تعبیر خواب سیل
اگر کسی در خواب ببیند که باران شدیدی بارید و سیل جاری شد، نشانه غضب خداوند بر آن سامان است که یا به صورت سیل و یا فتنه جنگ و جدال خواهد بود و اگر دید سیل بدون خسارت گذشت، فتنه ای با کمترین زیان در می گیرد ولی زود می گذرد. اگر سیل ویرانگر بود، زیان بسیار خواهد بود و جاری شدن سیل نسبت به محل وقوع نیز بی تاثیر نیست. اگر در محل کوچکی همچون دهی کوچک سیل آمد، زیان کمتر است و اگر در جایی وسیعتر سیل آمد، زیان بیشتر خواهد بود.
اگر کسی دید که میان سیل گرفتار شده، به مشکل دچار می شود و اگر به سلامت از محل سیل بیرون آمد، از آن مشکل رهایی می یابد و اگر سیل او را با خود برد، خطر مرگ در کمین او است. اگر در خواب ببینید سیل جاری است اما آب آن روشن است، حادثه بدی اتفاق می افتد اما نیک فرجام است. هرچه آب سیل گل آلود وکثیف باشد خطر بیشتر و غم و اندوه حاصله از وقوع حادثه زیادتر است.
جابر مغربی می گوید: اگر در خواب ببیند سیل درجائی خرابی کرد، دلیل که مردم آنجا را از پادشاه یا حاکم، منفعت رسد.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن سیل در خواب بر چهار وجه است:
- دشمنی بزرگ،
- پادشاهی ستمگر،
- لشگر غالب،
- فتنه و بلا.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
alireza : من نمیدونم این خوابم تعبیر داره یا خیر . من دیشب رو خیلی ناراحت خوابیدم . چون چند روز اخیر پول نسبتا زیادی از دست دادم واسعه کارم . ول خواب دیدم جایی ایستاده ام بی خبر انگار دیدم چند نفر دارن فرار میکنن بعد فهمیدم که داره سیل بزرگی میاد . من هم خیلی ترسیدم و با بقیه فرار کردم که برم سیل بهم نرسه . البته ندبدم آب رسیده باشه به من و کسایی که کنارم هستن البته حتی ندبدم آب چه رنگی داره ولی خیلی ترسیده بودم و از خواب بیدار شدم
فریبا هراتی
: سلام. سیل در خواب شما همان فشار و استرس ها و تنش های عصبی است که فکرتان را ناراحت کرده و باعث شده که شما مجبور شوید تا بعضی تمایلات و خواسته هایتان را تحت این فشارها سرکوب کنید. شما در این مورد تنها نیستید و این نگرانی های مالی و اقتصادی عده ی زیادی را در بر خواهد گرفت. تشکر از همراهیتون.
علی : وقت بخیر بانو هراتی عزیز. امروز بعد از اذان صبح به خواب رفتم و حوالی ساعت ۶صبح خوابی دیدم ک فقط گوشه ای ازآن خاطرم هست. در ایتالیا بودم سیل در خیابانها به ارتفاع ۲متر جاری بود رنگ آب همچون اقیانوس بود. کسی دیده نمیشد. فقط من بودم سوار بر تکه ای درخت. پاهایم را روی دو شاخه بیرون زده ازدوطرف (همچون ابعاد صلیب) آن گذاشته بودم و با کف دستهایم (خالی) پارو میزدم و مخالف جهت سیل با سرعتی مناسب(که برای خودم هم عجیب بود) درحرکت بودم. انگشت میانی دست راستم باندپیچی شده بود و خم نمیشد و با هربار ضربه به آب درد میگرفت. نمیدانم مرتبط است یا خیر ولی خواهر بنده دوسال است که برای تحصیل به ایتالیا رفته. و خودم نیز قصد مهاجرت به فرانسه دارم. سپاس
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما با مسائل و تنشهای احساسی مقابله می کنید و می خواهید شروعی تازه داشته باشید. شما خوشبین و امیدوار هستید و اراده ی بالایی دارید که علیرغم تمامی مشکلات و مسیر سختی که در پیش دارید، قادر باشید در مسیرتان بمانید، وظائفتان را انجام دهید و اهدافتان را عملی کنید. شما می خواهید آرامشتان را حفظ کنید و تحت هر شرایطی کنترل زندگی تان را حفظ کرده و به مقام بالایی برسید. شما خودتان هم خوب می دانید که از نظر منطقی نیاز دارید که بیشتر از خودتان حفاظت کنید و مراقب باشید چون خیلی از توانایی های شما الان در معرض آسیب قرار دارند. دیدن انگشت میانی تان بیانگر ملاحظه، کارایی، احتیاط، مسئولیت و سخت کوشی است و باند روی اینها یعنی آنطور که شما بخواهید هم کارها به پیش نخواهند رفت. شما در شرایط حاضر بیشتر نگران خواهرتان هستید. تشکر از همراهیتون.
