کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب در

اگر خواب ببینید درب خانه تان را زدید و با خوشرویی در را به رویتان باز کردند، اهل خانه از شما راضی هستند و اگر ببینید زنی با بد رویی در را به رویتان باز کرد، اهالی خانه از شما ناراضی هستند. گشوده شدن در، باز شدن در رحمت خداوند است و اگر در را باز نکردند، تعبیر بر عکس دارد.

اگر درب مسجد یا مکان زیارتی مقدسی را زدید و درب به روی شما باز شد، حاجت خود را می گیرید و آرزوهایتان بر آورده می شود و اگر درب به روی شما باز نشد، مشکل شما حل نشده باقی می ماند. اگر ببینید درب خانه شکسته، امکان بروز بلایی وجود دارد و باید صدقه بدهید. اگر ببینید جلوی درب خانه مسدود شده، و نمی توانید به داخل خانه بروید، به دلیل قرض، خانه را خواهید فروخت.

اگر ببینید که درب خانه شما عوض شده است، شغلی جدید و کاری تازه برایتان پیدا خواهد شد که از آن سود بسیار خواهید برد. اگر ببینید خانه شما دو در دارد، بین زن و مرد خانه ناسازگاری به وجود می آید و اگر مجرد هستید، دو کار متفاوت را هم زمان انجام می دهید. اگر درب خانه شما را رنگ سفید کرده باشند، سفید بختی و عزت و اگر سرخ باشد، نشاط و اگر مشکی باشد، بزرگی و احترام و درب زرد نشانه بروز کسالت یا بیماری است.

معبران قدیم می گویند: درب، در خواب زن است و برخی معتقدند مراد و مقصود است.

حضرت دانیال می گوید: درب به خواب دیدن زن است. اگر ببیند درهای معروف در برابرش گشاده شد، دلیل که درهای نعمت و مال دنیا بر وی گشاده شود. اگر ببیند آن درهایی که گشاده شد بر جانب راه بود، دلیل که مال و نعمتی که دارد به زودی هزینه کند بر خاص و عام.
اگر ببیند بر دَرِ سرا در برابرش گشاده شد، دلیل که مالی که بدو رسد از جهت پادشاه یا حاکم خواهد بود و بر عیال خود نفقه کند. اگر ببیند که درِ سرایِ او بشکست یا بیفتاد یا ضایع شد، دلیل است بر مصیبت و رنج عظیم که به او رسد.

    امام صادق (ع) می فرماید: دیدن درب به خواب بر سه وجه است:
  1. صاحب خانه،
  2. زن،
  3. خادم.
  4. و هر که دروازه شهر به خواب دید، دلیل است بر حاجت و دربانی پادشاه یا حاکم و مردیِ بزرگ است.

محمد ابن سیرین می گوید: اگر ببیند دَرِ سرای کسی بشکست و ببردند و نداند که به کجا بردند، دلیل که صاحب خانه در محنت و مصیبت افتد. اگر ببیند دَرِ سرایش از جایگاه خود زایل شد، دلیل که حال او از نیکی به بدی زایل گردد، به سبب اهل او. اگر ببیند درب سرای او انباشته است، دلیل که اهل آن سرای را مصیبت رسد. اگر ببیند در میان سرای او درب کوچک بود، دلیل که آفتی و مکروهی به عیال او رسد. اگر ببیند درب سرای او بزرگ و قوی گردید، دلیل است بر نیکی اهل و عیال او.

اگر ببیند درب سرایش چنان فراخ بود که هیچ دربی به آن فراخی نبود، دلیل که قومی بی فرمان او در سرای او شوند، به هنگام مصیبت یا به وقت خصومت. اگر ببیند حلقه درب سرای کسی می جنبانید، اگر جوابش داد، دعای او مستجاب شود و باشد که گنجی طلب کند و بیابد. اگر ببیند چون حلقه بجنبانید زود درب سرای بگشادند، دلیل که حق تعالی البته دعای او مستجاب کند و بر دشمن ظفر یابد.

ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که ددگان نزدیک درب خانه او بر می جهند، دلیل که جوانان قصد عیال او کنند. اگر دید درب خانه او دو حلقه داشت، یا بر درب خانه او ددگان بودند، دلیل که زنان او را دوست دارند. اگر ببیند درب آسمان گشاده گردید، دلیل است که بر مردم آن دیار در خیر گشاده شود.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

217 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

فرزانه76

فرزانه76 : سلام ،خانمـ هراتی عزیزم، ( من در حال طلاقم و ن بچه دارم و ن حامله ام) خواب دیدم از شوهرم طلاق گرفتم ولی از او یک نوزاد پسر دارم که دستشه و نمیزاره بچه پیش من باشه بعدش دیدم با مامانم میخوام با مترو برم دانشگاه که منصرف میشم از رفتن داشتم با مامانم بر میگشتیم که چشمم خورد به تابلویی که اسم وکیلم بود ویک ساختمونی بود افرادی که به دست وکیل من افتادن زندان
بعد رد شدم خواستم برم مسجد نمیدونم شاید حرم بود که اون طرف هم کلاسیمو دیدم با پدرش که جلو در چوبی بزرگی بودن همکلاسیم برگشت و گفت هیس ساکت اینجا حرم امام زاده هست انگار هیچ کس از وجود حرم این امام زاده خبر نداشت منم ساکت شدم که پدرش با کلید در حرمو باز کرد و باهم رفتیم داخل حرم ،که دیواره حرم وکفش با سرامیکی سبز بود زیارتمو کردم و رفتم داخل اون حرم یا (مسجد جامع ) نماز جماعت بخونم که یک دختر خانم قد بلند با داداش کوچیکش کنارم بود و منو داداش دو بار رکوع زود رفتیم که خواهرش مادوتارو کشید وبه حالت قیام برگردوند ،من وکیل فقط برای مهریه گرفتم واز شوهرم بابات ،تهمت زنا وآبرو ریزی هایی که کرد شکایت کردم که متاسفانه ن وکیلم برام کاری کرد و،ن شکایت هامون خبری نشد

پاسخ
لینک۲۲ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۲۷:۲۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما احساسی به همسرتان ندارید ولی کارتان پیش او گیر کرده است و سعی می کند که برگ برنده را او در دست داشته باشد. شما می خواهید خیلی زود عاقبت کارتان را بفهمید ولی از اقدام خودسرانه و عجولانه اجتناب می کنید و سعی می کنید که از کسی که تجربه ی مبارزه در دادگاه را دارد و موفق عمل کرده، برای رسیدن به موفقیت در برابر همسرتان، کمک بگیرید. همینطور توکل به خدای بزرگ می کنید و متوسل به ائمه ع می شوید تا به گرمی و امنیت برسید. دنیا به شما رو می آورد و گشایش کار می یابید و باید در کارتان استقامت داشته باشید و زود سر خم نکنید و ناامید نباشید و عجولانه نباید رفتار کنید. اگر وکیلتان خوب نیست وکیل دیگری بگیرید. هر وکیلی که قابل اعتماد نیست بررسی کنید و یک وکیل که حرفش خریدار داشته باشد بگیرید. در نهایت دوست خوبم همین که از شر چنین شخصی به عنوان همسرتان خلاص شوید خودش بزرگترین گنجی است که می توانید به دست بیاورید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۰۸:۴۶
hana

