کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب روسری (چارقد)

روسری نیز مانند چادر برای زنان نشانه عفاف، بخت و عزت بیننده خواب است. دیدن چارقد در خواب برای مردان، بی ارزشی و سبک شدن در اجتماع و اهانت تاویل شده است. اگر زنی ببیند چارقد کثیف و پاره ای دارد در محیط خانواده برایش ناراحتی به وجود می آید. اگر ببینید کسی چارقد شما را به زور گرفت، مورد اهانت قرار می گیرید و پاره کردن چارقد، بی احترامی به آبروی اوست.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

220 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

Ad

Ad : با تشکر از تعبیر دقیقتون. بله ایشون تمایلی به ارتباط مجدد ندارند، ببخشید سوالی که داشتم آیا توی واقعیت هم ایشون مراسم عقدشون هست و قراره ازدواج کنند؟ باز هم ممنونم

پاسخ
لینک۲ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۳۶:۱۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : استدعا می کنم. عقد او هم به تعهد او به انجام کار و یا تعهد او به ازدواج با کسی می تواند اشاره کند و مشخص نیست از خوابتان که در کدام زمینه او متعهد خواهد شد. تشکر.

پاسخ
لینک۲ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۰۷:۳۹
Ad

Ad : با عرض سلام. وقت بخیر. خواب دیدم بیرون از خونه داخل ماشینم بود. با مبایلم به شخصی که توی خواب اینجور بود که میشناختمش و اسمش توی مبایلم به اسم "به" ذخیره شده بود، زنگ زدم (توی بیداری همچین اسمی توی مبایلم ذخیره نشده). دقیق یادم نیست ولی یا جوابم رو نداد یا مبایلش خاموش بود. با ماشینم داخل یک پارکینگ شدم که یک زمین خیلی بزرگ داشت. هنوز داخل ماشین بودم که مبایلم زنگ زد و شماره رو یادم نیست ولی فکر می‌کردم همون شخصی که بهش زنگ زده بودم، بود. یک آقای جوان بود و من که باهاش صحبت می کردم جواب میداد ولی جواب دادنش طوری بود که مثل این بود که من رو نمی شناسه. منم احساس کردم باید بشناسمش، ولی دقیق نمیدونستم که چه کسی بود. توی صحبتهاش بهم گفت که یک ساعت دیگه مراسم عقدش هست. من هم مرتب بهش میگفتم که امیدوارم توی زندگی و هم توی درسش موفق باشه. تلفن رو که قطع کردم دیدم شماره‌ای که بهم زنگ زده بود به اسم یک آموزشگاه توی مبایلم ذخیره شده بود و جزو شماره‌هایی بود که کنارش تیک زده بودم، که نمیخواستم به اونجا زنگ بزنم (نیاز نبود که دیگه زنگ بزنم). بعد دیدم بیرون از پارکینگ توی ماشینم بودم و کنار خیابون پارک کرده بودم. یک خانم‌ از فامیل‌های نزدیک هم داخل ماشینم بودند. از ماشین پیاده شدیم. من یک روسری بسیار بزرگ به رنگ آبی پررنگ (نزدیک به سورمه‌ای) که نقش و نگار هم داشت روی سرم بود (توی بیداری این روسری رو ندارم). روسری‌ام رو به صورت معمولی بستم و روی سرم مرتبش کردم. با تشکر. البته توی بیداری یک آقایی مدت طولانی خواستگارم بودند ولی موضوعمون از طرف ایشون بهم خورد. آیا خوابم میتونه ربط به ایشون داشته باشه؟ با تشکر مجدد

پاسخ
لینک۲ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۰۳:۰۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. بله خواب شما مربوط به اوست. شما هنوز در پس زمینه ی ذهنتان نتوانسته اید با این تناقض و دوگانگی رفتاری و تضادهایی که از اخلاق او دستتان آمده کنار بیایید و فکرتان را کمی ناخواسته، ناراحت کرده است. هر چند که سعی می کنید که به آرامش برسید و موضوع را کنار بگذارید ولی این مسئله هنوز در پس ذهنتان باقیست. البته شما می دانید که او تمایلی به ارتباط با شما ندارد و شما هم نمی خواهید به او فکر کنی و به صورت ناخواسته این مسئله به ذهنتان راه پیدا می کند. او هم گاهی به شما به عنوان یک موضوعی که دیگر گذشته و تمام شده، نگاه می کند. شما سعی می کنید که روابط اجتماعی تان را با دیگران قوی کنید، مدتی از کار دست بکشید و استراحت کنید، منیت نداشته باشید و شاد باشید و همه ی این مسائل را به فراموشی بسپارید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۳۹:۵۹
نورالله

