تعبیر خواب عاشق شدن
اگر کسی در خواب دید که عاشق کسی شد و به مراد خود رسید، به او سود می رسد و اگر عاشق چیز حرامی شد، کم دین و یا بی دین می شود.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر ببیند بر کسی عاشق شد، دلیل که نیازمند و حریص گردد. اگر عاشقی او به چیزی حرام بود، دلیل بر فساد دین او است. اگر ببیند که از معشوق کام دل یافت، دلیل منفعت است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
asma : پس یعنی به این معنا نیست که عاشق خواهرم شده است ؟
فریبا هراتی
: خیر من اینطور فکر نمی کنم.
asma : سلام خانم هراتی سال نو مبارک
دیشب توی خوابم خیلی وقایع پیچیده بود ، اول از همه از کنار صحنه ای توی خواب رد شدم که آقایی رو داخل رو اتاق آهنی کرده بودن و روی در چیزی مثل اتوب داغ میکشیدن و او هرچه التماس میکرد که منو عفو کنین آقایون اطرافش گوش نمیکردن و کار و تکرار میکردن و نفهمیدم کخ اون آقا کی بود ، دوم از اون خیابون رد شدم و رسیدم به خیابانی که خانه ام انجا هست شنیدم موعد خانه ام تمام شده و خواهرم استرس داشت که ایا چه میشود و من هم به او دلداری میدادم ، وارد خانه شدم سفره ای که همه غذا خورده بودند و پهن بود را دیدم داشتم شروع با خواهرم به جمع کردم میکردم ، خواهرم مقداری از ظرف هارا به آشپزخانه برد و دیدم پسری مدتی با هم دوست بودیم و عاشقش بودم و اکنون جدا هستیم پشت سر خواهرم رفت داخل دیدم در آشپزخانه خیلی گرم صحبت شده اند ناراحت شدم و پشت سرشان به آنجا رفتم و شروع کردم به صحبت با پسر که تو میدانی من چقدر دوستت دارم و منتظرت بودم و نباید با خواهرم گرم میگرفتی چون خواهرم هم از این موضوع ناراحت است و خلاصه کلی صحبت کردم و در پایان دیدم به کنار خواهرم رفت و سرشان را زیر ملحفه سفیدی کردند و پسر به خواهرم گفت تو فقط بگو اره و همه چی را به من بسر و خواهرم لبخندی زد .. نا امیدانه به جمع کردم سفره برگشتم دلم پر از غم بزرگی بود و نمیدانستم چکار انجام دهم .( قابل ذکر است طی خواب های قبلی که برای این آقا میدیدم شما به خواسته شدن من برای ازدواج توسط این شخص تاکید مکرر کرده اید و مدتی است منتظرم )
ممنون
فریبا هراتی
: سلام. سال نوی شمام مبارک. برای سروسامان دادن به کارها لازم است که آرامش و تنبلی را کنار گذاشت و مدتی با شور و شوق بیشتری کار کرد. لازم است تا در مسائل کاری و عاطفی، بیرحمانه و با سختی و قدرت کوشید و از تنبلی و راحت طلبی دست برداشت. شما احساس می کنید که باید از ایده ای دست بکشید و این به این دلیل است که از حمایت عاطفی و روحی کافی برخوردار نیستید. نگرش های شما نسبت به زندگی منفی شده ولی خواهرتان می خواهد که شما به گرمی و عشق برسید و می خواهد که مثبت اندیش باشید. پسری که دوستش دارید هم می خواهد که نگرش های تروتمیز به زندگی تان راه پیدا کند و همفکر خواهرتان است. اما شما خسته شده اید و دارید از برگشت او ناامید می شوید. خوابها از احساس افراد در زمان خاصی سخن می گویند و این احساس ممکن است با گذشت زمان عوض شود و خواب شما هم عوض خواهد شد. بعضی خوابها تعابیر ثابتی دارند و آن خوابها از تقدیر و خواست خداوند می گویند ولی وقتی صحبت از احساس آدمها مطرح است، انسان ها اختیار دار هستند و نمی توان به جبر آنها را تحت عنوان (تقدیر) وادار به کاری کرد. گفته های من از خوابهای شما از روی احساس شما و ایشان است که در خوابتان مشهود است و بنده علم غیب ندارم که آینده ای را ببینم که در خوابتان از آن خبری نیست. به هر جهت این توضیحات را عرض کردم که بیشتر متوجه شرایط باشید. در پناه خدای بزرگ باشید و تشکر از همراهیتون.
