تعبیر خواب عروس
اگر کسی در خواب دید خودش یا دیگری عروس به خانه آورده و او عروس را می شناسد، به بزرگی می رسد اما اگر عروس را نشناخت، عمر او رو به اتمام است. دیدن جشن عروسی همراه با رقص و پایکوبی مصیبت است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
arezoo : سلام.عمه مامانم چن ساله ک فوت کردن.من با نوه عمه مامانم حدود دو سالیه ک دراتباطم و قرار بود باهم ازدواج کنیم ولی بینمون بهم خورد.
من چند وقت پیش خواب دیدم همین عمه مامانم اومدن خونمون.موقع سلام احوال پرسی با مامانم فقط سلام کردن.منم تو خواب به خاطر کرونا فقط سلام کردمو دست دادم ولی عمه مامانم منو محکم گرفت بغلشو با من روبوسی کرد و به مامانم گفت من یکبار به این(یعنی به من) بیمحلی کردم برادرم با من قهر کرد(تو خواب منظور از برادرش پدر مادرم که فوت کردن).تو خواب با خودم تو دلم میگم چرا عمه از ارتباط من و نوه اش چیزی نمیگ.یدفعه عمه مامانم به مامانم گفت این(منظور من) عروس خانم آیندس.
میش تعبیرشو بگین چیه و این عروس خانم اینده که گفتن ینی من با نوه عمه مامانم ازدواج میکنم یا یه شخص دیگ؟
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. عمه ی مادرتان شما را دوست دارد و اینکه شما را بوس و بغل کرده، به این تعبیر است که عمر شما طولانیست. او آرزو دارد که شما با نوه ی او ازدواج کنید و احتمال دارد که نوه ی او از رفتار بد خودش پشیمان شود و دوباره از شما درخواست ازدواج کند چون اموات از بعضی مسائل با خبرند که زنده ها خبر ندارند. به احتمال قوی اشاره ی او به شما و نوه ی خودش است. اما خوب احتمال این هم زیاد هست که شما به هر جهت بزودی ازدواج کنید حتی اگر شده با کسی دیگر. تشکر از همراهیتون.
الهام : سلام وقت بخیر پنج شنبه یا جمعه ۲۳یا ۲۴ماه رمضان خواب دیدم لباس سفید عروس پوشیدم و آرایش عروس دارم و خودمو تو خواب شایدتوآینه میدیدم آرایش صورتم قشنگ شده بودولی بدنم فقط یه مقدارزیادی لاغر بود ولی در مجموع باوجودلاغریم خوب (البته در واقعیت هم لاغر هستم و مجرد هستم) و فکر می کنم عروسیم بود احتمالا دیگه ولی خودمو فقط میدیدم دامادیاهمسر تو خوابم نبود این خوابو شخصی دیده ممنونم از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. تعبیر خوابتان این است که شما به دلائلی خودتان را دست کم گرفته و احساس بی ارزشی می کنید. فکرتان ناراحت است و غصه می خورید و سعی می کنید که با ظاهری سیاستمدارانه نگرانیهایتان را از دیگران مخفی کنید. لطفا برای دفع سختی ها و ناراحتی ها بگویید یک مرغ برایتان قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید که از شر جمیع بیماریها و غمها در پناه خداوند مصون و محفوظ بمانید. قربانی در دفع شر بسیار مجرب است. تشکر از همراهیتون.
الهام : سلام ممنونم فقط اینکه عروسی ممکنه خدای نکرده مرگ ایشون باشه یا فقط غم و غصه هست
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر همان است که عرض کردم اگر خودتان تعبیر بد کنید، ممکن است همان بشود که شما می گویید! برای همین است که می گویند خوابتان را به هر کسی نگویید. قربانی بدهید هر چه باشد و هر خطری باشد رفع می شود. تشکر.
ماهی : سلام خانم هراتی عزیز
۵ صبح روز ۲۲ شوال خواب دیدم داخل یه خونه عروسیم هست.داماد کسی بود که عاشقشم ولی ازش بی خبرم.لباس عروس تنم بود ولی هیچ آهنگ و رقصی نداشتیم.مثل مهمونی بود.یادمه روی این مسئله که عشقم چطور باید دسته گل عروس رو بهم تقدیم کنه خیلی حساس بودم و هی میگفتم اشتباه انجام میدی و چندبار تکرارش کردیم. یه دسته گل کوچک مثلا اندازه ۲ تا وجب بود.نوع گل ها رو نمیدونم فقط یادمه چندتا گل سفید هم داخلش بود.وسط جشن رفتم جلوی آیینه.آرایش عروس داشتم. دیدم روی گونه سمت چپم تا قسمت چونه کاکائو غلیظ ریخته.فک کردم دیگه پاک نمیشه ولی با دستمال مرطوب تونستم بدون اینکه آرایشم پاک بشه شکلات ها رو پاک کنم.
