تعبیر خواب عزاداری
آنلی بیتون میگوید: اگر خواب ببینید عزادار کودکی هستید، نشانه آن است که نقشههایی که برای زندگی خود کشیدهاید با سرعت به شکست میانجامد.
اگر خواب ببینید برای خویشاوندی عزاداری میکنید، دلالت بر آن دارد که در آینده پیشرفتی اندک خواهید داشت و ایدههای شما که به خوبی اندیشیده شده، به ثمر نخواهد رسید.
تعبیر خواب عزاداری برای مرده
جابر مغربی گوید: اگر بیند مردهای جان داد و خویشان او بر وی نوحه و زاری میکردند، دلیل که بر اهل بیت مرده غم و انده رسد. اگر بیند که خویشان وی آهسته میگریستند، دلیل که خویشان وی از وی شادی و خرمی رسد.
حضرت دانیال گوید: اگر به خواب بیند که بمرد و همه بر وی بگریستند تا وقتی که وی را بشستند و با کفن در گور کردند این همه، دلیل بر فساد دین بود.
مطیعی تهرانی: اگر در خواب ببینیم کسی که مرده است گریه می کند خوب است و جای نگرانی نیست.
معبرین غربی گویند: رفتن به مراسم ختم و عزاداری مرده در خواب نشان دهنده رخ دادن حادثه شومی در آن محل یا بیانگر جدایی بین دوستان و اقوام است. اگر در خواب برای شخص مرده ای عزاداری میکنید نشان دهنده رسیدن ضرری از جانب اقوام مرده به شماست. همچنین عزاداری برای مرده میتواند نشانه سختی است که به وسیله شخص عزادار به وجود میآید.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
amir por : سلام خسته نباشین .سه شب پیش ساعت 6صبح خواب دیدم که دختر عمم که بچیه کم سن و سالی هست دستشو گرفتم دارم میرم خیابون که وارد خیابون شود دیدم محرمه انگار شب بود یا شب تاسوعا بود .با هم میرفتیم حسینه دم در حسینه که رسیدم دیدم علم بستن همجا رو از شمایل امام حسین و حضرت عباس پر کردن بعد رفتم زیر علم تو جای که انگار خیابونو بسته بودن و چادر زده بودن تو چادر به امام حسین میگم یعنی میشه حاجت منم بر اورده کنی .شوهر عمم اونجا مداحه داشت حرف میزد که وقتی زورت نمیرسه نباید دعوا کنی دقیقا یادم نیست چیا میگفت ولی فکر کنم این بود موضویه حرفش .ممنون میشم تعیبرش کنین.خانم هراتی چطور خواب حقیق رو میشه از خوابهای پریشان یا خوابهای بی سر ته تشخیصش داد.اصلا امکان بر اورد شودن خواب وجود داره .
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید که دنیای کوچک خودتان را به آرامش برسانید و شرایط خوبی داشته باشید ولی نباید از خداوند چیزهایی را بخواهید که نشدنی است. مثلا اگر عاشق زنی باشید که شوهر دارد، و طبق دین اسلام رسیدن به این زن تا زمانی که طلاق نگرفته گناه است، از آن آرزوهایی است که نباید انتظار داشته باشید که برآورده شود. یا مثلا اگر آرزو کنید که دو بال در بیاورید و در آسمان پرواز کنید!! این همان معنی نوحه ی شوهر عمه تان است. شما باید سعی کنید که آدم خوبی باشید و از خدای بزرگ برای خوشبختی تان کمک بخواهید و متوسل به امام حسین ع و حضرت عباس ع شوید که برایتان دعا کنند. خوابهایی که بی سروته هستند هیچ هماهنگی بین اعضای تشکیل دهنده شان نیست و قابل تعبیر نیستند و تشخیص این ام با شما نیست بلکه باید تعبیر بدانید تا بفهمید که بی سرو ته هستند یا خیر. هر خوابی هم به برآورده شدن خواسته ی شما اشاره نمی کند. بعضی خوابها از گذشته می گویند برخی از آینده و بعضی هشدار هستند. تشکر از همراهیتون.