رز : سلام وقت بخیر پیشاپیش عیدتون مبارک
خواب دیدم کسی که بهش علاقه دارم از کنارم رد شده و بهم میگه شمارتو بده من نشستم حالت سجده که شماره بنویسم پیش خودم گفتم زشته بخام شماره بدم حالت سجده کامل پشت به اون بودم اون اومد کاغذ بزرگی گذاشت روی دستم وقتی رفت بلند شدم از سجده نگاه کاغذ کردم شمازش خیلی ناخوانا بود نمیشد خوندش
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. کسی که به او علاقه دارید، نمی تواند احساس خودش را به شما ابراز کند یا با شما در ارتباط باشد. تشکر از همراهیتون.
رز : سلام وقت بخیر خواب دیدم تو خونه قدیمی پدربزرگم هستیم اما انگار محل کارم شده بود کسی که دوسش دارم اومده بود خرید به همراه پدرش اما در واقعیت تا بحال پدرشو ندیدم پدرش از یه چشم مشکل داشت و سر خرید نزدیک بود دعوامون بشه و اونا خیلی با ترس و احتیاط با من حرف میزدن میخاست در مورد خودمون حرف بزنه که با ترس اومد جلو و خواست دارو بهش بدم کارم در زمینه دامپزشکی هست خونه خیلی شلوع بود پور بزرگ و مادربزرگم بودن و خوشحال بودن یعنی لبخند به لب داشتن و چهرشون راصی بود اومدم از تو یخچال بهشون دارو بدم که اون پسر پشت سرم اومد
پدربزرگ و متدربزرگم فوت شدن
شب قبل بهم گفتن این پسر مناسب تو نیس و کار احماقه نه ای باهاش ازدواج کنی
که این خوابو دیدم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما برای ازدواجتان مقید به اصول اخلاقی و سنت هایی هستید که از مرحوم پدر بزرگ و مادربزرگتان یاد گرفته اید و خانواده تان به این سنت ها پایبند هستند. پدر کسی که خواستگار شماست، درک درستی از مسائل ندارد و مثبت نگر نیست او نمی خواهد که مسائل به ضرر پسرش به پیش برود و اقتصادی فکر می کند یا به انتخاب های پیش رویش فکر می کند. پسری که خواستگار شماست امیدوار است که شما باعث آرامش پدرش شوید و چوری رفتار کنید که او بخواهد که شما با پسرش ازدواج کنید. پدر بزرگ و مادربزرگتان هم آرزو دارند که شما ازدواج کنید ولی نگران شما هستند. تشکر از همراهیتون.