لطف میکنید تعبیر کنید
فریبا هراتی
: سلام. شما از اینکه از عشقتان دور هستید، ناراحتید، غصه می خورید و احساس کم ارزشی به شما دست می دهد. دلتان می خواهد که او نسبت به احساسات شما، دقت به خرج بدهد و باعث ناراحتی شما نشود. خوابتان به شما هشدار می دهد که نباید خیلی به خودتان فشار بیاورید و روی رابطه تان با او، نباید برای خودتان خیالپردازی کنید. افکاری در خصوص روابط صمیمی با او و خوش گذرانی و لذات دیگر را باید فعلا از ذهنتان پاک کنید چون با فکر کردن راجع به این مسائل شما بیشتر غصه خواهید خورد. تشکر از همراهیتون.
پر : سلام، وقتتون بخیر، دیشب حوالی ۴ صبح خواب دیدم، یک خانم با لباس عروس و موهای بلند مشکی و گشاده رو، کنار تخت مادرم ایستادهاند نمیدانم چه کسی بودند شاید آشنا بودند که اجازه دادم آن عروس با مادرم عکس بگیرد و من به ایشان میگویم از زوایای مختلف با مادرم عکس بگیرند (مادر من ۵۰ روز به علت ذاتالریه و سکته مغزی در آیسییو بودند و بیست روز هست من در منزل شبانه روز از ایشان پرستاری میکنم، دغدغه من پیدا کردن پرستار مناسب هست) خودم هم مجرد و عاشق فردی هستم، با احترام.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. آرزوی مادرتان است که از سختی ها نجات پیدا کند و ایشان به مرگ فکر می کند. شما می خواهید تصویر ذهنی تان را نسبت به زندگی ایشان در این شرایطی که امروز هستند، از زوایای مختلف بررسی کنید و قدرت تشخیص تان را نسبت به شرایط ایشان بالاتبر ببرید. امیدوار هستم به خاطر تلاشی که برای شفای مادرتان دارید، خدای مهربان به شما اجر و پاداش عطا کند و علاوه بر سلامتی ایشان، شما را به آرزوهایتان برساند. تشکر از همراهیتون.
شهیلا : سلام وقت بخیر ۲۹ اردیبهشت خواب دیدم رو تختم دراز کشیدم و خوابم، همونطور که واقعا خوابیدم همون وسایل هست بعد انگار بختک افتاده باشه روم نتونم تکون بخورم دستامو نمیتونستم از هم باز کنم یا برگردم مثل همیشه توکل برخدا کردم سوره فلق و ناس خوندم،یه دختر لباس ساده جذب فکر کنم طوسی یا آبی کم رنگ، هم رنگ روتختی خودم در واقعیت ، پوشیده پشت سرم پاشد از اتاقم رفت بیرون فهمیدم جن بوده نترسیدم عصبانی شدم که چرا اصلا اینجا بود، یه حرفاییم زد من نفهمیدم بعد تبدیل شد به یه شی کوچیک مثلا جنه و غیب شد.
بعد صحنه عوض شد یه جایی بود نمیدونم کجا انگار لب دریا بود یه خونه شیشه ای بود بعد من بودمو چند تا خواهرم بعد گفتن دوست پسرم مرده من همینطور اشک میریختم تبدیل شد به هق هق و بغض دو تا خواهر بزرگمم کنارم بودن بعد من تو خواب گفتم واسا چرا صدقه ندادم صدقه بدم بلا از دوست پسرم دور شه از خدا خواهش کردم مراقبش باشه، بعد قبر دوست پسرمو بهم نشون دادن و من شدیدتر گریه کردم بعد دوست پسرمو دیدم که روحش اومده پیشم نورانیه و دلداریم میده گفتم دلداریتو اینطوری نمیخوام، پاشو برو تو جسمت اعصاب منو خورد نکن و زنگ زدم به پدر و مادر دوست پسرم که بگم خوب شد این بلا رو سر پسرتون اوردین راحت شدین؟ بعد خودمو تو لباس عروس با تور تنها دیدم لب دریا که چهره غم ناک و ناراحتی داشتم.
