تعبیر خواب دعوا (جدال)
تعبیر دعوا و جدال در خواب، دوستی و رفاقت در بیداری است. اگر خواب ببینید با عده ای دعوا می کنید دوستان فراوانی خواهید یافت و اگر مشاهده کنید که شما دسته جمعی با یک نفر سرگرم جنگ و دعوا هستید، انسان شریفی سر راهتان قرار می گیرد که همه مشتاق دوستی با او می شوند.
تعبیر دعوا با آشنا یا غریبه
اگر دعوا منحصر به عصبانیت و ابراز خشم باشد و با کسی دعوا کنید که او را نمی شناسید، از خویشاوند و عضوی از فامیل، آزردگی پیدا می کنید که بعد به صلح و دوستی می انجامد ولی اگر آن که با او دعوا می کنید آشنا و از اعضای خانواده بود، و او بود که با شما دعوا می کرد، از طرف بیگانه ای به شما خیر و نیکی می رسد و اگر شما با او دعوا می کردید شما هستید که به دیگری محبت و خدمت می کنید که ناآشنا و غریبه است. اگر دیدید دو نفر با هم دعوا می کنند، موردی پیش می آید که خوشحال می شوید.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
af273 : سلام و روزتون بخیر
خواب دیدم که دختری که میخوام باهاش ازدواج کنم خونه ماس.بعد دیدم انگار مامانش اومده بود خونه ما و یک بحث و جدلی شده بود.بعد که مامانش رفت دیدم که حالش زیاد خوب نیس و مامانم بهش میگه تازه این چیزا با این وضعیتون پیش اومده که هنوز ازدواجم نکردین.بعد دیدم دوستم اشاره میکنه که حالش بده دستشو گرفتم دیدم سرد بود گفتم ببرمش تو اتاقمرو تختم بخوابه و پتو بکشم روش بهتر شه که وقتی راه میرفت یکم حالت تهوع داشت بعدداشتمرو تختی تختو درست میکردم که دراز بکشه.با توجه به ماه رمضان،نظرتون چیست؟ممنونم ساعت ۱۱.۵۰ پاشدم
فریبا هراتی
: سلام. روز شمام به خیر. بعضی مشکلات حل نشده بین شما و دوستتان به بحث گذاشته خواهد شد و قابل حل و گفتگوست. دوست دختر شما می خواهد حالت های بد را از زندگی خود دور کند و با کمک شما ب سعادت خانوادگی و صلح خواهد رسید. او احتیاج به تایید شما دارد و تابع تمایلات شماست. زندگی بالاو پایین دارد و همیشه که همه چیز رویایی نیست ولی اینکه رویایی نباشد دلیل بر بد بودن آن هم نیست. بعضی حرفها باید گفته شود تا بنای زندگی ای قوی و سالم را از پایه و اساس به درستی بچینید.
الناز کشانی : : باسلام وقت بخیر ممنون از پاسخگویی شما دیشب خاب دیدم با خانواده شوهرم خیلی سفت و سخت دعوا میکردم حتی شوهرم منو پس زده بود توی خاب خیلی ترسیده بودم یه تفنگ داشتم که وقتی بهشون میزدم برق میگرفتشون هرچند توی خاب نفرتشون رو بهم نشون میدادن ولی اونا از این تفنگ میترسیدن نصف شب وقتی همه خابیدن یکی از خاهر شوهرام رفت حمام بعد چون میترسید بیاد بیرون اون خاهرش رفته بود دنبالش که بیارتش در عالم خاب اونجا خونه مادر شوهرم بود ولی بیداری خونشون یه شکل دیگس من خیلی ترسیده بودم پناه بردم به شوهرم اونم که حالمو دید باهام خوب شد ولی وقتی بقیه دیدن این رفتاره شوهرمو با نفرت به با نگاه کردن و رفتن لطفا تعبیرشو بگید ممنونتون میشم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما تحت تنش و استرس زیادی هستید و انرژی های منفی در بدن شما زیاد است. شما احساس می کنید که هر وقت می خواهید به آنان محبت کنید، آنان محبت شما را به بدی برداشت می کنند وشر به پا می کنند. خواهر شوهر شما سعی می کند روح خود را آرام کند و خواهرش هم حامی اوست. شما در جنبه های مختلف زندگی تان نگران هستید و راه حل این نگرانی ها این است که با آغوش باز با شوهرتان راجع به این نگرانی ها صحبت کنید و آنها را حل و فصل کنید. نفرت در خواب شما ترس از رودررویی و خشم سرکوب شده ای است که خانواده همسرتان از مشاوره شما با همسرتان احساس می کنند. و حس می کنند که نمی توانند نظرات خود را به شما تحمیل کنند. تشکر از همراهیتون.
