کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب دست

اگر کسی در خواب دید که دستش خشک و فلج است، این شخص در دادن صدقه و کارخیر ناموفق است. اگر دید که قاضی حکم به بریدن یک دست او داد، برادر یا خواهری از او جدا می شوند. اگر خواب ببیند که هر دو دست او را بریدند، از کسب و کار خود باز می ماند. اگر کسی خواب ببیند که خودش یکی از دستان خود را قطع می کند، عاشق کسی می شود که رسیدن به او آسان نیست.

اگر ببیند که کف دستان خود را به هم می کوبد، در خانه اش مجل شادمانی و ازدواج سر می گیرد. اگر کسی در خواب دید قطع دست دزدی را که در شهر انجام می شود می بیند و از دیدن آن می ترسد، باید از کار خلاف و تصرف در اموال مردم دست بردارد. اگر یکی از دستان خود را لمس دید، همکارش نسبت به او خیانت می کند و در کار سستی می کند.

اگر خود را همچون چهارپایان دید که روی دست و پا راه می رود، برای حل مشکلی دچار سردر گمی شده است و خود را سرزنش می کند که چرا نمی تواند از حل ان مشکل بر آید. اگر دو دست خود را لرزان دید، پایه های کار او سست و لرزان است و احتمال شکست در کارش زیاد است.

اگر کسی خود را در خواب، چپ دست دید، از ریاکاری بیزار است و کارهای عبادی خود را پنهانی انجام می دهد و اگر دید روی بازوان خود را خالکوبی می کند، نسبت به کسب دانش علاقه مند است و دوست دارد به مراتب بالا برسد. اگر دید به حکم خطایی می خواهند دست او را قطع کنند، و او در آن حال با صدای بلند قرآن می خواند، توبه می کند و به سوی خداوند باز می گردد.

برخی از معبران نوشته اند: تعبیر دیدن دست، یا زن بیننده خواب است و یا برادر او.

برخی دیگر معتقدند که دست راست، برادر است و دست چپ فرزند. اگر زیادتی در دست ببینیم، در واقع زیادتی کمکی است که دریافت می کنیم و نقصان در دست، تنگدستی و فقر و گرفتاری های مالی است. زینت در دست ها برای زنان نیکو است اما برای مردان دیدن زینت مثل انگشتری و النگو خوب نیست و کراهت دارد.
اگر در خواب ببینید که دست ها را به هم افکنده اید، دچار فقر و تنگدستی می شوید و چنانچه ببینید دست اضافه آورده اید، به نوشته نفایس الفنون کار نیک انجام می دهید. دست بریدن در خواب، دلیل بر عمر دراز و عیش خوش کند. اگر ببیند که دست راست او را به سبب گناهی بریدند، دروغگو و بی امانت است.

محمد ابن سیرین می گوید: اگر ببیند که قاضی یا سلطان دست او بریدند، دلیل که برادر یا خواهر او بمیرد. اگر هر دو دست خویش بریده ببیند، دلیل که از کسب و کار و مراد خویش باز ماند. اگر ببیند که به یک دست دست دیگر را باز می کرد، دلیل است بر کسب خود ظلم و بیداد کند. اگر ببیند که کفهای دست بر هم می زند، دلیل که با کسی پیوندد یا کسی را به نکاح آورد.

اگر ببیند که در شهر وی، یکی را بیاوردند و دست او را بریدند، و دیگری را به دار زدند، دلیل که امیر آن شهر معزول شود و دیگری به جای آن بنشنید. اگر ببیند که دست او شل شده، دلیل که برادر یا شریک او را باز دارند و در شغلهای او خلل افتد. اگر ببیند که همچون چهارپایان به چهار دست و پای می رفت، دلیل که حاجتی محال جوید و به دشواری برآید. اگر ببیند که هر دو دست او می لرزید، دلیل است که از کسب فروماند. اگر ببیند که دست او مادرزاد خشک است، دلیل کند که از صدقه دادن و کار خیر بازماند.

ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که چپ دست شده است و کارها با دست چپ می کرد، دلیل که کارهای پوشیده کند و حاجتش روا شود، خاصه که کارزار به دست چپ کند. اگر ببیند که دستش بریده گردید و ندانست که دست راست است یا چپ، دلیل است او را مصیبتی رسد، از مرگ برادر یا فرزند یا انباز. اگر ببیند که دست او بزرگتر یا قوی تر از آن شد که است، دلیل است بر قوت احوال آن کسان که یاد کرده شد. اگر ببیند که چون دستش بریده شد قرآن می خواند، دلیل است که دست از عصیان بازدارد و حرام نکند و راه خیر کند.

