگر ببیند که از دریا موج ها برخاست و جهان از ابر تاریک شده بود، دلیل است بر گناه و عصیان مردم آن دیار. اگر ببیند که از دریا موجی برخاست یا از دریا شکار می گرفت، دلیل است که به اندازه و قدر آن، روزی حلال یابد و عیش بر عیال او فراخ و گشاد شود. اگر ببیند که آب دریا شور است که خورد، دلیل که کسب حلال بگذارد و کسب حرام کند.
تعبیر خواب مَد دریا
دیدن مَدِ دریا در خواب، علامت پیشرفتن مطلوب کارهاست.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
anita : سلام خانم هراتی وقتتون بخیر.. من صبح خواب دیدم کنار ساحل دریا ایستاده بودم
دریا خیلی طوفانی و مواج بود و آبش تیره بود قایقهای زیادی تو دریا بود و من با نگرانی لب ساحل وایستاده بودم تا سرنشین قایقهایی که به ساحل میاد رو نجات بدم سه تا قایق به ساحل اومد اما هیچکدوم سرنشین نداشت تازه از شدت سرما انگار داخلشون یخ بسته بود. قایق اول قایق موتوری بود که خیلی با سرعت به ساحل اومد و دوتای دیگه هم معمولی بود اما سریع به ساحل اومدن. من با دیدن قایقهای بدون سرنشین خیلی ناراحت شدم و از شدت ناراحتی گریم گرفت همین لحظه خواهرم و پسرش که دوماهس و تو بغلش بود اومدن پیشم و خواهرم دستمو گرفت و منو با خودش داشت برمیگردوند که تو راه یه خانمی که یه نوزاد تازه بدنیا اومده تو بغلش بود داشت به سمت دریا میرفت به ما که رسید گفت بچش تازه یه ساعت یا یه روز بدنیا اومده و داره میره لب ساحل منتظر برگشت شوهرش که با قایق به دریا رفته بود بشه.تو راه برگشت آسمون و فضا خیلی روشن بود
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. فکر شما ناراحت است و نگرانی های زیادی دارید. شما احساس می کنید که با سردی و عدم احساسات مثبت در زندگی یا با رکود و فقر روبرو هستید. شما سعی می کنید احساستان را کنترل کنید و منطقی و معقول فکر کنید. می خواهید درست تصمیم بگیرید و بی عقلی نکنید. شما نباید از شکست در مورد کارهایی که می خواستید انجامشان دهید و نشد، ناامید و دلسرد شوید. باید به واقعیت برگردید و دوباره تلاش کنید. همیشه غصه خوردن و منفی بافی راحت است ولی دنیا به کام کسی خواهد شد که از نگرانی های فکری و ناامیدی دست بردارد و امید به آینده ای روشن داشته باشد. تشکر از همراهیتون.
b : سلام روزتون بخیر
خواب دیدم با یه گروه از دوستانی که توی خواب آشنا هستن ، و نه بیداری برای انجام کاری داریم میریم سمت دریا . جاده تا دم دریا آسفالت بود و البته تو راه که میرفتیم یه حونه یا ملکی بود که توی خواب اون رو به یکی از معلم های دوره دبیرستانم نسبت میدادن و البته ازش به نیکی یاد میشد و قرار بود توی اون خونه کار برق و لامپ و روشنایی انجام بدم . توی مسیر که به سمت دریا میرفتیم هوا نزدیک دریا بارون خوبی میزد و البته در بیست قدمی دریا که انتهای آسفالت بود از ماشین پیاده شدم و میدیدم که دونفر دارن یه جدول مانند که کمی هم عرض داره البته عرضش جوری بود که میشد از روش هم پرید ، یک پل کوچیک عبور میزنن . اون پل تقریبا درحال تمام شدن بود تیکه هاش . پل ارتفاع درحدود سی سانت از سطح جدول داشت و کمی هم قوس داشت . تقریبا درحال اتمام بود و یکی دوتا قطعه مربعی ازش که رنگ نارنجی و سفید بود مونده بود تا پل رو بزنن در حالیکه مشغول کار بودن . من اینجاها رو از ماشین پیاده شده بودم و داشتم میدیدم . هوا هم بارون خوب و قشنگی میبارید .
