تعبیر خواب دست
اگر کسی در خواب دید که دستش خشک و فلج است، این شخص در دادن صدقه و کارخیر ناموفق است. اگر دید که قاضی حکم به بریدن یک دست او داد، برادر یا خواهری از او جدا می شوند. اگر خواب ببیند که هر دو دست او را بریدند، از کسب و کار خود باز می ماند. اگر کسی خواب ببیند که خودش یکی از دستان خود را قطع می کند، عاشق کسی می شود که رسیدن به او آسان نیست.
اگر ببیند که کف دستان خود را به هم می کوبد، در خانه اش مجل شادمانی و ازدواج سر می گیرد. اگر کسی در خواب دید قطع دست دزدی را که در شهر انجام می شود می بیند و از دیدن آن می ترسد، باید از کار خلاف و تصرف در اموال مردم دست بردارد. اگر یکی از دستان خود را لمس دید، همکارش نسبت به او خیانت می کند و در کار سستی می کند.
اگر خود را همچون چهارپایان دید که روی دست و پا راه می رود، برای حل مشکلی دچار سردر گمی شده است و خود را سرزنش می کند که چرا نمی تواند از حل ان مشکل بر آید. اگر دو دست خود را لرزان دید، پایه های کار او سست و لرزان است و احتمال شکست در کارش زیاد است.
اگر کسی خود را در خواب، چپ دست دید، از ریاکاری بیزار است و کارهای عبادی خود را پنهانی انجام می دهد و اگر دید روی بازوان خود را خالکوبی می کند، نسبت به کسب دانش علاقه مند است و دوست دارد به مراتب بالا برسد. اگر دید به حکم خطایی می خواهند دست او را قطع کنند، و او در آن حال با صدای بلند قرآن می خواند، توبه می کند و به سوی خداوند باز می گردد.
برخی از معبران نوشته اند: تعبیر دیدن دست، یا زن بیننده خواب است و یا برادر او.
برخی دیگر معتقدند که دست راست، برادر است و دست چپ فرزند. اگر زیادتی در دست ببینیم، در واقع زیادتی کمکی است که دریافت می کنیم و نقصان در دست، تنگدستی و فقر و گرفتاری های مالی است. زینت در دست ها برای زنان نیکو است اما برای مردان دیدن زینت مثل انگشتری و النگو خوب نیست و کراهت دارد.
اگر در خواب ببینید که دست ها را به هم افکنده اید، دچار فقر و تنگدستی می شوید و چنانچه ببینید دست اضافه آورده اید، به نوشته نفایس الفنون کار نیک انجام می دهید. دست بریدن در خواب، دلیل بر عمر دراز و عیش خوش کند. اگر ببیند که دست راست او را به سبب گناهی بریدند، دروغگو و بی امانت است.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر ببیند که قاضی یا سلطان دست او بریدند، دلیل که برادر یا خواهر او بمیرد. اگر هر دو دست خویش بریده ببیند، دلیل که از کسب و کار و مراد خویش باز ماند. اگر ببیند که به یک دست دست دیگر را باز می کرد، دلیل است بر کسب خود ظلم و بیداد کند. اگر ببیند که کفهای دست بر هم می زند، دلیل که با کسی پیوندد یا کسی را به نکاح آورد.
اگر ببیند که در شهر وی، یکی را بیاوردند و دست او را بریدند، و دیگری را به دار زدند، دلیل که امیر آن شهر معزول شود و دیگری به جای آن بنشنید. اگر ببیند که دست او شل شده، دلیل که برادر یا شریک او را باز دارند و در شغلهای او خلل افتد. اگر ببیند که همچون چهارپایان به چهار دست و پای می رفت، دلیل که حاجتی محال جوید و به دشواری برآید. اگر ببیند که هر دو دست او می لرزید، دلیل است که از کسب فروماند. اگر ببیند که دست او مادرزاد خشک است، دلیل کند که از صدقه دادن و کار خیر بازماند.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که چپ دست شده است و کارها با دست چپ می کرد، دلیل که کارهای پوشیده کند و حاجتش روا شود، خاصه که کارزار به دست چپ کند. اگر ببیند که دستش بریده گردید و ندانست که دست راست است یا چپ، دلیل است او را مصیبتی رسد، از مرگ برادر یا فرزند یا انباز. اگر ببیند که دست او بزرگتر یا قوی تر از آن شد که است، دلیل است بر قوت احوال آن کسان که یاد کرده شد. اگر ببیند که چون دستش بریده شد قرآن می خواند، دلیل است که دست از عصیان بازدارد و حرام نکند و راه خیر کند.
