کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب شهر

اگر کسی ببیند به شهر شناخته شده ای وارد شد، به مرحله ای جدید از زندگی وارد می شود و ورود به شهر ناشناخته، و ماندگاری در آنجا متارکه با همسر است. اگر کسی در خواب از شهری به شهر دیگر در حرکت بود، در کار و زندگی سرگردان است. ورود از روستا به شهر، دست زدن به کاری پرسود است. اگر در زمستان دید از دهی به شهری رفته از ناراحتی به راحتی می رسد و خلاف آن معنای برعکس دارد.

محمد ابن سیرین می گوید: اگر به خواب ببیند که وارد شهری شد، دلیل است دینش قوی گردد و به مراد برسد. اگر ببیند که از شهر بیرون رفت یا بیرونش کردند، تاویل به خلاف این باشد. اگر ببیند که از شهر به شهری رفت، دلیل است زن را طلاق دهد و زن شوهر دیگر کند.
اگر ببیند که از شهر مسلمان به شهر کفر رفت، دلیل است در دین کافران رود. اگر ببیند که در شهر گرمسیر برف و یخ دید، دلیل است که در آن شهر تنگی نعمت است. اگر در شهر سردسیر ببیند، دلیل فراخی نعمت است. اگر ببیند که از روستائی به شهر آمد، دلیل منفعت است. اگر ببیند که از شهر به روستا می رفت، دلیل است مراد نیابد.

    امام صادق (ع) می فرماید: دیدن شهرها در خواب بر چهار وجه است:
  1. دین و دیانت،
  2. به عیش گذرانیدن،
  3. از زنی که حلال اوست منفعت ببیند،
  4. راحت.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

54 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

  افسون

افسون : با سلام و عرض احترام خدمت شما. زن داداشم خواب دیدند که خانواده آنها و خانواده ما همگی به شهر یا کشور دیگری مسافرت رفتیم و آنجا خیلی خیلی قشنگ و تمیز بوده است .کلی گشتیم و لذت بردیم .بعد رفتیم ی جای دیگه و زن دادشم ناراحت بوده که چرا چنین جای قشنگی رفته ولی عکس ننداخته.بعدش رفتیم شهربازی و یکی از دستگاهها رو سوار شدیم و به ترتیب پشت سر هم اول من ،بعد داداشم بعد خواهر زن داداشم و در آخر زن داداشم سوار شده و خیلی هیجان و استرس داشتیم،اما بالاخره دستگاه می ایسته و می رسیم. و در آخر همگی جمع شدیم ی جا و آهنگه از اون بالا کفتر (کبوتر) می آید ، یک دانه دختر می آید را گذاشتیم و با حال خوب رقصیدیم.ممنون میشوم خواب ایشان را تعبیر کنید.

پاسخ
لینک۲۳ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۰۱:۰۶:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. خانم برادرتان نیاز دارد که چشم انداز تازه ای از زندگی داشته باشد و همه ی شما آرزو دارید که بتوانید افکار منفی را از زندگی تان دور کنید و شاد باشید و تغییرات مثبتی در زندگی تان به وجود بیاورید و از این هرج و مرجی که امروز در زندگی تان با آن مواجه هستید، رها شوید. دوست دارید اختیار زندگی تان را بدست بگیرید و خودتان برای آینده تان برنامه ریزی کنید و دیگران از شما سو استفاده نکنند. او امیدوار است که بتواند این تصویر ذهنی را در واقعیت هم عملی کند و در خاطرش نگه دارد. شما می خواهید زمانی را برای لذت بردن از زندگی و ریلکس کردن تنظیم کنید. در حال حاضر خیلی زود خانم برادرتان پریشان می شود و تمرکزش را از دست می دهد. او معتقد است که باید در زندگی تان شادی به وجود بیاید و همه خوش باشید. این آرزوی اوست که خبر خوشی بیاید و نظرات و آرزوهای او عملی شود. این دل مشغولی همه ی شماست. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۳ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۳۱:۳۶
گلی