ممنون از راهنمایی های خوبتون مثل همیشه
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما گشایش کار می یابید. مسیر زندگی شما به سمت موفقیت پیش می رود و راه رسیدن به موفقیت برای شما هموار است. شما قرار است در جهت روشنگری شرایط برای مردم یا در جهت حمایت از مردم کاری را انجام دهید که در آینده همه شخصیت شما را به خاطر این کار خوب تحسین خواهند کرد. احساس مثبت در زندگی شما وجود دارد و شما در یک مرحله ی گذار در زندگی تان قرار دارید و به زودی امکانات بیشتری برای شما فراهم خواهد شد و زندگی تان متحول خواهد شد. روابط احتماعی شما قوی تر خواهد شد و فکرتان آرامش بیشتری خواهد داشت. تشکر از همراهیتون.
b : سلام روزتون بخیر و سلامتی.
خواب دیدم که با یه دختری که نمیشناسمش توی یه ماشین سفیدی هستم و داریم شمال گردی میکنیم . البته راننده ماشین هم من نبودم . نزدیکای دریا پیچید به سمت دریا و یه راهی بود مستقیم میرفت کنار دریا . این راه خیلی هم طولانی نبود و اول مسیر میشد دریا رو واضح دید . وقتی نزدیک دریا شدیم دیدم روبرومون یه کشتی خیلی طویل باری داره رد میشه . کشتی خیلی دراز بود و از روبرومون رد شد . ما هم رسیدیم و رفتیم جایی تفریحی کوچیک پیدا کردیم برای نشستن و عکس گرفتن . از خودمون چنتا عکس دوتایی و تکی هم گرفتیم . (من یه نگاهی به لباسم افتاد ، کت و شلوار غیر رسمی شیک تنم بود ). بعدش تو یه دفتری دیدم خودمو . دفتر شبیه کلاسای دانشگاه بود. یا شایدم دادگاه بود . من قاضی ندیدم توش . دونفر کت شلواری سیاه پوش با ته ریش مذهبی ، داشتن برگه هاشون رو مرور میکردن و منتظر ورود کسی بودن . ما توی وسطای سالن نشسته بودیم و اونا از ما یک ردیف جلو تر بودن و سمت چپ من کنار دیوار نشسته بودن .
فقط راجب هوا و دریا یگم هوا آفتابی دلچسب و دریا کاملا آرام و آبی بود .
تشکر بابت وقتی که میزارید .
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما هم در انجام کارتان موفق می شوید هم فکرتان راحت خواهد بود و هم به ثروت می رسید. احساس آرام و انرژی مثبت به زندگی تان می آید. شما تجارب زیادی کسب کرده اید. قادر خواهید بود شخصیتی حمایتگرایانه و موفق داشته باشید. خودتان را با دیگران مقایسه می کنید و سعی می کنید که به پای استانداردهای دیگران برسید. تقدیر زندگی آرامی برایتان رقم خواهد زد انشالله. تشکر از همراهیتون.
Emirhossien : سلام...با عرض ادب و خسته نباشید...
من خواب دیدم که ؛ کنار ساحل دریا همراه پدرمو و مادرم هستم و دوست مادرمم بود...
