تعبیر خواب رانندگی
راننده درخواب کسی است که برای مدتی کنترل زندگی شما را به دست می آورد. اگر خواب ببینید با کسی سوار اتومبیلی شده اید و او رانندگی می کند، در مقطعی از زندگی شما، آن شخص دست به اعمالی می زند که بخشی از زندگی شما را متاثر می کند.
اگر خودتان رانندگی کنید، کنترل زندگی خویش را به دست دارید. اگر ببینید به آرامی رانندگی می کنید، از انجام وظایف خود در زندگی نتایج مساعدی را به دست می آورید. اگر ببینید با سرعت ماشین می رانید، با گذشتن از مراحل خطرناکی در زندگی، به نتایج مطلوبی دست خواهید یافت و به کامیابی خواهید رسید.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
agomari : سلام خانم هراتی عزیز. سال نو مبارک. چقدر خوبه که هستید. من دیشب در بیداری به عکس مادرم که فوت کردن نگاه کردم و گفتم مامان مثل سالهایی که بودی و بهم عیدی می دادی عیدی بهم بده برو و از خدا بخواه برای براورده شدن چند تا خواسته که اونها رو گفتم برام دعا کن وقتی خوابیدم خواب دیدم من و ماادرم تو یه ماشین نشستیم و مامانم رانندگی می کرد خیلی خوب و با مهارت و من پشت نشسته بودم و تو ماشین انگار یه دوش آب بود من باهاش همانطور که مامانم رانندگی می کرد حمام کردم ولی خودم رو پایین آورده بودم که ماشین های دیگه که رد می شدن منو نبینن بعدش رسیدیم به یه شهر دیگه که مرکز استانمون هست و خانه خواهرم انجاست فکر کنم (زیاد مطمئن نیستم) رفتیم خونه خواهرم من پیش خودم فکر می کردم که برا برگشتن هم با مامان که برگشتم من باز تو ماشین حمام می کنم که برادرم هم قصد برگشتن با مارو کرد که دیگه پیش خودم گفتم دیگه نمی تونم حمام کنم که از خواب بلند شدم و برگشتمون رو دیگه تو خواب ندیدم.
فریبا هراتی
: سلام. سال نوی شما هم مبارک. تشکر. روحشان شاد. مادرتان می خواهد به شما بگوید که اوست که با دعای خیرش، کنترل زندگی تان را بدست گرفته و البته دعاهای او در حق شما مستجاب خواهد شد. نگرانی ها و ناراحتی هایتان را با دعای خیر مادرتان می شویید می رود و شروعی تازه خواهید داشت. شما هم مثل خواهرتان انشالله به امنیت و استقلال خواهید رسید و روابط تان با او تقویت خواهد شد. مادرتان برای همه ی شما دعا می کند ولی شما نمی خواهید که حریم خصوصی تان جلوی برادرتان شکسته شود و او از آرزوها و رازهای شما سردربیاورد. تشکر از همراهیتون.
shabnam : سلام خانم هراتی جان پیشاپیش قرن جدید بهترین روزهارو با لبخند تجربه کنین!
خواب دیدم پدر مرحومم جوانتر و شادابه و ما رو سوار ماشینش کرده و با سرعت و خطرناک میرونه (طوریکه وقتی وارد خیابونی میشد شانسی رد میکرد و ممکن بود به ماشینها بخوره) تا مارو به هرچه زودتر به کتابخانه شهر برسونه و دایی ام بهش تذکر میده که ایمن تر برونه . وقتی از میان بر های شهر ک خلوتتر بود میپیچید ماشین کج میشه و من از توش میفتم بیرون و برای اینکه وقفه تو هدف بابامنیفته من بهشون میگم من خودم بسرعت میدوم وخودمو میرسونم کتابخونه شماها برید.دایی ام اعتراص کرد که چه کاریه پیاده بیای و خسته بشی بیا سوار ماشین شو و فکر کنم اخر سر سوار ماشین شدم.
