کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب در

اگر خواب ببینید درب خانه تان را زدید و با خوشرویی در را به رویتان باز کردند، اهل خانه از شما راضی هستند و اگر ببینید زنی با بد رویی در را به رویتان باز کرد، اهالی خانه از شما ناراضی هستند. گشوده شدن در، باز شدن در رحمت خداوند است و اگر در را باز نکردند، تعبیر بر عکس دارد.

اگر درب مسجد یا مکان زیارتی مقدسی را زدید و درب به روی شما باز شد، حاجت خود را می گیرید و آرزوهایتان بر آورده می شود و اگر درب به روی شما باز نشد، مشکل شما حل نشده باقی می ماند. اگر ببینید درب خانه شکسته، امکان بروز بلایی وجود دارد و باید صدقه بدهید. اگر ببینید جلوی درب خانه مسدود شده، و نمی توانید به داخل خانه بروید، به دلیل قرض، خانه را خواهید فروخت.

اگر ببینید که درب خانه شما عوض شده است، شغلی جدید و کاری تازه برایتان پیدا خواهد شد که از آن سود بسیار خواهید برد. اگر ببینید خانه شما دو در دارد، بین زن و مرد خانه ناسازگاری به وجود می آید و اگر مجرد هستید، دو کار متفاوت را هم زمان انجام می دهید. اگر درب خانه شما را رنگ سفید کرده باشند، سفید بختی و عزت و اگر سرخ باشد، نشاط و اگر مشکی باشد، بزرگی و احترام و درب زرد نشانه بروز کسالت یا بیماری است.

معبران قدیم می گویند: درب، در خواب زن است و برخی معتقدند مراد و مقصود است.

حضرت دانیال می گوید: درب به خواب دیدن زن است. اگر ببیند درهای معروف در برابرش گشاده شد، دلیل که درهای نعمت و مال دنیا بر وی گشاده شود. اگر ببیند آن درهایی که گشاده شد بر جانب راه بود، دلیل که مال و نعمتی که دارد به زودی هزینه کند بر خاص و عام.
اگر ببیند بر دَرِ سرا در برابرش گشاده شد، دلیل که مالی که بدو رسد از جهت پادشاه یا حاکم خواهد بود و بر عیال خود نفقه کند. اگر ببیند که درِ سرایِ او بشکست یا بیفتاد یا ضایع شد، دلیل است بر مصیبت و رنج عظیم که به او رسد.

    امام صادق (ع) می فرماید: دیدن درب به خواب بر سه وجه است:
  1. صاحب خانه،
  2. زن،
  3. خادم.
  4. و هر که دروازه شهر به خواب دید، دلیل است بر حاجت و دربانی پادشاه یا حاکم و مردیِ بزرگ است.

محمد ابن سیرین می گوید: اگر ببیند دَرِ سرای کسی بشکست و ببردند و نداند که به کجا بردند، دلیل که صاحب خانه در محنت و مصیبت افتد. اگر ببیند دَرِ سرایش از جایگاه خود زایل شد، دلیل که حال او از نیکی به بدی زایل گردد، به سبب اهل او. اگر ببیند درب سرای او انباشته است، دلیل که اهل آن سرای را مصیبت رسد. اگر ببیند در میان سرای او درب کوچک بود، دلیل که آفتی و مکروهی به عیال او رسد. اگر ببیند درب سرای او بزرگ و قوی گردید، دلیل است بر نیکی اهل و عیال او.

اگر ببیند درب سرایش چنان فراخ بود که هیچ دربی به آن فراخی نبود، دلیل که قومی بی فرمان او در سرای او شوند، به هنگام مصیبت یا به وقت خصومت. اگر ببیند حلقه درب سرای کسی می جنبانید، اگر جوابش داد، دعای او مستجاب شود و باشد که گنجی طلب کند و بیابد. اگر ببیند چون حلقه بجنبانید زود درب سرای بگشادند، دلیل که حق تعالی البته دعای او مستجاب کند و بر دشمن ظفر یابد.

ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که ددگان نزدیک درب خانه او بر می جهند، دلیل که جوانان قصد عیال او کنند. اگر دید درب خانه او دو حلقه داشت، یا بر درب خانه او ددگان بودند، دلیل که زنان او را دوست دارند. اگر ببیند درب آسمان گشاده گردید، دلیل است که بر مردم آن دیار در خیر گشاده شود.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

217 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

فهیمه فروتن

فهیمه فروتن : ضمنا همه درها بسیار بزرگ و باابهت بود ولی دری ک ما جلوش بودیم دری مغمولی

پاسخ
لینک۱۰ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۲۸:۲۰
فهیمه فروتن

فهیمه فروتن : سلام دررخواب دیدم من وهمسرم وارد مکانی شدیم مثل اداره ولی خیلی معمولی وقتی وارددشدیم دری باز شد وهمسرم وارد انجا شدن ومن بیرون موندم بعد از چندی که من در فکر بودم دیدم دری بزرگ باز شد مثل اسانسور وروبروی من همسرم از انجا بیرون امد ومن اینقدر در فکر این بودم که شوهرم با اون اسانسور بالا امده بود ولی من حتی تکونم نخورده بودم ولی جای بودم که همسرم از اون اساتسور عججیب که داخلش مثل اتاق بود وایساده بودم دست منو با خوشحال گرفت ورفتیم وارد سالنی شدیم وروبرو دری بزرگ داشت باز میشد اهسته اهسته از دیدن اون در وحشت کرده بودم خیلی ابهت داشت ولی همسرم منو با ذوع بطرف راست سالن برد وبا عجله درو میخاست باز کنه که بسته بود ویه اقا از پنجره کوچک اتاق گفت هیچکس نیست ورفتن به عیر هز من وهمسرم دونفر دیگه پشت در اتاق منتطر بودن و ما همون جا جونده بودیم

پاسخ
لینک۱۰ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۲۷:۲۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. فرصت های جدیدی در مقال شما و همسرتان قرار می گیرد و زندگی شما وارد یک مرحله ی جدید خواهد شد و نسبت به بعضی مسائل آگاهتر خواهید شد. همسر شما در کارش پیشرفت می کند و او می خواهد که شما در این پیشرفت همراه او باشید و مشتاق است تا شما ایده ها و نظرات او و شرایط او را قبول کنید. همسر شما انتظار دارد که منطقا" شرایط پیشرفت او در کارش ادامه داشته باشد ولی احساس خواهد کرد که چیزی یا کسی جلوی پیشرفت او را گرفته و یا موقتا" باید منتظر باشد تا دوباره امکانات بهتری به روی شما باز شود. هر چند که انتظارات شما نسبت به پیشرفت شوهرتان در کارش، غیر معمول و غیر منطقی نیست. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۳۴:۲۳
فاطمه

فاطمه : سلام ، وقتتون به خیر
من حدود ساعت ۶:۳۰ خواب دیدم یه خونه جدید رفتیم (ما مستاجریم) که خیلی قدیمیه وسه تا اتاق داره زیاد سالم نیست ، اول راضی بودم ولی بعد که دیدم اون خونه در نداره خیلی ترسیدم و به مادرم میگفتم چه جوری اینجا روگرفتی مادرم اسم یکی از آشناهامونو گفت بعد گفت تو ختم انعام قرارداد بسته
بعد دیدم انگار آشپزخونه در داره من درو بستم درشم زیاد خوب نبود بعد فکر کردم خونه در داره و من اشتباه متوجه شدم ولی دیدم نه فقط یه جا در داره
بعدبه مامانم گفتم بایدزنگ بزنی صاحبخونه بگی ما بدون در این خونه نمیخوایم بعد انگار یه چیزی شبیه آتیش کوچیک تو یه جای نسبتا گود هست تو حیاط نزدیک اتاقی که مادر و خواهرم توش بودن خواستم برم خاموشش کنم که دیدم پنجه یه گرگ یا سگه نمیدونم چی بود که فریاد زدم مامان فرار کنیدکه از خواب پریدم،وخیلی توخواب ناراحت بودم

