کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب زندان

اگر کسی در خواب دید در زندان است و در پاهایش غل و زنجیر است در کار و شغلی که دارد، زمان طولانی می ماند و اگر دید او را به زندان می برند، از غم رهایی می یابد. اگر کسی دید در زندان است و زندان برای او نا آشنا است، احتمال مرگ او نزدیک است. اگر زندانی که در آن است، زندانیان را شکنجه می کنند و او را هم شکنجه می دادند، از گناه پاک می شود. اگر کسی خواب دید از زندان آزاد شده از غم و اندوه آزاد می شود.

امام صادق (ع) می فرماید: دیدن زندانبان درخواب، چون معروف است، خلاصی یافتن و عاقبتِ نیکو باشد. و چون مجهول بود، دلیل کوری و غم و اندوه است. زندان به خواب دیدن گور و بلا است و آزمایش کردن دوستان و خرم کردنِ دشمنان. اگر کسی ببیند که به زندان رفت و زود از زندان در آمد، دلیل آن است که خداوند را با تمام وجود درک می کند.

محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی ببیند در زندان بود و آن زندان هرگز ندیده بود، دلیل بر هلاک است، زیرا که زندان مجهول گور است. اگر زندان معروف ببیند، دلیل بر اندوه و مضرت کند. اگر ببیند در زندان زنجیر بر پای داشت، دلیل که در عملی که باشد، دیر بماند.

ابراهیم کرمانی می گوید: اگر صاحب خواب خود را در زندان معروف ببیند، دلیل که بزرگی و جاه یابد. اگر زندانبان را نشناسد، ازجهت شغلهای دنیا او را غم و اندوه است. اگر ببیند با مردی زندانبان با بند می رفت، دلیل که کار بسته او گشایش یابد.

تعبیر خواب ملاقات زندانی
اگر خواب دیدید که کسی در زندان به سر می برد و شما به ملاقات او می روید، از کاری که آن شخص در آن ماندگاری دارد، آگاه می شوید. اگر زندان آشنا بود، خبر از موفقیت آن شخص می گیرید و اگر زندان جایی بود که شما آنجا را نمی شناختید، از اندوه و غمی که آن شخص در دل دارد آگاه خواهید شد.

تعبیر خواب دستگیر شدن
اگر کسی خواب ببیند که دستبند به دست او زده و یا زنجیر به پای او بسته اند و او را دستگیر کرده اند، مرتکب گناه یا معصیتی شده و دین کسی به گردن او است. اگر دید دستبند او باز کردند، توبه کرده و به درگاه خداوند باز می گردد.

تعبیر خواب آزاد شدن زندانی
اگر کسی خواب دید که از زندان آزاد شده، از غم و اندوه خلاص شده و رهایی می یابد.

تعبیر خواب حبس شدن
اگر کسی در جایی حبس شود که آنجا را می شناسد، در کار خود ماندگار خواهد بود و اگر آن جا را نمی شناخت، از موردی اندوهگین است و احساس مضرت و زیان می کند.

تعبیر خواب مرده در زندان
اگر خواب ببینید که کسی در زندان مرده است، در کار و شغلی که دارد به مدت زمان طولانی می ماند و عمر او دراز است. همین تعبیر برای کسی است که شما ببینید که در زندان مرده است.

تعبیر خواب فرار از زندان
اگر کسی دید که از زندان فرار کرده است، از غم و اندوه فرار می کند و به شادی و خلاصی می رسد.

