تعبیر خواب فرار کردن
اگر کسی خواب دید از چیزی فرار می کند، دشمنی را مغلوب می کند.
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن گریختن دلیل شادی است، وقتی که فریاد و زاری نکند. اگر فریاد کند، دلیل مصیبت است.
محمد ابن سیرین می گوید: گریختن درخواب، دلیل رستگاری است.
جابر مغربی می گوید: اگر دید مردان از زنان می گریختند، دلیل که بیننده از شخص بزرگی می ترسد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Ag : سلام. تشکر از راهنمایی های خوبتون
خواب دیدم که از پنجره خانه پدری بیرون رو نگاه میکنم و یکی از همکارهای خانم هم باهام بود . یکدفعه باران شدیدی شروع شد و من کوه ها رو که برف گرفته بودند رو نگاه میکردم و خیلی از منظره لذت میبردم و به اون هم میگفتم بیا و ببین و تا اون همکارم اومد نگاه بکنه باران تمام شد و من سعی کردم انگار با پرتاب آتش به آسمان دوباره باران رو شروع کنم اما فقط باد اومد خیلی کارم عجیب بود و بعد توی یه صحنه دیگه دیدم دارم به همراه یک آقای دیگه از دست پلیس فرار میکنم.خیلی پیچیده شد خواب و ما هی فرار میکردیم و نمیتوانستند ما رو بگیرند و آخر خواب ما با ماشین رفته بودیم داخل خونه و دونفری جلو چراغ های ماشین رو گرفته بودیم که نورش نره بیرون اما بالاخره نور چراغ بیرون رفت و پلیس ها اومدند جلو درب برای دستگیری ما . اون همراهم گفت دیگه باید تسلیم بشیم اما من گفتم یه در دیگه هم اونطرف خونه داریم وقتی رفتیم دیدم ماشین خودم جلو درب پارک شده . در صورتی که من ماشین رو در واقعیت فروخته ام . سوار شدیم و فرار کردیم .
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما سعی می کنید که مسائل را از نقطه نظر فرهنگی و سنتی خودتان نگاه کنید و به شدت احساساتی شده و به مشکلات و سختی ها و اثرات برگشت ناپذیر بعضی موقعیت ها نگاه می کنید و می دانید که با چالشهای زیادی در زندگی مواجه هستید. همکار خانم شما اما مثل شما نمی تواند به مسائل زندگی نگاه کند و بینش و آگاهی شما را ندارد. شما سعی می کنید که با هیجان و آب و تاب بیشتری راجع به اینده صحبت کنید که شاید او هم بتواند از ذهنیت شما با خبر شود ولی به نظر می رسد که شما فقط دارید اخبار بی محتوایی را به او می گویید که خیلی هم قابل استناد نیستند. شما سعی می کنید که از مشکلات زندگی فرار کنید و گشایش کار خواهید یافت. سعی می کنید که کنترل زندگی تان را بخوبی در دست بگیرید و ذهنیت تان را برای هر کسی رو نکنید چون نمی خواهید که دیگران در حقتان اجحاف کنند و شما را به خاطر نظراتتان مورد آزار قرار دهند. شما از نظر مالی متمول هستید و خواهید توانست به خوبی کنترل زندگی تان را بدست بگیرید و از مشکلات فرار کنید. تشکر از همراهیتون.
