کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب عروس

اگر کسی در خواب دید خودش یا دیگری عروس به خانه آورده و او عروس را می شناسد، به بزرگی می رسد اما اگر عروس را نشناخت، عمر او رو به اتمام است. دیدن جشن عروسی همراه با رقص و پایکوبی مصیبت است.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

852 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

دافنه

دافنه : و لباس عروس تنم بوده

پاسخ
لینک۲۴ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۰۶:۳۴:۴۳
دافنه

دافنه : با سلام و عرض احترام . مادرم خواب دید که در یه خونه که ما طبقه بالا بودیم ، خاله اش میاد منو برای نوه اش خواستگاری می کنه و مادرم قبول می کنه و او من رو با خودش می بره .(و اونجا تا حدودی شلوغ بوده ).در خوابش مادر داماد ( ماچندان رفت و آمدی باهاشون نداریم ) وانمود میکرده چندان راضی نیست ولی راضی بوده شاید خودشونو بالاتر می دونسته .بعد انگار مادر من در عروسی من نبوده و با خودش گفته چقدر زشت شد و وقتی میاد دیگه عروسی تمام شده بوده و من می خواستم برم حمام . در حمام هم آب تانک بود و آب داغ بوده که مادرم میگفته آب سرد اضافه کنم ، گفتم نه .

پاسخ
لینک۲۴ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۰۶:۳۴:۰۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. زمان خواب شما در تعبیر بسیار مهم است که ذکر نکرده اید. اما اگر این خواب را دیشب یا پریشب دیده اید، احتمال اینکه خاله ی مادرتان بخواهد شما را برای کسی در نظر گرفته و از شما خواستگاری کند زیاد است. درک شما بالاست و او از اینجهت از شما خوشش می آید. در این صورت، مادر شما نگران شما نخواهد بود و شما هم سعی خواهید کرد که رفتاری شایسته و متناسب با شرایط موجود داشته باشید. شما می خواهید شروعی تازه و دوباره داشته باشید. ولی دلتان شور می زند و هیجانی می شوید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۵۳:۴۲
Fateme

Fateme : سلام این خوابو خواهرم دیده خواب دیده ک عروسی من هست (واقعیت مجردم)ومن لباس عروس پوشیدم و خودش ی لباس طوسی بلند و هردو آرایش کردیم و تو عروسی همه فامیلا هستن.مادرشوهرم میاد بامن حرف میزنه من ناراحت میشم (دقیقا یادش نیست درمورد چی بود) بعد خواهرم میره بامادرشوهرم حرف میزنه و میکروفون نزدیکشون بوده حرفاشون توکل جمعیت پخش میشه و بعضیا تحت تاثیر قرارمیگیرنو گریه میکنن وبعد خواهرم میاد پیش من وهمینطورکه اشکای منو بادستش پاک میکنه میگه گریه نکنه دیگه آرایشت خراب میشه ببین داماد پسرخوبیه و قیافشم خوبه میگم آره خوبه وداماد ی تیشرت سفید پوشیده و تو جایگاه داماد نشسته و کورد هست (مافارس هستیم)و خواهرم میگه تو خواب خیلی خوشگلو زیبا شده بودی

پاسخ
لینک۱۴ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۴۸:۰۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خواب شما 2 تعبیر متفاوت می تواند داشته باشد. اول اینکه شما به انجام کاری متعهد می شوید که به خاطرش، زندگیتان تحولی بزرگ پیدا خواهد کرد و شرایط زندگی تان به کلی عوض می شود. شما فرصت تازه ای برای تکمیل اهدافتان پیدا می کنید و زمینه ی رشد و پیشرفتتان فراهم می شود. در اینصورت با سیاست تر رفتار می کنید و خبر موفقیت تان همه جا می پیچد. مردم برایتان خوشحال می شوند. اما تعبیر دوم این استکه خطری شما را تهدید می کند که در صورتی که قربانی را انجام دهید انشالله دفع شر خواهد شد. در قربانی کردن کوتاهی نکنید و مطلقا هم خست به خرج ندهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۵۰:۵۳
فاطمه

