تعبیر خواب طلا
اگر مردی در خواب زینتی طلا با خود همراه داشته باشد، دلیل ارتکاب به فعل حرام است و اگر زنی انواع ساخته شده از طلا را به همراه داشته باشد و یا نگهداری کند، زیبنده خواهد بود. دیدن طلا در خواب برای زن شادی و سود و منفعت است اما دیدن طلا در خواب برای مردان رنج و اندوه است. اگر مردی در خواب ببیند که مقداری طلا یافته یا در جیب و کیف خویش دارد به مقدار حجم آن طلا ( نه به ارزش آن ) مالش از بین می رود و زیان می بیند. اگر کسی در خواب زرگری ببیند با مردی دروغ گو و لاف زن بر خورد می کند.
درنفایس الفنون آمده که اگر بیننده خواب ببیند طلا به امانت می دهد آن کس که امانت می گیرد به او خیانت می کند. طلا شنیدن سخن مکروه است.
مرحوم مجلسی نوشته: اگر کسی سکه طلا به خواب ببیند که به او می دهند به ریاست می رسد و چنانچه ببیند گم کرده از بیماری شفا می یابد.
ابن سیرین می گوید: اگر کسی دید که زر می گدازد، بر زبان مردم می افتد. اگر ببیند که طلا به خانه می برد، مال می یابد و ثروتمند می شود. اگر ببیند طلا می خورد، مال خویش را هزینه می کند یا هدر می دهد. دیدن زر در خواب ، برای مردان غم و اندوه است و برای زنان نیکو و پسندیده است. اگر ببیند که زر ببافت یا کسی به او داد، دلیل بود که مالش ضایع گردد، یا تاوانی بر وی افتد، یا کسی بر وی خشم گیرد.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر کسی درخواب ببیند زرو یا سیم می گداخت، دلیل است که بر زبان مردم افتد. اگر ببیند که زر به خروار به خانه برد، دلیل که مال بسیار یابد. اگر ببیند که زر می خورد، دلیل است که به قدر آن مال بر عیال هزینه کند.
جابر مغربی می گوید: زر به خواب، برای مردان بد است ولی برای زنان خوب است. اگر ببیند که زر و سیم به یک جا جمع بود، دلیل است که عز و جاه یابد. اگر ببیند با زرگری نشسته و با او معامله می کرد، دلیل که او را با مردی دروغگو سر و کار افتد. یوسف نبی (ع) می گوید: هر که زر در خواب ببیند کار دنیا بر وی نظام گیرد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
فاطمه اصغری : سلام
من حدوداساعت ۴عصرخواب دیدم که درحیاط خونمون مادرم مشغول شستن مقدارزیااااادی انگورعسگری هست.
درحالیکه به سمتش میرم گردنبندطلایی که خیلی سنگین وقدیمی بودروازگردنم درمیاوردم.به مادرم طلارانشان دادم وگفتم اگراین طلاروبفروشم وبرای مراسم عقدم جدیدشوبخرم خوبه؟
ومادرم تاییدکرد
دو انتهای گرنبنددوتافشنگ وصل بودکه ازگوشواره هایم آویزان شده بود وسنگینی آن رادوچندان میکرد.
من درواقعیت هیچ طلایی ندارم ومادرم هم سادات است.
فریبا هراتی
: سلام. خوشی و سلامت و ثروت و خبرهای خوش به زندگی شما راه می یابد. به ناز و نعمت می رسید. شاد می شوید و پاداش سخت کوشی های مادرتان و شما داده می شود. مادرتان شخصیتی از خود گذشته دارد و همه ی نگرانی های او از بین می رود. شما امیال و خواسته هایی برای رسیدن به موفقیت دارید که سرکوبشان کرده اید ولی همیشه به تعهدات خودتان وفادار بوده اید و نصایح مادرتان را برای رسیدن به اهدافتان گوش کرده اید. انشالله شما به خاطر حرف گوش کردن و مطیع فرمان حق بودن و ایمانی که دارید به لطف خداوند زندگی خوبی خواهید یافت و به فکر ازدواج می افتید. تشکر از همراهیتون.