Leyla : سلام. و خسته نباشید
من حدود 7/8 سال پیش کسیو دوست داشتم ک متوجه شدم آدم خوبی نیست و باهاش ازدواج نکردم و کاملن موضوع منتفی شد اسم پسره امیر بودو الان از این آقا متنفرم. دیشب خواب دیدم من و سه تا پسره دیگه ک اصن نمیشناسمشون (تو خواب میشناختمشون) با یک ماشین خارجیه شاسی رفتیم دم در خونه امیر و من داشتم نگا میکردم به این پسرا. زنگ خونشونو زد و امیر اومد بیرون و یقه امیرو گرفتن بد یک لحظه صورتشو تاب داد به سمت من و دیدم یک پسر بچه 13 ساله و شایدم کمتر و صورتش صاف صاف.ن ریشی ن سبیلی (البته سبیل هیچ وقت نداشت اما ته ریش داشت) من به پسرا گفتم این بچست نزنیدش و مدام با خودم میگفتم این چرا اینقد بچه شده و بد من به همراه این سه تا آقا رفتیم داخل خونه همین پسره امیر سه تا آقا داشتن این امیر میزدن ولی من کتکی ندیدم بد من گفتم بابا این خیلی بچست نزنیدش بد پسرا پرسیدن چن سالته گف سی سال منم خیلی تو خواب تعجب کردم... باز شروع کردن به زدن اون امیر زورش به پسرا نمیرسید هی منو تهدید لفظی میکرد و میگف من پیدات میکنم و پدرتو در میارم و بعد از خونش آمدیم بیرون و بیرون خونشون مثه تپه بود از تپه آمدیم بالا و روی تپه پراز گل های زرد و سفید بود بعد از خواب بیدار شدم
سپاس از تعبییرتون.
فریبا هراتی
: سلام. سلامت باشید. این امیر خان بسیار از اینکه شما را کنار گذاشته اند پشیمان هستند و احساس می کنند که بسیار بچه صفت و خام بوده اند و هنوز هم او بچه صفت و خام است هر چند در دلش شما را بسیار تحسین می کند و هر قدر هم که کاروبارش خوب شود و گشایش کار پیدا کند رشد عقلی او در همان 13 سالگی مانده و بچه صفت است. راه شما و او کاملا از هم مجزا است و حسرت شما بر دل او تا ابد خواهد ماند.
Nahal : با سلام و قبولی طاعات و عبادات
در خواب با مادرم بحث میکردم و از اینکه مادرم نسبت به من بی اهمیت بود حرص میخوردم
انگار مراسمی در پیش داشتیم که نمیدونم اون مراسم چی بود.
بیشتر فامیل جمع بودند خونه پدر و مادرم ولی اونجا رو نمیشناختم
همه میگفتن بریم آرایشگاه و مامانم گفت همسایه روبرویی آرایشگاه داره
که اکثرا همه رفتن خونه همسایه روبرویی که من نمیشناختمش و تا کنون ندیده مشون
پسرم از سن واقعیش کمتر بود و شده بود یه پسر بچه ۵ تا ۶ ساله
که داشتم به اون رسیدگی میکردم
و وقتی رفتم خونه همسایه دیدم پسر همسایه داره صورت یکی از پسرهای فامیل و اصلاح میکنه و ابروهاشو برمیداره
و من گفتم این پسره میخواد صورت منو اصلاح کنه و داشتم مدام با مادرم بحث میکردم که چرا نسبت به من بی توجهی اگه دخترای فامیل جای من بودند که الان همش میخندیدی و قهقهه میزدی اما به من میرسی اخم و تخم میکنی و روتو اونور میکنی
خانم همسایه اومد و گفت میخوای صورتتو اصلاح کنم بریم تو اتاق
که مادرم بهم گفت ناراحتی پاشو برو
و من از خونه همسایه اومدم بیرون و رفتم خونه پدرم که لباسهامو بپوشم که برم و خاله ام و پدرم اومدن دنبالم که منصرفم کنن
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما قلبا مادرتان را دوست دارید ولی با او اختلافاتی دارید و این بی محلی او در خواب به اختلافات شما اشاره دارد که از انجام بعضی از کارهای شما دل خوشی ندارد. شما مسئولیت سنگینی از بابت پسرخودتان روی دوشتان هست که حس می کنید پسرتان بدون حضور و دخالت مستقیم شما در کارهایش، مثل بچه ها عمل کرده و از پس خود برنمی آید. همه فامیل می خواهند که تغییرات مطلوب و خوشایندی در زندگی شما به وجود بیاید و کسی که ابروهایش را برمیداشته سعی می کند که خونسردتر باشد و به مشکلات کمتر اهمیت بدهد یا شاید هم آدمی نیست که احساسات خود را ابراز کند. اصلاح صورت شما به معنی سعی در کم کردن مشکلات شما و از بین بردن غصه ها و ناراحتی هاست. اخم مادرتان به شما نگرانی او راجع به شماست و علیرغم دعواهای احتمالی شما دو نفر، او بسیار دلسوز شماست.