دریا به رنگ آبی فیروزه ای و مواج بود...بارون نسبتا تندی هم داشت میومد...من داشتم به اونا میگفتم که مواظب خودتون باشید...بعد توی خواب انگار بابام یه ماشین جدید گرفته بود که نزدیک دریا پارک شده بود. من به بابام گفتم برو ماشینو بردار که مثل فلان ماشینایی که اونجا بودن ممکنه حادثه ای براش پیش بیاد چون بعضی ماشینا گیر افتاده بودن توی شن و ماسه های کنار دریا...بعد اون گوش نکرد و موج های بعدی که اومد ماشینو ناپدید کرد...من خیلی نگران شدم و گفتم نگاه کن چکار کردی...بعد که موج دریا آروم تر شد و آب عقب تر رفت...رفتم سر جایی که ماشین پارک شده بود و شروع کردم به کندن زمینو کنار زدن ماسه های اونجا که دیدم کاپوت ماشین معلومه و دلم آروم شد و بعد با کمک بابام ماسه های اطرافشم کنار زدیم و قرار بود با سایر کمک های دیگه ماشینو در بیاریم...
توی خواب حتی یه ماشینی بود که غرق شد....
ممنون میشم راهنمایی بفرمایید
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. تشکر. شما راجع به مسائل احساسی و جریانات موجود و مشکلات اجتماعی با هم صحبت می کنید و معتقدید که انرژی کائنات و قدرت شفا بخش خداوند می تواند هر وقت بخواهد خودش تغییراتی در جهان به وجود بیاورد. پدر شما هویت جدیدی پیدا کرده و انگیزه ها و توانایی ها و جاه طلبی های او مثل قبل نیست. شما می خواهید که پدرتان منطقی فکر کند و احساساتی رفتار نکند تا درگیر مشکلات نشود. زندگی شما هم تا حدودی دستخوش تغییرات منفی موجود در جامعه خواهد شد ولی اینطور نیست که به استیصال و درماندگی دچار شوید. مشکلات شما حل شدنی است ولی خیلی ها زندگی هایشان را کاملا از دست می دهند. تشکر از همراهیتون.
Farzane : سلام . روزتون بخیر . من خواب دیدم که یک نفر اقابود (یادم نمیاد برادرم بود یا غریبه ) باهم داشتیم دور یک منطقه ای دور میزدیم با ماشین که بهش گفتم منو ببر اون قسمت که دریا داره گفت همینجا دریاست که وقتی سمت راستم رو نگاه کردم دیدم کنار دریا هستم گفتم اره خب ولی اون قسمت که من بتونم برم تو اب راحتتر باشه البته همونجا دیگه از کنار دریا که سنگی بود میرفتم دقیقا لب به لب آب ولی طوری میرفتم که کفشام خیس نشه چون یک جفت کفش کتونی سفید پام بود.اومدم جلوتر دیدم یه عالمه گربه زرد( که اصلا تو بیداری نداریم این رنگ زرد رو)و یه عالمه بز تو یک قسمت هستن و مردم به اینا دایم غذا میدن مثل حیونای باغ وحش . از شرایط اونجا خوشم نیومد و به برادر و خواهرم گفتم بریم یه سمت دیگه .خیلی شلوغ بود کنار دریا
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما گشایش کار خواهید یافت و کارهایتان مطابق میلتان پیش خواهد رفت. سعی می کنید که زندگی را ساده بگیرد و پاک و با کرامت باشید و سعی می کنید که منطقی رفتار کنید ولی همزمان مهربان و با احساس باشید. شما نمی خواهید با آدمهای چاپلوس و از خودراضی که همرنگ جماعت می شوند و اصلا فکرشان را به کار نمی اندازند و یا با آدمهای فریبکار و چاپلوس در تعامل و رفت و آمد باشید و می خواهید درست و پاک و در آرامش زندگی کنید. تشکر از همراهیتون.
