کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب راه

دیدن راه در خواب، دلیل بر جستجو در راه دین و ایمان و افزودن به باور و یقین خود است. اگر درخواب دید که در شاهراه می رود، در راه راست گام بر می دارد. گم شدن در راه، سرگردانی در امر دین و دنیاست. اگر در رفتن راه، خستگی به او عارض نشد، آدم سخت کوشی است و اگر از راه راست بیرون نرفت، خیر دنیا و آخرت را نصیب خود می کند.

اگر راه رفتن وی در شب بود و نتوانست به دلیل ابری بودن آسمان با کمک ستارگان راه خود را پیدا کند، جستجو گری است که شب و روز در جستجوی حقیقت، خستگی ناپذیرگام بر می دارد و عاقبت در کاری که دارد، موفق خواهد شد. اگر راه خود را خرم و پر از سبزه دید، راهی که می رود صراط مستقیم و راهی درست است و در غیر آن معنای برعکس دارد.

    امام صادق (ع) می فرماید: تعبیر راه بر پنج وجه است:
  1. دنیا،
  2. فراغت و شادی،
  3. کار نیک،
  4. خیر و برکت،
  5. آسایش و راحتی مردم.

محمد ابن سیرین گوید: راه به خواب دیدن، دین بود و استقامت آن و جستن راستی در دین و دنیا. اگر بیند بر شاهراه می رفت، دلیل که به راه دین رود. اگر بیند که به راه راست گروهی را هدایت کرد، دلیل که قومی را به راه راست و صلاح راهنمائی کند. اگر بیند در راه سرگشته و متحیر می گردید، دلیل که در راه دین یا به کار دنیا سرگشته شده باشد.

ابراهیم کرمانی گوید: اگر بیند در راهی می رفت چنانکه خسته نشد، دلیل که حق خود را از کسی بستاند. اگر بیند کسی او را از راه راست به راه کج برد، دلیل بود که او را دروغ مشغول گرداند. اگر بیند به شب تاریک به راه می رفت و راه به او مشکل شد، دلیل که استقامت و راه راست یابد. اگر راههای بسیار بیند و نداند که از کدام راه باید رفت، دلیل که در دین خویش متحیر بود و با مردم بددین وی را صحبت بود.

اگر بیند که راه در برابر او مشکل شد و ندانست به کجا می رود و به قول حضرت رسول دست راست گرفت و می رفت و چون شب درآمد، راه گم کرد، دلیل که راه حق بر او پوشیده گردد. اگر بیند به عزم از راه به در رفت، دلیل که بر دشمن مکر و حیله سازد. اگر بیند در راه همی رفت و زنی پیش وی آمد و به سبب آن زن از راه به یک سو رفت دلیل که به دنیا فریفته شود خلل دردین او درآید و راه خیر گذارد. بدان که حکم پیاده شدن در راه سوار شدن، در تاویل یکسان است.

جابر مغربی گوید: اگر بیند در راه او سبزه و نباتات نیکو بود، دلیل بر پاکی و نیکوئی دین کند. اگر بیند در راه به گمان می رفت، دلیل بود که دین بدست آورد یا در کار خود سرگشته شود. اگر بیند کسی را از راه ببرد، دلیل بر فساد وی کند.

اسماعیل بن اشعث گوید: راه راست درخواب مسلمانی بود و استقامت دین و راه کج بر خلاف این بود.

آنلی بیتون می‏ گوید: اگر خواب ببینید از راهی باریک می گذرید و از روی صخره ها و زمین ناهموار عبور می کنید، نشانه آن است که هیجان تب آلودی بر شما چیره خواهد شد و با بدبختی بزرگی مواجه خواهید شد.
اگر خواب ببینید می کوشید راهی که از آن باید بگذرید، پیدا کنید، علامت آن است که کاری که می خواستید به نحو مطلوبی به پایان برسانید با شکست روبرو خواهد شد.

