تعبیر خواب سقف
اگر کسی ببیند در زیر سقفی مرتفع و محکم نشسته، امنیت می یابد. اما اگر ببیند که سقف شکسته است ، تعبیرش این است که آینده نامطمئنی در انتظار او است. اگر در خواب دیدید که سقف روی سر شما خراب شد به هیچ وجه خوب نیست. اگر دیدید که سقف می زنید و خودتان سازنده سقف هستید به شخص بزرگی خدمت می کنید.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
علی : سلام خواهرم خوابی به شرح ذیل دیده اند:
به پُشتی اتاقم تکیه داده بودم و قرآن میخوانم ناگهان یک پرنده سفید نسبتا بزگ با تاج قرمز پشت پنجره اتاقم نشست من قرآن خواندنم را قطع کردم وبا تعجب به طرف پنجره رفتم پرنده که متوجه من شد پرواز کرد .به دلیل اینکه بزرگ بود سنگین و سخت پرواز میکرد. پرنده روی بام نشست و وقتی که راه میرفت من صدایِ پای راه رفتنش را میتوانستم بشنوم. ناگهان از سنگینی پرنده و حرکتی که رویِ بام داشت یک قسمتی (یک گوشه) از سقفِ اتاقم فرو ریخت تقریبا یک گوشه از اتاقم سقفش ویران شد. ومن در خواب به این فکر میکردم که خدارو شکر که من در آن قسمت نبودم که سقف رویِ من بریزد.
با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. ایمان خواهرتان قویست و آرمانها و آرزوهای او بلند هستند. او سعی می کند که از تمام توان و امکانات خودش برای رسیدن به اهدافش استفاده کند و حسادت و بدکرداری در وجود او نیست. او آرزوهای بزرگی دارد و می خواهد که آزادتر زندگی کند. او به دنبال عشق و تعادل و نوعی آزادی روحانی بزرگ در زندگی اش است. او می خواهد که معنویت را در خودش قویتر کند و به ایده های معنوی خودش برسد ولی توانایی انجام بعضی از تکالیف لازم برای متعالی شدن را ندارد. او احساس می کند که برای متعالی شدن باید مسئولیت های سنگینی را تقبل کند که از پسشان به خوبی بر نمی آید و بعضی از تکالیف برای او سنگین هستند. پس او از بعضی از زمینه های آرمانگرایانه اش چشم پوشی می کند ولی از انجام باقی تکالیفش ناامید نیست. او باید در مورد انتظارات و اهداف بالایی که برای خودش تنظیم کرده، مجددا فکر کند. تشکر از همراهیتون
علی : سلام لطفا متن خواب مخفی باشد
پوزش می طلبم
فریبا هراتی
: سلام. استدعا می کنم. شما به این فکر می کنید که افکار منفی با زور به زندگی شما راه پیدا کرده و ذهنتان را آشفته کرده و هر چند که مسئله ی خیلی مهمی نیست ولی باید بعدا به آن رسیدگی کنید. شما می خواهید زود به ثروت برسید و از زندگی تان و سرمایه ای که می خواهید داشته باشید لذت ببرید؛ ولی مجبور هستید که اول حسابی کار کنید و به این فکر می کنید که آیا جربزه و توانایی انجام چنین کار سختی را دارید یا خیر. شما می دانید که شخصیتی قوی دارید و قدرت و اقتدارتان بالاست. اما به هر حال وقتی می خواهید کار بزرگی را شروع کنید که به ثروت زیاد برسید، باید اول توانایی انجام کار را در خودتان ببینید و بعد اقدام به انجام آن کار کنید. تشکر از همراهیتون.
ava : ممنون بي صبرانه منتظرم
ava : واريز كردم
فریبا هراتی
: تشکر در نوبت هستید.