faty :
با سلام .دیشب خواب دیدم به مراسم عزا رفته بودم همه شون خانم بود کسی گریه نمی کرد فقط نشسته بودن منم یه جایی نشستم به من گفتند از اونجا بلند شو جای فلانی هست .منم پاشدم یه جای دیگه نشستم . بعدا که نگاه کردم دیدم فلانی همان جای قبلی من نشسته
فریبا هراتی
: سلام. شما مثل خیلی های دیگر در زندگی تان به خاطر مسائلی افسرده شده اید و روحیه تان خراب شده است. ولی برای بهبود شرایطی که دارید اقدام نمی کنید. مردد هستید و هیچ تصمیمی نمی گیرید و دست روی دست گذاشته اید و زندگی تان را حرام می کنید. شما باورهایی دارید و تصویری از خودتان به دیگران ارائه می دهید که عده ای خیال می کنند که شما از کسی تقلید می کنید و ادای او را در می آورید. ولی شما می دانید که اینطور نیست و جایگاه خودتان را در دنیا دارید. اوست که شبیه شماست و نه اینکه شما بخواهید وانمود کنید که مثل او هستید. تشکر از همراهیتون.
hana : سلام من چهارشنبه شب تو خواب ديدم خونه خالم هستم انگار دختر خالم مرده بود بعد ديدم دختر ديگش كه تو خواب بچه تر به نظر ميرسيد اومد خودش رو انداخت تو بغل مامانش وشروع كرد به گريه كردن خالم دلداريش ميداد من به مامانم گفتم پاشو ما هم بريم مجلس ترحيم مامانم گفت الان ديره فردا ميريم كه بيشتر بمونيم من اصرار داشتم كه الان بريم مامانم گفت الان بعد ازظهر همه دارن بر ميگردن خونشون فردا صبح ميريم با خودم گفتم راست ميگه اگه فردا پرسيدن چرا دير اومدي ميگم اون دو روز كربلا بوديم دير اومديم فرداش تومراسم ولي ختم پسر خواهر شوهرم وعروسش بود كه البته عروسش نسبت نزديكي با خانواده خالم داره من تو ختم خيلي گريه ميكردم دختر خواهر شوهرم نزديك شد بهم گفت باهم رفته بوديم تركيه مازودتر برگشتيم ولي اينا موندن تو راه برگشت تصادف كردن خودش وشوهرش و بچش مردن ومن همچنان گريه ميكردم تو خواب احساس كردم براي پذيرايي چيزي غير متعارف ختم دارن ميدن نميدونم الان دقيق يادم نيست شايد بستني شايد شيريني نميدونم دقيقا چي بود ميديدم بچه ها بر ميدارن ولي من فكر كنم بر نداشتم (البته من سالهاست با خانواده شوهرم قهر هستم تو خواب جاريم رو ميديدم كه حواسش به من بود البته خيلي اروم بود )البته يه قسمت از خوابم ديدم روي اجاق گاز داخل يه ماهيتابه چند تا كوفته گذاشتم ولي بعد توش تكه هاي درشت سيب زميني ميزارم ميخوام كوفته هارو بردارم بزارم داخل يخچال بعدا درست كنم والان سيب زميني رو بخورم البته سيب زميني ها كه داخل ماهي تابه بود به صورت اب پز پخته شده بود و اجاق گاز هم روشن بود
فریبا هراتی