فریبا هراتی
: سلام. شما فکرتان به شدت تحت تاثیر افکار منفی قرار گرفته و به این دلیل، این افکار منفی به شما غلبه می کنند. بدنتان تحت تاثیر این افکار منفی، به فلج خواب دچار شده. این اتفاق هر زمانی ممکن است رخ دهد ولی معمولا اگر در بعد از ظهر با معده ی پر، یا نزدیک اذان معرب، اگر بیشتر از یک ربع یا بیست دقیقه بخوابید، این اتفاق برایتان می افتد و شما هذیان می بینید و یا اینکه به اصطلاح احساس می کنید که بختک روی شما افتاده است. این اختلالی است که به فلج خواب rem نامیده می شود. فلج خواب زمانی اتفاق می افتد که وقتی بیدار می شوید یا به خواب می روید ، نمی توانید عضلات خود را حرکت دهید. این به این دلیل است که شما در حالت خواب هستید اما مغز شما فعال شده است.بعد از رها شدن از این وضعیت شما ممکن است احساس سنگینی و فشار روی قفسه ی سینه را تجربه کنید ، این حس معمولاً به دلیل نحوه تنظیم تنفس توسط دیافراگم در خواب است.استرس،فشار های عصبی، کم خوابی و ترس مداوم ممکن است باعث تحریک فلج در خواب شود. عوامل مختلفی در ایجاد فلج خواب دخیل هستند که عبارتند از: الگوی خواب نامنظم ، به عنوان مثال ، به دلیل شیفت کاری متغییر زمان خواب شب به روز منتقل شود، خوابیدن به پشت، سابقه خانوادگی فلج در خواب، افسردگی بالینی، میگرن، فشار خون بالا یا حتی فشار خون خیلی پایین!! (که در اینصورت باید خرما بخورید) و اختلالات اضطرابی. علائم و نشانه های فلج خواب عبارتند از: عدم توانایی حرکت دادن بدن هنگام خوابیدن یا بیدار شدن، شخص قادر به صحبت کردن در طول این حالت نیست، داشتن توهمات و احساساتی که باعث ترس می شود، احساس فشار بر قفسه سینه، تنفس دشوار، احساس اینکه گویی مرگ نزدیک است، تعریق، داشتن سردرد، دردهای عضلانی، حالا راه نجات چیست!! قبل از خواب کافئین نخورید. چای ننوشید، غذای سنگین و چرب نخورید . استرس و نگرانی ها را دور بریزید و با فکر بد نخوابید. در نهایت یک راهکرد بسیار عالی هم هست و آن این استکه قبل از خواب حتما 7 بار ذکر نام حضرت فاطمه س را به این صورت بگویید: یا فاطمت بنت محمد رسول الله. این ذکر در از بین بردن تمام استرسها، عواقب ناشی از فشارهای روحی و همینطور دفع شیاطین بسیار موثر است و واقعا به شما آرامشی معجزه آسا می بخشد. بخش دوم خواب شما به این تعبیر است که شما احساساتی شده اید و موقعیت خودتان را شکننده و حساس می دانید. احساس می کنید که همه ی چشمها به روی شماست و زیر ذره بین هستید. دوست پسرتان هم دچار افسردگی شده و احساس استیصال می کند. اما دلش پیش شماست و می خواهد که شما به آرامش برسید. شما والدین او را مقصر این ناراحتی روحی و افسردگی هر دویتان می دانید. شما احساس کم ارزشی و استیصال دارید و البته احساستان اشتباه است. قوی باشید و خودتان را به تقدیر خداوند بسپارید. به او تکیه کنید که مهربانترین مهربانان است. تشکر از همراهیتون.