جابر مغربی می گوید: اگر ببیند که دست خویش را چون چنبر درگردن کرده است، دلیل که کردار نیک و نماز و طاعت کند و حج و خیرات بجا آورد. اگر ببیند که دست او را از جایی کوتاه کردند، دلیل است مقصودی که دارد بر می آید از کسی که از او یاری خواهد. اگر ببیند که دست او کوتاه و پا دراز شد و از ترکیب و حال خویش بگشت، دلیل بر فسادِ پیشه و منفعت وی کند. اگر ببیند که پادشاهی دست راست او ببرید، دلیل است سوگندش دهند و سوگند دروغ کند.

اگر ببیند که دستش از تن او تحویل کرد به بدن پیغمبری، یا کسی از اهل زهد و صلاح، دلیل است حق تعالی او را هدایت دهد، یا کسی بر دست او توبه کند و به خدای تعالی باز آید، همچنان که بر دست پیغمبران و زاهدان توبه کنند. اگر ببیند که یک دست او دراز شد، دلیل است بر قوت حال و بدانچه طلب می کند و به امیدی که دارد برسد. اگر ببیند که به هر دو دست می رفت، دلیل است در کار خویش اعتماد نماید. اگر ببیند که دست با او سخن گفت، دلیل که معیشت او نیکو است. اگر ببیند بر هر دو دست خویش مروارید بسته داشت، دلیل است جمله قرآن ظاهر بخواند.

اسماعیل بن اشعث می گوید: اگر ببیند دستش چون دست سلطان شده است، بزرگی و پادشاه یابد. اگر ببیند دست راست او دراز شده است، دلیل که دولتش زایل شود. اگر ببیند جانوری که به تاویل نیک باشد از سوی دست چپ او آمد و به سوی راست بیرون شد، یا ببیند از سوی دست راست آمد و به چپ بیرون شد، دلیل که غم و اندوه از او زایل شود و عاقبت کارِ وی محمود است.

اگر آن جانور به تاویل بد است، تاویل خواب به خلاف این است. اگر ببیند دست راست او خشک شد، دلیل بر فساد صحت او کند. اگر ببیند که دست کسی را به دست گرفته یا دست در گردن کسی در آورد و ندانست آن کس زنده است یا مرده، دلیل است عمر او دراز است. اگر ببیند که از دست مشرکی، دستبند سیمین کرد، دلیل است مشرکی بر دست او مسلمان شود.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

324 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

علی

علی : خواب دیدم ماشینم پارک کردم رفتم تویه زمین بزرگی که یه دست فروش بزرگی بود که همه چیز داشت کسی دیدم که فکر میکردم میشناسم که ادم خوبی نیست وازش خواستم به من مقداری پسته بده ومن پولش ندم خودش حساب کنه وقتی رفتم سمت صندوق او را ندیدم به خانم گفتم اگر می خواستم پولش بدم که بلد بودم از صندوق دور شدم ودیدم تو دستم عسل همه است که رنگش قهوهای تیره بود از رنگش راضی نبود م وقتی برگشتم دیدم دزد به ماشینم زده ضبط صوت وفرمان وهرچه جلو ماشین بوده دزدیده ماشین روشن کردم وچند متر بدون فرمان رانندگی کردم پیاده شدم دوتا جوان دیدم که فکر کردم دزد هستند یکیشون کرفتم اون یکی فرار کرد بردمش تحویلش بدم از زیر پیراهنش میل جک ماشین ویک قطع دیگه تحویلم داد بعد خانمم دیدم که میگفت اینا میاند بنام حسین عزاداری میگنند وهرکار می خواهند میکنند با تشکر من خواب امروز صبح بعداز نماز صبح دیدم