نورالله : سلام دختر عموی من دیشب خواب دیده روسری هاشو داده به مادرش و بهش گفته اینا رو بده افراد مستحق.ممنون

پاسخ
لینک۱۴ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۵۲:۴۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. او می خواهد به زنان یاد دهد که چطور احساسشان را در موقعیت های مختلف کنترل کنند و راجع به چیزی که در فکرشان می گذرد، حرف نزنند. او می خواهد به کسانی که نیاز به راهنمایی و کمک دارند، طرز فکر خودش را بیاموزد تا در شرایط مختلف، بتوانند عزت و ارزش و احترامشان را بالا ببرند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۳۳:۵۲
محیا

محیا : سلام و عرض ادب! دوستم گفت خواب دیدم یه روسری سفید خیلی قشنگ سرت کرده بودی با آرایش خیلی زیبا شده بودی، پدرت هر چی در خونه رو می‌زد باهاش لج کرده بودی در رو باز نمی‌کردی.

سحر همون روز خودم خواب می‌دیدم که به یه روسری فروشی‌ بزرگ رفتم و یه روسری قرمز با گل‌های قشنگ که خیلی زیبا بود رو روی سرم امتحان کردم و می‌خواستم بخرم، نمی‌دونم خریدم یا نه، چون خواهرمم‌ دست گذاشته بود روی همون روسری.
ممنون می‌شم تعبیر بفرمایید

پاسخ
لینک۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۰۷:۵۲:۳۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. شما فکرتان باز خواهد شد و خیالتان راحت می شود. بسیار با سیاست رفتار خواهید کرد و وجهه ی خوبی پیش دیگران پیدا می کنید. اما نمی خواهید که از پدرتان تبعیت کنید و افکارتان را با او در میان بگذارید. شور و شوق و نشاط به زندگی تان راه می یابد و شما به خودتان مغرور خواهید شد و افتخار می کنید که فکرتان اینقدر مثبت است. خواهرتان هم امیدوار است که مثل شما بتواند شاد زندگی کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۰۵:۵۳
ناری

ناری : سلام و عرض ادب
خواب دیدم یه روسری فوق العاده زیبا و گران قیمت ک حاشیه پایینش رنگ قرمز و قسمت بالای اون سفید یا نباتی بود سرم بود در واقعیت چنین روسری ندارم. میخواستم برم سفر( به شهر دوران دانشگاه م اما من در واقعیت درسم تموم شده). یه کوله پشتی مشکی گران قیمت و کیف لپ تاپ مشکی قرمز هم دستم بود. داشتم با دوستی صحبت میکردم کوله و کیف لپ تاپ رو گذاشتم پشت یه وانت که اونجا ایستاده بود. از پشت وانت وسایلم رو ک برداشتم دیدم کیف لپ تاپ م یه کم خاکی شده بود. در واقعیت این کوله رو ندارم و از کوله استفاده نمیکنم.
با سپاس

پاسخ
لینک۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۰۶:۰۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. شما می خواهید که درست فکر کنید و نشان دهید که فکرتان راحت است و با نشاط هستید. می خواهید چشم انداز تازه ای در زندگی تان داشته باشید و از تجارب با ارزش تان استفاده کنید و ارتباطات خودتان را با دیگران قوی کنید هر چند که از بعضی از مردم عصبانی یا هیجان زده شده اید و زیر بار فشار مسئولیت هایی که تقبل کرده اید، گاهی کدورتی هم به وجود آمده و خاطرات بدی در رابطه با این موضوع دارید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۵۰:۴۳
Niloo

Niloo : سلام.خواب دیدم تو ماشین عشقم بودم و رسوندم خونه خواهرم.اونجا ی شال بلنده طوسی رنگ سرم بود ک دوسش داشتم و باهاش ی کوچولو بدون اهنگ رقصیدم .بعد ی خانوم از اقوام دورمون هم اونجا ایستاده با لبخندنگاهم میکرد.رفتم تو اتاق شال را دراوردم چون برای خواهرم بود و ی شال طوسی دیگه که درواقعیت دارمش و کوتاه تر از شال اولی بود سرم کردم.دیدم شالم داخلش ی رویه پارچه داشت (درواقعیت این رویه رانداره).گفتم شال خودم محکم تره.در بیداری با عشقم قهریم مجردم هستم و شال ها بافت زمستونی بودن.