جابر مغربی می گوید: اگر ببیند که دست خویش را چون چنبر درگردن کرده است، دلیل که کردار نیک و نماز و طاعت کند و حج و خیرات بجا آورد. اگر ببیند که دست او را از جایی کوتاه کردند، دلیل است مقصودی که دارد بر می آید از کسی که از او یاری خواهد. اگر ببیند که دست او کوتاه و پا دراز شد و از ترکیب و حال خویش بگشت، دلیل بر فسادِ پیشه و منفعت وی کند. اگر ببیند که پادشاهی دست راست او ببرید، دلیل است سوگندش دهند و سوگند دروغ کند.
اگر ببیند که دستش از تن او تحویل کرد به بدن پیغمبری، یا کسی از اهل زهد و صلاح، دلیل است حق تعالی او را هدایت دهد، یا کسی بر دست او توبه کند و به خدای تعالی باز آید، همچنان که بر دست پیغمبران و زاهدان توبه کنند. اگر ببیند که یک دست او دراز شد، دلیل است بر قوت حال و بدانچه طلب می کند و به امیدی که دارد برسد. اگر ببیند که به هر دو دست می رفت، دلیل است در کار خویش اعتماد نماید. اگر ببیند که دست با او سخن گفت، دلیل که معیشت او نیکو است. اگر ببیند بر هر دو دست خویش مروارید بسته داشت، دلیل است جمله قرآن ظاهر بخواند.
اسماعیل بن اشعث می گوید: اگر ببیند دستش چون دست سلطان شده است، بزرگی و پادشاه یابد. اگر ببیند دست راست او دراز شده است، دلیل که دولتش زایل شود. اگر ببیند جانوری که به تاویل نیک باشد از سوی دست چپ او آمد و به سوی راست بیرون شد، یا ببیند از سوی دست راست آمد و به چپ بیرون شد، دلیل که غم و اندوه از او زایل شود و عاقبت کارِ وی محمود است.
اگر آن جانور به تاویل بد است، تاویل خواب به خلاف این است. اگر ببیند دست راست او خشک شد، دلیل بر فساد صحت او کند. اگر ببیند که دست کسی را به دست گرفته یا دست در گردن کسی در آورد و ندانست آن کس زنده است یا مرده، دلیل است عمر او دراز است. اگر ببیند که از دست مشرکی، دستبند سیمین کرد، دلیل است مشرکی بر دست او مسلمان شود.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
علی : خواب دیدم ماشینم پارک کردم رفتم تویه زمین بزرگی که یه دست فروش بزرگی بود که همه چیز داشت کسی دیدم که فکر میکردم میشناسم که ادم خوبی نیست وازش خواستم به من مقداری پسته بده ومن پولش ندم خودش حساب کنه وقتی رفتم سمت صندوق او را ندیدم به خانم گفتم اگر می خواستم پولش بدم که بلد بودم از صندوق دور شدم ودیدم تو دستم عسل همه است که رنگش قهوهای تیره بود از رنگش راضی نبود م وقتی برگشتم دیدم دزد به ماشینم زده ضبط صوت وفرمان وهرچه جلو ماشین بوده دزدیده ماشین روشن کردم وچند متر بدون فرمان رانندگی کردم پیاده شدم دوتا جوان دیدم که فکر کردم دزد هستند یکیشون کرفتم اون یکی فرار کرد بردمش تحویلش بدم از زیر پیراهنش میل جک ماشین ویک قطع دیگه تحویلم داد بعد خانمم دیدم که میگفت اینا میاند بنام حسین عزاداری میگنند وهرکار می خواهند میکنند با تشکر من خواب امروز صبح بعداز نماز صبح دیدم
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید که فکرتان راحت باشد و به اهدافتان برسید بنابر این سعی می کنید که حفره های خالی زندگی تان را پر کنید و فکرتان مشغول مسئله ای است ولی کسی که آدم خوبی نیست، راهنمایی لازم را برای انجام کاری که در سرتان دارید، به شما نمی رساند و به نفع شما کار نمی کند یا اعتباری برایتان قائل نیست. اما در عوض به شما پولی پیشنهاد می شود که شما احساس می کنید که فریب و کلکی در کار است و نباید این توصیه مالی را قبول کنید. شما نصایحی را که از قدیم به شما کرده بودند را فراموش کرده اید و این باعث می شود که نتوانید به خوبی کنترل زندگی تان را بدست بگیرید و فکرتان آشفته و نگران می شود که چطور باید مشکلاتتان را حل و فصل کنید. به هر جهت سعی می کنید که فکرتان را به کار بیاندازید و نگذارید که هویتتان را از شما بگیرند. شما به دو مانع و موضعی که جلوی پیشرفتتان را گرفته است فکر می کنید و می توانید یکی از این مشکلات را حل و فصل کنید. خانم شما معتقد است که بعضی از کسانی که به ظاهر ادای مسلمانی را در میاورند، و سنگ امام حسین ع را به سینه می زنند می توانند اعتماد مردم را بخرند و به اسم مسلمانی از دیگران دزدی کنند. خوابتان می گوید که به جای رو انداختن به مردم پست، درست فکر کنید که چه کار باید بکنید و سعی کنید که با همفکری خانمتان مشکلاتتان را حل و فصل کنید. تشکر از همراهیتون.