پاسخ
لینک۱۹ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۱۶:۱۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید که فکرتان راحت باشد و به اهدافتان برسید بنابر این سعی می کنید که حفره های خالی زندگی تان را پر کنید و فکرتان مشغول مسئله ای است ولی کسی که آدم خوبی نیست، راهنمایی لازم را برای انجام کاری که در سرتان دارید، به شما نمی رساند و به نفع شما کار نمی کند یا اعتباری برایتان قائل نیست. اما در عوض به شما پولی پیشنهاد می شود که شما احساس می کنید که فریب و کلکی در کار است و نباید این توصیه مالی را قبول کنید. شما نصایحی را که از قدیم به شما کرده بودند را فراموش کرده اید و این باعث می شود که نتوانید به خوبی کنترل زندگی تان را بدست بگیرید و فکرتان آشفته و نگران می شود که چطور باید مشکلاتتان را حل و فصل کنید. به هر جهت سعی می کنید که فکرتان را به کار بیاندازید و نگذارید که هویتتان را از شما بگیرند. شما به دو مانع و موضعی که جلوی پیشرفتتان را گرفته است فکر می کنید و می توانید یکی از این مشکلات را حل و فصل کنید. خانم شما معتقد است که بعضی از کسانی که به ظاهر ادای مسلمانی را در میاورند، و سنگ امام حسین ع را به سینه می زنند می توانند اعتماد مردم را بخرند و به اسم مسلمانی از دیگران دزدی کنند. خوابتان می گوید که به جای رو انداختن به مردم پست، درست فکر کنید که چه کار باید بکنید و سعی کنید که با همفکری خانمتان مشکلاتتان را حل و فصل کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۱۱:۱۰
Par

Par : سلام من با يه اقايي چندسال هست كه در يك رابطه نصف و نيمه هستم و ايشون اخيرا در ايران زندگي نميكنن و ما بعد از صحبت هايي كه بينمون شد و شرايطي كه ايشون دارن و من از بعضيشون بي اطلاعم تصميم داريم يا رابطه رو جدي ادامه بديم و يا بكلي قطعش كنيم كه الان حدودا يك ماه و نيمي هست كه بهم فرصت فكر كردن داديم و من ديشب در خواب ديدم ايشون براي مدتي برگشته بودن ايران و ما در يك مكان تفريحي مثل پارك بوديم كه هم خانواده ايشون بودن و هم خانواده من ولي جدا از هم نشسته بودن كه ايشون قصد برگشت داشتن و از خانواده خودشون خداحافظي كردن و اومدن به سمت خانواده من كه من و خانوادم دريه سكوي بالاتر از خانواده ايشون نشسته بوديم كه وقتي داشتن از پله ها بالا ميومد من رو اصلا نديد ولي به محض بالا اومدن از پله سرش بالا كرد و يه دفعه من رو ديد و تازه يادش اومد كه ما نامزديم و اين مدت از من بيخبر بوده بعد به من دست داد كه هر دو دستش از مچ بانداژ بود و فقط نوك انگشتاش بيرون بودو مثل اينكه يه دستش سوخته بود و يه دستش يه مشكل ديگه داشت كه بانداژ كرده بود (يعني دو تا دستش به دو ليل متفاوت باند شده بود) بعد يه ساك ورزشي مشكي و قرمز دستش بود كه كهنه بود و يه جاهاييش هم پاره بود و در جيبش باز بود و توش مغزي جات بود كه انگار به عنوان تو راهي بهش داده بودن و نشست كنار خانواده من براي خداحافظي و در عين حال از خشكبار كه توي كيفش بود ميخورد بعد ما با هم رفتيم سمت يه اتوبوس كه قرار بود ايشون برسونيم تا يه جايي كه بعد از اون جا برن كشور ديگه اي كه الان هستن. توي ماشين ازش پرسيدم به تو سخت نميگذره و اون با تعجب بهم گفت بنظرت سخت نميگذره ؟!! بعد گفت من براي اينكه زمان برام زودتر بگذره خودم با كلاس مشغول كردم تا زمان كوتاهتر بشه بعد رسيديم مقصد كه ايشون صندلي جلوي من بودن و من دوست داشتم از زمان پياده شدن تا موقع رفتنش دست من بگيره تو دستش و اون همين كار كرد، دستش دراز كرد و دست من گرفت توي دستش
از اينجاي خواب به بعد انگار دست مامانم تو دستم بود و دستشون سوخته بود و باند شده بود و داشتيم صحبت ميكرديم كه پوست دستشون و انگشتاشون به هم چسبيده يا نه و بعدش با مامانم و خواهرم و دوست مامانم رفتيم سوار يه اتوبوس ديگه شديم كه بريم يه جاي زيارتي.ببخشيد طولاني شد.