khorshid : سلام.من و معشوقه ام که علاقه ي دو طرفه بهم داشتيم بدليل لجبازي و غرور دو طرفه و رفتار سرد ايشون که خيلي از خود متشکر بودن نا خواسته طي اتفاقاتي که منم مقصر بودم رابطمونو با حالت دلخوري و بدون رضايت دو طرفمون تموم کرديم و قرار شد وقتي مشکلش حل شد بازم در آينده باهم باشيم و برگرده.يکسال از جداييمون ميگذره و از اول آشنايي تا چند ماه پيش همش خواب ميديدم که باهام سرده و بي محلي ميکنه و بيشتر منم که بي تابشم دقيقا مثل واقعيت.اما چندماهه که خواب ميبينم برگشته (از جايي مطمعنم که برميگرده)و اومده خونمون و من ميرم زير پتو قايم ميشم و مياد منو بغل ميکنه و ميبره يا خواب ميبينم اومده توي جمع خانواده مادريم و داره راجع بمن با همه در گوشي صحبت ميکنه حالت تحقيق کردن و من همون موقع ميرم آشپزخونه شير آبو باز ميکنم و ازش يه موش خيلي کوچيک ميوفته پايين.ديشب هم خواب ديدم منو مادرم و خالم که اين دونفر در جريان رابطه ي ما هستن،به همراه هم توي خونه معشوقم بوديم و با مادر و خواهر اون آقا که در واقعيت اصلا همو نميشناسيم دور هم نشسته بوديم مثل مراسم خواستگاري و اونا راضي بودن و مادرش بهم گفت ايشالا پسرمو خوشبخت کني! بعد من رفتم اتاق معشوقم ديدم توي تخت دراز کشيده منم رفتم کنارش خوابيدم ولي بمن توجه خاصي نميکرد.آخراي خوابم انگار باهم قرار داشتيم بريم بيرون من داشتم لباس ميپوشيدم که زنگ زد گفت دوستت ندارم چرا انقدر دير کردي و وقتي رفتم پيشش قيافش کلا عوض شده بود شبيه يه آدم ديگه بود و انگار ميوه فروش شده بود با اينکه در واقعيت شغلش مهندس ساختو ساز هست يه گاري چرخدار پر از ميوه داشت.عذرخواهي ميکنم که اين خوابمو زياد نوشتم و چندتا خواب رو باهم عنوان کردم چون خيلي اين رابطه برام مهمه و استرس دارم ميخواستم نتيجه ي اين خواباي اخيرم رو که متفاوت با هميشه بوده رو بدونم که چه فکري راجبم ميکنه و ممکنه به خواستگاري برسه واقعا؟ممنونم از تعبيرتون
فریبا هراتی
: سلام. دوست عزیز هر قدر شما محق باشید که از شرایطتان با خبر باشید، من اجازه ندارم بین افراد فرق بگذارم و از قوانین سایت تخطی کنم. بنابراین فقط خواب آخرتان را تعبیر می کنم. شما و مادرتان به او فکر می کنید و مادر و خواهر آن آقا نگران این هستند که او با کسی ازدواج کند که اذیت شود بنابراین سخت گیری می کنند. او در شرایط حاضر دارد فکر می کند که چه کار کند و تصمیمش را نگرفته. او احساس می کند که کارهایش در تلاشی بی حاصل هدر می رود. تمام مدت سعی می کند که به ثروت و سلامت برسد ولی از شما عصبانی است که باعث شده اید یک نوع بی تفاوتی و بی هدفی در زندگی اش به وجود بیاید. اگر مطمئنید که او برمیگردد که این همه دلشوره برای چیست؟ دوست خوبم برای ادامه ی یک رابطه، عشق و تفاهم و توافق لازم است نه صرفا صبر و دلخوشی به رویاها. تشکر از همراهیتون.