گلی : سلام و روز بخیر و شادی من امروز ساعت ۱۰ و خورده ای صبح خواب دیدم در شهر مشهد هستم انگار یه جایی مثه هتل بودیم با چندتا دختر و پسر خاله ام انگار دخترا دوستام بودن (اما در واقعیت من این دوستان رو ندارم )یا شاید یه اتاق بهمون داده بودن بعد شب بود دلم به شدت هوای حرم داشت همون دوستانم میگفتن هرکی بره حرم و اب سقاخانه رو بماله به لباسش به هرجای لباسش به اون خواسته ای که داره میرسه من به حرفاشون گوش میکردم و دلم میخواست سریع برم حرم رفتم به مسئول اونجا که یه خانم بود مانتو شلواری مقنعه مشکی گفتم من میخوام برم حرم گفتن خودمون براتون ماشین می فرستیم بزودی میرین و ساعت پنج صبح برتون میگردونیم بعد انگار تو یه ماشین بودیم منتظر رفتن به حرم (انگار مینی بوس بود یا یچیزی شبیه پاترول نمیدونم )بعد یه خانمیو دیدم داشت با تسبیح تند تند ذکر میگفت انگار حالت استراحت تو ماشین چادرشم کشیده بود رو سرش دستش پیدا بود که تند تند ذکر میگفت و ما همه منتظر رفتن به حرم بودیم ..خانم هراتی دومین بار هست خواب میبینم در شهر مشهد هستم .....ممنونم از تعابیرتون...

پاسخ
لینک۱۴ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۱۰:۰۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما برای رسیدن به خواسته تان باید متوسل به حضرت امام رضا ع شوید. شما به رفتارها و عادات گذشته تان پایان می دهید و هویت تازه ای به خودتان خواهید گرفت. زتذکی تان متحول می شود و حالت ذهنی تازه ای پیدا می کنید. دنیا به شما رو می آورد و به ثروت می رسید. در سختی شما شما متوسل به حضرت امام رضا ع می شوید و با تمام احساس تان از خدای بزرگ می خواهید که حاجاتتان را روا کند. خداوند از شما حمایت خواهد کرد و باید همینطور در زندگی تان توسل به حضرت فاطمه س را از یاد نبرید و هر روز بعد از نمازتان تسبیح حضرت فاطمه س را بگویید. امام رضا ع را قسمشان دهید به مادرشان حضرت زهرا س که برایتان دعای خیر کنند تا حاجت روا شوید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۵۸:۱۲
فرينا

فرينا : سلام عزيزم روز بخير، خواب ديدم هندوستان هستم اما همه تركى حرف ميزنن و منم حرفاشونو تقريبا ميفهمم( تو بيدارى تركى تاحدى بلدم) ،يه راننده بهم گفت برو به فلانى اينو بگو.. منظورشو نفهميدم گفتم واضحتر حرف بزن بفهمم يه پسر بچه رو باهام فرستاد كه راهنمام باشه به پسره يه تكه پارچه طوسى داد اما انگار انعام بود، وارد يه بازار بزرگ سنتى شديم يه پسره از بالاى پل روى موهام چيزى ريخت من عصبانى شدم و فحش دادم به تركى، اونم دنبالم كرد دويدم رفتم جايي كه پر از شلوار راحتى بود گفتم هند چقدر پوشاك ارزون داره ،البته هنوز دنبال همون كارى بودم كه راننده تاكسى منو فرستاد،گفتم كارمو انجام بدم بعد ميام واسه مامانم شلوار ميخرم، پسره كه فحشش دادم اومد جلو كه منو اذيت كنه منم گازش گرفتم دردش گرفت اومد منو يه ذره قلقلك داد خندم گرفت ولش كردم تو همين حين از خواب بيدار شدم
راستش من ميخوام واسه زندگى برم تركيه و الان دارم زبان تركى ياد ميگيرم تاحدى تركى بلدم نميدونم خوابم به سفرم ربط داره يا نه ممنون ميشم راهنماييم كنيد