تعبیر خواب زندانی شدن در خانه
اگر کسی خواب ببیند که در خانه خود زندانی شده است، در زندگی زناشویی خود، ماندگار خواهد بود و بزرگی و جاه یافته و عاقبت او نیکو است انشالله.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

213 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

امیرحسن

امیرحسن : سلام اقا من یه خوابی دیدم که توی این ۱۸ سال عمرم میتونم بگم بدترین بدترین خواب زندگی ام رودیدم که از ساعت ۲ شب تا ۵ صبح طول کشید ولی یک سال برام گذشت منو میبردن میاوردن بهم میگفتن تو گناهکاری برای همینه که پیش مایی عذابم میدادن کارهایی که میخواستن براشون انجام میدادم که خاطرم نیست مثلا حتی منو به سگ هم تبدیل میکردن که میرفتم تو عده ای از سگ های خونی میدویدم اجازه هم نداشتم از خواب بیدار شم میگفتم بذارین برم اونا میگفتن تو مردی منم دیگه آخرهاش باورم شده بود... کارم که تموم میشد خودم با پای خودم میرفتم پیششون به خودمم میگفتم دیگه باید عادت کنی خیلی روحم توی این خواب عذاب کشید خیلی اونا درازای این همه عذابی که به من میدادن مثلا یه خاطره خوبم رو برام میکشیدن بیرون میذاشتن یه بار دیگه اونو تجربه کنم ولی الان حس آدمی رو دارم که انگار ۱۰ نفر بهش تجاوز کردن احساس میکنم روحم زخمی شده الان خیلی حالم بده اونا کی بودن چی میخواستن چرا من ؟ انگار توی یک هزار تو بودم اصلا مثل این جهان و خواب و اینا نبود خیلی دنیای عجیب غریبی بود دو تا سگ که دست هایشان کنده شده وبا زنجیر به هم وصل شده خونی هستند رو هم دیدم حتی

پاسخ
لینک۵ شهریور ۱۴۰۰ ساعت ۰۶:۲۰:۵۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. من خانم هستم نه آقا :)))) . شما بیشتر از اینکه خوابتان را تعریف کنید، احساستان را بیان کرده اید. برای تعبیر، احساس شما در بیداری مهم نیست بلکه جزییات خوابتان مهم است. همان چیزهایی که شما از بیاد آوردنش، احساس چندش و ناراحتی دارید. اگر در خوابتان شما را متهم به کاری می کرده اند، به این دلیل است که شما در بیداری تان به خاطر کار بدی که انجام داده اید عذاب وجدان دارید. شما نسبت به عده ای احساس وفاداری می کنید و بر طبق آرمانهای آنان فعالیت می کنید که این اشخاص، آدمهای خوبی نیستند و شما فقط به خاطر وفاداری به آنان، انجام وظیفه می کنید ولی در باره ی اینکه کارهایی که انجام می دهید، اصولا و در ریشه و اساس درست هستند یا خیر؛ خرد و عقلانیت تان را به کار نمی برید. این اشخاص می خواهند به شما بگویند که سیستم فکری شما دیگر متعلق به خودتان نیست و اینکه شما نمی توانید مانند سابق زندگی کنید. شاید به خاطر خدمتگزاری به ایشان پاداشی هم بگیرید ولی شما تلاش می کنید که خودتان باشید و اهداف خودتان را دنبال کنید و نه اینکه هر کسی یا هر گروهی از مردم، خواستند شما را مجاب و وادار کنند که مطابق با اهداف و آرمانهای ایشان زندگی کنید؛ نظراتشان را بپذیرید. شما از اینکه دیگران نظراتشان را به شما تحمیل کنند احساس استیصال می کنید. می خواهید آقای زندگی خودتان باشید. خواب شما گویای این استکه شما برای فرمانبرداری مطلق آفریده نشده اید. شما باید کاری را انجام دهید که مطابق با روحیات و آرمانهای خودتان باشد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ شهریور ۱۴۰۰ ساعت ۱۸:۳۰:۱۱
مهیا

مهیا : مثلا چه کاری.میشه بیشتر توضیح بدید.چون من هیچ شغلی ندارم.ممکنه خوانندگی باشه؟چون فک میکنم گناهه و انجام نمیدم.

پاسخ
لینک۱۸ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۵۴:۳۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : شاید خوانندگی باشد. من از زندگی تان با خبر نیستم. صرفا مفهوم خوابتان و پیام آن را به شما انتقال دادم.