شعله فروغی : سلام خانم هراتی ممنون از زحماتتون من دیشب خواب دیدم با یه خانواده ای ازدواج کردم که طلافروشی دارن اما شوهرمو ندیدم و چیزه خاصی وجود نداشت دراینباره و ما همه توی خونه ی دوران کودکی من بودیم و انگار توی حیاط هم طلافروشیشون بود ولی مثل یه کارگاهی بود که با طلا وسایلی میسازن و من همش میخاستم یه دستبند بردارم و فک کنم برداشتم اینجوری احساس میکردم اصلا تو خواب یجوری بود که انگار اتفاقات رو واضح نمیدیدم و همه چیو احساس میکردم البته میدیدم اما نه واضح بعد اونا روی تخته ها با طلا نقاشی میکشیدن ....حالا توی خونه روی چوب طلاکوبی میکردن و برای یه خانمی هم داشتن روی چوب نقش طوطی طلاکوبی میکردن و منم با خودم میگفتم خوشبحالش طوطی هاش دوسر هستن همه طوطی های توش دوسر داشتن البته شایدم پرنده ی دیگه ای بود دقیق یادم نیست شاید قناری بود و نمیدونم درباره چه چیزی من عدد 7 یا 70 یا 700تو ذهنم بود نمیدونم تعداد چیزی بود یا قیمت چیزی بود همش هفت رو تو ذهنم تکرار میکردم همش تو ذهنم با صدای بلند میگفتمش...و بعد من و بابا و مامانم و تعدادی آدم توی خونه ما بودیم و تعدادی مشغول طلاکوبی روی چوب بودن و من هی تن تن میرفتم دم در حیاط انگار منتظر کسی بودیم و آخرین بار که رفتم همین که در رو باز کردم یهو یه مرد سرپا و یه مرد که روی ویلچر بود که اصلا نمیدونم کی بودن باهم به سرعت تمام اومدن داخل و من خیلی خیلی وحشت کردم و ترسیدم و به سمت در پذیرایی رفتن بابام هم اومد از من عصبانی شد نمیدونم به چه دلیلی مامانم هم بود که منم از ترس رفتم پشت مامانم و خیلی ترسیده بودم و داد میزدم که تو بیداری صدام بلند شده بود و مامانم اومد بیدارم کرد گفت داشتی داد میزدی وقتی بیدار شدم خیلی احساس ترس داشتم ....ببخشید که خوابو کامل و دقیق یادم نمیومد و طولانی مینویسنم خیلی ممنون از زحماتتون .
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید در زندگیتان به موفقیت برسید و کاری کنید که دیگران هم موفق باشند. سعی می کنید به امنیت زمان کودکی که داشتید برسید ولی این امنیت را مدیون سیاست ها و رفتارهایی می دانید که پدر و مادرتان به شما می آموختند. اینکه چطور حرف بزنید و چطور رفتار کنید که همه ی کارها با موفقیت پیش برود و با زبان و با ابراز عشق بتوانید دل مردم را به دست بیاورید تا به خواسته هایتان برسید. از قدیم می خواسته اید که به کمال ذهنی و معنویت بالا برسید و همه چیز را عالی به پیش ببرید ولی دوست عزیز همیشه نمی توان همه چیز را با ظاهر سازی مزین کرد و وانمود کرد که دیگران را دوست دارید و رابطه تان خوب است و حرفهایتان دلنشین. زندگی سورپرایزهایی برای آدم دارد که باید احساس واقعی و نقش واقعیتان را اجرا کنید و صرفا با مدارا نمی توان زندگی را پیش برد. گاهی زندگی برای آدم استیصال به همراه می آورد و گاهی استقلال. گاهی شما می توانید موفق باشید و گاهی نیاز به هول دادن دارید و باید کمکتان کنند. الان شما نیاز به کمک دارید و خانواده تان هم می خواهند کمکتان کنندو دلشان برایتان شور می زند خصوصا پدرتان. تشکر از همراهیتون.