بهزاد : سلام و وقت بخیر
خواب دیدم با پدرم داخل خانهی هستیم و خوا طوفانی هست و خونه نزدیک دریا هست و اخطار سونامی میاد که سونامی شروع میشه و هم زمان زلزله هم میاد ولی فقط آب وارد خونه میشه بدون این که خرابی داشته باشه
سپاس بابت وقت تون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما و پدرتان از لحاظ احساسی، ناراحت هستید و نوعی بی ثباتی عاطفی و سردی روابط را از جانب مردم حس می کنید. شما شخصیتی عاطفی و احساساتی دارید و در بالا پایین های اجتماعی و موقعیت های سخت زندگی مضطرب هستید. با وجود همه ی این سختی ها، هیچ خطری شما را تهدید نمی کند ولی از اینکه می شنوید دیگران تحت فشار هستند یا زندگی شان متاثر از حوادث تلخ روزگار شده، ناراحت می شوید و نمی توانید نسبت به مردم بی تفاوت باشید. تشکر از همراهیتون.
ali : سلام خانم هراتی. خواب دیدم که مرحوم پدربزرگم که بزرگ طایفه بود با یکی از بزرگان طایفه که هم اکنون در قید حیات است بالای کوهی ایستادن و من بدون هیچ دلیلی احساس خطر کردم و ازشون جدا شدم و به هر مسیری که میرفتم که خودم را نجات بدم سیلی از نفت به طرفم جاری میشد که اگر فرار نمی کردم در آن نفت غرق میشدم. در حال فرار که بودم زن و مردای طایفه را دیدم که همگی دارن مث من فرار میکنن اما خلاف جهت من حرکت میکردن که اون بین خانواده ام را دیدم و داشتم فراری شون میدادم که از خواب پریدم و بیدار شدم. صبح روز سوم بین یک تا شش صبح خواب دیدم. اگر برام تعبیر کنید ممنون میشم.
فریبا هراتی
: سلام. روح پدر بزرگتان شاد. او درک بالایی نسبت به همه چیز دارد و روحش زنده است و اصلا شما نباید او را مرده حساب کنید. شما از اوج قدرت، مال حرام و ثروت زیادی که به واسطه ی آن ایمانتان به لجن کشیده شود و روحتان آلوده شود فراری هستید و مثل باقی مردم رفتار نمی کنید. شما می خواهید که منطق و ایمانتان بر عشق شما به مادیات غلبه کند و حاضر نیستید که برای رسیدن به ثروت گناه کنید. در حالی که باقی مردم دنیاپرست هستند. تشکر از همراهیتون.
ali : سلام خانم هراتی. خواب دیدم در خانه بودم که ناگهان احساس کردم میخواد زلزله بیاد( زمین نمیلرزید فقط صدای ریزش کوه ها به گوشم می رسید ) که فریاد زدم و خانواده را باخبر کردم و داشتیم از در خانه بیرون می رفتیم به سمت بیرون از حیاط که نگاه آسمان کردم که یک سیل عظیم داره از زمین و آسمان میاد با آب جوش داغ و گداخته که مادرم جلوتر از همه بود و برای این که این آب های داغ مادرم را نسوزانه فورا کشیدمش عقب و به سرعت رفتیم داخل خانه و درب را قفل کردیم اما با این وجود آن قدر شدت سیل گداخته زیاد بود که از لای درز در و پنجره آب داخل میومد اما نجات پیدا کرده بودیم. فقط مرحوم پدرم هم در خواب بود که مثل من و مادرم و برادرانم نترسید و مثل روزای آخری که زنده بود و با عصاهایی که بیمارستان به خاطر زخم پایش داده بود داشت با آسودگی حرکت میکرد و هیچ ترسی از این سیل آب گداخته نداشت حتی موقع فرار هم از خانه بیرون نیامد و اصلا ترسی نداشت.