hana : من ديشب تو خواب ديدم پشت يك در هستم كه به نظرم كلاس هست (انگار كه قبلا داخل كلاس بودم وبراي كاري بيرون رفته بودم )در بسته بود ومن در زدم وكسي باز نميكرد روي در پنجره شيشه اي بوداز اونجا داخل ملاس رو نگاه كردم ودر زدم معلم با ديدن من درو برام باز كرد ومن داخل رفتم واز اينكه چرا دررو برام دير بازكرد ناراحت بودم داخل اتاق ايستاده بودم يكي دونفر هم كنارم بودن اول احساس كردم يه پام از اون يكي كوتاه تر هست بعد به پام نگاه كردم ديدم كفش سفيدي پام هست وكفش پاي راستم لژ بسيار بلندي داره براي اينكه درست بايستم پاي چپم رو روي پنجه نگه داشتم وحس ميكردم قدم از همه بلندتر هست تو خواب استاد خالم بود وقتي خواستم بشينم كاغذي به من داد وگفت از بوفه براي دخترش ٢٠تومن شيريني بخرم من هم حوابش رو دادم گفتم باشه بعد متوجه شدم كه اين مكالمات به زبان تركي بودالبته خاله من ترك زبان هست وفارسي نميتونه صحبت كنه تو دلم گفتم چه پررو هست در رو دير باز كرده پولم نداده سفارش خريد ميده بعد رفتم بشينم همه رديف صتدليها پربود رفتم ميز اخر نشستم(موقع راه رفتن هيچ مشكلي نداشتم وحواسم به پام نبود)رديف اخر جاريم نشسته بود و دوستاش ميز جلويي بودن به طرف من برگشتن وشيريني روي ميز ما گذاشتن مزه شيريني ها از شيريني دل رو ميزد ومن احساس ميكردم نگاه دوستاش با من طوري هست كه جاريم پشت سر من با انها در مورد من غيبت كرده است در جاي ديگه از خوابم ديدم بيرون از اونجا بايه كسايي بودم كه فقط ميدونم اشنا بودن يه مسيري هست كه برفي وگل الود هست البته من برفش رو نميديدم ولي فكر ميكنم بوداونطرف اون زمين عده اي گير كردن وانگار درحال جنگ هستن فقط ميدونم دختر جاريم هم اونجاست من يه كم از مسير رو براي كمك ميرم ولي ميبينم خيلي سخت هست واگه برم منم گير ميكنم وبرميگردم ولي اصلا كثيف نشدم وميام اونطرف روي يه نيمكت ميشينم واونهارو نگاه ميكنم وميگم اگه لازم بود ميرم وميدونستم كه اونها در درگيري نابود ميشن ومن انگار قصد رفتن نداشتم
پاسخلینک۹ تیر ۱۳۹۸ ساعت

پاسخ
لینک۱۲ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۰۲:۴۹:۵۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید در زندگی مسئولیت های بیشتری را به دوش کشیده و با موفقیت به پیش بروید ولی احساس می کنید که اعتماد به نفستان کم شده و دلتان می خواهد از تجربیات دیگران در زندگی تان درس بگیرید. نظرات شما و رویکردتان نسبت به مسائل با همسرتان متفاوت است و حرف همسرتان نسبت به شما سر است و با وجودی که همسرتان آدم خوبی است شما پیش او همیشه کم می آورید و مجبورید که وانمود کنید که به اندازه ی او در زندگی مجرب و آگاه هستید. خاله ی شما مشکلاتی دارد که شما باید از زندگی او درس بگیرید. شما باید از فرزند او حمایت کنید چون او نیاز به حمایت و پشتیبانی شما دارد. زندگی به او خیلی سخت می گذرد و حسابی عصبانیست. جاری شما آگاهی و عقلش از دیگران کمتر است ولی احساس خوشبختی بیشتری می کند و می خواهد که خوشبختی اش را برای شما پز و نمایش بدهد و در اینکار افراط می کند. مشکلات مالی و نگرانی های دیگری در زندگی شما و اطرافیانتان هست و در حال دعوا و اختلافات زیاد هستند. از جمله دختر جاریتان مشکلات زیادی دارد. شما نمی خواهید در کار آنها دخالت کنید و برای خودتان دردسر بخرید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۲ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۴۵:۲۸
hana