اگر خواب ببینید از راهی عبور می کنید که اطرافش پوشیده از گل و گیاه و چمنزارهای سرسبز است، نشانه آن است که از عشق های تحمیلی نجات خواهید یافت.
اگر خواب ببینید راه خود را گم کرده اید، علامت آن است که اگر به اقداماتی که انجام می دهید با دقت بیشتری تأمل نکنید، شکست خواهید خورد.

تعبیر خواب راهرو

اگر کسی در خواب دید راهروی خانه اش تمیز و مرتب است، همسر وی با لیاقت و نجیب است . اگر زن راهروی خانه اش را تمیز دید، و مصالح آن محکم بود، دلیل بر قدرت و توانایی شوهر و اخلاق نیک وی است.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

57 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

  افسون

افسون : با سلام و تشكر از شما.دوستم خواب ديده با دوست پسرش همديگر را از دور مي بينند. او اشاره مي كند كه دوستم نزد او برود و با هم از خياباني كه او سرش ايستاده بوده بروند ولي دوستم با اشاره به او مي فهماند كه نه و او بيايد و از كوچه اي كه دوستم سر آن ايستاده بروند . در نهايت دوست پسرش مي آيد و از مسيري( كوچه اي) كه دوستم گفته مي روند. آن كوچه و خيابان هم آشنا بوده است .(اين دو مدت زيادي هست كه با هم در ارتباط نيستند .)ممنون ميشم خوابش را تعبير كنيد.

پاسخ
لینک۲۶ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۱۱:۱۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. این خواب از جمله خوابهایی است که نمی توان تعبیر قاطعی در مورد آن گفت زیرا مدت کوتاهی است که اینها همدیگر را می بینند و صرفا شاید تصورات ذهنی دوستتان در مورد قرار گذاشتن با دوست پسرش باشد و اینکه هر کدام بخواهند حرف خودشان سر باشد!! اما اگر تعبیری بتوان برای آن گفت این است که دوستتان با تمایل بر اینکه حرف خودش پیش دوست پسرش سر باشد، خودش را به دردسر می اندازد و دچار شرایط بغرنجی می شود زیرا جاده راهی باز برای زندگی است و کوچه شرایطی بغرنج. خیر است انشالله.

پاسخ
لینک۲۶ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۳۶:۰۹
hamid

hamid : سلام وقت بخیر ، من در خواب دیدم که در دفتر یک باشگاه هستم و ناگهان به من و یک فرد دیگر اعلام شد شما دو نفر امروز حق ورزش کردن ندارید که نفر کناری من با عصبانیت از جمع خارج شد و من هم دنبال او رفتم ، ناگهان دیدم در یک خیابان خلوت و تاریک و در شرایطی که زمین به خاطر بارندگی گل آلود شده همراه با سه مرد و یک خانم جوان ولی ناشناس در حال راه رفتن هستم تا به یک ترمینال رسیدیم و با آن جمع خداحافظی کردم و به تنهایی به راه افتادم که ناگهان پدرم از یک مغازه شلوغ مرا صدا کرد و گفت صبر کن با هم بریم اما من قبول نکردم و همچنان به راهم ادامه دادم تا این که متوجه شدم پدرم در تعقیب من است و من برای فرار از پدرم وارد یک خیابان شلوغ شدم و با عجله یه تاکسی گرفتم اما به یک باره یادم آمد کرایه ندارم و باید از کارت پول میگرفتم که ناگهان از خواب پریدم ، لطفا بنده رو رهنمایی کنید چونخواب هایی که در ساعت 5 تا 7 صبح میبینم خیلی زود تعبیر میشن

پاسخ
لینک۱ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۷:۱۴:۳۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما می خواهید نظراتتان را آزادانه ابراز کنید ولی به شما اجازه نمی دهند که نظرتان را مطرح کنید و از تجاربتان بگویید. به همین جهت احساس می کنید که مسیر زندگی شما ناراحت کننده و دلگیر است و بسیار فکرتان مشغول شده و ناراحت می شوید. زندگی شما متحول می شود. شما رابطه یا موقعیتی را پشت سر می گذارید و مسیر جدیدی را در زندگی تان پیش می گیرید. پدرتان می خواهد از تجارب خودش با شما صحبت کند و شما را راهنمایی کند ولی شما ترجیح می دهید که مشکلاتتان را برای خودتان نگه دارید. ولی باید سعی کنید که غرورتان را کنار بگذارید و به دیگران اجازه دهید که کمکتان کنند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۲۵:۵۷
Lia