leili : سلام، روزتون بخیر
خواب دیدم بعضی از افراد فامیل خونمون هستن، بعد برادرام بازناشون اومدن خونمون، یکی از زنداداشام یه کیک خامه ای دو طبقه خریده بود ولی توی خونمون همش مشاجره بود و من هم در حال بحث ومشاجره بودم خلاصه همه از کیک خوردیم و کیک تمام شد یکی از زنداداشام یه نوزاد داشت ، خیلی خوشگل بود چشماش سبز بود و لباس سبز تنش بود من بغلش کردم اما وقتی بغلش کردم دیدم دو تا دست نداره. ولی قبل از بغل کردن دست داشت
ممنون از لطفتون
فریبا هراتی
: سلام. اتفاقات خوشی برای زن برادران شما خواهد افتاد که شیرینی خواهند داد و شما همه خوشحال شده و به شادی می پردازید. و آن زن برادرتان هم که فرزند داشته در واقع گشایش کار خواهد یافت و روزی حلال و پاکیزه خواهد داشت و بسیار خوشحال است که به آرزوی خود رسیده هر چند که از نظر شما هنوز خیلی کم و کسری ها دارد و شرایط او به گونه ای نیست که دستیابی به اهدافش برایش مقدور باشد. تشکر از همراهیتون.
مريم : سلام خسته نباشید. پسرم به خواب دیده؛ محل کار همسرم که مجموعه ای علمی-اداری است، خیلی خیلی بزرگ و زیبا شده. نکته عجیب این بود که درون محوطه ی این اداره، یک سالن بزرگ تعبیه شده بود که مثل فروشگاهی بزرگ بود با غرفه های متعدد، و در راستای این سالن ارایشگرهای زیادی به ترتیب قرار گرفته بودند و مردم شهر مراجعه می کردند و موهایشان را اصلاح می کردند. پسرم با راهنمایی پدر، وارد اتاقی در میان سالن شد که در و دیوار سفیدی داشت و تلویزیونی قدیمی در ان وجود داشت. در این میان با یکی از ارایشگرها که ظاهرا خیانت و ظلمی مرتکب شده بود، پسرم به سختی مشاجره و دعوا کرد. معلوم شد که خیانت و کارشکنی او به دستور کس دیگری بود و او صرفا مجری فرمان دیگری بوده است.
با توجه به اینکه همسرم اخیرا تنش هایی در محل کار دارند، ممنون می شوم لطف کنید و تعبیر بفرمایید. سپاس
فریبا هراتی
: سلام تشکر. محل کار همسرتان جلوه ای خوب خواهد یافت و مردمی که به آنجا می آیند در نگرش خود تغییراتی می دهند و افکار جدیدی را به ذهن خود راه می دهند. مشکلاتشان حل شده و غصه و ناراحتی های خود را فراموش می کنند. تلویزیون قدیمی یعنی طرزفکری قدیمی و دیدی قدیمی نسبت به مسائل و کسی از کارمندان هست که افکار نوینی که در اداره همسرتان به دیگران آموزش داده می شود را نمی پذیرد و تابع افکار قدیمی است. ولی مشکلی پیش نمی اید و این آدم بدی هم نیست. صرفا طرز فکر قدیم را بیشتر می پسندد. تشکر از همراهیتون.