پاسخ
لینک۲۸ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۳۶:۲۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. او و شما هر دو می خواهید به آرامش روحی برسید و شما از نظر قدرت روحی و اصالت یا از نظر مالی به هر جهت از او قویتر هستید و دلیل این قوت هر چه که هست، به هر جهت او سعی می کند به شما برسد. از نظر روحی او از اینکه شما با او در ارتباط نیستید احساس جراحت و آسیب می کند هر چند که نمی خواهد که به این موضوع اقرار کند و به مهارت های ذهنی و فیریکی خودش می بالد. او تجربیات زیادی کسب کرده و می خواهد پرمایه و درست برخورد کند. نامزد شما دوست دارد با شما ارتباط داشته باشد ولی شما فکر می کنید که ارتباط با او به معنی عدم ارتباط شما با مادرتان است و برای حاجت روایی و انتخاب درست تان باید به خدای بزرگ توکل کنید و به ائمه اطهار ع متوسل شوید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۸ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۴۰:۳۵
Farzane

Farzane : سلم روزتون بخیر . خواب دیدم سوارماشین بودم و همکارم کنارم نشسته بود و مدیرمون راننده بود ما عقب نشسته بودیم که داشتیم میرفتیم یک لوکیشن واسه کارمون . راه طولانی بود و خاکی شده بود وقتی رسیدیم یهومن دادزدم که فلانی (مدیرمون )جلوتو نگاه کن و مواظب باش و ازپشت گرفتمش که نیوفته تو آب.اونجا دوتا صخره بزرگ که مثل پایین دره بود و دوتا آبگیر تمیز هم بود که چون قشنگ بود اومده بودیم واسه کارعکاسی و منتظر بودیم بقیه برسن . مدیرمون دراز کشیده بود ومن نشسته بودم کنارش که حس کردم با دستش از پشت پهلوم رو نوازش میکنه و من دستش رو گرفتم و فشاردادم و گذاشتم رو پام و اونم با دستش پام رو نوازش میکرد و منم دستم رو دستش بود و حس خوبی بود که یهو یکی از بچه ها اومد و سریع دستش رو کشید که یه وقت اونا نبینن و من بلند شدم و اونم همینطور و هرکدوممون سرمون رو به گوشی گرم کردیم که طبیعی باشه و من زنگ زدم به بچه های دیگه که گفتن توراهن و نزدیک دارن میان

پاسخ
لینک۲۹ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۱۳:۴۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما و همکارتان از مدیرتان تبعیت می کنید و از او حمایت و پشتیبانی می کنید تا در مقابل با مشکلات کار اوضاع خوب پیش برود. او هم به کار شما اعتماد دارد و سعی می کند از شما پشتیبانی کند و ارتباطش را با شما خوب نگه دارد. شما می خواهید او را متوجه عملکردتان بکنید که چقدر خوب کار می کنید ولی در عین حال نمی خواهید که به نظر برسد که احساسات او برایتان مهم است. در حالیکه تا اندازه ای نسبت به این مسئله حساس و کنجکاو هستید که او چه احساسی به شما دارد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۹ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۰۳:۲۵
Ommolbanin

Ommolbanin : سلام
این خواب از زبان دخترم هست،
خواب دیدم با پدرم باشگاه ورزشی بودیم و پدرم قبل از من برگشت خونه، وقتی من رسیدم خونه دیدم مادرم روی زمین‌ هست و دو دستش از بازو‌ قطع شده و خیلی ورم کرده بود و پدرم داره به مادرم سی پی آر میده و گریه می کنه و من می گم نکن از بازوهاش خونریزی میشه که بعد خون محو میشه ، چندتا دکتر هم هستند و دستهای مادرم رو به بازو بخیه کردند و می گن مشکلی نیست و خوب خوب میشه نگران نباشید مادرم با همون حال که گریه می کنه می خواد منو بغل کنه و من می گم نه براش خوب نیست و شاید بازوانش خونریزی کنه
البته خونه ای که هستیم خیلی بزرگه با دیوارهای بلند شیشه ای و در ترکیه
ساعت ۱:۳۰ از خواب بیدار میشم

پاسخ
لینک۲۶ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۱۷:۰۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما و پدرتان باید سعی کنید که تجارب خودتان را در زندگی بالاتر برده و خودتان را ورز دهید. مادر شما احساس می کند که ارتباطی با کسی ندارد که او را درک کند و از این رو روحیه اش خسته شده و او نیاز به همفکری با شمارد. به هیچ وجه مادرتان را ناراحت نکنید و گرنه ممکن است افسردگی بگیرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۲۳:۳۸:۳۶
لیلاگنج نما

