کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب ظرف

دیدن ظرف های تمیز و زیبا در خواب نشانه خوشبختی و سعادت است. اگر کسی به خواب ببیند که مشغول خرید و فروش ظروف است نیز همین تعبیر را دارد. ولی دیدن ظروف کثیف و خاک گرفته خوب نیست و نشانه آینده ای نا مطلوب است و یا اینکه از طرف دیگران مورد آزار قرار خواهید گرفت.

دیدن ظروف چینی در خواب، رسیدن به موفقیت های بزرگ در زندگی است. اگر خواب ببینید ویترین هایی پر از ظروف درخشان دارید، اگر مجرد هستید، ازدواجی درخشان خواهید داشت و اگر متاهل هستید، آینده ای سر شار از سعادت خواهید داشت. شکستن ظروف در خواب، نشانه بروز مسائلی است که برای مدتی کوتاه شما را ناراحت خواهند کرد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

151 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

 maryam19

maryam19 : با سلام خواهرم که از من بزرگتره و متاهله (چهارشنبه شب که صبحش میشه پنجشنبه )خواب دیده من و اون و خواهر بزرگترم(ارشد)که ایشونم متاهله کنار دریای خزر ما خودمون جنوب زندگی میکنیم (جایی که پارسال رفته بود مسافرت)نشسته بودیم که من داشتم ظرفها رو میشستم (ظرفا پلاسکو و ماهیتابه واینا بودن، چینی نبودن ،با اب دریا که البته به صورت لوله کشی بود) ،دوتا از ظرفا رو خواهرم شست وآبکشی میکرد و صلوات میفرستاد بعدشم کمرش که درد گرفت دیگه ظرفی رو نشست و من یه سبد پرظرف باقی مونده بود که بشورم که مثل اینکه آب کم شده بود خواهر ارشدم میگه ولشون کن من که این ظرفا رو قبلاشسته بودم لازم نیست بشوری آب کمه اون یکی خواهرم بهش میگه بزار بشوره آب کم نمیاد اشکال نداره اینجوری تمیزتره منم داشتم ظرفایو میشستم آب کشی میکردم بعد که تموم شدو میخواستیم بریم دوتا خواهرام باهم صحبت میکردن تو بین صحبتاشون خواهر ارشدم به اون خواهرم میگه که براش(یعنی برای من ) دعا میکنم خواهرمم در جواب میگه بخدا منم براش خیلی دعا میکنم ،ممنون میشم تعبیر کنید

پاسخ
لینک۱۵ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۵۹:۱۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما در زندگی تان به موفقیت می رسید. نگرانی هایتان را از بین می برید و برای آینده تان برنامه ریزی می کنید. احساسات مثبت به زندگی تان راه می یابد. خواهر شما که کمر درد گرفته بار سنگینی از مشکلات را به دوش می کشد و نیاز به حمایت شما دارد. شما موفق می شوید که آینده تان را به خوبی برنامه ریزی کنید و مشکلات را حل کنید. شما انسانی خیر و مهربان هستید و دعای خیر خواهرانتان پشت سر شماست که هوای آنها را دارید. خدا خیرتان بدهد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۵ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۱۴:۱۰
رزیتا

رزیتا : سلام خانم هراتی عزیز خسته نباشید
خواب دیدم با شوهرم از سفر مکه برگشته بودیم وخونمون مهمون بود بعد تلفن زنگ خورد برادر شوهرم بود ویه جورایی خودشو خونمون دعوت کرد منم گفتم قدمتون روی چشم .بعد دیدم دیر وقته گفتم از بیرون کباب میگیریم خودمم برنجشو میپزم گفتم چند نفریم یه اقای ناشناس گفت ۵۴ نفریم . بعد دیدم مادر جاریم سر ظرفشویی داره یه سرویس فنجون نعلبکی چینی که خیلی شیک بود وگلهای قرمز داشت ومی شست و به نظر اومد دار ه پیش خودش میگه اینا حیفه دست گرفته. بعد به من گفت اینا هیچکدوم لب پر نشده منم گفتم تازه خریدمشون .ممنون از لطفتون