پاسخ
لینک۱۸ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۱۳:۰۵:۱۹
مهیا

مهیا : دیدم چند تامرد با چهره های.نشون ندید.ممنونم

پاسخ
لینک۱۸ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۰۲:۱۸:۴۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شیطان شما را گول می زند و می خواهد به شما وعده ی رسیدن به ثروت از طریق راه های گناه آلود را بدهد. شما فکرتان مدتی درگیر این مسئله می شود و احساس می کنید که نمی توانید از این افکار گناه آلود بیرون بیایید. شما آرمانهای بلندی برای خودتان دارید و جاه طلب هستید ولی احساس می کنید که جاپای سفتی در زندگی ندارید و نمی توانید به این وعده های شیطانی دلخوش باشید. مجددا شیطان تلاش می کند که شما را اغوا و وسوسه کند که کاری را انجام دهید که به نظرتان " خردمندانه" می رسد. البته این به این معنی نیست که انجام اینکار واقعا خردمندانه است بلکه شما طبق تحلیل خودتان یا خانواده تان شاید فکر می کنید که این کار عقلانیست. شما دو دل هستید و مردد می شوید که طبق حرف دلتان به انجام اینکار متعهد شوید و یا خیر؛ و بروید دنبال آنچه که خداوند برایتان صلاح می داند. شاید مادرتان ( یا خرد و عقلانیت شما) شما را مجاب می کند که به انجام کاری متعهد شوید که رضایت خداوند را به همراه ندارد و شما نمی خواهید که در معرض عمل انجام شده قرار بگیرید و خلاف میل خودتان کاری را انجام دهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۰۷:۲۳
Behnaz

Behnaz : سلام خانم هراتی عزیزم،چند شب پیش دیدم راهی میرم تا مژه بکارم،به یک اتاقک رسیدم میرم تو،همون در رو باز میکنم که برگردم میبینم به اتاق دیگری میخورم،اتاق به اتاق مثل یک زندان که همه اتاق‌ها به هم راه بود،دوستان مجردمرو دیدم که گیر افتاده بودن،یکیشون گفت:زندانبان یک پیرمرد هست که اگر ببینه داری خارج میشی اول بهت تجاوز میکنه و بعد چشمهات رو کور میکنه وآخر میکشت،گفت:ولی ناراحت نباش چون پیرمرد بهت اجازه تحصیل و کار رو میده واموزش خداشماسی،من گفتم:من شکایت پیرمرد رو پیش خدایی که آموزش به پرستشش میکنه میبرم،پیرمرد برای آموزش بچه ها رو سوار ماشین بیرون میبردبه من گفت میدونی چه اتفاقی قراره برات بیوفته؟آخر پلیس اومد پیرمرد رو برد،بعد از مدتها رو به رو در باز و آزادی قرار گرفتم ،همون لحظه توی خواب صدای زنگ موبایلی که زنگ موبایلم در بیداری نیست شنیدم

پاسخ
لینک۹ شهریور ۱۴۰۰ ساعت ۰۱:۳۲:۵۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما حالت سردرگمی دارید. می خواهید نسبت به آینده تان خوشبین بیاشید ولی شرایط پی در پی و سختی که در زندگی تان بوجود آمده، به شما احساس استیصال می بخشد. شما می ترسید که بد بیاورید و مجبور شوید با زور کاری را انجام دهید که تمایلی به انجامش ندارید. اینطور نیست که هر کسی در سختی قرار بگیرد خدا را بشناسد بلکه خیلی ها به واسطه ی عشق پروردگار به خودشان، او را می شناسند ( کسانی که وقتی که به آنها خوبی و آرامش دست می دهد، آن آرامش را مدیون پروردگار هستند و شکر او را می کنند - نه اینکه بگویند که خودم زحمت کشیدم و آرامشم را کسب کردم). شما نگران هستید که بینش تان را از دست بدهید و تجارب تلخی کسب کنید. اما این اتفاق برای شما نخواهد افتاد. شما روی نفس اماره تان کنترل کامل دارید و شخصیت و وجدان شما مانع از این می شود که آگاهانه به گناه دست بزنید. شما گشایش کار خواهید یافت و کسی با شما تماس می گیرد که به واسطه ی آن احساس خوشبختی و آزادی خواهید کرد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۹ شهریور ۱۴۰۰ ساعت ۱۷:۳۵:۰۷
Fateme