من چند شبه به باباممیگم به خوابم بیاد و واسه اینده مبهم ام راهنمایی ام کنه. بسیار ممنونم از تعابیر عالی تون
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. تشکر خانم گل همینطور شما. روح پدرتان شاد. او روحش در آرامش کامل به سر می برد و می خواهد مسئولیت شما را مانند گذشته به دست بگیرد و خیلی زود شما را به اهدافتان برساند و احتیاجاتتان را فراهم کند. اما در عین حال او می خواهد به شما بگوید که برای رسیدن به موفقیت باید خردمندانه رفتار کنید و مهارتها و دانش لازم را برای پیشرفت در زندگی تان کسب کنید. شما نباید دلسرد و ناامید شوید و نباید عجولانه قضاوت کنید و نباید خسته شوید و از رسیدن به هدفتان، جا بمانید. او می خواهد به شما بگوید که شاد باش. قوی باش. فرصت ها را از دست نده. وقتت را به بطالت نگذران و قبل از انجام هر کاری، دانش و مهارت لازم برای پیشرفت در آن کار را به دست بیاور. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : با سلام و خدا قوت، خواب دیدم توی ماشین پسرعموم صندلی کنار راننده نشسته بودم پسرعموم خودش رانندگی میکرد هیچ صحبتی نمی کردیم تا رسیدیم به یه پارک ظاهراً مقصد من بود پیاده شدم و قبل از بستن درب خودرو گفتم موبایلم خونه بابات اینا جا مونده برام بیارش خوشبختانه رمز داره نمی تونن توشو ببینن پرسید رمزشو به من نمیدی گفتم نه لبخند زد و من درب رو بستم و رفتم، من یکم باهاش جدی بودم.(من هیچ رابطه گرم یا صمیمی با ایشون ندارم چون سال به سال همدیگرو نمی بینم فقط گهگاهی خانوادگی از هم خبری داریم)
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. آنها احتمالا از شما یاد کرده اند و حرفتان را زده اند. شما تمایلی به ارتباط با ایشان ندارید و پسر عمویتان هم می داند. شما با زندگی خودتان خوش هستید و ارتباطی هم با آنان نخواهید داشت. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : سلام و شبتون بخیر خواب دیدم همراه پسرعموم توی ماشینش صندلی کنار راننده نشسته بودم ایشون رانندگی میکردن بین راه صحبت نمیکردیم تا رسیدیم به یه پارک (انگار مقصدم بود) از ماشین پیاده شدم و قبل از اینکه درب خودرو رو ببندم بهش گفتم راستی موبایلم توی خونه بابات اینا جا مونده برام بیارش هرچند خیالم راحت توشو نمیبینن چون رمز داره با لبخند پرسید رمزشو به من نمیدی گفتم معلومه که نمیدم و اون لبخند زد اما من خیلی جدی باهاش صحبت میکردم درب ماشین رو بستم و رفتم
فریبا هراتی
:
سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. ((در نوبت هستید)) و باید این خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون.
عبدالله یزدانی : سلام خانم هراتی. لطف کنید تعبیر بفرمایید. تاریخ رویت ۱۵ شوال. خواب دیدم در راهی اسفالت که دو طرفش شیب شدید داشت ماشین میراندم که نزدیک بود ماشینم چپ بشه (به لبه خاکی شیب دار رسیده بودم) کنترل کردم و چیزی نشد دیدم ماشینهای دیگه چپ میشدند! در صحنه دیگر از ماشین پیاده شدم که برم آن طرف خیابان. تا وسط خیابان عبور کردم دیدم حرکت ماشینهای سنگین متوقف شد و بعضی هاشون شروع کردن به عقب آمدن و ترافیک بسیار سنگینی شد که نزدیک بود وسط این ماشینها له بشم. یک دختر جوان در آن ترافیک به نام میساء منو از دستم گرفت انداخت جلوی خودش گفت مراقب باش و راه رو نشونم داد. قبل از اینکه له بشم از یک راه بسیار کوچک که نزدیک بود اونم بسته بشه خودم رسوندم بیرون ترافیک. میساء درست پشت سرم بود که بش گفتم تو هم بیا له نشی. ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما در مسیر زندگی تان علیرغم تمام خطراتی که برای رسیدن به اهدافتان وجود دارد، با موفقیت به پیش می روید و هیچ حادثه ی مهمی، مانع رسیدن شما به اهدافتان نمی شود. اما خیلی از مردم مجبور می شوند که از فعالیت ها و کارهایشان به صورت موقت دست بکشند و قادر نخواهند بود که به پیشرفتشان در زندگی ادامه دهند و یا در راه رسیدن به اهدافشان شکست خواهند خورد. شما تصمیم می گیرید فعالیت هایتان را متوقف کنید و مسیر زندگی تان را عوض کنید. تغییرات کلیدی در جامعه به وجود می آید و خیلی ها مجبور می شوند که به خاطر کارهایی که در گذشته انجام داده اند، مورد سوال قرار بگیرند و اگر مرتکب خطا و گناهی شده باشند، به خاطر اشتباهاتشان سرزنش خواهند شد ولی شما برمشکلاتتان غلبه خواهید کرد منوط به اینکه وقار و احترامتان را حفظ کنید و عجولانه و بی دست و پا و بی احساس رفتار نکنید. تشکر از همراهیتون.