لیلاگنج نما : سلام علیکم لیلا هستم.عذر میخوام چندمورد در یک خوابم بود که مجبور شدم از یک موضوع که خیلی در خواب رنجورم کرده بود وارد بشم.....افرادی که نمیشناسمشون داخل ماشینم ادرار کرده بودند و ماشینم سقف باز بود و من ناراحت ازادارا کردن بودم چون نمیتونستم ماشینو تمیز کنم.همون افرادو رسونده بودم بیمارستان چون بیمار بودند بعد یکدفعه دیدم قسمت داخلی آرنج دستم زخم و پارگی بسیار بزرگی داره که من تاندومهای داخل آرنجمو میدیدم اولش کمی خون دورش مالیده بود که خیلی عجله داشتم برم تو همون بیمارستان تا اون مسافرم نیومده دستمو به دکتر نشون بدم بخیه اش کنه....وارد اتاق دکتر شدم متوجه شدم صورتم مثل سرخک مانند پر از دونه های ریزو سرخ رنگی شده ....دکتر تا منو دید گفت وای چقدر حالت بده البته از روی صورتم گفت.و ادامه داد که هم کم خونی داری هم قندت به شدت افت کرده و حتی به پرستار بغل دستش هم دوباره گفت کم خونی داره و قندش افت کرده.....رفتم تو آینه ی اتاق دکتر خودمو دیدم انگار سرخک گرفنه بودم .....بعد گفتم دکتر کجا میری داخل آرنجم پاره شده دوتا تاندومهامو میدیدم اینجا دیگه اصلا خونی در کار نبود و پارگی واضح و تمیز بود دکتر گفت اوووووو هنوز اینو بخیه نکردی؟:؟گفتم نه دیگه....دکتر کمی ناراحت شد گفت نوچ نوچ نوچ و از درب اتاق رفت بیرون و من به پرستار که دم درب وایستاده بود نگاه کردم و گریه ام گرفت گفتم وای نکنه باید برم اتاق عمل ،دستمو عمل کنند و کارش خیلی عمیقه؟پرستار با تعجب و دلسوزی منو نگاه میکرد.لباس پرستار و دکتر سفید رنگ بود...........اینو بگم که دیشب درعالم بیداری خبر مرگ یک همکار خانم جوان که مجرد هم بود بهم رسید در اثر سرطان بود و من در تنهایی خونمون گریه کردم براش و باحال غم خوابیدم.نمیدونم خوابم تاءثیر گرفته از اون حالم بوده یا ربطی نداره ...ممنونم ...ببخشید طولانی شد.ازخواب بلند شدم حالم اصلا خوب نبود ازبس توی خواب انرژی منفی بهم وارد شده بود ....واسه همین همه ی جزئیاتو گفتم.

پاسخ
لینک۲۷ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۷:۰۲:۰۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما احساس می کنید که به شما توهین شده و دیگران شخصیت شما را با حرکات و افکار منفی خودشان تحقیر کرده اند یا آنقدر از نگرانی ها و منفی بافی هایشان برایتان گفته اند که روحیه تان را خراب کرده اند. شما به خیلی ها کمک کرده اید و با دست و دلبازی کمک شان کرده اید که مشکلاتشان حل شود. شما باید سعی کنید که قسمتی از زندگی تان را فقط اختصاص به خودتان بدهید. یک فضای خصوصی برای خودتان بسازید و نگران نباشید که دیگران راجع به شما چه فکر کنند. باید برای حل مشکلات خودتان راه حلی پیدا کنید چون دیگران قدر شما را نمی دانندو به شما کمکی نخواهند کرد. مشخص است که شما مضطرب و نگران هستید و تحت فشار و استرس زیادی قرار دارید. شما از زندگی تان لذتی نمی برید و انرِژی تان کم شده. شما مسئول نگهداری و حفظ سلامت خودتان هستید و خبر مرگ این خانم جوان باعث شده که به این فکر کنید که ادامه ی این روند اشتباه زندگی شما موجب نابودی شما هم خواهد شد مگر اینکه خودتان را دوست داشته باشید و در صدد اهمیت دادن به خودتان و حفظ رفاه خودتان بربیایید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۷ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۳۷:۲۷
آلاء