حبیبه :
سلام
خواب دیدم من و پدرم کنار باغ دو تاازهمسایه هامون هستیم انگار باغ یکی از همسایه ها در خواب باغ ماست .پدرم به من می گه این فنس از اینجا قیچی کن تا از باغ همسایه جدا شه حلال و حرام هم رعایت کن .منم قیچیش می کنم. تو باغ درخت گوجه سبز بود که به فنس هم پیچیده شده بود روی فنس همسایه هم بود و اتفاقا گوجه سبز هم داشت.بعد برادرم دیدم که دوان دوان سمت خونه ما اومد در زد ما هم از کنار باغ برادرمون دیدیم ازش پرسیدیم چی شده گفت بابا حالش چطوره من گفتم بابا پیش ماست حالش هم خوبه .برادرم خیالش راحت شد بعد شروع کردن به دویدن تو خیابون .عمه و مامانم بهش می گن تو این همه راه اومدی نمی خوای باباتو ببینی یهو دیدم برادرم یه بچه 5یا 6ساله شده تو خیابون دو می کنه و صداش هم مثل بچه ها شده بود من با خودم گفتم صداش چقد قشنگ شده دقیقا همون چیزی که تو خواب صدای مهدی بود(مهدی پسر عمه ام بود که فوت شده چن وقت پیش خوابشو دیده بودم که 5یا 6 سالشه و با من صحبت می کنه و من تعجب کرده بودم که صداش چقد قشنگه اخه تو بیداری بعلت بیماری مادرزادی درست نمی تونست صحبت کنه)بعد فک کنم مامانم برادرمو از تو خیابون می گیره برادرم تو دست مامانم بود انگار یه بچه ای که کمتر از 2 سالش بود و می خندید مامانم محکم تو دستش گرفته بود که نیفته اخه خیلی ول می خورد.بعد دیدم من با مامانم یه جایی هستیم انگار تازه از قطار پیاده شده بودیم که یه آقا و یه خانوم با ما صحبت می کنن و آقا به ما می گه این دریا رو ببینین.من سرمو برگردوندم دریا دیدم تعجب کردم ازاینکه دریا اینقد نزدیکم بود و ندیدم بعد با شگفتی گفتم نه این اقیانوسه همونجور نگاش می کردم به رنگ آبی تیره خوشرنگ با آبی شفاف و آسمان آبی و آفتابی برام جالب بود اقیانوس از نزدیک می دیدم. گفتم کشتی بزرگ یونانی الان اینجا نیست ولی کلی کشتی های کوچیک با بادبان می دیدم وسط دریا بودن. یه عده هم داخل دریا بودن موج ملایمی هم می اومد من اصلا دوست نداشتم پاهام خیس شه و مواظب بودم سنگهای ریز و درشت هم کنار ساحل بود.بعد دیدم عمه ام با خواهرام زیر یه آلاچیق نشستن به من می گه برو خواهر بزرگتو صدا بزن بیاد پیش ما.منم رفتم دنبال خواهرم که یه خانوم بهم می گه اون آقا که کنار ایستگاه قطار دیدی الان کنار ساحله پسر خوبیه منم برگشتم اون آقا رو نگاه کردم و گفتم من هیچ حسی نسبت به اون آقا ندارم رفتم پیش مامان و مادربزرگم و یه تکه نون بربری نرم و لطیف تو دستم بود و می خوردم. با سپاس
فریبا هراتی
: سلام. شما و پدرتان نسبت به مشکلات همسایه تان یا منافع آنها احساس مسئولیت می کنید و می خواهید مثل مشکلات خودتان برای حل و فصل نگرانی های آنان بکوشید. شما برای خودتان و آنان حد و مرز می گذارید و می خواهید که آنان حدودی را رعایت کنند تا برایشان مشکلی پیش نیاید. برادر شما نگرانی هایی دارد و نمی تواند درست تصمیم بگیرد و عاقلانه فکر و رفتار نمی کند و به کمک و حمایت شما نیاز دارد. او شدیدا به پدرتان وابسته است. مادرتان هم در مقابل برادرتان احساس مسئولیت شدید می کند و می داند که باید خیلی از او حمایت کند. شما گشایش کار پیدا می کنید. احساس آرامش و قدرت زیادی خواهید داشت و موفقیت به شما رو می آورد. فکرتان راحت خواهد بود ولی سعی می کنید که منطقی فکر کنید و احساساتی رفتار نکنید. برای شما خواستگار خواهد آمد ولی شما احتمالا او را رد می کنید و از زندگی که دارید لذت خواهید برد. تشکر از همراهیتون.
