کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب دعوا (جدال)

تعبیر دعوا و جدال در خواب، دوستی و رفاقت در بیداری است. اگر خواب ببینید با عده ای دعوا می کنید دوستان فراوانی خواهید یافت و اگر مشاهده کنید که شما دسته جمعی با یک نفر سرگرم جنگ و دعوا هستید، انسان شریفی سر راهتان قرار می گیرد که همه مشتاق دوستی با او می شوند.

تعبیر دعوا با آشنا یا غریبه

اگر دعوا منحصر به عصبانیت و ابراز خشم باشد و با کسی دعوا کنید که او را نمی شناسید، از خویشاوند و عضوی از فامیل، آزردگی پیدا می کنید که بعد به صلح و دوستی می انجامد ولی اگر آن که با او دعوا می کنید آشنا و از اعضای خانواده بود، و او بود که با شما دعوا می کرد، از طرف بیگانه ای به شما خیر و نیکی می رسد و اگر شما با او دعوا می کردید شما هستید که به دیگری محبت و خدمت می کنید که ناآشنا و غریبه است. اگر دیدید دو نفر با هم دعوا می کنند، موردی پیش می آید که خوشحال می شوید.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

451 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

ادرين

ادرين : سلام، وققتون بخير
من هفته پيش خواب ديدم با يكي از دوستانم كه تازه گيا باش ميانه ي خوبي ندارم و از دستش عصبانيم دارم كتك كاري ميكنم

خواب به اين شكل بود كه من دعواي خودم و دوستم رو از يه جاي ديگه اي ميديدم، حين دعوا و كتك كاري و گلاويز شدن سرش فرياد هم ميكشيدم

پاسخ
لینک۱۷ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۵۹:۳۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما نسبت به دوستتان احساسات منفی نهفته ای در وجودتان دارید ولی در ابراز این احساسات مشکل دارید. تلاطمی از درون شما را آزار می دهد و خودتان را تحت فشار و استرس می بینید. شما از دوستتان احساس نارضایتی می کنید. دوست دارید که او شخصیت خودش را عوض کند و در رفتارش تعدیل به وجود بیاورد. شما آرزو می کنید که می توانستید که دیدگاه ها و نظرات خودتان را به او تحمیل کنید و او از شما حرف شنوایی داشته باشد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۷ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۱۵:۵۶
ashkan

ashkan : سلام عرض ادب
دم صبح خواب دیدم که تو جمعی با فامیل نشسته بودم و پدرم(میدونستم پدرم هست‌ولی‌نمیدونم‌چرا چهره شوهر عمم رو میدیدم) میخاست با خواهرم و دامادمون بره جای دیگه که یهو من درومدم به بقیه گفتم ببینید پدرم بین بچه هاش فرق میزاره و میخاد الان باهاشون بره
بعد پدرم عصبانی شد بلند شد رفت بیرون که لباس عوض کنه بره که یهو بدون لباس عریان اومد تو جمع و به صورت پرخاش یه چیز به من گفت و رفت تو حیاط من رفتم به زور دستش رو گرفتم نزاشتم بره تا اینکه آشتی کرد باهام و بغلم کرد وبعد کلی همونجا نشستم گریه کردم در حظور فامیل که داشتن نگاه میکردن

پاسخ
لینک۱۴ دی ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۰۱:۰۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. پدر شما خصلت های اخلاقی مشابه شوهر عمه تان را پیدا می کند و با خواهر و دامادتان همفکر است. شما از اینکه پدرتان حرف شما را تصدیق نمی کند و از آنها طرفداری می کند ناراحت می شوید. پدر شما در ابتدا تصمیم می گیرد که رفتارش را عوض کند ولی بعد رک و پوست کنده نظرش را راجع به موضوعی مطرح می کند و از اینکه شما حقیقت خاصی را بدانید، هیچ نگرانی ندارد. شما منظورتان از بیان حرفتان ایجاد صمیمیت بیشتر با پدرتان بوده و نه اینکه بخواهید رابطه تان را تضعیف کنید. مشکلات شما تمام خواهد شد و انشالله خوشحال و راضی می شوید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۱۳:۲۷
ابراهیم