آناهید : سلام وقتتون بخیر
اوایل خوابم دیدم یجا سر یه سگ که از صاحبش گرفته بودن بلایی اوردن و دوستم ناراحت بود براش چون قبلش اون سگ رو دیده بود اونجا و با خودش چند روزی برده بود و برگردونده بود
بعدانگارداشتم یه فیلم میدیدم ومیدونستم فیلمی از گذشته هست
یه در بزرگ چوبی2لنگه بودکه بسته بود و 2طرفش مردم فقیر با لباسهای پاره و کهنه التماس میکردن برای باز شدن در
اونهایی که در روبسته بودن به یک سمت گفتن باشه بازمیکنیم ولی در رو رو به همون مردم باز کردن و دست اون آدمها با زنجیر به2لنگه در بسته شده بود و موقع باز شدنش مردم این سمت همه در رو حول میدادن برای زودتر بیرون رفتن و اونها همه اندام ها و دست هاشون کش میومد و پاره میشد
همه درحال فرار بودن و نیمه جون
رو زمین دست و پا های تیکه تیکه شده بود
من با اینکه میدونستم فیلم میبینم ولی از یجایی به بعد خودم انگار توش بودم و من هم بدون سروصدامیدویدم
که از پشت2ماشین سفیدبا سرعت میومدن من رو که رد کرد جلوتر وایستاد
دقیق یادم نیست ولی آدمهای اون ماشین میخواستن بلایی سر مردم بیارن
کنار این جاده یک قسمت زمین چمنی بودو یکی از این ماشینها اونجا نگه داشته بود
که من بر خلاف جهت اون ماشین از کنار شروع به فرارکردم قسمتی که درحال دوییدن بودم لبه ی قسمت چمنی بود و با پایینش ارتفاع چندمتری داشت و سر بود و میترسیدم پام لیز بخوره و بیوفتم ولی نیوفتادم و این ماشین دنبال من میومد و برای اینکه این و ماشین های دیگه که خلاف جهت میان من رو نزنن پشت تنه درختهای بزرگ پناه میگرفتم
در آخروقتی پشت یک درخت بودم این ماشین نگه داشت و 2 نفر پیاده شدن ولی با من کاری نداشتن و باهم بحث میکردن که یکیشون میدونستم بازیگره معروف قدیمی هست.
ممنون میشم اگر خوابم باطل نیست تعبیرش کنید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. خواب شما بیشتر بازتاب افکار شما راجع به ظلمی است که به حیوانات و انسانها می شود و احساس استیصالی که به شما در این رابطه دست می دهد. از این جهت بنده 2 حق خواب را با شما عودت دادم. خوابتان باطل است و تاثیر ذهنیت شماست. تشکر از همراهیتون.
ارام : با عرض سلام و خسته نباشید.سپاس از شما نازنین
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به این فکر می کنید که در راه تغییر مسیر زندگی تان، شاید شرایطی برای شما بوجود بیاید که با مشکل مواجه شوید هر چند که در عمل می دانید که قادر هستید که همه ی مشکلات را پشت سر بگذارید ولی با این وجود دلتان شور می زند و می دانید که خیلی از این افراد فقط به خاطر رسیدن به ثروت بیشتر دست به رفتارهای خشونت آمیز و وانمود به اجرای قوانین سخت می کنند و اصلا مسئله ی اعتقادات دینی مطرح نیست. شما نگران هستید که در این تغییر و تحول با بدشانسی مواجه شوید و یا در کشمکش بین ماده گرایی و معنویت، مورد اهداف فریبکارانه و خودخواهانه ی این اشخاص قرار بگیرید. شما سعی می کنید که به ذهنتان رجوع کنید و می دانید که می توانید در صورت لزوم از تمام کسانی که در موضع قدرت و اختیار قرار دارند و با شما آشنا هستند، کمک گرفته و مشکلاتتان را حل کنید و نگرانی هایتان را رفع کنید. شما نگران هستید که هر لحظه قوانین جدیدی وضع شود که مانع رسیدن شما به موفقیت شود.. اما با این وجود اینها صرفا نگرانی های بی مورد شما هستند و مشکلی برایتان پیش نخواهد آمد. تشکر از همراهیتون.