پاسخ
لینک۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۰۴:۵۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. اختلافات بین شما و عشقتان باعث شده که از لحاظ روحی به خواهرتان نزدیک تر باشید. شما از اینکه خواهرتان فکرش را از دیگران می پوشاند و رازدار و مغرور و کم حرف است خوشحال هستید و او را تحسین می کنید. هارمونی و هماهنگی بیشتری به زندگی تان راه می یابد و از لحاظ فکری خودتان هم مثل خواهرتان هستید و خیلی با مردم قاطی نمی شوید. ولی مسائل و مولفه ها و عناصر بیشتری در ذهن شما هست که نمی خواهید اصلا کسی از آن با خبر باشد و شخصیت رازدارتری دارید. شما سعی می کنید که از سردی روابط با عشقتان، خودتان را محفوظ نگه دارید و اجازه ندهید که استرس به زندگی تان راه پیدا کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۵۲:۵۴
roksana68

roksana68 : سلام خانم هراتی خواب دیدم رفتم خونه پدر شوهرم عموی کوچیک شوهرم اونجا بود پدرشوهرم تصمیم گرفته بود کلاخونه رو بکوبه واز نو بسازه یایه کاری در مورد خونه ش انجام بده.بعدش بافامیلای شوهرم سرسفره بودیم .من کنارزن عموی شوهرم(زن،یه عموی دیگه ی شوهرم)بودم خواهرم روبرو م بود.برای سرگرمی من گفتم همدیگه رو هل بدیم بابازوهامون همه اینکارو کردیم شادبودیم.بعدش سرمیز بودیم خواهرم روبروم بود.دختر عموی شوهرم روسری جلومون گرفت که من‌نتونم خواهرمو ببینم وباهاش حرف بزنم انگارنمیخواست من ارتباط داشته باشم کلا باخواهرم.منم ناراحت شدم باچاقومیوه خوری روسری رو گرفتم ازوسط پاره کنم بعدگفتم شایدمال زنعموی شوهرمه دیگه پاره نکردم.بعدش انگار پدرشوهرم ازتصمیمش در موردخونه منصرف شده بود.بعددیدم همسایه دیواربه دیوارمون که تازه چهارطبقه خونه ساخته کلاهمه رو خراب کرده ویه زمین مونده (توواقعیت طبقه بالای پدرشوهرم زندگی میکنم دلم میخواد برم از اونجا)

پاسخ
لینک۱۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۱۱:۳۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. ممکن است او واقعا بخواهد که منزلتان را بکوبد و از نو بسازد. یا اینکه او ایده ای در سر دارد و می خواهد که کلا زندگی اش را متحول کند. همه ی شما از هم حمایت می کنید و به هم محبت دارید و تحت تاثیر همدیگر هستید. دختر عموی شوهرتان سعی می کند که مسئله ای را از شما مخفی نگه دارد. او احتمالا از زن عمویتان چیزی شنیده که نمی خواهد که شما آن را بدانید و به خواهرتان بگویید. پدر شوهر شما از اینکه بخواهد زندگی تان را متحول کند منصرف می شود ولی همسایه تان تصمیم دارد تحولی بنیادین و اساسی در زندگی اش به وجود بیاورد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۱۱:۱۷
سوگندم