تقوی : سلام.خواب دیدم دستبند طلا وگردنبند زمان بچگیم و نوجوانیم رو مادرم و خواهرم بی اجازه فروخته اند و من خیلی ناراحت شدم .خواستم تعبیرشو بدونم
فریبا هراتی
: سلام. به خاطر نصایح و صحبت های مادر و خواهرتان به شما، دیگر شما مانند زمان بچگی تان احساساتی فکر نمی کنید و بیشتر معقول و منطقی فکر می کنید تا احساساتی، و نسبت به دوستی های قدیمی یا عشقی که در بچگی داشتید دیگر شور و اشتیاق آتشینی از خودتان نشان نمی دهید. اینها همه نتیجه تاثیر صحبت های مادر و خواهرتان به شماست. تشکر از همراهیتون.
مليكا : سلام خانم هراتي عزيز
ديشب خواب ديدم خواهرم تمام طلاهايي كه منزل مامانم در خواب داشته رو با دخترش جمع كرده و مي خواد ببره منزل خودشون ، هفته پيش هم خواب ديدم كه داره لباسهاش رو از خونه مادرم جمع مي كنه ، تعبيرش چيه ؟
فریبا هراتی
: سلام. او می خواهد زندگی موفقی برای خودش بسازد و تمایل دارد که مستقل عمل کند. تشکر از همراهیتون.
نسرین : سلام انشالله خوب و سلامت باشید.دیشب خواب دیدم به همراه خانمی ناشناس جلوی ی سوپر مارکت رو پله ها نشستیم.سوپر مارکت پشت سر ما بود.اقایی جلو اومد و از اون خانم خواست که در موردش با من حرف بزنه.ی جور مثلا خواستگاری.که من ناراحت شدم و اعتراض کردم. مغازه دار که اصلا ندیدمش و فقط صداش رو شنیدم این آقا رو صدا زد و خواست مزاحم من نشه.این آقا بیرون اومد و رفت سمت چپ ما در ی جای باز و وسیع نماز خوند.من نماز خوندمش رو از همون جایی که نشسته بودم نگاه می کردم.در پناه حق
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. لطفا خوابتان را در صفحه تعبیر خواب مربوط به خودش ثبت کنید در غیر اینصورت منبعد خوابتان تعبیر نخواهد شد. شما انتخاب های زیادی دارید که به آن پشت کرده اید و دنیا به شما رو می آورد و به ثروت می رسید. شما خیلی از آرزوهایی که قبلا داشته اید را دیگر الان ندارید و کاری به شما پیشنهاد می شود که آن را نمی پذیرید یا خواستگاری برایتان می آید که او را رد می کنید. هر چند که پر واضح است که این کار ، یا این خواستگار، به نیت بد نبوده و شما فقط آن کار یا آن خواستگار یا دوست ندارید. تشکر از همراهیتون.
نگار : سلام
خواب دیدم پیش دو تا خانوم هستم که نمیشناسمشون و دارن خاک توی الک خیس میکنن تو سینک ظرفشویی و ازش طلا درمیارن و طلا به صورت پودر دراوردن و ریختن تو یه ظرفی و من دست میزنم به اون پودر طلا و میچسبه به دستم و رنگش زرد طلایی خیلی خوشرنگ هستش. یکی از خانوما انگار یه مردی بیرون منتظرشه و به من یه شیشه ادکلن میده که ببرم از عوض خانومه بدم به مرده. بعد میبینم که دارن قیمه درست میکنن و زیر آب سینک که پلو رو آبکشی کردن دارن قیمه رو بهش اضافه میکنن و هم میزنن ولی قیمه اونقدر زیاده که پلوها دیده نمیشه و پر لپه و کمی گوشت هست اما قشنگ رنگش رنگ قیمه خوشمزه و جا افتاده.