Lia : خواب مال قبله و خوب یادم نیست در واقعیت می خواستم بدونم ک ایا تو کاری ک دارم انجام میدم موفق میشم یا نه خواب دیدم در یک راه (اتوبان) بی انتها هستم مسیری بدون هیچ سرسبزی مستقیم و بی انتها (شاید در یک اتومبیل بودم ک بسرعت میرفت تو این مسیر بی انتها بی هیچ سرسبزی اگر در اتومبیل با سرعت می رقتم هم هی خواستم بدونم تعبیرش چی میشه؟) قبلا از تعبیرتون سپاسگزارم

پاسخ
لینک۷ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۲۷:۳۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید در مسیر زندگی تان به موفقیت برسید و هدفتان فقط موفقیت است ولی هیچ فکر نمی کنید که کاری که انجام می دهید به صلاحتان هست یا خیر و عجولانه تصمیم می گیرید که فقط بروید و موفق شوید اما به کجا معلوم نیست! این نشان می دهد که شما خودرای و لجباز هستید و می خواهید حرفتان را به کرسی بنشانید. تشکر از همراهتیون.

پاسخ
لینک۷ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۱۳:۲۶
مینا

مینا : سلام روز خوش
خواب دیدم تو یه راهروی پهن یه موزه هستم که وسطش دوتا ستون محکم بودوحدود دوتا سه متر بین ستونهاتا دیوارهای پشت وجلو فاصله بود ومن به ستونها تکیه داده بودم وشوهرم هم باهام بود وپسرم روبروی من وایساده بود وچهار تا جسم سنگی بیضی شکل نشونم میداد اجسام شبیه منشور کوروش ولی سفیدتر ونو تر از اون بودن این جسمای سنگی با یه دکمه به دو قسمت نامساوی تقسیم می شدن وداخلشون یه اجسام با ارزشی مثل زیر خاکی و گلمرغی با رنگهای سبزو فیروزه ایی بودن البته هر ۴تاشون باهم فرق می کردن ودوباره بهم وصل می شدن بعددیدم پشت ستون برادرم با یه مجله که درمورد اثارباستانی بود تودستش بود نشسته بود ودر مورد اهرام مصرو فرعونا داشت صحبت می کرد من وسط حرفش یه لحظه حواسم رفت جایی دیگه وقتی دوباره چشمش بهش افتاد دیدم اعصابش خرد شده بود فکر می کرد به حرفش گوش نمی دم بعد بهش گفتم خوب داشتی می گفتی واون دوباره شروع به توضیح دادن کرد

پاسخ
لینک۱ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۱۱:۰۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما برای پیشرفت در زندگی تان اعتماد به نفس کاملی دارید و زندگی تان در تعادل به سر می برد. فرصت های جدید و معابر ذهنی جدیدی در زندگی شما به وجود می اید و زندگی شما متحول می شود. شما برای رسیدن به موفقیت مسیری غیر معمول و غیر سنتی را پیش می گیرید و از تجارب گذشته تان و موفقیت هایتان و میراث و تاریخچه ی شخصی تان خیلی چیزها یاد می گیرید. برادر شما می خواهد از تاریخچه شخصی و تجارب خودش با شما صحبت کند و نشان دهد که از شما مجرب تر است و شما به او این امکان را می دهید که اعتماد به نفسش را بالاتر ببرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۰۹:۱۵
Mohsen