Fati : سلام خانوم هراتی.خوا دیدم که خیلی عصبانی هستم و دارم با شوهرم دعوا میکنم.اولش دعوا لفظی بود فقط من میگفتم اون هیچی نمیگف.بعد یهو من شرو کردم به زدن شوهرم.محکم میزدم به سر و صورتش و اونم هیچی نمیگف.عمه ام هم اونجا بود یه دختر داره تو بیداری و یه پسرو حامله هس که تو خواب دخترش پیشش بود و یه دختر کوچیک بغلش بود. مات و مبهوت منو نگاه میکرد خودم میدونسم خیلی عصبانی ام ولی باز ادامه میدادم
فریبا هراتی
: سلام. دعوا در خواب حمایت است و دفاع از همسرتان. موردی پیش می آید که خوشحال می شوید انشالله. عمه شما از این احساس جدید تعجب خواهد کرد و او هم به ثروت می رسد.
Fati : سلام.خواب دیدم که با شوهرم وارد یه خونه متروکه که داره خراب میشه و سالهاس کسی داخاش نشده و این خونه در بیداری خونه دوست قدیمی من در کوچه مادربزرگم هست.در خواب اونجا مال شوهرم بود زندگی نمیکرد ولی ملکش بودچون تو خواب بنظرم خیلی ثروتمند بودیم.شوهرم کت خیلی زیبایی تنش بود و سرمه ای رنگ بود من به شخصه تو خواب عاشق طرح کت شدم.با هم وارد خونه شدیم که دیدیم یه مردی اونجاس.من کاسه داغ تر از اش عصبانی شدم گفتم اینجا بدون اجازه چیکار میکنی و اون طفره میرفت از گفتنش.هوا نیمه تاریک بود و حتی خواست با شوهرم دست به یقه بشه که من جلوش وایسادم.سعی میکرد شوهرمو بزنه و من مردو رو اجازه نمیدادم و سپر شوهرم شدم در عوض خودم زبانی باهاش دعوا کردم اونقد که صدای خودمو تو خواب میشنیدم.این مرده بعد اینکه با شوهرم دعوا رو تموم کرد به سمت من میمومد و تا حد بغل و بوس و من با اکراه پس میزدم و خیلی شدید به من نزدیک شده بود و داشت حرف میزد.و د اخر حرفاش اروم تو گوشم گف دوست دارم.انگار مثلا موضوع جدی بود و اونم شریکه تو ملک یا دقیق یادم نیس.حتی من دیدم کوتاه نمیاد خواستم از قدرت زنونه ام استفاده کنم و باهاش طرح رابطه بریزم بهش چشمک زدم.شوهرم خسته و کلافه بود و از در شیشه ای رفت بیرون و و به حالت غصه نشست.یه دعایی از بیرون پخش میشد چون تو ایام مراسم احیا هستیم فک کردم دعایی مثل جوشن کبیره.به شوهرم گفتم ببین گوش کن ببین چی میگه خیلی راحت میشه به موفقیت رسید.قبلا به این اسونی نبود.بعد بیدار شدم.
فریبا هراتی
: سلام. خانه متروکه عادات قدیم و روابط قدیمی است که دیگر وجود ندارد و کارهای احساسی ناتمام و احساسات سرکوب شده شماست. اوضاع زندگی شما به نفع شما پیش می رود و گشایش کار می یابید ولی شوهرتان نگران و مستصل است . من تعجب می کنم شما این همه عشق به شوهرتان دارید و دارید طلاق می گیرید.
Fati : خانوم هراتی کاش عشق کافی بود.ولی متاسفانه اگه منم عاشق باشم یکطرفه هست.من اقدامی برای طلاق نکردم فعلا ولی باز هم جدا زندگی میکنیم.شوهرم نظرش طلاق هست ولی اونم اقدامی نکرده.ببخشید ذهن شمارو هم با این خوابا درگیر میکنم.خیلی ممنون
فریبا هراتی
: خواهش می کنم عزیزم. خیر پیش.