khorshid : سلام وقت بخير،دختر مجردم.خواب ديدم دارم تو خيابون راه ميرم با دوستم ديدم يه دختر جوان خيلي خوشگل با موي کوتاه در حد موي مردونه و مشکي رنگ،با مژه هاي خيلي خوشگلو بلند،که انگار توي خواب طرفداراي زيادي داشت و خيليا از قبل ميشناختيمش به جذابيت و لباسشم قرمز روشن يا گلبهي رنگ بود از جلوم رد شد و با لبخند بهم چشمک زد و منم خيلي خوشحالو ذوق زده شدم به دوستم گفتم اون دختر خوشگله بهم چشمک زد يعني ميخواد بامن باشه و انگار يکم حس جنسي هم بينمون بود يا ميدونستم که دختر منحرفيه و حس جنسي بهم داره ولي بدمم نميومد! و اومد شماره هامونو بهم داديم يا اون شمارمو خواست .و بعدش فقط يه صحنه يادمه که توي جمعي که يادم نيست کيا بودن يه مار نارنجي رنگ باريک و دراز بود.بعد من ساندويچ سردي رو داشتم ميخوردم که بد مزه بود هي ميخوردمو حس ميکردم مزه بدي ميده انگار گنديده بود يا ترشيده بود.و ديدم چندنفر از فاميل رفتيم کنار دريا عصر بود و دريا مواج بود و رنگ تيره داشت.و دريا آبش ميومد جلو و هي بيشتر ميومد جلو جوري که ما ميترسيديم و به عقب فرار ميکرديم انگار کنترل دريا به دست يه مرد بدجنس بود که فقط سرش معلوم بود و خيلي خيلي بزرگ بود و روي دريا بود مثل برنامه کودک انگار رعيس دريا بود و ديدم که اون آب رو با شدت ميفرستاد جلو.و کلا آب دريا خيلي اومد جلو و ديگه قسمت ساحل نداشت فقط سنگ هاي زيادي روي هم بود و رفتيم توي خونه که روبه رو دريا بود و پسر فاميلمون رفت روي سنگ ها روبه دريا نشست.ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما دلتان می خواهد که خیلی زیبا و دلربا باشید و همه به شما توجه کنند و فکر می کنید که اینطوری رمانتیک تر و خوشحال تر خواهید بود. از شرایطی که امروز دارید و مسئولیت های سنگینی که به عهده تان گذاشته شده اصلا راضی نیستید. با فامیل هم که می نشینید همه اش از حرفهای منفی و بدبختی ها و بدبیاریها و احساسات منفی صحبت می کنید و می گویید که تقدیر عادلانه خوشی و سختی ها را قسمت نکرده و دنیا دنیای بدی است و همه اش منفی بافی می کنید. موقعی هم که احساس ناامنی می کنید به همین احساسات منفی خانوادگی خودتان پناه می آورید. برای شما شخصیت یک مردی که بتواند به تنهایی با سختی ها مقابله کند و ناامید نباشد جذابیت دارد. تشکر از همراهیتون.