Mohsen :
سلام وقت شما بخیر خانم هراتی خواب دیدم یکی از آشناهای قدیمی که خانم هستند از بچگی ایشونو دوست داشتم اما با من ازدواج نکردن اما بعضی وقتا بهم پیام میدیم ایشون الان متاهل هستن بعنوان دو دوست خواب دیدم که ایشون گفتن مریضن و باید برن دکتر من گفتم میبرمت پیاده راه افتادیم به رفتن خواهرشم بود با یه مرد دیگه که اونا هم با هم بودن چهار نفری پیاده بودیم یا با ماشین یادم نیست تو خیابونا قدم زنان رفتیم من تو خواب احساس عشق زیاد به ایشون داشتم همین که داشتیم میرفتیم به یه خیابون شلوغ رسیدیم که نمیدونم با ماشین بودیم یا پیاده اما بعدش دیگه پیاده بودیم توی یه خیابون که رو به پایین بود قدم زنان میرفتیم جمعیتم زیاد بودکه یه دفه بخاطر ازدحام جمعیت بستنش و مردمو به یه طرف خیابونو دسته کردن همه هم مشکی پوش بودن انگار نصف خیابون باز بود من تا دیدم اینطوریه به دوستام و این خانم گفتم اینجوری نمیشه مریضی یه خیابون سمت راستمون بود تا دیدم کسی حواسش نیست گفتم بچه ها دنبالم بیایید یواشکی که کسی مارو نبینه رفتیم تو کوچه روبرویی انگار من راهنماشون بودم و همه جارو بلد بودم رفتیم داخل کوچه هیچکس نبود قدم زنان داشتیم میرفتیم که من پریدم یه چیزی وسط کوچه بود گرفتم آویزونش شدم که خیلی بالا بود و پرش خیلی بلندی داشتم که تو واقعیت هیچکس نمیتونه حالت اینکه آهن کشی کرده باشه وسط خیابون برای تابلو تبلیغاتی یا مسیر خیابونا فکر کنم بعد پریدم پایین خیلی احساس خوبی داشتم، یه جا میرقصیدم (فکر کنم داشتم جلب توجه میکردم یا شیرین بلزی براشون البته حسم میگه خانم هراتی) یه جا عاشقانه همو بغل کرده بودیم تو خیابون راه میرفتیم دنبال یه خیابون بودیم بره سمت پایین که به مقصد برسونه مارو این کوچه هه افقی بود اون خیابونی که تو نظرم بود پیدا نکردیم رفتیم به انتهای کوچه رسیدیم دیدیم کوچه که میره رو به پایین جلوش حالت دیوار گلی یا باغی چیزیه از داخل باغه یا محوطه داخل دیوار کشیه یه لوله استیل کج آویزون بود که یه پسره گذاشت من برداشتم بازی کردن باهاش رو گردنم داشتیم دنبال یه راهی میگشتیم که رد بشیم به خیابونی که میخاستیم برسیم که پسره اومد گفت اون لوله رو بهم بده من بهش دادم، بهش گفتم یواشکی ما میخواییم بریم دکتر میتونی کمکمون کنی از داخل اینجا رد بشیم تا به اون خیابونه برسیم گفت اره کمکمون کرد رفتیم اما همین که میخاستیم بریم تو ذهنم تجسم کردم یه نمه باید بپریم از انتهای اون محوطه که به خیابونه برسیم بخاطر دیوارش که دیگه یادم نیست فکر کنم بیدار شدم

خانم هراتی ممنون از تعبیرتون

پاسخ
لینک۲۱ دی ۱۳۹۷ ساعت ۰۶:۵۵:۲۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به احساسات سرکوب شده ای که نسبت به این خانم دارید فکر می کنید و اینکه آیا می توانید با او رابطه ای داشته باشید یا خیر. او هم نگران است و شاید احساس خوشبختی ندارد. اما پیشرفت شما در این کار سیر نزولی دارد و با مشکلات و شرایط بغرنجی مجبور می شوید که دست و پنجه نرم کنید. شاید شما بخواهید که خیلی بالاتر و برتر از چیزی که هستید جلوه کنید. شما مجبور میشوید برای رسیدن به همه از خیلی چیزها بپرید! که معلوم نیست پریده اید یا خیر. شما خودتان الان با مشکل مواجه هستید و او هم همسر دارد!! شرایط برای هر دوی شما بسیار سخت و پیچیده خواهد شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۱ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۳۲:۰۶
Mohsen