ارام : سلام مجدد بانوجان. پریشب دیدم یه دوست پسر قدبلند بور و سفید داشتم که نسبتا تپل بود، شکم بزرگش خیلی تو چشم بود(در بیداری نمیشناسمش). ماجراهای جنسی هم بینمون وجود داشت اما من در خواب تحریک نبودم. تی شرت سفید و شلوار جین به تن داشت و خلافکار بود. یادم نمیاد چی شد، فقط دیدم همدستش شدم و در حین عملیات پلیس دنبالمون کرد. من پشت فرمون رانندگی میکردم با سرعت بالا و لایی می کشیدم اما تصادف نکردم(در واقعیت هم دست فرمونم خوبه). سربالایی می روندم و اون کنارم نشسته بود، فکر میکنم از میدون ازادی داشتم می اومدم بالا. به ناگاه یه زن جوون دیگه ام ظاهر شد که همدستش بود. به ایستگاه اتوبوس های بی آر تی رسیدیم و از ماشین پیاده شدیم و پا گذاشتیم به فرار. اما توسط اسلحه یه ناشناس (که پلیس نبود) دوتا تیر شلیک شد و دختر جوون به قتل رسید، مَرد جوون هم مُرد و من تنها نجات یافته بودم که وارد اتوبوس شدم و خودم رو تو شلوغی قسمت زنونه جا دادم. سپس تونستم از اونجا هم خارج بشم و با دلهره و دوان دوان به سمت خونه حرکت کردم. اما خیلی ترسیده بودم. یه دختر قدبلند و لاغر جوونم با من از اتوبوس پیاده شد، هم قدم و هم مسیر بود و درباره ماجرا سوال می پرسید. من اظهار بی گناهی کردم و تلاش کردم ازش فاصله بگیرم، شدیداً فوزول بود. ببخشید اگر خوابم خیلی تخیلی-جنایی بود :|
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. شما شخصیتی قوی، مستقل، مصمم، رقابتی، موفق، سفید بخت، متمول و حساس و احساساتی دارید که خیلی به چشم دیگران می آیید و قدرت شما، شما را بیشتر از یک زن و در حد یک مرد قوی جلوه می دهد. شما گاهی از خودتان خوشتان می آید و گاهی از خودتان عصبانی می شوید ولی روی رفتارتان کنترل کامل دارید. شما سعی می کنید که رفتاری با کرامت و پاک داشته باشید و سخت کوش هستید ولی ناقلا تشریف دارید و اگر ایجاب کند می توانید موذیانه رفتار کنید. البته که شما همدست بُعد مردانه تان هستید. شما سعی می کنید که وجدانتان را همیشه مراقب خودتان قرار دهید و کنترل زندگی تان را بگونه ای بدست بگیرید که مرتکب گناه نشوید و خطا و اشتباهی از شما سر نزند هر چند که گاهی عجولانه قضاوت می کنید و می خواهید که در زندگی تان به سرعت پیشرفت کنید و آزادانه به سمت اهدافتان حرکت کنید. شما در بخشی از زندگی تان می خواهید که کنترل زندگی تان را به تقدیر واگذار کنید و تجارب جدید و تازه ای کسب کنید. شما احساس می کنید که منبعد نیاز به مراقبت بیشتری دارید و می خواهید که بیشتر ناز و نوازشتان کنند و احساساتتان را مورد توجه قرار دهند. می خواهید منبعد منطبق تر و روشمند تر رفتار کنید و از خودتان اصالت و ابتکار زیادی در کارهایتان ارائه ندهید. اما کسی باعث می شود که شما ناراحت شوید و رفتار بدی با شما خواهند داشت. شما دیگر نخواهید توانست خامی و بی تجربگی و شخصیت احساسی جدیدی را که می خواستید داشته باشید را داشته باشید، و همینطور نخواهید توانست که مستقل و قوی و رقابتی و مصمم عمل کنید. بلکه باید خودتان باشید. شما خودتانرا به سرنوشت و تقدیر می سپارید و بعد خودتان اهداف خودتان را زیر سوال می برید... می خواهید به امنیت گذشته تان برگردید و دوست نخواهید داشت که رازهایتان را برای اشخاص فضول که احساستان را درک نمی کنند بیان کنید. خواب شما کاملا واضح و شفاف و روانشناسانه بود و تخیلی جنایی نبود. در کل هدف خواب شما به این است که خیلی بلند پروازانه و مقتدرانه یا احساساتی اِگزَجورِیت رفتار نکنید. خودتان باشید خود خودتان!!! تا شکست نخورید. تشکر از همراهیتون.
Fatemeh : سلام وقت بخیر تاریخ 28ماه قمری ساعت7:30صبح به بعدخیلی یادم نیست هرچی یادمه میگم خواب دیدم دخترعمم که اسمش پروانس داشت فرار میکرد ازیه نفر که نمیدونم کی بود فکرکنم مردبود بعدیهو من جلوراهش سبزشدم هی بهم میگف بدو بدو بریم تو مغازه رفتم داخل اتاق پرو که در های سفید ریلی داشت وشلوغ بود خیلی هم زیبا بود انگار آینه هم بود خوب یادم نیست و اینکه وقتی داشت فرارمیکرد لبخند میزد دخترعمم.تعبیرش چیه؟
فریبا هراتی
: سلام. دختر عمه تان از اینکه محدود شود و او را وادار کنند که متعهد بماند و مسئولیت های خاصی را بپذیرد و از ازدواج ( در صورتی که مجرد است) فراریست ولی او مجبور خواهد شد تا سعی کند که تصویر تازه ای از خودش را به دیگران ارائه کند و رفتارش را عوض کند. اگر مجرد است برایش خواستگار خواهد آمد. تشکر از همراهیتون.