Mohsen : سلام خانم هراتی عزیز
خسته نباشید
من خانم هستم و یه دختر یک سالو سه ماهه دارم. چند شب پیش خواب دیدم دست دخترم از مچ افتاده بود بدون هیچ خونریزی و دردی! فقط نگاه کردم دیدم دست چپ دخترم از مچ به بعد رو نداره ، با عجله و نگرانی داشتم دنبال دست دخترم میگشتم که ببرمش دکتر و بدم پیوندش کنن، پیداش کردم ولی دست دخترم خشک شده بود و یکم جمع شده بود شوهرم گفت دیگه فایده ای نداره، نمیشه پیوندش کرد ولی من اصرار داشتم ببریمش دکتر، دست دخترمو انداختم تو کیفم و با عجله رفتیم دکتر ، وقتی خواستم ماجرا رو برا دکتر توضیح بدم با تعجب دیدم که دست دخترم رشد کرده و مشکلی نداره ، وقتی به دکترماجرا رو گفتم. گفت بچه بوده دستش دوباره رشد کرده چیز خاصی نیست، انگار داشتم کیفمو میگشتم که دست افتاده ی دخترمو به دکتر نشون بدم حس میکردم حرفمو باور نکرده ، هر چی گشتم پیداش نکردم! دست جدید دخترم یکم بزرگتر و انعطاف پذیر تر بود خیلی راحت تکونش میداد.
ممنون میشم تعبیر کنید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. چشمتان روشن. شاید باورتان نشود ولی دختر شما بسیار حساس است و از همین الان او شدیدا سعی می کند که توجه شما را جلب کند. به دلیل شرایطی که دارید گاهی او احساس می کند که هر کار می کند نمی تواند خواسته هایش را به شما بفهماند ولی بعدا این حالت از بین خواهد رفت. اکثر بزرگترها فکر می کنند که بچه ها نمی فهمند. ولی من خودم به شخصه عکسی در آلبوم خانوادگی ام دارم که مربوط به 6 ماهگی من بغل پدرم است. این عکس را در محلی خارج شهر برای تفریح گرفته بودند و من جریاناتی از این سفر را برای مادرم تعریف کردم که به یاد می آوردم و باور این مسئله برای مادرم سخت بود که چطور یک بچه ی 6 ماهه می تواند خاطره داشته باشد!!! :)))))) روح انسان بزرگ است و در قالب جسمی کوچک قرار دارد و اگر به خواسته های او کمتر توجه شود بعدا در خاطرش خواهد ماند. تشکر از همراهیتون.
Azita : سلام. صبحتون بخير و شادي
خواب ديدم رفتم درمانگاه پيش متخصص، ( خانم) دكتر دستم رو معاينه كرد و گفت وضعيتش خيلي خوبه و اين كشيدگي انگشتات زود خوب ميشه، بعد برام يك آتل چرمي شبيه دستكش بست و به من طريقه باز كردن و بستنش رو ياد داد. بعد انگار دستم خوب شده بود، تو مشتم آب و شامپو ريختم و صورتم رو شستم.
در ادامه خواب ديدم با تعدادي از دوستان مي خوايم بريم ويلايي كه مي دونستم خيلي قشنگ و پر ارامشه. ١٠ نَفَر بوديم و بايد با دسته هاي ٥ تايي با وسيله نقليه ( يادم نيست قايق يا لنج) از آب رد مي شديم. مادرم گفت ما اول نماز بخونيم و با گروه دوم برويم من مخالف بودم اما چون پدرم هم حرف مادرم رو تاييد كرد قبول كردم هرسه اول نماز بخونيم. در همون حين متوجه شدم جورابم مناسب نيست و خواستم جوراب نو بپوشم.