روز ۱۵ ماه خواب را دیدم و فکر کنم بین یک شب تا پنج صبح بود که خواب را دیدم. ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما در ضمیر ناخودآگاهتان می دانید که چیزی غیر منتظره در شرف وقوع است و بالاپایین های اجتماعی رخ خواهد داد. می دانید که افرادی که بسیار قدرتمند هستند، اعتبارشان را از دست خواهند داد و مسائل و تنش های احساسی شدیدی در راه است که موجب خواهد شد تا شما نگران شده و استرس و اضطراب را تحمل کنید. شما سعی می کنید که در زمان بروز اینگونه مشکلات اجتماعی، مطلقا دخالت نکنید و خودتان یا خانواده تان را با خطر مواجه نکنید. روح پدرتان شاد. او می داند که خطری شما را تهدید نمی کند. شما از خطرات مصون و محفوظ خواهید ماند. تشکر از همراهیتون.
hoseiny : با سلام خواب دیدم در جایی بودم سیل میومد خودم را به مکان امنی رساندم که برایم خطری نداشته با شد به سیل دوباره نگاه کردم اب زیادی می امد در واقع رود خانه بزرگی بود به دور دست نگاه کردم دیدم که سیل شدت و بزرگ ان دو چندان خواهد شد از ان منطقه خودم را سریع دور کردم می دانستم فاصله امن من با سیلی که خواهد امد کم است خودم را به یک منطقه باز و بیابانی رساندم که دیگر از خطر دور شدم رود خانه را از دور نگاه میکردم با فا صله چند کیلومتری سرعت سیل سر سام اور بود مثلا ۲۰۰ کیلومتر بود مردم به طرف سیل میدویدند برای دیدن ان من تعجب میکردم و میگفتم به خودم عجب مردمان احمقی هستند مگر سیل دیدن داردبعد راه خودم را کشیدم رفتم تا به روم به خانه. قابل ذکر است که خانه خودم احساس میکردم در منطقه امن است و از سیل محفوظ است و استرس خوانواده و خانه ام را نداشتم ببخشید که خوابم طولانی شد دو باره از شما عذر خواهی میکنم امید وارم که شما و دیگر هم وطنان از این بیماری جدید کرونایی دور باشید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر از دعای خیر شما. موج احساسات منفی به خاطر این بیماری همه جا را فرا خواهد گرفت و بعضی از مردم بی توجه به خطرات این بیماری، آن را نادیده می گیرند و از مواجهه با آن ترسی ندارند بنابراین بشدت و به سرعت نیاز به حمایت و کمک پیدا خواهند کرد ولی شما و خانواده تان انشالله از این بیماری در امان خواهید بود. تشکر از همراهیتون.
melika : سلام روزتون بخیر
دیشب خواب دیدم نزدیک خونه بابابزرگم یه تپه بلنده رودخونه هم هست یهویی سیل میاد من زودتر از همه میرسم بالا تپه ولی همش نگران بقیه بودم یه وقت سیل نبرتشون اول از همه خواهرزاده م بود که همینطور آب میاوردش صداش کردم که زود بیاد بالا یکی از خواهرام صدا کردم که کمکش کنه بلاخره سالم رسید سیلش چون آب رودخونه بود امکانش بود که به هیشکی آسیب نرسونه یه تیکه از کوه رو هم جابجا کرده بود
گفتم چقد خوب میشد اینقد تکنولوژی پیشرفت کنه که آدم میتونست حتی ساختمونشو هرجا و هروقت دوست داشت جابجا کنه
خودمو تو آشپزخونشون دیدم چمدون لباسام گذاشته بودن پشت کابینتا یه پلاستیک گذاشته بود ورش داشتم دیدم بالای ده جفت جوراب از خودم داخلشه نو نوی هم بودن به خواهرم و دختر عموم نشون دادم چقدم ذوق کردم
بعد خودمو تو کلاس دیدم استاد که پسر جوونی بود شروع کرد به درس پرسیدن خدا خدا کردم اسم منو صدا نکنه آخه باید میرفتم جایی منتظر بودم اجازه بده برم
تو ردیف ما پشت سرم نشسته بود حس کردم نگاهش سمت خودمه و همون لحظه هم منو صدا کرد بدم پای تخته گفتم وای نه من هیچی نخوندم گفت اشکال نداره حالا بلند شو برو پای تخته معلوم بود منو دوست داره رفتم چادر هم سرم بود سوالو پرسید یکی از خانما بلد بود بهش گفت تو جواب بده نذاشت بقیه بفهمن بلد نیستم البته منم خیلی کار نداشتم چون همون اول گفتم هیچی نخوندم