ملینا : سلام روزتون بخیر. خواب دیدم که با همکارم که خیلی واسم عزیز هست در ماشینش بودیم و اون داشت رانندگی می کرد در مورد یه مبلغ پول صحبت می کردیم که قرار بود بهم بده ظاهرا پشیمون شده بود و داشت توجیه می کرد منم ناراحت شدم گفتم این پول رو قرض می خوام بهت بر می گردونم این همه بهت هدیه دادم اما تو واسه من کار خاصی تا حالا نکردی در همین حین یهو از پشت فرمون رفت عقب نشست منم سمت شاگرد نشسته بودم اما چون عصبانی بودم به حرفم ادامه داشتم می دادم که بهم گفت حواست رو بده داریم می خوریم به ماشین جلو که من سریع با دست زدم رو ترمز و بعدش نشستم پشت فرمون البته یکم به سختی خودمو جا دادم روی صندلی چون صندلی یکم جلو بود اما بعدش ریلکس و مسلط و آروم ماشین رو کنترل کردم و رانندگی کردم و اون همچنان عقب نشسته بود.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید همکارتان برای شما اعتبار زیادی قائل باشد و کاری را که تمایل به انجامش دارید را به شما واگذار کند. او با درخواست شما موافقت خواهد کرد و خودش را عقب می کشد تا شما فرصت داشته باشید که کارها را مطابق با میل خودتان کنترل کرده و به پیش ببرید. شما تصمیمات خودتان را اتخاذ می کنید و او مطیع و تابع شما خواهد بود و اصلا در کارتان دخالت نمی کند. تشکر از همراهیتون.
محسن : با عرض سلام ، من 28 ساله هستم،مشهدی و دارای لیسانس معماری و شغل آزاد هستم ، این خواب را پریشب دیدم تقریبا در بین ساعت 4 تا 6 صبح ، من و پسر همسایه مادربزرگ مادریم که همچنین برادر کوچک زندایی ام هم میشود و سه چهار سالی از من بزرگتر است در ماشین نشسته ایم و او رانندگی میکند و من هم سمت شاگرد نشسته ام ، او بسیار بد و ناشیانه می راند و ماشین را به در و دیوار میزند و با اینکه یه او چندین بار میگویم خوب ماشین را بده به من برانم اما لجبازی میکند وحتی تقریبا در انتهای خوابم به طرف یک خانه مسکونی ویلایی و بسیار شیک میرود ( البته با سرعت کم تقریبا 30 کیلومتر ) و از پله ها بالا میرود و در انتها میکوبد به درب آن خانه مسکونی ، در انتها به من میگوید که بیا به جای من بنشین و رانندگی کن ولی همینجا زنگ آلارم گوشی ام فعال شد و از خواب بیدار شدم ( چون برای ساعت 6 صبح کوک کرده بودم ) وگرنه فکر میکنم ادامه داشت ، با سپاس
فریبا هراتی
: سلام. برادر کوچک زندایی شما به شما پیشنهاد می کند که در انجام کاری با او همکاری کنید ولی او می خواهد که خودش کنترل اوضاع را بدست گرفته و کارها را مدیریت کند. اما او اصلا بلد نیست که چطور باید به هدفش برسد و اشتباهات زیادی در عملی کردن این هدف از خودش نشان می دهد. او نصایح شما را نخواهد پذیرفت و باعث می شود که آرامش و پرستیژ و شخصیت شما هم زیر سوال برود! برخورد او با مسائل سطحی و ظاهریست و نسبت به مسائل سطحی نگری می کند. او با احساساتش صاف و صادق نیست. اخر سر هم که در کارش شکست بخورد می خواهد تقصیرها را گردن شما بیاندازد. مبادا با او در انجام کاری شراکت کنید!! خوابتان هشداری به شماست که اگر او از شما تقاضای همکاری کرد او را رد کنید. اگر در بیداری اصلا او با شما کاری ندارد، ممکن است کسی با خصلت های اخلاقی او بخواهد اینطوری برایتان دردسر درست کند و باید خردمندانه رفتار کنید و هر کسی هر چه گفت به بهانه ی اینکه او دوست یا فامیل است؛ از او تبعیت نکنید. تشکر از همراهیتون.