Fateme : سلام . خواب دیدم با خواهرام رفتیم یه زیارتگاهی که نمی شناختم. همه مشغول دعا و نماز بودن. خواهرم به من گفت تو هم دو رکعت نماز بخون. موقع نماز خوندنم چند تا بچه گربه کوچیک به چادرم چسبیدن که من اونا رو دور کردم. با تعجب دیدم روی دیوار دو تا گربه با هیکل نسبتا درشت نشستن همه گفتن اینا مقدسن و انگار داشتن اونا رو عبادت می کردن. بعد رفتم اتاق بغلی اونجا نذری می دادن یه سفره بزرگ پر از غذاهای رنگارنگ .خوشحال شدم.منم خواستم کمک کنم غذا ها رو بچینم تو سفره که یهو اون دری که ازش وارد این اتاق بغلی شده بودم تبدیل به دیوار شد دویدم سمت یه در دیگه که به سمت حیاط بود اونم تبدیل به دیوار شد . دلم می خواست برم پیش خواهرام اما نتونستم . نه پنجره نه دیوار نه آدمی کنارم. من تنهای تنها با یه عالمه غذا توی یه اتاق گیر افتاده بودم. خیلی ترسیدم .

پاسخ
لینک۶ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۲۰:۴۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خواهران شما از شما می خواهند که ایمانتان را تقویت کنید و به خدای بزرگ توکل کنید. شما نمی توانید عمیقا معنی توکل را درک کنید و معصومیت و بی گناهی کودکیتان را هم از دست داده اید. شما می خواهید استقلال داشته باشید و مستقل عمل کنید و زندگی تان را متحول کنید. حالا می خواهید نشان دهید که قوی هستید و خودتان از پس خودتان بر می آیید. می خواهید قدرت خودتان را تقدیس کنید. شما به انجام کاری اقدام می کنید که به شما سود و بهره ی زیاد برسد. می خواهید خودتان از خودتان حمایت کنید ( به جای توکل به خداوند می خواهید تکیه تان به خودتان باشد). اما حالا که فکر می کنید به تنهایی از پس مشکلاتتان بر می آیید، خداوند هم درهای نجات و کمک را به شما می بندد تا شما بدانید که اگر حمایت خدا را نداشته باشید، اسیر و محبوس در ذهن بسته ی خودتان باقی می مانید و هیچ چشم انداز مثبتی برای شما وجود نخواهد داشت. لطفا غرور را کنار بگذارید و با خدای بزرگ مسابقه ی زور آزمایی نگذارید. از اشتباهتان توبه کنید تا در سختی ها تنها نمانید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۶ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۲۳:۰۲:۰۴
Mina

Mina : سلام وقت بخیر،من ماه اولی که نامزدم فوت شده بود خواب دیدم که اومده بودن خونه پدرم برای صرف ناهار لباس های همیشگیشو پوشیده بود یهو گوشیش زنگ خورد رفت توی اتاق اما من میشنیدم خالشون بودن به خالشون گفت مامانم منو از زندان آزاد کرده اول قرار بوده خواهر بزرگم بره بعد من، مامانم مارو جابجا فرستاده اول من رفتم بعد اون من خیلی خوشحال بودم که آزاد شده خودشم خیلی حالش خوب بود سفره رو پهن کردم و ناهار قرمه سبزی داشتیم.ممنون از شما