سوگندم : سلام وعرض ادب .خانم هراتی عزیزم خوبید .همیشه سلامت باشید .دیروز بعد ازاذان صبح خواب دیدم که درمکانی هستم نمی دانم خانه چه کسی بود با همسر مرحومم بودم مردی از اقوام که جوان بود وسالها پیش فوت کرده واولین بار است بعداز سالها خوابش را می بینم با لباسی اراسته امد شلوارش اراسته بود بعد انگار شوهرم خوشش نیامداز امدن ان مرد دو تا بسته در دستش داشت که جلوی من گذاشت انگار اورده بود بفروشد وگفت که هرکدام 50 هزار تومان هست با خودم گفت چه اشکال دارد ازش می خرم پولش رابرای زن وبچه اش می فرسته.دوتامی خرم صد هزارتومان می شه بعدان دو تا بسته را باز کردم داخل یکی تعداد زیاد شال وروسری بود من دو تا را برداشتم شال سبز که روی سرم گذاشتم وحس کردم کوچک هست وروسری بزرگتری که کرم بود وبا خودم گفتم شال را عوض می کنم وروسری بلند دیگری هم بر می دارم بعد در بسته دیگه پیراهن مردانه بود من یکی را برداشتم اندازهام بود وخواستم برای شوهرم بردارم که استین کوتاه بود اونی که خوشم می امد برادرم برداشت بعد من یکی دیگه برداشتم که به من گفتند پشت ان پیراهن با تیکه پارچه ایی دوخته شده بود گفتم اشکال نداره ان را می کنم نوشته بود نذری خرمشهر ممنون تعبیرش کنید

پاسخ
لینک۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۰۳:۱۷:۳۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. روحشان شاد. کسی که سالها قبل جوان فوت شده، برای شما آرزویی کرده که همسرتان زیاد از این آرزو خوشش نمی آید. او می خواهد که شما و همسر خودش در زندگی تان به جشن و شادی برسید و همه ی سعیتان را بکنید که شاد و موفق زندگی کنید. او می خواهد که شما ازدواج مجدد کنید و به فکر منافع خودتان باشید، ایمانتان را قویتر کنید و مثبت اندیش تر باشید شما دوست دارید که به فکر منافع خودتان باشید ولی راجع مثبت اندیشی و قدرت ایمان، هنوز به اندازه ی کافی قوی نشده اید. شما از نقش یک مرد در زندگی تان خوشتان می آیدو دوست دارید که از شما حمایت شود ولی همسرتان دستش از دنیا کوتاه است اما امیدوارید که برادرتان در زندگی شما حامی شما باشد و از همسرش هم حمایت کند. همسر شما برای شما آرزو می کند که به سبب استرس ها و داغ هایی که در زندگی تان از جانب او متحمل شدید، حالا به آرامش برسید و خوشبخت باشید و دیگر غصه نخورید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۴۶:۲۲
Sorakhorshid

Sorakhorshid : سلام عزیزم. من با برادر کوچکم رفتم خرید نه اون برادری که قطع ارتباطم. احساس کردم متوجه نشدید... از مغازه بیرون اومدیم بدون اینکه لازم باشه هزینه رو پرداخت کنیم. این بار با خواهر متاهلم و برادر کوچیکم بودیم. رفتیم شیرینی بخریم. یک خانم خیلی جوان منو به شیرینی فروشی همسرش راهنمایی کرد که مغازه نامرتبی داشت و شیرینی خریدیم که بافت بامیه و دو حلقه مارپیچی و قهوه ای داشت. برادرم کارت کشید خواست مغازه رو ببنده پیرمردی با اطوار اومد و خواست موهاشو کوتاه کنه و من تعجب کردم که مگه آرایشگر هم هست؟ و دیدم اره بلده. منو خواهرم بدون چادر بودیم دیدم روسری زردم سرمه و مانتوی قهوه ای حنایی که در واقعیت هیچ کدوم رو ندارم. من استرس داشتم که بدون چادر ببیننمون. توی راه روسری همرنگ مانتوم شد و دوباره یک شال پفکی یاسی رنگ شد. و اخر سر باز همون ساتن قهوه ای حنایی. که من همش با خودم می گفتم روسری و مانتوم نارنجی هست. رسیدیم خواهر برادرم با شیرینی رفتن داخل من چون بدون چادر بودم رفتم خونه خواهرم. متشکرم

پاسخ
لینک۵ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۰۹:۰۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. نه عزیزم. من کاملا متوجه شدم که با برادر کوچکتان رفتید خرید. شما می خواهید به آرامش و رفاه برسید و به شما نصایحی می شود که علیرغم اینکه می خواهند به شما کمک کنند، اما شخص نصیحت کننده، خودش مشکلات فکری زیادی دارد و نصایح او خیلی خردمندانه به نظر نمی رسد. شما در رابطه با مسائل مالی می خواهید که اعتبارتان بالاتر برود. شما گشایش کار خواهید یافت و تمام نگرانی هایتان را از دست خواهید داد منوط به اینکه با سیاست و خردمندانه رفتار کنید و افکار ناراحت کننده و کینه توزانه را دور بریزید. شما باید به هدفتان متمرکز شوید و جوری رفتار نکنید که به ضررتان تمام شود. سعی کنید مهربان باشید و خوش برخورد و ملایم تا اهداف مالی تان را بدست آورید. باید برونگراتر و اجتماعی تر باشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۳۶:۰۴
Sorakhorshid