پاسخ
لینک۶ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۵۱:۳۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما و همسرتان کار خیری انجام داده اید که ثواب زیارت خانه ی خدا را برایتان نوشته اند. زندگی شما در مسیر سازنده ای قرار دارد و لذت و جشن و سرور در همه ی زمینه های زندگی خواهید یافت. سردی روابط بین شما و برادر شوهرتان از بین می رود و ثروت شما بیشتر می شود. شما رفتاری پخته تر و مجربتر از خودتان نشان خواهید داد. روابط شما با مادر جاریتان هم بسیار خوب می شود و آنها برای بهبود روابطتان برنامه ریزی می کند. شما شخصیتی دوستانه و با محبت دارید و نگرش و نظرات شما در مورد زندگی تان بسیار مثبت است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۶ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۵۰:۰۰
فاطمه زهرا

فاطمه زهرا : سلام خانم هراتی عزیز،یه خوابی دیدم که خودم نفهمیدم اصن چرا،هنوز سرم درد می کنه،خواب دیدم که یکی از شخصیت های کمدی اینستاگرام کسی که ازش خوشم میاد به خاطر کلیپ هاش تو دنیای واقعی بود ویه ماشین شاسی بلند آجری داشت خیلی تمیز ونو بود داشت پارک می کرد،که به خاطر موضوعی که یادم نیست پیاده میشه ومیره،ومن پشت فرمون می شینم،خیلی فرمون ماشین نرم بود انگار لاستیک هاش رو زمین سر می خورد،منم که استرس داشتم یه هو از عقب میزنم به یه وانت سفید رنگ که پشت پارک شده بود،بعد هی ماشین وعقب وجلو می برم واز ترس اینکه مبادا کسی بیاد ببینه با ماشین فرار می کنم،از یه جاده گلی با پیچ ملایم (انگار شبیه پشت خونه یا حیاط خلوت بود)که کنارش یه رودخونه کوچیک داشت و دارو درخت رد شدم،خواستم مسیر وتموم کنم که دیدم تا نصف اون جاده ی کوچیک لوله کشی بود،به ارتفاع یک متر وماشین جا نمیشد،رفتم عقب وبا ماشین بهش ضربه زدم که فقط بتونم فرار کنم،بعدش رفتم سرکارم،در عین حال استرس داشتم که نکنه تا سرکارم بیان دنبالم،و اینکه باخودم فکر می کردم این شخصیت اینستاگرام چطور باهاش تو یه منطقه بودم وخبر نداشتم،وغصه ی اینو می خوردم حالا چیکار کنم یا میرم زندان یا باید کل حقوق هرماهم وبدم برا ماشین،رفتم سر کار دیدم (درواقع کافه است وهمیشه شلوغه)دیدم صاحب کارم انگار کافه تکونی داره،همه چی آورد تو حیاط برای شستن،وتمیز کاری،(دراصل کافمون حیاط نداره)من همون وسط حیاط شروع کردم به شستن ظرف ها ویه سری چیزای دیگه وهمچنان استرس داشتم(شغل من توکافه در واقعیت هم شستن ظرف هاست هم آشپزی)بعد میدیدم دونه دونه آدما با خنده وارد میشن ومن می ترسیدم نکنه بشناستم،دوتا آشنا میان تو کافه،یکیش وقبلا باهاش تئاتر کار می کردم،یکیش هم روحانی بود،اومدن به چشمام نگاه کردن بدجوری قرمز بود،خودم انگار احساس خواب آلودگی می کردم زیرگوشم با نصیحت بهم گفتن(تومتادون می خوری؟)من شوکه شدم گفتم این حرفا چیه این چیزا رو چرا میگین همکارام می شنون حرف در میارن،بعدش بلندشدم رفتم تو کافه،چندتا دختر بودن داشتن بهم دستور میدادن،(انگار پرسنل جدید بودن در صورتی که تو کافه فقط من دخترم)صاحب کارم هم پشت سرمون بود،بهشون پشت کردم ودرحالی که سمت در می رفتم انگشت اشارم وآوردم بالا با اخم گفتم من از شما دستور نمی گیرم ،من فقط از آقای فلانی(صاحب کارم)دستور می گیرم،انگار توکافه بودم،یه موبایل دستم بود نمی دونم چیکار می کردم پشت هم پیام می اومد فک کردم مال خودمه بعدش فهمیدم موبایل صاحبکارم،با تمام وجود شروع کردم پیغام هارو رد کردنتا ببینم دخترا بهش چی پیام میدن،بعدش رفتم پیش کانتر،یه خانم قدبلند انگار حسابدارمون بود،ایستاده بودم بهم لبخند میزد،یه آقای قد کوتاه هم بود،یه هو یه خانم خیلی قد بلند اومد جوری که حسابداره با اون قدش تعجب کرد وبه من نگاه میکرد،تو دلم بهش گفتم تو خودت هم قد بلندی،اما بهم لبخند میزد ومنم همینطور،بعدش دوباره رفتم توحیاط،صاحب کارم همه جارو داشت می شست،اما ظرفها وقابلمه هارو ردیف کنار هم‌چید تا بشورم(شغل من توکافه همینه به همراه آشپزی)منم نگاش می کردم،بعدش چشمام به مانیتور بزرگ حیاط خشک شد،خودم ودیدم،با چندنفر،انگار صاحب کارم عکسهام وگذاشته بودتا از مانیتور پشت هم پخش شه،عکسارو که دیدم لذت بردم لبخند می زدم،تو همه ی عکس هام من با دوسه نفر ایستاده بودم وانگار پشتم یه پرچم بزرگ بود ودر جهت باد می رقصید،یه لذتی اومد تو دیم(با خودم گفتم‌من کی قهرمان شدم که نمی دونستم)بعدش یادم اومد که این عکسهام تو حافظمه یه هارد قدیمی بود که صاحب کارم بهش دسترسی داشت،بالذت به صاحب کارم که درحال شستن حیاط بود نگاه کردم وبا شوق تو دلم‌بهش گفتم یعنی تو کی عکسهام ودیدی وگذاشتی تو مانیتور،(در ظاهر صاحب کارم هیچ توجهی بهم نداره،این کارش باعث شد برای عجیب باشه که چطور یواشکی عکسهام ودیده وخوب خوباشو اونایی که بهم لذت میدادو تو مانیتور پخش کرده انگار به فکرم بوده)مرسی،خانم هراتی واقعا معذرت میخوام،ممنونم ازتون قلب قلب قلب