پاسخ
لینک۱۹ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۰۸:۴۰:۳۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما احساسات تند و شور و هیجانات زیادی از خودتان بروز می دهید و احساس می کنید که تا اندازه ای زندگی تان دچار هرج و مرج شده است. سعی می کنید درکتان را نسبت به مسائل بالاتر ببرید و از روشهای اصولی تری برای رسیدن به خواسته هایتان استفاده کنید ولی گاهی عصبانی می شوید و مجبور هستید که از روی سیاست، سکوت کنید و حرفتان را به هرکسی نزنید. فکرتان ناراحت است و مجبورید بعضی وقتها از خودتان دفاع کنید تا از شما سو استفاده نشود. شما هم متقابلا بعضی وقتها به خاطر فشار عصبی که شما را ناراحت می کند، دیگران را تحت فشار می گذارید و به آنان استرس وارد می کنید و اخلاقتان تند شده است. شاید همه ی اینها ناشی از استرس شما به خاطر این مهاجرت است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۲۸:۰۸
فاطمه مومنی

فاطمه مومنی : سلام عزیزم. ۱۳ربیع الثانی خواب دیدم تو کردستانیم(جنوبیم در واقع)قرار بود نمایشگاه برپا بشه..یه مرد هندوانه فروش از بقیه جدا شد زودتر از بقیه غرفه زد.غرفه ها لب دره بود و مردم از داخل دره رد میشدن و خرید میکردن.انگار عقب نیسان بودم یه پسر بچه مشق مینوشت.بعد یه نمایشگاه خیلی بزرگ با صدها غرفه(بیرونشون پارچه سفید رنگ بود و اسکلت بندیشون با چوب نخل، قفس مانند ساخته شده بود و اعلام میکردن هر کس غیر مجاز وارد بشه و شب بخواد داخل این غرفه ها پناه بگیره همینجا تو قفس میمونه)برپا میشد.بعد تمام عروسهامون و من وخواهرم سر یه سفره بزرگ (مال خانمی بود که مبلّغ دین و تشیّعه در واقعیت)نشسته بودیم و یه نوع سبزی معطر به رنگ سبز و بنفش برگ ریز میخوردیم یهو یکی از عروسامون اومد برنزه و خیلی تیره بود گردی صورتش خط چشم داشت.خوشگل بود.بقیه عروسها سفید بودن.تشکر

پاسخ
لینک۱۶ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۰۶:۵۱:۱۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به دنبال تکمیل یک کار یا بدست آوردن فرصت مجددی برای رشد و پیشرفت و یا پایان یک کار مهم هستید و می خواهید نگاهی نزدیک تر به جنبه های مختلف زندگی تان بیاندازید و از لحاظ فرهنگی خودتان را قویتر کنید. شرایط حساسی برای شما به وجود می آید و سخت کوش هستید. در زندگی تان تجاربی کسب کرده اید و حالا می خواهید خودتان و یا شخصیت دیگران را بیشتر بشناسید. همه ی شما سعی می کنید که انرژی مثبت و اخلاق نیکو را در خودتان پرورش دهید و شاد و سرزنده باشید. عروس برنزه ی شما سعی می کند که چیزی را از دیگران مخفی کند ( اگر در واقعیت برنزه نیست) و بینش او بسیار قویست و با سیاست رفتار می کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۳۵:۰۸
Minoo

Minoo : سلام ،
چند روز پیش من خواب دیدم تو شهر شیراز هستم ،دایی ام پیشنهاد داد با هم یه اپارتمان در شیراز بخریم اما من موافقت نکردم ،بعد به همراه یه خانم پیر که خیلی خوش اخلاق و خوش چهره بود و چادر نماز سفید با گلهای ریز و روسری سفید ساده سرش بود به مسیرم ادامه دادم ،جلوی در یه باغ منتظر شدم ،چند نفر داخل باغ در حال نجاری بودن و الوار های بزرگ چوب کناری چیده شده بودن ،یه پسر نوجوان یه سینی خیلی بزرگ پر از میوه جلوی من گرفت و تعارف کرد ،من ازش تشکر کردم ،اون سینی بزرگ رو داد به من ،توی اون سینی گیلاس ،سیب زرد،گوجه سبز ،..... میوه های دیگه بود ،
اون خانم پیرزن با من همراه شد در حالی که لبخند می زد و به من گفت تو ،توی شیراز زندگی می کنی ،اولش دلم برای پدر و مادرم تنگ شد اما بعدش خیلی راحت با این موضوع کنار اومدم و قبول کردم ،در این هنگام یه اقای خوش رو با لبخند از باغ اومد به سمت ما ،تقریبا هم سن و سال همون پیرزن ،کنار ما دونفر نشسته و شروع به صحبت با پیرزن کرد ،موضوع صحبتشون من بودم ،اونا لبخند می زدن و منم به حرفهاشون گوش می کردم ،من سینی بزرگ میوه رو به چند نفر تعارف می کردم
ممنون میشم از راهنمایتون ،ان شاءالله همیشه سلامت باشید