پاسخ
لینک۲۳ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۲۶:۵۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. روحشان شاد. تعبیر خوابتان این است که همسر شما در دنیای آخرت شرایط بسیار خوبی دارد و اصلا محدود و اسیر نیست بلکه برای او، این دنیا در مقایسه ی با آخرت، مثل زندان است. اینکه مادرش او را آزاد کرده یعنی مادر او راضی به رضای پروردگار است و روح پسرش را به خدای بزرگ سپرده است. برای دفع شر از سر خواهر بزرگ او بگویید که برایش یک گوسفند قربانی کنند تا مادر او، شاهد فوت او هم نباشد. روح نامزدتان آزاد و در کنار شماست و شما هم از خاطرات سبز و آرامشی که داشته اید صحبت می کنید ولی همزمان ترش می کنید و کمی غصه می خورید که همسرتان حضور فیزیکی اش را در کنار شما از دست داده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۲۰:۰۷:۵۱
نگین حسینی

نگین حسینی : سلام .لطفا متن نمایش داده نشه ممنونم.

پاسخ
لینک۱۶ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۱۳:۰۵:۵۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما باید خیلی مراقب رفتارتان باشید چون اشخاص زیادی مشابه شما همین تصمیم را برای زندگی شان اتخاذ کرده اند و در احترام گذاشتن به بایدها و نبایدها شکست خورده اند. آنها به سادگی تحت تاثیر دیگران قرار گرفته و گول خورده اند. شما نمی خواهید به دیگران اجازه دهید که شما را مجاب کنند تا کاری را انجام دهید که واقعا نمی خواهید انجام دهید. بلکه می خواهید برای رسیدن به خواسته هایتان ایستادگی کنید. شما احساس عدم امنیت می کنید ولی امید دارید که بتوانید خواسته هایتان را بدست آورده و نسبت به آینده خوشبین هستید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۲۳:۵۶:۳۲
پریناز

پریناز : سلام، خواب دیدم شبه وهمه خوابیدیم که ناگهان صدای همسایه بلند شد که انگار پلیس دستگیرش کرده، بعد خواهرم در رو باز کرد ببینه و من در رو بستم و قفل کردم یهو اومدن پشت در ما و در زدن بعد داداشم در رو باز کرد و پلیس بهش دستبند زد و گفت به جرم جعل اسناد باید بری زندان و گفتیم تقصیر دایی مون هست و باید ماشینش رو بفروشه و خسارت بده که داداشم زندان نره!

پاسخ
لینک۳۱ شهریور ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۰۵:۱۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. همسایه ی شما به خاطر مسئله ای عذاب وجدان دارد، یا از نظر روابط با جنس مخالف، احساس محدودیت می کند و به هر جهت، رفتار او خوب نیست و شما هم این را می دانید چون خواهرتان در کار او کنجکاوی کرده ولی شما تلاش می کنید که کسی از کارتان سر در نیاورد و وانمود می کنید که اطلاعی هم از زندگی کسی ندارید. شما باید به بعضی از بایدها و نبایدها در زندگی تان احترام بگذارید و بی ملاحظه نباشید. اینکه پلیس به برادرتان گفته که جعل سند می کند، به این دلیل است که برادر شما هم عذاب وجدان دارد که با رفتارش، باعث فریب خوردن و یا اغفال عاطفی همسایه تان شده، و سعی می کند که اشتباه و دروغ خودش را لاپوشانی کند. شما شاید معتقدید که این روش فکری اشتباه را برادرتان از دایی تان یاد گرفته که دیگران را اغفال کرده یا گول بزند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۱ شهریور ۱۴۰۰ ساعت ۲۰:۴۲:۵۷
Yazdan