ابراهیم :
رویای شماره سه. سه شنبه 98.11.01 دیدم امتحان کنکوری دارم که داشتم به آن جلسه امتحان میرفتم. آمدم سر فلکه ملک آباد مشهد جایی که مسافران برای رفتن به شهرک رضاشهر می ایستند (شاید استعاره ای برای رفتن به محل خوشنودی "رضاشهر" باشد). عمو علی از بالای ساختمانی آن طرف خیابان با اسلحه مراقب بود و من را دوست داشت (به خاطر اینکه صبح زود از خواب بیدار میشوم) این حس خوبی به من میداد. من باید در کنکور شرکت میکردم و این دغدغه من بود اما کارت شناسایی خود را بر نداشته بودم. شروع کردم به رفتن به سمت منزل تا مدارکم را بردارم و سپس به جلسه امتحان بروم چند قدم آنطرف تر، همان نزدیک فلکه، سربازی ایستاده بود که اسلحه به دست داشت عمو علی به من گفت حتما بروی اگرنه این سرباز با قناسه (اسلحه دوربین دار) تو را خواهد زد. پس رفتم به منزل (جایی در همان فلکه ملک آباد مشهد و در واقعیت چنین منزلی آنجا نداریم) مقداری پول خورد و شاید یک یا چند اسکناس و خصوصا کارت ملی قدیمی ام روی میز بود از دیدن کارت ملی ام خوشحال شدم و خواب اینجا تمام میشد درحالیکه میفهمیدم مدارکم را برداشتم و به جلسه امتحان رفته ام. و کمی بعد با فاصله زمانی از این رویا دیدم که جعبه ای کارتنی بود و ماری خطرناک وجدی داخل آن بود. بالای کارتن سوراخ بود. میدیدم که دستم را آرام از بالای آن جعبه بردم داخل کارتن و سر مار را گرفتم طوریکه نتوانست آسیبی به من بزند . این رویا نیز موجب تقویت برداشت من از رویای دیروز شده است که در انتهای رویای شماره دو ذکر کردم. لطفا راهنمایی بفرمایید.

پاسخ
لینک۲ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۱۶:۴۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما شخصیتی رقابتی دارید و می خواهید ثابت کنید که در این بازی، شما برنده ی میدان هستید. خودتان را به خدای پادشاه بزرگ سپرده اید که همه ی کارها به دست او درست می شود و این چرخه را خودش هدایت می کند. ( فلکه ملک آباد). شما با این کار رضای خدا را کسب می کنید و این کار را در راه رضای خداوند انجام می دهید. حضرت علی ع از شما راضی است و دعای خیر او حامی شما خواهد بود. شما باید ثابت کنید که سر حرفتان هستید ولی نه به صورتی که خودتان را نشان دهید و یا کاری کنید که در چشم باشید و بتوانند شما را کنترل کنند. شما نباید با نیروی زور بدنی کاری کنید باید فکرتان را به کار بیاندازید. شما به او اثبات خواهید کرد که حواستان پی کارهای او هست! ذات خطرناک این شخص در کالبد او مخفی شده و شما به افکار پلید او آگاه هستید. شما باید کاری کنید که او فکرش از کار بیافتد و احساس درماندگی کند بدون اینکه با او تماسی از نزدیک داشته باشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۴۶:۴۰
ابراهیم

ابراهیم : خانوم هراتی اون اکانت دیگرم رو امروز اومدم شارژ کنم میرفت به صفحه ای در سایت شما که بالای اون نوشته شده بود: کاربر ویژه و پیغام ERR هم میداد. مشکل از عدم اتصال به سرور بانک هست یا اون حساب من رو مسدود کردید؟

پاسخ
لینک۳ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۵۴:۱۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : در مورد مسائل مربوط به شارژ اکانت با واحد پشتیبانی سایت از طریق تلگرام یوتاب یا ایمیل سایت تماس بگیرید. من اطلاعی از ثبت نام ها و پرداخت ها ندارم و فقط تعابیر را انجام می دهم. الان هم چون به کامنتی که در ابتدا عرض کردم دسترسی ندارم مجبور شدم اینجا پاسخ شما را بدهم.