Maryam : سلام وقت بخیر
خواهرم خواب دیده که شب مهتابی کنار دریا ایستادیم یکم اونطرف تر یه آقا هستش که از من خوشش میومد منم بدم نمیومد ولی نمی رفتم سمتش اون میگفت اگه ازش خوشم بیاد باید برم پیش یه چیزای سفید که اونجا بوده آجیم یکم اندازه چند هولم میده میگه برو خب بعد بقیشو خودم می رم پیش همون چیزای سفید اون آقا خوشحال میشه خیلی با هم حرف میزدیم میخواست دستم و بگیره یا بغلم کنه من نمیذاشتم بعد یهو میفتم تو دریا اونم بعد میفته و بعد منو بغلم میکنه
آب دریا هم خیلی شفاف بود جوری که داخلش مشخص بود
با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. تحول احساسی مثبتی در زندگی شما پیدا می شود و شما عاشق خواهید شد و احساس مثبتی به زندگی تان می رسد. با آدم خوبی آشنا می شوید و ازدواج می کنید و به خواسته هایتان می رسید. تشکر از همراهیتون.
مینو : با سلام خواب دیدم در خانه خوب و زیبا کنار دریا ساکن هستم که در بیداری انرا نمیشناسم.بالای در بیرونی خانه یک شاخه سبز گل ناز و یک برگ بزرگ سبز اویزان بود که خیلی زیبا بود وارد ساحل دریا که میشم میبینم ساحل برنگ سبز هست ممنون از تعبیر شما.
فریبا هراتی
: سلام. شما به ایده ای جدید و روحیه ای جدید دست خواهید یافت. احساسات پاک و امید و مثبت اندیشی به زندگی شما راه می یابد و شما مهر کسی به قلبتان می نشیند و هدف پاکی دارید که می خواهید آن را عملی کنید. تشکر از همراهیتون.
mahtab : سلام.خواب دیدم در خانه ای بودم که یک خانم تقریبا سن بالا و کمی صورت چروکیده روی زمین دراز کشیده و گمونم کمی مریض بود و خواب و بیدار بود بعد یه لحظه خودمو بالای یه دریای بزرگ دیدم نمیدونم تو هوا بودم یا نه ولی دریا از بالا میدیدم بعد در دریا یه نوری شبیه گرداب درست شد و من همش به سمت نور میرفتم و فرو میرفتم در نور دوباره خودمو بالای دریا میدیدم همینطور چند بار تکرار شد دیدم کف دست چپم شبیه تفنگ همینطور گلوله داره ازش بیرون میریزه شبیه تیربار که مرتب تیر مینداره بعد دستمو گرفتم روبه رو آب دریا چند تا موجود دریایی اومد روآب که داشتن میمردن دقیق نمیدونم ماهی هم بود یا نه ولی یه دونه خرچنگ دیدم که مُرد بعد دوباره سعی کردم ب سمت نور برم فرو میرفتم اما دوباره خودمو بالای دریا میدیدم. دیدم اطرافم کلا اب صاف و بدون موج هست با خودم گفتم حالا کجا برم و نگاه دور برم که کردم دیدم خونه پشت یه صخره بود رفتم تو اتاق دیدم خانمه هنوز همونجا خوابیده بود دستمو گذاشتم روی سرش و گفتم بهتر شدی که بیدار شدم. قبلشم که داشتم میرفتم به سمت خونه داشتم میگفتم که من چقدر سعی کردم ب سمت نور برم و هر چی جلوتر رفتم اخر برگشتم به همین خونه و اصلا جای دوری نرفتم و داشتم دور سر خودم میچرخیدم و این خونه هم کنار دستم بوده. تشکر
فریبا هراتی
: سلام. شما احساس می کنید که دنیای بدی دارید و می خواهید از این شرایط بیرون بیایید عصبانی هستید و خشم نهفته ای در وجود شما در جریان است ولی نمی دانید هدفتان چیست اما بسیار احساساتی شده اید و با مشکلات احساسی مواجه می شوید. درک و ایمان شما بالاست و می خواهید به امنیت برسید و به نور و روشنی و هدایت پیدا کنید. اما هر بار دوباره به دنیای خودتان و مشکلاتتان فکر می کنید و این کار مانع رشد معنوی شما می شود. شما باید سعی کنید افکارتان را با نیروی ایمان به آرامش برسانید و انرژی منفی را از وجودتان خارج کنید. تشکر از همراهیتون.