پاسخ
لینک۱ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۴۲:۲۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما فکر می کنید که این شخصیت اینستاگرامی زندگی خیلی رله و روانی دارد و اوضاع بر وفق مرادش است و به همه ی سختی ها می تواند غلبه کند و خودتان را جای او می گذارید و متوجه می شوید که اگر می توانستید مثل او زندگی کنید قطعا مشکلاتی هم پشت سرتان بود که با فراموش کردن آنها قادر به ادامه زندگی بودید مثل شکستن قلب کسانی که دنباله رو او هستند و عاشقش می شوند. و اینکه او با ارتباطاتی که دارد می تواند در زندگی به پیش برود. اما این که او گناه می کند و با سرپوش گذاشتن روی گناهانش به پیش می رود هیچ شکی درش نیست. شما سخت می کوشید و عصبی می شوید و می خواهید خونسرد به نظر بیایید ولی شدیدا تحت فشار هستید. شما نسبت به صاحبکارتان هم نظری دارید و کنجکاو هستید. رئیس شما حقوقش زیاد است و کارش کم. شما می خواهید برای آینده تان برنامه ریزی کنید همینطور هم صاحب کار شما با برنامه ریزی به پیش می رود. صاحب کار شما هم به شما چشم دارد. صاحب کار شما می خواهد که وجهه ی عمومی کار شما عالی به نظر بیاید و مشتریان بیشتری داشته باشید. شما فکر می کنید که او به شما توجه ندارد او همه چیز را در نظر دارد ولی عاقل است و احساسی فکر نمی کند. کار او برایش از رابطه اش با دیگران مهمتر است. تشکراز همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۲۵:۳۵
سروناز

سروناز : سلام ❤️خانم هراتي عزيزم ديشب خواب ديدم با همه اعضاي خانواده به انگليس (لندن)سفر كرديم و اونجا دنبال جفت و جور شدن كارهام بودم از لباساي قديميم راضي نبودم و ميخواستم لباس نو بخرم. دركل خيلي شرايطمون نامشخص بود.درصحنه ديگري (از همين خواب) ديدم خواهركوچيكم ميخواست ظرف بشوره و من اومدم بهش گفتم بده من بشورم و اون كنار رفت و من شروع كردم به شستن ظرفها.