فریبا هراتی
: سلام. مشکلات شما از بین می رود و به موفقیت می رسید. دنیا به شما رو می آورد. از شما تعریف خوبی به دیگران می کنند و گشایش کار می یابید. شما هم باید نذر کنید که انشالله حاجتتان را که گرفتید یک قیمه خیلی خوب جا افتاده و پر زعفرانی بپزید و خیرات امام حسین ع بین فقرا و مردم تقسیم کنید. تشکر از همراهیتون.
poneh : سلام, خواب دیدم که چادر مشکی سر کردم واز جایی رد میشدم یه مغازه طلا فروشی دیدم وارد شدم یه تعداد طلا روی میز گذاشته بود که چند تا شمایل امامها بود فروشنده منو با طلا تنها گذاشت و رفت انتهای مغازه من هم گفتم نمیترسی طلاها رو گذاشتی رفتی دوستش خندید و گفت ما حواسمان هست. و مشتریمان را میشناسیم
فریبا هراتی
: سلام. شما احترام و عزتتان زیاد است و به موفقیت می رسید. ایمانتان قوی است و همیشه در کارهایتان خداوند را شاهد و ناظر بر کارهایتان می دانید از اینرو، نه خودتان مرتکب اشتباهی می شوید و نه اینکه دیگران نسبت به شما گمان بد می برند. تشکر از همراهیتون.
Sana : سلام
روز بخير
ديشب خواب ديدم تو خونه قديميمون خوابيدم از خواب بيدار شدم تا همسرم بره سركار ديدم تو كوچه سوار ماشين و بهش گفتم براي صبحونه شيركاكايو و كيك بگيريم تو ماشين بخوريم و تو برو من پيرهن بلندي تنم بود كه روي اون يه تن پوش انداخته بودم گفتم برم يه چيزي بپوشم و بيام
وقتي برگشتم در خونه هر دوتاش باز بود و همسايه ام صدام كرد و گفت سيني حلواي خيرات پدربزرگت هست براي شماست
حلوا نصف شده بود و تو سيني چند تا هسته بود و يه كم آب
پيش خودم گفتم دست خورده است و پرتش كردم بيرون يهو سيني تو هوا به سختي حركت كرد
احساس كردم اون قسمت فضا سنگينه و گفتم روح بابابزرگم و شروع كردم به ايه الكرسي خوندن و يادم افتاد كه شب قبل خواب ديدم كلي طلاي ريز ريز كپه كپه تو اتاق و گوشه هاي اتاق هستو پدربزرگم ميگه واسه تو هست
بعد بركشتم توي اتاق كه مادرم و ديدم از خواب بيدار شده بود گفت يه كم خرده هاي طلا روي فرش برو بردار رفتم داشتم جمع ميكردم كه كفتم نيازي نيست اقاجون ديشب به من كلي طلا داده
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید به آرامش ذهنی بیشتر و رابطه ی خانوادگی قویتری با همسرتان برسید. شما گشایش کار خواهید یافت و دعای خیر پدربزرگتان پشت سر شماست. او با سخاوت و دست و دلبازی برای شما دعا می کند که خوشبخت باشید و به موفقیت های زیاد برسید اما شما برای او چه کار می کنید؟ اگر کسی برای شما محبت می کند بر حسب وظیفه نیست بر حسب عشق است و شما هم باید از روی عشق برای او دعا کنید نه از روی ترس یا وظیفه. خوشبختی های شما روز به روز زیادتر خواهد شد ولی شما قدر داشته هایتان را نمی دانید و گاهی ( ببخشید) لوس و خودخواهانه رفتار می کنید و قدرنشناسی می کنید.. تشکر از همراهیتون.