Mohsen : اوه اوه چه خطرناک شد خانم هراتی حرفاتون درسته اما بخودم اجازه ندادم برم سمتش یا بهش چیزی بگم مثل دو تا دوست معمولی هستیم چون متاهل هستند ایشون

پاسخ
لینک۲۱ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۱۶:۲۹
Mohsen

Mohsen : ممنون از تعبیرتون

پاسخ
لینک۲۱ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۱۶:۴۲
Mohsen

Mohsen : به نظرتون راه حل چیه؟

پاسخ
لینک۲۱ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۱۸:۱۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : با خانمتان آشتی کنید.:)))) اگر البته درست یادم باشد.

پاسخ
لینک۲۱ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۳۴:۰۴
Mohsen

Mohsen : درسته خودمم خانم هراتی عزیز با ایشون حرف زدم باهام درست حرف نمیزنن بهم گفتن من به هیچ مردی احتیاج ندارم با خودم ازدواج کردم و زیر سقف نمیرم با هیچ مردی تو فقط پدر بچمی همین من میرم سمتش دست رد به سینم میزنه هیچ حسی بمن نداره خیلی دوست داشتم باهاش آشتی کنم هیچکس جای زن اول عشق اولو نمیگیره اما چه کنم!؟

پاسخ
لینک۲۱ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۴۶:۱۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : شما راه درست را انتخاب کردید و الان دیگر هرگز خودتان را مواخذه نمی کنید که اگر رفته بودم چه می شد! اگر او اینقدر بدبین شده و عوض شدنی نیست ( که بنده فکر میکنم اینهم یک دوره گذرا است- چون بسیاری از خانمها می نویسند که من با دوست پسرم یا شوهرم قهر کردم و الان سالهاست که نشسته ام که برگردد!! یعنی خودشان قهر می کنند و باز التماس می کنند که او برگردد که اینها باز بگویند نه! :))))) نوعی درگیری ذهنی که برای من هم قابل درک نیست) ، زندگی می گذرد و شما هم باید بی خیال باشید و کمی صبر کنید که نگوید تا گفتم نه رفت زن گرفت. بعدا هرکه خدا صلاح بداند به زندگی تان می آید و شما حق دارید که زندگی کنید و نباید به خاطر یک اشتباه، تمام عمر مواخذه و مجازات شوید. ولی سعی کنید که از هول حلیم در دیگ نیافتید و از فرط تنهایی ازدواج نکنید. بلکه ازدواج کنید چون کسی را عمیقا دوست دارید و او هم متقابلا شما را دوست دارد. برای احتیاجاتی مانند پول و تنهایی و رابطه جنسی ازدواج نکنید چون اینها همه بعد از رفع شدن، تازه زشتی های طرف مقابل را برایتان آشکار می کند و زندگی آدم تمام می شود... پس عجله نکنید اما راه درست را بروید. من اصلا معتقد به عشق اول نیستم. چون عشق اول از روی خامی صورت می گیرد. عشق اخر مهم است که از روی عقل صورت می گیرد و آن است که ماندنی است. عشق اول فقط بچه بازیست و بس. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۱ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۳۰:۲۰
Mohsen

Mohsen : خیلی ممنون از شما خانم هراتی که وقت میزارید جواب میدین خیلی خیلی سپاسگزارم امیدوترم برای همه خوبی پیش بیاد زندگی همش راز و رمزه.