پاسخ
لینک۳۰ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۰۸:۳۵:۱۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. مادر شما به حرف های بدردنخور و قدیمی فامیلتان باور می کند، یا او به مادرتان پیشنهادات می کند که از یک سری افکار قدیمی و بدرد نخور تبعیت کند. مثلا ممکن است به مادرتان بگوید برای من درد دل کن و بگو چه شده و چه مشکلاتی داری یا زندگی ات چگونه است و مادر شما همه چیز را برای او می گوید اما راجع به امنیت و گرمی زندگی تان یا شرایط اقتصادی تان زیاد تعریف نمی کند. اما او با بیان افکار خودش به فامیلتان، به همه به صورت غیر مستقیم، اجازه می دهد که از زندگی تان سر در بیاورند و در کارتان دخالت کنند. اینکه دیده اید خانه تان در ندارد یعنی همه در کارتان سرک می کشند و می خواهند فضولی کنند. در نهایت هم برایتان جادو می کنند و مشکل آفرینی می کنند و با آب زیرکاهی زیاد می خواهند دشمنی شان را نسبت به شما نشان دهند. شما باید به غرایز و شهود خودتان اعتماد کنید و هر حرفی را هم به هر کسی نزنید. برای دفع شر از زندگی تان اولا رازدار خودتان باشید و حرفتان را به هر کسی نزنید دوما یک بار دعای جوشن کبیر را بخوانید که هر چه جادو کرده باشند باطل شود و شیاطین و جنیان از زندگی تان بیرون بروند و سوم این که هر روز آیت الکرسی بخوانید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۰ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۲۰:۰۷:۱۰
Ghoncheh

Ghoncheh : سلام
من خواب دیدم در خانه مون عوض شده بود ودمن داشتم از مادرم می پرسیدم چی شده که گفت در خانه خراب شده بود و عوضش کردیم یک در چوبی طرح دار بود و خانه مان توی طبقات بالا بود و پدرم هم فوت شدند در حریان عوض کردن درب خانه بودن و مادرم می گفت که بعضی از جاها خانه رو باید تعمیر کنیم و عوض کنیم که خانمی گفت اره تا سال همه رو نو می کنیم

پاسخ
لینک۸ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۲۳:۰۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. موقعیت های جدید و فرصت های جدیدی برای شما در زندگی تان به وجود خواهد آمد و زندگی تان تحولی مثبت پیدا خواهد کرد. شما بخشی از زندگی تان را به صورت خلاقانه تری برنامه ریزی می کنید، از قدرت و معنویت و انرژی بیشتری برای بهبود زندگی تان استفاده خواهید کرد. روح پدرتان شاد، دعای خیر او پشت سر شماست تا در رسیدن به اهدافتان موفق باشید. شما سعی می کنید که روی جسم و ذهنتان کار کنید تا اشتباهات گذشته تان را از بین ببرید و بتوانید شروع تازه وموفقیت آمیزی داشته باشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۸ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۵۸:۳۲
kimiyam

kimiyam : سلام و عرض ادب. من سشنبه شب خواب دیدم که دانشگاه جدیدی هستم و انگار ورودی جدیدم ولی نمیتونم کلاس درسمو پیدا کنم. هی درهای مختلف رو باز میکردم و چندتا ادم هم سر کلاس میدیدم، ولی اون کلاس من نبود، درنهایت هم نتونستم کلاسمو پیدا کنم . حتی تو آسانسور نمیدونستم باید کدوم طبقه برم برای کلاسم.
همینطور سردرگم بودم تو راهرو دنبال کلاس و بعد از خواب پاشدم (صبح زود بود وقتی پاشدم و آخرین خوابم بودش این).
( من در حال حاضر ۳۲سالمه قبلن لیسانسمو گرفتم ومتاهل وشاغل هستم. و ازین خوابهای دانشگاه و سرکلاس کتاب نداشتن یا درس نخوندن گاهن میبینم). ممنون میشم راهنمایی کنید برای تعبیر.