Somayer : سلام .با عشقم( ك الآن روابطمون متشنج هست و من نگرانم)در جاده سرسبز با ماشين بوديم ك دور زد گفت ميريم بايين تريه جايي ميشينيم .من با دعوا گفتم ازهمون سمت بريم گفت نه.. صحته عوض شد .من و خواهرم داشتيم با صداي بلند ولي بدون اشك گريه و بي تابي ميكرديم عشقم هم داشت با يه اقايي حرف ميزد و يكي از دوستام هم بود و به خواهرم گفت لاغر و زيبا شدي ولي صدات چرا مثل جيرجيركه .صحنه باز عوض شد در پياده رو سگ تقريبا بزرگ ولي بيمارگونه بود به درخت بسته شده .سگه رنگ روشن داشت ولي پوزه سگ سياه بود .آب دهنش آويزون بود .سگه با من حرف زد گفت سلام خوبي منو ببر با خودت بزرگ كن.من گفتم برو اونور .ميترسيدم ك آب دهنش به لباسام بگيره .سگ چون بند بهش وصل بود نميتونست خودشو به من بماله اما به سمت من حركت ميكرد و من نميذاشتم ك به بدنم بخوره.و از اونجا رفتم و گريه ميكردم
فریبا هراتی
: سلام. عشق شما مسیر متفاوتی را برای زندگی اش انتخاب کرده و روند زندگیش را عوض کرده است. او ارتباطش را با شما کمتر خواهد کرد. شما از این بابت بشدت ناراحتید. او سعی می کند که شخصیت قویتری به خودش بگیرد و ابراز ناراحتی شما، فقط باعث خواهد شد که از نظر او ضعیف و بی فکر جلوه کنید! ( یا شاید فکر می کند که شما به مسائل کم اهمیت اجازه می دهید که فکرتان را ناراحت کند.) شما احساس استیصال می کنید و فکرتان خسته است. می خواهید به آرمانها و اهدافتان بچسبید و در ظاهر خونسرد هستید ولی حرفهای بدی می زنید ( یا زده اید) که از بابتش پشیمان خواهید شد. شما نمی خواهید اینطور باشید و احساس کم ارزشی کنید. تشکر از همراهیتون.
Somayer : سلام و عرض ادب.شب 24ماه خواب ديدم با عشقم ك قرار ازدواج داريم و الآن بينمون متشنج هست توي جاده سرسبز با ماشين ميريم (انگار قرار بود يه جاي خوش آب و هوا بشينيم ) بعد ايشون دور زد و من گفتم دور نزن گفت ميريم پايين تر يه جا ميشينيم .گفتم نه من ميخوام بريم بالاتر .همون سمت قبلي لطفا سه دقيقه ديگه از همون سمت برو ) ولي نرفت .بعد توي يه صحته ديگه من و خواهرم داشتيم گريه ميكرديم من حالت بي تابي داشتم و با صداي بلند و بدون اشك گريه ميكردم .خواهرم هم انگار براي من گريه ميكرد ايشون هم بدون اشك .عشقم هم بود انگار توي اون صحته داشت با يه اقا حرف ميزد .دوستم هم داشت منو خواهرم رو دلداري ميداد به خواهرم كفت لاغر شدي زيبا شدي .ولي چرا صدات مثل جيرجيركه .(صداي گريه كردنش منظورش بود)منم جواب دادم اره ما لاغري بهمون مياد.
فریبا هراتی
: سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. ((در نوبت هستید)) و باید این خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون.
Somayer : بله خوندم اما فكر ميكردم ك توي نوبت ميمونه و اول خواب اول تعبير ميشه .براي ثبت مجدد بايد هزينه پرداخت كنم ؟؟
فریبا هراتی
: خیر در نوبت نمی مانید و باید مجددا ارسال کنید. شما 2 حق خواب خریده اید و یکی را مصرف کرده اید. یک حق خواب باقی دارید. برای کامنتی که اطلاع رسانی کردم از شما حق خواب کسر نشد.
zohur68 : سلام .من یه خواب دیروز صبح که ۳۱ام بوده دیدم.آیا ۳۱ام تعبیر داره ؟چون من چیزی پیدا نکردم در این مورد.
فریبا هراتی
: منظور از تاریخ روزی که خوابتان را دیده اید، تاریخ هجری شمسی نیست بلکه روزهای ماه قمری منظور است که هرگز 31 روز نیستند.
zohur68 : سلام.خوابو نمایش ندید.
فریبا هراتی
: سلام. شما به خاطر مسئله ای فکرتان به شدت ناراحت می شود. از اینکه به فرهنگ و سنت های شما احترام گذاشته نمی شود، یا به خاطر اینکه مردم محله و شهرتان تحت فشار زیاد هستند، همه احساس استیصال و نگرانی دارید. شما می دانید که باید مشکلات جامعه تان را از بین ببرید و با تنهایی در گوشه ای ایستادن و غصه خوردن، مشکلی حل نمی شود. می دانید که مشکلات جامعه ی شما به خاطر این است که پایین نگه داشته شده اید و بی قدرت و بی دفاع هستید و اگر می توانستید از موضع قدرت صحبت کنید، نگرانی هایتان حل می شد. استرس و هیجانات زیادی در ذهن شما وجود دارد که قابل کنترل نیستند. شما می دانید که ادامه ی این وضعیت باعث می شود که حمایت و گرمی و امنیت زندگی تان را از دست بدهید. زندگی شما متاثر از سختی های اجتماعی باعث شده که شما احساس کنید که به شما ظلم شده و در یک رابطه ی نامتعادل و یا یکطرفه قرار گرفته اید. شما نمی توانید از زندگی تان بهره ای ببرید و نمی توانید از پس انتظارات دیگران بربیایید یا به پای دیگران برسید. شما احساس می کنید که از حمایت کافی در زندگی تان برخوردار نیستید و هیچ کاری از شما بر نمی آید چون گوشه گیری و غصه خوردن. خواب شما 828 کاراکتر و دو حق خواب بود. تشکر از همراهیتون.