Vahideh : سلام عزیزم
میدیدم تو محله قبلی داشتم میرفتم سمت پارک که همسرسابق داشت برمیگشت از اونطرف.ظهر بود.گفتم حتما سربچههاشو گرم کرده اومده کلاس تشکیل داده!یه پل هوایی بود،رفتم بالاکه دیدم همسرم هم پشتم داره میاد بافاصله.جوری که تابلو نشه،یا من پسش نزنم!منم مضطرب شدم و سریع به حالت فرار رفتم.جلوی پارک از این تورها بودکه سربازا ازش بالامیرن برای تمرین!ولی این آبی بود و خیلی بلند.بالا رفتن ازش سخت بود ولی رفتم و رسیدم به ساختمون بزرگی که اونجا بود.رفتم داخل.مثل نمازخونه کلی آدم نشسته بودن زمین و منتظر برگزاری مراسمی بودن.من نشسته بودم کنار دیوار تو جمعیت.که دیدم همسرم هم اومده نزدیکا نشسته وسط جمعیت و منو نگاه میکنه!یکی ازچشماش سفید شده بود!سریع دراز کشیدم که نبینه منو.بعدش نبودانگار رفته بود(همه بولیز و شلوار آبی تنمون بود.مثل زندان یا بیمارستان)
فریبا هراتی
: سلام. شما خیالتان راحت شده ولی تازه استرس به معنای واقعی به زندگی همسرتان راه پیدا کرده. او چشمش دنبال شماست ولی کور است و قدرت تشخیص ندارد. شما زندگی تان را متحول کرده اید و شروعی تازه را در پیش دارید ولی او بینشش را از دست داده و کاملا گیج و منگ مانده که چطور موقعیت خوبی مثل شما را از دست داده است. شما شخصیتی خردمند و آرام و وفادار و از خودگذشته دارید که بر سختی های زندگی تان به راحتی غلبه کرده و به موفقیت خواهید رسید و اطرافتان را اشخاصی پر می کنند که مثل خودتان فکر کنند و نه کسی مثل همسر سابقتان که کور و جاهل و بیعقل است. تشکر از همراهیتون.
Mahsa : سلام من خواب دیدم که داخل یه خونه با یه پسر تقریبن نوجون گیر افتادم اون میخاست به من دست درازی کنه ولی من میزدمش و فرار میکردم و خودم کتک نمیخوردم ، هر دفعه که میزدمش دوباره پا میشد ولی من بازم کم نمیاوردم توی خوابم انگار زیاد نترسیده بودم خیلی چابک میتونستم فرار کنم
فریبا هراتی
: سلام. شما اجازه نمی دهید که کسی شما را وادار به انجام کاری بکند که تمایلی به انجامش ندارید. از بی خردی و سبکسری دوری می کنید و شخصیتی مصمم و قوی دارید. شما به دنبال ایده آلهای خودتان هستید و تحمیل هیچ موردی را قبول نمی کنید. تشکر از همراهیتون.
مبینا : سلام
وقتتون بخیر
من دوبار ازدواج کردم
قبل ازدواج دومم یکسالی یه آقایی با شغل و قدرت خواستگارم بود که بعد اثبات شد تو شهر دیگه زن و بچه داره و با همه تهدیدها،با هماهنگی همسر دومم و شکایت در حد تذکر فعلا بیخیال ما شده
دیشب خوابدیدم اون آقا با ماشینش اومده جلوی درب خونمون ،مامانم تلفن میزنه بابات خبر داره باهاش حرف بزن ولی جایی نرو،به محض سوارش ن به ماشینش حرکت میکنه ،من خودمو پرت میکنم و فرار میکنم و فریاد میزنم کمک ،تا درب آپارتمان باز بشه نمیدون چطور شد که اون آقا نقش زمین شد و من فرار کردم ،وارد منزل که شدم فامیل های پدریمو دیدم که ده سالی هست رفت و آمد نداریم
تنها فرزند عمم که پسره و بزرگتر از منه،اکثرا با ما زندگی میکرد و ما مثل خواهر و برادر بودیم ،همه فکر میکردند ما باهم ازدواج کنیم اما ما همو مثل خواهر و برادر دوست داشتیم .ارتباط خانم عقدی پسر عمم با همسر عقدی (اولم) باعث طلاق شد و این یک راز بین من و پسر عمم موند که هیچوقت جرات نکردیم راجع بهش صحبت کنیم.پسر عمم دیگه ازدواج نکرد.