پاسخ
لینک۲۶ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۱:۰۷:۳۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما و خانواد تان احساس می کنید که زندگی امروزتان در هرج و مرج قرار دارد و شما از رفتاری که داشته اید ناراضی هستید. می خواهید رفتارتان را خوب کنید و خواهرتان می خواهد برای اینده برنامه ریزی کند و اشتباهات گذشته اش را بشوید برود. شما ترجیح می دهید که خودتان برنامه ریزی برای آینده را انجام دهید و سعی کنید که اشتباهات گذشته تان را جبران کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۲۵:۱۹
Shamim

Shamim : سلام روز بخیر
دیشب من به این نیت خوابیدم که ببینم با کسی که دوسش دارم ازدواج میکنم یا نه؟(بلا تکلیفی خسته شدم واسه همین این نیت رو کردم)
خواب دیدم شب بود و صدای دوره گردی از تو کوچه میومد که ظرف میفروخت .منم رفتم یه سبد گوجه به دوره گرده دادم و به جاش سرویس قابلمه گرفتم و آوردم خونه و با خودم گفتم این جنسش خوبه این رو برمیدارم واسه جهازم.
بعد دوباره رفتم یه سبد دیگه گوجه به دوره گرد دادم و یه سرویس قابلمه خریدم و همون اتفاق ها تکرار شد(شاید هم دوبار این خواب رو دیدم!)
ممنونم واسه تعبیر

پاسخ
لینک۱۸ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۲۳:۱۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما شرایط خودتان و کسی که دوستش دارید را مرتب نقد و تحیلی می کنید و از شرایط موجود عصبانی هستید. شما قصد انجام کاری را دارید و خشم و ناامیدی نهفته ای در وجود شما قرار گرفته است. شما سعی می کنید که نگرش های تازه ای نسبت به موضوع پیدا کنید و ظرفیت ها و تحمل خودتان را بالا ببرید. از جان و دل و نشاط و شادی تان مایه می گذارید و فقط صبر می کنید و حرص می خورید. خواب شما شرایط امروز شما را بیان می کند ولی گویای این امر هم هست که خیلی زود نمی توانید به خواسته تان برسید و یا اینکه از این شرایط واقعا خسته شده اید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۵۷:۵۱
Shamim

Shamim : سلام روز بخیر
دیشب خواب دیدم که توی آشپزخونمون هستم و دوتا از همسایه هامون اومده بودن به مامانم سربزنن و مادرم بهم گفت براشون چایی بیار.رفتم سر کابینت که ظروف چینی توی اون هست ،قبل از اینکه بازش کنم داشتم به این فکر میکردم که برا مهمونا چای ببرم بعد بیام همه ظرف هارو با پودر ماشین لباس شویی بشورم که برق بیافتن(انگار قبلش با یه سری از ظرفها این کارو کرده بودم)ولی وقتی درش روباز کردم دیدم همه ظرف ها (که اکثرا لیوان و میوه خوری بود)خیلی تمیزوبراق هستن.بعد دوتا استکان قدیمی که بنظرم زیباتر از بقیه بود در آوردم ،بعدش یادم اومد مادرم گفته این استکان هاشش تا بوده ولی دوتاش قبلا شکسته،با خودم گفتم حتما دوتای دیگه داره و شروع کردم دنبال اونا گشتن و پیداشون کردم.(مجرد هستم ویکبار دیگه هم این قسمت از خوابمو قبلا توی خواب دیدم)
بعد از اون دیدم جایی هستم و پدرم مثل یه میوه فروش بود و من بهش گفتم بهم کاهو بده ولی خیار بهم داد،دوباره گفتم نه کاهو میخوام ولی یادم نمیاد که بهم کاهو داد یا نه.
بعد دیدم توی یه استخر با آب کثیف هستم و داشتم به راحتی شنا میکردم بعد یهو خودمو رسوندم به کف استخر ولی تا خواستم بیام بالا اکسیژن کم آوردم و از نفس تنگی از خواب پریدم(چند بار این قسمت ازخواب رو به همین شکل دیدم و در واقعیت هم برام اتفاق افتاده)
مرسی واسه تعبیر