Sayyeh : ممنون از تعبیرتون.دلگرمم میکنید.خوشحالم ک با سایتتون آشنا شدم. لطفا این متن پنهان بمونه.سپاس فراوان
فریبا هراتی
: سلام. استدعا می کنم. حقیقت امر این است که خوابی که شما می بینید، گویای افکار و تفکرات شما در زمانی است که خواب را دیده اید و آنچه که آن زمان برای شما مد نظرتان بوده است، تکیه ی خوابتان بر همان است. با توجه به اینکه من نه از افکار شما در زمانی که خوابتان را دیده اید با خبر هستم، و نه به فایل خوابهای گذشته ی شما در اینجا دسترسی دارم، و نیز با توجه به حجم بالای کاربرانی که به سایت مراجعه می کنند، و فرصت بسیار کمی که برای هر تعبیر در اختیار من گذاشته می شود، متاسفانه قادر به بررسی جز به جز خوابهای گذشته ی شما و اتخاذ یک نتیجه ی واحد، که بتواند پاسخگوی سوال شما را در خصوص بهبود زندگی تان باشد، نیستم. امیدوارم در پناه خدای بزرگ و موفق باشید. تشکر از همراهیتون.
Sayyeh : سلام و روز خوش
۱۰ ذیحجه(عیدقربان) خواب دیده بودم: میخواستیم از شهر خودمون بریم تهران.من راننده بودم.میترسیدم. میگفتم تا حالا جاده خارج از شهر نرفتم.
جاده دو تا پیچ داشت و روی تنه درخت بود.(پیچها رو ب بالا و روی درخت)
دوتاخانم هم همراهم بودن بعنوان مسافر، یکیشون مادرم بود و اون یکی یادم نموند.
خیلی از پیچ جاده میترسیدم. میگفتم نمیتونم،برام سخت بود.پدرم بمن جرات میداد و میگفت نترس.
دو نفر مسافر رو پیاده کردم ببینم اوضاع جاده چجوریه، میتونم یا نه. دیگه یادم نیست سوارشون کردم یا نه.اصلا بقیه خوابم دیگه نبودن.
با احتیاط رانندگی میکردم و جاده و مسیر رو خوب نگا میکردم.سرعتم بالا نبود.
رفتم وتونستم.
ی قسمت از جاده اینجوری بود ک انگار پله داشت رو ب پایین.
من پیاده شدم نگا کنم ببینم چجوریه و چطور میتونم با ماشین از رو پله برم.با خودم میگفتم پس بقیه مردم چجوری از پله ها رفتن؟!
رفتم ک امتحان کنم(همچنان پیاده بودم) دیدم پله ها رفتن توی هم و در واقع تبدیل ب ی جاده صاف(با شیب رو ب پایین)شد و من خیلی سریع و راحت رسیدم ب انتهای مسیر.
یادمه خوشحال بودم و ی عده آخر راه منتظرم بودن و خوشحال.
این خواب رو موقعی دیدم ک میخاستم در مورد مسئله ای تصمیم خیلی مهم بگیرم و خیلی مردد بودم ک ایا کارم درسته یا نه و هنوزم درگیرش هستم.
اگه زمان تعبیرش هم مقدوره، ممنون میشم بفرمایید.