پاسخ
لینک۲۳ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۴۶:۳۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به موفقیت و خوشبختی و آرامش و شادی و ثروت بسیار زیادی خواهید رسید و تصمیم می گیرید که ثروتتان را با درایت خودتان زیاد کنید و با دایی تان یا کسی دیگر، سرمایه گذاری برای افزایش ثروتتان را انجام ندهید. شما بسیار سیاست مدارانه و قوی عمل خواهید کرد و عده ای سعی می کنند که سرتان را کلاه بگذارند. باز ثروت و سلامتی بسیار بیشتری با سخاوت و دست و دلبازی به شما خواهد رسید و اینبار علاوه بر ثروتتان، هوش و ذکاوت و عقل و درایتتان به کمک شما خواهد آمد. شما هم خودتان پولدار می شوید و هم به دیگران کمک می کنید که زندگی خیلی خوبی داشته باشند. تشکر عزیزم همینطور با آرزوی سلامتی شما. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۳۲:۰۸
محیا

محیا : سلام و عرض ارادت
شهر ما خیلی کوچیکه با مردم روحیات شهرهای کوچیک، بنده تحصیل کرده هستم و دلم می‌خواد برم یه شهر دیگه خونه رهن کنم. پشتوانه مالی ندارم
دیشب خواب می‌دیدم محیط خوابم ابری و دم‌دمای شب بود و پاییز بود. تمام شهرمون از سکنه خالی بود و همه‌اش متعلق به یه خانم مسن بود، با خودم می‌گفتم این خانم این همه خونه قدیمی رو می‌خواد چیکار؟ کاش اندازه‌۲تا‌ اتاقشو به من می‌فروخت مشکل منم حل بشه.
من یه قسمت که یه درخت سپیدار حرس شده داخلش بود رو انتخاب کرده بودم که بهش بگم بهم بفروشه با قیمت مناسب.(در صورتی که در عالم واقع انقد از شهرمون بدم میاد که قصر هم مجانی بهم بدن، حاضر نیستم اینجا اجاره کنم(
ممنون می‌شم تعبیر بفرمایید.

پاسخ
لینک۱۶ دی ۱۳۹۹ ساعت ۰۷:۴۲:۱۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. ارادت متقابل. شما فکرتان ناراحت است و احساس سردرگمی می کنید. می خواهید که شرایط عوض شود و می دانید که هر لحظه نسبت به قبل بدتر می شود. شما هیچ کسی را در شهرتان نمی یابید که همفکر و همفاز روحی شما باشد. مردم شهر شما دمده و قدیمی فکر می کنند و در دنیای خودشان سیر می کنند؛ از تحولات جوامع مترقی با خبر نیستند ( صاحب شهر خانم مسن). شما دوست دارید که اقلا 2 جا می توانستید بروید که مردم مثل شما فکر کنند. شما در شهرتان احساس می کنید که نه دنیا دارید و نه آخرت ولی همین که جایی باشید که اقلا کسی به کارتان فضولی و دخالت نکند، برایتان بهترین راه چاره در شرایط حاضر است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ دی ۱۳۹۹ ساعت ۲۰:۰۱:۱۴
Sorakhrshd