: سلام. دوست عزیز قبل ار تعبیر خوابتان لازم است یک نکته ی بسیار مهم را برای شما یاد آوری کنم. طبق قوانین سایت شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و حتی در هر کامنتی که ارسال می کنید نباید بیشتر از یک خواب ثبت کنید. اگر این قانون را زیر پا بگذارید و چند خواب را در یک کامنت ارسال کنید و به خیال اینکه اشکالی ندارد.... یا حالا تعبیر کنم چه می شود، این کار را بکنید؛ شما مدیون سایت خواهید بود و حق سایت را پایمال کرده اید. یک شخص ممکن است در یک شب چند خواب ببیند ولی شما مجاز به ثبت فقط یکی از آنها هستید و نه بیشتر. من خوابتان را کامل تعبیر می کنم. اما اگر این بیشتر از یک خواب است و همه را بی فاصله پشت سر هم دیده اید که هیچ، در غیر اینصورت شما موظف هستید اعلام کنید تا از شما یک حق خواب دیگر هم کسر کنم و به خاطر یک خواب خدای نکرده مدیون سایت و کارمندان آن نشوید! دختر خاله شما دچار تحولی منفی در زندگی می شود و زندگی اش با شکست مواجه می شود. دختر خاله ی دیگرتان بچه بازی در می آورد و کم عقلی می کند و خاله تان ناراحت است. اما مادر شما نمی خواهد که شما خیلی در کار ایشان دخالت کنید. شما بنابر مصلحت دروغ شاید بگویید . پسر خواهر شوهرتان هم با مشکل بزرگی در زندگی مواجه می شود و با خانمش دعوا کرده و ممکن است اینها بسیار استرس داشته باشند و همدیگر را ترغیب کنند که خونسرد باشند و عکس العمل تندی از خودشان نشان ندهند. شما روابط سردی با خانواده همسرتان دارید ولی ساده دل هم هستید. ذاتا شما بدجنس نیستید و سعی می کنید که بی تفاوت و خونسرد با مسائل ایشان برخورد کنید. شما هم ناراحت می شوید و احساس دارید ولی سعی می کنید که خونسردیتان را حفظ کنید. تشکر از همراهیتون.
leili : سلام خواب دیدم پدرم فوت کرده و دو برادرم دارن بنر نزدیک حسینیه ی نزدیک خونمون نصب می کنن من وارد خونه شدم و با خواهر بزرگم سر ارث و .... بحثم شد و نخواستم بهش نشون بدم که ناراحتم ، سعی می کردم خودمو پیشش خوشحال نشون بدم. در همین حین شارژر موبایل که به برق بود آتیش گرفت و من خاموشش کردم. بعد رفتم یه اتاق دیگه پیش اون یکی خواهرم گریه کردم . و به برادرام گفتم مطمئنی بابا مرده گفت آره خودم صدای خردشدن استخوناشو شنیدم . ( گویا بابام تصادف کرده بود) ممنون از لطفتون
فریبا هراتی
: سلام. پدر شما مرتکب گناهی شده که خودش را به خاطر آن سرزنش می کند و اصلا به خودش افتخار نمی کند. او با انجام یک کار خطا، به دیگران نقطه ضعف نشان داده و بسیار افسرده خواهد شد. شما و خواهرتان سر فرصت هایی که در زندگی دارید با هم بحث می کنید و سعی می کنید که مشکلاتتان را حل کنید. برادرانتان مشتاق هستند که به خاطر اهدافشان بجنگندو با ایستادگی و سازماندهی مشکل پدرتان را حل کنند. شما از تماس با مردم بیزار هستید و خسته اید و استرس شدید دارید و نمی خواهید که با کسی صحبت کنید. تشکر از همراهیتون.