فاطمه : سلام ، وقتتون به خیر
من دوشنبه حدود ساعت ۵:۱۵ خواب دیدم عروسیمه ولی نه لباس عروس تنم بود و نه جشن بود ، داماد هم نبود اصلا نمیدونستم داماد کیه اول فکر کردم یکی از اقوامه که اونم نبود و برام سوال شده بود داماد کیه ولی انقد هم سوال هم نکردم از کسی،یکی از آشناهای خوانوادگیمون که اومده بود برای عروسی و من کیک خودم درست کرده بود که انگار کیک ساده سیب بود و روی کیک هم پودر قند بود و از اون کیک برای اون مهمونمون داشتم میبریدم

پاسخ
لینک۲۸ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۰۸:۲۹:۵۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما نسبت به انجام کاری متعهد خواهید شد و در کارتان به موفقیت خواهید رسید. شما با چالشی در زندگی تان روبرو می شوید، به کسی کمک می کنید بدون اینکه انتظار بازگشت و جبران از جانب او را داشته باشید. شما به سعادت و خوشبختی می رسید، از زندگی تان لذت می برید و آینده ی خوبی را پیش روی خودتان خواهید دید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۸ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۳۰:۴۵
Fatemeh

Fatemeh : سلام امروز ساعت هفت صبح خواب دیدم تویه خونه قبلیمون ساکنیم کسیکه دوسش دارم هم اومده بود خونمون مهمون داشتیم اونا رفتن منم به بهونه اینکه مطمئنم باشم هادی اومده رفتم جلودر ببینم ماشینش هست یانه نبود به مامانم گفتم ماشین هادی کو گفت پاش درد میاد دیدم تویه حیاط یه ویلچره خیلی خیلی خوشحال بودم از اینکه هادی اومده حالم خوب بود رفتم حموم اومدم یچیز خوردیم بعد دیدم تو یه اتاق یه حیوونیه ک می‌خوام قربونیش کنند میگفتن گوسالس رنگ سفیدوقهوه ای صدانمیداد نگاه مظلومانه ای داشت من وهادی گفتیم نکشیدش اینقدر کوچیک بود مثه بزغاله اما میگفتن گوسالس ازبالای سرش چاقو انداختند تا پشت کمر خون راه افتاد من متعجب گفتم واااااای یهودیدم خواهرای هادی ک یکیشون شال صورتی داشت اونجام ودارن منوبهم نشون میدند بعددیدم توحیاطم عموم سوارپرشیای نوک مدادی خیلی خوشحال گفت تو نمیای درحالیکه داشتم چفت درو مینداختم گفتم میام شمابرید متعجب بودم نمیدونستم کجابرم یهودیدم همونجاییم ک بقیه هستن سالن عقد بود فکر کنم هادی داماد عروس یکی دیگه نشناختمش. اصلا نمیخندیدند باهم حرف نمیزدند همون عموم یه جعبه انگشتری داد به مامانم گفت مبارکه من یه دخترم.دیگه نفهمیدم چیشد؟

پاسخ
لینک۱۲ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۵۹:۱۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به همان اعتقادات و افکاری که از گذشته داشته اید، پایبند هستید. از شما حمایت بیشتری خواهید شد. هادی اعتماد به نفسش را از دست داده و یا نمی تواند به صورت مستقل و خودمختار به اهدافش برسد و نیازمند کمک دیگران است. با این و جود او به شما فکر می کند. شما از این بابت احساس خوشحالی دارید و نگرانی هایتان را دور می ریزید. برای رسیدن به موفقیت در زندگی تان، شما و هادی باید از ساده لوحی، بی خردی و عدم بلوغ و بی تجربگی دست برداریدو باید سعی کنید که بسیار خردمندانه تر و عاقلانه تر با هم تعامل کنید. شما باید نفس ساده لوح خودتان را هر قدر هم که برایتان دردناک باشد و به آن عادت کرده باشید، قربانی کنید و دور بریزید. باید سعی کنید که درکتان را بالاتر ببرید تا به موفقیت برسید. خواهر هادی نسبت به شما رفتاری با محبت و مهربانانه خواهد داشت. خیلی زود همه ی کارهای شما انشالله حل و فصل می شود. هادی به هدفش خواهد رسید و از نظر مالی غنی تر خواهد شد. شما هم به آرزویتان خواهید رسید و انشالله به احتمال قوی با هم ازدواج خواهید کرد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۲ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۲۰:۰۶:۴۱
Mahta