hana : سلام خسته نباشيد عزيزم
من ديشب تو خواب ديدم پشت يك در هستم كه به نظرم كلاس هست (انگار كه قبلا داخل كلاس بودم وبراي كاري بيرون رفته بودم )در بسته بود ومن در زدم وكسي باز نميكرد روي در پنجره شيشه اي بوداز اونجا داخل ملاس رو نگاه كردم ودر زدم معلم با ديدن من درو برام باز كرد ومن داخل رفتم واز اينكه چرا دررو برام دير بازكرد ناراحت بودم داخل اتاق ايستاده بودم يكي دونفر هم كنارم بودن اول احساس كردم يه پام از اون يكي كوتاه تر هست بعد به پام نگاه كردم ديدم كفش سفيدي پام هست وكفش پاي راستم لژ بسيار بلندي داره براي اينكه درست بايستم پاي چپم رو روي پنجه نگه داشتم وحس ميكردم قدم از همه بلندتر هست تو خواب استاد خالم بود وقتي خواستم بشينم كاغذي به من داد وگفت از بوفه براي دخترش ٢٠تومن شيريني بخرم من هم حوابش رو دادم گفتم باشه بعد متوجه شدم كه اين مكالمات به زبان تركي بودالبته خاله من ترك زبان هست وفارسي نميتونه صحبت كنه تو دلم گفتم چه پررو هست در رو دير باز كرده پولم نداده سفارش خريد ميده بعد رفتم بشينم همه رديف صتدليها پربود رفتم ميز اخر نشستم(موقع راه رفتن هيچ مشكلي نداشتم وحواسم به پام نبود)رديف اخر جاريم نشسته بود و دوستاش ميز جلويي بودن به طرف من برگشتن وشيريني روي ميز ما گذاشتن مزه شيريني ها از شيريني دل رو ميزد ومن احساس ميكردم نگاه دوستاش با من طوري هست كه جاريم پشت سر من با انها در مورد من غيبت كرده است در جاي ديگه از خوابم ديدم بيرون از اونجا بايه كسايي بودم كه فقط ميدونم اشنا بودن يه مسيري هست كه برفي وگل الود هست البته من برفش رو نميديدم ولي فكر ميكنم بوداونطرف اون زمين عده اي گير كردن وانگار درحال جنگ هستن فقط ميدونم دختر جاريم هم اونجاست من يه كم از مسير رو براي كمك ميرم ولي ميبينم خيلي سخت هست واگه برم منم گير ميكنم وبرميگردم ولي اصلا كثيف نشدم وميام اونطرف روي يه نيمكت ميشينم واونهارو نگاه ميكنم وميگم اگه لازم بود ميرم وميدونستم كه اونها در درگيري نابود ميشن ومن انگار قصد رفتن نداشتم

پاسخ
لینک۹ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۰۶:۱۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. طبق قوانین سایت که شما آن را هنگام ثبت نام در سایت اخیرا مشاهده فرمودید، و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بسیار بالای تعابیری که فرستاده می شود، هر کاربر فقط مجاز به ثبت یک خواب در 24 ساعت است. در صفحه پرداخت قسمتی که که تیک می زنید قوانین رو قبول دارم بالای اون قسمت قوانین نوشته شده. و یک خواب شما امروز تعبیر شد. لطفا مجددا خواب خود را پس فردا ارسال کنید. سایت روزهای دوشنبه و پنج شنبه تعطیل است . تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۹ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۰۹:۴۸
مریم

مریم : سلام خواب دیدم که عشقم خونه ماست و با هم غذا خوردیم و بعد اون تو حال دراز کشید و من دیدم در اتاق خوابمون خرابه و میرم صداش میکنم و میاد در اتاق و درست میکنه و بعد میبینم خواهرم تو ماشینه عشقم نشسته و یک وسیله بزرگ هم همراهشه و من دیدم یک جعبه دارم که تو اون عکسها و یادگاری عشقم و گذاشتم و فقط خواهرم اونو دیده ولی میبینم مادر مرحومم اونو پیدا کرده و دیده ممنون میشم تعبیرشو بگید