باز خودمو یه جای دیگه دیدم خونواده م بودن با دومادمون یه آقایی اومد برام تو یه گاری بزرگ یه هدیه آورده بود شبیه پراید بار بود که پشتشون هم چون آهنیه کامل بسته بود اصلا مشخص نبود که چی داخلشه ولی حسم میگفت که پر گله و یه چیز گرانقیمت که نمیدونستم چیه
عجیب بود برام چرا جلو خونوادم اصلا براش مهم نیست بخصوص جلو دومادمون
آقاهه رو میشناختیم گاری رو آورد گذاشت و اومد پیشم دستشو انداخت گردنم گفت بخدا خیلی دوستت دارم تو چشاش نگاه کردم گفتم منم همینطور همه هم دور و برمون وایساده بودن بیشتر حواسم به داماد و داداشم بود ولی نمیتونستم اونو نادیده بگیرم منتظر هم بودم اون گاری رو باز کنه که انگار گاو صندوقی شده بود درش هم قفل بود
فریبا هراتی
: سلام. شما از بلاها و سیل جریانات منفی جامعه در امان خواهید بود و به امنیت کامل خواهید رسید. در جایی که بیماری حتی به مقامات و آدمهای خیلی متمول هم رحم نمی کند اما شما در امنیت کامل خواهید بود. شما باید سعی کنید که اعتماد به نفستان را بالا ببرید چون احساس می کنید که باید خودتان را به دیگران اثبات کنید و یا اینکه چشم ها روی شماست تا شما ثابت کنید که قوی هستید. عشق و امنیت به زندگی شما راه خواهد یافت. گشایش کار خواهید یافت و خبر های خوشی خواهید شنید. تشکر از همراهیتون.
مرتضی : سلام و عرض ادب خدمت معبر گرامی
بعد نماز صبح به خواب رفتم و حدود ساعت 8 بود خوابی دیدم ک نیمی از اون مربوط به رابطه و منی بود ک در اون قسمت نوشتم چون فکر میکنم این دو قسمت به هم مربوطه گفتم شاید بخواید اون قسمت رو هم مطالعه کنید و ادامه خوابم اینه که داشتیم داخل یه دره میرفتیم
خانمم جلوی جلو بود بعد چند نفری بودن بعد من بودم و پشت سرم دختر عموی خانمم بعد ناگهان سیلی اومد و من اول به دختر عموی خانمم کمک کردم از آب رفت بیرون و داد زدم به خانمم ک برو به سمت بالا تر داره سیل میاد
اول موقعی دختر عموی خانمم نجات دادم فک کنم سیل گل آلود بود بعد رفتم دنبال خانمم دیدم سیل اونو برده من دنبالش رفتم تا اینکه دیدم روی آب وایساده و رفتم نجاتش بدم در اون موقع آب کاملا زلال و آرام بود وقتی از اب بیرون اوردم خانمم رو کلی آب خورده بود و داشته بود غرق میشد و کمکش کنم آب هایی ک خورده بیاد بیرون
وقتی نجاتش دادم مث همیشه شروع کرد غرغر کردن و من یه جورایی از اینکه هنوز زندس ناراحت بودم چون دوس داشتم مرده بود
فریبا هراتی
: سلام. مجددا قبل از تعبیر باید یادآوری کنم که هر کاربر فقط مجاز به ثبت یک خواب در هر کامنت یا در هر 24 ساعت است و حتی اگر شما در یک شب چند خواب ببینید فقط مجاز به ثبت یکی از آنها هستید مگر اینکه بین خوابهایتان حتی یک ثانیه هم از خواب بیدار نشده باشید که در آن صورت، فقط یک خواب محسوب می شود. و امشب چون شما کاربر جدید هستید و فردا هم سایت تعطیل است استثنائا این دومین خوابتان را تعبیر می کنم. شما و خانواده تان دارید وارد فاز تحولی منفی در زندگی می شوید و با سختی ها و کشمکشهای زیادی مواجه هستید. موج منفی از احساسات شما را در بر می گیرد و شما اول از هر چیز به این فکر می کنید که ثروت و سرمایه تان را حفظ کنید و مشکلات مالی تان را از بین ببرید. بعد از آن، به روحیه ی خانمتان فکر می کنید که تحت تاثیر رکود اقتصادی و شکست های مالی، او دچار افسردگی و ناراحتی نشود. شما بعد از اینکه از لحاظ مالی امنیت خودتان را بدست آوردید، با خانمتان محبت می کنید و می خواهید به او روحیه ببخشید ولی او به این فکر می کند که شما کارهای خودتان را به روحیه ی او ترجیح داده اید و او را در اولویت اول قرار ندادید. در حالی که شما فکر می کنید که بدون پول که قطعا او هرگز نمی توانست از افسردگی بیرون بیاید و انتظار دارید که روش شما را تصدیق کند. شما ممکن است آرزو کنید که او در سختی قرار بگیرد تا قدر شما را بداند. تشکر از همراهیتون.