نرگس : سلام خواب دیدم،یک آقایی که از آشنایان دور ما هستند عروسیشون بود ،و ما همراه خانواده باید میرفتیم عروسی، من برای دختر عمم چند دست لباس مجلسی بردم و خودم یک لباس بلوز و شلوار سرهمی سفید پوشیده بودم،اما در محل برگزاری عروسی فهمیدیم،به خاطر فوت عمه ام مراسم بهم خورده
فریبا هراتی
: سلام. کسی که فامیل دور شماست، ارتباط خانوادگی اش را با شما به هم خواهد زد و زندگی او متحول خواهد شد. بنابر این شما نه در موفقیت او و نه در شکست او نقشی نخواهید داشت. یا شاید هم منوط به ارتباط او و عمه ی شما در واقعیت به این تعبیر شود که زندگی عمه تان متحول خواهد شد و شخصیت او به خاطر اتفاقاتی کاملا دستخوش تغییراتی منفی می شود و بنابر این شما به شرایط زندگی فامیل دورتان اهمیت نمی دهید. تشکر از همراهیتون.
melika : سلام خانوم هراتی من دیشب خواب میدیدم که قراره به خونه همسایه روبه روییمون که تو یه طبقه هستیم اسباب کشی کنیم و داشتم با مرد صاحبخونه حرف میزدم یهو یادم آمد که صاحب خونه خودمون آدم خیلی خوبیه و اون که هنوز ما رو از خونه بیرون نکرده و تصمیم گرفتم همین خونه ای که هستم وایستم که باز دیدم خونه دوست قدیمیم عزاداری هست و من رفتم وقتی رفتم تو خونشون سلام کردم اما یک در میون جوابمو دادنو من نشستم بعد دیدم یه دوست دیگم که چند ساله هم من و هم اون دوستی که خونشون عزا بود قهریم،آمد تو خونه و همه بخاطرش بلند شدنو مادر دوستم که ما خونشون بودیم بهش گفت خاله چرا اینقد دیر آمدیو من کلی بهم بر خورد که چرا با من اینجوری برخورد نکرده بلند شدم برم خونمون که دیدم کفشام دم در نیست با همون دوستی که خونشون رفته بودم داشتم دنبال دنپتییهام میگشتم که دیدم پایه خود دوستمه و حواسش نبو بهش گفتم دمپاییهام پا خودته اونم درشون آورد و بهم داد ولی دوتا دمپاییهام با هم رنگشون فرق داشت و انگار یه لنگه رو یکی اشتباهی برده بود و رفتم برم سر مزار اما دیدم از دور که سر مزار یه ابر تیره وحشتناکه که شروع به باریدن کرد و تگرگ میبارید هر کدوم از تگرگا اندازه یه سنگ خیلی بزرگ بودن که زمینو اندازه یه چاهه بزرگ سوراخ میکردن و دیگه من از نرس برگشتم سمت خونمون .
فریبا هراتی
: سلام. همسایه شما ایده هایی در ذهنش دارد که شما به او فکر می کنید و اینکه خوب است مثل او تغییر و تحولاتی بنیادی در زندگی تان به وجود بیاورید. ولی بعد از اینکار منصرف می شوید چون فعلا که مشکلی ندارید که بخواهید پا جای پای او بگذارید. دوست قدیمتان به مشکلی برخورده که روحیه شان افسرده شده. دوستی که با او قهر هستید از لحاظ مالی قویتر است و دیگران به خاطر پول و ثروتش به او احترام می گذارند و شما احساس می کنید که اعتماد به نفستان کم شده و جاپایتان در زندگی قرص نیست و مجبورید که هر حرفی را تحمل کنید ولی دلتان از این موضوع می شکند. شما احساس می کنید که مجبورید سکوت کنید و چیزی نگویید و دلتان می گیرد. اما این گناهان مردم وقتی دامنشان را بگیرد، ترو خشک با هم می سوزند. خبرهای بدی در راه است که ثروتمند و فقیر، هر دو در معرض آسیب هستند. دوران سختی در راه است. کارتان را به خدا بسپارید و نفرین نکنید. تشکر از همراهیتون.