پاسخ
لینک۲ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۳۷:۴۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. شما می خواهید خرد و دانشتان را بسط داده و معقولانه تر فکر کنید ولی نمی دانید که چطور باید اینکار را بکنید. ترسها و نگرانی شما از شکست در انجام وظائفتان و یا پروژه ای که در دست دارید باعث می شود که اعتماد به نفستان پایین بیاید و نتوانید خوب مسئولیت هایتان را به پیش ببرید. سردرگم بودن شما در طبقات، گویای این امر است که شما بین دو دیدگاه متضاد گیر کرده اید و نمی توانید ذهنتان را مرتب کنید و تصمیم درستی اتخاذ کنید. اینجور خوابها، معمولا انعکاسی از حالت گیجی و شوکه شدن در بیداری تان است. گاهی شاید احساس می کنید که باید توانایی هایتان را برای دیگران اثبات کنید، ولی فکر می کنید که قادر به این کار نیستید و هنوز آماده نیستید. می ترسید که شکست بخورید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۱۱:۵۷
زهرا

زهرا : سلام و عرض ادب، عصر دیروز دوشنبه خواب دیدم در محلۀ قدیمی‌مان وارد کوچه‌ای شدم که منزل پدری بود، دیوارها همانطور کاه‌گلی، کوچه بخلاف سابق خیلی شلوغ، از بین مردان و زنان با چادر سیاه رد می‌شدم و خوشحال بودم که کلید دارم و سریع با ورود به خانه از این شلوغی خلاص می‌شوم. در خانه چوبی و در گذر زمان بسیارضخیم و حجیم شده بود طوریکه احتمال میدادم در بسختی باز و با سختی بیشتری بسته شود. کلید را سمت قفل بردم، همزمان در از داخل باز شد و وارد راهرو حیاط شدم، حالا در همان خانه در اتاقی بودم و مرحوم پدرم با خواهر بزرگم در اتاق دیگری مشغول صحبت در مورد درِ خانه بودند، به خودم گفتم کاش درِ بزرگ و فلزی جدیدی بگذارند که براحتی بتوان آنرا باز و بسته‌ کرد، اما در تعجب من، پدر مصرانه به خواهرم سفارش میکرد که همین درب فعلی را باید تعمیر، و بعد از آن نقاشی کنیم.

پاسخ
لینک۲۸ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۱:۲۳:۲۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. شما به این فکر می کنید که پدرتان چگونه در گذشته فکر می کرده و روحیه اش چطور بوده است. او هم با سختی ها و ناراحتی هایی در زندگی گذشته اش مواجه بوده و حالا شما می خواهید که از پدرتان بیاموزید. شما راه حل مشکلاتتان را به خوبی در دست دارید و در شرایط سخت و بغرنج و زمانی که با محدودیت ها مواجه می شوید، می دانید که چطور باید فکر کنید تا از سختی ها بیرون بیایید. شرایط در خانه ی شما، گویای این است که شما باید بسیار بسیار مجرب و سیاستمدارانه رفتار کنید. نه راحت هر کسی را به دلتان راه دهید و نه راحت با هر کسی قاطی شوید. پدر شما با اینکه با مردم خشک و سفت و سخت و بی احساس یا زورگو رفتار کنید موافق نیست. او معتقد است که برای تعامل با مردم باید بسیار بسیار مجرب و قوی و سیاستمدار باشید و اگر لازم شد، احساساتتان را به گونه ای دیگر نشان دهید و صاف و صادق راجع به احساستان حرف نزنید. این کار به نفع شماست. تا چیزی به فکرتان می رسد سه سوته به همه نگویید از فلان چیز متنفرم یا عاشق فلان چیز هستم. گاهی خوشتان می آید، باید بروز ندهید گاهی بدتان می آید، نباید ابراز کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۸ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۲۰:۴۷
محیا

محیا : سلام و عرض ادب! خواب می‌دیدم‌ در شهر یه محوطه‌ی‌ خاکی‌ ناهموار بود‌ که انگار قبلا خونه‌های‌ قدیمی بودن‌ و حالا با خاک یکی‌ شده بودن.یه‌ درِ خونه‌ی چوبی‌ یک لنگه‌ای خیلی قدیمی که‌ حالت عتیقه داشت و جدا از دیوار‌ بود، داخل محوطه بود‌ که من میخواست‌ برش‌ دارم‌ برای خودم، منتهی‌ می‌خواستم‌ هیچ‌کس نباشه‌ که ببینه‌ اون‌ در رو برمی‌دارم، منتظر بودم‌ تردد‌‌مردم‌ تموم‌ بشه و در رو بردارم‌، بعد نماز مغرب بود، رفتم که در رو بردارم دیدم‌ پشت اون در یه در قدیمی دیگه‌ چسبیده‌ به دیوار‌ هست و در واقع اون در رو‌ گذاشته بودن که این در چسبیده‌ به دیوار که ظاهرا به یه خونه باز می‌شد مشخص‌ نباشه،یکم که بررسی‌‌کردم‌ دیدم‌‌ راه وردد‌ به‌ خونه رو‌ با سیمان گرفتن. ممنون می‌شم تعبیر بفرمائید