Sorakhrshd : سلام خانم هراتی عزیز. صبح بیست و سوم محرم خواب دیدم به تهران رفته ام. ما به خونه عمم که تو همون ساختمون بود ولی در واقعیت یک منطقه دیگست رفتیم. او و زنعموم در حال صحبت کردن بودن. من بلند شدم که برم ارایشگاه که اونجا و مربیم و شاگردهاش رو خیلی دوست دارم. از پله های سفید ساختمون که داشتم میومدم پایین اذیت بودم ولی مقاومت می کردم و مصمم بودم که حتما از پله ها بگذرم و برم پیش مربیم و شاگرداش. بالاخره اومدم پایین همسایه زنعموم که پیرزن مانتو پوشی بود به مردای پیر و جوانی که اونجا ایستاده بودن غر می زد که باید به زنعموش بگیم برش گردونه خونه شون( خونه پدریم) اون بلد نیست از پله بیاد پایین. من بی اعتماد به نفس شدم ولی اهمیت ندادم و به خودم امید دادم که کاری نمی تونن بکنن. بعد ی عده زن و مرد غربتی وارد حیاط شدن برا اخاذی. زن جوان اومد سمت من که دستبند و زنجیر پلاکم رو ازم بگیره که من قاطعانه برخورد کردم وبهش ندادم. خیلی ترسیده بودم. احساس می کردم قلبم اومده تو گلوم. من تو حیاط چرخ می زدم و بی محلی می کردم بهشون. داداشم که در واقعیت دوست داشتنی و منطقیه بهم گفت برو تو خونه تا جلو دیدشون نباشی، من گفتم نمیرم می تونم از خودم مواظبت کنم یعنی می تونن چه کنن. زن جوان سبزه بچه به بغل و خندون اومد جلوم ایستاد گفت طلاهات رو بده. آستینام رفت بالا. دیدم تو دست راستم به النگوهام دو النگوی ساده و ی کمی پهن تر از النگوهای ریزه خودم اضافه شده. که النگوهای خودم بین این دو النگو قرار دارن و همه با هم خیلی زیبا می درخشیدن. دست چپم هم دستبندم که برام خیلی بارارزشه بود. با قاطعیت و خشم بلند گفتم نمیدم . همسرم فوت کرده من فقط اینا رو دارم. زن جوان هم.قانع شد و رفت. تعبیرش لطفا و اینکه میشه تشخیص داد خوابم باطله؟

پاسخ
لینک۳ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۲۰:۲۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خیر خواب شما باطل نیست. تعبیر خوابتان این است که شما باید سعی کنید که سیاستمدارانه تر برخورد کنید و خودتان را دست کم نگیرید. اعتماد به نفس شما کم است و گاهی احساس می کنید که در زندگی تان پیشرفت نمی کنید ولی بر خلاف تصور شما موفقیت های زیادی به دست خواهید آورد و قدرت دارید که نه تنها از پس خودتان به خوبی بربیایید بلکه افتخارات و احترام زیادی هم برای خودتان کسب می کنید که خواهید درخشید. روح همسرتان شاد. شما به مشکلات و انرژی های منفی زندگی اجازه نمی دهید که باعث شوند تا خودتان را منزوی کنید یا گوشه گیر شوید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۴۱:۲۰
Sorakhorshid

Sorakhorshid : سلام خانم هراتی عزیز. خواب دیدم با خانواده ام در شیراز هستم. برادرانم اونجا اومده بودن که کار کنند. مادرم بهم گفت دو سه کالای خانگی که فروختن پولشون رو دزد زده و الان دنبالشن. من خودم رو همراه پدرم و برادرام دیدم توی یک دشت. بعد ماشینهای مشکی خارجی اومدن. خانواده ام به اونا گفته بودن که پسربچه شون پولشون رو زده و الآن می خواستن رسیدگی کنند. منو سوار ماشین کردن در حالیکه من نگران بودم که از حانواده ام جدا شدم و هی بهشون می گفتم و اونا می گفتن ما هم جایی می ریم که پدرت اونجاست. خلاصه دیدم توی گیلان هستیم. خیلییییی سرسبز بود و من توی چادر بودم. گلاب به روتون داشتم مدفوع می کردم وقتی خواستم خودم رو بشورم اون مردا داخل شدند درحالیکه من خجالت می کشیدم و معذب بودم. مجبوز شدم بلند شدم که افتابه پر کنم و دستشویی رو تمیز کنم ولی اب نبود . اون دو مرد جوان که برادر بودن کاملا راحت بودن. بالاخره برادر اون مرد اون کثیفی رو انداخت تو چاه. دیدم برادرا و خواهرا و مادرشون همه جمع شدن توی چادر و من مرتب می گفتم پدرم کجاست و اونا با مهربونی تمام بهم می گفتن صبر کن قراره بیاد همینجا. بعد اون پسربچه رو دیدم که متهم بود. اون بچه اول دبستانی بود. ولی بعد از نظر سنی هی کوچیکتر میشد. در حدی که به چهاردست و پا رفتن می رسید. شب شد تویمن یک خونه بودیم. من غذا بوقلمون خوردم یک نوزاد پسر هم بغلم بود که بچه خودم بود. بالاخره پدرم اومد. خانم هراتی من مجردم