پاسخ
لینک۳ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۰۷:۱۲
ابراهیم1

ابراهیم1 : با سلام و احترام. به نظر من این رویا که آن را "رویای شماره دو" می نامم مرتبط است با رویایی که زیر آن کامنت گذاشتم "رویای شماره یک" و احتمالا مرور مجدد آن تعبیر روشنتری ایجاد خواهد کرد. قبلا از زحمت اضافی که انجام میدهید تشکر میکنم و مختارید به هرتعداد از رویاهای قابل پرسش من کسر کنید یا به هرصورت میفرمایید من عمل کنم. مقدمه اینکه فرد مظلوم در رویای شماره یک برای حفاظت خود در برابر آن ظالم و عواملش محافظی استخدام نمود. ظالم و مظلوم در برخی امور از یکدیگر شکایت کردند و ظالم شاهدانی دروغین فراهم کرد تا ظلم محفیانه ای که انجام داده بود و اثبات آن در دادگاه دشوار بود بلکه حسب روال عادی فرد مظلوم در مخمصه قرار میگرفت را گردن مظلوم بیاندازد ولی از لطف خدا از بین مردم شاهدانی ماجرا را دیده بودند و در دادگاه شهادت دادند و ظالم آنچه میتوانست در شرارت کوشید و پایان آن دادگاه ها فرا رسید و رای دادگاه به نفع مظلوم صادر شد. یکی دو روز بعد از صدور رای دادگاه دوشنبه 98.10.30 اینگونه دیدم: در منزلمان از جلوی دستشویی با آن محافظ فرد مظلوم دست به گریبان شدم و کشان کشان تا حال منزل آمدیم و آنجا او را به زمین زدم و به خوبی متوجه شدم که محافظ عمدا و از سر تواضع جلوی من خود را زمین زد (چون در واقعیت هم علی القاعده با توجه به بدن قدرتمند ورزشکارانه خود از من قویتر است). سپس دیدم اواسط روز است و در ماشینی به همراه فرد مظلوم که عقب نشسته بود به درب منزل ظالم رفتیم و ماشین پر بود از افرادی که نمیشناختم و آنها را نمیدیدم و به خاطر حضور آنها فرد مظلوم در ماشین خیلی فشرده نشسته بود. سپس دیدم دم درب منزل ظالم هستم و به همسرش با عصابنیت گفتم شوهرت فلان کار را کرده است و بگو بیاید (که مثلا حق او را کف دستش بگذارم) شوهرش همانجا دم در ظاهر شد و همسرش با تاسف به او نگاه کرد و ظالم هم با عصابنیت به من نگاه کرد. اینجا تمام شد و دعوایی دیده نشد اما انگار درحالیکه او را بطور جدی کتک زده باشم تقریبا با عجله سوار ماشینی که آمده بودیم شدم و برگشتیم و داخل ماشین به فرد مظلوم میگفتم این راننده اسنپ که همراه ماست مبادا آدرس ما را یاد بگیرد (از ترس اینکه شهادت به عمل ما دهد) و به راننده نگاه کردم گویی کاری به این کار نداشت و دلم از این باب خاطر جمع بود که او چیزی نخواهد گفت
با فاصله زمانی از این رویا دیدم که دستی با چاقو روی صفحه ای مثل بدنه یک ماشین قرمز رنگ نوشت: "پنجشنبه"
برداشت من از این رویا این است که ظالم احتمالا با توجه به شکست در دادگاه بخواهد دست به اعمال شرورانه مخفیانه دیگری بزند و لازم است که تا پنجشنبه (یعنی فردا) ضرب شصتی به همین صورت که در رویا دیده ام نشانش دهیم تا گمان نبرد که او تنها کسی است که میتواند هرچه بخواهد بکند و این عمل پیشگیری میکند از شرارتهای بعدی او و همانگونه که او فرد مظلوم را زده بود من هم به همان صورت و البته جدی تر بزنم چون هر چه میتوانست شرارت کرد و شاهدانی دروغین به دادگاه آورد. در رویای شماره یک در زیرزمین با او دعوا کرده بودم و برداشتم این بود که مخفیانه و زیرزمینی خدمتش برسم که البته کاری انجام ندادم و کار در دادگاه ادامه پیدا کرد ولی این بار به نظرم رویا به صراحت میگوید بدون معطلی به خاطر عمل زشت آشکاری که ظالم کرده است من هم آشکارا برخوردی انجام دهم. ممکن است برداشت من اشتباه باشد از راهنمایی شما سپاسگزارم. رویای شماره سه که در ادامه مینویسم و فردای این رویا دیدم، این برداشت من را تقویت کرده است.