Mahta : سلام خانم هراتی جان, خواب دیدم که عروس شدم و دامادم یکی از پسرای فامیلمون هست که خانوادش بشدت در واقعیت مخالف این جریانن لباس عروس پوشیده بودم و یه گردنبند خیلی قشنگ جواهر نشانِ ارزشمند با سنگهای سورمه ای گردنمه و خانواده ی پسرِ دارن غرغر میکنن و پسرِ بجای اینکه کنار من باشه کنار خانوادَشِ و خواهرم میگه بهشون محل نذار بعد نگاه کردم دیدم لباس عروسم کهنه است که پوشیدم و قدیمیِ مدلش, ناراحت شدم ,یبار دیگه هم خواب مادربزرگ همین پسرو دیدم که رحمت خدا رفته و داشتن برای من چادر مشکی میبریدن و حرف ازدواج من با نوه اش بود که رسید و با عصبانیت بهم گفت به فکر ازدواج با نوه ی من نباش!چند سال پیش ایشون از خارج اومدن و بمن ابراز علاقه کردن ولی خاله اش که زن داداشمه و خواهرهاش نمیدونم چی گفتن به این پسر که دیگه اسم منو نیوورد, من ازش خوشم میاد

پاسخ
لینک۱۸ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۱۵:۲۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما نسبت به این آقا احساس تعهد می کنید و به شدت تمایل دارید که ارتباط تان را با او حفظ کنید ولی او به جای اینکه به شما تمایل داشته باشد، مطیع خانواده اش است. این رفتار از سوی آنان قدیمی شده و شما از آن به شدت ناراحتید. خواب دومتان گویای این است که شما از نظر فرهنگی با این آقا اختلافاتی دارید و خانواده ی او مطلقا تمایل ندارند که او با شما وصلت کند. در شرایطی که او تابع خانواده اش است، این به ضرر شماست که به او پایبند باقی بمانید. پس انرژی و وقت با ارزشتان را صرف کسی کنید که دلش پیش شما باشد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۵۲:۱۲
محسنم

محسنم : سلام خسته نباشید

خواب منو مخفی کنید

ک دیگ بیدار شدم از خواب

پاسخ
لینک۲۱ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۰۷:۴۳:۲۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. این آقا می داند که دوستی یا ارتباط شما با او از روی ظاهر سازیست و شما عوض نشده اید. شما هم تمایل ندارید که وجهه ی واقعی خودتان را در ارتباط با او بروز دهید ولی به سیستم زندگی او کنجکاو هستید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۱ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۲۳:۲۷
 نسرین مرادی

نسرین مرادی : خواب قبلش این بود ک برادر بزرگترم داشت کباب گوسفند درست میکرد ب من و خواهرم کباب میداد بخوریم سیخهای کباب خیلی بزرگ بودن بعضی کبابش ک میخوریدم یکم خام بودن دامادمون قربانی کرده بود بخاطر اینک خانم و بچه هاش کرونا گرفته بودن در اصل هم خواهر م و بچه هاش کرونا گرفتن ولی خدا رو شکر خوب شدن بعد ب من زنگ زدن ک داریم میریم پیک نیک ممنون اینو قبل اون خواب دیدم ممنون

پاسخ
لینک۱۱ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۳۲:۴۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب :
سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. ((در نوبت هستید)) و باید این خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۱ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۰۸:۵۸
نیلوفر