Neda : سلام خانم هراتی نازنین امروز ظهر خوابی دیدم نمیدونم تعبیر داره یا نه چون کمی در فکر بودم وقبل ظهر که بخوابم با برادرم حرف زدم.خواب دیدم که جای نشسته بودیم مثل یکمغازه یا ارایشگاه دو سه تا خانم بودن که فقط یکیشون رو یادمه که چادری چادر سیاه پوشیده بود و داشت بهم میخندید که من کمی عصبانی شدم و بحثم شد با اون خانم و داداشم دوست نداشت و بدش میومد بحث کنم همان طور که در واقعیت از بحث کردن بدش میاد.ولی در نهایت انگار میخواست ازم دفاع کنه که اون خانم چادری هم انگار برادرش رو اورد برای دفاع نمیدونم برادرش بود یا پسرش بازم یادم نیست ی دونه دست برادرش اسلحه بود.من ترسیدم و نگران شدم و برادرم رو انگار توی اتاق پرو قایم کردم اون اقا بود ی پسر جوان با موهای جوگندمی. منم اون اقا رو ارام کردم چون ازش خوشماومده بود اونم ی خورده که گدشت و عصبانیتش برطرف شد از من خوشش اومده بود و انگار عاشق هم شدیم و خیلی ببخشید با هم عشق بازی میکزدیم و ببخشید فککنم سکس هم داشتیم ولی درست اینو یادم نیس ولی عشق بازی رو داشتیم.ببخشید بی ادبی کردم خانم هراتی.دیدم اون اقا بهم گفت انگار خانوادش میخواستن بیان خونمون چیزی بیارن اون اقا بهم گفت که گفتن هر کدوم از فامیلا و دخترای فامیل ی چیزی برات بیارن که دیدم انگار خانمها فامیل اونا لباسهای محلی پوشیده بودن و هر کدامتوی سیسنی برام یکی زیتون زیتونی که توی شیش رو یادمه و و چیزهای دیگه البته هر کدام توی سینی ی چیزی اورده بودن ی قلم جنس ولی زیتون شیشه ای رو یادمه بقیه رو یادم نیس منو اون اقا خیلی خیلی همو دوست داشتیم و ببخشید همش در حال بوسیدن هم و عشق بازی بودیم و من بیشتر تمایل به این کار داشتم و بیشتر من سمتشونمیرفتم اونم منو دوست داشت و تمایل داشت ولی نمیدونم توی خواب چرا من سمتشون هم میرفتم.اون اقا منو فرستاد به همراه خواهرم خرید برم پارچه بخرم ی مغازه رفتیم که کلی پارچه داشت یکی از پارچه ها پولک دوزی ابی بود و منو خواهرم پارچه ها رو نگاه میکردیم.ولی نمیدونم خریدیم یا نه.ولی اومدیم بیرون توی خیابون انگار چند تا مامور بودن موشها و ی چیزی میگفتن کژدم زیاد شده توی جوب داشتن میکشتن و از بین میبردن .دیگه خوابم یادم نیست و بیدار شدم.ببخشید زیاد و قاطی بود خوابم ولی کلی براتون گفتم و تا جایی که یادم مونده بود از زحماتتون ببینهایت سپاسگذارم و امیدوارم پیشاپش سال خوبی داشته باشیدعزیزم
فریبا هراتی
: سلام. خواب شما باطل است عزیزم. امیدوارم شما هم سال خیلی خوبی در پیش داشته باشید و تشکر از همراهیتون.
shadi : سلام خواب دیدم که هرجامیرم مردا عاشقم میشدن که سه تا مرد عاشق من شده بودن که دوتاشون آشنا بودن و یکیشون ادم معروفی بود و یه کفش قرمز داشتم که خیلی خوشگل بود خیلی ام دوسش داشتم کفش منو دزدیدن و من هرجا میرفتم کفشمو پیدا نمیکردم که اخرشم پیدا نکردم کفشمو.
فریبا هراتی
: سلام. شما شخصیت خودتان را قبول دارید ارزش خودتان را می دایند و برای خودتان احترام قائلید. ولی نیاز به عشق بیشتری در زندگی تان دارید و رویکرد شما و روش برخوردتان نسبت به مسائل با شور و شوق زیاد و حتی با حالتی تهاجمی است. کسی موفق می شود دل شما را بدزدد و بر فکر شما مسلط شود و شما دیگر قادر نخواهید بود مثل امروز استقلال فکری داشته باشید. تشکر از همراهیتون.