پاسخ
لینک۲ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۱۴:۵۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما باید سعی کنید که برای تقویت نیروی شخصی که مظلوم واقع شده تلاش کنید تا او به امنیت بیشتری برسد ولی نه به صورت دعوای بدنی!! بلکه به صورتی سیاستمدارانه که دیگران احساس کنند که پیش شما کم می آورند. شما باید به این شخص ظالم نشان دهید که این شخص مظلوم هواداران و دوستان زیادی دارد و او را تهدید کنید که آبروی او را جلوی دیگران خواهید برد اگر او بخواهد مجددا این شخص مظلوم را آزار دهد. این از هر کتکی برای او بدتر است. شما باید بسیار جسورانه و پررنگ ولی با هوش و دقیق و هماهنگ با تمام حواستان رفتار کنید و مسیر این جریان را کلا عوض کنید. من در رویای اولتان هم عرض کردم باید به او کمک کنید و این خوابتان هم همین را می گوید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۳۹:۱۷
Mahshid

Mahshid : سلام وقت تون بخیر
من دیشب خواب دیدم که در محلی هستم که فکر میکردم اونجا دانشگاهم هست اما با دانشگاهی که در عالم واقع میرم خیلی فرق داشت اونجا مدیر گروه با من دعوا میکرد و من متعجب و حیران فقط اشک می ریختم اون میخواست من رو از دانشگاه اخراج کنه چندتا از اساتید که من نمی شناختمشون و فقط میدونستم استاد هستن اومده بودن و واسطه شده بودن که مگه چی شده ایشون معدل الف دانشگاهه و چرا میخوای اخراجش کنی.در دانشگاهمان در واقعیت خانمی هست که خیلی سعی داره با خدمات پیش پا افتاده مثل گرفتن قهوه برای اساتید یا ارسال پیام ،بهشون نزدیک بشه من در حال حاضر دارم با اساتید از طریق مقاله و کارهای حرفه ای کار میکنم می دیدم مدیر گروه اسم اون خانم رو میاره، و به من میگه فلانی خیلی چیزها به من گفته تو دیگه نمی تونی تو این دانشگاه بمونی