Somaye : سلام خانم هراتی عزیز،من و پسری بهم علاقمندیم،در خواب دیدم که مادر بزرگش که خیلی وقته فوت کردن،من باهاشون تو طبقه بالای خونه قدیمشون هستم که به پشت بام باز میشه(تو واقعیت هم همونجا زندگی میکردن)اومدن پیش من نشستن و از کیفشون با دو دست مقدار زیادی طلا دراوردن و داخل کیف من گذاشتن و تاکید کردن که امانت دستت باشه و مراقب طلاها باش،با تشکر از شما
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. او نوه اش را به شما سپرده و امیدوار است که خوشبختی و موفقیت به زندگی شما بیاید و شما با هم خوشبخت باشید. احتمال قوی شما باهم ازدواج می کنید. تشکر از همراهیتون.
یاش گین : روز بخیر. خانم هراتی عزیز خواب دیدم تو جمع خانوادم هستم که متوجه میشم گوشواره هام نیست میفهمم تو یک مسیری که داشتم میرفتم گوشواره گم شده. دوباره به دستم نگاه میکنم متوجه میشم دو تا از النگوهام نیست یکیش هم انگار قیچی شده فقط یک قسمت کوچکش مونده که باز میفهمم شب قبل تو یک خونه ای پر از آدماهی فقیر خوابیدم اونا هم النگوهامو دزدیدن. بلند میشم سر پا که گریه کنم از شوک نبودن طلاهام یهو دستبند طلام میافته رو زمین میشکنه بلندش میکنم با ناراحتی شدید و گریه. همون موقع میفهمم که انگشترم هم نیست دیگه داشتم نابود میشدم دخترعمم گفت همون انگشتری که خواهرم بهت داده بود گم کردی. خلاصه ناله میکردم تو خواب که چی به سر طلاهام اومده بود. فقط یک گردنبند و گوشواره ای که الان در واقعیت هم به من اویزان هست تو خواب سر جاش بود. تمام مدت تو خواب سعی میکردم به دیگران توضیح بدم که چه بلایی سر طلاهام اومده. حتی دستبندم تو دستم بود به خواهرم میگفتم باید بریم جوشش بدیم ولی میدونستم که مثل روز اول نمیشه.خواب دردناکی بود. الان که بیدارم فهمیدم که اون طلاهایی که تو خواب اینجور شده بودن تو تمام سالهای گذشته یا فروخته شدن یا الان من ازشون استفاده نمیکنم. هیچکدوم به من آویزون نیست فقط همونهایی که تو خواب سر جاشون بودن الان هستن. خانم هراتی من تعبیر خواب خودمو به وضوح میدونم ولی دوست دارم از زبون شما هم بشنوم. ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما متوجه می شوید که احترام و ارزش شما پیش دیگران کم می شود و به شما می گویند که شما نصیحت پذیر نیستید. کسی با شما قطع رابطه می کند که شما خیلی او را دوست دارید. که نسبت به او تعهد قائلید. در واقع به خاطر بد گویی های عده ای آدم های عقده ای و کم عقل و بی فرهنگ، این شخص ارتباطش را با شما قطع می کند و با شما نادعادلانه رفتار می کند. شما احساس می کنید که موفقیتتان را دزدیده اند و این شخص دیگر برای شما هیچ ارزشی قائل نیست. شما احساس می کنید که به این افراد بدگو یا کسی که رابطه اش را با شما قطع کرده دیگر تعهدی ندارید. انگشتر به موفقیت های ذهنی و عملی و تعهدات شما اشاره می کند ولی اگر منظورتان حلقه ازدواج است، علاقه ی عشقتان نسبت به شما از بین می رود. کسی که شما را درک نکند و ارتباطش را با شما اینطور ناعادلانه قطع کند، جوش دادن رابطه با او چه فایده ای دارد؟ هرگز هیچ چیز مثل اولش نخواهد شد. اما با وجود همه ی اینها ذره ای از ارزش واقعیتان کم نخواهد شد و شما همان آدمی هستید که همیشه بودید. تشکر از همراهیتون.