Sorakhorshid : سلام خانم هراتی عزیز. خواب دیدم توی اتاقم خوابیدم و دو نفر از دوستان فامیلی مون به دعوت برادرم قراره بیان خونمون و مادرم تدارک غذا می بینه. ولی من تازه از خواب بیدار شدم. درحالیکه همین برادرم رو می بینم که از بیرون پنجره اتاقم داره منو نگاه می کنه.( او با ما قطع ارتباط کرده و من به خاطر بی احترامی که بهم کرد تا زمانیکه خودش رو اصلاح نکنه با او ارتباط ندارم) من حالتی چشمامو باز و بسته کردم یعنی متوجه تو نشدم و خوابم. بعد کولرم رو دیدم که به حالت کج نصبه و با خودم گفتم چه خوب یعنی میشه هر طرف که قرار گرفتم سمت خودم بزنمش. بعد بیرون بودیم من و مادرم و برادر کوچکم. با ماشین رفتیم بازار که من روسری بخرم. از بین روسری فروشی ها وارد اونی شدیم که خود مرد خوش برخورد و زیبای مغازه دار جلوتر ما راه رفت. احساس من این بود که یک لباس خونگی زرد دارم و می خوام براش یک روسری زرد بگیرم. از بین بیست سی تا روسری زرد یکی مونده به اخری رو انتخاب کردم که زرد گل دار با چند سانت حاشیه مشکی بود . با وجود اینکه طول کشید انتخاب کردنم ولی مادر و برادرم با صبر و طمانینه همراهم بودن. اونچه توجهم رو جلب کرد اینکه همه روسری ها ساتن و همگی گل درشت یک شکل بودن. رفتم حساب کنم.

پاسخ
لینک۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۰۹:۲۰
Sorakhorshid

Sorakhorshid : خانم هراتی جان ساعت نزدیک هفت هست و کامنتم بسته میشه. لااقل از بخش خرید روسری به بعد رو برای من تعبیر کنید و در پایان بگید چه بسته ای بخرم که مدیون سایت نباشم.

پاسخ
لینک۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۵۸:۵۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : 2 حق خواب دیگر بخرید بخش روسری را تعبیر می کنم که 10 خط اول است.

پاسخ
لینک۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۵۹:۴۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. برادر شما تصمیم دارد ارتباط مجددی با شما برقرار کند و نیاز به این دارد که مادرتان از نظر و پیشنهاد او حمایت کند. شما بعدا به این مسئله آگاهی پیدا می کنید و او نگران است که شما نسبت به احساس او چه فکری دارید. شما سعی می کنید که خونسردی تان را حفظ کنید هر چند که از این تفکرات جدید برادرتان احساس آرامش ندارید. شما سعی می کنید که افکارتان را عوض کنید و خودتان را جور دیگری به برادرتان نشان دهید. می خواهید که خردمندانه تر فکر کنید ولی همچنان از دست او عصبانی هستید و افکار منفی نسبت به برادرتان در سر دارید ولی از اینکه این افکار را بخواهید بروز دهید احساس ناخوشایندی دارید یا نگران هستید که چه پیش می آید. شما مجبور هستید که با خانواده تان به صورت یک نیم رابطه و افکارتان را به صورت عمل و رفتاری یکپارچه نشان دهید. باید به برادر و مادرتان اعتماد کنید و آنها به شما اعتماد کنند و همه تان باید حرفتان یک جور باشد و از همدیگر حمایت کنید. در این صورت شما وجهه ی خیلی خوبتری خواهید داشت و گشایش کار پیدا می کنید. شما سعی می کنید که بسیار مهربانانه و با روی خوش با برادرتان برخورد کنید و اصلا ناراحتی و خشم درونی یا کینه های قدیمی تان را بروز ندهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۱۰:۲۶
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.