پاسخ
لینک۱۰ دی ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۴۵:۱۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما را در کارتان تشویق خواهند کرد و شما خوشحال می شوید. شما می خواهید که رابطه یا موقعیتی را زودتر تمام کرده و به آن پایان دهید یا احساستان را نسبت به چیزی که به آن خیلی تمایل دارید، سرکوب می کنید. شما بدون اینکه تملق کسی را بکنید؛ از شما تعریف مثبت خواهد شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۱۳:۲۳
khorshid

khorshid : سلام.خواب دیدم توی خیابونم و یکی از دخترای فامیل دورمون که اصلا زیاد نمیبینمش همراه بقیه دخترای فامیل سوار ماشینمون شدن و اون پشت فرمونه که ماشینمون شبیه الان نبود و نمیدونم چه ماشینی بود بزرگ و معمولی بود رنگشم فرق داشت نقره ای بود و میخواد ماشینمونو از توی پارک دربیاره منم وایسادم نگاه میکنم و فرمون میخواستم بدم ولی بلد نبود چطور بیاد بیرون و گاز داد و نصف ماشینمون گیر کرد به لبه ی جدول و بازم گاز میداد طوری که قسمت چپ ماشین کنارش کامل کنده شد و گیر کرد زیر جدول و خراب شد و من داشتم فکر میکردم به بابام چی بگم و انگار زیاد ناراحتم نشدم عکس العملی نمیدیدم از خودم،و بعدش دیدم رفتیم توی فامیل خونه مادربزرگم و داعیم نشسته روبه رو توی جمع و یه جمله گفت منم انگار با یه کلمه مسخرش کردم و یه تیکه انداختم ولی خیلی آروم گفتم نمیخواستم بشنوه ولی اون شنید و ناراحت شد و پیش همه بلند دعوام میکرد،بعد دیدم توی یه جمعی هستم که محیط کاره و کارشون مهندسی ساختو ساز ساختمانه و آقا و خانمهایی اونجا کار میکنن منم عضو جدیدی بودم ولی نمیدونم چکار میکردم و یکی از مردای اونجا که دو سه تا همکار و دوست صمیمی بودن و مردای خوبی از هر نظر بنظر میرسیدن منو زیر نظر گرفته بودن و گفتن یه مورد داریم برات خیلی خوبه واسه آشنایی بیا اینو تور کن ما میخوایم حال زنشو بگیریم ولی خیلی پسر خوبیه بعد گفتن زن داره و دوتا بچه داره منم تعجب کردم و گفتم عکسشو ببینم و توی گوشیش عکس چندتا مرد از دوستاشون بود که خوشم نمیومد ازشون گفتم اینه عکسش گفت نه اینجا نیست و منم توی ذهنم داشتم به این فکر میکردم که این آقایی که میگن نکنه همون مورد خوبی که من در واقعیت منتظرش هستم و نمیدونم کیه باشه و انگار مشتاق بودم.و بعدش دیدم توی یه موسسه زبان هستم که لباس فروشی هم بود و رو رگال لباس بود و من داشتم با اعضای اونجا حرف میزدم و با یه خانم جوان گپ میزدم که فروشندش بود و رفتم به آقای صاحب اونجا گفتم من حسابدارم اگه واسه اینجا حسابدار خواستید شمارمو بنویسید من هستم و اونم نوشت.در واقعیت هم حسابدارم و برای استادم کمک حسابداری میکنم که هر دفعه منو یه جا میفرستن واسه حسابداری کردن و فعلا ثابت جایی نخواستنم و ناراحتم بابت این سرگردانی.ممنون

پاسخ
لینک۱۶ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۵۲:۱۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما نباید اختیار و کنترل زندگی تان را به دست دیگران بدهید و به آنها اجازه دهید که با راهنمایی های غلط و اشتباهشان زندگی شما را خراب کنند . شما از نظر احساسی تحت فشار هستید و نظرات بی عقل و بی کفایت دیگران می تواند روحیه تان را خراب کند و شما را نسبت به این زندگی بی تفاوت کند در حالی که شما شخصیتی مهربان و دوست داشتنی دارید که بر روی حرفتان می ایستید و دوستی تان برای کسانی که دوستشان دارید واقعی و ماندنی است. شما باید سعی کنید که سیاستمدارانه تر رفتار کنید و برای خودتان دشمن تراشی نکنید و نباید اجازه دهید که دیگران شما را بازیچه و مسخره ی خودشان بگیرند و از شما سو استفاده کنند!! شما باید عاقلانه با همه برخورد کنید و اجازه ندهید که اجترامتان را پایین بیاورند. شما سعی می کنید که مردم را درک کنید و رفتار درستی بیاموزید و از خودتان بهترین تاثیر را روی مردم بگذارید. باید حساب کتاب زندگی را یاد بگیرید و این هم مثل شغلتان برایتان مهم باشد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۳۵:۳۳
پیمان