پاسخ
لینک۱۶ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۲۲:۰۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. شما متوجه می شوید که همه ی جنبه های قدیمی، افکار و ایده های قدیمی که امروزه به درد نخور و ناموفق به نظر می رسند، در اصل، بی ارزش نیستند. اگر شما انسانی دقیق و خردمند باشید، به تمام نکات زندگی و فرصت ها و امکاناتی که در گذشته وجود داشته، و با ارزش به نظر می رسد، نگاه می کنید و متوجه می شوید که بعضی فرصتها، تعمدا" مخفی شده اند و کسی راجع به آنها صحبتی نمی کند؛ چون ورود به این معابر ذهنی تازه، می تواند ایده های تازه و افکار تازه ای را در سر به وجود بیاورد! از اینروست که دقت در مطالعه ی تاریخ، بدون تعصب و بدون ظاهر نگری می تواند بیانگر بعضی از واقعیت های امروز و راهگشای بعضی از مشکلات امروز باشد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۵۳:۴۳
Mostafa Moradi

Mostafa Moradi : سلام،من با دختری که عاشقانه دوستش داشتتم رابطه مان بهم خورد و رفت و بعد از اون کلی رازونیاز کردم چند روز پیش خوابی دیدم و اون خواب این بود: خواب دیدم در پروقایل واتس آپ اون دختر هستم ومیخوام عکسش رو نگاه کنم من وقتی رفتم به عکسش نگاه کنم این تصویر را دیدم یک در مثل در دروازه باز دو لنگه چوبی و مستحکم هست و درها کاملا به روی من باز بودن و از داخل نور به سمت من در حال درخشش بود و واقعا مسیر نورانی و طلایی زیبایی پشت اون درهای باز بودن که خیلی قشنگ بود بعد از خواب پاشدم

پاسخ
لینک۱۱ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۴۳:۲۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. فرصت و احتمال برقراری دوباره ی رابطه ی شما وجود دارد و زندگی شما می تواند وارد فاز جدیدی بشود. شاید هنوز نباید از ارتباط با او ناامید باشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۱ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۲۱:۴۰
 Nasim

Nasim : من۶ماه قبل کارموعوض کردم ولی باهمکارم که خواستگارم هم بود درارتباط عاطفی بودیم که ایشون بی خبر گذاشت رفت منم بلاکش کردم.ولی بحث ودعوایی نشد.
خواب دیدم توآشپزخونه شرکت قبلی ایستادم.در و بستم فک کنم لباس عوض میکردم. بعد یهو اون پسر بالگد هی به وسط در میکوبید خیلی محکم وبلند از ته گلو فریاد میزد باز کن در وگرنه میشکونمش.در میلرزید اماآهنیه و چیزیش نمیشد(تودلم میگفتم معلوم نیست چی ازمن بهش گفتن که عصبانیه)بعد رفتم در و باز کردم گفتم داشتم لباس عوض میکردم(لباس بهتر،تمیزتر و روشن میپوشیدم)اصلا در که بازکردم آروم شد.روی ظرفشویی خیارگوجه و تکه های گوشت ریش شده شایدم تن ماهی بود گفت اینا رو بچین توبشقاب بیارسر سفره(که رو زمین پهن بود وبقیه همکارا دورش نشسته بودن)چیدم بردم برق هم رفته بودکفشم روهم درآورده بودم اماهمین که بردمش سرسفره گذاشتم برق اومد بعدش رفتم کفشمو پوشیدم.توآشپزخونه که بودیم عادل فردوسی پوراومد گفت دارم ازاین شرکت میرم،پسره گفت إ من بخاطرتو تواینجا مونده بودم(شبیه اینجمله رو یکبار بمن گفته بود