Reza : با عرض سلام و وقت بخیر.خواب دیدم که تو کوچه ام و من کنار دسته عزاداری ایستادم. چیزی تو سینی تو دستم بود که ی خانمی میاد اونو برداره که میگم اون مربی بالنگ برای این خانمه و نوبتو رعایت کنید.بعدش میرم چهار تا زنجیر میارم که دو تاشو میدم به دوستم و دوتاش برای خودم که میخواستم برم عزاداری کنم که از خواب بیدار شدم.ممنون میشم که تعبیر خوابمو بگید.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید با شرایط بغرنج زندگی تان و محدودیت هایی که دارید کنار بیایید و برای این منظور باید متوسل به امام حسین ع شوید. شما باید با دست و دلبازی و سخاوت به دیگران کمک کنید تا زندگی شان شیرین شود و در ازای آن خودتان هم حاجت روا خواهید شد. نذر کنید که هم در عزاداریها سینه بزنید و هم این که خیرات بدهید ( به اندازه وسعتان) تا انشالله حاجت روا شوید. تشکر از همراهیتون.
Neda : سلام خانم هراتی گل من ظهر خوابی دیددم که کمی اشفته کرده منو.البته چند ساعت قبلش همش جنگ اعصاب و ناراحتی داشتم و با اعصاب ناراحت خوابیدم شاید هم باطل باشه چون با ناراحتی و اعصاب خوردی و فک زیاد خوابیدم.البته تشخیص با شما استاد.خواب دیدم که انگار در جایی هستم مثل نمایشگاه که ادمهای زیادی حضور داشتن و مجسمه اونجا بود انگار من هم در اونجا نمیخواستم کسی منو ببینه که انگار یک اقا بود خودمو مثل مجسمه در اوردم بیحرکت شدم و دستم یک چوب بود و حالت یک پارچه روی صورتم انداختم تا نزدیک چشمام ولی از زیر پارچه همه چی رو میدیدم.بعد یک اقایی انگار اومدم به دستم دست زد که ببینه من مجسمه هستم یا نه.بعد از اون من خیلی با سرعت خودم رو به در رسوندم و از اونجا فرار کردم.بعد از اون انگار رفتم جایی میخواستم از گوشی یک پسر جوان خیلی خیلی چاق شماره یا چیزی بر دارم به اون پسر نزدیک شدم و ببخشبد روی پاش نشستم و گوشی اون پسر چاق دستم بود.پسر خیلی چاق بود سفید و موهای فر داشت و شلوار تو خونه پوشیده بود که ببخشید باسنش پیدا بود.انتظار داشت باهاش سکس کنم منم کمی تحریک شدم ولی جودم جمع کردم و پا شدم البته زمانی که اون چیزی که میخواستم از گوشیش دیدم وپیدا کردم.بعد از اون انگار جایی وارد شدم که پدر مرحومم و برادرم اونجا بودن و داشتن راجب یک اقایی که در دولت هستن و کاره ی دولت هستن حرف میزدن و میخندین داشتن اون اقا رو مسخره میکردن.یک فامیل خواس داشت اون اقا شاید بختیار البته اگر درست بگم.گویا اون اقا فوت شده بود و تشریح جنازش بود یک اقای عینکی در حدود ۵۷ یا ۵۸ سال.من به پدر و برادرم گفتم نخندین فوت شده.و بعدش به مراسم عزاداری ایشون رفتم توی مراسم عزاشون.مراسم عزاشون توی یک خانه قدیمی دوری بود که حوض داشت خانه ی زیبایی بود با گل و گیاه. دختر اون اقا کلی گریه و شیون میرد حتی یک جا میخواست خودشو با چاقو بکشه که بردنش منم از جلوی در یعنی بالای پله ایستاده بودم اینقدر دختر گریه شیون و جیغ زد که بردنش توی اتاق ارومش کنن منم از بالا داشتم جلوی پله ها نگاه میکردم اخه حیاطش چند تا پله میخورد و پایین میودم و من بالای پله بودم بردن دختر رو توی اتاق و من با صدای شیون و جیغهای دختر بیدار شدمببخشید زیاد شد چون گفتم کم کنم ممکنه درست تعبیر نشه..ممنونم از بزرگیتون ایام به کام و امیداوارم خوابم خوب باشه