آلاء : سلام وقتتون به خیر و خوشی . خیلی وقت پیش خواب دیدم در رستورانی هستم و مانتوی بلند مشکی پوشیدم ( من همیشه در همه خوابها مانتو بلند مشکی و مرتب پوشیدم که در واقعیت همه جور مانتویی میپوشم ) و شوهر و بچه هام غذا خورده بودن و رفته بودم و همه ظرفها ی سر میز خالی بود منم لقمه آخر تو دهنم بود و پا شدم برم پیش شوهرم که یکدفعه یکی از جوانها ی فامیل نزدیکمون که قبلا خواستگارم بود اومد سر میز و صورتش هم آرایش غلیظ زنانه کرده بود و خیلی زشت شده بود و با حالت کمی عصبانی و جدی سلام کرد ودستش را آورد جلو که با من دست بدهد دستش خیلی سیاه و کثیف بود چیزی شبیه روغن سیاه یا هر کثیفی دیگه به دستاش بود .من هم از قیافه اش یک کمی ترسیدم و با کمی خجالت وبیشتر از روی دلسوزی باهاش دست دادم چون در واقعیت این آقا همه خونوادش ، پدر مادر برادر... را توی جوانی و قبل از ازدواجش از دست داد منم تو خواب با خودم گفتم گناه داره حالا که اومده سلام میکنه و دست میده بزار باهاش دست بدم ولی هم تو خواب و هم بعد از خواب خیلی ناراحتم که چرا این کار را کردم چون این آقا از لحاظ اخلاقی آدم درستی نیست . خواهشا بگین تعبیر بدی داره ؟ نقشه ای برام کشیده ؟ چون این آقا از من خیلی دوره و شاید بعد از ازدواج دو سه بار توی مراسم ها دیدمش . ممنون از شما.

پاسخ
لینک۱۴ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۰۶:۴۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما همیشه می خواهید که رازهای زندگی تان محفوظ بماند و با عزت و اقتدار جلوی مردم رفتار کنید و نگرانیهایتان را از دیگران مخفی کنید. شما مشکلات زیادی در زندگی تان دارید ولی به شدت از همسر و بچه هایتان حمایت می کنید. احساس می کنید که شما حمایت لازم را در زندگی ندارید. فامیل شما وجهه ی بدی پیش مردم دارد و گناهکار و عصبانی است و او سعی می کند که ارتباطش را با شما قوی کند. رفتار مهربان شما با او موجب سو برداشت از جانب او می شود و شما نباید مطلقا دلتان برای او بسوزد یا به هر پیشنهادی از جانب او گوش کنید. برای کسی از مشکلاتتان درددل نکنید که اگر به گوش او برسانند به فکر سو استفاده از شرایط خواهد افتاد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۱۰:۰۱
نسرین

نسرین : با سلام و خسته نباشید.خواب دیدم که جایی مثل درمانگاه هستم با خاله هام.همسر سابقم در اتاق انتظار منتظر من نشسته بود تا کارم تموم بشه. وقتی کارم تموم شد بی اعتنا بهش خواستم که بیرون برم. اما اومد و دست منو گرفت منم دستش رو پس زدم و رفتم. در آیینه خودم رو دیدم که موهای بلندی دارم و موهام اون جور که میخواستم رنگ نشده. انگار قرار بود ی رنگ مسی یا نارنجی بشه اما فقط چند قسمت رنگ گرفته بود.در واقعیت موهام بلند نیست و رنگ نکردم تا حالا.با تشکر

پاسخ
لینک۵ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۰۵:۵۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. دعاهایتان قبول درگاه حق قرار می گیرد، مشکلات شما تمام شده و به خواسته هایتان می رسید. عزت و احترام شما بالا خواهد رفت. فکرتان باز می شود و دوستان زیادی خواهید داشت. شما می خواهید که خیلی اجتماعی تر و سرحالتر از آنچه که هستید به نظر بیایید و دارید سعی تان را برای رسیدن به این منظور انجام می دهید. همسر شما می خواهد که دوباره با شما در ارتباط باشد ولی شما او را پس خواهید زد و ارتباط با او را نمی پذیرید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۵ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۴۲:۲۷
negar