پاسخ
لینک۱۱ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۰۸:۲۳:۲۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما باید او را از بلاک در بیاورید. شما سعی می کنید که رفتارتان را عوض کنید و فکر می کنید که باید او را بلاک می کردید ولی او به شدت می خواهد که او را از بلاک در آورید. شما می خواهید رفتار بهتری داشته باشید و تصویر بهتری از خودتان به دیگران ارائه دهید تا نسبت به شما بد فکر نکنند. او از اینکه با او آشتی کنید ناامید شده است ولی می خواهد که بدانید که شور و نشاط و سلامت او در گرو رفتار شماست. او می خواهد که شما نگرش های تازه ای نسبت به جریانات موجود داشته باشید و بدانید که او از این سردی روابط بین شما ناراحت است و مسائل را مورد پردازش قرار داده و توضیح خواهد داد. به محض اینکه به او احساس بهتری نشان دهید، جریان مثبتی در زندگی تان به وجود خواهد آمد و او از ناامیدی بیرون می آید. شما الان شاید اعتماد به نفستان کمتر شده و یا دیگر به ارتباط با او امیدی ندارید ولی بعد این احساس شما عوض خواهد شد. شما سعی کرده اید که درستکار و با انصاف باشید و او به شما علاقمند است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۱ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۳۳:۵۸
Sima

Sima : سلام خانم هراتی عزیز.من و مردی که دوسش دارم همشهری نیستیم اما من الان تنها تو شهر ایشون زندگی میکنم اما خانوادم تو شهر خودمن.خواب دیدم خونه مردی هستم که دوسش دارم با خانوادم اونجاییم و من چند تا از دوستاشو میبینم و اونام باهام حرف میزدن اما اون آقا رو نمیدیدم و دوستاش بهم فیلم نشون میدادن و میگفتن این آقا اون دختر قبلی و هر دختری رو نمیخواد و به خانوادش میگه برید از تهران برام زن بگیرید منم فیلم دختره رو میدیدم.بعدش صدای زنگ در خونه شون اومد و من نرفتم باز کنم که دوستاش با ایما و اشاره گفتن تو باید باز کنی منم رفتم تو حیاطشون درو باز کردم که دیدم خونه شون یکم شلوغ شد و سرمو که چرخوندم دیدم یه گهواره بزرگ تو حیاطه که دوتا پسر کوچولو دوقلو تو گهواره بود و منم میگفتم که چقدر نازو خوشگلن خدایا.بعد رفتم داخل خونه و هی میگفتم چقدر خوبه که باوجود اینکه آرایش ندارم اصلا و ساده ام نگران نیستم که منو ببینه و از اینکه اینطور بدون آرایش دیده بشم نمیترسم و بعد به صورت خودم تو آینه نگاه کروم که یکم لپام قرمز شده بود. منتظر تعبیرتون هستم.

پاسخ
لینک۲۲ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۲۹:۱۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. توضیحات شما به اندازه ی کافی برای من روشن نیست و من علم غیب ندارم که شرایط شما را بدون توضیحات خودتان بیان کنم. تعابیر من بر حسب توضیحات شما مبنی بر واقعیت هاست. اگر شما و او در واقعیت همدیگر را می شناسید و عشق شما به او یکطرفه نیست، در اینصورت تعبیر خوابتان این است که شما به ایشان فکر می کنید و خانواده ی او می دانند که قلب این آقا جایی گیر است که قطعا می خواهد فقط با همان شخص ازدواج کند و زندگی اش را متحول سازد. او به دستاورد بزرگی در زندگی اش خواهد رسید و گشایش کار پیدا می کند. شرایط مالی ایشان بسیار بهتر از قبل خواهد شد. شما با او صادقانه و بی شیله پیله تعامل می کنید و انچه که احساستان هست را بیان می کنید. احساس شور و شوق بیشتری در شما بوجود خواهد آمد و اگر منزل شما در تهران هست، قطعا او نسبت به شما جدی فکر می کند و دوستتان دارد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۰۲:۵۲
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.