پاسخ
لینک۳۰ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۵۶:۵۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما نسبت به عشقتان احساس صمیمیت بیش از حدی دارید و از او حمایت می کنید او نیز نسبت به شما چنین است. او رازدار شماست و خواهرتان به تبعیت از شما و عشقتان دنباله رو شماست. شما تمام رازها و افکار و امیالتان در رابطه با دوست پسرتان را با خواهرتان مطرح کرده اید. روح مادرتان شاد. او از خواهرتان و هر کسی دیگر، بیشتر به عواطف و احساسات شما آگاه است چون روح او زنده است و از همه چیز خبر دارد و در کنار شماست. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۰ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۱۱:۱۲
فرامرز

فرامرز : سلام چند شب پیش خواب دیدم جهان نابود شده وساختمان ها روی سرم وخانواده ام پایین آمد

پاسخ
لینک۶ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۲۹:۱۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تکان های شدید اجتماعی و کمبودها و فقدان رفاه، خیلی از مردم را تهدید می کند و شما نگران هستید که ثبات و بنیان شما هم در خطر قرار بگیرد. برای دفع شر صدقه بدهید یا بگویید به اندازه ی وسعتان مرغ یا گوسفند قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۶ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۵۵:۴۴
فرامرز

فرامرز : سپاس از لطفتون

پاسخ
لینک۶ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۲۶:۲۲
منیره

منیره : سلام خانم هراتی عزیز
نزدیکهای صبح بود خواب میدیدم در خونمون بسته نشده و هر چی تلاش میکردم ببندمش بازم باز میموند.
البته خونه تو خواب همون خونه ویلایی قبلیمون بود که الان تبدیل به آپارتمان شده.خونه ما یه در کوچیک و یه در بزرگ ماشین رو داشت که تو خوابم در بزرگه عوض شده بود یه در چوبی بزرگ و به رنگ روشن شده بود.
این خواب بارها برای من تکرار شده.
ممنون از تعبیرتون.

پاسخ
لینک۲۵ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۲۲:۵۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما گاهی شک می کنید که باید به دیگران اجازه بدهید به شما نزدیک تر شوند و احساسات بیشتری به آنها نشان دهید یا نه. شک دارید که آنها را وارد حریم خصوصیتان بکنید یا نکنید. اما همیشه با سیاست برخورد کرده اید و برای شما مشکل است که مستقیم به کسی نه بگویید. به مردم رو می دهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۵ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۴۱:۱۸
اسماعیل

اسماعیل : سلام. خواب دیدم که تو خونه قدیمیمون هستیم با پدر و مادرم. که یک دفعه از تو اتاق صدای شکستن شیشه امد سه نفریمون از جامون پا شدیم و من رفتم سمت در اتاق، برق ها هم خاموش بود یا شد یادم نمیاد، ولی مادرم میگفت کسی مرده و روحش امده اینجا، بسم الله گفتم دستم رو گذاشتم رو دستگیره در، البته در باز بود که یک دفعه در بسته شد(به حالتی متفاوت نسبت به بسته شدن در ) و از خواب پریدم.

پاسخ
لینک۱۹ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۷:۱۱:۱۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شکستن شیشه به ناامیدی و تغییرات منفی در زندگی شما اشاره می کند و تاریکی اتاق از بی خبری یا نگرانی فکری شما می گوید. انشالله که خیر است و بلا به دور. برای دفع شر صدقه بدهید. ارتباط کسی با شما قطع خواهد شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۳۹:۳۷
بهار