Yazdan : سلام خانم هراتی جمعه صبح دیدم در زندانم وزندانبانها هی می آمدن سرکشی میکردن و برای سیگار‌ کشیدنم گیر میدادن ولی من سیگار میکشیدم وجاسیگاری من شبیه قندون بود و خاک سیگار ریخته بودم و هم سلولیم شبیه یکی از همکارهام بود موقع سرکشی جاسیگاریم رو به هم سلولیم دادم پشت پنجره کوچک گذاشت وقتی بازرسیشون تموم شد به من مرخصی دادن ومن اومدم از وسط بازاری رد شدم که یه خانمی را دیدم که یه ساک بزرگ خالی آورد وکنارم گذاشت و به من گفت بیا بریم خونه ما ومیلک شیک درست کنم بخوریم وگفتم چرا باید این کار را کنم .خانمه گفت من در اختیار تو هستم و من گفتم برو بابا دلت خوشه ورفتم وبعد از چند قدم پشیمون شدم و برگشتم و باخودم گفتم برم خوش بگذرونم و هر قدمی که به سمت خانمه برمیداشتم یه دلیلی به ذهنم میرسید ونمیتونستم قدم بردارم و در نهایت قانع شدم که اینکار درست نیست و گفتم خدایا شکرت که آلوده نشدم بعد برگشتم رفتم دنبال کارم بعد دیدم که به زندان برمیگردم ولی زندان را پیدا نمیکردم و از یه رهگذری پرسیدم وگفت این دیواری که پشتت هست رو ادامه بدی به زندان میرسی ومن رفتم و یکی از زندانبانها رو دیدم که کلید داشت و همکارم بود واز پشت شیشه منو دید وخندید ودر را باز کرد و گفت سلام آقای (فلانی) ودیدم یه مادر و دختر زندانی از زندان دارن میرن بیرون وآزاد شدن ومنم رفتم داخل زندان ولی محدودیتی نداشتم و هروقت میخواستم میتونستم مرخصی برم که از خواب بیدار شدم.
ممنون ازتعبیر خوبتون.

پاسخ
لینک۲۳ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۰۰:۴۱:۳۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به دلائلی در زندگی تان احساس استیصال می کنید و عادت کرده اید که در گذشته زندگی کنید و حسرت گذشته ها را بخورید و احساس ناامیدی بکنید، و جوری این حرفهای ناراحت کننده را می زنید که انگار برایتان بیانشان "خوشایند" است. شما همه اش رفتار خودتان را کنترل می کنید و مراقب هستید که چیزی نگویید که به ضررتان تمام شود و احساسات خودتان را سرکوب می کنید و احساس محدودیت می کنید. به همین نسبت، شاید این برای شما عادت بشود که نه تنها خودتان بلکه دیگران را هم کنترل کنید. اگر همین امروز به شما بگویند که می توانید تغییری در زندگی تان بوجود بیاورید و شروعی دوباره داشته باشید، خودتان زیر بار نخواهید رفت. شما به خود سانسوری عادت کرده اید و خوشی ها و کسب ثروتی را که به واسطه ی آن بتوانید زندگی مادی بهتری داشته باشید را برای خودتان حرام می کنید. زن بدکاره در تعبیر ثروت و مال دنیاست و نه تمایل شما به فحشا. شما دیگر اهل خود کنترلی و خود سانسوری شده اید و این قوانین جوری در وجودتان تثبیت شده که آزادتان هم بگذارند که هر کاری خواستید بکنید، باز همینطور زندگی خواهید کرد که الان زندگی می کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۵۶:۴۴
zahrarostami

zahrarostami : سلام همسرم ک ۹۹ ساله عقد کردیم و هنوز عروسی نکردیم و ایشان زندانی هستن و در مرخصی به سر میبرند پشت میله های سبز رنگی ک در یک خیابان نصب شده و ایشان اون ور میله ها و من این ور میله ها داریم با هم صحبت میکنیم تعبیرش را میفرمایید

پاسخ
لینک۱۹ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۱۵:۰۴:۱۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دوست خوبم شما یک مدلی خوابتان را نوشته اید که من نفهمیدم کجایش خواب است کجایش بیداری! ولی اگر درست درک کرده باشم و خط دوم به بعد خوابتان باشد، همسر شما در بخشی از مسیر زندگی اش با محدودیت هایی مواجه است ولی سعی می کند که ارتباطش را با شما حفظ کند تا زمان آزادی او انشالله برسد. همیشه خوابتان را جوری تعریف کنید که من هم که در ذهن شما نیستم بفهمم چه می گویید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۵۲:۰۹
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.