Zahra : سلام . در یک ساختمان بودم که گویی در برخی طبقاتش راهزنان بدی بودند در طبقات وسطی یکی از اقوام را دیدم انگار دلش برایم خیییلی تنگ شده بود و به هر بهانه ای فقط می خواست لحظه ای در کنارم باشد و از من نظر خواهی میکرد و صحبت میکرد تا بتواند پیشم باشد و به من نزدیک شود و از اینکه پیشم بود بسیار حس رضایت و خرسندی پیدا میکرد .من هم او را همراهی میکردم .خیلی با احتیاط صحبت هایش را جور میکرد تا بقیه متوجه احساساتش نشوند ولی مادر شوهرم انگار متوجه بود و اصلا خوشش نمی آمد و عصبی بود بعد مادرم را دیدم انگار مادرشوهرم میهمانی داشت و مادرم را دعوت نکرده بود مادرم هم گفت انشالله مهمانی دارید؟ بعد مادر شوهرم گفت بله شنبه ساعت هفت شب تشریف بیاورید.بعد روبرویم خلیج فارس رو میدیدم معمولی بود و از خلاف جهت اقیانوس آب خوبی می آمد اما اقیانوس طوفانی شد و موجهای بزرگی پدیدار شد من بسرعت دست شوهرم را گرفتم و با هم دویدیم یک راهی بود که موج آنجا خالی شد و به ما نرسید. سریع داخل یک خانه ویلایی رفتیم از پنجره بیرون را نگاه کردم سیل ماهی های رنگ رنگی بسیییار زیبا که روی بدنشون خال خال های رنگی یا طیف رنگی بود(و به اندازه سی سانتیمتربودند )را به اونجا آورده بود یک دختری هم از بیرون آنها را نگاه میکرد و برخی را میگرفت که ببرد .دیدم دوباره موج ها بزرگتر میشوند و ترسیدم و فرار کردم و با فریاد شوهرم را صدا میزدم و داخل خانه دنبالش میگشتم ولی پیدایش نمیکردم مادر و پدر و برادر شوهرم هم صدای مرا میشنیدند .
فریبا هراتی
: سلام. افکار جدید یا روحیات جدیدی خواهید داشت و زندگی تان متحول می شود. شما احساس می کنید که اشخاصی هستند که می خواهند موفقیت شما را بدزدند یا اعتبار کارتان را از شما بگیرند و با شما ناعادلانه رفتار کنند. کسی که برای شما درددل می کند می خواهد به شما نزدیک شود و مادر شوهرتان مخالف این است که شما با کسی خیلی زیاد صمیمی شوید تا مبادا حرفهای زندگی تان را جایی بازگو کنید و یا کسی برای شما دردسر درست کند. مادر شما سعی می کند که روابط دوستانه ای با مادر شوهرتان داشته باشد و مادر شوهرتان نمی خواهد که تا زمانی که واقعا لازم نشده، با مادر تان در مورد حل مشکلات موجود مشورت کند. اما او می خواهد که بر یک سری مشکلات در رابطه با حفظ استقلال خانواده و حل مشکلات با مادرتان صحبت کند. می خواهد که شما پای حرف و عملتان بایستید. احساسات تندی بین شما در جریان خواهد افتاد و تنش و استرس بین شما بالا خواهد گرفت. شما نمی خواهید که دعواهای خانوادگی روی روابط شما و همسرتان تاثیر منفی بگذارد. می خواهید که فکرتان راحت باشد و به مسائل مثبت و نگرش های تازه ای که در زندگی تان بوجود می آید فکر کنید. می خواهید شانس و موفقیت و ثروت زیادی بدست بیاورید و امکانات کافی هم برای شما برای رسیدن به خواسته هایتان فراهم خواهد شد. اما کسانی دورو برتان هستند که با شما صاف و صادق نیستند و خیلی سطحی و بی عاطفه با شما برخورد می کنند. شما نیاز دارید برای زندگی تان تصمیمات مهمی بگیرید و دوست ندارید که اختلاف بین شما و همسرتان به وجود بیاید. شما می خواهید که همسرتان یک سری عادات قدیمی اش را کنار بگذارد و شروع جدیدی برای خودتان به وجود بیاورید. تشکر از همراهیتون.