زیبا : سلام،من دیروز با اطرافیانم درباره عروسی که دعوت بودیم قبلا و عروسی دخترخاله م که نزدیکه حرفرزدم،و از اینکه دختر خاله م نمیخواد کفش سفیدبخره و ایناناراحت بودموذهنم درگیرش شد.دیشب که خوابیدم خواب دیدم عروسی منه و لباس عروس پوشیدم و با شوهرم که قدش کوتاه بود اومدیم تو باغ یکم با چن نفر رقصیدم کوتاه بعد جایگاه رقص کوچیک بود رفتم با دامادنشستم تو جایگاه،خواهر عشقم هم که البته داماد عشقم نبود،کنارم انگار با یکی دیگه نشسته بود،جو مثل عروسی نبود و همه با هم حرف میزدن منم از شوهری که انتخاب کردم احساس نارضایتی میکردم،تصمیم گرفتم که مراسمو بهم بزنم گفتم همین الان که فعلا اتفاقی بینمون نیافتاده وقت خوبیه،بهش گفتم تو از وضعیت راضی گفت نه،گفتم بیا بهمش بزنیم،مامانم هم انگار حمایتم کرد،ما مراسمو بهم زدیم و من سه جفت کفش سفید داشتم تو یه جعبه گذاشته بودم که اول خواستم بفروشم ولی بعد بردم به خیریه ای که عضوم تحویلش دادم و خاله م که زیاد وضعش خوب نی و ینفر دیگه اونجا انگار میخواستن ازش استفاده کنن منم درباره ش براشون حرف میزدم. ولی بعد چند روز من با دوتا از دخترای فامیل جایی رفتم،که ینفر از میزبانا فامیل داماد بود،بهش زنگ زد اونا هم چن نفر اومدن و با من دعوا میکرد که میخواد باهام ازدواج کنه،بابامم اون موقع باهام اومده بود ولی زمان دعوا خودشو جایی مشغول کرده بود که دخالت نکنه،منم قبول نکردم و پسر خاله و شوهر خاله م و...ازم در مقابلش حمایت میکردن،و آخرش پسره رفت ولی دس بردار نبود،بعدشم سر اینکه بابام خودشو مشغول کرد و حمایتم نکرد بابابام جروبحث کردم.خیلی الان نگران تعبیرشم
فریبا هراتی
: سلام. شما به این فکر می کنید که اگر در شرایطی قرار بگیرید که مشکلات زیادی در زندگی تان وجود داشته باشد و همسرتان در حد و اندازه و شایسته ی شما نباشد، حاضر نخواهید بود که با او زندگی کنید و مادرتان هم از شیوه ی فکری شما استقبال می کند و با شما موافق است. شما می دانید که در چنین شرایطی انسان فکرش ناراحت می شود و غصه می خورد ولی به هر جهت ادامه ی این غصه خوردن خیلی دردناک است و اگر با کسی هماهنگ نباشید، ترجیح می دهید که از او جدا شوید به جای اینکه یک عمر بسوزید و بسازید. شما دلتان می خواهد نظرات و رویکردهای مثبت خودتان را به اشخاصی که به نصایح شما نیاز دارند، ابراز کنید و باعث آرامش و خوشبختی دیگران باشید. شاید خاله ی شما ( یا کسی که فرهنگ شما را درک کند)، بخواهد که از نصایح و نظرات شما در زندگی اش استفاده کند. نه تنها شما خردمندانه فکر می کنید بلکه خانواده تان هم از نظرات شما دفاع می کنند و به شما حق انتخاب و آزادی عمل می دهند. شما از خانواده تان انتظار دارید همانطور که شما دیگران را نصیحت می کنید، آنها هم شما را راهنمایی کنند و البته تصمیم نهایی را برای زندگی تان باید خودتان اتخاذ کنید. تشکر از همراهیتون.