سپاس فراوان از لطفتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. دوست خوبم استدعا می کنم خوابهایتان را پشت سر هم بنویسید و آن را در سطرهای مختلف ننویسید چون خوابتان طولانی می شود و من قادر نیستم هنگام تعبیر در باکس مخصوص، همه ی خوابتان را یکجا مشاهده کنم. پس مثل الان من که دارم پاسخ شما را می دهم، تمام خطوط با پشت سر هم بدون اینکه سر خط بروید، بنویسید. تعبیر خوابتان این است که شما می خواهید مسیر زندگی تان را عوض کنید و تصمیمات مهمی را عملی کنید ولی نگران هستید که آیا می توانید کنترل زندگی تان را به راحتی در دست بگیرید و در انجام کارهایتان موفق باشید یا خیر. شما آرمانهای بلندی برای خودتان در نظر گرفته اید و عجولانه هم قضاوت نمی کنید. اما سعی می کنید که با نهایت احساس و خرد و عقلانیت تان در زندگی تان به پیش بروید و از تجارب و نصایح دیگران هم در زندگی تان استفاده کنید. شما قادر خواهید بود در کاری که نسبت به آن مردد هستید، به خوبی به موفقیت برسید و راه ها برایتان هموار خواهد شد. کارتان درست است و خواب شما مبارک است. اگر می خواهید سفر کنید یا دنبال کارتان را بگیرید انشالله به موفقیت خواهید رسید. تعبیر ممکن است با تاخیر همراه باشد و با توجه به اینکه شما در مرداد ماه خواب دیده اید، تاخیر کافی داشته است. تشکر از همراهیتون.
Gandom : سلام خانم هراتی نازنین. به خاطر خواب قبلیم من عذر میخوام که از اول "الهامو" درست معرفی نکردم و شما با این حجم تعبیر خواب حق دارید که به یاد نداشته باشید و بوس :). این خوابو دیروز عصر دیدم. صندلی عقب ماشین باکلاسی بودم و در حال حرکت بود (پشت راننده بودم). راننده اقای ایکس و کنار راننده آقایی بود که انگار برادرشون بود اما با برادرهای واقعیش متفاوت بود، اما در عین حال دوست داشتنی و جذاب بود :). جوری بود که انگار من اجازه داشتم با ایشون صمیمی باشم و دستاشو اورده بود عقب و دستامو گرفته بود و بعد همینجور که من متمایل شده بودم به سمت جلو اقای ایکس دستامو با محبت گرفت و من کم کم دستمو از دست برادرش کشیدم بیرون. همینجور که در حال نوازش دستم بود انگار اومد صندلی عقب و من چند دفعه بوسیدمش (براش جالب بود). بعد نشسته بودم رو پاهاش و انگار خواهرم بهم میگفت که تعریف کن که یه موقعهایی چقدر عصبانی شده بودی. بعد خودمو تو اینه دیدم و متوجه شدم سوراخ سمت چپ بینیم خیلییی بزرگ شده و یا انگار سوراخای بینیم یکی شدن (تو واقعیت به تازگی مجدد عمل کردم). مثل همیشه کلی ممنونم به خاطر حوصله ای که برامون میذارید.
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. استدعا می کنم. شما ممکن است احساس کنید که در این زندگی با پرستیژ و مرفه ای که دارید، از آقای ایکس تبعیت می کنید ولی شاید فکر کنید که او شما را پشت سر گذاشته و نظرات شما را نادیده می گیرد و مطابق با میل خودش رفتار می کند. او به شما اجازه می دهد که با بخشی از جنبه های او صمیمی شوید و نه با کل وجودش! یعنی بعضی وقتها تمایل دارد که با شما ارتباط برقرار کند منوط به اینکه تصمیم گیرنده ی اصلی برای مدل رفتار کردنش فقط خودش باشد و نه شما. اما او کم کم ارتباطش را با شما قویتر خواهد کرد و مستقیم تر و رک تر راجع به احساساتش با شما صحبت می کند. او کم کم به شما نزدیک تر خواهد شد و شما می خواهید که او از شما حمایت کند. اما در عین حال ته دلتان می گویید که اگر بداند وقتی عصبانی می شوید، آن روی دیگرتان چگونه است، او راجع به شما چه فکری خواهد کرد!! :)))). شما خیلی احساساتی فکر می کنید و باید منطقی تر باشید. خواهش میکنم خانم گل. تشکر از همراهیتون.