پاسخ
لینک۲۲ دی ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۱۶:۲۴
majid

majid : سلام وقت به خیر
خواب دیدم تو یه راه ی داشتم میرفتم ولی انگار راه رو گم کرده بودم و تو راه خاکی بودم باید خودمو میرسوندم آسفالت . برای این کار باید از بالای سخره ایی میومدم پایین که نمیتونستم انجام بدم ولی اون پایین یه نفر کمکم کرد و یه چیز فرش مانندی انداخت گفت بیا تا بهت آسیب نرسه
وقتی اومدم پایین دیدم یه کارگاه مانندیه . اونجا بهم احترام میزاشتند و از محصولاتشون بهم اشانتیون میدادن. نکته جالب خوابم این بود که یه مرد که میشناسمش و منتظر خبر بودم ازش . بهم یه جمله ایی گفت که : اگه اون شرکت داداشم جور میشد ساعت سه شب میخواستم بهت زنگ بزنم(منظورش جور کردن کار برای من بود).بعد با احترام باهام خداحافظی کردند و من از اونجا در اومدم.

پاسخ
لینک۲۱ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۵۹:۳۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما احساس می کنید که در مسیر زندگی تان اشتباه رفته اید و می خواهید زندگی تان آسانتر به پیش برود و سختی ها زودتر تمام شود. برای اینکه این اتفاق بیافتد شما باید مدتی از چالشهای بزرگ زندگی دست بردارید. ابتدا مهارت های خودتان را بشناسید و سعی کنید که متوجه شوید که توانایی ها و استعدادهای شما در کجاست و بتوانید اعتماد به نفستان را بالا ببرید. او ننوشته که شرکت برادرم جور شده بلکه نوشته اگر می شد و این یعنی که فعلا برایش مقدور نیست به شما کاری بدهد که باعث سرزندگی و نشاط شما شود. ولی به این معنی هم نیست که در فکر شما نیست و یا تا ابد شرکت برادرش جور نمی شود... تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۱ دی ۱۳۹۷ ساعت ۲۰:۵۰:۳۸
Anari

Anari : سلام علیک، شب بخیر وخوشی، این اولین خوابی است که برایتان میفرستم انشاءالله که صفحه را درست انتخاب کرده باشم.خواب دیدم که از یک کوچه ی عریض نزدیک یک امامزاده ( در واقعیت امامزاده انجا هست) دارم میرم مدرسه(پیاده) و در راه به خودم میگفتم اگه خدا قسمت کنه میبینمش وچند بار این جمله را تکرار میکردم وحتی نام حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها را هم می آوردم سرم را بلند کردم او را دیدم همان چهره ی زیبا و سفید اماکمی لپ انداخته بود که داشت از لحظاتی قبل به من نگاه میکرد ، او مرا زودتر دیده بود،من حیرت زده و با خوشحالی عمیق از اینکه خدا قسمت کرده و دارم میبینمش از کنار یک دست فروش رد شدم چند قدم جلو تر سر جایم ایستادم تا اگر میخواهد برود ،برود (شنیده ام عقد کرده بود ) من به او نگاه میکردم و او هم به من ،چادر مشکی و روسری سبز سرم بود ، او پیراهن چهار خانه ای به رنگ آبی بسیار تیره و برخی از چهار خانه های پیراهنش آبی کم رنگ، یک قدم میرفت اما باز برمیگشت سر جایش و بلاخره تصمیمش را گرفت با عجله و سرعت باور نکردنی به سمت من می آمد نگاه که کردم دیدم همه ی دکمه های پیراهنش باز است ( او در واقعیت هیچ گاه دکمه هایش را باز نمیگذاشت) از خوشحالی ضربان قلبم تند میزد اما نگران ازدواج کردن یا نکردنش بودم به دست چپ و انگشت حلقه اش نگاه کردم هیچ حلقه ای در انگشتش نبود اما رنگ انگشت کوچک و حلقه اش هردو بسیار تیره بودند، در حالی که بسیار خوشحال بودم و تند آمدنش را نگاه میکردم از خواب بیدار شدم ، من دختر و مجردم اما از او بیخبرم فقط میدانم ۷ سال پیش عقد کرده بود. این خواب را در ماه ربیع الثانی حوالی ۶- ۱۰ صبح دیدم.