ava : من یک ماهی هست اسباب كشي كردم خواب ديدم دكور خونم كلا عوض شده چندتا مرد همسايه م بودن كه احساس ميكردم نقشه دارن كه وارد خونم شن و اذيتم كنن يادمه كه سقف خونم چوبي بود و پشت بوم پر از سوسك بود نميدونم دقيقا چه اتفاقي افتاد اما دوتا از چوباي سقفم افتاد و متوجه شدم اون قسمت از سقفم كلا مشكل داشته ولي جوري نبود كه با بارون يا اين چيزا بيوفته احساس كردم يكي از همسايه ها اينكار و كرده خيلي
ترسيدم چون كه پشت بوم پر از سوسك بود و از قسمتي كه سقف خونم خراب شده بود وارد خونم شده بودن من فقط يكي دوتا سوسك و ديدم اما مطمئن بودم كه خيلي بيشترن براي همين زنگ زدم به مامانم گفتم نميخوام ديگه اينجا زندگي كنم ولي مادرم با تعجب گفت خب بايد ياد بگيري ديگه بعد يه پسري زنگ درمو زد من در و كامل باز نكردم و پسر اصرار داشت وارد خونم شه اما من بهش ميگفتم زشته تو كه مهمون نيستي كه بخوام بزارم بياي تو و احساس كردم از يه پنجره اي داشته محيط خونمو ديد ميزده و خونرو برسی میکرد و من احساس خوبي نداشتم
فریبا هراتی
: سلام. زندگی شما متحول خواهد شد. عده ای می خواهند از کارهای شما سر دربیاورند و برایتان مشکل ساز خواهند شد. آنها افکار منفی و اشتباهی راجع به شما دارند ولی سعی می کنند که با دروغ و سیاست با شما برخورد کنند و یا احساسشان این است که شما دروغگو و سیاستمدار هستید. شما نباید اجازه دهید که افکار منفی به ذهنتان راه پیدا کند و نباید اجازه دهید که دیگران نظراتشان را به شما تحمیل کنند. از هر گونه تماس غیر واجب با همسایه ها پرهیز کنید. اگر مجرد هستید و تنها زندگی می کنید همیشه آدمهای بدی که بخواهند به خودشان اجازه بدهند راجع به شما فکر و در کارتان دخالت کنند وجود دارند. تماس شما با مادرتان به نیاز شما برای تفکری خردمندانه اشاره می کند و عاقلانه ترین کار این است که یاد بگیرید که مصمم و قاطع از خودتان دفاع کنید و مطلقا اجازه ندهید که کسی در کارتان دخالت کند. بگذارید بگویند که شما اجتماعی نیستید!! یا از آدمها فاصله می گیرید... ولی این حرفها خیلی بهتر از آن است که اجازه دهید غریبه ها برای شما تصمیم بگیرند و در کارتان فضولی کنند. تشکر از همراهیتون.
نینا : االبته خونه خودمون در واقع نوساز و محکمه شب قبلاز خواب داشتمبه سقف خونه نگاه میکردم که یه ترکریز رو گچ سقف بود گفتم بگمشاید تو خواب دیدنمتاثیر داشته
نینا : سلامو خستهنباشید .خواب دیدمیجایی که اشنانبود انگار خونهپدرمه بعد منو خواهرم از در زدیمبیرونبریمجایی که پدرماز مثلا از لابی می خواستبره توخونه دیدمبلوز تنش هستولیشلوار نداشتو یه انچشمم به عورتش خورد بعد انگار سوار ماشینشدیمکه مادرمراننده بود و منصندلی جلو و داداشمکه یسال از منبزرگتره و خواهرمو بچش عقب نشستهبودنومن دیدمبخاطر اینکه عقبی ها اذیت نشن کج نشسته بودم ولی دیدمنشستنمنکاری به اونا نداره اومدم درست بشینمکه صندلی یهو رفت عقب و چسبید به عقبی ها ولی چیز خاصی نشد همونجا دیدمانگار توی یه خونه ایم کهوسایلش انگار وسایل خونهپدریمبود چشمم افتاد به سقف که سقفش تیر چوبی بود و یطرف سقفانگار اومده بود یکمپایین بعدمن هشدار دادمکه سقف داره میریزه و سریع بایدبریمبیرونکه تقریبا همه رفتنفقطمن و مادر بودیم که داشتیموسایلای مهمروجمع می کردیمکه یه بچه کهانگارمالمنبود حدوددو سه ساله رو گذاشتمتوکوچهبهش گفتماگهصدایبدیاومدبرو بیرونکوچه و برگشتم که مدارکمهمرو بیارم اینبار انگار اونجا خونهخودمبود چونوسایلخودمونروتوش میدیدمکه دیگه از خواب بیدار شدمو نفهمیدمچیشد
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. زندگی پدر شما متحول خواهد شد و روابط او با مادرتان به سردی خواهد گرایید و احترام او پایین خواهد آمد. مادر شما سعی می کند که کنترل زندگی شما را به دست بگیرد و همه ی شما و برادر و خواهرتان باید از او تبعیت کنید چون او قاطعانه برای زندگی اش تصمیم خواهد گرفت و نظر شما برای او مهم نیست. زندگی پدر و مادر شما بر مبنای سیاست و دروغ بنا نهاده شده و آنها از زندگی شان راضی نیستند و ایده آلهایشان روی سر ایشان خراب خواهد شد. شما سعی می کنید که هویت خودتان را حفظ کنید چون شما نمی توانید نسبت به تحولات زندگی پدر و مادرتان بی تفاوت باشید. تشکر از همراهیتون.