پاسخ
لینک۱۶ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۱۹:۴۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما می خواهید عشق و گرمی و مهربانی به زندگی تان بیاید و ممکن است برای شما خواستگار بیاید. شما نهایت سعیتان را می کنید که تاثیر خوبی روی دیگران بگذارید و هر چند که قبلا دو بار احساس بی کفایتی کرده اید و فکر می کردید که نمی توانید انتظارات دیگران را برآورده کنید. شما می خواهید زندگی راحت و شادی داشته باشید و پدرتان می خواهد که رفاه و سلامت و عشق به زندگی تان بیاید و ازدواج کنید. شما می خواهید شروعی تازه داشته باشید و خاطرات تلخ قدیمی را بشویید برود ولی تاثیر منفی این خاطرات روی شما مانده و شما مرتب این خاطرات را برای خودتان مرور می کنید و به قدری غرق در این خاطرات می شوید که اعتماد به نفس شما برای رسیدن به موفقیت در شرایط حاضر بسیار ضعیف می شود. منفی بافی را کنار بگذارید وگرنه آینده تان را خراب خواهید کرد. منطقی فکر کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۱۷:۰۵
shirin

shirin : ممنون از تعبير خوبتون، ببخشيد من با پسري چند ساله در ارتباطم و خيلي دوست دارم با هم ازدواج كنيم ولي ايشون دودل هستن براي ازدواج، منظورتون از سختي ممكنه كه رابطه ي ما به هم بخوره؟

پاسخ
لینک۱۵ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۰۸:۰۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سختی های زندگی شما ممکن است به هر دلیلی باشد و از خوابتان معلوم نیست که از چه دلیلی ناراحت هستید. ولی اگر خودتان را به خدای بزرگ بسپارید و به او بگویید که انشالله در حق شما همان بشود که او صلاح می داند، و اصرار به کاری نکنید که به ضررتان است،اگر این پسر خوب است خداوند او را به زندگی تان می آورد و اگر بد است از زندگی تان دفعش می کند. هرگز عشق را گدایی نکنید و به خاطر عشق به کسی التماس نکنید. عشق آن است که شما را بالا ببرد و حامی و محافظ شما باشد ( مثل خدا) نه آن که اعصابتان را خورد کند و شما را قابل آن نداند که با شما بماند. ( مثال عرض کردم). هر وقت خودتان را در مقابل دیگران دست کم بگیرید، از اعتبار ارزشتان پیش آنها پایین می آید.

پاسخ
لینک۱۵ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۴۹:۳۶
shirin

shirin : ببخشيد معذرت ميخام، اين ظرفايي كه گفتم در خواب خريدم چون اسمش رو نميدونستم پرسيدم همون ظرفاي چيني بود كه قديما همه داشتن و وسطش گلهاي آبي و قرمز بود و دقيقا همين ظرفهارو در خواب با قيمت ارزان خريدم ولي در خواب قيمتي بود.

پاسخ
لینک۱۵ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۱۶:۴۸
shirin

shirin : سلام خاب ديدم در خانه قديميمون بودم كه فكر كنم از سفر زيارتي اومده بودم و از اونجا ظرفهاي آركوپال قديمي زيبا كه قيمتي بود ولي من با قيمت خيلي ارزون خريده بودم كه ده تا ديس بود و بشقاباي زياد بود و چند تا كاسه و كلا ظرفا زياد بود و يادمه اين ظرفارو اول به دوستم دادم گفتم مال تو باشه ولي بعدش گفتم نه حيفه اين ظرفا قيمتيه ميبرم براي خودم و ظرفارو اوردم خونه و اومدم خونه و ديدم كاسه هاي اين ظرفا لباش ترك خورده و هي در آوردم ديدم شكسته اولش كه خريده بودم سالم بود ولي تو خونه اوردم شكسته بود، فقط كاسه ها شكسته بود و گفتم اينارو بندازم دور و بعد دختر عموم اومد خونمون واسه ديدني كه از سفر زيارتي اومدم و يهو يه صدايي از توي كمد اومد و با هم رفتيم ديديم يه چيزي هي تكون ميخوره و يهو يه گربه كوچيك سفيد از اون تو در اومد پريد بيرون و ما ترسيديم و دختر عموم گفت من رفتم ميترسم و من در رو باز كردم كه گربه بره بيرون و هي پيش پيشش ميكردم كه بره طرف بيرون ولي نميرفت و من از ترس رفتم روي مبل وايسادم و دختر عمومم هي ميزد كه بره و گربهه بال داشت پرواز ميكرد كه دست ما بهش نرسه و وقتي پرواز ميكرد خيلي كوچولوتر ميشد اندازه يه پروانه و ديگه يادم نيست گربه رو از خونه بيرون كردم يا نكردم. مجردم، ممنون