negar : باسلام و عرض ادب خدمت خانم هراتی نازنین.حدود ساعت ۶ تا۷صبح خواب دیدم همراه مادرم دم دریک خانه یک طبقه قدیمی با درب سفید رنگ با ازدحام جمعیت مواجهه شدیم .ناگهان در خانه باز شد و ما با فشار و هل جمعیت وارد خانه شدیم.مادرم می دانستند ان خانه متعلق به خانمی است که دعا می کند و مردم برای رفع مشکلات خود به او مراجعه می کنند.داخل خانه دو تا اتاق بزرگ بود .ما وارد اتاق اول شدیم که چند نفری در اون اتاق بودن .خاله و پسر خالم و دختر پسر خالمم تو اون اتاق بودن.من تنهایی وارد اتاق دوم هم شدم که اون اتاق خیلی روشن و بزرگ بود .یک خانم نه خیلی جوان و نه پیر در حال صحبت با چند خانم دیگر بود.فکر کنم روی میز یا صندلی نشسته بود. از اتاق امدم بیرون.بامادرم گفتیم خالم اینا برن تو بعد ما می ریم.خالم اینا که داخل اتاق بودن فقط یک لحظه صدای ان خانم را شنیدم که گفتند تا یک هفته دیگه می دم بهتون.(تو واقعیت پسر خالم عازم کربلا هستند).بعد ما وارد شدیم.داخل اتاق دو یا سه تا خانم نشسته بودن.اون خانم هم دراز کشیده بود و چادر سیاه روشون انداخته بودن.مادرم جلوی من و یک نفر دیگر نسسته در کنارشون زیر چادر دستشون از زیر چادر گرفته بودن و داشتن نیتشونو به ایشون می گفتن.یک خانم دیگری نیز در اتاق خوابیده بود و گویا مریض احوال بود (البته دراز کشیده بود ساکت بود و برای شفا داخل اتاق اوده بودنش.من در این حین سلام کردم.ناگهان اون خانم سرشونو از زیر چادر بیرون اوردند و منو با چشمان درشتشون برانداز کردن و با مهربانی گفتن سلام.من خجالت می کشیدم دستان ایشان را بگیرم و نیتم را بگویم .مادرم تا خواستند نیتشان را بگویند خانم دیگری که همراه ایشان بود گفتن سلام کردید به خانم اخه ایشون فقط ۲ یا ۳ ماه در سال هستن.مادرم:بله همینکه وارد شدم سلام کردم.با شنیدن سلام اون خانم نشستند و گفتن سلام به همه ی مرده ها و زنده ها و همه جا را نگاه می کردند گویی غیر از ما کسان دیگری در اتاق بودند.مادرم دستشان را گرفت و نیتشان را گفتن.من دلم می خواست مادرم نیت مرا که در واقعیت نیز چنین نیتی دارم را به ان خانم بگوید.همینکه مادرم بلند شد چادر خانم کنار رفت دیدم در دست ان خانم یک دست بریده است و هرکه به ایشان متوسل میشده در واقع ان دست بریده را می گرفته .از اتاق امدیم بیرون به مادرم گفتم نیت مرا نیز گفتی.مادرم:بله گرفتم بیا بریم.دم در ب منزل باز ازدحام زیادی بود که فقط چند نفری می توانستند وارد شوند.عذر خواهی می کنم بابت اطاله کلام.التماس دعا

پاسخ
لینک۱۷ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۴۷:۳۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. خاله و پسرخاله ی شما انشالله در کربلا دعا می کنند و دعایشان مستجاب خواهد شد. برای حاجت روایی مردم باید متوسل به حضرت فاطمه س شوند و او را به امام حسین ع قسم دهند و یا اینکه متوسل به حضرت ام البنین شوند و او را به پسرشان حضرت عباس ع قسم دهند که برایشان دعا کنند. شما باید برای حاجت روایی تان متوسل به مادر حضرت ابوالفض العباس خانم ام البنین شوید و ایشان را قسم بدهید به حق دست بریده ی حضرت عباس ع که برایتان نزد خدای مهربان دعا کنند تا حاجت روا شوید. دو بیانگر تعادل، تنوع، مشارکت، پیوند زناشویی، روح یا پذیرش است. می تواند نمادی از ضعف دو برابر یا قدرت دوبرابر باشد. جهان، ساخته شده از دو گانگی ها و تضاد ها دیده می شود، و هر کسی که بخواهد ازدواج کند یا از چیزی بترسد و احساس ضعف کند یا با او بدرفتاری شود باید متوسل به ایشان شود و عدد 3 هم بیانگر نشاط و سرزندگی است و با توسل به ایشان شما به زندگی شاد و خوشبختی خواهید رسید. بنده نیز متقابلا التماس دعای خیر دارم. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۷ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۰۸:۲۷
azam