خيلي ممنون از وقتي كه مي ذاريد.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. دعای شما مستحاب خواهد شد. شما کنترلتان را روی عملکرد و زندگی تان به دست خواهید آورد. ثروتتان زیاد خواهد شد و مهارت های فیزیکی و ذهنی تان قویتر خواهند شد. شما خواهید توانست با سماجت و پوست کلفتی و ثبات و استحکام به اهدافتان بچسبید و آنها را به دست آورید. شروعی تازه خواهید داشت و وجهه ی خوبی پیدا می کنید. نگرانی های گذشته تان را می شویید می رود. افکار آرام و ذهنی راحت خواهید داشت. احساسات مثبت به زندگی تان جریان خواهد یافت. خردمندانه تر است که به خاطر نعماتی که بدست آورده اید همانطور که مادرتان می گوید اول خدا را شکر کنید و بعد به دنبال رسیدن به موفقیت های بیشتر باشید. پرستش خدا را هرگز از یاد نبرید و هرگز از یاد او غافل نشوید. شما سعی می کنید که به حمایت و گرمی بیشتری در ذهنتان برسید و افکار قدیمی خودتان را کنار خواهید گذاشت. تشکر از همراهیتون.
Par : سلام من با يه اقايي چندسال هست كه در يك رابطه نصف و نيمه هستم و ايشون اخيرا در ايران زندگي نميكنن و ما بعد از صحبت هايي كه بينمون شد و شرايطي كه ايشون دارن و من از بعضيشون بي اطلاعم تصميم داريم يا رابطه رو جدي ادامه بديم و يا بكلي قطعش كنيم كه الان حدودا يك ماه و نيمي هست كه بهم فرصت فكر كردن داديم و من ديشب در خواب ديدم ايشون براي مدتي برگشته بودن ايران و ما در يك مكان تفريحي مثل پارك بوديم كه هم خانواده ايشون بودن و هم خانواده من ولي جدا از هم نشسته بودن كه ايشون قصد برگشت داشتن و از خانواده خودشون خداحافظي كردن و اومدن به سمت خانواده من كه من و خانوادم دريه سكوي بالاتر از خانواده ايشون نشسته بوديم كه وقتي داشتن از پله ها بالا ميومد من رو اصلا نديد ولي به محض بالا اومدن از پله سرش بالا كرد و يه دفعه من رو ديد و تازه يادش اومد كه ما نامزديم و اين مدت از من بيخبر بوده بعد به من دست داد كه هر دو دستش از مچ بانداژ بود و فقط نوك انگشتاش بيرون بودو مثل اينكه يه دستش سوخته بود و يه دستش يه مشكل ديگه داشت كه بانداژ كرده بود (يعني دو تا دستش به دو ليل متفاوت باند شده بود) بعد يه ساك ورزشي مشكي و قرمز دستش بود كه كهنه بود و يه جاهاييش هم پاره بود و در جيبش باز بود و توش مغزي جات بود كه انگار به عنوان تو راهي بهش داده بودن و نشست كنار خانواده من براي خداحافظي و در عين حال از خشكبار كه توي كيفش بود ميخورد بعد ما با هم رفتيم سمت يه اتوبوس كه قرار بود ايشون برسونيم تا يه جايي كه بعد از اون جا برن كشور ديگه اي كه الان هستن. توي ماشين ازش پرسيدم به تو سخت نميگذره و اون با تعجب بهم گفت بنظرت سخت نميگذره ؟!! بعد گفت من براي اينكه زمان برام زودتر بگذره خودم با كلاس مشغول كردم تا زمان كوتاهتر بشه بعد رسيديم مقصد كه ايشون صندلي جلوي من بودن و من دوست داشتم از زمان پياده شدن تا موقع رفتنش دست من بگيره تو دستش و اون همين كار كرد، دستش دراز كرد و دست من گرفت توي دستش
از اينجاي خواب به بعد انگار دست مامانم تو دستم بود و دستشون سوخته بود و باند شده بود و داشتيم صحبت ميكرديم كه پوست دستشون و انگشتاشون به هم چسبيده يا نه و بعدش با مامانم و خواهرم و دوست مامانم رفتيم سوار يه اتوبوس ديگه شديم كه بريم يه جاي زيارتي.ببخشيد طولاني شد.