Karbala313 : سلام خانم هراتی وقتتون بخیر و خوشی
من به دخترخالم علاقه دارم . چند ماه پیش خواب دیدم که پدرشون فوت کردن و اداره خانواده به دست من افتاده ، چون خانواده خاله ام پسر ندارن و بنده در خواب سرپرست خاله و دو دخترخاله هام رو بر عهده داشتم . این یک خواب و چندین بار هم خواب دیدم که در جایی مثل مهمانی خانوادگی هستیم ، در بعضی از این خوابها دختر خاله ام که بهش علاقه دارم ، به من لبخند میزنه و در بعضی خوابها به من اخم میکنه . ممنون میشم تعبیر کنید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. خواب شما ممکن است خواب صادقه باشد. اما اگر خوابهای صادقه نمی بینید که عین آن تعبیر شود، تعبیر خوابتان این است که زندگی شوهر خاله شما متحول خواهد شد و او شخصیتی دیگر و طرز فکری دیگر خواهد داشت که گویی دیگر آن آدم سابق نیست. شما خودتان را در مقابل خاله تان و دخترانش مسئول می دانید و عکس العمل های دختر خاله تان برای شما مهم است. لبخند او رضایت و تصدیق شماست و اخم او توصیفی برای اختلاف نظر با شماست. ولی با یک لبخند یا یک اخم نمی توان روی تعبیر یک خواب به صورت قوی چیز بیشتری گفت. ضمن این که لطفا طبق قوانین سایت همیشه در هر بار ثبت خواب، فقط یک خواب را بیان کنید و نه همه ی خوابهای مربوط به آن یک خواب را. تشکر از همراهیتون.
زهرااااا : سلام ...روز بخیر خانم هراتی عزیز ...انشالله خوب باشید و سلامت ...
من ی دوستی دارم که متاهله و ی پسر داره .با شوهرش حتی سلام عیک هم تا حالا نداشتم ...یکی دو مرتبه خواب دیدم که شوهرش عاشق من شده و میخواد باهام ازدواج کنه ..یعنی حس میکردم اون منو میخواد و منم راضی بودم که بهش جواب بله بدم بدون اینکه از همسر سابقش جدا شه به عنوان هوو ..مثلا ی بار اخیرا خواب دیدم اون دوستم در طبقه ی بالای خونه ی ما زندگی میکنن و شوهرش هم عاشقم شده ومیخواد منو بگیره و حس میکردم که زنش هم از اینموضوع مطلعه و راضیه بعد حس میکردم که بالا باهم خوابیدن بعد یهو دیدم از ی منفذی از بالا که به خونه ی ما باز میشد دوستم ی چادر سیاه رو به پایین آویزان کرد و ی جفت گوش واره ی طلای حلقوی روکه زرد بود انداخت پایین برای من ..گوشواره ی خودش بود .انگار به من دادش ...اینم بگم که دوستم هم ظاهرش خیلی زیباست هم آدم خوبیه ..ممنون میشم تعبیرش رو بهم بگید ♤♤♤
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. تشکر. دوست شما امیدوار است که بخت خوبی مثل همسر خودش به شما برسد و نصایح او را در زندگی تان به کار ببرید. می خواهد شما هم مثل او خوشبخت باشید. ولی این به این معنی نیست که می خواهد شما هووی او باشید. شوهر او شخصیت شما را تایید می کند و در مواردی با هم احساس تعهد و همکاری دارید. شاید مثلا در رابطه صمیمی با دوستتان یا تعهد به وفاداری به دوستتان. شما باید به زندگی تان با دقت بیشتری نگاه کنید و گول نخورید. این تعهد و پذیرش شخصیت شما و همسر او، در خواب بصورت عاشق جلوه کرده و در واقعیت به این معنی نیست که او عاشق شماست یا شما عاشق او هستید. تشکر از همراهیتون.
زهرااااا : سلام خانم هراتی عزیز ...ببخشید که باز مزاحم میشم ...خواستم بگم تعبیر خوابتون واقعا دقیق و درسته ..ممنون ازتون ...ولی ی سوال ازتون داشتم واون اینکه ...آیا این خواب به من میگه که اون عاشق منه و دوست داره با من ازدواج کنه ؟؟ آیا میشه اینو فهمید از این خواب که اونم به من فکر میکنه و قصد ازدواج با من داره ؟؟؟ ممنون میشم پاسخ بدید ...تشکر فراوان
فریبا هراتی
: تضادهای زیادی بین شماست و شما باید طبق توضیحی که دادم این تناقضات را از بین ببرید. الان او عاشق شما نیست. اینکار را هم نخواهد کرد تا مطمئن شود لطفا تعبیر خوابتان را بارها بخوانید تا خوب متوجه شوید.