پاسخ
لینک۱۵ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۵۹:۴۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به سنت ها و عقایدی که از قدیم داشته اید فکر می کنید و اعتقاد دارید که ایده ها و مفاهیم و نگرش های با ارزشی را با توسل به ائمه ی اطهار برای بهبود زندگی تان، بدست آورده اید. شما تشنه ی زندگی هستید و برای آینده تان تعهد و پتانسیل و قابلیت های خودتان را نشان می دهید احساس مثبتی دارید و وظائفتان را به خوبی انجام می دهید. آرزو دارید که خداوند با دست و دلبازی به شما نگاه کند و آنچه که حقتان است را به شما بدهد و از ایمانتان و ارتباط با خداوند احساس امنیت می کنید. موردی پیش می آید که نسبت به ایمانتان شک می کنید و حس می کنید که امنیت شما به خطر افتاده است. شما با دختر عمویتان از سختی های زندگی تان درددل می کنید. هر بار که شما مثبت اندیش تر باشید ایمانتان قوی تر می شود و سختی های شما کوچکتر خواهند شد. دوست عزیز ما به این دنیا می آییم که روحمان قوی شود و تکمیل شود و هرگز بدون سختی ها انسان بهتری نخواهیم شد. درک انسان در سختی ها بالاتر می رود و این نشانه ی ظلم خداوند نیست. شما باید در سختیها توکلتان را به خداوند بیشتر کنید و از او بخواهید که هرگز برای آزمایش شما، بیشتر از چیزی که طاقتش را ندارید را به شما تحمیل نکند و شما را به آزمایش های سخت امتحان نکند. ربنا ولا تحملنا ما لا طاقة لنا به. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۵ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۵۳:۳۳
samira

samira : سلام وقتتون بخیر
من با مدیرمون سر کار بحثم شد و ایشون دلم رو شکستن تا جایی که می خوام استعفا بدم.
دیشب خواب دیدم که جایی هستم و یه سری ظرف کثیف هست مثل بشقاب و لیوان...دوتا سینک بود مادر مدیرم اومد کمک من ایشون ظرف ها رو کفی می کرد و من آب می کشیدم. یه سری لیوان هم بود دور و اطراف دیدم دارم ظرفا رو می شورم جمع کردم آوردم گفتم اونا رو هم بشورم. آخرش انگار که من سرعتم کم بود تا به خودم بیام بقیه ظرفایی که جمع شده بود خودشون آب کشیدن.
انگار یه سری عروسکای کوچیک هم بودن که آخر سر اونا رو هم سریع فقط آب کشیدم و همه جا مرتب شد.

پاسخ
لینک۲۲ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۵۵:۵۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما فکر می کنید که محیط کار هم عروسک بازیست و انتظار دارید که همه مثل محیط خانواده با شما صمیمی و گرم و مهربان برخورد کنند؟؟!! اینطور نیست دوست من. با این وجود نگرش ها و دیدگاه های اشتباهی که به دلائلی سر مسائل مختلف در محیط کاری شما پیش آمده، نیاز به برنامه ریزی صحیح و اصولی دارد و شما باید نظریات و افکارتان را از منفی بافی ها و رویکردهای اشتباه و نگرش های غلط پاک کنید. باید سعی کنید که شروعی تازه داشته باشید و دوستی هایتان را ترمیم کنید. از دل همکارانتان کدورت ها را در بیاورید. رئیس شما هم آدم بدذات و خبیثی نیست و او هم می داند که عاقلانه ترین کار این است که در صلح و آرامش با هم کار کنید. شما از اینجا استعفا بدهید، هر جا بروید اوضاع همین است مگر اینکه نگرش های خودتان را ترو تازه کنید و رفتار دوستانه ولی با حد و مرزی را از خودتان نشان دهید که نه اجازه دهید کسی از شما سو استفاده کند و نه انتظار بیجایی از کسی داشته باشید. روابط شما و رئیستان خوب خواهد شد و سعی می کنید که ایده آلهایتان را هم درست و به دور از منفی بافی قرار دهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۵۸:۱۱
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.