پاسخ
لینک۱۸ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۰۲:۵۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. اگر شهر خود شما از شیراز کوچکتر و ساده تر است، زندگی خانواده تان مرفه تر خواهد شد. شرایط اقتصادی خانواده تان خیلی خوب نیست و مادرتان نگران است که ضرر مالی ببینید. ولی شرایط زندگی شما متحول خواهد شد. لوکس و پرستیژ و گشایش کار خواهید یافت. شما در کارتان و زندگی تان موفق می شوید. نگرانیهای شما از بین خواهد رفت. شما غصه ی پدر و مادرتان را می خورید که شرایط زندگی شان خوب شود و غصه های شما هم تمام خواهد شد. مشکلات مالی تان بسیار کم خواهد شد و یا کاملا از بین خواهد رفت. شما می خواهید تشکیل زندگی دهید و خانواده داشته باشید و همین هم خواهد شد. هدف و پروژه ی جدیدی بدست خواهید آورد و یا این که گشایش کار می یابید و خودتان به ثروت می رسید و در هر دو صورت چه از طریق خودتان پولدار شوید و چه از طریق ازدواج، به پدرتان کمک خواهید کرد که او هم نگرانی های مالی اش را رفع کند. ولی به احتمال قوی شما ازدواجی موفق خواهید داشت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۱۱:۱۳
Sorakhorshid

Sorakhorshid : سلام خانم هراتی. روز سه شنبه تون به شادی. الان که گفتید احتمالا ازدواج ی چیزی رو که از قلم انداختم کنجکاوم بدونم. اون دو برادر هر دو علاوه بر ماشین هاشون لباساشون هم مشکی بود. بعد توی چادر زنان خانواده شون هم بودن. خواهراش و چند تا پیرزن. همه لباس هاشون مشکی بود. پیرزنا صورتشون با می نا( ی نوع شال) پوشیده بود یعنی من اصلا صورتشون رو ندیدم. بعد انگار پیرزنا لر بودن. فقط یکی از خواهرا لباساش رنگی بود یادمه بلوزش سبز بود. اون خواهرشوهر سابقم.بود که الان شده بود خواهر اون دوتا مرد. خواهرشوهر سابقم در واقعیت ارتباط سرشار از محبتی با من داشت. پیرزنا لباساشون کهنه هم بود. ولی در کل اونا هم با من بسیار مهربان بودن و هوامو داشتن. من لر نیستم و پیش لرها هم زندگی نمی کنیم. گفتم شاید اطلاعاتی بخواد بهم بده این بخش. مرسی از تعبیرتون.

پاسخ
لینک۸ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۰۷:۰۵:۲۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما از شرایطی که بعدا پیش خواهد آمد به هیچ وجهی آگاهی ندارید و دلتان شاید نگران است که آینده چه پیش می آید و خیلی خوشبین نیستید. ولی دنیا به شما رو می آورد و به امنیت و آرامش می رسید. شما باید شجاع باشید و در کارهایتان قوی و پر رنگ عمل کنید و از سکوت و انفعال بپرهیزید تا به موفقیت برسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۸ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۵۰:۲۰
zahra

zahra : سلام وقت بخیر خواب دیدم دلم میخواست شمال زندگی کنم دیدم در شمال هستم آنجا شهرنبود یکجای خیلی سرسبز وزیبا باطراوت بود من خیلی لذت میبردم محل زندگی ما یک طرف آب صاف وزلالی رد میشد وکنارش راه صافی بود من تو دلم میگفتم هفته ای یکبار کشاورزی میکنم وهر روز اینجا کنار آب پیاده روی میکنم سگ سفید ی مثل اینکه مال خودمان بود آمدکنارم وسرش را خیلی به پایم میمالید ومحبت میکردیکم دورتر شوهرم که آمد سگ رفت پیش اومن در پیاده روی جلوتر شیر آب وسینگ کوچک دیدم چند تا ظرف شستم بشقابی دیدم گفتم مال سگه نجسه روبروی شیر آب یک انباری یا اتاقکی بود من اول ظرف گذاشتم آنجا ولی دیدم اشتباه کردم ظرفش هست دوبار ه ظرفی که انجا گذاشته بودم برداشتم شستم گداشتم کنا ر اول در انباری بستم ولی دوباره باز کردم گفتم یک سر پناهی برای سگ باشه اگر بارون آمد بیاد اینجا خیس نشه