بهار : سلام و عرض ادب.خواب از زبان مادرم هست و ایشون سید هستند
خواب دیدم با دخترم و همسرش توی خونه بودیم،که دیدم چندین نفر زن با چادر سیاه و با حجاب از یک در خانه وارد شدند و از در دیگه بیرون میرفتند و گفتند کلاس داریم.من رفتم اون دری که ازش وارد میشدن رو بستم که دخترم و همسرش اذیت نشن و گفتم از یه مسیر دیگه مگه نمیشه برین کلاس؟وقتی در رو بستم،در بسته شد ولی تکه بالای قفل در ،مقداری چوبش کنده شده بود طوری که بیرونش رو میشد دید. بعد خودم هم سریع آماده شدم و چادرمو سر کردم که برم کلاس!کلاس در آهنی بزرگ و سبز رنگ داشت.وقتی وارد شدم انگار کلاس تمام شده بود و صندلی ها خالی بود و استاد روی یک تخت نشسته بود(فکر کنم چوبی)یک روحانی بود با عمامه مشکی.وقتی بهش سلام کردم با روی گشاده و خسرو جوابم رو داد.گفتم استاد من دیر رسیدم کلاس بعدی تون ساعت چنده؟گفت هر وقت که شما بخواین من کلاس میزارم براتون فرقی نمیکنه.بعد دفترش رو باز کرد و گفت اسمتون چیه؟اسم و فامیلم رو گفتم،و آخرین نفر اسم منو اضافه کرد.فقط بعد از اسمم که فاطمه بود نوشت اطهره .که پیش خودم گفتم اشکالی نداره مهم اینه که حاضریمو بزنه.وقتی از کلاس بیرون اومدم توی محوطه پسر عممه مو دیدم که خیلی وقته ازش خبری ندارم،با کت شلوار استخوانی رنگ و چاق سرحال ایستاده بود و با هم احوالپرسی کردیم

پاسخ
لینک۱۶ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۴۵:۵۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. شما برای خوشبختی دختر و دامادتان مجبور هستید که از خرج کردن هایتان بیشتر کم کنید و جلوی یک سری هزینه هایی که قبلا داشته اید را از روی ناچار بگیرید. شما نمی توانید به همان دست و دلبازی باشید که قبلا بودید. شما هر چند که با کمک کردن به دیگران به آنها می آموختید که آنها هم دست به خیر باشند ولی هر چیزی حد و اندازه ای دارد. خودتان هم فکر می کنید که کارتان اشتباه است یا نه و لازم است باز هم بیاموزید و کند و کاو کنید که آیا کار شما مبنی بر بستن راه های کمک به عده ای از مردم درست است یا خیر. بنابر این به کلاس می روید. شما فکر می کنید که یک موقعیت بزرگ صواب کردن را از دست داده اید. جد شما کسی است که از او می آموزید. خیر الامور اوسطها. بهترین کارها تعادل است و شما را اطهره خطاب کرده اند یعنی از خیلی از زنان امروزه بهتر هستید. تخت چوبی او به این اشاره می کند که بنا به مصلحت باید گاهی با سیاست رفتار کرد و این به معنی قصی القلب بودن شما نیست که مثل سابق نمی توانید دست و دلبازانه به همه کمک کنید چون خانواده ی خودتان نباید از این کمک های شما بی نصیب بمانند. پسر عمه تان هم شرایط مالی خوبی به هم خواهد زد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۲۱:۴۳
Sara

Sara : با سلام و ادب
خواب ديدم با همسرم سوار ماشين او هستيم و از جائي فرار ميكنيم كه يادم رفته چه چيز بود بعد به داخل خيابان با شادي حركت ميكنيم كه وارد تونل ميشويم كه سرازيري بود و پائين تونل توسط دو سه نفر نگهبان بادرهاي بزرگ بسته شده بود همسرم ميرود تا بخواهد در را باز كنند ولي آنهاقبول نكردند ولي من ماشين را هل دادم و در باز شد و ماشين وارد خيابان و ميدان شد كه مردم مشغول شادي و رقص بودند همسرم از دور با دستش اشاره ميكند كه كارت خوب بود و لبخند ميزند بعد من در كنار ماشين منتظرش ميمانم كه خوابم ميبرد وقتي بيدار ميشوم ميبينم ميدان و خيابان خالي و تاريك شده و ماشين و همسرم نيستند و تنهايم گذاشته و كمي دورتر مرد چاقي نشسته كه صورتش معلوم نيست خيلي ترسيده واز او ميخواهم كه به من بگويد شوهرم كجارفته كه او مرا دنبال ميكند و من فرار ميكنم به كوچه اي باريك با مردمي فقير كه در كوچه حمام ميكنند ميروم و در ميان آنها پنهان ميشو و ان مرد با مردم شوخي هاي زشت و جنسي ميكرد