فریبا هراتی
: سلام. او و شما هر دو می خواهید به آرامش روحی برسید و شما از نظر قدرت روحی و اصالت یا از نظر مالی به هر جهت از او قویتر هستید و دلیل این قوت هر چه که هست، به هر جهت او سعی می کند به شما برسد. از نظر روحی او از اینکه شما با او در ارتباط نیستید احساس جراحت و آسیب می کند هر چند که نمی خواهد که به این موضوع اقرار کند و به مهارت های ذهنی و فیریکی خودش می بالد. او تجربیات زیادی کسب کرده و می خواهد پرمایه و درست برخورد کند. نامزد شما دوست دارد با شما ارتباط داشته باشد ولی شما فکر می کنید که ارتباط با او به معنی عدم ارتباط شما با مادرتان است و برای حاجت روایی و انتخاب درست تان باید به خدای بزرگ توکل کنید و به ائمه اطهار ع متوسل شوید. تشکر از همراهیتون.
armin : سلام خواب دیدم از ارنج به انگشتان دستم ۳ارنج با ساعدهایی کلفت وقوی بروی هردودستم دارم که دستان بزرگی بودوبردست راستم روی یکی از ساعدهام یک سوراخ پدیدار بود که ازمن سوال کردن درخواب.این عفونت دارد گفتم نمیدانم فکر نکنم.درساعد چپم بروی مچ دست چسبیده به کف دستم یک دهان بود بادندانهای سفید به غیراز یک دندان جلو که کلا رنگش سیاه بود ولی سالم.تعبیر ان چیست البته هر ارنجی به ساعد قوی وکلفتی وصل بود بعد به ارنج دیگر میرسید و دوباره ساعد قوی وکشیده ویک ارنج دیگر با ساعد کشیده دیگر دراخر به کف دستم میرسید که عادی بودوهرارنج کامل مانند دستان خم وراست میشد
فریبا هراتی
: سلام. شما نیاز دارید فضای خصوصی برای خود بسازید تا با ترس ها و نگرانی هایتان در مورد بعضی مسائل کنار بیایید ولی می ترسید که اینکار را بکنید و دیگران شما را بیشتر مورد بررسی و قضاوت قرار دهند. توانایی شما و اراده تان برای کمک به دیگران در بیداری قویست. همیشه آماده هستید تا چند برابر دیگران دست یاری به دیگران بدهید. قبلا کسی روحیه ی شما را در مورد مسائل اخلاقی و احساسی ناراحت کرده و روحتان را آزرده کرده ولی شما سعی کرده اید که منفی فکر نکنید و نگذارید که این موضوع باعث بدبینی شما در تمام طول عمرتان شود. شما شخصیتی احساساتی دارید و مناعت طبع و بخشندگی در ذات شماست. مشتاقید که به باقی مردم کمک کنید و کسی هست که برای شما از شرایط مالی و خانواده اش صحبت کرده و با یکی از نزدیکان خودش اختلاف پیدا کرده و شما نسبت به او هم؛ همدردی دارید و به او کمک می کنید. تشکر از همراهیتون.
ایلیار : سلام و خسته نباشید
خ. اب دیدم با برادرم دو تا خانواده شهر سردشت که یه جای کوهستانی و سر سبز هست هستیم. بعد خواستیم بر گردیم شهر خودمون که حدود چهار ساعت با اونجا فاصله دا ره. و مابینشون شهر پیرانشهر هست. من به برادرم گفتم بریم پیراشهر از اونجا هم یه ساعت هست تا شهر خودمون و از اونجا که باغمون سر راه هست شام هم بریم باغ.
بعد موقع خداحافظی با صاحب خونه ای که یه پیرمرد و پیرزن بودن و من در واقع نمیشناسم پیرمرد به من گفت از تو خوشم نیومد. گفتم چرا؟ و اوون گفت این چه وضع دستات هست.؟ دست راستمو نگاه کر دم و دیدم کف دستم پر هست از نقطه و خطهای سفید. انگار که بارنگ ایجاد شده باشن. بعد دیدم دست خودشم عین دست من هست و کف دستش پر نقطه و خطهای سفید.و بهش گفتم تو هودتم که دستت مثل دست منه. و به همس ش گفتم حاج خانوم شما قضاوت کن مگه دستامون شزیه هم نیست.؟
نمیدونم تعبیری داره یا نه این یه سال خیلی خواب میبینم. ممنون میشم تعبیری داره بفر مایین
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. احتمالا شما به خاطر مسئله ای عصبانی شده اید و حالا می خواهید به آشتی یا آرامش مجدد برسید. شما سخاوت و مناعت طبع دارید و به باقی مردم کمک می کنید و قدرت در دستهای شماست و می توانید توانایی هایتان را به حداکثر برسانید. شما می توانید جاه طلب باشید و اهداف زندگی تان را خوب بررسی کنید و بفهمید که می خواهید در زندگی به کجا بروید ولی با وجود همه ی اینها، شما سریع تصمیم می گیرید، سریع اقدام می کنید و سریع کار را به اتمام می رسانید و حرف حرف خودتان است!! شما سریع تصمیم می گیرید و روی بعضی از آرزوهایتان هم خط بطلان می کشید و وقتی می گویید نه، یعنی نه! شما باید سعی کنید که در زندگی تان بیشتر انعطاف پذیر باشید. نیت شما خوب است ولی خودرای بودن صحیح نیست. باید سعی کنید که دل دوستان و خانمتان را بیشتر به دست بیاورید و کمتر عصبانی شوید و خودمحور و خودرای نباشید. تشکر از همراهیتون.