azam : سلام وقتتون بخیر
بعداز نماز صبح تو خواب دیدم که مسیری رو با مادر وخواهرم میریم و سوار ماشین کسی هستیم. راننده خانم و ناشناس بود سر یه خیابون که میخواست بپیچه سمت چپ ماشین دیگری که رانندهش یه خانم مسن چادری بود کند میرفت و مانع رفتن بود وباعث شد ماشین ما که توی سربالایی بود سروته بشه ولی ما سالم از ماشین خارج شدیم و رسیدیم خونه ولی دیدم پدرم رو خبر کردن و ایشون از حادثه ناراحت شده گریه کرده و من شاکی شدم که چرا بهش خبر دادن و ناراحتش کردن در همین لحظه دیدم شوهرم دستهاش رو به برادرم نشون میده م میگه ببین که خون مرده شده.من شدیدا نگران شدم کشیدمش یه گوشه ای و گفتم مگه قرار نبود بری دکتر. مچ دست راستش خون مرده بود و یکی از انگشت هاش(دست چپ) هم همینطور.خودش هم نگران بود و درهمین حین از مچ دستش که خون مرده بود شروع شد به خون ریختن،بدون جراحت.و من از دیدن این صحنه به حالت بیهوشی افتادم. و از خواب بیدار شدم.
(این روزا در مورد همسرم نگرانم لطفا با تعبیرتون کمکم کنید.قراره کار جدیدی شروع کنن و من هم قراره برای بارداری اقدام پزشکی بکنم )

پاسخ
لینک۱۶ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۰۵:۲۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما و مادرتان خودتان را به دست تقدیر سپرده اید تا ببینید که زندگی چطور برایتان پیش می رود. قرار است اشتباهی انجام دهید و به گمراهی و ضرر دچار شوید و خداوند نمی خواهد که این اتفاق بیافتد. چپ کردن ماشین نشانه ی این است که حادثه ی مهمی شما را از رسیدن به اهدافتان باز خواهد داشت. شما نباید از اینکه به هدفتان نمی رسید ناراحت باشید. الان وقتش نیست و اگر به هدفتان می رسیدید قطعا به ضررتان تمام می شد. کبودی دست راست همسرتان به فشار و استرسی که از جانب کارش به او وارد می شود اشاره می کند و اینکه مهارت ها و توانایی های ذهنی او برای انجام دادن این کار کافی نیست! این باعث می شود که همسرتان خیلی فکرش خسته شود و احساس کوفتگی و خستگی مفرط کند. شما تحمل روبرو شدن با مشکلات را ندارید و نباید رفتار بی ملاحظه ای از خودتان در برابر سختی ها نشان دهید. هیچ کدام از این کارهای شما به نفعتان نیست یا لااقل همزمان به نفعتان نیست. تمرکز خودتان را بدهید بر روی یک کار و یکباره زندگی تان را سنگین نکنید . با یکدست چند هندوانه بلند نکنید که نه شما بتوانید به همسرتان کمک کنید و نه او بتواند به شما کمک کند چون اینکار زندگی تان را به هم می ریزد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۴۷:۰۷
zohre

zohre : سلام خانم هراتی عزیز وقتتون بخیر
من خواب دیدم که یه‌جای رفتم ولی برام آشنا نیست فقط یادمه که جایی که تازه ساخت هستش و جلوی ورودی اونجا کارگر کار میکرد ، از اون امکان که خارج میشدم، یه آقای که تو بیداری میشناسمش همکار سابقم بود فامیلیمو صدام زد اول اعتنا نکردم دوباره به اسم کوچیکم صدام زد وایسادم تا به من برسه دستای من تو جیب مانتوم بود تا نزدیکم شد دستشو انداخت از سمت بازوم و دستمو تو دستش گره زد (کف دستامون باهم درتماس نبود) بعد شروع کردیم به راه رفتن و صحبت کردن درمورد احساساتمون که چه حسی نسبت بهم داریم. تو بیداری اصلاً من نمیدونم اون آقا به من چه احساسی داره درمورد احساسش به من چیزی نگفته...
ممنونم از تعبیرتون

پاسخ
لینک۱۲ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۳۱:۴۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما سعی می کنید روی بعضی از جنبه های رفتاری و اخلاقی خودتان کار کنید و جسم و ذهنتان را بهتر و قویتر از قبل بسازید. شخصیت شما با انرژی تر، جاه طلب تر خواهد شد و اعتماد به نفستان هم بالاتر خواهد رفت. بعدا از این همکار سابقتان یا کسی که تشابهاتی با او دارد جذب شخصیت شما خواهد شد و کلا مردم بیشتر جذب شما شده و عشق به زندگی تان راه می یابد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۲ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۰۶:۱۶
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.