پیمان : سلام من خواب دیدم با مادرم و دخترعمم و بجه هاش و زن عنون و پسر عموم داشتیم از خیابوت رد میشدیم یه مسری بود تو خواب از اشناهامون بود یه دفه ای رفت تو یه کوچه که اونجا دوستش داماد شده بود داشتن میرفتن دنبال عروس بعد با کلی ماشین بودن دم دستشویی بود اونجا که وهیساده بودن من رفتم تو دیدم یه پسری تو یه حوضیه داره حموم میکنه بعد با هم بحثمون شد و دعوامون شد لفظی ولی بعدش همه داشتن میرفتن من دیدم یه دخترب با یه بچه اومده میگه پول بده بعد من بهش صدقع رو دادم داشت گریه میکرد میخواستم بیشتر بدم بهش که نشد بعد همه فامیلامون ارایش کزده بودن که باهاشون برن ولی نشد بریم باهاشون دختر دخترمم با ارایش پیشم بود ممنونم

پاسخ
لینک۱ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۵۲:۴۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. پسری که دیده اید به داخل کوچه رفته، با مشکلات و محدودیت هایی مواجه خواهد شد و شرایط بغرنجی را تجربه می کند. شاید دوست او نسبت به انجام کاری متعهد شده که به ضرر اوست و یا حتی شاید دور از جان دوست او فوت کند. شما صدقه باید بدهید و فکر نکنید که زیاد است. برای بهبود زندگی تان هر روز صدقه بدهید. فامیل شما به خاطر این شخص ناراحت خواهند شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۲۳:۲۹
پیمان

پیمان : سلام من خواب دیدم با رییس مجتمع فرهنگی که اونجا فعالیت دارم بحث میکنم و اعصابم خیلی خورد بودش یه دستگاهی رو میخواستن پولشم داده بود ولی میگفت باید سر قیمتش حرف بزنیم حدود ۱۸ میلیون داده بکد که هزینش شده بود ۳ میلیون ولی هزینه نگه داریش تو خوابم یادم میاد بیشتر میشد اونم زیر بار نمیرفت که اخر من پیروز شدم قرار شد اون وسیله رو و بقبه پولشو بهش برگردونم ولی خیلی جوش اورده بودم کارت به کارت کرده بود

پاسخ
لینک۱۷ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۴۰:۱۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. 18 از نمادی از کشمکش بین مادی گرایی و معنویت است. همچنین هشداری از خیانت، فریب، دروغ و خودخواهی است. تعبیر دیگر این است که ۱۸ به معنی دروازه ورود شما به بزرگسالی و مسئولیت هایی است که در پی آن می آید. رئیس مجتمع فرهنگی ساده لوحانه رفتار می کند و باید از همه ی تجربیات گذشته حال و آینده اش استفاده کند و مسئولیت پذیر باشد تا برنامه های فرهنگی شما با شکست مواجه نشود. در غیر اینصورت او اعتبار خودش را از دست خواهد داد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۷ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۰۶:۳۲
رها