negar : باسلام و عرض ادب خدمت خانم هراتی نازنین.حدود ساعت ۶ تا۷صبح خواب دیدم همراه مادرم دم دریک خانه یک طبقه قدیمی با درب سفید رنگ با ازدحام جمعیت مواجهه شدیم .ناگهان در خانه باز شد و ما با فشار و هل جمعیت وارد خانه شدیم.مادرم می دانستند ان خانه متعلق به خانمی است که دعا می کند و مردم برای رفع مشکلات خود به او مراجعه می کنند.داخل خانه دو تا اتاق بزرگ بود .ما وارد اتاق اول شدیم که چند نفری در اون اتاق بودن .خاله و پسر خالم و دختر پسر خالمم تو اون اتاق بودن.من تنهایی وارد اتاق دوم هم شدم که اون اتاق خیلی روشن و بزرگ بود .یک خانم نه خیلی جوان و نه پیر در حال صحبت با چند خانم دیگر بود.فکر کنم روی میز یا صندلی نشسته بود. از اتاق امدم بیرون.بامادرم گفتیم خالم اینا برن تو بعد ما می ریم.خالم اینا که داخل اتاق بودن فقط یک لحظه صدای ان خانم را شنیدم که گفتند تا یک هفته دیگه می دم بهتون.(تو واقعیت پسر خالم عازم کربلا هستند).بعد ما وارد شدیم.داخل اتاق دو یا سه تا خانم نشسته بودن.اون خانم هم دراز کشیده بود و چادر سیاه روشون انداخته بودن.مادرم جلوی من و یک نفر دیگر نسسته در کنارشون زیر چادر دستشون از زیر چادر گرفته بودن و داشتن نیتشونو به ایشون می گفتن.یک خانم دیگری نیز در اتاق خوابیده بود و گویا مریض احوال بود (البته دراز کشیده بود ساکت بود و برای شفا داخل اتاق اوده بودنش.من در این حین سلام کردم.ناگهان اون خانم سرشونو از زیر چادر بیرون اوردند و منو با چشمان درشتشون برانداز کردن و با مهربانی گفتن سلام.من خجالت می کشیدم دستان ایشان را بگیرم و نیتم را بگویم .مادرم تا خواستند نیتشان را بگویند خانم دیگری که همراه ایشان بود گفتن سلام کردید به خانم اخه ایشون فقط ۲ یا ۳ ماه در سال هستن.مادرم:بله همینکه وارد شدم سلام کردم.با شنیدن سلام اون خانم نشستند و گفتن سلام به همه ی مرده ها و زنده ها و همه جا را نگاه می کردند گویی غیر از ما کسان دیگری در اتاق بودند.مادرم دستشان را گرفت و نیتشان را گفتن.من دلم می خواست مادرم نیت مرا که در واقعیت نیز چنین نیتی دارم را به ان خانم بگوید.همینکه مادرم بلند شد چادر خانم کنار رفت دیدم در دست ان خانم یک دست بریده است و هرکه به ایشان متوسل میشده در واقع ان دست بریده را می گرفته .از اتاق امدیم بیرون به مادرم گفتم نیت مرا نیز گفتی.مادرم:بله گرفتم بیا بریم.دم در ب منزل باز ازدحام زیادی بود که فقط چند نفری می توانستند وارد شوند.عذر خواهی می کنم بابت اطاله کلام.التماس دعا
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. خاله و پسرخاله ی شما انشالله در کربلا دعا می کنند و دعایشان مستجاب خواهد شد. برای حاجت روایی مردم باید متوسل به حضرت فاطمه س شوند و او را به امام حسین ع قسم دهند و یا اینکه متوسل به حضرت ام البنین شوند و او را به پسرشان حضرت عباس ع قسم دهند که برایشان دعا کنند. شما باید برای حاجت روایی تان متوسل به مادر حضرت ابوالفض العباس خانم ام البنین شوید و ایشان را قسم بدهید به حق دست بریده ی حضرت عباس ع که برایتان نزد خدای مهربان دعا کنند تا حاجت روا شوید. دو بیانگر تعادل، تنوع، مشارکت، پیوند زناشویی، روح یا پذیرش است. می تواند نمادی از ضعف دو برابر یا قدرت دوبرابر باشد. جهان، ساخته شده از دو گانگی ها و تضاد ها دیده می شود، و هر کسی که بخواهد ازدواج کند یا از چیزی بترسد و احساس ضعف کند یا با او بدرفتاری شود باید متوسل به ایشان شود و عدد 3 هم بیانگر نشاط و سرزندگی است و با توسل به ایشان شما به زندگی شاد و خوشبختی خواهید رسید. بنده نیز متقابلا التماس دعای خیر دارم. تشکر از همراهیتون.