تو خواب دیدم به خاطر سوار شدنم به ماشین قهر کرده و وقتی اومد ازم دلخور بود ،رفتم اتاق دیگه باهاش حرف زدم ،اون بغلم کرد و دستمو گرفت وگفت من همیشه دوستت داشتم ،گفتم چرا هیچوقت نگفتی من الان راه دور ازدواج کردم باید قبلش میگفتی،یه حس خوبی داشتم ،همه فهمیده بودند دختر عمه هام لبخند رضایت داشتند،بعد از بیدار شدن گرمای تنشو حس میکردم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. بخشی از خواب شما به گذشته ی رابطه تان با آقایی که زن و بچه داشته اشاره می کند و اینکه شما خودتان را از شر او دور کرده اید. حالا بنا به دلائلی خانواده ی عمه ی شما از این موضوع با خبر شده اند و حرف شما را می زنند. پسر عمه تان شاید تمایل به ازدواج با شما داشته ولی عدم توجه شما به او یا ارتباط شما با خواستگارتان که متاهل بوده، باعث شده که او از شما دوری کند. او پیش خودش فکر کرده که اگر شما به او توجه بیشتری می کردید با شما ازدواج می کرد. ولی به هر جهت این فقط احساس اوست. تشکر از همراهیتون.
Reza : با عرض سلام و وقت بخیر.قبل از اذان صب بودم که خواب دیدم که دارم تو خیابون قدم میزنم بعد ی نفر ازم سوال پرسید بعد من جوابشو دادم و رفتم دیدم جلوتر ی نفر سوار موتور داره میاد سمتم که من ازترس گوشی و ی مقدار پولی که همرام بود دوییدم و اون هم دنبالم که از خواب پریدم.ممنون میشم که تعبیرشو بگید.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما اطلاعات و دانشی دارید که نیاز دارید آن را با دیگران به اشتراک بگذارید. شما دارید از مسئولیت هایتان اجتناب می کنید و می خواهید که آزاد و خونسرد باشید. اما از مواجهه با بعضی مسائل خودداری می کنید. شاید به خاطر ارتباطاتی که با دیگران دارید و یا حفظ اعتبارتان است که سکوت کرده اید و حرفی نمی زنید. بی تفاوتی به بعضی مسائل ممکن است برای خودتان هم زمانی گران تمام شود. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.
ستاره : سلام روز بخير، خواب ديدم ي اقايي ك باززبان ديگريصحبت ميكرد به من گفت خانم فلاني رفته و ب من گفتن شماهم بايد بريداز ايران وگرنه دستگير ميشيد من زبونش متوجه ميشدم و گفتم اگه بمونم گفتن ممكن بيان دستگيرت كنن فقط يادمه همش فوري از جام بلند شدم بي خدافظي حتي بامامانمبا دلتنگي رفتم پشت خونه سراشيبي بود رفتم بالا ي عده زن و مرد تو مايه هاي عرب ديدنمم فوري بين انها ي اقا بهم گفت سگ ها بو ميكشن رد گم كن برام رويزمين بالشتك ميريخت منم ميپريدم در تمام مدت اضطراب دستگيري داشتم منو از تو خونه ها مختلف ردميكرد و مردم اون بالايتپه همه همكاري ميكردن تا ب يه عده خانم محجبه اباداني مانند رسيدم گفتن جات امن يكي گفت بيا پيش من ردتو نميگيرن ديگه كمتوجه جا گذاشتن سيم گوشيم شدم و گفتم بر ميگردم زودميام ك يادمه اومدم خونه دوستام بودن از ترس هر لحظه دستگيريم قلبم ميلرزيد كه بهم گفتن هنوز نيومدن تا اومدناز اون در فراركن منم با ترسم از خواب پريدم
فریبا هراتی
:
سلام . نظر به اینکه بعد از گذشت 2 روز از ارسال خوابتان، و پیام بنده مبنی بر اینکه خوابتان از حد مجاز طولانی تر است و باید هزینه ی یک خواب اضافه را بپردازید، گذشته و اکانت تان را شارژ نکرده اید، خواب شما تعبیر نخواهد شد و حق خواب کسر شده از شما به شما عودت داده می شود. تشکر از همراهیتون.