zahra : سلام خواب دیدم یه خونه داشتیم تو روستای همسرم که با خانوادم اونجا بودیم همسرم نماز میخوند من دیدم تو تلویزیون صحنه زایمان یک زن و داره نشون میده خیلی ناراحت شدم گفتم خوبه همسرم نمیبینه داره نماز میخونه بعد همسرم گفت قراره واسمون مهمون بیاد مامانمون اینا غریبه کسی نیست منم خوراک لوبیا سبز گذاشته بودم با هویج و سبزیجات بعد یه دسر با بستنی رفتم درست کنم یه تیکه از بستنی با شکلاتش و دادم برادرم خورد بعد گفت به خانومشم بدم که دیدم آب شده گفتم حالا درست میکنم بعد میدم یدفعه مادرشوهرم گفت مهمونای جدید هم داریم من ناراجت شدم که بدون هماهنگی با من دعوت کرده رفتم که یه دسر بیشتر و حاضری درست کنم بعدم به همسرم بگم غذا از بیرون بگیره که گفتن نمیخواد شروع کردم یه غذای دیک هم درست کردن پدرم سر کامپیوتر مدام داشت واسه بلیط سفر واسه کل خانواده جستجو میکرد و هی تاریخ مناسب میپرسید بعد مهمونا اومدن دایی ماماننم هم بود بعد شام گفتن غذات عااالی بود مخصوصا ماکارونی من تعجب کردم چون اصلا ماکارونی درست نکرده بودم بعد ظرف ماکارونی بهم نشون دادن انگار قبلا مامانم درست کرده بود فریز کرده بود واسه مهمونا گرم کرده بود ماکارونی شکلی و نارنجی بود یه کم خوردم چرب بود کمی ولی طعم خیلی خوبی داشت بعد که سفره جمع شد رفتم دم پنجره دیدم یه سیل عظیم تو روستا راه افتاده خونه روبرویی ما که جدید ساز هم بود از هم پاشید ما طبقه دوم اون خونه قدیمی بودیم و سیل تا پنجره اومده بود من گفتم لابد به کف اتاق هم رسیده که اومدم تو دیدم تو خونه سالمه ( گویا خونه قدیمی و محکم بود) ممنون
فریبا هراتی
: سلام. دنیا آبستن حوادث جدیدی است و اتفاقات زیادی در شُرُف وقوع است. اما ایمان شما و همسرتان قویست و اجازه نمی دهید که این اتفاقات بد ذهن شما را خراب کند. شما شخصیتی اصیل و خانواده دوست دارید و سعی می کنید که فرهنگتان را در خانواده تان زنده نگه دارید. شما سعی می کنید که به برادرتان کمک کنید که خونسردی خودش را در زندگی حفظ کند و می خواهید سعی کنید که به هر طریق پشتیبان خانواده تان باشید. مادر شما هم مثل شما مهربان است و از تمام منابع داخلی خود و سرمایه هایش برای پشتیبانی خانواده تان مایه خواهد گذاشت. همینطور مادر شوهرتان تمایل دارد که شما با کل خانواده تان مهربان باشید. این همبستگی و اتحاد شما مانع از این خواهد شد که سیل گرانی ها و نابسامانیهای اقتصادی جامعه، شما را از پا درآورد. تشکر از همراهیتون.