azam : سلام وقتتون بخیر
بعداز نماز صبح تو خواب دیدم که مسیری رو با مادر وخواهرم میریم و سوار ماشین کسی هستیم. راننده خانم و ناشناس بود سر یه خیابون که میخواست بپیچه سمت چپ ماشین دیگری که رانندهش یه خانم مسن چادری بود کند میرفت و مانع رفتن بود وباعث شد ماشین ما که توی سربالایی بود سروته بشه ولی ما سالم از ماشین خارج شدیم و رسیدیم خونه ولی دیدم پدرم رو خبر کردن و ایشون از حادثه ناراحت شده گریه کرده و من شاکی شدم که چرا بهش خبر دادن و ناراحتش کردن در همین لحظه دیدم شوهرم دستهاش رو به برادرم نشون میده م میگه ببین که خون مرده شده.من شدیدا نگران شدم کشیدمش یه گوشه ای و گفتم مگه قرار نبود بری دکتر. مچ دست راستش خون مرده بود و یکی از انگشت هاش(دست چپ) هم همینطور.خودش هم نگران بود و درهمین حین از مچ دستش که خون مرده بود شروع شد به خون ریختن،بدون جراحت.و من از دیدن این صحنه به حالت بیهوشی افتادم. و از خواب بیدار شدم.
(این روزا در مورد همسرم نگرانم لطفا با تعبیرتون کمکم کنید.قراره کار جدیدی شروع کنن و من هم قراره برای بارداری اقدام پزشکی بکنم )
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما و مادرتان خودتان را به دست تقدیر سپرده اید تا ببینید که زندگی چطور برایتان پیش می رود. قرار است اشتباهی انجام دهید و به گمراهی و ضرر دچار شوید و خداوند نمی خواهد که این اتفاق بیافتد. چپ کردن ماشین نشانه ی این است که حادثه ی مهمی شما را از رسیدن به اهدافتان باز خواهد داشت. شما نباید از اینکه به هدفتان نمی رسید ناراحت باشید. الان وقتش نیست و اگر به هدفتان می رسیدید قطعا به ضررتان تمام می شد. کبودی دست راست همسرتان به فشار و استرسی که از جانب کارش به او وارد می شود اشاره می کند و اینکه مهارت ها و توانایی های ذهنی او برای انجام دادن این کار کافی نیست! این باعث می شود که همسرتان خیلی فکرش خسته شود و احساس کوفتگی و خستگی مفرط کند. شما تحمل روبرو شدن با مشکلات را ندارید و نباید رفتار بی ملاحظه ای از خودتان در برابر سختی ها نشان دهید. هیچ کدام از این کارهای شما به نفعتان نیست یا لااقل همزمان به نفعتان نیست. تمرکز خودتان را بدهید بر روی یک کار و یکباره زندگی تان را سنگین نکنید . با یکدست چند هندوانه بلند نکنید که نه شما بتوانید به همسرتان کمک کنید و نه او بتواند به شما کمک کند چون اینکار زندگی تان را به هم می ریزد. تشکر از همراهیتون.
ساره : سلام خانم هراتی عزیز ایام بکام
دیشب خونه یکی از اقوام خوابیدم که پنجره های اون اتاق که خوابیدم به جای پنجره درهای شیشه ای بزرگ دارند و در روز نور زیادی به داخل از پشت پرده توری سفیدش که پرنقش و نگاره می تابه. دیشب خوابی دیدم که عجیب و غریب بود ممنون می شم تعبیر و راهنمایی بفرمایید.