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید که نگاهی نزدیک تر به جنبه های مختلف زندگی تان بیاندازید و گاهی شما توانایی هاتان را دست کم می گیرید و خودتان را دست کم میگیرید. شما نیاز دارید ازینکه خود را با دیگری مقایسه کنید، دست بردارید. شما خودتان را تحقیر می کنید و از قبول واقعیت چیزها سر باز می زنید. شما می ترسید که تصویر خوبی از خودتان ارائه نکنید. شما قدرت دارید که گشایش کار پیدا کنید و خیلی خوب از پس کارهایتان بربیایید. اما نمی خواهید که خلاف کار باشید و گناه کنید. روح پدرتان شاد. او کسی را می شناسد که شخصیت مهمی است ولی زندگی کثافت و فاسدی دارد و خدا به داد او برسد در آن دنیا. خانواده اش هم نمی توانند از او حمایت کنند و این را آدمهای ظاهر بین نمی دانند ولی شما این را فهمیده اید که بدانید که اگر کسی به قدرتی می رسد همیشه از روی انصاف و عقلانیت نیست بعضی وقتها از روی پدر سوختگی و دروغ است. شما نمی خواهید دروغگو و دغلکار باشید پس خودتان را دست کم نگیرید. تشکر از همراهیتون.
شاهان عبدالهی : سلام و خسته نباشید، قبل از هرچیز تشکر میکنم از کار خوبتون، خسته نباشید.
نزدیکای 6 صبح بود که خواب دیدم انگار با مادرم دعوام شده بود و حرف نمیزدیم، اما مریض بود، من رفته بودم هیئت و عزاداری میکردم، سینه میزدم، میزدم تو سر خودم و گریه میکردم و زیارت عاشورا میخوندم، که مادرم خوب بشه، انگار میدیدم یه کیف بند دار روی دوشم هست که مادرم توی کیف خوابیده بود و کیف رو انداخته بودم روی دوشم و میزدم تو سرم و زیارت عاشورا، بخش السلام علیک یا اباعبدالله رو میخوندم و گریه میکردم، چندتا از دوستام هم بودن که اعلام میکردن به بقیه برای شفای مادر من همه دعا کنن. منم گریه میکردم به شدت و تو سرم میزدم و عزاداری و زیارت عاشورا و مادرم رو میدیدم که تو کیف خواب بود انگار.
خدا خیرتون بده خاتم هراتی، کار شما واقعاً کار بزرگیه، همین که با تکیه بر علم و احادیث و امامان باعث میشید مردم از جماعت رمال دوری کنن، سزاوار تحسین و تشکر هست، خدا پدر و مادرتون رو بیامرزه، ممنونم، یاعلی.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. محبت دارید. شما تحت فشار و استرس زیادی هستید و احساسات منفی در ذهنتان نشسته که عامل آن را تا اندازه ای مادرتان می دانید. شما نمی خواهید که او نگران باشد ولی مادرتان با مشکلی مواجه شده که احساس قربانی بودن و ناراحتی می کند و به حال خودش تاسف می خورد. شما به خدای بزرگ رو می آورید و متوسل به امام حسین ع می شوید تا مشکلتان را با مادرتان حل و فصل کنید. شما احساس می کنید که مسئولیت حمایت و حفاظت ار او بر دوش شماست. شما شخصیت پاکی دارید و نباید در مواردی که از لحاظ روحی خواسته هایتان با مادرتان یکی نیست خودتان را گناهکار بدانید. در قرآن کریم آمده است که باید به پدر و مادرتان نیکی کنید حتی اگر آنان اشتباه می کنند. اما هرگز نباید از آنان پیروی کنید در زمانی که می دانید که اشتباه می کنند!! دقت داشته باشید شما می توانید اختلاف نظر با مادرتان داشته باشید و تصمیمات زندگی تان را خودتان اتخاذ کنید ولی هرگز نمی توانید با تندی و بی احترامی با ایشان برخورد کنید. تشکر از محبت و قدردانی و همراهی شما.