پاسخ
لینک۵ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۶:۰۲:۲۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. شما کنترل زندگی تان را به همسرتان سپرده اید و از او تبعیت می کنید. شما هردو از رودررو شدن با یک مسئله خودداری می کنید و از پذیرش مسئولیت کارهایتان شانه خالی می کنید و می خواهید از موقعیت استرس زایی دوری کنید. اما شما با بی ثباتی و نبود کنترل در زندگی تان مواجه خواهید شد. چشم انداز شما محدود است و به مسائل جدیدی آشنا می شوید و ذهنتان چیزهای جدیدی را کشف می کند. شما سختی های زندگی را تحمل می کنید و به همسرتان کمک می کنید تا مشکلاتتان حل شود و گشایش کار پیدا کنید. اما در نهایت متوجه می شوید که مردم در دور باطل گیر کرده اند و از بدبختی هایشان شکایت می کنند. شما به همسرتان اعتماد می کنید و از اینکه خودتان پیگیر کارتان باشید غافل می شوید و زمانی به خودتان می آیید که می بینید او از شما حمایت نکرده و در سختی ها تنها مانده اید و مشکلات بزرگی در زندگی تن هست و با محدودیت های زیادی مواجه خواهید شد و احساس می کنید که حقتان را می خورند! دوست عزیز این خواب هشداری جدی به شماست که اولا از خودتان بدون پشتوانه مایه نگذارید. دوما اعتماد 100 درصد به هیچ کس نکنید حتی به همسرتان. سوما سرتان کلاه نرود حواستان را جمع کنید. برای دفع شر هم صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۵۴:۴۰
Neda

Neda : سلام خانم هراتی عزیزم من صبح خوابی دیدم که متاسفانه کلا خواب رو فراموش کردم.ولی یک جای از خواب یک‌کشتی خیلی بزرگ‌ دیدم.مثل کشتیهای قدیمی خیلی قدیمی بادبانی که بادبانهاش جمع بود خیلی قدیمی بود کشتی و ایستاده بود.ودر فاز دیگری دیدم که رفتم توی خیابان بچه گیهام جایی که به دنیا امدم.منزل قدیمون بود توی شهرستان رفتم خونه ی همسایه روبروی منزل سابقمون.که سید طباطبایی هستن و اخوند بودن منزلشون درش ابی بود و یک لوزی مانند روی در بود مثل منزلهای که درهای اهنی دارن روش اشکال هست البته این لوزی بود ودر کمی قدیمی و بیرن منزل اجر سه سانتی البته این رو بگم یک اخوند با عمامه سفید دیدم اونجا.و رفتم در زدم نمیدونم در رو باز کردن ولی احساس میکنم باز کردن البته فک میکنم که توی ذهنم گفتم بعدش میام خونشون.این هم بگم مادرم هم سادات هستن.ممنونم از زحماتو بزرگواریتون خانم هراتی گل

پاسخ
لینک۱۸ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۴۷:۴۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما آرامش خودتان را به دست خدای بزرگ سپرده اید تا هر چه تقدیرتان است، شما را به همان سمت ببرد. شما از قدیم به سنت ها و عقاید دینی تان پایبند بوده اید و برای رسیدن به خواسته هایتان توسل به ائمه اطهار دارید. شخصیت شما از بیرون شاید سفت و سخت به نظر برسد ولی شما بسیار مهربان هستید و حاجت روا هم خواهید شد. تشکر از شما دوست عزیزم.

پاسخ
لینک۱۸ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۵۶:۵۰
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.