پاسخ
لینک۲۳ دی ۱۳۹۷ ساعت ۲۲:۵۸:۱۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما درسهای زیادی دارید که از زندگی بگیرید. به کسی که دوستش دارید و ازدواج به او فکر می کنید. او با انرژی و با شور و شوق است و شما امیدوار هستید که او به شما توجه کند. شما دوست دارید از زندگی او با خبر شده و نگاه نزدیک تری به موقعیت او داشته باشید. او شخصیتی باثبات و خونسرد دارد که منیت در شخصیت او نیست. او قید و بندی ندارد و می خواهد آزاد و رها باشد. او تلاش می کند که در زمینه ازدواج و ارتباطات خود و قدرت ذهنی و حافظه اش، شخصیت اصلی اش را نشان ندهد و خودش را پنهان کند. این آدم که شما عاشقش هستید شخصیت جالبی ندارد و متاهل هم هست. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ دی ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۴۸:۳۳
صادق صفرزاده

صادق صفرزاده : سلام با تشکر و قدر دانی از راهنمایی شما و سایر همکاران محترم در خواب دیدم پیاده از خانه تا مرکز خرید شهر رفته بودم در قسمتی از مسیر چه رفت و جه بر گشت (که برگشت از شرق به غرب شهر بود ) کانالی عمیق وطولانی حفر شده بود و به ناچار با احتیاط از کناره و در امتداد کانال عبور می کردم وبشدت مراقب بودم در کانال نیفتم و این مسیر طولانی و خسته کننده بود نمدانم چقد مسیر برگشت را پیمودم تا اینکه رسیدم به یک جایی که دیگر کانال نبود ولی پیچ و خم خیابان و کوچه های دیگری قرار گرفتم که را رسیدن به خانه را دور و دشوار می کرد اما به خانه که نزدیک می شدم همه مسیر هایی که رفته بودم تغییر کرده بودند با سپاس و تشکر از راه اندازی این سایت در این مدت به لطف زحمات شمامسایلی برایم روشن شد که بسیار ممنون وسپاسگزارم صفرزاده

پاسخ
لینک۱۵ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۰۱:۵۹:۵۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما از نظر ذهنی خسته اید و به انتخاب های پیش رویتان نگاه می کنید و ایده ها و طوفانهای مغزی زیادی فکرتان را درگیر کرده است. سعی کرده اید پیوسته و مداوم در زندگی تلاش کنید و شکاف عمیقی در زندگی خودتان حس می کنید که این شکاف از لحاظ اقتصادی یا احساسی مانعی بزرگ برای رسیدن شما به اهدافتان است و نه تنها شما بلکه خیلی های دیگر را هم درگیر معضل کرده است. احساس می کنید زندگی تان رو به منفی پیش می رود و هر روز از روز قبل سخت تر می شود. معضلات اجتماعی شرایط بغرنجی را برایتان فراهم کرده است ولی نگران نباشید. اوضاع انشالله خوب می شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۵ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۰۵:۵۳
zahra

zahra : سلام و تشکر از زحمات شما در خواب دیدم دور میز کارم تخته چیدم و راه رفتن برام سخت شده (خیلی ممنون و سپاسگذار)

پاسخ
لینک۱۵ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۰۳:۰۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما خیلی با سیاست و (ریا و فریب) می خواهید افراد یا شرایط کارتان را ارزیابی و مورد قضاوت قرار دهید و با سیاست نمی توان صداقت داشت. از این رو هیچ کاری درست پیش نمی رود. دوست من یا رومی روم یا زنگی زنگ!! تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۵ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۹:۲۸:۵۱
soha