ستایش اسدی : سلام خانم هراتی عزیز ، روز بخیر ، ببخشید من چون کلمه طاق رو پیدا نکردم خوابم رو اینجا نوشتم .. من دو یا سه شب پیاپی خواب دیدم که من با عده ای آشنا یا اعضای خانواده (راستش همه خواب و جزئیاتش یادم نیست ) دارم با ماشین توی خیابون حرکت می کنم که رسیدم به دو یا سه طاق نصرت بزرگ مثل طاق پیروزی فرانسه.. البته بسیار باشکوهتر و با ابهت تر بودن با یک معماری خاص با ستون ها و پایه های بلند و با رنگ سفید درخشان و و بسیار نو هم بودند و ما با ماشین از زیرش رد شدیم و من از داخل به سقفش که نگاه می کردم یه معماری خاص و زیبا داشت که خیلی لذت بردم .. ما مثلا در خواب به سمت خونه خواهرم حرکت می کردیم اما شهر و مکان کاملا متفاوت با دنیای واقعی بود..
فریبا هراتی
: سلام. دوست عزیز سرعت نت شما کم است نباید تند تند روی ثبت کلیک کنید!! الان شما 16 بار خوابتان را در سایت ثبت کرده اید و من مجبورم با همین سرعت کم 15 بار آن را از سایت حذف کنم که کاری بسیار زمانبر است!!! لطفا هرگز بیشتر از یکبار خوابتان را ثبت نکنید. تشکر. در نوبت هستید.
مریم م : سلام خواب دیدم که وارد مکانی شدم که قبلا محل برگزاری مراسم مذهبی بود، دم در ورودی آن مادرم ( فوت شده اند)روی سکوی ورودی نشسته بود و من سعی کردم با حرکات خودم مثل همیشه باعث خوشحالی او شوم در قسمت ورودی چوب نفیس و بلندی بود که روی زمین پهن شده بود و من دست روی آ ن کشیدم داخل آن مکان خبری از جمعیت و مراسم نبود کل آن مکان که حالت دو طبقه داشت تماما چوبی با چوبهای نفیس تبدیل شده بود و سقف بسیار بلند چوبی آن کند و کاری زیبایی داشت وخیلی جلب توجه می کرد من می دانستم که قبلا این بنا از چوب نبوده است و شکل قبلی اش مانند سایر امکان متب.با خودم فکر می کردم که چه اشکالی دارد که ساختارش چوبی است.حتما دوام لازم را خواهد داشت.( این مکان متبرکه در روستای مادرم قرار دارد و مورد توجه و توسل مادرم می بودو نذورات و هدایایی از طرف خانواده فرستاده می شد .)سپاس
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. در این مکان که ساختار آن در قالب معنویت و انرژی حیات شکل داده شده، و مورد علاقه ی مادرتان بوده است، مادرتان هنوز در گذار و به عبادت مشغول است. روح مادرتان آزاد و زنده است و شما باید برای او خصوصا در آن مکان دعای خیر کنید و ثوابش را تقدیم روح ایشان کنید. تشکر از همراهیتون.
سهراب : سهراب:سلام خانم هراتی دیشب که شب قدر بود خواب دیدم پدر مرحومم داشتن سقف ی خونه رو تعمیر میکردن برادرمم بود گفتم بابا چیکار میکنی گفت دارم برات خونه میسازم ممنون از تعبیرای خوبتون
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. پدر شما می خواهد که شما اهدافتان را بالاتر ببرید درک و بینش تان را قوی تر کنید. او دعایتان می کند که از حواس پرتی ها، اضطراب ها، نارضایتی ها و اثرات ناخواسته ی زندگی در امان بمانید و ایده آلهایتان روی سرتان خراب نشود. پدر شما برای شما آرزوی طول عمر و امنیت و آرامش روحی دارد. تشکر از همراهیتون.