رها : سلام خسته نباشید من جدیدا زیاد خواب میبینم دیشب نزدیکای صب خواب دیدم ک دارم دعوا میکنم بنده ارایشگرم خواهرمو ک ازدواج کرده دو بچه هم داره تو خواب بردم سالنی ک خودم اونجا کار میکنم ک گویا شبه عروسیش بود بخاطر اینکه دیرمون شده بود خواهر با مدیریت سالن بحث کردن منم رفتم ک ببینم چ خبره ک منم باهاشون دعوام شد ک البته من با مدیریت سالن رابطه ی صمیمی دارم تو واقعیت تو خوابم بهشون گفتم حالا بخاطر من شما سر یعتر باشین ک نشداخرش دعوا شد تعبیرشو میخاستم ممنون

پاسخ
لینک۲ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۰۶:۱۸:۵۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خواب شما دو تعبیر متفاوت می تواند داشته باشد. اول اینکه کسی سعی می کند که خواهر شما را راهنمایی کند که با سیاست تر رفتار کند و این شخص می خواهد به خواهرتان نصایح خودش را بقبولاند ولی نصایح او به ضرر خواهر شماست و شما از اینکه این شخص موقعیت را درست تشخیص نمی دهد و حرف بی ربط و نابه جایی می زند، عصبانی می شوید. تعبیر دوم این است که شما سعی می کنید که به خاطر نگرانی هایی که در بیداری تان دارید و استرسی که به شما وارد می شود، نظرات خودتان را به پیش ببرید و کارها را بر طبق میل خودتان برنامه ریزی کنید. شما از چیزی در محیط کارتان ممکن است احساس رضایت نکنید مثل عدم برنامه ریزی و تنظیم وقت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۰۶:۱۱
zahra

zahra : سلام. من امروز خواب دیدم که خونه قبلی مادر شوهرم هستم . شوهرم اومد سر میز ناهار و چندتا سیگار رو دراورد و یکی رو گداشت توی دهانش. ( شوهرم سیگاری نیست) من تمام سیگار هارو گرفتم و گفتم ترک کردی نباید دوباره بکشی و شوهرم گفت چون ناراحتم ام. بعد من و شوعرم رفتیم بیرون. توی ماشین یک سیگار کشید یکم از سر سیگار سوخت و یک دود سفید بلند شد. باناراحتی گفتم تو ترک کرده بودی و گفت چون ناراحتم. گفتم بزنه کنار. از ماشین پیاده شدم. بعد شوهرم اومد پایین رو به روم واستاد و با لحنی بد و جدی گفت بیشعور و ماشین رو پارک کرد و رفت و منو تنهاگذاشت. تا صبح روز بهد همون جا موندم و گریه میکردم. زنگ زدم به خواهر شوهرم و ازش خبر نداشت و صداش پشت تلفن قطع شد و من بلند گریه کردم. با تاکسی رفتم خونه بابام. توی راه دو دل بودم که برم خونه خودم یا بابام. که وقتی رسیدم خونه بابام دیدم مامان و خواهرم باهام توی تاکسی هستن و من متوجه نشدم. وسایلام رو دادم خواهرم برد توی خونه و من توی خیابون به مامانم همه رو گفتم. مامانم میگفت صحبت میکنه بابا ولی من درحال گریه میگفتم نمیخوام دیگه. کافیه برام.

پاسخ
لینک۲۹ دی ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۴۷:۴۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. همسر شما مسائلی را با شما مطرح کرده و به ارزیابی این مسائل می پردازد. فکر او ناراحت است. شما باید سعی کنید که با همسرتان همفکر باشید و راه حلی برای مشکل او پیدا کنید و نه اینکه راه خودتان را از او جدا کنید و به احساس او اهمیت ندهید. چون اگر او هم متقابلا در مقابل احساس شما بی تفاوت باشد و از شما بخواهد که فقط طبق میل او رفتار کنید، شما هم احساس خوبی نخواهید داشت. شما خودتان را تحت فشار شدید عصبی احساس می کنید و شاید درددل کردن با خانواده تان برایتان راحت تر است تا حل و فصل کردن مشکلاتتان با همسرتان. شما با همسرتان خیلی صمیمی و راحت نیستید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۴۲:۰۷
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.