Zahra : سلام و عرض احترام. خواب دیدم که روز شهادت حضرت زهرا، خونه ی مادربزرگم هستیم و دم در هم شلوغه و کلی آقا هم برای مراسم حضور دارند.(در واقعیت هر سال مراسم شهادت حضرت زهرا توسط شوهر خاله ی من که همراه مادربزرگم زندگی می کنند گرفته میشه) بعد من بیرون خونه بودم داخل پارکینگ عزاداری داشت انجام میشد و یک سری صندلی کنار در ورودی چیده شده بود که آقایونی که من فکر می کردم از دوستان شوهر خاله ام هستند روشون نشسته بودند. درست جلوی در، یک میز بزرگ با رومیزی سفید قرار داشت که روش لیوان های شربت گذاشته شده بود برای پذیرایی. یعنی اگر می خواستی بری داخل باید از روی میز رد میشدی، که من تعجب کرده بودم و پامو به سختی گذاشتم روی میز و رد شدم (جلوی دوستان شوهر خاله ام خجالت کشیدم با این مدل رد شدنم ولی راه دیگه ای نبود) بعد که وارد ساختمون شدم شروع کردم از راه پله برم بالا که سقف راه پله به قدری کوتاه بود که اگر میایستادم سرم به سقف میخورد. یعنی تو یه قسمت پاگرد راه پله نشستم و یکی باید دستم رو می گرفت و من رو می کشید بالا تا بتونم از پله ها رد شم که به همین صورت رد شدم. بعد داخل خونه شدم انگار که از خونه شون میانبر داشت به داخل میدون و سر کوچه، که من دیدم دوباره بیرون هستم، این تو و بیرون رفتن و ماجرای راه پله، چندین بار تکرار شد، تا جایی که به خودم گفتم آخه چرا داخل نمیمونی که مجبور نشی از جلوی مرد ها دوباره رد شی و مشقت پیدا کنی بخاطر راه پله. که خلاصه دوباره خودم رو رسوندم داخل ساختمون و وارد خونه ی مادربزرگم شدم که دیدم خاله هام و بعضی از دخترخاله هام هر کدوم یه سجاده پهن کردن و در حال نماز خوندن هستند ولی هر کدوم به یک سمت، که من از مادربزرگم پرسیدم چرا این ها اینجوری نماز می خونند با قبله های متفاوت! در همون حین یکی از دخترخاله هام که مشغول نماز بود، وسط نماز سجاده اش رو برداشت و دوباره رو به سمت دیگه ای پهن کرد و شروع کرد به نماز خوندن. ممنون
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. در مراسم عزاداری شوهر خاله تان، خداوند دلهای پاک مردمی که برای عشق به حضرت زهرا س به عزاداری می آیند را می شناسد و حاجاتشان را روا می کند. شما هم حاجت روا خواهید شد. زندگی شما متحول خواهد شد و به فاز جدیدی از زندگی وارد می شوید. شما چندین بار و در چندین مرحله دعا و راز و نیاز می کنید و ناامید می شوید و دوباره دعا می کنید...و سرانجام حاجتتان را می گیرید. اینکه رو به قبله های متفاوت نماز می خوانند یعنی آنها به خاطر چیزهای متفاوت سر به خاک می گذارند و سجده می کنند نه از روی عشق به خداوند!! برای آنان رسیدن به خواسته ها و حوائجشان مهمتر است تا کسب و جلب رضای پروردگار. باید همیشه از خداوند بخواهید که هر چه که او برایتان صلاح می داند، همان بشود و به عشق خدا به نماز و سجده رو بیاورید و نه به عشق ماشین و خانه و ثروت و شوهر و .... تشکر از همراهیتون.