پاسخ
لینک۱۸ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۳۸:۰۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما دوست دارید که در زندگی تان به موفقیت برسید و همینطور هم خواهد شد. چشم انداز تازه ای نسبت به زندگی پیدا خواهید کرد. آرامش زیادی در زندگی تان به وجود می آید و راه رسیدن به موفقیت برایتان هموار خواهد شد. شما می توانید کم کم به همه ی خواسته هایتان برسید. همسر شما نسبت به شما صاف و صادق و با محبت و با وفاست و بینشی قوی دارد. شما می خواهید نگرانی ها و اشتباهات گذشته تان را بشویید برود و برای اینده تان برنامه ریزی خواهید کرد تا کارها برایتان هموار به پیش برود. شما اشتباهات همسرتان را هم خواهید بخشید و او را از قلبتان بیرون نخواهید کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۵۴:۰۷
Zeinab

Zeinab : درخواب دیدم که شوهرم من و پسرم رو راهی کرد و ماسوار اتوبوسی شدیم که پراز مسافربوداول راه آسفالت بود و بعدوارد نیزار شدیم زمین خیس بودبعدش انگار به یکی از شهرهای ترکیه رسیدیم شهر خیلی کوچیک و سنتی بودمن حس خوبی بهش نداشتم اولین جایی که رفتیم بعداز پیاده شدن از اتوبوس بازار شهر بود که خیلی قدیمی بود من نگاه به ظرفای اونها میکردم یه فنجان کمرباریک دسته دار که نقش گل داشت از دور دیدم گفتم اگه مادرم بود چقدر خوشش میومد همینطور که میرفتیم جلو من خیلی ناراحت توی دلم میگفتم معلوم نیست تا کی باید اینجاباشیم بعدش به یه نانوایی رسیدم دیدم که زن و شوهرجوان و یک مرد مسن که پدریکی از آنهابود وانگار از فامیلهای دور باشند دراین نانانوایی نانی که مخصوص آن منطقه بود می پختندمن یه تکه خوردم طمعش خیلی شور بود گفتم چرا انقدر شور شده خانمه گفت ماخودمون هم از این نون ها نمیخوریم مردم اینجا ازاین نون ها میخورن بعدش انگار یه موبایل یا تلفن همون نانوایی زنگ میخوره جواب دادم صدای یه خانمی بود اول نشناختم بعدش گفت عمه صدیقه هستم(عمه همسرم) حالم رو پرسید بعدش زد زیر گریه منم به شدت گریه کردم گفت نگران نباش دو روز بیشتر طول نمیکشه بعدش خونه کوروش(پسرعمه همسرم در آلمان) هستید من خیلی احساس آرامش کردم با این حرف گفتم خوبه دو روز که چیزی نیست۳۲ سالمه و یه بچه ۵ ساله دارم باشوهرم رابطه خوبی دارم

پاسخ
لینک۱۰ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۲۲:۱۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. همسر شما تصمیم دارد که مدتی شما را احتمالا تنها بگذارد و به پیش پسر عمه اش در المان برود و این فکر شما را بسیار عصبانی و ناراحت خواهد کرد. شما احساس تنهایی و دلشوره پیدا خواهید کرد و دوست دارید که کسی باشد که از شما حمایت کند و در نگرانی و فقر و انزوا به سر نبرید. اما همسر شما قصد ناراحتی تان را ندارد و دوباره رابطه شما گرم و صمیمی خواهد شد و جدایی ها بین شما از بین خواهد رفت. برای دفع شر و ناراحتی صدقه بدهید. امیدوارم همسرتان بدون مشورت شما چنین تصمیمی برای زندگی تان نگیرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ دی ۱۳۹۸ ساعت ۲۳:۰۴:۳۴
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.