سحرررری : سلام خانم هراتی دوستم دوشب پشت سر هم خواب دیده که من با پدرم درگیری دارم وپدرم انگار همش با یک کار من مخالفه هی باهم دعوا میکنیم وهمش به دوستم میگه که شما یه چیزی بهش بگو ولی دوستم نمیدونه موضوع دعوا وجدال چه بوده دوستم هیچ وقت در واقعیت پدر من رو ندیده اما وقتی نشونی های پدرم رو داد همش درست بود ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شاید شما احساس کنید تحت تنش و فشار عصبی هستید ولی پدرتان حامی شماست.
Sheyda : با سلام و احترام
(( خانم هراتي عزيزم همونطور كه در جريان هستين بعد از قضيه توهين تحقيري كه پدرشوهرم تابستون گذشته توو خونه ي خودم به من كردن من هيچگونه ارتباطي باهاشون ديگه ندارم و هنوز از اونهمه تحقيري كه كردن دلشكسته و افسرده ام. بتازگي فهميدم ارثي كه فكرشم نميكردن براشون درست شده و پول خوبي بدستشون رسيده و ماشين مدل بالا و خونه ي جديدي براي خودشون خريدن، كلا بعد از دلشكستن من انگار دنيا بكامشون شده و همه چي طبق مرادشون داره ميره جلو!!!!!!!!!!! كه واقعا از خدا ناراحت شدم كه پس عدالتت كجاست؟ اما باز خودمو اروم كردم ( يبار شما تووي تعبير خوابم دقيقا به همچين موضوعي اشاره كرده بوديد. )
خونه ي جديدي كه براي خودشون خريدن رو مثه اينكه به شوهرم گفتن تو برو تووش زندگي كن و اميدوارن شوهرم بزودي طلاقمو بده، شوهرمم كه ناراحتي منو ديده و نظر اونا راجبه زندگيمون رو، بهشون گفته من نميخام زنمو طلاق بدم توي خونه شما هم نميريم. ))
امروز صبح خواب ديدم رفتم خونه ي پدرشوهرم و روو ايوون نشستم و به جاريم ميگم من دلم نميخاد شوهرم ديگه با اينا در ارتباط باشه و همينجور كه دارم بهش ميگم يه قوطي رب هم دستمه و دارم با انگشت اشاره ام تند تند رب گوجه ميخورم، بعد جاريم رفت حرفامو ازقصد با حالت بدتري به پدرشوهرم اينا گفت بعد پدرشوهرم و مادرشوهرم با دعوا اومدن سروقتم و بهم گفتن تا اخره تابستون پسرمون طلاقتو ميده و تو بايد بري گم شي و خواستن بمن حمله كنن كه شوهرم رسيد و نجاتم داد بعد داشتم براي شوهرم اروم تعريف ميكردم كه چكارا با من كردن كه ديدم مادرشوهرم گوش وايساده و بهش گفتم خسته نشدين از اين كارا و دخالتاتون؟ بعد با شوهرم رفتيم همين خونه جديدهه كه پدرشون خريدن، من پايين بودم شوهرم بالا بعد شوهرم از طبقه ي بالا خودشو پرت كرد پايين و من با گريه از خواب بيدار شدم.
ببخشيد كه خيلي طولاني شد، ميشه لطفا براي تعبيرش راهنماييم كنيد؟
سپاسگزارم.
فریبا هراتی
: سلام. شما به صورتی کاملا بی پرده و باز راجع به این مسائل که ناراحتتان کرده گفتگو خواهید کرد و نظر خود را خواهید گفت در حالی که شما از مالی که به زحمت درآورده اید با حرص و رغبت استفاده می کنید. شاید این مال همان خانه باشد و سهمی از همان ارث. ولی احساستان این است که جاری شما هم بد شما را می خواهد و شما را حقیر و پست می داند. پدرشوهر و مادر شوهر شما با ناراحتی از شما خواهند خواست که اقرار کنید که اشتباه کرده اید تا زندگی تان متحول شود و به یک فاز جدید از زندگی وارد شوید. در حالی که شما حالت تدافعی می گیرید. امنیت و ایدئولوژی و طرز فکر جدیدی که پدر شوهر شما به شما پیشنهاد می کند، مورد قبول شوهر شما نیست و او این مقام و جایگاه را نمی خواهد که در آن شما را بی ارزش تر حساب کنند و او را بالا ببرند. بنابر این شوهر شما ترجیح خواهد داد تا از خیر پیشنهادات پدرشوهرتان بگذرد و عطای او را به لقای او ببخشد!! شما هم خوشحال خواهید شد. تشکر از همراهیتون.