soha : با سلام و عرض وقت بخیر. تو خواب خودم رو در مسیری دیدم که رسیدم به یه زمین کشاورزی بسیار بزرگی.این زمین شخم زده و کاشته شده بود ولی دار و درخت زیادی توش دیده نمیشد، شاید چند تا نهال ولی خیلی بزرگ بود و قطعه قطعه شخم زده شده بود و کاشت شده بود. خلوت بود، فقط من اونجا بودم یه اقایی که به نظرم میاد رئیس جمهور بود هم اونجا بود(احتمالا اقای روحانی بود) یادم نمیاد بین ما چه حرفایی رد و بدل شد فقط میدونم من یه جور تنش یا اصطکاک داشتم باش، اون اونجا بود که من احساس کردم غروبه و باید برگردم خونه، خودم رو تو مسیر خونمون میدیدم، برگشتم جلوی درب خونه بعد با خودم گفتم حالا تا ساعت 12 و 1 شب خیلی وقت هست میتونم دوباره برم و تا اون موقع برگردم، با ماشینم برم که بتونم برگردم، (مثل کسی که هم دلش اونجاست هم نگران شب بیرون خونه نمونه، میدونه دختره و باید شب برگرده خونه ولی از طرفی دوست داره برگرده اونجا)سوار ماشینم میشم و یه چند تا خیابون اونور تر ماشینم رو پارک میکنم(شاید از ترس جای پارک پیدا نکردن) بعد که پیاده راه می افتم برم سمت همون زمین، با خودم میگم خیلی زود پارک کردم اگه تا اونجا با ماشینم برم و همون نزدیکیا پارک کنم دیروقتم شد اگه کسی خواست مزاحمم بشه سریع میام تو ماشین درو میبندم کی میتونه تو ماشین منو اذیت کنه. برمیگردم دوباره سوار ماشینم میشم، سوئیچ رو میندازم و روشن میکنم،روی ماشین چادر هست، چادر و که کنار میزنم میبینم این رنگش بادمجونی هست و ماشین من سفید بود، می فهمم اشتباه سوار شدم و با خودم میگم این ماشین چینی ها انگار سوئیچهاشون به هم میخوره، چادر رو دوباره میکشم روی اون ماشین که برم، (دیگه غروب نبود انگار نزدیک صبح بود ساعت 7-6 صبح که همه بلند شدند برند سر کار و مدرسه) ولی میبینم چند تا پسر نوجوان مدرسه ای به این ماشین بدجور نگاه میکنند و منتظرند من برم بیان سوارش بشند، میرم در خونه همسایه رو میزنم و میگم بیاید این ماشینتون رو مراقب باشید این جونها میخوان بدزدنش،یه زن خیلی معمولی میاد و میگه ماله شوهرم هست و من تصدیق ندارم که چابجاش کنم یه ماشین شاسی بلند دیگه هم داشتند ، که میره از توی اون ماشین چیزی بیاره، من دیگه کاری نداشتم میخواستم برم بگردم دنبال ماشین خودم که بتونم سوار بشم برم، دیگه صبح شده بود ولی ماشینم رو پیدا نمیکردم ، بقیه خوابم رو یادم نمیاد.ممنون میشم همینقدرش رو تعبیر بفرمائید.

پاسخ
لینک۲۱ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۰۹:۴۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما دیدگاه خوشبینانه ای نسبت به آینده دارید و ایمان دارید که کارها درست می شود هر چند که امروز ، روز استفاده و بهره بری نیست و باید خیلی منتظر باشید. از عملکرد ریاست جمهوری هم شاید راضی نیستید و از او ناامید شده اید. شما دودل هستید که برای بهبود اوضاع کاری بکنید یا اینکه موضوع را رها کنید و بروید پی خوشی خودتان. در عمل دلتان می خواهد کنترل اوضاع را بدست داشته باشید. شما حتی اشتباهی در کار دیگران دخالت می کنید و می گویید که چه بکنند و چه نکنند ولی متوجه می شوید که این رفتار خلاف دموکراسی است و شما باید به همه اجازه دهید که هر جور که دوست دارند فکر کنند. اینکه فراموش می کنید که ماشینتان را کجا گم کرده اید به این معنی است که شما جهت خودتان را در زندگی گم می کنید و تا بیایید فکر کنید که چطور می توانید اوضاع را بهبود ببخشید، خودبخود تاریکی ها تمام شده و کارها خودش خوب خواهد شد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۱ دی ۱۳۹۷ ساعت ۲۱:۲۲:۳۳
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.