خواب دیدم دست راست همکارم که آقا هستن به سمت نور پنجره ها گرفته شده. دستش از سمت رو دیده می شد و روش پر از نقش گل های درشت و نقوش اسلیمی بود مثل پرده توری وانگار مثل یک صفحه شفاف(ترانسپارنت) بود که از پشت این نقش و نگارها صورت من با حجاب مقنعه و نیمرخ به سمت روی اون دیده می شد. اون صورتش از بغل دستش و نیمرخ بود. انگار تصویر به پرسپکتیو رفته بود(صورت اون نزدیک تر بود و صورت من دورتر) ولی رو به هم و اینکه مثل تصاویر ضدنور صورت دوتامون ضدنور و سایه مانند شده بود. نکته اصلی خوابم حالت شفاف بودن دستش بود که از پشت نقش و نگارهای گل روی دستش صورت من دیده می شد. ممنون می شم خوابمو تعبیر کنید.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. همکار شما سعی می کند که با استفاده از شرایط و امکاناتی که در دست دارد، خودش را خیلی با احساس و با درک و درایت نشان دهد و بخواهد به شما بقبولاند که باور کنید که ارتباط او با شما از روی احساسی بسیار قوی و مهربان و درخشنده و پاک است. در حالی که در واقعیت این فقط فیلم است و در اصل پلیدی و شخصیتی سایه وار دارد که هم مثل سایه شما را تعفیب می کند و هم پلیدی و سیاهی در وجود او نقش بسته است. شما باید با سیاست باشید و به ذات خبیث او پی ببرید و گول مهربانی هایی را که او در محیط حاضر، نسبت به شما ابراز می کند را نخورید. فردا پرده ای دیگر باشد، او نقش دیگری به خودش خواهد گرفت! و چه بسا دستانش هم کاملا سیاه شوند و ذات واقعی خودش را به شما بفهماند. تشکر از همراهیتون.
zhila : سلام.توی خوابم خوابیده بودم خواب دیدم تو بیرون بودم اگه درست یادم باشه به جای کوهستانی و کمی برفی بود یه عروس تنها بود و سرگردون که بعد دوماد بهش زنگ زد گفت:تو مطمینی میخوای با من ازدواج کنی؟که عروس گفت: این چه سوالیه معلومه میخوام باهات ازدواج من.کجایی؟......بعد دیدم دست راستم از کار افتاده و فلج شده انگشتای دستم شبیه پای مرغ شده بود که یهو از خواب بیدار شدم.تو یه اتاق بودم فکر کنم مامانم کنار من خوابیده بود فورا نگا کردم به دستم انگشتام کوچیک شده بود کم کم خشک شد و شد شبیه پای مرغ دستم شل شده بود،ترس برم داشت با دست چپم دست زدم به بازوی راستم هیچ حسی نداشت.مطمین نبودم!به خاطر همین چند بار نیشگون گرفتم انگار ن انگار هیچ دردی نداشت ترسم بیشتر به خاطر این بود که خوابم تعبیر شده بود!!چون تو خوابم دستم فلج شده بود وقتی هم بیدار شدم دیدم واقعا دستم فلج شده،خواهرمم تو اتاق بود و بیدار هم بود نمی خواستم اون بفهمه چی به سرم اومده به خاط همین خودمو بی تفاوت نشون میدادم انگار هیچی نشده.....که خدارو شکر بعدا واقعا بیدار شدم نگا مردم دستم سالم بود تکونش دادم و نیشگون گرفتم خیالم اسوده شد!(شبیه خواب تودرتو بود چون توی خوابم خواب دیده بودم!)
فریبا هراتی
: سلام. شما با چالشی بزرگ روبرو هستید و کمی احساس می کنید که به شما به اندازه ی کافی ابراز محبت نمی شود. شما می خواهید که کسی به شما ابراز عشق کند. اما احساس شما این است که این نگرانی شما به خاطر این است که خودتان مهارت های ذهنی و یا فیریکی کافی برای رسیدن به رویاهایتان را ندارید و نمی توانید موقعیتتان را تغییر دهید و احساس بی یاوری می کنید. شما احساس می کنید که قدرت ارتباطی تان با دیگران کم است. شما گاهی منطق خودتان را برای روشی که در زندگی پیش گرفته اید قبول ندارید. احساس شما می گوید که باید بیشتر با دیگران در ارتباط باشید و برای خواسته هایتان تلاش کنید ولی منطقتان این را رد می کند. تشکر از همراهیتون.