نیلوفر : سلام خانم هراتی وقت بخیر
من خواب دیدم عروسی دخترخالمه،بعد من هم ی پیراهن بلند سفید پوشیده بودمو با خودم میگفتم مثل عروس شدم و برخلاف میلم و به درخواست مهمانان داشتم میرقصیدم بعد رفتم یه جا که نزدیک محل جشن بود و دیدم اندازه دو تا استخر مدفوع ادمیزاد اونجاست،بعد دیدم توو یه اتاق کم نوری هستم که انگار یه شمع یا شب تاب کنار یه گنجه روشن بود و باقی نقاط اتاق تاریک بود،من همونطور که نوزادم بغلم بود رفتم کنار گنجه نشستم اما دیدم جو سنگینه حس میکردم بالای گنجه شیطان نشسته اما سرمو بالا نمیاوردم تا ببینمش فقط شروع کردم به خوندن آیت الکرسی که اونم بخاطر انرژیهای منفی اون،نمیتونستم کلمات رو درست ادا کنم و بسختی خوندمش،بعد رفتم به همسرم بگم که شیطان اونجاس(یعنی انگار من دو تا شده بودم و خودم رو بعنوان یه شخص دیگه میتونستم ببینم)که یهو دیدم خودمو و بچم پای گنجه نیستیم انگار شیطان مارو گم و گور کرده بود.
سپاس

پاسخ
لینک۲۱ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۰۱:۲۴:۳۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. احتمالا دختر خاله ی شما با مشکلی مواجه می شود و شما به خاطر او ناراحت خواهید شد. احساسات منفی زیادی از جانب مردم در خصوص او مطرح می شود. شما به خاطر او ممکن است ذهنتان دچار ناامیدی و اندوه شود و به خاطرات بد قدیمی فکر کنید. اما می دانید که اینکار اشتباه است و به نفع شما نیست. شما به خدای بزرگ توکل می کنید ولی نوعی دمدمی مزاجی و یا دودل بودن به خاطر افکار قدیمی، در وجودتان هست که باعث ناراحتی شما می شود. شما به برکت آیت الکرسی در پناه خدای بزرگ از شر شیطان مصون و محفوظ خواهید بود. برای دفع شر از دختر خاله تان بگویید برایش یک مرغ بکشندو گوشتش را به فقرا ببخشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۱ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۱۹:۴۳
Sara

Sara : سلام خواب دیدم در خونه ای هستم انگار عروس شدم عرورسیه من هست در واقعیت مجردم... مراسم شلوغ نبود بم گفتن بیا با داماد برقص اهنگ گذاشته بودن ولی رقص خاصی نبود فقط دست داماد که صورتشم معلوم نبود گرفتم وسط فقط راه میرفتم همش دستم به دامنم بود یکم بلند بود همش با دستم میگرفتمش بعد مادرم میاد یه بند سفید میبنده دور کمرم یهو لباس عروسم می افته زیرش یه لباس مجلسی قرمز جذب کوتاه جنس ابریشم بود مدل دکلته چین دار با کفش پاشنه بلند پوشیدم به مادرم میگم نگاه کن ببین چگار میکنی یکم خجالت کشیدم لباسم لختی بود... بعد با زنداییم داریم حرف میزنیم در مورد لباس قرمزی که تنمه حرف میزنیم

پاسخ
لینک۱۹ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۳۵:۳۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما نسبت به انجام کاری متعهد می شوید و کارتان را خیلی با موفقیت انجام خواهید داد. مادرتان می خواهد شما درانجام کارتان نظم و دیسیپلین بیشتری داشته باشید و هارمونی و هماهنگی به زندگی تان راه می یابد. شما نشان خواهید داد که قادرید رفتاری توام با پرستیژ و شور و شوق زیاد داشته باشید و از خودتان به خوبی حمایت کنید. به ثروت و رفاه و تجمل خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۲۹:۳۹
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.